چیستا_وان:
چند کلمه درباره
#ماوقع این روزها با صمیمی ترها
دوستان من میدانید که زندگی همیشه به یک منوال نیست..مثلا من ؛ پارسال این موقع ؛ خیلی شاد بودم...الان نیستم!...
شاکی نیستم.اما شاد نیستم !
....پارسال این موقع ؛ انتشار #پستچی ؛ در اینستاگرام را شروع کردم و هرگز تصورش را هم نمیکردم دوستان و دشمنان به این زیادی پیدا کنم! ..
افرادی که بگویند پستچی زندگی واقعی خودش نیست؟! حتی اقوام!....از چه میترسند؟.....آنها که چیزی نمیدانند؛ آنها کی با من بوده اند؟.....هر چه میخواهند بگویند...کاش زندگی واقعی خودم نبود براستی! من این زندگی را هروله کرده ام...و به دخترم دیروز گفتم :مجبورم تا پایانش بایستم.
و الان صمیمی ترین دوستان محل کارم ؛ در تاتر یا شورای نویسندگان و سینما ؛ انگار مرا مقصر میدانند که چرا اول؛ جریان حاجعلی را به آنها نگفته ام!...
خب این قرار بود یک راز زندگی خصوصی من باشد ! و اگر لجبازی یک شب خاص من و خورده شدن حق ما ؛ در یک مسابقه نبود ؛ شاید هرگز ماجرا را نمینوشتم و انهمه واکنش مثبت دوستان و فالورها.
با گفتنش ؛ چیزی به دست نیاوردم....شاید شما از خواندنش لذت بردید ؛ یا ببرید...
ممنونم...اما افراد خانواده رفتار نامناسبی دور از شان و سنشان ؛ نشان دادند ! و حتی سعی کردند روی دخترم که معمولا عاقلتر از این حرفهاست ؛ تاثیر بگذارند! پیج و کانال و توهین بود که بسویم سرازیر میشد و میشود...
.اما چه باک! من شما را دوست دارم و پستچی را حقیقتا زیسته ام و چه اشتباهات دردناکی در آن ؛ مرتکب شده ام.....
من پستچی را نوشتم که هم درددل ؛ و خاطره ای گفته باشم و هم بگویم :
برای شکست ؛ همیشه #زود است...
امروز اقایی بعد از مطب دکتر ؛مرا شناخت؛ به دوستش گفت : این #چیستایثربی است؟
دوستش گفت :نه!شبیهشه.به خصوص عینکش! .ولی اونکه انقدر داغون نیست!
راستش داغان بودم؛تب داشتم.گریه کرده بودم ؛ دلم پر بود.قرار نیست همیشه بگو و بخند باشیم.
نویسنده هم انسان است؛بازنمیخواهم درباره ی مشکلات خانه حرف بزنم!
اما من هم مادر یک جوان و دختر یک بانو هستم که هر کدام انتظاراتی از من دارند و برآورده نمیشود و دوستانم که جملگی رفتند.
از صبح که بلند میشوم ؛میدوم و آخر هم به کارهای ضروری ترم نمیرسم و از این جهت از ناشر گرفته تا افراد خانواده ؛ همه؛ از من شاکی اند !ازچه؟نمیدانم!
نه به خاطر نوشتن قصه.برای اینکه دنیای مجازی را دروغ و ناندانی عده ای تازه به دوران رسیده میدانند! و میگویند جای تو نیست!تو نویسنده ای! نه مدل لباس یا بازیگر یا فلان خانم که به ترکیه پناهنده شده ! تو دنیایت از آنها جداست!در حالیکه اقوام خودشان همه اینستا دارند!
از طرفی میان فالورهایم؛ دوستان بسیار خوبی پیدا کرده ام که میدانم هیچ کجای جهان؛دیگر نمیتوانم شبیه آنها را پیدا کنم ! مرد و زن...و از طرفی همکارانم ؛ مدام متلک میپرانند که خودتان دلیلش را حدس میزنید!
پریروز جشنی بود و من یکی از صاحبان جشن؛یادشان رفت به من بگویند!
:وقتی شاکی شدم؛ گفتند:مگر در این دنیا زندگی نمیکنید؟! کارت دعوت و تلفن لازم نبود!در صورتی که به بقیه؛تلفنی هم که شده ؛ خبر داده بودند!خب می آمدیددیگر !عجبا!باید میگفتم.جشن مهم نیست!اصلا نمیامدم.کار داشتم.... اما
قدردان باشید آقا!
