چیستایثربی کانال رسمی
6.38K subscribers
6.06K photos
1.3K videos
57 files
2.14K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
با #صنایع_ادبی آشنا شویم
#آشنا_زدایی


#آشنایی_زدایی یا
#بیگانه_سازی در ادبیات و هنر ٬به شگردی اطلاق می گردد که با استفاده از آن ٬ نویسنده یا هنرمند در اثر خود به گونه ای نامعمول به اشیاء و پدیده ها می نگرد و بدین ترتیب سعی بر آن دارد ؛ تا نگاهی نو به اطراف خود بیندازد ....این شگرد اقسام مختلف دارد و اگر چه در دوران معاصر نامی برای خود یافته ٬ از دیر باز مورد استفاده بوده است و در ادبیات فارسی بی سابقه نیست.

در این میان
#سهراب_سپهری فراوان از این شگرد استفاده کرده است و به عنوان مثال می توان به ترکیباتی مثل
#هندسه_ی دقیق_اندوه یا #سجود_سبز_محبت
یا این قطعه اشاره کرد:

خانه هاشان پر داوودی بود / چشممان را بستیم / دستشان را نرساندیم به سر شاخه ی هوش / جیبشان را پر عادت کردیم

....این اصطلاح را نخستین بار
#ویکتور_شکلوفسکی ؛ منتقد روس
( ۱۸۹۳ تا ۱۹۷۵ میلادی ) و نماینده ی نخستین گروه فرمالیست های روس به کار برد و اعتقاد داشت که اساساْ وظیفه ی هنر :


#ناآشنا_کردن_چیزها یا به عبارت دیگر پیچیده کردن چیزها و دور ساختن آنها از حوزه ی #عادت_و_روزمرگی است .»

مثل این شعر من :



قهوه ی چشمهانت ؛ کمی جنون را جای شکر ریخته بود...

#چیستا_یثربی

در این شعر بالای من ؛ از چشم ؛ جنون ؛ قهوه و شکر ؛
#آشنازدایی شده است...
.یعنی در معانی مرسوم خود به کار نرفته اند....
و خواننده ؛ شاید برای نخستین بار ؛ این مفاهیم و کلمات را در چنین ترکیبی میبیند....انگار جهان را از زاویه ی جدیدی میبینیم.
#دکتر_قیصر_امین_پور هم ؛
بسیار از این صنعت ؛ در اشعار و آثارش ؛ استفاده میکرد...
مثل همان
حال گل در چنگ چنگیز مغول

که یک #آشنایی_زدایی کاملا ماهرانه و زیباست







#چیستایثربی
#آشنایی_با_صنایع_ادبی



@chista_yasrebi




https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#صنایع_ادبی یا شگردهای #نویسندگی


#آشنایی_زدایی یا
#بیگانه_سازی در ادبیات و هنر ٬به شگردی اطلاق می گردد که با استفاده از آن ٬ نویسنده یا هنرمند در اثر خود به گونه ای نامعمول به اشیاء و پدیده ها می نگرد و بدین ترتیب سعی بر آن دارد تا نگاهی نو به اطراف خود بیندازد ....این شگرد اقسام مختلف دارد و اگر چه در دوران معاصر نامی برای خود یافته ٬ از دیر باز مورد استفاده بوده است و در ادبیات فارسی بی سابقه نیست.

در این میان
#سهراب_سپهری فراوان از این شگرد استفاده کرده است و به عنوان مثال می توان به ترکیباتی مثل « هندسه ی دقیق اندوه » یا « سجود سبز محبت» یا این قطعه اشاره کرد:

خانه هاشان پر داوودی بود / چشممان را بستیم / دستشان را نرساندیم به سر شاخه ی هوش / جیبشان را پر عادت کردیم

....این اصطلاح را نخستین بار " ویکتور شکلوفسکی " منتقد روس ( ۱۸۹۳ تا ۱۹۷۵ میلادی ) و نماینده ی نخستین گروه فرمالیست های روس به کار برد و اعتقاد داشت که اساساْ وظیفه ی هنر :


#ناآشنا کردن_چیزها یا به عبارت دیگر
#پیچیده_کردن_چیزها و #دور_ساختن آنها از حوزه ی #عادت و #روزمرگی است .»

