#گفتگو ی روزنامه
#اعتماد
با
#چیستایثربی درباره
#کهنه_های_زندگی
#امروز
#چهارم _اسفند
#نودوچهار
چیستا یثربی – #نمایشنامه_نویس و #فیلمنامه_نویس
کهنه های شوم زندگی ام را محاصره کردند
من یک کهنه گرای به تمام معنا هستم. خانه ام 60 سال قدمت دارد و خانه ای است که در آن متولد شده ام. هنوز دفتر مشق دوران کودکی را دارم. اجاق گاز، یخچال، میز نهارخوری و تمام وسایل خانه ام، وسایلی است که به عنوان جهیزیه آورده بودم. شاید باور نکنید اما کاغذهایی دارم که متعلق به 30 سال پیش است و مثلا روی آن کسی به یادگار قطعه شعری نوشته است اما این سبک زندگی، این خاطره بازی ها حالا دیگر آزار دهنده شده است. می گویند "چیزهایی که مالک آنها هستید روزی مالک تان می شود" آن وابستگی عجیب و غریب به کهنه ها، باعث شده است که من نتوانم از خانه قدیمی ام دل بکنم و خانه جدید بخرم. خانه قدیمی من راه آب ندارد و من مجبورم به جای استفاده از لباسشویی، رخت هایم را با دست بشویم. دخترم با دیدن این صحنه می پرسد: این وضع لباس شستن چیستا یثربی است؟ یا مثلا چند وقت پیش سقف حمام روی سر دخترم خراب شد. اتاق هایی دارم که تا سقف از کالا و وسایل قدیمی و خاطره انگیزم انباشته شده است. در این بی نظمی و آشفتگی هیچ چیز نباید بدون هماهنگی با من جابه جا شود چون فقط خودم می دانم چه چیزی کجا قرار دارد و دخالت یا کمک دیگران باعث دردسر می شود. چند سال پیش خانمی برای کارهای خانه به منزل ما می آمد. این خانم دست نوشته های مرا جابه جا کرده بود و دیگر هیچ وقت نتوانستم آنها را پیدا کنم. همین مساله باعث شد 3 تا سریال تلویزیونی را از دست بدهم، چون نتوانستم آن چیزی را که می خواستم به یاد بیاورم در نتیجه آن پروژه ها را رد کردم، یا مثلا چند سال پیش ویلای مبله ای را در شمال کشور خریدم اما چون نتوانستم با آن فضای جدید ارتباط برقرار کنم آن را به یک سوم قیمت فروختم و زیان کردم. گاهی پیش می آید یاد یکی از وسایل قدیمی ام می افتم. مثلا می خواهم لباس آبی را که سالها پیش در یک میهمانی پوشیدم، پیدا کنم. این باعث می شود همیشه میان دنیایی از خاطرات و وسایل قدیمی دست و پا بزنی و دایم در جست و جو باشی که این آزاردهنده است. از این گذشته غیر از ما افراد دیگری هم در خانه مان زندگی می کنند که ما حق نداریم با این رفتار برای آنها دردسر درست کنیم و آزارشان بدهیم. به همین دلیل من تصمیم گرفتم با کمک و راهنمایی یک مشاور روانشناس این مشکلم را حل کنم. این روزها دارم کهنه ها و وابستگی های آزار دهنده ام را یکی یکی جلوی در خانه می گذارم. وابستگی زیاد به کهنه ها ضرف نظر از محدودیت هایی که ایجاد می کند باعث می شود قدرت ریسک پذیری آدم پایین بیاید که شاید این بدترین قسمت ماجرا باشد. موضوعی که می تواند مانع از پیشرفت و توسعه آدم بشود.اصلا هرچیزی که برایت آزاردهنده شد بگذار دم در و در را ببند. زیاد ماندن بعضی چیزها در زندگیت شوم است و انرژی منفی دارد. من فکر می کنم کهنه ها تا وقتی در زندگی ما جایگاه دارند که باعث آزارمان نشوند، اگر این مرز رد شد باید آنها را جلوی در خانه گذاشت.
