#معرفی_رمان
#قمارباز
#فیودور_داستایفسکی
همه چیز پای میز قمار
#داستايوفسکی در اکتبر سال 1866 داستان «قمارباز» را تنها در 26 روز نگاشت. او در این داستان نسبتا کوتاه با نگاهی روانکاوانه به مشکل قماربازی و قشر قمارباز میپردازد. درواقع او این داستان را براساس تجربهی شخصی خود در دوران اقامت خارج از کشور نوشته است. روزگاری که قمار باعث شد درمانده و #مستاصل و بیپول از آلمان به روسیه بازگردد. داستایوفسکی در آلمان به دلیل مشکلات مالی و قماربازی دوران سختی را گذراند. او پس از بازگشت به کشورش برای رهایی از بدهیها و کسب درآمد داستانی نوشت که در آن تجربهی تلخ خودش از بازی قمار را به شکلی تاثیرگذار روایت میکند. او در این اثر نیز همچون آثار دیگرش شخصیتهای داستان را با مهارت کامل از نظر
#روانشناختی تحلیل میکند.
مهمترین بخشهای مربوط به روان در این داستان#پای_میز_قمار میگذرد و نویسنده از احساسات یک قمارباز در لجظههای برد و باخت پرده برمیدارد.
با این جملهها وارد جهان داستان میشویم:
«عاقبت از سفر دوهفتهایام بازگشتم. گروه ما سه روز بود که به رولتنبورگ آمده بودند. خیال میکردم با بیصبری در انتظار بازگشت مناند، ولی اشتباه کرده بودم.
ژنرال بسیار بیخیال به نظر میرسید. از سر نخوت چند کلمهای با من حرف زد و بعد مرا به خواهرش حواله کرد. پیدا بود که توانسته بودند از جایی پولکی وام بگیرند...»
آلکسی ایوانویچ، معلمی سرخانه در نزد ژنرالی است که هروقت به خارج از کشور سفر میکند، در شهر خیالی رولتنبورگ اقامت میکند.
داستان اما با ماجرای قرضدادن 700 فلورن از سوی پولونیا برای آلکسی بهمنظور شرکت در بازی رولت وارد مرحلهی تازهای میشود. در آغاز، بخت با آلکسی ایوانویچ یار میشود، ولی او میخواهد از اقبالی که نصیبش شده است حداکثر فایده را ببرد؛ بنابراین، به بازی ادامه میدهد، اما در ادامه تمام پولش را میبازد
و در اثر این باخت #تعادل_روانی خود را از دست میدهد و دچار نوعی هذیان میشود.
وجود اصول روانشناسی این داستان است که سبب میشود که دقیقا با شخصیت، دغدغهها و احساسات یک قمارباز آشنا باشید. مثل اینکه با علم روانشناسی به تحلیل این شخصیت پرداختهاید.
زاویهی دید این رمان #دانای_کل_نامحدود است.
سروش حبیبی از مترجمان فعال ایرانی در چهار دههی گذشته، آن را ترجمه کرده است.
او آثار نویسندگانی چون "رومن گاری"، "آلخو کارپانتیه"، "الیاس کانتی"، "تولستوی" و... را به مخاطبان ایرانی معرفی کرده است.
چیستایثربی_کانال_رسمی
#حسین_نادی
هر چیزی که #عادت شود.طوری که ترک آن عادت ، باعث بیماری و بیقراری شود ، حال
#قمارباز است.#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
#قمارباز
#فیودور_داستایفسکی
همه چیز پای میز قمار
#داستايوفسکی در اکتبر سال 1866 داستان «قمارباز» را تنها در 26 روز نگاشت. او در این داستان نسبتا کوتاه با نگاهی روانکاوانه به مشکل قماربازی و قشر قمارباز میپردازد. درواقع او این داستان را براساس تجربهی شخصی خود در دوران اقامت خارج از کشور نوشته است. روزگاری که قمار باعث شد درمانده و #مستاصل و بیپول از آلمان به روسیه بازگردد. داستایوفسکی در آلمان به دلیل مشکلات مالی و قماربازی دوران سختی را گذراند. او پس از بازگشت به کشورش برای رهایی از بدهیها و کسب درآمد داستانی نوشت که در آن تجربهی تلخ خودش از بازی قمار را به شکلی تاثیرگذار روایت میکند. او در این اثر نیز همچون آثار دیگرش شخصیتهای داستان را با مهارت کامل از نظر
#روانشناختی تحلیل میکند.
