درباره ی یکی از رمانهای من
#او_یکزن
#نشر_کوله_پشتی
#او_یک_زن
#چیستا_یثربی
اندر احوالات یک کتاب که پیش از این نقد شده.
او یک زن کتابی آمیخته با خون و دروغ و ریا و صد البته عشق. کتابی که به شما نشان می دهد که فقط عشق نیست که قربانی می کند داشته هایتان را.
اول که رمان رو دست گرفتم با یک صحنه به شدت کلیشه رو به رو شدم، درخواست کار و بعد هم عاشقی. این کتاب ساده شروع می شه اما ساده ادامه پیدا نمی کنه. قبل از من نرگس عزیزم لطف کرد و این کتاب رو نقد کرد. خانم یثربی نمایشنامه نویس و بازیگر تئاتر فوق العاده ای هستند و توی این شکی نیست اما نمایش نامه نویسی ایشون روی داستان نویسیشون هم اثر گذاشته و ناخوداگاه طی رمان به جمله هایی بر می خوریم که اختصاصی شده نمایش نامه نویسی هستند. خانم یثربی خیلی زیبا خط قرمزهای سیاست رو دور می زنند و شما رو وارد هیاهوی نسل گذشته می کنند. نسلی که انقلاب کرد، جنگید، خون داد، شکنجه شد ولی مثل شخصیت سردار فقط بلند گفت الله اکبر.
خانم یثربی خیلی ظریف به تظاهرات و شکنجه های سال 88 اشاره می کنند و به طرز بی نهایت شجاعانه ای فریاد می زنند که دین مهم نیست اعتقاد به پیامبر و امام مهم نیست چیزی که اهمیت دارد ایمان به خداست. سردار متعصب، شبنم درمانده، مهتابی که سخت گرفتار عذاب وجدان است، نلی مطلقه که وارد نمایشنامه ای شده که هیچ نقشی در آن ندارد، علی رضای گرفتار شده در بدن اشتباهی و شهرام عاشق همه و همه خبر از شخصیت پردازی محشر چیستا یثربی می دهند. این سناریو به قدری زیبا چیده شده که نمی توانید درگیر نشوید، نمی توانید نپرسید. نمی توانید برای شبنم دل نسوزانید و دل به دل مهتاب درمانده ندهید. هیچ مهره ای در این سناریو سیاه لشکر نیست. تنها چیزی که در این اذیتم کرد چهره معصوم و بی گناه زهرا بود. خانم یثربی کار زهرا رو اشتباه می دونست اما گناه نه. شما بگید زن یک مرد متاهل شدن، اشتباه نیست؟گناه نیست؟
در گوشی: من احساس می کنم ایده اوا متولد هفتاد و نه از این داستان بهتون الهام شده درسته؟ شخصیت سردار، شخصیت عاشق پسر سردار، سارا و چریکی بودن خواهرش.
اگه هنوز در هیاهوی عاشقانه رمان پستچی خانم یثربی گیر کردید پیشنهاد می کنم قدمی جلوتر بذارید و کتاب او یک زن و رمان آنلاین ایشون رو بخونید.
#mohikz_mv
از اینستاگرام پیج
mavajeh
#او_یکزن
#نشر_کوله_پشتی
#او_یک_زن
#چیستا_یثربی
اندر احوالات یک کتاب که پیش از این نقد شده.
او یک زن کتابی آمیخته با خون و دروغ و ریا و صد البته عشق. کتابی که به شما نشان می دهد که فقط عشق نیست که قربانی می کند داشته هایتان را.
اول که رمان رو دست گرفتم با یک صحنه به شدت کلیشه رو به رو شدم، درخواست کار و بعد هم عاشقی. این کتاب ساده شروع می شه اما ساده ادامه پیدا نمی کنه. قبل از من نرگس عزیزم لطف کرد و این کتاب رو نقد کرد. خانم یثربی نمایشنامه نویس و بازیگر تئاتر فوق العاده ای هستند و توی این شکی نیست اما نمایش نامه نویسی ایشون روی داستان نویسیشون هم اثر گذاشته و ناخوداگاه طی رمان به جمله هایی بر می خوریم که اختصاصی شده نمایش نامه نویسی هستند. خانم یثربی خیلی زیبا خط قرمزهای سیاست رو دور می زنند و شما رو وارد هیاهوی نسل گذشته می کنند. نسلی که انقلاب کرد، جنگید، خون داد، شکنجه شد ولی مثل شخصیت سردار فقط بلند گفت الله اکبر.
خانم یثربی خیلی ظریف به تظاهرات و شکنجه های سال 88 اشاره می کنند و به طرز بی نهایت شجاعانه ای فریاد می زنند که دین مهم نیست اعتقاد به پیامبر و امام مهم نیست چیزی که اهمیت دارد ایمان به خداست. سردار متعصب، شبنم درمانده، مهتابی که سخت گرفتار عذاب وجدان است، نلی مطلقه که وارد نمایشنامه ای شده که هیچ نقشی در آن ندارد، علی رضای گرفتار شده در بدن اشتباهی و شهرام عاشق همه و همه خبر از شخصیت پردازی محشر چیستا یثربی می دهند. این سناریو به قدری زیبا چیده شده که نمی توانید درگیر نشوید، نمی توانید نپرسید. نمی توانید برای شبنم دل نسوزانید و دل به دل مهتاب درمانده ندهید. هیچ مهره ای در این سناریو سیاه لشکر نیست. تنها چیزی که در این اذیتم کرد چهره معصوم و بی گناه زهرا بود. خانم یثربی کار زهرا رو اشتباه می دونست اما گناه نه. شما بگید زن یک مرد متاهل شدن، اشتباه نیست؟گناه نیست؟
در گوشی: من احساس می کنم ایده اوا متولد هفتاد و نه از این داستان بهتون الهام شده درسته؟ شخصیت سردار، شخصیت عاشق پسر سردار، سارا و چریکی بودن خواهرش.
اگه هنوز در هیاهوی عاشقانه رمان پستچی خانم یثربی گیر کردید پیشنهاد می کنم قدمی جلوتر بذارید و کتاب او یک زن و رمان آنلاین ایشون رو بخونید.
#mohikz_mv
از اینستاگرام پیج
mavajeh