آحرین دفاعیات#سهروردی قبل از بر دار شدن و اعدام.....در سی و هفت سالگی.
شما چرا میخواهید شراب خوری کسی روشن شود ؟ پیامبر شما بر کتمان اسرار مومنان ؛ چقدر تاکید کرده است؟ هر گاه چیزی از اصحاب را به او میگفتند ؛ اعتنایی نمیکرد و میگفت :
"من برای نقب زدن و رفتن به درون دل مردم ؛ دستور ندارم..." او تلاش میکرد که مردم مسلمان باشند ؛ و هرگز به اثبات کفر و فساد کسی نمیکوشید....اما بر عکس جانشینانش را میبینم که همه ی هم و غمشان آن است که کفر و فساد دیگران را اثبات کنند !!! این که شخصی مرتکب فلان گناه شده یا نه؛ به شما مربوط نیست !... #شیخ_شهاب_الدین_سهروردی؛
. فیلسوف؛ عارف ؛ حکیم و نویسنده ی به نام ایرانی و صاحب کتب و مقالات ارزشمندی است.متعصبان دوران به محبوبیت او نزد مردم ؛ حسادت کردند و سعی کردند او را کافر جلوه دهند.در صورتی که عارف؛ حکیم و معلم دین و اشراق بود....او رادر سی و هفت سالگی به دار آویختند.شرح صحنه ی دادگاه و مرگ او در نمایشنامه ی#چنگیزخان من به تفصیل آمده است.
.
.
اما متن فوق را از کتاب بی نظیر ؛#قلندر_و_قلعه
تالیف#دکتر_سید_یحیی_یثربی؛ نویسنده و مدرس دانشگاه انتخاب کرده ام که تا سال نود ؛ نه چاپ داشته و هنوز هم تجدید چاپ میشود.برنده ی کتاب سال و یکی از بهترین رمانهای تاریخی و عرفانی ست که تا به حال خوانده ام #چیستا_یثربی
.
#دکتر_سید_یحیی_یثربی
#سهروردی
#عارف_بزرگ_قرن_ششم_هجری
#گناه
#مستوری
#پیامبر
#تعصب
#دین
#اعدام
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
.
..
شما چرا میخواهید شراب خوری کسی روشن شود ؟ پیامبر شما بر کتمان اسرار مومنان ؛ چقدر تاکید کرده است؟ هر گاه چیزی از اصحاب را به او میگفتند ؛ اعتنایی نمیکرد و میگفت :
"من برای نقب زدن و رفتن به درون دل مردم ؛ دستور ندارم..." او تلاش میکرد که مردم مسلمان باشند ؛ و هرگز به اثبات کفر و فساد کسی نمیکوشید....اما بر عکس جانشینانش را میبینم که همه ی هم و غمشان آن است که کفر و فساد دیگران را اثبات کنند !!! این که شخصی مرتکب فلان گناه شده یا نه؛ به شما مربوط نیست !... #شیخ_شهاب_الدین_سهروردی؛
. فیلسوف؛ عارف ؛ حکیم و نویسنده ی به نام ایرانی و صاحب کتب و مقالات ارزشمندی است.متعصبان دوران به محبوبیت او نزد مردم ؛ حسادت کردند و سعی کردند او را کافر جلوه دهند.در صورتی که عارف؛ حکیم و معلم دین و اشراق بود....او رادر سی و هفت سالگی به دار آویختند.شرح صحنه ی دادگاه و مرگ او در نمایشنامه ی#چنگیزخان من به تفصیل آمده است.
.
.
اما متن فوق را از کتاب بی نظیر ؛#قلندر_و_قلعه
تالیف#دکتر_سید_یحیی_یثربی؛ نویسنده و مدرس دانشگاه انتخاب کرده ام که تا سال نود ؛ نه چاپ داشته و هنوز هم تجدید چاپ میشود.برنده ی کتاب سال و یکی از بهترین رمانهای تاریخی و عرفانی ست که تا به حال خوانده ام #چیستا_یثربی
.
#دکتر_سید_یحیی_یثربی
#سهروردی
#عارف_بزرگ_قرن_ششم_هجری
#گناه
#مستوری
#پیامبر
#تعصب
#دین
#اعدام
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
.
..
کجای داستان اشاره شده که پدر شهرام نیکان 56 یا 57 اعدام شده است؟؟؟؟؟
ما عمدا هیچ تاریخی نیاوردیم جز اینکه نلی متولد هفتاد است.اولش فکر میکند نیکان هشت سال از او بزرگتر است.اما نیکان ؛ بیبی فیس است ؛ و در دهه سوم زندگی و حدود سی ساله است...
افرادی ؛ عمدا یا ناخواسته با تاریخهای غلط در تلاشند ؛ خط داستانی مرا عوض میکنند و این اتفاق دو روز است شروع شده..و دلیلش را میدانم.....