مهمترین بخشهای مربوط به روان در این داستان#پای_میز_قمار میگذرد و نویسنده از احساسات یک قمارباز در لجظههای برد و باخت پرده برمیدارد.
با این جملهها وارد جهان داستان میشویم:
«عاقبت از سفر دوهفتهایام بازگشتم. گروه ما سه روز بود که به رولتنبورگ آمده بودند. خیال میکردم با بیصبری در انتظار بازگشت مناند، ولی اشتباه کرده بودم.
ژنرال بسیار بیخیال به نظر میرسید. از سر نخوت چند کلمهای با من حرف زد و بعد مرا به خواهرش حواله کرد. پیدا بود که توانسته بودند از جایی پولکی وام بگیرند...»
آلکسی ایوانویچ، معلمی سرخانه در نزد ژنرالی است که هروقت به خارج از کشور سفر میکند، در شهر خیالی رولتنبورگ اقامت میکند.
داستان اما با ماجرای قرضدادن 700 فلورن از سوی پولونیا برای آلکسی بهمنظور شرکت در بازی رولت وارد مرحلهی تازهای میشود. در آغاز، بخت با آلکسی ایوانویچ یار میشود، ولی او میخواهد از اقبالی که نصیبش شده است حداکثر فایده را ببرد؛ بنابراین، به بازی ادامه میدهد، اما در ادامه تمام پولش را میبازد
و در اثر این باخت #تعادل_روانی خود را از دست میدهد و دچار نوعی هذیان میشود.
وجود اصول روانشناسی این داستان است که سبب میشود که دقیقا با شخصیت، دغدغهها و احساسات یک قمارباز آشنا باشید. مثل اینکه با علم روانشناسی به تحلیل این شخصیت پرداختهاید.
زاویهی دید این رمان #دانای_کل_نامحدود است.
سروش حبیبی از مترجمان فعال ایرانی در چهار دههی گذشته، آن را ترجمه کرده است.
او آثار نویسندگانی چون "رومن گاری"، "آلخو کارپانتیه"، "الیاس کانتی"، "تولستوی" و... را به مخاطبان ایرانی معرفی کرده است.
چیستایثربی_کانال_رسمی
#حسین_نادی
هر چیزی که #عادت شود.طوری که ترک آن عادت ، باعث بیماری و بیقراری شود ، حال
#قمارباز است.#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
«من بیشتر دوست داشتم دراز بکشم و فکر کنم. همه اش فکر میکردم. همه اش خوابهایی میدیدم عجیب و غریب. نمیارزد بگویم چه خوابهایی! من آن همه وقت همه اش از خودم میپرسیدم چرا آنقدر احمقم. اگر دیگران نفهم هستند و من یقین میدانم که نفهمند، پس چرا خودم نمیخواهم عاقلتر شوم. بعددانستم که اگر منتظر شوم تا همه عاقل شوند، خیلی وقت لازم است. بعد دانستم که چنین چیزی هرگز نخواهد شد .. مردم تغییر نخواهند کرد و کسی آنها را تغییر نخواهد داد و نمیارزد انسان سعیِ بیهوده کند! بله همینطور است .. این قانون آنهاست .. من اکنون میدانم کسی که عقلا و روحا محکم و قوی باشد، آن کس برآنها مسلط خواهد بود. کسی که جسارت زیاد داشته باشد، آن کس در نظر آنان حق خواهد داشت. آن کس که امور مهم را نادیده بگیرد و بر آنها تف بیاندازد، او قانونگذار آنها ست. کسی که بیشتر از همه جرات کند، او بیش از هر کس دیگری حق دارد! تا بحال چنین بوده و بعدها هم چنین خواهد بود! باید کور بود که اینها را ندید….»
#جنایت_و_مکافات
#رمان
#فیودور_داستایفسکی
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
#جنایت_و_مکافات
#رمان
#فیودور_داستایفسکی
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi