🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇
مقدمه ای برای شعر
من از آنها خواهش کردم
شعرم را بردارند
و به نور ببندنش
درست مثل ریسه ی رنگ
یا گوشی بفشارند به کندوی شعرم
مگر اینکه بشنوند …
گفتم : موشی به جان شعرم بیندازید اصلن
و هی نگاش کنید که چطور راه خودش را می کاود
یا خواستم توی اتاق شعرم قدم بزنید
و دیوارها را یک به یک بگردید
دنبال کلید برق ….
من ازشان خواهش کردم روی کف شعرم اسکی آبی بروند
و به اهتزاز نام شاعر
در ساحل شعر
موج بردارند بلند ….
اما همه ی آنچه آنها می خواستند این بود؟؟
همه ی آنچه آنها می خواستند این بود :
که شعرم را با طناب ببندند به صندلی محکم
و هی شکنجه پشت شکنجه
که اعترافی بیرون بکشند از دل شعر
شروع کردند شعرم را با لوله های خرطومیشان زدن
اینجور شعر مرا معنا می خواستند
اینطور شعر مرا معنا می کردند ….
#ویلیام_کالینس
شاعر مدرن آمریکایی
برنده جوایز بیشمار در پست بالا
ترجمه: آتوسارحمتی
@chista_yasrebi_original
مقدمه ای برای شعر
من از آنها خواهش کردم
شعرم را بردارند
و به نور ببندنش
درست مثل ریسه ی رنگ
یا گوشی بفشارند به کندوی شعرم
مگر اینکه بشنوند …
گفتم : موشی به جان شعرم بیندازید اصلن
و هی نگاش کنید که چطور راه خودش را می کاود
یا خواستم توی اتاق شعرم قدم بزنید
و دیوارها را یک به یک بگردید
دنبال کلید برق ….
من ازشان خواهش کردم روی کف شعرم اسکی آبی بروند
و به اهتزاز نام شاعر
در ساحل شعر
موج بردارند بلند ….
اما همه ی آنچه آنها می خواستند این بود؟؟
همه ی آنچه آنها می خواستند این بود :
که شعرم را با طناب ببندند به صندلی محکم
و هی شکنجه پشت شکنجه
که اعترافی بیرون بکشند از دل شعر
شروع کردند شعرم را با لوله های خرطومیشان زدن
اینجور شعر مرا معنا می خواستند
اینطور شعر مرا معنا می کردند ….
#ویلیام_کالینس
شاعر مدرن آمریکایی
برنده جوایز بیشمار در پست بالا
ترجمه: آتوسارحمتی
@chista_yasrebi_original