چیستایثربی کانال رسمی
6.62K subscribers
6.04K photos
1.27K videos
56 files
2.12K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
مصاحبه با چیستایثربی
در
#شرق
#روزنامه_شرق
#امروز

#چیستایثربی
مصاحبه رضا آشفته با چیستایثربی
#لینک_بالا
@Chista_Yasrebi



زندگی در فضای پر خطر

حس عدم امنیت و ناکارآمدی.....
بسیاری از افسردگیها ؛ از همینجا شروع میشود



شهروند| رئیس جمعیت هلال‌احمر با تأکید بر این‌که حوادثی چون ریزش ساختمان پلاسکو باید درس‌آموخته‌ای برای مدیران باشد، عنوان کرد:

«فارغ از تمامي غم و اندوه حادثه پلاسکو؛ بايد اين واقعیت مهم را پذيرفت که ما در یک #فضای_پرخطر زندگی می‌کنیم و پلاسکو نمونه بسیار کوچک آن است.»

#روزنامه
#شهروند

#چیستایثربی



@Chista_Yasrebi

https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
یکی از قدیمی ترین بازارچه های ایران



قابل توجه کسانی که مثل من ؛ عاشق بازارچه های دنج و
#سنتی و
#قدیمی هستند.....




#بازارچه_حاج_زینل در
#شیراز



این بازارچه 400‌ سال قدمت دارد
از بازار ماهی ‌فروش‌ها ؛ کنار دروازه درب کازرون ؛ همه ؛ آدرس محله ی #سنگ‌سیاه و
#بازارچه_حاج_‌زینل را می‌دانند، اما کسی بدون نگاهی مشکوک یا هشدار دادن درباره محله، راه را نشان نمی‌دهد. بازارچه ی حاج‌زینل در مسیر آرامگاه سیبویه، روبه‌روی یکی از کوچه‌های مهم مسیر گردشگری به نام هفت‌پیچ است. روزنامه عصر مردم شیراز در گزارشی نوشته این بنا به نام موسس آن ‌که تاجر بزرگی بود، نام‌گذاری شده است.
در منابعی که به بافت تاریخی شیراز می‌پردازند، اطلاعات زیادی از گذر حاج‌زینل نیست. طبق گفته‌های مردم محلی این بازارچه حدود 400‌سال قبل ساخته شده و فردی به اسم حاج‌زینل در آن مغازه داشته اما معلوم نیست حاج‌زینل چه می‌فروخته. محمدرضا احمدی، پژوهشگر تاریخی شیراز می‌گوید: «بازارچه حاج‌زینل تا حدود 50‌سال قبل رونق داشته اما امروز بیشتر مغازه‌ها یا تخریب شده یا کاربری‌شان عوض شده‌ و مسکونی شده اند.بازارچه در حال نابودیست...


#چیستایثربی
#بازارچه_حاج_زینل
#شیراز
#روزنامه_شهروند


@chista_yasrebi


https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
متن مصاحبه من با
#روزنامه_بهار
مصاحبه کننده : خانم یگانه پرست

اشتباه مفهومی : چون مصاحبه ؛ تلفنی بوده ؛ یکجا گویا صدا یا منظور من ؛ اشتباه فهمیده شده است....

من نگفتم نشر قطره به کتاب صوتی علاقه ندارد! ...


چون همین نسخه ی موجود به سفارش نشر #قطره ؛ به شرکت #نوین_کتاب_گویا سپرده شده است..گفتم
#نشر_قطره ؛ به مراسم رونمایی ؛ اعتقادی ندارد..که منظور من ؛ اینگونه ؛ اشتباه چاپ شده است ؛


وگرنه من اصلا شرکت نوین کتاب گویا را نمیشناختم ؛ و اگر این کتاب ؛ امروز به شکل #صوتی در آمده است ؛ قرداد نشر قطره با شرکت نوین کتاب گویا بوده است .
سپاسگزارم

#چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
Mohsen.fazeli:
❤️🌴🍎🍏چیستا یثربی بانویی برای تمام فصول*🍎




ازسال70 با #چیستا آشنا شدم ... جوان بود وپرشر وشور وسرشار از انرزی آن زمان نقد تاتر ونمایش نامه نویسی می کرد .


