#داستانک
■ از کلاس.
#نوشتن_خلاق_چیستایثربی
#داستانک از سارا صفایی زاده
#داستان_چند_خطی
برایم آخر دنیا بود...خبر را خودش داد؛ علی رامیگویم...
میخواست از زبان خودش بشنوم...گفته بود، همیشه کنارم میماند و قطعا سختی هم جزءاش بود...
وقتی شنیدم فقط سه کلمه ، درذهنم نقش بست:
علی، شاگردانم وفلسفه
عاشق هرسه بودم ؛ با نبودشان، چیزی از من باقی نمی ماند ، اما فلج شدنم؛ مساوی با مرگ هر سه بود...
حالایکسال میگذرد و من هرسه رادارم ، علی که مثل همیشه ، کنارم مانده و مدام با خنده میگوید:
که من همانم ، تنها کمی قدم آب رفته است...
بایک رفیق جدید ، به نام ویلچر ، آشنا شده ام که با هم مدرسه میرویم و فلسفه درس میدهیم...
حالا آرامم...
وامید ، در وجودم ، جریان دارد...
#ساراصفایی_زاده
#هنرجوی_نویسندگی
#کلاسهای_چیستا_یثربی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
پیام ضمنی داستان :❗️
روح انسان وسیع تر از ان است که هیج محدودیت جسمی، بتواند مقابل رشد و حیاتش را بگیرد ؛ و اساسا
#معلولیت وجود ندارند ؛ همه انسانیم ؛ با محدودیتهایی ....پس همه ی ما ، جاهایی در زندگی ؛ معلولیت ؛ یا نیاز خاص داریم ؛ بهتر است بگوییم همه ی ما ؛ جاهایی ، انسانهایی هستیم با نیازهای ویژه.....
این داستان در تلاش است که در عین
#ایجاز ، نگاه سنتی به معلولیت و ناتوانی از هر نوع را ؛به چالش بکشد و آن را فقط
#متفاوت_بودن ببیند....
و چگونگی کنار آمدن سازگارانه و مثبت با شرایط جدید .....با دیدی خوشبینانه ؛ وقتی #ویلچر ؛ دوست همیشگی آدم میشود.
این قصه ، طبق یک قصه ی ماراتون قصه نویسی پر هیجان دیشب در طول دو ساعت انجام شد ، .اما هنرجویان قصه های خود را ؛ خیلی زودتر تحویل میدادند.
هنر جویان من دیروز ؛ داستان کوتاه کوتاه نوشتن را تمرین کردند.
#short_short_story
که به فارسی
#داستانک ترجمه شده و یکی از سخت ترین انواع نوشتن است.
چون نویسنده ؛ باید در اوج ایجاز ؛ و فقط در چند خط ؛ حرفش را بزند ؛ مخاطب را درگیر کند و همه چیز داشته باشد
هنرجویان من #تلاشگر و خستگی ناپذیرند.
علی رغم کندی نت برای ویسها ؛ و هر چیز
درود بر جویندگان خویشتن راستین و حقیقت ...
تمام اعضای کلاس در چند لحظه ؛ #بی_خبر_قبلی ، و بی آمادگی ؛ تنها با کمک جزواتشان در کانال (در طول هفته ) و مطالعات فردی خودشان ،
#داستانک نوشتند و باعث #افتخار است.
مسول ثبت نام
#خانم_یگانه
ایدی اشان در تلگرام
@yeganehadmin
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
■ از کلاس.
#نوشتن_خلاق_چیستایثربی
#داستانک از سارا صفایی زاده
#داستان_چند_خطی
برایم آخر دنیا بود...خبر را خودش داد؛ علی رامیگویم...
میخواست از زبان خودش بشنوم...گفته بود، همیشه کنارم میماند و قطعا سختی هم جزءاش بود...
وقتی شنیدم فقط سه کلمه ، درذهنم نقش بست:
علی، شاگردانم وفلسفه
عاشق هرسه بودم ؛ با نبودشان، چیزی از من باقی نمی ماند ، اما فلج شدنم؛ مساوی با مرگ هر سه بود...
حالایکسال میگذرد و من هرسه رادارم ، علی که مثل همیشه ، کنارم مانده و مدام با خنده میگوید:
که من همانم ، تنها کمی قدم آب رفته است...
بایک رفیق جدید ، به نام ویلچر ، آشنا شده ام که با هم مدرسه میرویم و فلسفه درس میدهیم...
حالا آرامم...
وامید ، در وجودم ، جریان دارد...
