وقتی آدمها باهم حرف نمیزنند ؛ به این معناست که یا صحبتی برای گفتن ندارند و یا اینکه خجالت میکشند...
#چخوف
خوشبختانه در پیج اینستاگرام من ؛ هیچیک از این دو نیست ؛ همه باهم حرف میزنیم...
#چیستایثربی
#چخوف
خوشبختانه در پیج اینستاگرام من ؛ هیچیک از این دو نیست ؛ همه باهم حرف میزنیم...
#چیستایثربی
Forwarded from چیستا_یثربی_مشاغل
حسادت ؛ انسان را به موجودی متنفر از نوع بشر ؛ و بی انصاف و بیرحم ؛ مبدل میکند.
#چخوف
#چیستا
@chistttaaa
#چخوف
#چیستا
@chistttaaa
#چخوف در سال ۱۸۹۰ شش هزار مایل سفر کرد تا به یک اردوگاه تنبیه مجرمان در “ساخالین” برود. ماه آینده یکی از انتشارات قدیمی آمریکا کتاب چخوف با عنوان “سفر به انتهای امپرتوری روس” را منتشر خواهد کرد. او در این هنگام به دلیل ابتلا به بیماری
#سل که سرآخر جانش را گرفت؛ خون بالا می آورد، و خیلی ها اعتقاد دارند که چخوف در واقع به #قصد_خودکشی دست به این سفر عذاب آور زده بود. ولی چخوف که با گاری و قایق این ور و آن ور می رفت و در توقفگاه های کک دار بین راه که سرمای کشنده داشت و باران بی پایان در آنها می بارید، ساعات طولانی منتظر می ماند، و به این ترتیب در کار نویسندگی به بالندگی رسید. چخوف نوشت: “یا من به واسطه سفر به رشد و بالندگی رسیده ام و یا دیوانه شده ام؛ معلوم نیست کدام.”
#آنتوان_چخوف
#نویسنده_روس
نویسنده نمایشهای جهانی ؛ چون
سه خواهر
مرغ دریایی
باغ آلبالو و چندین قصه
#پزشک
#نویسنده
شباهتهای بی بدیل با دکتر غلامحسین ساعدی خودمان ؛ روانپزشک و نویسنده ی زاده ی تبریز
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
#سل که سرآخر جانش را گرفت؛ خون بالا می آورد، و خیلی ها اعتقاد دارند که چخوف در واقع به #قصد_خودکشی دست به این سفر عذاب آور زده بود. ولی چخوف که با گاری و قایق این ور و آن ور می رفت و در توقفگاه های کک دار بین راه که سرمای کشنده داشت و باران بی پایان در آنها می بارید، ساعات طولانی منتظر می ماند، و به این ترتیب در کار نویسندگی به بالندگی رسید. چخوف نوشت: “یا من به واسطه سفر به رشد و بالندگی رسیده ام و یا دیوانه شده ام؛ معلوم نیست کدام.”
#آنتوان_چخوف
#نویسنده_روس
نویسنده نمایشهای جهانی ؛ چون
سه خواهر
مرغ دریایی
باغ آلبالو و چندین قصه
#پزشک
#نویسنده
شباهتهای بی بدیل با دکتر غلامحسین ساعدی خودمان ؛ روانپزشک و نویسنده ی زاده ی تبریز
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
Forwarded from چیستا_یثربی_مشاغل
حسادت ؛ انسان را به موجودی متنفر از نوع بشر ؛ و بی انصاف و بیرحم ؛ مبدل میکند.
#چخوف
#چیستا
@chistttaaa
#چخوف
#چیستا
@chistttaaa
#چخوف داستان کوتاه را این طور تعریف می کند: داستان کوتاه مثل این است که وارد یک خانه ای می شویم که آن آدمها دور یک میز در حال شام خوردن هستند و مشغول صحبت . درست وسط غذا خوردن هستند.
#چخوف
#داستان_کوتاه
#چیستایثربی_کانال_رسمی
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
#چخوف
#داستان_کوتاه
#چیستایثربی_کانال_رسمی
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Telegram
چیستایثربی کانال رسمی
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
Forwarded from چیستایثربی_صورتی
طبیعت مقرر کرده است ، که هر انسانی ، در دوره معینی ، یک کسی را دوست داشته باشد.
#چخوف
#نویسنده_روس
#چیستایثربی
#صورتی
#کانال_صورتی
@chista_yasrebii
#چخوف
#نویسنده_روس
#چیستایثربی
#صورتی
#کانال_صورتی
@chista_yasrebii
...، ولی من فقط یک نقاش منظرهپرداز که نیستم، یکی از افراد اجتماعم. کشور را، ملتم را دوست دارم. احساس میکنم به عنوان یک نویسنده وظیفه دارم که از آنها از رنجشان، از آیندهشان، از علوم و از حقوق بشر و از بسیاری چیزهای دیگر سخن بگویم، دربارة همه چیز بنویسم" (ص 78ـ 79).
از دیالوگهای
#تریگورین در نمایش مرغ دریایی #چخوف
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
از دیالوگهای
#تریگورین در نمایش مرغ دریایی #چخوف
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
نینا_ میخواهم ببینم نویسنده مشهور و نابغه بودن چطوری است. مشهور بودن چه احساسی در انسان تولید میکند. راستی شهرت چه حالتی در شما به وجود میآورد؟
تریگورین_ چه حالتی؟ مطمئنم که هیچ! هرگز در این باره فکر نکردهام. این احساس شما دو حالت دارد: یا در شهرت من مبالغه میکنید یا اصلاً آن را حس نمیکنید.
