ماهی سیاه ناچار راه افتاد. اما همینطور سئوال پشت سر سئوال بود که دایم از خودش میکرد:«ببینم، راستی جویبار به دریا می ریزد؟ نکند که سقائک زورش به من برسد؟ راستی، ارهماهی دلش میآید هم جنسهای خودش را بکشد و بخورد؟ پرندهی ماهیخوار، دیگر چه دشمنی با ما دارد؟ ماهی کوچولو، شنا کنان، میرفت و فکر میکرد. در هر وجب راه چیز تازهای میدید و یاد میگرفت.
...
ماهی های ریزه گفتند:«حضرت آقای مرغ سقا! ما که کاری نکرده ایم، ما بی گناهیم. این ماهی سیاه کوچولو ما را از راه در برده ...»ماهی کوچولو گفت:«ترسوها! خیال کرده اید این مرغ حیله گر، معدن بخشایش است که این طوری التماس می کنید؟» ماهیهای ریزه گفتند:«تو هیچ نمیفهمی چه داری میگوئی. حالا میبینی حضرت آقای مرغ سقا چطور ما را میبخشند و تو را قورت میدهند!» مرغ سقا گفت:«آره، میبخشمتان، اما به یک شرط.» ماهیهای ریزه گفتند:«شرطتان را بفرمایید، قربان!» مرغ سقا گفت:« این ماهی فضول را خفه کنید تا آزادی تان را به دست بیاورید.
#ماهی_سیاه_کوچولو
#صمد_بهرنگی
#نویسنده و
#محقق
بخشی از کتاب
#چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
...
ماهی های ریزه گفتند:«حضرت آقای مرغ سقا! ما که کاری نکرده ایم، ما بی گناهیم. این ماهی سیاه کوچولو ما را از راه در برده ...»ماهی کوچولو گفت:«ترسوها! خیال کرده اید این مرغ حیله گر، معدن بخشایش است که این طوری التماس می کنید؟» ماهیهای ریزه گفتند:«تو هیچ نمیفهمی چه داری میگوئی. حالا میبینی حضرت آقای مرغ سقا چطور ما را میبخشند و تو را قورت میدهند!» مرغ سقا گفت:«آره، میبخشمتان، اما به یک شرط.» ماهیهای ریزه گفتند:«شرطتان را بفرمایید، قربان!» مرغ سقا گفت:« این ماهی فضول را خفه کنید تا آزادی تان را به دست بیاورید.
#ماهی_سیاه_کوچولو
#صمد_بهرنگی
#نویسنده و
#محقق
بخشی از کتاب
#چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)