در نشریاتی که تعداشان اندک بود نقد تاتر می نوشت وگاهی کارگردانان تاتر را با قلم اش آشفته حال می کرد.* جسور وبا شهامت عمل می کرد. من هم جوان بودم ودلم می خواست سری میان سر هادر بیاورم.* چیستا با محبت بود و اخلاق خاص خودش را داشت وبه کسی هم اهمیت نمی داد که درباره اش چه به گویند. * عاشقانه قلم می زد *شعرمی گفت .* وقلبی سرشار از مهربانی وبه بروبچه های جنوب {#خوزستان ارادت خاصی داشت. } هنوز هم دارد.

این حکایت را می نگارم . تا به یاد آن سال ها کمی آرام بگیرم این روز ها حال خوشی ندارم.

بیماری مرا پریشان کرده ست. احساس تنهایی وبی مونسی ورکب خوردن از بعضی ها هم مزید بر علت شده و مرا بد جوری آزرده کرده . این رفتارهای ملونانه* از کسی هم طلبکار نیستم. چیستا یثربی بهانه ای شد که من حرف هایم را بزنم امروز از آن دوران نزدیک به 25 سال است که می گذرد.امروز چیستا دارای دختری ست
.
همان *نیایش که من در کودکی بغل می کردم ومرا چقدر دوست داشت .حالا برای خودش خانمی شده ست سالهاست اورا ندیدم. دلم برای دیدن اش تنگ شده.


قرار است خانم یثربی قرارست کتاب شیدا وصوفی را 5شنبه در نشر قطره رونمایی کند .


دراین سال ها هیچ کدام از کتاب هایش را به من هدیه نکرده است . امیدوارم این بار جبران کند. چیستا امروز برای خودشان اسم ورسمی دارد . هستند کسانی که حسرت موقعیت اش را می خورند وتنها کاری که از دستشان بر می آید جلو پایش #سنگ می اندازند!



*گرچه چیستا نشان داده ست بیدی نیست که از این بادها بلرزد . او کار خودش را می کند حرفهایش را می زند چه خوشمان بیاید وچه نیاید!



با خودش صداقت دارد وهمین گمان کنم برای یک #انسان_آزاده کفایت می کند.*

#محسن_فاضلی
#منتقد_سینما
#روزنامه_نگار
#همکار_دیرین در مطبوعات

🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇

#پاسخ_چیستایثربی




قربان زیارتتان کنم تقدیم میکنم. همیشه این چند سال ، تصادفی در خیابان هم را دیدیم. در حالی که من میدویدم و کتابهایم همراهم نبود. مرسی از مطلب نوستالژیک زیبا در کانالتان درباره من .به امید دیدار زود هنگام و شفا .



نسل ما چه بیرحمانه تلف شد و چه مظلومانه !



#چیستایثربی



@chista_yasrebi_original
خسرو گلسرخی (زاده ۲ بهمن ۱۳۲۲ در #رشت - درگذشت ۲۹ بهمن ۱۳۵۲)



#شاعر و #نویسنده مارکسیست بود.

او در سال ۱۳۴۷ سردبیر بخش هنری #روزنامه_کیهان بود.


گلسرخی از جمله روشنفکران آن دوران بود که از جنبش‌های چریکی حمایت می‌کرد. گلسرخی به همراه گروهی دیگر در سال ۱۳۵۱ به اتهام طرح ترور ولیعهد بازداشت شدند.

گلسرخی در دادگاهی که به صورت زنده پخش شد از عقاید مارکسیستی و انقلابی خود دفاع کرد. با حکم دادگاه او و کرامت‌الله دانشیان اعدام شدند.

گلسرخی در قطعه ۳۳ بهشت زهرا دفن شده است. پس از انقلاب مجموعه اشعاری از او با نام «خسته‌تر از همیشه» و «ای سرزمین من» منتشر شد.

#ویکی_پدیا

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#مبارزان_اجتماعی
#فعالان_سیاسی



@chista_yasrebi_original
🔼 ادامه از
#پست_قبل ،


کاری برای متوقف کردن رنج این مردم کنید!

به دستگیر شده های این چند روز ، اهانت نکنید... هرگز در شرایط سخت آنها ؛زندگی نکرده اید ، هرگز از جان خود ،سیر نشده اید ! ....