یک جمله ی متن را از کانال خود قصه بیاورید که سال اعدام قاضی نیکان در آن باشد ؟؟؟ما عمدی و به احترام خانواده ی آقای نیکان ؛ هیچ سالی عنوان نکردیم. اعدام هر لحظه در جهان اتفاق میافتد و علتش برای من این قسمت قصه های من ؛ آنقدر مهم نیست که عده ای عامدانه ؛ یا نااگاهانه ؛ مرگ قاضی نیکان را 56 یا 57 میدانند ؟
#اشتباه است!
امروز خدمت خانواده گرامی ایشان بودم....ناراحت بودند که واقعیت ؛اینگونه منعکس شده...و سال
#اعدام را مردم ؛ اشتباه فهمیده اند؟
تمام قسمتها را برایشان خواندم.هیچ تاریخی نبود! جز تولد نلی در سال 70 و احتمالا هجده سالی نلی در سال 88...که نیکان در دهه سوم زندگی اش بود.حدود سی ؛ ولی به دلیل فرم چهره ؛ کم سنتر جلوه میداد...
از خودمان حدس نزنیم !
ذهن دیگران ،مغشوش میشود مگر با دلیل از روی متن...کامنتهای من رد گم کنیست.
...معیار نیست!
#گفته_بودم...
فقط متن قصه معیار است!
و دیگر ؛ تا پایان قصه ؛ روی صفحه سکوت میکنم!
به متن و کانال خود قصه
#چیستایثربی و نه متون پر غلط کانالهای دیگر رجوع کنیم و فکت بیاوریم !
سال اعدام قاضی نیکان و یا حتی تولد شهرام ؛ هرگز؛ جایی قید نشده است! ما منع اخلاقی و اجتماعی داریم که در رمان ؛ سال دقیق نام ببریم. زندگینامه که نیست!
به قول مارکز ؛ شما فکر کنید
سال؛ سال
#بلوا بود...
#مغرضانه نخوانید ؛ و فضای ذهنی بقیه خوانندگان را به هم نزنید.عدد را از کجا آورده اید؟ چرا مردم را گیج میکنید؟؟؟؟ و خانواده ای را ناراحت؟
حرمت شخصیتهای داستانم را نگه میدارم؛ بی مدرک لطفا سخن نگویید!
..اگر چیزی میگویید: شماره ی قسمت و سطر مربوطه را ذکر کنید! وگرنه نگویید ؛ که غلط میگویید !
به حرمت خانواده ای هنوز داغدار نیکان که امروز با دو؛ نفرشان در جایی ملاقات داشتم ؛ دنبال سال نباشیم ؛ دنبال رخداد باشیم !
همه گی ؛ نوبتی در صف خاک ایستاده ایم و تنها قاضی واقعی ؛ خداوند است....
#سپاس
هنوز خط قصه را نمیدانید.زود است.رمان خواندن حوصله ؛ صبوری و کمی هم درایت و هوش میخواهد و البته
#حافظه!!!!
#چیستایثربی
#او_یک_زن
#نویسنده_داستان_او_یکزن
@chista_yasrebi
ما عمدا هیچ تاریخی نیاوردیم جز اینکه نلی متولد هفتاد است.اولش فکر میکند نیکان هشت سال از او بزرگتر است.اما نیکان ؛ بیبی فیس است ؛ و در دهه سوم زندگی و حدود سی ساله است...
افرادی ؛ عمدا یا ناخواسته با تاریخهای غلط در تلاشند ؛ خط داستانی مرا عوض میکنند و این اتفاق دو روز است شروع شده..و دلیلش را میدانم.....
یک جمله ی متن را از کانال خود قصه بیاورید که سال اعدام قاضی نیکان در آن باشد ؟؟؟ما عمدی و به احترام خانواده ی آقای نیکان ؛ هیچ سالی عنوان نکردیم. اعدام هر لحظه در جهان اتفاق میافتد و علتش برای من این قسمت قصه های من ؛ آنقدر مهم نیست که عده ای عامدانه ؛ یا نااگاهانه ؛ مرگ قاضی نیکان را 56 یا 57 میدانند ؟
#اشتباه است!
امروز خدمت خانواده گرامی ایشان بودم....ناراحت بودند که واقعیت ؛اینگونه منعکس شده...و سال
#اعدام را مردم ؛ اشتباه فهمیده اند؟
تمام قسمتها را برایشان خواندم.هیچ تاریخی نبود! جز تولد نلی در سال 70 و احتمالا هجده سالی نلی در سال 88...که نیکان در دهه سوم زندگی اش بود.حدود سی ؛ ولی به دلیل فرم چهره ؛ کم سنتر جلوه میداد...
از خودمان حدس نزنیم !
ذهن دیگران ،مغشوش میشود مگر با دلیل از روی متن...کامنتهای من رد گم کنیست.
...معیار نیست!
#گفته_بودم...
فقط متن قصه معیار است!
و دیگر ؛ تا پایان قصه ؛ روی صفحه سکوت میکنم!