#ساراصفایی_زاده
#هنرجوی_نویسندگی
#کلاسهای_چیستا_یثربی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
پیام ضمنی داستان :❗️
روح انسان وسیع تر از ان است که هیج محدودیت جسمی، بتواند مقابل رشد و حیاتش را بگیرد ؛ و اساسا
#معلولیت وجود ندارند ؛ همه انسانیم ؛ با محدودیتهایی ....پس همه ی ما ، جاهایی در زندگی ؛ معلولیت ؛ یا نیاز خاص داریم ؛ بهتر است بگوییم همه ی ما ؛ جاهایی ، انسانهایی هستیم با نیازهای ویژه.....
این داستان در تلاش است که در عین
#ایجاز ، نگاه سنتی به معلولیت و ناتوانی از هر نوع را ؛به چالش بکشد و آن را فقط
#متفاوت_بودن ببیند....
و چگونگی کنار آمدن سازگارانه و مثبت با شرایط جدید .....با دیدی خوشبینانه ؛ وقتی #ویلچر ؛ دوست همیشگی آدم میشود.
این قصه ، طبق یک قصه ی ماراتون قصه نویسی پر هیجان دیشب در طول دو ساعت انجام شد ، .اما هنرجویان قصه های خود را ؛ خیلی زودتر تحویل میدادند.
هنر جویان من دیروز ؛ داستان کوتاه کوتاه نوشتن را تمرین کردند.
#short_short_story
که به فارسی
#داستانک ترجمه شده و یکی از سخت ترین انواع نوشتن است.
چون نویسنده ؛ باید در اوج ایجاز ؛ و فقط در چند خط ؛ حرفش را بزند ؛ مخاطب را درگیر کند و همه چیز داشته باشد
هنرجویان من #تلاشگر و خستگی ناپذیرند.
علی رغم کندی نت برای ویسها ؛ و هر چیز
درود بر جویندگان خویشتن راستین و حقیقت ...
تمام اعضای کلاس در چند لحظه ؛ #بی_خبر_قبلی ، و بی آمادگی ؛ تنها با کمک جزواتشان در کانال (در طول هفته ) و مطالعات فردی خودشان ،
#داستانک نوشتند و باعث #افتخار است.
مسول ثبت نام
#خانم_یگانه
ایدی اشان در تلگرام
@yeganehadmin
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#داستان_کوتاه
#قرار_قهوه
#نوشته :#چیستایثربی
مرد به زن لبخند زد ؛ زن هم به مرد.
مرد گفت : خیلی وقته همو ندیده بودیم، در حالیکه هر دو ، همو دوست داشتیم ، چی شد ؟ چی شد که تو یه دفعه غیبت زد ؟
زن گفت : من جایی نرفتم ؛ همیشه بودم ، اما تا جایی که یادم میاد ؛ تو رفتی... با یه زن دیگه !
مرد به نقطه ای دور نگاه کرد و گفت :
آره ؛ ولی فقط همون یه بار بود !
زن گفت : ببین ، فرق یه بار و هیچوقت ، خیلی زیاده ! مثل فرق جهنم با بهشت... مثل گناه با بیگناهی ، فرق اعتماد و بی اعتمادی ؛ این فرق خیلی زیاده !...
هیچوقت تو زندگیت نگو :
" فقط همون یه بار بود ! "
آدم تو همین یه بارهاست که ممکنه ، یه نفر رو تا ابد بکشه ... زن ، این را گفت ، قهوه اش را روی میز گذاشت و رفت . مرد ، هنوز داشت به جای خالی زن نگاه میکرد....
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#داستانک
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#chista_yasrebi
#short_short_story
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
#داستان_کوتاه
#قرار_قهوه
#نوشته :#چیستایثربی
مرد به زن لبخند زد ؛ زن هم به مرد.
مرد گفت : خیلی وقته همو ندیده بودیم، در حالیکه هر دو ، همو دوست داشتیم ، چی شد ؟ چی شد که تو یه دفعه غیبت زد ؟
زن گفت : من جایی نرفتم ؛ همیشه بودم ، اما تا جایی که یادم میاد ؛ تو رفتی... با یه زن دیگه !
مرد به نقطه ای دور نگاه کرد و گفت :
آره ؛ ولی فقط همون یه بار بود !
زن گفت : ببین ، فرق یه بار و هیچوقت ، خیلی زیاده ! مثل فرق جهنم با بهشت... مثل گناه با بیگناهی ، فرق اعتماد و بی اعتمادی ؛ این فرق خیلی زیاده !...
هیچوقت تو زندگیت نگو :
" فقط همون یه بار بود ! "
آدم تو همین یه بارهاست که ممکنه ، یه نفر رو تا ابد بکشه ... زن ، این را گفت ، قهوه اش را روی میز گذاشت و رفت . مرد ، هنوز داشت به جای خالی زن نگاه میکرد....
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#داستانک
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#chista_yasrebi
#short_short_story
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Telegram
چیستایثربی کانال رسمی
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2