مطلب من درباره ی سپیده ؛ فقط یکهشدار بود،برای یه عده که حس مرا درباره ی این ماجرای تلخ ؛ بدونن؛ درباره ی آنچه بر ای #رشنو رخ داد.
من اتئیست نیستم
سپیده نوشته : "هست"
من ، نه
وحدانی ام.شاگرد کوچک #سهروردی
ولی از کتک زدن زن؛ بخصوص وقتی معروف، پولدار و شناخته شده،نباشد وحامی و لابی نداشته باشد،متنفرم...
چنان احساس بیزاری که حس نفرت و خشونتم را باید جایی تخلیه کنم
هم زده بودنش،
همکلی، آرام بخش به خوردش داده بودن
که معمولی به نظر برسد!
آنجا،با کمال میل#قرص_اعصاب میدن.
از خیلی ها شنیدم.
از همان قرصها که آزاده نامداری ؛ عسل بدیعی و زهره فکور صبور را تمام کرد.
دیدید #سپیده،کلمات رو به سختی ادا میکرد.
حس میکردم اینجانیست!
یه جای دوره.
یه جا در خلاء ، بی وزنی و صدای سکوت.
اگهجای رشنو ؛ مثلا خدای ناکرده! یکی از سلبریتهای
" #می_تو " را میگرفتن، شایداول قهوه و بیسکویت هم، بهش میدادن!
ابدا نمیزدنش!
#ترانه_علیدوستی.#هانیه_توسلی
#نیکی_کریمی و...
شاید اول،با آنها عکس یادگاری هم میانداختند!
مثل آقای ح،وزیر ارشاد دوره #احمدی_نژاد که سروش نوجوان را از #قیصر_امین_پور گرفت.
و با تلخی؛ او و شاگردانش را از ساختمان سروش تاراند ،
وبعد روز جایزه ی پروین اعتصامی،جایزه بهترین ترجمه ی یک نفرِ#دیگر را به ترانه علیدوستی داد!وچپ و راست بااو عکس یادگاریانداخت؛ با دهانهای گشاده از هیچ!
من آنجابودم و از آن صحنه ها بااشمئزاز عکسمیانداختم؛ برای خودم؛ برای ثبت در تاریخ!
یادم نمیرود سرخوشی و نشاط ترانه را، کنار وزیر ارشاد ۸۸
برای چند سکه و جایزه ترجمه ؛ کنارکاسه لیسانِ وزارت وقت ارشاد احمدی نژاد در دوره ی دوم!
اما اگر من جای رشنو بودم؛
حتما مرا هم میزدن!
چون هیچ کس را ندارم و نداشتم.
#سپیده_رشنو یک تمثیل دردناک تنهاکُشی شد!
تبعیضی تهوع آور!
هنوز یادِ دست دادن کلانتری شاپور ،
با نجفی میافتم و مو برتنم میایستد!
وقتی میدانم چند نفر راآنجا،شکنجه های شنیع دادن،
اما این #نجفی بود!
بایدچای هم بهش میدادن!
که آمده اعتراف به قتل زنش کرده!
بهرحال موضوع تمام شده است.
فقط میخواستم بگم از ضعیف کشی بیزارم!
از موقعیت ظالم و مظلوم تهوع میگیرم!
اونم تو هوای مُحرم؟
باچه رویی؟
باچه رویی حرف ازعباس#حسین و#زینب میزنند؟
شرممیکنم!
آیا کسی گوشواره را بهگوش زینب، پاره
کرد؟خیر!
از #مظلوم_کشی خشمگینم!
چون عمری درگیرش بودم.
و زورم به جایی نرسید
راستی اهالی #می_تو ی ایران،چطورن؟
نگاه خالی رشنو را دیدن؟
خانمهای می_تو،من،داستان شما راخوب میدانم!
شما اما داستان من و رشنوها را هرگز!
#چیستا_یثربی
https://www.instagram.com/p/CgvOc2yqp9J/?igshid=MDJmNzVkMjY=
من اتئیست نیستم
سپیده نوشته : "هست"
من ، نه
وحدانی ام.شاگرد کوچک #سهروردی
ولی از کتک زدن زن؛ بخصوص وقتی معروف، پولدار و شناخته شده،نباشد وحامی و لابی نداشته باشد،متنفرم...