و آخرین حرفم ، به قول شاعر مبارز تیرباران شده :

#لورکا

میخواهم بگریم ،زیرا هوای گریه دارم ،

همچون کودکان دبستانی که در ته کلاس میگریند ....

زیرا نه شاعرم من ، نه انسان و نه حتی برگچه ای ....
تنها التهاب زخمی عمیقم....


#خدایا_مددی



#چیستایثربی
#نویسنده
#مدرس_دانشگاه
#روزنامه_نگار
#دکترای_روانشناسی_تربیتی





#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#خبرگزاری_رویترز :

#ترجمه ی تیتر #روزنامه_ها خبرگزاریهای صبح زود اروپا : .

ایرانیها خیلی خوب بودند و منسجم ! بخصوص
دینامیک دفاعیشان ...





اسپانیا اصلا فکرش را نمیکرد !

حالا باید از خارجیها تشکر کنیم که در تمام مطبوعاتشون ، در حال تعریف از تاکتیکهای تیم ملی ما ، هستند !!! در خود ایران هم ، آیا همین خبرها ست ؟!



چهار و نیم صبح است و هنوز تیترهای ایران را نخوانده ام ! .

تیم ملی ایران ، با #باخت خود ، اتفاقا ، امشب خارجیهای فوتبال شناس جهان را ، واقعا شوکه کرد!




.با یک تیم قوی و آموزش دیده ، مواجه شدند ! که انتظارش را نداشتند !

تاصبح صبر کردم تیتر روزنامه های اروپایی را بخوانم....
#یکسره ....تعریف و تمجید از ایران !

#اسپانیا ، ناپدید شده است بدبخت ، تو خبرها ! ...😅

همه ی کارشناسان ، از انسجام گروهی ایران و
#استراتژی_دفاعیشان ، #تعریف_کردند.. همه همصدا
#شوکه شده اند ! و ایران را بخصوص در پویایی دفاعی ،تیم قدرتمندی میدانند.


دم بچه ها گرم ! و مربی باهوششون !
#بچه_ها_متشکریم !🙋🙌


بازی قشنگی بود.... البته ، حرص من ، یکی دو جا در آمد ، مثل جریان گل ایران !😔.... .

اما در کل ، یک سمفونی زیبا بود ، که در ویس کانال ، گفتم و آفرین به همه ی بچه ها .. .بخصوص دروازه بان خوبمان !....


#همین_مهمه....


#غیرت_تلاش و
#وجدان_ملی در کنار توانایی و آموزش .


همیشه رتبه ،
#اول_بودن را تعیین نمیکند ! همیشه برنده ها
#بهترین نیستند !


😂😂😂



دفعه بعد رو نمیدونم والله !
#توپ_گرده ! مهم : "نا امید نشدن" و "ادامه دادن" است.




آرزوهای خوب داشته باشیم ....



همیشه "باخت " ، به معنای "بازنده بودن " نیست.

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#جام_جهانی_فوتبال#فوتبال#جام_جهانی
#ایران_اسپانیا
#روسیه_2018

@chista_yasrebi
#thanks_
#dear_our_champions
#Iranian_champions
#spain_Iran
#2018_word_cup

https://www.instagram.com/p/BkRGElhH-el/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=mahpqcxqse6b
اشتباه VAR؛ پنالتی ایران! (عکس)
روزنامه تایمز خبر داد که تنها اشتباه کمک داور ویدئویی تا اینجای جام جهانی، اعلام پنالتی برای ایران بوده است.

به گزارش "ورزش سه"، شب گذشته آخرین بازی از مرحله گروهی جام جهانی 2018 به پایان رسید و 16 تیم به مرحله بعدی راه یافتند. شاید مهم ترین چالش این جام جهانی، کمک داور ویدئویی یا VAR بود که مناقشات مختلفی را ایجاد کرد. این تکنولوژی در سه بازی ایران نیز جنجال های مختلفی را ایجاد کرد که اوج آن به بازی با پرتغال رسید.