نینا_ ولی کاش میخواندید در روزنامهها راجع به شما چه مینویسند!
تریگورین_ بله، وقتی تمجیدم میکنند خوشحال میشوم، وقتی هم ازم بد میگویند یکی دو روز کجخلق میشوم.
نینا_ چه دنیای عجیبی! نمیدانید چقدر نسبت به شما حسادت میکنم! سرنوشت انسانها چقدر باهم فرق دارد! گروهی به سختی وجود گمنام و یکنواختشان را به پایان میبرند. آنها همه مثل هم اند، همه بدبختند؛ ولی گروهی دیگر - مثلاً شما- در هر یک میلیون، یک نفر مثل آنهاست. زندگیشان متنوع، پر از شکوه و درخشندگی است. شما خوشبختید.
تریگورین_ من خوشبختم! نه … شما از شهرت و خوشبختی، از درخشندگی و زندگی متنوع حرف میزنید؛ ولی برای من تمام این کلمات زیبا، مثل غذای لذیذی است که هرگز طعم آن را نچشیدهام. شما خیلی جوان و سادهاید.
نینا_ زندگی شما عالی است!
تریگورین: چه چیزش واقعاً عالی است؟ من باید فوراً بروم و بنویسم. معذرت میخواهم، نمیتوانم پیش شما بمانم. به قول معروف شما انگشت روی نقطه حساس گذاشتهاید. کمکم دارم دچار هیجان میشوم، حتی کمی هم ناراحت شدهام؛ ولی بگذارید ادامه بدهیم؛ از زندگی عالی و درخشان من صحبت کنیم … بسیار خوب، از کجا شروع کنیم؟ وقتی یک نفر شب و روز جز به ماه به هیچ چیز دیگر فکر نکند، کمکم یک خیال ثابت، خیال ماه، تمام زندگیش را دربر میگیرد. من هم برای خودم یک ماه دارم، شب و روز گرفتار یک فکر ثابتم: این که باید بنویسم، باید بنویسم، باید … هنوز یک داستان را تمام نکرده دومی را شروع میکنم، بعد سومی را، چهارمی را، بدون وقفه مینویسم. با عجله پست میکنم، باز مینویسم، نمیتوانم طور دیگری بنویسم. از شما میپرسم کجای این زندگی عالی و درخشان است؟ زندگی پوچی است...
#مرغ_دریایی
#نمایشنامه
#نویسنده و #پزشک
#روس
#چخوف
#آنتوان_چخوف
#نمایشهای_برتر_جهان
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#theseagull
#seagull
#plays
#anton_chekhov
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
@chista_yasrebi.2
https://www.instagram.com/p/BuBvu2QAmUD/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1l1b2evxxmw5e
تریگورین_ چه حالتی؟ مطمئنم که هیچ! هرگز در این باره فکر نکردهام. این احساس شما دو حالت دارد: یا در شهرت من مبالغه میکنید یا اصلاً آن را حس نمیکنید.
نینا_ ولی کاش میخواندید در روزنامهها راجع به شما چه مینویسند!
تریگورین_ بله، وقتی تمجیدم میکنند خوشحال میشوم، وقتی هم ازم بد میگویند یکی دو روز کجخلق میشوم.
نینا_ چه دنیای عجیبی! نمیدانید چقدر نسبت به شما حسادت میکنم! سرنوشت انسانها چقدر باهم فرق دارد! گروهی به سختی وجود گمنام و یکنواختشان را به پایان میبرند. آنها همه مثل هم اند، همه بدبختند؛ ولی گروهی دیگر - مثلاً شما- در هر یک میلیون، یک نفر مثل آنهاست. زندگیشان متنوع، پر از شکوه و درخشندگی است. شما خوشبختید.
تریگورین_ من خوشبختم! نه … شما از شهرت و خوشبختی، از درخشندگی و زندگی متنوع حرف میزنید؛ ولی برای من تمام این کلمات زیبا، مثل غذای لذیذی است که هرگز طعم آن را نچشیدهام. شما خیلی جوان و سادهاید.
نینا_ زندگی شما عالی است!
تریگورین: چه چیزش واقعاً عالی است؟ من باید فوراً بروم و بنویسم. معذرت میخواهم، نمیتوانم پیش شما بمانم. به قول معروف شما انگشت روی نقطه حساس گذاشتهاید. کمکم دارم دچار هیجان میشوم، حتی کمی هم ناراحت شدهام؛ ولی بگذارید ادامه بدهیم؛ از زندگی عالی و درخشان من صحبت کنیم … بسیار خوب، از کجا شروع کنیم؟ وقتی یک نفر شب و روز جز به ماه به هیچ چیز دیگر فکر نکند، کمکم یک خیال ثابت، خیال ماه، تمام زندگیش را دربر میگیرد. من هم برای خودم یک ماه دارم، شب و روز گرفتار یک فکر ثابتم: این که باید بنویسم، باید بنویسم، باید … هنوز یک داستان را تمام نکرده دومی را شروع میکنم، بعد سومی را، چهارمی را، بدون وقفه مینویسم. با عجله پست میکنم، باز مینویسم، نمیتوانم طور دیگری بنویسم. از شما میپرسم کجای این زندگی عالی و درخشان است؟ زندگی پوچی است...
#مرغ_دریایی
#نمایشنامه
#نویسنده و #پزشک
#روس
#چخوف
#آنتوان_چخوف
#نمایشهای_برتر_جهان
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#theseagull
#seagull
#plays
#anton_chekhov
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
@chista_yasrebi.2
https://www.instagram.com/p/BuBvu2QAmUD/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1l1b2evxxmw5e