به متن و کانال خود قصه
#چیستایثربی و نه متون پر غلط کانالهای دیگر رجوع کنیم و فکت بیاوریم !
سال اعدام قاضی نیکان و یا حتی تولد شهرام ؛ هرگز؛ جایی قید نشده است! ما منع اخلاقی و اجتماعی داریم که در رمان ؛ سال دقیق نام ببریم. زندگینامه که نیست!
به قول مارکز ؛ شما فکر کنید
سال؛ سال
#بلوا بود...
#مغرضانه نخوانید ؛ و فضای ذهنی بقیه خوانندگان را به هم نزنید.عدد را از کجا آورده اید؟ چرا مردم را گیج میکنید؟؟؟؟ و خانواده ای را ناراحت؟
حرمت شخصیتهای داستانم را نگه میدارم؛ بی مدرک لطفا سخن نگویید!
..اگر چیزی میگویید: شماره ی قسمت و سطر مربوطه را ذکر کنید! وگرنه نگویید ؛ که غلط میگویید !
به حرمت خانواده ای هنوز داغدار نیکان که امروز با دو؛ نفرشان در جایی ملاقات داشتم ؛ دنبال سال نباشیم ؛ دنبال رخداد باشیم !
همه گی ؛ نوبتی در صف خاک ایستاده ایم و تنها قاضی واقعی ؛ خداوند است....
#سپاس
هنوز خط قصه را نمیدانید.زود است.رمان خواندن حوصله ؛ صبوری و کمی هم درایت و هوش میخواهد و البته
#حافظه!!!!
#چیستایثربی
#او_یک_زن
#نویسنده_داستان_او_یکزن
@chista_yasrebi
یک نظریه درباره ی اعدام
#فدریکو_گارسیا_لورکا
شاعر و نمایشنامه نویس مردمی اسپانیا که خیلی ناگهانی پس از کودتا دستگیر و اعدام شد.
#میگل_کابایرو پرز سه سال وقت گذاشت و تمام اسناد و مدارک آرشیوی پلیس و ارتش را زیر رو کرد تا بتواند 13 ساعت آخر زندگی شاعر «عروسی خون»، «یرما» و «خانه برناردا آلبا» را به شکلی دقیق توصیف کند. این شاعر اوایل جنگ داخلی به دست گروهی از افراد راستگرا #اعدام شد.
این مورخ معتقد است نام شش نفر از نیروی پلیس و افراد داوطلب را پیدا کرده که به سمت لورکا و دو زندانی دیگر شلیک کردند.
او دلیل کشته شدن
#لورکا را رقابت کهنه سیاسی و تجاری میان چند خاندان ثروتمند گرانادا میداند که یکی از آنها خاندان لورکا بوده است.
کابایرو که کشفیات خود را در کتابی با عنوان «13 ساعت آخر گارسیا لورکا» منتشر کرده، گفت: «تصمیم گرفتم اسناد آرشیوی جمع کنم نه اینکه روایات شفاهی را کنار هم بگذارم. چون سردرگمی فعلی نتیجه همین روایات شفاهی و شاهدان نامطمئن بسیار بوده است.»
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
#فدریکو_گارسیا_لورکا
شاعر و نمایشنامه نویس مردمی اسپانیا که خیلی ناگهانی پس از کودتا دستگیر و اعدام شد.
#میگل_کابایرو پرز سه سال وقت گذاشت و تمام اسناد و مدارک آرشیوی پلیس و ارتش را زیر رو کرد تا بتواند 13 ساعت آخر زندگی شاعر «عروسی خون»، «یرما» و «خانه برناردا آلبا» را به شکلی دقیق توصیف کند. این شاعر اوایل جنگ داخلی به دست گروهی از افراد راستگرا #اعدام شد.
این مورخ معتقد است نام شش نفر از نیروی پلیس و افراد داوطلب را پیدا کرده که به سمت لورکا و دو زندانی دیگر شلیک کردند.
او دلیل کشته شدن
#لورکا را رقابت کهنه سیاسی و تجاری میان چند خاندان ثروتمند گرانادا میداند که یکی از آنها خاندان لورکا بوده است.
کابایرو که کشفیات خود را در کتابی با عنوان «13 ساعت آخر گارسیا لورکا» منتشر کرده، گفت: «تصمیم گرفتم اسناد آرشیوی جمع کنم نه اینکه روایات شفاهی را کنار هم بگذارم. چون سردرگمی فعلی نتیجه همین روایات شفاهی و شاهدان نامطمئن بسیار بوده است.»
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
عملیات #والکوره
آلمانی: Operation Walküre
که با نام #عملیات_والکری هم شناخته میشود ، مهم ترین سوء قصدی بود که نسبت به جان #هیتلر رهبر آلمان نازی در ۲۰ ژوئیه سال ۱۹۴۴ میلادی صورت گرفت. این سوءقصد در مقر هیتلر به نام آشیانه گرگ و توسط تعدادی از افسران و ژنرالهای عالیرتبهٔ آلمان نازی صورت گرفت.