#حرمت نگه دارید
گفت:مگر اینکه ملکه ی تخت روان باشید و فالورهایتان باید شما را بیاورند!
این را کسی به من گفت ؛ که سالها پیش که جوانکی تازه وارد به نقد تاتر و سینما بود؛ بارها سفارشش را به این و آن کرده بودم،و چقدر از او دفاع کرده بودم!
من نسبت به ستاره ها ؛ فالورهای زیادی ندارم..کانالم هم که چه بگویم!هر چقدر مطالب جالب؛ با کمک چند دوستم و تلاش خودم ؛ از اینور و آنور برایتان پیدا میکنم که جای دیگری نیست؛ میبینم ؛ رفته اید! نیستید! و جذب کانالهای جوک؛یا تبلیغ ؛ و بده بستان لینک شده اید...180 کا درزمان پستچی کجا ؟و حالا کجا؟!کجا رفتند آن دوستان؟!
در صورتی که به جد میگویم:کیفیت کانال من؛به مراتب #بهتر و متنوع تر از قبل شده؛ و من خیلی حرفهای اصلی یا خبرهای لحظه ای و گزارش مراسم و زندگی ام را در کانالم میگذارم....
باید هم بگذارم...
#کانال_من است نه ملا نصر الدین !
باید از خودم و مراسمم و دوستانم ،عکس بگذارم؛باید شما را از اتفاقات دور و برم خبر کنم!
حالا به اینجا رسیدیم!
#او_یکزن؛ چهار قسمت دیگر تمام میشود و اگر دارم طولش میدهم؛ چون میخواهم حالم خوب باشد و دوقسمت دو قسمت بگذارم تا در دو شب تمام شود ؛و یکی از بازیگرهای من هم به ایران برگشته باشد!
میدانید دردم از چیست؟!
رنج میکشی و کسی دردت را نمیفهمد....فکر میکنند دنبال فالوری!من فالور مرده که نمیخواهم!و شما زندگان به بیمارستان هم که بروم با منید! میدانم! زنده اید و با وفا!
معلوم است که همه ی وقایع #او_یکزن واقعی نیست! ولی میکس سخت و خلاقانه ای که ⬇
چند کلمه درباره
#ماوقع این روزها با صمیمی ترها
دوستان من میدانید که زندگی همیشه به یک منوال نیست..مثلا من ؛ پارسال این موقع ؛ خیلی شاد بودم...الان نیستم!...
شاکی نیستم.اما شاد نیستم !
....پارسال این موقع ؛ انتشار #پستچی ؛ در اینستاگرام را شروع کردم و هرگز تصورش را هم نمیکردم دوستان و دشمنان به این زیادی پیدا کنم! ..
افرادی که بگویند پستچی زندگی واقعی خودش نیست؟! حتی اقوام!....از چه میترسند؟.....آنها که چیزی نمیدانند؛ آنها کی با من بوده اند؟.....هر چه میخواهند بگویند...کاش زندگی واقعی خودم نبود براستی! من این زندگی را هروله کرده ام...و به دخترم دیروز گفتم :مجبورم تا پایانش بایستم.
و الان صمیمی ترین دوستان محل کارم ؛ در تاتر یا شورای نویسندگان و سینما ؛ انگار مرا مقصر میدانند که چرا اول؛ جریان حاجعلی را به آنها نگفته ام!...
خب این قرار بود یک راز زندگی خصوصی من باشد ! و اگر لجبازی یک شب خاص من و خورده شدن حق ما ؛ در یک مسابقه نبود ؛ شاید هرگز ماجرا را نمینوشتم و انهمه واکنش مثبت دوستان و فالورها.
با گفتنش ؛ چیزی به دست نیاوردم....شاید شما از خواندنش لذت بردید ؛ یا ببرید...
ممنونم...اما افراد خانواده رفتار نامناسبی دور از شان و سنشان ؛ نشان دادند ! و حتی سعی کردند روی دخترم که معمولا عاقلتر از این حرفهاست ؛ تاثیر بگذارند! پیج و کانال و توهین بود که بسویم سرازیر میشد و میشود...
.اما چه باک! من شما را دوست دارم و پستچی را حقیقتا زیسته ام و چه اشتباهات دردناکی در آن ؛ مرتکب شده ام.....
من پستچی را نوشتم که هم درددل ؛ و خاطره ای گفته باشم و هم بگویم :
برای شکست ؛ همیشه #زود است...