#مصاحبه
#روزنامه_اعتماد
با
#چیستایثریی
#امروز
@chista_yasrebi
#اعتماد
با
#چیستایثربی درباره
#کهنه_های_زندگی
#امروز
#چهارم _اسفند
#نودوچهار
چیستا یثربی – #نمایشنامه_نویس و #فیلمنامه_نویس
کهنه های شوم زندگی ام را محاصره کردند
من یک کهنه گرای به تمام معنا هستم. خانه ام 60 سال قدمت دارد و خانه ای است که در آن متولد شده ام. هنوز دفتر مشق دوران کودکی را دارم. اجاق گاز، یخچال، میز نهارخوری و تمام وسایل خانه ام، وسایلی است که به عنوان جهیزیه آورده بودم. شاید باور نکنید اما کاغذهایی دارم که متعلق به 30 سال پیش است و مثلا روی آن کسی به یادگار قطعه شعری نوشته است اما این سبک زندگی، این خاطره بازی ها حالا دیگر آزار دهنده شده است. می گویند "چیزهایی که مالک آنها هستید روزی مالک تان می شود" آن وابستگی عجیب و غریب به کهنه ها، باعث شده است که من نتوانم از خانه قدیمی ام دل بکنم و خانه جدید بخرم. خانه قدیمی من راه آب ندارد و من مجبورم به جای استفاده از لباسشویی، رخت هایم را با دست بشویم. دخترم با دیدن این صحنه می پرسد: این وضع لباس شستن چیستا یثربی است؟ یا مثلا چند وقت پیش سقف حمام روی سر دخترم خراب شد. اتاق هایی دارم که تا سقف از کالا و وسایل قدیمی و خاطره انگیزم انباشته شده است. در این بی نظمی و آشفتگی هیچ چیز نباید بدون هماهنگی با من جابه جا شود چون فقط خودم می دانم چه چیزی کجا قرار دارد و دخالت یا کمک دیگران باعث دردسر می شود. چند سال پیش خانمی برای کارهای خانه به منزل ما می آمد. این خانم دست نوشته های مرا جابه جا کرده بود و دیگر هیچ وقت نتوانستم آنها را پیدا کنم. همین مساله باعث شد 3 تا سریال تلویزیونی را از دست بدهم، چون نتوانستم آن چیزی را که می خواستم به یاد بیاورم در نتیجه آن پروژه ها را رد کردم، یا مثلا چند سال پیش ویلای مبله ای را در شمال کشور خریدم اما چون نتوانستم با آن فضای جدید ارتباط برقرار کنم آن را به یک سوم قیمت فروختم و زیان کردم. گاهی پیش می آید یاد یکی از وسایل قدیمی ام می افتم. مثلا می خواهم لباس آبی را که سالها پیش در یک میهمانی پوشیدم، پیدا کنم. این باعث می شود همیشه میان دنیایی از خاطرات و وسایل قدیمی دست و پا بزنی و دایم در جست و جو باشی که این آزاردهنده است. از این گذشته غیر از ما افراد دیگری هم در خانه مان زندگی می کنند که ما حق نداریم با این رفتار برای آنها دردسر درست کنیم و آزارشان بدهیم. به همین دلیل من تصمیم گرفتم با کمک و راهنمایی یک مشاور روانشناس این مشکلم را حل کنم. این روزها دارم کهنه ها و وابستگی های آزار دهنده ام را یکی یکی جلوی در خانه می گذارم. وابستگی زیاد به کهنه ها ضرف نظر از محدودیت هایی که ایجاد می کند باعث می شود قدرت ریسک پذیری آدم پایین بیاید که شاید این بدترین قسمت ماجرا باشد. موضوعی که می تواند مانع از پیشرفت و توسعه آدم بشود.اصلا هرچیزی که برایت آزاردهنده شد بگذار دم در و در را ببند. زیاد ماندن بعضی چیزها در زندگیت شوم است و انرژی منفی دارد. من فکر می کنم کهنه ها تا وقتی در زندگی ما جایگاه دارند که باعث آزارمان نشوند، اگر این مرز رد شد باید آنها را جلوی در خانه گذاشت.
#مصاحبه
#روزنامه_اعتماد
با
#چیستایثریی
#امروز
@chista_yasrebi