طراحان عملیات ویرایش
طراحان این سوء قصد افسران و ژنرالهای عالی رتبه ارتش آلمان چون آدمیرال ویلهلم کاناریس و گونتر فون کلوگه بودند
و مجری عملیات بمب گذاری کلاوس #فن_اشتوفنبرگ بود.
اجرای عملیات ویرایش
کلاوس فن اشتوفنبرگ که قصد ترور هیتلر را داشت، این امکان را مییابد که برای گزارش درباره ارتش ذخیره آلمان، در جلسه هیتلر با سران ارتش حضور یابد. این جلسه در راستنبورگ در پروس خاوری برگزار شده بود. در روز سوءقصد کلاوس فن اشتوفنبرگ کیفی حاوی بمب را در نزدیکی هیتلر و در زیر میزی میگذارد که در اطراف آن هیتلر و ژنرالهایش نقشههای جنگی را بررسی میکردند. او سپس به بهانه یک تماس تلفنی خارج شده و فوراً عازم برلین میشود تا پس از قتل هیتلر، ارتش ذخیره را به خیزش دعوت کند. اما پای یکی از افسران به کیف برخورد میکند و او کیف را برداشته و آن را در فاصله دورتری قرار میدهد. این کار باعث میشود که انفجار بمب نتواند آسیب مهمی به هیتلر برساند. این افسر خود نیز از طرح ترور باخبر بود اما نمیدانست که این طرح قرار بود همان روز اجرا شود.بعد از انفجار بمب در مقر هیلتر سرهنگ اشتفانبرگ به سرعت خود را به برلین رساند تا کودتا را به نتیجه برساند او طرح عملیات والکری که پیش تر به امضای خود هیتلر رسیده بود و هدف آن جلوگیری از کودتا توسط نیروی اس اس بر علیه هیتلر بود را به همراه چند تن از سیاست مداران برجسته ونظامیان عالی رتبه آغاز کرد.
او نیروی ذخیره ارتش آلمان را مامور دستگیری نیروهای اس اس کرد اما این طرح در آخرین لحظه شکست خورد زیرا فرمانده نیروهای ذخیره ارتش آلمان از زنده بودن هیتلر آگاه شد مطمئن گشت این کودتا در اصل بر ضد هیتلر بوده است.
شکست عملیات ویرایش
هنگام ظهر که انفجار رخ میدهد، میز کنفرانس مانند یک #حفاظ ، مانع از کشته شدن هیتلر شده و او فقط جراحتی سطحی میبیند، اما پردههای گوش او پاره شده و تا پایان عمر دچار لرزش دست و پا میشود.
عاملان سوءقصد که از سرنوشت هیتلر نا مطمئن بودند در به دست گرفتن قدرت تردید به خرج میدهند.
#اشتوفنبرگ در همان شب ۲۰ ژوئیه دستگیر شده و به جوخه #اعدام سپرده میشود.
آدمیرال ویلهلم کاناریس به اردوگاه مرگ فلوسنبورگ اعزام شده و در آن جا به دار آویخته میشود.
مارشال گونتر فون کلوگه پیش از دستگیری خودکشی کرد. در روز ۱۴ اکتبر سال ۱۹۴۴ میلادی، فیلد مارشال اروین رومل که از تحرکات توطئه آمیز در ارتش مطلع بود و نهایتاً ابراز حمایت از این حرکت کرده بود.
ناگزیر به خودکشی میگردد. با این حال با توجه به محبوبیت بسیار او در آلمان و در میان نظامیان، به دستور هیتلر برای رومل مراسم تشییع جنازه رسمی و ملی برپا میگردد.
#والکری
#فیلم_خوب
حق #تام_کروز قطعا اسکار بود ، که به او ندادند ! مثل دو سه بار کاندیداتوری گذشته.
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
آلمانی: Operation Walküre
که با نام #عملیات_والکری هم شناخته میشود ، مهم ترین سوء قصدی بود که نسبت به جان #هیتلر رهبر آلمان نازی در ۲۰ ژوئیه سال ۱۹۴۴ میلادی صورت گرفت. این سوءقصد در مقر هیتلر به نام آشیانه گرگ و توسط تعدادی از افسران و ژنرالهای عالیرتبهٔ آلمان نازی صورت گرفت.
طراحان عملیات ویرایش
طراحان این سوء قصد افسران و ژنرالهای عالی رتبه ارتش آلمان چون آدمیرال ویلهلم کاناریس و گونتر فون کلوگه بودند
و مجری عملیات بمب گذاری کلاوس #فن_اشتوفنبرگ بود.