امروز اقایی بعد از مطب دکتر ؛مرا شناخت؛ به دوستش گفت : این #چیستایثربی است؟
دوستش گفت :نه!شبیهشه.به خصوص عینکش! .ولی اونکه انقدر داغون نیست!
راستش داغان بودم؛تب داشتم.گریه کرده بودم ؛ دلم پر بود.قرار نیست همیشه بگو و بخند باشیم.
نویسنده هم انسان است؛بازنمیخواهم درباره ی مشکلات خانه حرف بزنم!
اما من هم مادر یک جوان و دختر یک بانو هستم که هر کدام انتظاراتی از من دارند و برآورده نمیشود و دوستانم که جملگی رفتند.
از صبح که بلند میشوم ؛میدوم و آخر هم به کارهای ضروری ترم نمیرسم و از این جهت از ناشر گرفته تا افراد خانواده ؛ همه؛ از من شاکی اند !ازچه؟نمیدانم!
نه به خاطر نوشتن قصه.برای اینکه دنیای مجازی را دروغ و ناندانی عده ای تازه به دوران رسیده میدانند! و میگویند جای تو نیست!تو نویسنده ای! نه مدل لباس یا بازیگر یا فلان خانم که به ترکیه پناهنده شده ! تو دنیایت از آنها جداست!در حالیکه اقوام خودشان همه اینستا دارند!
از طرفی میان فالورهایم؛ دوستان بسیار خوبی پیدا کرده ام که میدانم هیچ کجای جهان؛دیگر نمیتوانم شبیه آنها را پیدا کنم ! مرد و زن...و از طرفی همکارانم ؛ مدام متلک میپرانند که خودتان دلیلش را حدس میزنید!
پریروز جشنی بود و من یکی از صاحبان جشن؛یادشان رفت به من بگویند!
:وقتی شاکی شدم؛ گفتند:مگر در این دنیا زندگی نمیکنید؟! کارت دعوت و تلفن لازم نبود!در صورتی که به بقیه؛تلفنی هم که شده ؛ خبر داده بودند!خب می آمدیددیگر !عجبا!باید میگفتم.جشن مهم نیست!اصلا نمیامدم.کار داشتم.... اما
قدردان باشید آقا!
#حرمت نگه دارید
گفت:مگر اینکه ملکه ی تخت روان باشید و فالورهایتان باید شما را بیاورند!
این را کسی به من گفت ؛ که سالها پیش که جوانکی تازه وارد به نقد تاتر و سینما بود؛ بارها سفارشش را به این و آن کرده بودم،و چقدر از او دفاع کرده بودم!
من نسبت به ستاره ها ؛ فالورهای زیادی ندارم..کانالم هم که چه بگویم!هر چقدر مطالب جالب؛ با کمک چند دوستم و تلاش خودم ؛ از اینور و آنور برایتان پیدا میکنم که جای دیگری نیست؛ میبینم ؛ رفته اید! نیستید! و جذب کانالهای جوک؛یا تبلیغ ؛ و بده بستان لینک شده اید...180 کا درزمان پستچی کجا ؟و حالا کجا؟!کجا رفتند آن دوستان؟!
در صورتی که به جد میگویم:کیفیت کانال من؛به مراتب #بهتر و متنوع تر از قبل شده؛ و من خیلی حرفهای اصلی یا خبرهای لحظه ای و گزارش مراسم و زندگی ام را در کانالم میگذارم....
باید هم بگذارم...
#کانال_من است نه ملا نصر الدین !
باید از خودم و مراسمم و دوستانم ،عکس بگذارم؛باید شما را از اتفاقات دور و برم خبر کنم!
حالا به اینجا رسیدیم!
#او_یکزن؛ چهار قسمت دیگر تمام میشود و اگر دارم طولش میدهم؛ چون میخواهم حالم خوب باشد و دوقسمت دو قسمت بگذارم تا در دو شب تمام شود ؛و یکی از بازیگرهای من هم به ایران برگشته باشد!
میدانید دردم از چیست؟!
رنج میکشی و کسی دردت را نمیفهمد....فکر میکنند دنبال فالوری!من فالور مرده که نمیخواهم!و شما زندگان به بیمارستان هم که بروم با منید! میدانم! زنده اید و با وفا!