چنان احساس بیزاری که حس نفرت و خشونتم را باید جایی تخلیه کنم
هم زده بودنش،
همکلی، آرام بخش به خوردش داده بودن
که معمولی به نظر برسد!
آنجا،با کمال میل#قرص_اعصاب میدن.
از خیلی ها شنیدم.
از همان قرصها که آزاده نامداری ؛ عسل بدیعی و زهره فکور صبور را تمام کرد.
دیدید #سپیده،کلمات رو به سختی ادا میکرد.
حس میکردم اینجانیست!
یه جای دوره.
یه جا در خلاء ، بی وزنی و صدای سکوت.
اگهجای رشنو ؛ مثلا خدای ناکرده! یکی از سلبریتهای
" #می_تو " را میگرفتن، شایداول قهوه و بیسکویت هم، بهش میدادن!
ابدا نمیزدنش!
#ترانه_علیدوستی.#هانیه_توسلی
#نیکی_کریمی و...
شاید اول،با آنها عکس یادگاری هم میانداختند!
مثل آقای ح،وزیر ارشاد دوره #احمدی_نژاد که سروش نوجوان را از #قیصر_امین_پور گرفت.
و با تلخی؛ او و شاگردانش را از ساختمان سروش تاراند ،
وبعد روز جایزه ی پروین اعتصامی،جایزه بهترین ترجمه ی یک نفرِ#دیگر را به ترانه علیدوستی داد!وچپ و راست بااو عکس یادگاریانداخت؛ با دهانهای گشاده از هیچ!
من آنجابودم و از آن صحنه ها بااشمئزاز عکسمیانداختم؛ برای خودم؛ برای ثبت در تاریخ!
یادم نمیرود سرخوشی و نشاط ترانه را، کنار وزیر ارشاد ۸۸
برای چند سکه و جایزه ترجمه ؛ کنارکاسه لیسانِ وزارت وقت ارشاد احمدی نژاد در دوره ی دوم!
اما اگر من جای رشنو بودم؛
حتما مرا هم میزدن!
چون هیچ کس را ندارم و نداشتم.
#سپیده_رشنو یک تمثیل دردناک تنهاکُشی شد!
تبعیضی تهوع آور!
هنوز یادِ دست دادن کلانتری شاپور ،
با نجفی میافتم و مو برتنم میایستد!
وقتی میدانم چند نفر راآنجا،شکنجه های شنیع دادن،
اما این #نجفی بود!
بایدچای هم بهش میدادن!
که آمده اعتراف به قتل زنش کرده!
بهرحال موضوع تمام شده است.
فقط میخواستم بگم از ضعیف کشی بیزارم!
از موقعیت ظالم و مظلوم تهوع میگیرم!
اونم تو هوای مُحرم؟
باچه رویی؟
باچه رویی حرف ازعباس#حسین و#زینب میزنند؟
شرممیکنم!
آیا کسی گوشواره را بهگوش زینب، پاره
کرد؟خیر!
از #مظلوم_کشی خشمگینم!
چون عمری درگیرش بودم.
و زورم به جایی نرسید
راستی اهالی #می_تو ی ایران،چطورن؟
نگاه خالی رشنو را دیدن؟
خانمهای می_تو،من،داستان شما راخوب میدانم!
شما اما داستان من و رشنوها را هرگز!
#چیستا_یثربی
https://www.instagram.com/p/CgvOc2yqp9J/?igshid=MDJmNzVkMjY=
از گذشته ی خود ؛ یک خانه با کاغذدیواریهای نقاشیهای جهان را به یاد میاورم ،
یک فواره و شمشاد ؛
دخترکی با ماهی کوچکش؛ که در رویا به دریا پیوست ،
و یک مرد که از میان قصه های اساطیری ؛ آمده بود.
نمیخواهم غمگین باشم ..
یا نا امید.
آن دخترک گیسو سیاه ؛ ماهی سرخ کوچک و آن مردِ گندمزارهای دور دست ؛ همه ی زندگیِ من بودند.
چه زندگی کوچک زیبایی!