#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chistaa_yasrebii
#معرفی_رمان
#قمارباز
#فیودور_داستایفسکی



همه چیز پای میز قمار

#داستايوفسکی در اکتبر سال 1866 داستان «قمارباز» را تنها در 26 روز نگاشت. او در این داستان نسبتا کوتاه با نگاهی روان‌کاوانه به مشکل قماربازی و قشر قمارباز می‌پردازد. درواقع او این داستان را براساس تجربه‌ی شخصی خود در دوران اقامت خارج از کشور نوشته است. روزگاری که قمار باعث شد درمانده و #مستاصل و بی‌پول از آلمان به روسیه بازگردد. داستایوفسکی در آلمان به دلیل مشکلات مالی و قماربازی دوران سختی را گذراند. او پس از بازگشت به کشورش برای رهایی از بدهی‌ها و کسب درآمد داستانی نوشت که در آن تجربه‌ی تلخ خودش از بازی قمار را به شکلی تاثیرگذار روایت می‌کند. او در این اثر نیز همچون آثار دیگرش شخصیت‌های داستان را با مهارت کامل از نظر
#روان‌شناختی تحلیل می‌کند.



مهم‌ترین بخش‌های مربوط به روان در این داستان#پای_میز_قمار می‌گذرد و نویسنده از احساسات یک قمارباز در لجظه‌های برد و باخت پرده برمی‌دارد.


با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم:

«عاقبت از سفر دوهفته‌ای‌ام بازگشتم. گروه ما سه روز بود که به رولتن‌بورگ آمده بودند. خیال می‌کردم با بی‌صبری در انتظار بازگشت من‌اند، ولی اشتباه کرده بودم.

ژنرال بسیار بی‌خیال به نظر می‌رسید. از سر نخوت چند کلمه‌ای با من حرف زد و بعد مرا به خواهرش حواله کرد. پیدا بود که توانسته بودند از جایی پولکی وام بگیرند...»



آلکسی ایوانویچ، معلمی سرخانه در نزد ژنرالی است که هروقت به خارج از کشور سفر می‌کند، در شهر خیالی رولتنبورگ اقامت می‌‌کند.

داستان اما با ماجرای قرض‌دادن 700 فلورن از سوی پولونیا برای آلکسی به‌منظور شرکت در بازی رولت وارد مرحله‌ی تازه‌ای می‌شود. در آغاز، بخت با آلکسی ایوانویچ یار می‌شود، ولی او می‌خواهد از اقبالی که نصیبش شده است حداکثر فایده را ببرد؛ بنابراین، به بازی ادامه می‌دهد، اما در ادامه تمام پولش را می‌بازد


و در اثر این باخت #تعادل_روانی خود را از دست می‌دهد و دچار نوعی هذیان می‌شود.

وجود اصول روانشناسی این داستان است که سبب می‌شود که دقیقا با شخصیت، دغدغه‌ها و احساسات یک قمارباز آشنا باشید. مثل اینکه با علم روانشناسی به تحلیل این شخصیت پرداخته‌اید.


زاویه‌ی دید این رمان #دانای_کل_نامحدود است.


سروش حبیبی از مترجمان فعال ایرانی در چهار دهه‌ی گذشته، آن را ترجمه کرده است.

او آثار نویسندگانی چون "رومن گاری"، "آلخو کارپانتیه"، "الیاس کانتی"، "تولستوی" و... را به مخاطبان ایرانی معرفی کرده است.
چیستایثربی_کانال_رسمی



#حسین_نادی


هر چیزی که #عادت شود.طوری که ترک آن عادت ، باعث بیماری و بیقراری شود ، حال
#قمارباز است.#چیستایثربی


#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_original