چیستایثربی کانال رسمی
6.41K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
آشنایی با #زنان_نویسنده ی موفق جهان


🌹#مایا_آنجلو
نامزد جایزه پولیتزر و نشنال بوک اوارد
کسی که «پررنگ ترین زندگینامه نویس زن سیاه پوست امریکایی» نامیده شده و تا به حال بیش از 30 مدرک افتخاری و جوایز بی شماری در زمینه ادبیات، هنر و آزادی به او تعلق گرفته است. بیشتر شهرت آنجلو به خاطر شش کتاب #زندگینامه اوست. کلمات عمیق او خرد و تلخی و صداقت را بیان می‌کنند.

#چیستایثربی_کانال_رسمی


https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
با خشم به گذشته بنگر
#زندگینامه ای که نمایش میشود
#جان_آزبرن
چشم...
با خشم ، به گذشته مینگریم ...

#چیستایثربی
کانال_رسمی
@chista_yasrebi
با تمام عشقم به #تو ...
#قصه را نوشتم....
چون‌هنوز معتقدم :
#عشق میتواند معجزه کند
#قصه میتواند معجزه کند
#کلمه میتواند معجزه کند

و دنیا با عشق ، میتواند بهتر شود
و این دو روز زندگی ، زیباتر ....
.
.
.

با تمام #عشقم به تو
این #داستان را در فضای خصوصی منتشر میکنم
که تاریخ رنج‌و عشق من و تو
واین خاک
در یاد بماند ... آنچه بر ما گذشت
و آنچه بر فرزندان ما میرود....
.
.

با تمام‌عشقم به تو
من‌ هم پیکی هستم
که باید پیام عشق خداوند را به مردم برسانم
و بگویم بیشتر بدبختی آدمها، جنگها، خودخواهیها ، پولپرستیها، فساد و شهوتها ... فقط و فقط از نبودِ عشقی اصیل است.... با‌ تمام عشقم به تو علی،
#پستچی_دو را که بخش خصوصی زندگی ما بود
به مردم تقدیم میکنم
و این‌ایام در تهران نخواهم بود
خانه ای در دل کوه ....
تا بتوانم بنویسم.....
و مجبورم ارتباطم را مدتی باهمه چیز ، قطع کنم!
.

#نوشتن
با جان‌ و دل ....
به آنها که به من اعتماد کردند‌‌‌‌
و در کانال
#تلگرام یا
#واتساپ برای خواندن این
#زندگینامه عضو شدند
.

هنوز مهلت هست
البته قصه فردا شروع مبشود


ما عاشقان در گروه بزرگ پستچی در کانال و واتساپ گرد هم میاییم
اما حرفهای خصوصی دلمان را در اکانت اینستاگرام دوم من میزنیم

#حرفهای_خصوصی زنانه و مردانه.
.
.
.

ثبت نام :

@ccch999آیدی تلگرام


.

فقط پیام درخواست عضویت دهید
ادمینها جای من پاسخگو هستند
.
.

پستچی_دو دیگر هرگز تکرار نمیشود...
#هرگز

همانگونه که من
همانگونه که علی.

من پای این عشق
ایستادم
و میایستم....

و حرفهای خصوصی را باید به دوستان_خصوصی زد.... و محرم


آنها که به من اعتماد کردند.

.
.
بااحترام‌ و دلی سرشار‌ از عشق

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا

#معجزه
#بانو
#سردار_عشق
#پستچی


تماسهای صوتی #بلاک میشوند.
نت ضعیف است
درخواست را در دایرکت نفرستید

اس ام اس بلاک میشود


من خط خودم را برای این‌کار به ادمینها بخشیدم.
.
.
فقط درخواست مکتوب
در ایدی تلگرام
یا واتساپ

ممنون
اگر دنیا فقط یک‌ روز بود چکار میکردی؟
_عاشق تو میشدم‌ و برام ‌مهم نبود تو چه کار میکنی؟

یادت نره این عاشقه که همیشه فاتحه!
چون اونه که عاشق شده...
اونه که رنج میکشه...
اونه که‌ طپش قلبو میفهمه !
و مسیر باد
و عطر بهار رو .... .
.

من اینا رو‌میفهمم ....
چون عاشق توام .... .
.
.
.

حالا
من از یک ژنرال قویترم!
به اون دوستای لعنتیت بگو!
.
.
.
.

از رمان #پستچی_دو

فقط در کانال خصوصی

تلگرام_واتساپ

عزیزانم این رمان ، فعلا چاپ نخواهد شد
چون شاکی حقیقی و حقوقی پیدا میکند.‌‌
من به همه ی آنها گفتم که سیاهی یا روشنی وجودتان را آفتابی میکنم و آنها فقط خندیدند!

حالا شما میخوانید....
وقت خنده ی ما و شماست! .
.