همه ی آن ؛ در سه روز جا میگیرد.
در سه کلمه ❤️❤️❤️
" انسان به میزانی که انسان تر است ؛ تنهاتر میشود ؛"
و من هر چقدر زمان میگذرد ؛ به اندوه گذشته ام بیشتر میخندم و در نهایت :
"من هم چیزی ندیدم جز زیبایی....*"
جمله ی معروف #زینب؛
وقتی سر بریده ی برادرش #حسین را به او نشان دادند...
چه میتوانست مقابل چشم پر خونِ دشمن بگوید ؛
از این زیباتر و پر معناتر ؟!....
زندانیهای ما ؛ فیلمسازان ؛ اساتید ؛ فعالان مدنی ؛ خیالتان جمع :
ما جای ضربه ها و کبودیها را ندیدیم ؛
ما چیزی ندیدیم به جز زیبایی !......
و به جز استواری باوقار....
#سپیده_رشنو
#سپیده_قلیان
#جعفر_پناهی
#محمد_رسول_اف
#نسرین_ستوده
و آنها که هستند و آنها که ذرات وجودشان دیگر ؛ همآغوش باد است.
و دیگران ...
آخرین جمله ی فیلم #دیگران
از قول :
#نیکول_کیدمن...
#این_خانه_مال_ماست
" این خانه ی ماست..."
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
ماهی زیبای دخترم ؛ که اکنون در دریای آبی آسمانهاست ؛
و تولد منِ مهر ماهی ؛ چند سال پیش ؛ که در بستر بیماری گذشت،
و پس از آن ؛ #پستچی را نوشتم......
#کتاب پستچی را...
و در پایان ؛ براستی ؛ حرف دیگری نیست!
به #خانه مان برویم....
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
https://www.instagram.com/p/ChNZaonrhiN/?igshid=MDJmNzVkMjY=
یک فواره و شمشاد ؛
دخترکی با ماهی کوچکش؛ که در رویا به دریا پیوست ،
و یک مرد که از میان قصه های اساطیری ؛ آمده بود.
نمیخواهم غمگین باشم ..
یا نا امید.
آن دخترک گیسو سیاه ؛ ماهی سرخ کوچک و آن مردِ گندمزارهای دور دست ؛ همه ی زندگیِ من بودند.
چه زندگی کوچک زیبایی!
همه ی آن ؛ در سه روز جا میگیرد.
در سه کلمه ❤️❤️❤️
" انسان به میزانی که انسان تر است ؛ تنهاتر میشود ؛"
و من هر چقدر زمان میگذرد ؛ به اندوه گذشته ام بیشتر میخندم و در نهایت :
"من هم چیزی ندیدم جز زیبایی....*"
جمله ی معروف #زینب؛
وقتی سر بریده ی برادرش #حسین را به او نشان دادند...
چه میتوانست مقابل چشم پر خونِ دشمن بگوید ؛
از این زیباتر و پر معناتر ؟!....
زندانیهای ما ؛ فیلمسازان ؛ اساتید ؛ فعالان مدنی ؛ خیالتان جمع :
ما جای ضربه ها و کبودیها را ندیدیم ؛
ما چیزی ندیدیم به جز زیبایی !......
و به جز استواری باوقار....
#سپیده_رشنو
#سپیده_قلیان
#جعفر_پناهی
#محمد_رسول_اف
#نسرین_ستوده
و آنها که هستند و آنها که ذرات وجودشان دیگر ؛ همآغوش باد است.
و دیگران ...
آخرین جمله ی فیلم #دیگران
از قول :
#نیکول_کیدمن...
#این_خانه_مال_ماست
" این خانه ی ماست..."
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
ماهی زیبای دخترم ؛ که اکنون در دریای آبی آسمانهاست ؛
و تولد منِ مهر ماهی ؛ چند سال پیش ؛ که در بستر بیماری گذشت،
و پس از آن ؛ #پستچی را نوشتم......
#کتاب پستچی را...
و در پایان ؛ براستی ؛ حرف دیگری نیست!
به #خانه مان برویم....
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
https://www.instagram.com/p/ChNZaonrhiN/?igshid=MDJmNzVkMjY=