معلوم است که همه ی وقایع #او_یکزن واقعی نیست! ولی میکس سخت و خلاقانه ای که ⬇
🍃🍃🌺🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃
شرابهای بسیاری هست که هر کدام چنان مستی ایجاد میکند که :
سرو دستار نداند که کدام اندازد.
یکی از آنها شراب #جاودانگی است:
به ما گفته بودند که شما رو یه موجودی بنام #مرگ میاد میخوره. ما هم چقدر ترسیده بودیم! نگران بودیم، هنوزهم خیلی ها نگرانند. یه رسولی اومد فرمود نه، کی همچین چیزی گفته؟
هر نَفسی مرگ را میچشه، مرگ نیست که شما رو میخوره. شما اصلا نمی گنجید در دهان مرگ. مرگ تجربه ایست از تجربیات شما، وقتی اینو فهمیدی و از شراب جاودانگی خوردی. وقتی فهمیدی که فنا نداری. دیگه ترسی نداری، بنابراین این شراب چقدر قیمت داره؟
تا کی آدم مست میشه؟ تا همیشه.
دیگری شراب #انس و #دوستی است:
ما تنهاییم در این عالم. هیچ کس با شما نیست. پدر و مادر و زن و فرزند و... همه میذارن میرن. چهار روز با شما هستند. تازه همون زمانی هم که با شما هستند، در وجود خودشون هستند. هیچکس نمی تونه وارد وجود شما بشه. شما تک و تنها هستید در این عالم. اونوقت یک نفر می آد میگه " و هو معکم این ما کنتم: #او_با_شماست"
این شراب معیت و حضور که آدم هیچ وقت #تنها_نیست آدم رو مست میکنه چون معیت او غیر از معیت خلق است. معیت او چنان است که از ما به ما نزدیکتره. یکی دیگر شراب #زیبایی است:
شراب زیبایی از همه شراب ها قوی تره. وقتی زلیخا زنان مصر را دعوت کرد و کارد و ترنج را داد دستشون و ناگهان به یوسف گفت از پشت پرده بیا بیرون، وقتی دستشون رو بریدن باید بالا خره یه آه میگفتن!! اصلا غافل بودن از بریدن دستشون.
"چون زلیخا ملامت زنان مصری را درباره خود شنید به دنبال آنها فرستاد و از آنها دعوت کرد و مجلسی بیاراست و به احترام هر یک بالش و تکیه گاهی بگسترد و به دست هر یک کاردی و ترنجی داد و به یوسف گفت که به مجلس این زنان درای.
چون زنان مصری یوسف را دیدند بس بزرگش یافتند و دستهای خود به جای ترنج بریدند و گفتند حاش الله که این پسر نه آدمی است بلکه فرشته بزرگ حسن و زیبایی است" یوسف آیه 30
زیبایی میتونه آنچنان آدم رو مست بکنه که تمام غم های عالم رو فراموش کنه، به قول سعدی:
جمله غم های جهان هیچ اثـــــــر مینکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم
#دکتر_الهی_قمشه_ای عزیز...
#مرگی_در_کار_نیست
برای عده ای#نامیرایی است ، اگر به جاودانگی ، باور داشته باشیم....
راستی! وقتی من مردم یعنی سفر کردم ،...،اینستاگرامم را نبندید لطفا ! باز هم، براتون پست خواهم گذاشت ، پستهای #بهتر از جاهای بهتر ! :-) انشا...
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
برگرفته از#پیج_رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
شرابهای بسیاری هست که هر کدام چنان مستی ایجاد میکند که :
سرو دستار نداند که کدام اندازد.
یکی از آنها شراب #جاودانگی است:
به ما گفته بودند که شما رو یه موجودی بنام #مرگ میاد میخوره. ما هم چقدر ترسیده بودیم! نگران بودیم، هنوزهم خیلی ها نگرانند. یه رسولی اومد فرمود نه، کی همچین چیزی گفته؟
هر نَفسی مرگ را میچشه، مرگ نیست که شما رو میخوره. شما اصلا نمی گنجید در دهان مرگ. مرگ تجربه ایست از تجربیات شما، وقتی اینو فهمیدی و از شراب جاودانگی خوردی. وقتی فهمیدی که فنا نداری. دیگه ترسی نداری، بنابراین این شراب چقدر قیمت داره؟
تا کی آدم مست میشه؟ تا همیشه.