 

حال روزنامه تایمز که یکی از معتبرترین رسانه های بریتانیا محسوب می شود، در گزارشی به نقل از هیئت بین المللی IFAB موارد استفاده کمک داور ویدئویی و همچنین نقش آن در جام جهانی را بررسی کرده است. در این گزارش آمده است:

 

دو مدیر از هیئت بین المللی IFAB به روزنامه تایمز گفته اند که پس از بررسی VAR به این نتیجه رسیده ایم که تنها یک اشتباه در جام جهانی در این خصوص وجود داشته و آن هم اعلام پنالتی برای ایران در بازی با پرتغال بوده است. آن ها معتقدند که تمام تصمیمات دیگر درست بوده اند و از بی عدالتی بزرگ جلوگیری شده است. در 36 بازی نخست، 14 بررسی رسمی VAR وجود داشت و هر چند در برخی از تصمیمات اعتراض های مختلف و نظرات گوناگونی وجود داشت. مدیران IFAB می گویند که تنها داوری که از این سیستم به اشتباه استفاده کرد، انکریه کاسرس داور پاراگوئه ای بازی ایران در روز دوشنبه بود.

 

لازم به ذکر است، IFAB انجمن بین المللی فوتبال است و  تنها نهاد دارای صلاحیت قانون‌گذاری در ورزش فوتبال می باشد. این هیأت از نمایندگان فیفا و ۴ اتحادیه‌های فوتبال بریتانیا - اتحادیه فوتبال انگلستان، اتحادیه فوتبال اسکاتلند، اتحادیه فوتبال ولز و اتحادیه فوتبال ایرلند شمالی - تشکیل می‌شود. نمایندگان فیفا ۴ حق رأی و نمایندگان هر یک از اتحادیه‌های بریتانیایی ۱ رأی دارند. مصوبات این هیأت باید دست‌کم از ۶ رأی مثبت برخوردار باشند.

 

منبع
#روزنامه_تایمز
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
بازخوانی پرونده موسسه اعتباری "ثامن‌الحجج"، نام دو مجری تلویزیونی، یک وزیر سابق و یک سردار بازنشسته نیروی انتظامی به میان آمده است. گردانندگان برنامه‌های کمدی و درام سکوت کرده‌اند اما منوچهر متکی و حمید صدرالسادات دریافت‌های نجومی را انکار می‌کنند.

روزنامه شرق در گزارشی که سه‌شنبه ۲۶تیر منتشر شد، از "رد پای سلبریتی‌ها و مسئولان در پرونده ثامن‌الحجج" خبر داد. هر چند در این گزارش از افراد با نام اختصاری یاد شده بود، اما در فضای مجازی و در تطبیق حروف اختصاری با نام افراد حقیقی بحث داغی در گرفت. "ح.ص"، سردار حمید صدرالسادات، رئیس سابق نظام وظیفه ناجاست که در اسفند ۱۳۹۵ بازنشسته شد. م‌.م و ا. ع، مهران مدیری و احسان علیخانی، مجریان صدا و سیما هستند. م.ت نیز منوچهر متکی، وزیر خارجه دولت احمدی‌نژاد.

در گزارش شرق آمده بود که یکی از وزرای سابق دولت دهم مبلغ ۱۲۴میلیارد تومان تسهیلات دریافت کرده است. متکی با صدور بیانیه‌ای، منکر دریافت چنین وامی شد و با تهدید به شکایت از مفتریان، گفت که در صورت اثبات این ادعا، قوه قضاییه و نهادهای دولتی می‌توانند مبلغ را مصادره کنند.

فهرست دریافتی‌های حمید صدرالسادات به دلیل دریافت‌های خانوادگی از ثامنالحجج طولانی‌تر است. یک فقره از فیش‌های ثبت شده در موسسه ثامن الحجج، واریز صد میلیارد تومان به حساب پسر سردار تحت عنوان پرداخت پیشاپیش حقوق ۳۰ ساله است. فقرات دیگر، وام ۵۰میلیارد تومانی برای خرید ملکی در یزد، دریافت ماهانه ۵ میلون تومان به عنوان مشاور موسسه (تخلف قانونی گرفتن حقوق از دو منبع) و وام یک میلیارد و ۱۸میلیونی همسرش... تنها چیزی که سردار صدرالسادات تکذیب نکرده، دریافت حقوق ۵میلیون تومانی از موسسه است که می‌گوید یکجا در پرداختی ۳۰۰میلیون تومانی پس داده است.