اجرای عملیات ویرایش
کلاوس فن اشتوفنبرگ که قصد ترور هیتلر را داشت، این امکان را مییابد که برای گزارش درباره ارتش ذخیره آلمان، در جلسه هیتلر با سران ارتش حضور یابد. این جلسه در راستنبورگ در پروس خاوری برگزار شده بود. در روز سوءقصد کلاوس فن اشتوفنبرگ کیفی حاوی بمب را در نزدیکی هیتلر و در زیر میزی میگذارد که در اطراف آن هیتلر و ژنرالهایش نقشههای جنگی را بررسی میکردند. او سپس به بهانه یک تماس تلفنی خارج شده و فوراً عازم برلین میشود تا پس از قتل هیتلر، ارتش ذخیره را به خیزش دعوت کند. اما پای یکی از افسران به کیف برخورد میکند و او کیف را برداشته و آن را در فاصله دورتری قرار میدهد. این کار باعث میشود که انفجار بمب نتواند آسیب مهمی به هیتلر برساند. این افسر خود نیز از طرح ترور باخبر بود اما نمیدانست که این طرح قرار بود همان روز اجرا شود.بعد از انفجار بمب در مقر هیلتر سرهنگ اشتفانبرگ به سرعت خود را به برلین رساند تا کودتا را به نتیجه برساند او طرح عملیات والکری که پیش تر به امضای خود هیتلر رسیده بود و هدف آن جلوگیری از کودتا توسط نیروی اس اس بر علیه هیتلر بود را به همراه چند تن از سیاست مداران برجسته ونظامیان عالی رتبه آغاز کرد.
او نیروی ذخیره ارتش آلمان را مامور دستگیری نیروهای اس اس کرد اما این طرح در آخرین لحظه شکست خورد زیرا فرمانده نیروهای ذخیره ارتش آلمان از زنده بودن هیتلر آگاه شد مطمئن گشت این کودتا در اصل بر ضد هیتلر بوده است.
شکست عملیات ویرایش
هنگام ظهر که انفجار رخ میدهد، میز کنفرانس مانند یک #حفاظ ، مانع از کشته شدن هیتلر شده و او فقط جراحتی سطحی میبیند، اما پردههای گوش او پاره شده و تا پایان عمر دچار لرزش دست و پا میشود.
عاملان سوءقصد که از سرنوشت هیتلر نا مطمئن بودند در به دست گرفتن قدرت تردید به خرج میدهند.
#اشتوفنبرگ در همان شب ۲۰ ژوئیه دستگیر شده و به جوخه #اعدام سپرده میشود.
آدمیرال ویلهلم کاناریس به اردوگاه مرگ فلوسنبورگ اعزام شده و در آن جا به دار آویخته میشود.
مارشال گونتر فون کلوگه پیش از دستگیری خودکشی کرد. در روز ۱۴ اکتبر سال ۱۹۴۴ میلادی، فیلد مارشال اروین رومل که از تحرکات توطئه آمیز در ارتش مطلع بود و نهایتاً ابراز حمایت از این حرکت کرده بود.
ناگزیر به خودکشی میگردد. با این حال با توجه به محبوبیت بسیار او در آلمان و در میان نظامیان، به دستور هیتلر برای رومل مراسم تشییع جنازه رسمی و ملی برپا میگردد.
#والکری
#فیلم_خوب
حق #تام_کروز قطعا اسکار بود ، که به او ندادند ! مثل دو سه بار کاندیداتوری گذشته.
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
خوانش شعری از #چیستایثربی
#تعهد و #شعر
#شاعر_معاصر و #منتقد_ادبی
#حمیدرضا_شکارسری
چاپ شده در #روزنامه_همدلی
به تاریخ #شنبه_بیست_و_سه_فروردین_نودونه
#نقد_شعر : "جیرجیر ســاعتهای هفت صبح، درست وقتی میخواهم
عاشقت باشم، یک نفر را برای اعدام میبرند ...
.
تعهد،در وجود هر انسانی،اجتناب ناپذیر است.تعهد به اصول
اجتماعی و سیاســی، تعهد به دین و مذهب، تعهد به آدمهای
دور و نزدیــک، تعهد به هیچ! که خود تعهد،به گریز از تعهدات
گفته شــده است!و ...
.
. اما یک هنرمند و شاعر عالوه بر تعهدات عمومی، تعهد به اصول هنری را هم در خود احساس میکند.
سنگینی کفه هر کدام از این تعهدات در متن، اثر را به سمت
ژانر یا گونهای خاص از هنر ســوق میدهد.
.
در دو ســوی این طیف، شــعار محض و فرم محض قرار گرفتهاند.
هنرمندترین انسان،اوست که بتواند تعادلی بین تعهدات عمومی خود از یک
طــرف و تعهدات هنری خود از طرف دیگر ایجاد کند تا اثر در
گرانیگاه فرم و محتوا قرار گیرد.
#چیســتا_یثربی ، در شــعر خود از یک ســو به تبلور حس
نوعدوســتی خود اندیشیده اســت و از سوی دیگر به فرم و
بیان هنری متن هم بی اعتنا نمانده اســت.
.
.#روایت #شــاعرانه او برای این کار، همزمانی #مراســم_اعدام یک انسان با حس و حال #عاشقی راوی شعر اســت که گویای تباین و تضادی
آشکار است.