#ثبت_نام برای خواندن رمان
فقط در تلگرام و واتساپ

تلگرام _آیدی
@ccch999

واتساپ_09122026792

فقط #پیام دهید

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
.
.
.#فیلم
#سینما#فیلم_قدیمی
#فیلم_ایرانی
#دشمن
#ناصر_ملک_مطیعی
#نوش_آفرین
#ترانه ها
#عارف
#عهدیه

#رمان
#داستان
پستچی_دو
#جلد_دوم
#پستچی
#محرمانه
#خصوصی
#زندگینامه
هر گونه اشتراک گذاری #ممنوع
#قسمت_اول در واتساپ و کانال تلگرام، منتشر شده است.
هر‌ هفته دو قسمت ، از این پس
منتشر میشود.
.
درود .
نظرات دوستان
خوانندگان
کانال خصوصی
#پستچی_دو
واتساپ
تلگرام

ادمین تلگرام
@ccch999
این‌قصه در فضای عمومی منتشر نمیشود و فعلا قابل چاپ نیست
یک‌‌ #زندگینامه کاملا
#شخصی است.....

باسپاس از شور همه خوانندگان در این ۷ قسمت اولیه
#چیستا_یثربی
@chista_yasrebi
دلم
هوای تازه میخواهد

پستچی
#جلددوم
#جلد_دوم
کانال خصوصی در واتساپ و تلگرام
اکنون قسمت8 هستیم
تمدید ثبت‌نام تا دو هفته اول آبان

یک #زندگینامه
یک زندگی

ادمین تلگرام
@ccch999
ادمین واتساپ
09122026792
دوست مکاتبه ای
داستانی واقعی از
#چیستا_یثربی

ادامه از پارت بالا👆👆👆👆

یا خدا....
مگر ما به خاطر ازدواج، با هم مکاتبه می کردیم؟

او یک بار نوشت دوست دارد بچه هایش را با تفکر کاتولیک بزرگ کند.
خب من هم تفکر حضرت عباس‌‌‌ و زینب را دوست داشتم...

همه‌ چیز در هم شده بود.
دیگر به او نامه ندادم و او هم نداد.

بعد از ازدواج، باردار شدم، پدر فوت کرد.
من و همسرم آه در بساط نداشتیم و حال مادر بد بود و آنقدر مشکلات زیاد بود که پسر هلندی یادم رفت...

تا چند روز پیش در صفحه ی دوم اینستاگرامم، که قفل است درخواستش را دیدم.
گرچه او هم اکنون، مرد میانه سالیست، ولی فوری از اسم و قیافه شناختم.‌
پذیرفتمش...

در دایرکت عکس بچه ها و خانم رومانیایی اش را فرستاد.
یک دختر و پسر داشت.
خیلی کوچکتر از دختر من. دخترش شاید چهارده ساله و پسرش ده ساله بود.

گفت: چند سال دوست بودیم.
دیر عروسی کردیم.
دیر بچه دار شدیم.

نوشت: بعد از من، او دوست مکاتبه ای اش بوده و خانمش، بخاطر او هلند رفته و چند سالی ازدواج سفید داشته اند.
به عکس بچه‌های بورش در پیست اسکی نگاه می کردم.

پرسید: تو عکس می فرستی؟

عکس دخترم را فرستادم...

نوشت: مثل تو شاهزاده شرقیست!

شاهزاده ی شرقی!....

خنده ام گرفت...
یاد پدر خدا بیامرزم افتادم که میگفت:
این دوست تو در رویا زندگی می کند!

با کمی خجالت عکس شوهرم را خواست.

گفتم: بیست ساله ندیدمش...
عکسم کجا بود؟!

نوشت: من یک خانواده ی گرم دارم...
تو تنهایی، اما به جاش معروفی؟ نه؟!...
درباره ات سرچ کردم.
آفرین...
این‌ همه‌ نمایشنامه نوشتی...
بالاخره به چیزی که‌ می خواستی رسیدی‌.

دوست نداشتم به چت با او‌‌ ادامه دهم...

عکس خانمش را، در حالیکه یک پیتزای بسیار بزرگ پخته بود، برایم فرستاد‌.
پیتزایی برای چندین نفر....
قد یک‌ میز گرد کوچک.

و نوشت: با زن و بچه هایش، خوشبخت است و دوباره نوشت:
تو هم‌ بالاخره معروف شدی...

دیگر داشت حالم به هم می خورد...
چت را قطع کردم، گفتم کار دارم.

یاد کلمه ی" بد کاره" افتادم...

حالا مدام در دایرکت عکس می فرستد.
من سین نمی کنم.

من نه معروفم، نه بچه های مو طلایی خوشبختی دارم که مادرشان پیتزاهای بزرگ خوشمزه می پزد و همه، آخر هفته ها اسکی یا سفر می روند و کاتولیکهای خوبی هستند‌ و تمام دنیا کشورشان را قبول دارد.
نه تنهایی را دوست دارم، نه همسر داشتن را....
آخر همان شد که باید می شد...

من ‌مینویسم، دخترم هست، مادرم هست و غذایم الان دارد روی گاز می سوزد، هیچوقت به آشپزی علاقه پیدا نکردم...

خلوت خصوصی هم ندارم!


#پایان

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#داستان
#داستان_واقعی
#زندگینامه
#کتاب
#دوست_مکاتبه_ای
#کانال_رسمی_چیستایثربی



@chista_yasrebi

https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