مهران مدیری در اسفند ۱۳۹۱ و مهر ۱۳۹۲ مبالغی به عنوان هدیه از موسسه دریافت کرده‌ است: بار نخست ۱۸۰ میلیون تومان و بار دوم ۴۰۰ میلیون تومان. به حساب احسان علیخانی نیز تحت عنوان "هزینه تبلیغات" سه میلیارد تومان واریز شده است. هر دو مجری تلویزیونی سکوت کرده‌‌اند هر چند در شبکه‌های اجتماعی بیش از همه درباره آنها اظهارنظر شده است. مثلا این که گردانندگان دو برنامه کمدی و درام، چگونه برای خنداندن یا گریاندن مردم رانت گرفته‌اند.

"بیم سرنگونی"

موسسه ثامن‌الجج به اخلال در نظام پولی و مالی کشور متهم شده است؛ موسسه‌ای که در سال ۱۳۸۰ تحت نام "شرکت تعاونی اعتباری" در سبزوار تاسیس شد و در سال ۱۳۹۵ تعداد شعب آن در شهرهای مختلف به ۴۸۹ مورد رسید. ابوالفضل میرعلی، مدیرعامل موسسه که متهم ردیف اول پرونده محسوب می‌شود، به دلیل ناتوانی از تامین وثیقه ۴۰۰۰ میلیارد تومانی روانه زندان شده است.

رسانه‌ها می‌نویسند که صلاحیت میرعلی در سال ۱۳۹۲ پس از استعلام وزارت اطلاعات رد شده بود. اما چرا فعالیت موسسه‌ ثامن الحجج ۵ سال دیگر ادامه یافته و تخلف‌های آن و اسناد پرونده اینک از پرده بیرون افتاده است؟

#دویچه_وله
#خبرگزاری_آلمان
#روزنامه_شرق
@chista_yasrebi
#چیستایثربی

#شهر_نامه
#روزنامه
#شماره_سوم
#تهران در سال1457 از نظر شما چه شکلیست؟

تهران، شهر #اسمارتیزهای_رنگی میشود!



در آینده در تهران را مینیاتوری تصور می کنم که شهری پیشرفته است ولی همه در خانه هایی خیلی کوچک زندگی می کنند. هر واحد اندازه دو انبار شاید. مانند پاریس، خانه هایی 20 متری و شاید15 متری. آدم ها کم کم یاد خواهند گرفت که به دیوار تکیه بدهند و بخوابند. آدم ها یاد خواهند گرفت که سوار ماشین های کوچک بشوند. همه یک ماشین خواهند داشت و ماشین خانوادگی وجود ندارد. فکر می کنم همه چیز شبیه قصه هایی است که جادوگرها در آن سوار جاروهایشان می شوند. نه اینکه ماشین ها پرواز کنند؛ بلکه تهران در آن زمان پر می شود از پل هوایی. تهران را پر از پل هوایی های پیچ در پیچ می بینم که ماشین های رنگی کوچک روی آن ها در حال رفت و آمد است. حتی ماشین ها را شبیه پینه دوز می بینم که روی پل ها هستند. در کل خانه ها و زندگی ها مینیمال هستند و هر چیزی در کوچکترین شکل ممکن. در آینده تهران بسیار بسیار رستوان می بینیم خیلی بیشتر از امروز. مردم دیگر آشپزخانه ای در تهران نخواهند داشت. فکر می کنم تهران شهر رستوران ها آن هم از نوع فست فود خواهد شد. مردم آنقدر عجله دارند غذاهایشان را در همان ماشین های پینه دوزی با مدل همبرگری شان می خورند و روی پل هوایی می روند.
قیافه ی آدم ها هم در آینده تغییر می کند. همه شان ساده شده اند. مانند امروز دیگر خبری از آرایش های آن چنانی و پیچیده گی نیست. عمل جراحی وجود ندارد چون سرعت زندگی برای بقا و پیشرفت بالا رفته و فرصتی برای این کارها نیست. به همین دلیل تنوع چهره وجود دارد. اصلا مردم را خیلی جدی و فعال می بینم، مردمی که برای کار وقت زیادی می گذارند. شهری مثل جدول متقاطع، پر از پل های متقاطع و خانه های کوچک متقاطع داخل جدول. با اینکه احساس می کنم در آن زمان تعداد موالید کمتر از الان است ولی با جامعه ی جوانی از امروز روبرو خواهیم بود.حتی احساس می کنم در تهران آینده افسردگی وجود ندارد. چون زمانی که برای بقا بجنگیم؛ مجبوریم افسردگی را رها کنیم.
رویای من همیشه این بود که وقتی به عنوان ارباب رجوع به اداره ی می روم، کارمندان مانند کامپیوتر کارم را انجام دهند و فوق العاده مودب رفتار می کنند. فکر می کنم در 60 سال آینده این رویای من محقق می شود.
انقدر همه چیز سرعت دارد که مهمانی و عروسی هم سریع پیش می رود. مثلا دیگر مانند الان ده روز برای یک مراسم وقت نمی گذارند و همه چیز را یک ساعته تمام می کنند. در کنار حفظ سنت همه چیز را سریع انجام می دهند. زندگی مینیمال تهرانی ها در جدول کلمات متقاطع. حتی خانه ها را روی هوا می بینم. انگار هوا را نخریسی کردند و خانه ها آویزان هستند. اصلا نمی دانم چرا شهر انیمشین"جک اسکلتی"تیم برتون برای تهران آینده در ذهنم تداعی می شود! وقتی شخصت اصلی به شهر کریسمس وارد شد؛ دید که همه خانه ها نورانی و کوچک است. همه هم خوشبخت هم هستند. حتی تهران متقاطعی آن زمان را مانند خانه کارتون هنسل و گرتل شکلاتی می بینم. به جای این خاک و افسردگی حاکم در تهران؛ رنگ می بینم.شهری شبیه اسماتیزهای رنگی. به نظرم تهران یک تکان عظیم فرهنگی خواهد خورد و همه چیز تغییر می کند.