.
این همزمانی، موقعیتی #پارادوکسیکال را فراهم میآورد تا خواننده به اندیشه فرو رود
و با پایان شعر در این
موقعیت باقی بماند.
.
ریزه کاریهــای یثربی در این شــعر به اجــرای هرچه بهتر
مضمون شــاعرانهاش کمک کرده اســت. او از آوای جیرجیر
ســاعت به جای دنگ دنگ ، یــا زینگ زینگ
یا حتی تیک تاک ســاعت ، اســتفاده میکند ، تــا صدای جیرجیر طنــاب #اعدام را تداعی کنــد.
گویا صدای "بیدارباش ســاعت" مانند طنــاب دار ،او را عذاب میدهد و مانع عاشــقی او میشــود. .
او همچنین به جای جیرجیر ســاعت از
جیرجیر " ســاعتها"ذکر میکند تا تداوم عشــق و اعدامها و
ادامه ناگزیر همزمانی آنها را یادآوری کند.
چیســتا یثربی، اجرایی عینیگرا، جزءنگر و مدرن از عبارت
معروف :
"بنی آدم اعضای یک پیکرند" ...
ســروده سعدی ارائه
کرده است.
انگار او میخواهد به ما بگوید که ماهیت تعهدات و
احساسات انسانی در طول تاریخ عوض نمیشود،
اما شکل بروز
و ظهور آنها مدام تغییــر میکند و به همین دلیل هنرمند و شاعر نیز باید با بیانی تازه به طرح آنها بپردازد.
.
#حمید_رضا_شکارسری
#روزنامه
#همدلی
از #کتاب " نگاهت همیشه دوشنبه است"
چیستایثربی
کوله پشتی، 1395؛صفحه 22
#نقد_ادبیات_ایران
#نشر
#تعهد و #شعر
#شاعر_معاصر و #منتقد_ادبی
#حمیدرضا_شکارسری
چاپ شده در #روزنامه_همدلی
به تاریخ #شنبه_بیست_و_سه_فروردین_نودونه
#نقد_شعر : "جیرجیر ســاعتهای هفت صبح، درست وقتی میخواهم
عاشقت باشم، یک نفر را برای اعدام میبرند ...
.
تعهد،در وجود هر انسانی،اجتناب ناپذیر است.تعهد به اصول
اجتماعی و سیاســی، تعهد به دین و مذهب، تعهد به آدمهای
دور و نزدیــک، تعهد به هیچ! که خود تعهد،به گریز از تعهدات
گفته شــده است!و ...
.
. اما یک هنرمند و شاعر عالوه بر تعهدات عمومی، تعهد به اصول هنری را هم در خود احساس میکند.
سنگینی کفه هر کدام از این تعهدات در متن، اثر را به سمت
ژانر یا گونهای خاص از هنر ســوق میدهد.
.
در دو ســوی این طیف، شــعار محض و فرم محض قرار گرفتهاند.
هنرمندترین انسان،اوست که بتواند تعادلی بین تعهدات عمومی خود از یک
طــرف و تعهدات هنری خود از طرف دیگر ایجاد کند تا اثر در
گرانیگاه فرم و محتوا قرار گیرد.
#چیســتا_یثربی ، در شــعر خود از یک ســو به تبلور حس
نوعدوســتی خود اندیشیده اســت و از سوی دیگر به فرم و
بیان هنری متن هم بی اعتنا نمانده اســت.
.
.#روایت #شــاعرانه او برای این کار، همزمانی #مراســم_اعدام یک انسان با حس و حال #عاشقی راوی شعر اســت که گویای تباین و تضادی
آشکار است.
.
این همزمانی، موقعیتی #پارادوکسیکال را فراهم میآورد تا خواننده به اندیشه فرو رود
و با پایان شعر در این
موقعیت باقی بماند.
.
ریزه کاریهــای یثربی در این شــعر به اجــرای هرچه بهتر
مضمون شــاعرانهاش کمک کرده اســت. او از آوای جیرجیر
ســاعت به جای دنگ دنگ ، یــا زینگ زینگ
یا حتی تیک تاک ســاعت ، اســتفاده میکند ، تــا صدای جیرجیر طنــاب #اعدام را تداعی کنــد.
گویا صدای "بیدارباش ســاعت" مانند طنــاب دار ،او را عذاب میدهد و مانع عاشــقی او میشــود. .
او همچنین به جای جیرجیر ســاعت از
جیرجیر " ســاعتها"ذکر میکند تا تداوم عشــق و اعدامها و
ادامه ناگزیر همزمانی آنها را یادآوری کند.
چیســتا یثربی، اجرایی عینیگرا، جزءنگر و مدرن از عبارت
معروف :
"بنی آدم اعضای یک پیکرند" ...
ســروده سعدی ارائه
کرده است.
