چیستایثربی کانال رسمی
6.4K subscribers
6.06K photos
1.29K videos
56 files
2.14K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
Forwarded from چیستایثربی_صورتی
#آبجی_خانم_3
کوچک دست های یکدیگررا پگرفته بودند می نشستند و بلند می شدند و می گفتند: « حموم! مورچه داره، بشین و پاشو » سماورهای مسوار را که کرایه کرده بودند آتش انداختند، اتفاقا خبر دادند که خانم ماهرخ با دخترهایش سر عقد خواهند آمد. دو تا میز را هم رویش شیرینی و میوه چیدند و پای هر کدام دو صندلی گذاشتند. پدر ماهرخ متفکر قدم میزد که خرجش زیاد شده، اما مادر او پاهایش را در یک کفش کرده بود که برای سر شب خیمه شب بازی لازم است ولی در میان این هیاهو حرفی از آبجی خانم نبود، از دو بعد از ظهر او رفته بود بیرون کسی نمی دانست کجاست،لابد او رفته بود پای وعظ!
وقتی که لاله ها روشن بود عقد برگزار شده بود همه رفته بودند مگر ننه حسن، عروس و داماد را دست بدست داده بودند و در اطاق پنج دری پهلوی یکدیگر نشسته بودند درها هم بسته بود، آبجی خانم وارد خانه شد.یکسر رفت در اطاق بغل پنج دری تا چادرش را باز بکند وارد که شد دید پرده اطاق پنج دری را جلو کشیده بودند از کنجکاوی که داشت، گوشه پرده را پس زد از یشت شیشه دیدخواهرش ماهرخ بزک کرده، وسمه کشیده، جلو روشنایی چراغ خوشگلتر از همیشه پهلوی داماد که جوان بیست ساله بنظر می آمد جلو میز که رویش شیرینی بود نشسته بودند. داماد دست انداخته بود به کمر ماهرخ چیزی درگوش او گفت مثل چیزی که متوجه او شده باشند،شاید هم که او خواهرش را شناخت اما برای اینکه دل او را بسوزاند با هم خندیدند و صورت یکدیگر را بوسیدند.ازته حیاط صدای دنبک ننه حسن می آمد که می خواند:(ای یار مبارک بادا…) یک احساس مخلوط از تنفر و حسادت به آبجی خانم دست داد.
پرده را انداخت، رفت روی رختخواب بسته که کنار دیوار گذاشته بودند نشست بدون اینکه چادر سیاه خودش را باز بکند و دست ها را زیر چانه زده به زمین نگاه می کرد، به گل و بته های قالی خیره شده بود. آن ها را می شمرد و به نظرش چیز تازه می آمد به رنگ آمیزی آن ها دقت می کرد. هر کس می آمد، می رفت او نمی دید یا سرش را بلند نمی کرد که ببیند کیست. مادرش آمد دم در اطاق به او گفت: « چرا شام نمی خوری؟، چرا گوشت تلخی می کنی هان،چرا اینجا نشسته ای؟ چادر سیاهت را باز کن، جرا بدشگونی میکنی؟ بیا روی خواهرت را ببوس، بیا از پشت شیشه تماشا بکن عروس و داماد مثل قرص ماه، مگر تو حسرت نداری؟ بیا آخر تو هم یک چیزی بگو آخر همه می پرسن خواهرش کجاست؟ من نمیدونم که چه جواب بدهم.»
آبجی خانم فقط سرش را بلند کرد گفت: من شام خورده ام .
نصف شب بود، همه به یاد شب عروسی خودشان خوابیده بودند و خواب های خوش می دیدند. ناگهان مثل اینکه کسی در آب دست و پا می زد صدای شلپ شلپ همه اهل خانه را سراسیمه از خواب بیدار کرد. اول به خیالشان گربه یا بچه در حوض افتاده سر و پا برهنه چراغ را روشن کردند، هر جا را گشتند چیز فوق العاده ای رخ نداده بود وقتی که برگشتند بروند بخوابند ننه حسن دید کفش دم پایی آبجی خانم نزدیک دریچه آب انبار افتاده.چراغ را جلو بردند دیدند نعش آبجی خانم آمده بود روی آب، موهای بافته سیاه او مانند مار بدور گردنش پیچیده شده بود، رخت زنگاری او به تنش چسبیده بود، صورت او یک حالت با شکوه و نورانی داشت مانند این بود که او رفته بود به یک جایی که نه زشتی و نه خوشگلی، نه عروسی و نه عزا، نه خنده و نه گریه، نه شادی و نه اندوه در آنجا وجود نداشت.او رفته بود به بهشت.