#شهرنامه
#چیستایثربی
#شماره_سوم_روزنامه
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
در بین پرفروشهای همیشگی
#کتاب در این بازار راکد ،
تنها چند نام از جمله «کیمیا خاتون» سعیده قدس، «
#پستچی»
#چیستایثربی، «بامداد خمار» فتانه حاج سیدجوادی، «دالان بهشت» نازی صفوی، «همخونه» مریم ریاحی و «سهم من» پرینوش صنیعی به چشم می‌خورد. ناگفته نماند این گزارش و تحلیل تنها بر اساس آماری ارائه شده است که بنابر سایت موسسه خانه کتاب در طرح عیدانه خریداری شده است و می‌توان آن را برآیندی کلی از ذائقه کتابخوان‌های ایرانی نسبت به داستان ایرانی دانست و به نوعی حاکی از عادت‌های رایج در بین مخاطبان ادبیات داستانی است.

#روزنامه_فرهیختگان
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi
📝آقا صابر چه کردی این همه ارزش مبادله‌‌ات بالا رفت؟

🖊آراز بارسقیان

❗️تذکر: این مطلب به درخواست کارمند #روزنامه‌_ایران نوشته شد و به صلاحدید کارفرمانیِ کارمند، #منتشر_نشد. پس حالا با چند جمله بیشتر نوشته به صورت آزاد ارائه می‌شود.❗️

1️⃣ وسط هیر و بیر دردسرهای اقتصادی و اجتماعی روز افزون تا کی باید برون ریزی ابتذالی فرهنگی هم باید باشیم خدا می‌داند! این بار نوبت به حضور «و با بازی صابر ابر» در نمایش ابتذال فرهنگی رسیده. کتابی چاپ شده به نام تا #هفت_خانه_آن‌ورتر در 436 صفحه و با قیمت سیصدهزار تومان. صفحه‌ای حدود 688 تومان که ضربدر در 436 صفحه می‌شود سیصدهزارتومان. همه هم بعد از انتشار این کتاب افتاده‌اند به ضرب‌وتقسیم و قیاسش با دلار. مدت‌هاست بحث این است که در این شرایط ناشرها بیایند و هر قیمتی می‌خواهند روی کتاب‌ها بگذارند. چند روز پیش اتحادیه ناشران نامه‌ای منتشر کرد که در آن اجازه‌ی آزادسازی مطلق قیمت کتاب را می‌داد. گویی قبل از این هم خبری از نظارت پیچیده‌ای بر قیمت نبود و معمولاً یک سری ضرب‌وتقسیم‌های ناشرها بود که قیمت هر صفحه از کتاب را تا حدی برابر برای همه نگه می‌داشت، کمی بالا پایین داشت ولی این برای شرایطی بود که همه چیز در کشور ثبات داشت اما حالا هر روز شاهد بالا رفتن قیمت اقلام مصرفی برای تولید کتاب هستیم ولی مشکل این نیست. مشکل در اصل ارزش مصرف کتاب آقای ابر نیست؛ کیفیت را می‌شود جدا بررسی کرد. اما مطمئن نیستیم چطور صابر ابر خود را به ارزش مبادله‌ای وصل کرده که عمیقاً استعدادش را ندارد.