دیگری شراب #انس و #دوستی است:
ما تنهاییم در این عالم. هیچ کس با شما نیست. پدر و مادر و زن و فرزند و... همه میذارن میرن. چهار روز با شما هستند. تازه همون زمانی هم که با شما هستند، در وجود خودشون هستند. هیچکس نمی تونه وارد وجود شما بشه. شما تک و تنها هستید در این عالم. اونوقت یک نفر می آد میگه " و هو معکم این ما کنتم: #او_با_شماست"
این شراب معیت و حضور که آدم هیچ وقت #تنها_نیست آدم رو مست میکنه چون معیت او غیر از معیت خلق است. معیت او چنان است که از ما به ما نزدیکتره. یکی دیگر شراب #زیبایی است:
شراب زیبایی از همه شراب ها قوی تره. وقتی زلیخا زنان مصر را دعوت کرد و کارد و ترنج را داد دستشون و ناگهان به یوسف گفت از پشت پرده بیا بیرون، وقتی دستشون رو بریدن باید بالا خره یه آه میگفتن!! اصلا غافل بودن از بریدن دستشون.
"چون زلیخا ملامت زنان مصری را درباره خود شنید به دنبال آنها فرستاد و از آنها دعوت کرد و مجلسی بیاراست و به احترام هر یک بالش و تکیه گاهی بگسترد و به دست هر یک کاردی و ترنجی داد و به یوسف گفت که به مجلس این زنان درای.
چون زنان مصری یوسف را دیدند بس بزرگش یافتند و دستهای خود به جای ترنج بریدند و گفتند حاش الله که این پسر نه آدمی است بلکه فرشته بزرگ حسن و زیبایی است" یوسف آیه 30
زیبایی میتونه آنچنان آدم رو مست بکنه که تمام غم های عالم رو فراموش کنه، به قول سعدی:
جمله غم های جهان هیچ اثـــــــر مینکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم
#دکتر_الهی_قمشه_ای عزیز...
#مرگی_در_کار_نیست
برای عده ای#نامیرایی است ، اگر به جاودانگی ، باور داشته باشیم....
راستی! وقتی من مردم یعنی سفر کردم ،...،اینستاگرامم را نبندید لطفا ! باز هم، براتون پست خواهم گذاشت ، پستهای #بهتر از جاهای بهتر ! :-) انشا...
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
برگرفته از#پیج_رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
🍃🍃🌺🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃
شرابهای بسیاری هست که هر کدام چنان مستی ایجاد میکند که
سرو دستار نداند که کدام اندازد.
یکی از آنها شراب #جاودانگی است:
به ما گفته بودند که شما رو یه موجودی بنام #مرگ میاد میخوره. ما هم چقدر ترسیده بودیم! نگران بودیم، هنوزهم خیلی ها نگرانند. یه رسولی اومد فرمود نه، کی همچین چیزی گفته؟
هر نَفسی مرگ را میچشه، مرگ نیست که شما رو میخوره. شما اصلا نمی گنجید در دهان مرگ. مرگ تجربه ایست از تجربیات شما، وقتی اینو فهمیدی و از شراب جاودانگی خوردی. وقتی فهمیدی که فنا نداری. دیگه ترسی نداری، بنابراین این شراب چقدر قیمت داره؟
تا کی آدم مست میشه؟ تا همیشه.
دیگری شراب #انس و #دوستی است:
ما تنهاییم در این عالم. هیچ کس با شما نیست. پدر و مادر و زن و فرزند و... همه میذارن میرن. چهار روز با شما هستند. تازه همون زمانی هم که با شما هستند، در وجود خودشون هستند. هیچکس نمی تونه وارد وجود شما بشه. شما تک و تنها هستید در این عالم. اونوقت یک نفر می آد میگه " و هو معکم این ما کنتم: #او_با_شماست"
این شراب معیت و حضور که آدم هیچ وقت #تنها_نیست آدم رو مست میکنه چون معیت او غیر از معیت خلق است. معیت او چنان است که از ما به ما نزدیکتره. یکی دیگر شراب
#زیبایی است:
شراب زیبایی از همه شراب ها قوی تره. وقتی زلیخا زنان مصر را دعوت کرد و کارد و ترنج را داد دستشون و ناگهان به یوسف گفت از پشت پرده بیا بیرون، وقتی دستشون رو بریدن باید بالا خره یه آه میگفتن!! اصلا غافل بودن از بریدن دستشون.