#صادق_هدایت - تهران - 30 شهریور 1309
#صورتی
#کانال_صورتی
#داستان_کوتاه
هدایت، نویسنده فقید معاصر
مزار_پرلاشز پاریس
@chista_yasrebii
Forwarded from چیستایثربی_صورتی
فروردین ۱۳۳۰
همه چیزهایی که برای ما جدی و منطقی و عادی بود، یکباره معنی خود را گم می‌کنند، عقربک ساعت جور دیگر به کار می‌افتد، مسافتها با اندازه‌گیری‌های ما جور در نمی‌آید، هوا رقیق می‌شود و نفسمان پس می‌زند. آیا برای اینکه منطقی نیست؟ برعکس؛ همه چیز دلیل و برهان دارد، یک جور دلیل وارونه؛ منطق افسارگسیخته‌ای که نمی‌توان جلویش را گرفت.

#صادق_هدایت
#پیام_کافکا


#چیستایثربی
#صورتی
#کانال_صورتی
#متن_داستان
#داش_آکل


#صادق_هدایت

#مسعود_کیمیایی ،فیلمی بابازی
#بهروز_وثوقی در نقش داش آکل ، بر اساس این #قصه ساخته است که بخشهایی از آن در همین کانال رسمی من ،آمده است....


#چیستایثربی

@chista_yasrebi
نه ذوق، نه هنر، نه شادی، همه‌اش دزدی، کلاه برداری و روضه خوانی! ما در حال تعفن و تجزیه هستیم، از صوفی و درویش و پیر و جوان و کاسب کار و گدا، همه منتظر پول و مقام هستند، آن هم به طرز بی شرمانه وقیحی، مردم هر جای دنیا ممکن است که به یک چیز و یا حقیقتی پایبند باشند مگر اینجا که مسابقه پستی و رذالت را می دهند.

#حاجی_آقا
#صادق_هدایت


@chista_yasrebi
گاهی برخی انسانها از بیست سالگی شروع به جان دادن میکنند.


#صادق_هدایت

کانال رسمی

#چیستایثربی
@chista_yasrebi
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈



#محمد_علی_جمالزاده را همراه با #صادق_هدایت و
#بزرگ_علوی ، سه بنیانگذار اصلی ادبیات داستانی معاصر فارسی می‌ دانند. داستان کوتاه «فارسی شکر است» را که در کتاب یکی بود یکی نبود او چاپ شده‌ است، عموماً به عنوان #نخستین داستان #کوتاه فارسی به شیوهٔ غربی می‌شمارند. 

این داستان پس از هزار سال از نثرنویسی فارسی نقطه عطفی برای آن به شمار می‌رفت.

به علاوه، مقدمهٔ جمالزاده بر کتاب یکی بود یکی نبود سند ادبی مهم و در واقع بیانیه نثر معاصر فارسی است.

در این مقدمه جمالزاده موکداً بیان می ‌کند که کاربرد ادبیات مدرن نخست بازتاب فرهنگ عامه و سپس انعکاس مسائل و واقعیتهای جامعه است.

#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
صادق هدایت و معشوقش ترز در پاریس


از روشنایی خوشم نمی یاد ، جلو آفتاب همه چیز ، لوس و معمولی میشه .
#صادق_هدایت

#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی_صورتی
فروردین ۱۳۳۰
همه چیزهایی که برای ما جدی و منطقی و عادی بود، یکباره معنی خود را گم می‌کنند، عقربک ساعت جور دیگر به کار می‌افتد، مسافتها با اندازه‌گیری‌های ما جور در نمی‌آید، هوا رقیق می‌شود و نفسمان پس می‌زند. آیا برای اینکه منطقی نیست؟ برعکس؛ همه چیز دلیل و برهان دارد، یک جور دلیل وارونه؛ منطق افسارگسیخته‌ای که نمی‌توان جلویش را گرفت.

#صادق_هدایت
#پیام_کافکا


#چیستایثربی
#صورتی
#کانال_صورتی
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
گاهی برخی انسانها از بیست سالگی شروع به جان دادن میکنند.


#صادق_هدایت

کانال رسمی

#چیستایثربی
@chista_yasrebi
«دیکتاتور امروز به مراتب خطرناک تر از دیکتاتور هزار سال پیش است.»

#صادق_هدایت

#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi
آنچه که زندگی بوده‌است از دست داده‌ام، گذاشتم و خواستم از دستم برود و بعد از آنکه من رفتم، به درک، می‌خواهد کسی کاغذپاره‌های مرا بخواند، می‌خواهد هفتاد سال سیاه هم نخواند، من فقط برای این احتیاج به نوشتن که عجالتاً برایم ضروری شده‌است می‌نویسم.»

#صادق_هدایت
#بوف_کور

#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستایثربی

@chista_yasrebi
حق به جانب آنهایی است که می گویند بهشت و دوزخ در خود اشخاص است

#صادق_هدایت
#چیستایثربی

@chista_yasrebi