2️⃣ مدت‌هاست سلبریتی‌ها خودشان بِرَند شخصی‌شان را دارند توسعه می‌دهند. اگر به تبلیغات کتاب دقت کنید متوجه می‌شوید کتابی است حداقل دو زبانه درباره‌ی آشپزی 100 مادربزرگ و «با احترام تقدیم به تمام مادران» شده. در واقع آلبومی عکس است از مادربزرگان پیر در خانه‌هایشان و غذاهایشان، هر مادربزرگ توضیحکی هم دارد. سواستفاده از عنصر نوستالژی را می‌بینید؟ فیلم مستندی هم برایش تهیه‌ کرده‌اند و دارند به عنوان یک کالایی لوکس با ارزش مبادله‌ی بالا می‌فروشند. ناشر کتاب هم نامش هست این‌/جا میان شهر و طبق معمول عده‌ای روی این پروژه «زحمت کشیده‌اند» و وقت گذاشته‌اند و چه و چه. مراسم رونمایی هم برایش گرفتند. به یک زبان دیگر هر کاری کردند که کتاب را به ارزش مبادله‌ای بالا با ارزش مصرفی پایین به خورد مردم بدهند ـ هر کاری کردند که سیصد‌هزارتومان مبلغ ناچیزی در مقابل تلاش آن‌ها به نظر برسد.

3️⃣ کتاب حالا منتشر شده. در پنج رنگ جلد گالینگور مختلف برای چیدن در خانه. این کتاب مصرف کننده‌ای مشخص دارد. اما سوال روش و منشی است که چنین کتاب‌هایی را تولید می‌کند و البته تاثیر مخربش بر وضعیت جامعه‌ای که مدت‌هاست امثال دوستان بستر شیکی برای ابتذالش فراهم کرده‌اند. کافی است سری به سایت این کتاب بزنید. می‌بینید با پروژه‌ای چند رسانه‌ای طرف هستیم و همه چیز حکایت از «زحمت بسیار» برای این اندک پولی است که ما قرار است بابتش بدهیم. فضای شیک گرافیکی و البته آشنا برای نگارنده‌ی این چند سطر بیشتر، از هر چیزی این طلبِ زحمت بابت کتابی رنگی‌رنگی را تشدید می‌کند. مرز باریک اخلاق را وقتی در می‌نوردیم که بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی سعی می‌کنیم کالای تولیدی خودمان را به بالاترین ارزش مبادله، بفروشیم یا پیش‌فروش کنیم. موسسه‌ی این/جا، که نشرش هم از خودش مشتق می‌شود، یک کافه‌ای دارد. در خیابان نوفل لوشاتو. کافه‌ی آنجا چای دمی عادی با یک کلوچه‌ی شیرین‌کام که بسته‌ی دوتایی‌اش است 250 تومان است را می‌دهد 12 هزار تومان و نام من‌در‌آوردی چای دودی را رویش می‌گذارد. یک قیاس ریاضی کافی است تا عوض دویدن دنبال قیمت ارز، به این نگاه کنیم که چای هزار تومانی با یک عدد کلوچه‌ی 125 تومانی و کمی دارچین رویش وقتی مبادله می‌شود 12 هزارتومان، هر صفحه‌ کتاب 300 تومانی (شاید) می‌شود 688 تومان و این گناهی است که همه‌ی ما در آن سهم داریم. از عزیزانی که عکس خندان آقای ابر روی این جلد و آن جلد مجله‌هایشان «می‌درخشد» تا «و با بازی»‌های ایشان در فلان فیلم تا تئاترهای بی‌ارزش با هنرنمایی ایشان و الخ... و این تازه شروع ماجرایی جدید است که نسخه‌ی قدیمی‌اش دی ماه سال 1396 پایان یافت.