انگار او میخواهد به ما بگوید که ماهیت تعهدات و
احساسات انسانی در طول تاریخ عوض نمیشود،
اما شکل بروز
و ظهور آنها مدام تغییــر میکند و به همین دلیل هنرمند و شاعر نیز باید با بیانی تازه به طرح آنها بپردازد.
.
#حمید_رضا_شکارسری
#روزنامه
#همدلی
از #کتاب " نگاهت همیشه دوشنبه است"
چیستایثربی
کوله پشتی، 1395؛صفحه 22
#نقد_ادبیات_ایران
#نشر
البته دیدن چنین زجری!…
محکومی دیدم، جوان عاقل و بیباک و نیرومندی بود، به نام لگرو. باور کنید که وقتی از سکو بالا رفت میگریست و رنگش مثل برف سفید شده بود. مگر چنین چیزی ممکن است؟ وحشتناک نیست؟ باور نمیکردم کسی از شدت وحشت بگرید؟ آدمی که چهل سال از عمرش گذشته و هرگز گریه نکرده باشد. بر روح انسان در این لحظه چه میگذرد و به چه تشنجهایی دچار میشود؟ این توهین به روح و قلب انسان است و بس.
در کتاب مقدس گفته شده است: «کسی را نکشید!» و آن وقت به خاطر آنکه او کسی را کشته است، باید او را هم از زندگی محروم کرد؟ خیر این درست نیست.
دردناکتر از آن این است که بیقین بدانی که پس از یک ساعت یا ده دقیقه یا نیم دقیقه و شاید هماکنون، دیگر روح از بدنت جدا خواهد شد و برای همیشه زندگیات به پایان خواهد رسید.
اعدام به خاطر جنایت، مجازاتی است به مراتب بزرگتر و وحشتناکتر از خود جنایت. کسی که به دست راهزنان، در شب تاریک در ته یک بیشه یا جایی دیگر خنجر میخورد، تا لحظهی آخر این امید را دارد که خود را نجات دهد. اما در محکومیت -در وضعی که به هیچ روی گریزی از آن نیست.....
داستایفسکی یکبار توسط تزار؛ به یک جرم واهی سیاسی، به اعدام محکوم شد و لحظه ی اعدام ؛ به نفع معجزه آسایی؛ مورد عفو قرار گرفت
و سپس دیدگاهش به جهان تغییر اساسی کرد و #جنایت_و_مکافات
را نوشت.
#فئودور_داستایفسکی
نویسنده شهیر جهانی
متولد روسیه
#رمان#کتاب
درباره ی لحظه ی شوم #اعدام
رمان #ابله
یکی از شاهکارهای ادبیات جهان.....
بی شک #داستایفسکی،؛ بدون یاری و تندنویسی همسرش آنا ، نمیتوانست به رویاهایش برسد و کتبش را تمام کند.او دیکته میکرد و آنای جوان تند و تند مینوشت و ادیت میکرد.
#نوابغ
#شاهکارهای_ادبی_جهان
https://www.instagram.com/p/CoBjnUVO7z9/?igshid=MDJmNzVkMjY=
محکومی دیدم، جوان عاقل و بیباک و نیرومندی بود، به نام لگرو. باور کنید که وقتی از سکو بالا رفت میگریست و رنگش مثل برف سفید شده بود. مگر چنین چیزی ممکن است؟ وحشتناک نیست؟ باور نمیکردم کسی از شدت وحشت بگرید؟ آدمی که چهل سال از عمرش گذشته و هرگز گریه نکرده باشد. بر روح انسان در این لحظه چه میگذرد و به چه تشنجهایی دچار میشود؟ این توهین به روح و قلب انسان است و بس.
در کتاب مقدس گفته شده است: «کسی را نکشید!» و آن وقت به خاطر آنکه او کسی را کشته است، باید او را هم از زندگی محروم کرد؟ خیر این درست نیست.
دردناکتر از آن این است که بیقین بدانی که پس از یک ساعت یا ده دقیقه یا نیم دقیقه و شاید هماکنون، دیگر روح از بدنت جدا خواهد شد و برای همیشه زندگیات به پایان خواهد رسید.
اعدام به خاطر جنایت، مجازاتی است به مراتب بزرگتر و وحشتناکتر از خود جنایت. کسی که به دست راهزنان، در شب تاریک در ته یک بیشه یا جایی دیگر خنجر میخورد، تا لحظهی آخر این امید را دارد که خود را نجات دهد. اما در محکومیت -در وضعی که به هیچ روی گریزی از آن نیست.....
داستایفسکی یکبار توسط تزار؛ به یک جرم واهی سیاسی، به اعدام محکوم شد و لحظه ی اعدام ؛ به نفع معجزه آسایی؛ مورد عفو قرار گرفت
و سپس دیدگاهش به جهان تغییر اساسی کرد و #جنایت_و_مکافات
را نوشت.
#فئودور_داستایفسکی
نویسنده شهیر جهانی
متولد روسیه
#رمان#کتاب
درباره ی لحظه ی شوم #اعدام
رمان #ابله
یکی از شاهکارهای ادبیات جهان.....