"چون زلیخا ملامت زنان مصری را درباره خود شنید به دنبال آنها فرستاد و از آنها دعوت کرد و مجلسی بیاراست و به احترام هر یک بالش و تکیه گاهی بگسترد و به دست هر یک کاردی و ترنجی داد و به یوسف گفت که به مجلس این زنان درای.
چون زنان مصری یوسف را دیدند بس بزرگش یافتند و دستهای خود به جای ترنج بریدند و گفتند حاش الله که این پسر نه آدمی است بلکه فرشته بزرگ حسن و زیبایی است" یوسف آیه 30
زیبایی میتونه آنچنان آدم رو مست بکنه که تمام غم های عالم رو فراموش کنه، به قول سعدی:
جمله غم های جهان هیچ اثـــــــر مینکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم
#دکتر_الهی_قمشه_ای عزیز...
#مرگی_در_کار_نیست
برای عده ای
#نامیرایی است ، اگر به جاودانگی ، باور داشته باشیم....
راستی! وقتی من مردم یعنی سفر کردم ،...،اینستاگرامم را نبندید لطفا ! باز هم، براتون پست خواهم گذاشت ، پستهای
#بهتر از جاهای بهتر ! :-) انشا...
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
برگرفته از
#پیج_رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
شرابهای بسیاری هست که هر کدام چنان مستی ایجاد میکند که
سرو دستار نداند که کدام اندازد.
یکی از آنها شراب #جاودانگی است:
به ما گفته بودند که شما رو یه موجودی بنام #مرگ میاد میخوره. ما هم چقدر ترسیده بودیم! نگران بودیم، هنوزهم خیلی ها نگرانند. یه رسولی اومد فرمود نه، کی همچین چیزی گفته؟
هر نَفسی مرگ را میچشه، مرگ نیست که شما رو میخوره. شما اصلا نمی گنجید در دهان مرگ. مرگ تجربه ایست از تجربیات شما، وقتی اینو فهمیدی و از شراب جاودانگی خوردی. وقتی فهمیدی که فنا نداری. دیگه ترسی نداری، بنابراین این شراب چقدر قیمت داره؟
تا کی آدم مست میشه؟ تا همیشه.
دیگری شراب #انس و #دوستی است:
ما تنهاییم در این عالم. هیچ کس با شما نیست. پدر و مادر و زن و فرزند و... همه میذارن میرن. چهار روز با شما هستند. تازه همون زمانی هم که با شما هستند، در وجود خودشون هستند. هیچکس نمی تونه وارد وجود شما بشه. شما تک و تنها هستید در این عالم. اونوقت یک نفر می آد میگه " و هو معکم این ما کنتم: #او_با_شماست"
این شراب معیت و حضور که آدم هیچ وقت #تنها_نیست آدم رو مست میکنه چون معیت او غیر از معیت خلق است. معیت او چنان است که از ما به ما نزدیکتره. یکی دیگر شراب
#زیبایی است:
شراب زیبایی از همه شراب ها قوی تره. وقتی زلیخا زنان مصر را دعوت کرد و کارد و ترنج را داد دستشون و ناگهان به یوسف گفت از پشت پرده بیا بیرون، وقتی دستشون رو بریدن باید بالا خره یه آه میگفتن!! اصلا غافل بودن از بریدن دستشون.
"چون زلیخا ملامت زنان مصری را درباره خود شنید به دنبال آنها فرستاد و از آنها دعوت کرد و مجلسی بیاراست و به احترام هر یک بالش و تکیه گاهی بگسترد و به دست هر یک کاردی و ترنجی داد و به یوسف گفت که به مجلس این زنان درای.
چون زنان مصری یوسف را دیدند بس بزرگش یافتند و دستهای خود به جای ترنج بریدند و گفتند حاش الله که این پسر نه آدمی است بلکه فرشته بزرگ حسن و زیبایی است" یوسف آیه 30
زیبایی میتونه آنچنان آدم رو مست بکنه که تمام غم های عالم رو فراموش کنه، به قول سعدی:
جمله غم های جهان هیچ اثـــــــر مینکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم
#دکتر_الهی_قمشه_ای عزیز...
#مرگی_در_کار_نیست
برای عده ای
#نامیرایی است ، اگر به جاودانگی ، باور داشته باشیم....
راستی! وقتی من مردم یعنی سفر کردم ،...،اینستاگرامم را نبندید لطفا ! باز هم، براتون پست خواهم گذاشت ، پستهای
#بهتر از جاهای بهتر ! :-) انشا...
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
برگرفته از
#پیج_رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original