بی شک #داستایفسکی،؛ بدون یاری و تندنویسی همسرش آنا ، نمیتوانست به رویاهایش برسد و کتبش را تمام کند.او دیکته میکرد و آنای جوان تند و تند مینوشت و ادیت میکرد.
#نوابغ
#شاهکارهای_ادبی_جهان
https://www.instagram.com/p/CoBjnUVO7z9/?igshid=MDJmNzVkMjY=
Instagram
Instagram
شماره را با ترس و لرز میگیرم.
کسی آن طرف برمیدارد...
تا صدای مرا میشنود،
میگوید:
چیستا؟!
میگویم:
بله، سلام.
میگوید:
خب بالاخره چی شد! رمان" آوا " رو تموم نکردی؟
میگویم:
ببین!
من باید آخرش دو تا از قهرمانهای اصلی رو میکشتم. تمام عوامل داستان ایجاب میکرد...
دلم نمیخواست!
میگوید :
اگه نویسنده مطمئنه که قهرمانهای اصلی به دلایلی منطقی میمیرن ، خب باید بمیرن...
_چی؟ گفتی منطق؟! ..... عصبی شدم.
درباره ی موضوع #مرگ ؛ هیچ منطقی ؛ جوابگو نیست!
من از کجا بدونم که قصه میتونست طور دیگری هم تمام بشه؟
شاید میتونست پایان دیگری هم داشته باشه... هر قصه ای میتونه.....
شاید میشد جلوی مرگ عده ای را گرفت.
قطع کردم.....
🤍🤍🤍
یک نویسنده، تقدیر و سرنوشت شخصیتهایش را میشناسد، پس هیچوقت به آنها خیانت نمیکند.
می گذارد سرنوشتشان را با شرافت و سلحشوری پذیرا شوند. اما نویسنده ؛ خدا نیست.
راستی خدا چطور ؟
ما چطور ؟
ما این اطمینان را از کجا به دست بیاوریم؟
برای ما هیچ اطمینانی نیست!
نه ما
نه برای نویسنده ......
و نه هیچ قدرت دیگری به جز خودش ؛
اما خودش میداند و خودش که :
میشود جلوی خیلی از مرگهای زود هنگام را گرفت.
چه در #داستان
چه در زندگی واقعی....
من واقعا به #شک رسیدم
و این شک برایم مقدس است.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
#داستان
#رمان
#رمان_نویس
#جملات
#دیالوگ
#مرگ
#کشتار
#اعدام
#جنگ
عکس،: با "شادی قدیریان"
هنرمند عزیز
در نمایشگاه عکاسی اخیرش
همراه دوستان
https://www.instagram.com/p/C0_wfL2Ons4/?igshid=NTM1NmNjNWFlNw==
کسی آن طرف برمیدارد...
تا صدای مرا میشنود،
میگوید:
چیستا؟!
میگویم:
بله، سلام.
میگوید:
خب بالاخره چی شد! رمان" آوا " رو تموم نکردی؟
میگویم:
ببین!
من باید آخرش دو تا از قهرمانهای اصلی رو میکشتم. تمام عوامل داستان ایجاب میکرد...
دلم نمیخواست!
میگوید :
اگه نویسنده مطمئنه که قهرمانهای اصلی به دلایلی منطقی میمیرن ، خب باید بمیرن...
_چی؟ گفتی منطق؟! ..... عصبی شدم.
درباره ی موضوع #مرگ ؛ هیچ منطقی ؛ جوابگو نیست!
من از کجا بدونم که قصه میتونست طور دیگری هم تمام بشه؟
شاید میتونست پایان دیگری هم داشته باشه... هر قصه ای میتونه.....
شاید میشد جلوی مرگ عده ای را گرفت.
قطع کردم.....
🤍🤍🤍
یک نویسنده، تقدیر و سرنوشت شخصیتهایش را میشناسد، پس هیچوقت به آنها خیانت نمیکند.
می گذارد سرنوشتشان را با شرافت و سلحشوری پذیرا شوند. اما نویسنده ؛ خدا نیست.
راستی خدا چطور ؟
ما چطور ؟
ما این اطمینان را از کجا به دست بیاوریم؟
برای ما هیچ اطمینانی نیست!
نه ما
نه برای نویسنده ......
و نه هیچ قدرت دیگری به جز خودش ؛
اما خودش میداند و خودش که :
میشود جلوی خیلی از مرگهای زود هنگام را گرفت.
چه در #داستان
چه در زندگی واقعی....
من واقعا به #شک رسیدم
و این شک برایم مقدس است.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
#داستان
#رمان
#رمان_نویس
#جملات
#دیالوگ
#مرگ
#کشتار
#اعدام
#جنگ
عکس،: با "شادی قدیریان"
هنرمند عزیز
در نمایشگاه عکاسی اخیرش
همراه دوستان
https://www.instagram.com/p/C0_wfL2Ons4/?igshid=NTM1NmNjNWFlNw==