اخبارهنری دشتی.استان بوشهر.خورموج
http://dashti.farhang.gov.ir/fa/news/292101/درخشش-مدیر-باشگاه-کتاب-خوانی-چیستا-کاکی-در-جشنواره-تجارب-برتر-تربیتی
http://dashti.farhang.gov.ir/fa/news/292101/درخشش-مدیر-باشگاه-کتاب-خوانی-چیستا-کاکی-در-جشنواره-تجارب-برتر-تربیتی
dashti.farhang.gov.ir
درخشش مدیر باشگاه کتاب خوانی چیستا کاکی در جشنواره تجارب برتر تربیتی
لیلی زارعی مدیر باشگاه کتاب خوانی چیستا دبستان دخترانه فاطمیه ریگدان کاکی در ششمین جشنواره تجارب برتر تربیتی استان بوشهر خوش درخشید و به مرحله کشوری راه یافت.
این باشگاه را به افتخار شما اسمش را #چیستا گذاشتیم
#اخبار_دشتی
#خورموج
#استان_بوشهر
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#chista_yasrebi_official
#اخبار_دشتی
#خورموج
#استان_بوشهر
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#chista_yasrebi_official
زندگی ؛ همین امروز است...
همین امروز مرا دریاب !
فردا ؛ همیشه رهگذری غریبه است ،
همین امروز،تنهایم نگذار!
همین امروز،بگو :
"دوستت دارم"
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
همین امروز مرا دریاب !
فردا ؛ همیشه رهگذری غریبه است ،
همین امروز،تنهایم نگذار!
همین امروز،بگو :
"دوستت دارم"
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
@Chista_Yasrebi_official
#ادیت_پیاف
#Édith_Piaf
#marion_cotillard
#La_Vie_en_Rose
2007
تولد ؛ ۱۹ دسامبر ۱۹۱۵ - وداع: ۱۰ اکتبر ۱۹۶۳
خواننده برجسته تاریخِ موسیقی فرانسه است.از پدری فرانسوی و مادری ایتالیایی. . او از چهرههای شاخص این کشور در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ بود. دو ترانهٔ «زندگی بهرنگ رز » ؛ و "من پشیمان نیستم" یا "حسرت چیزی را نمیخورم " ،او دارای شهرت جهانی است.
پیاف زندگی دردناکی داشت.در کودکی به خاطر مادرش ؛ در روسپیخانه بزرگ شده بود ، و به قول خودش ، به جز خواندن ؛ کاری بلد نبود...
پس از مرگش ؛ به دلایلی ، کلیسا هم از تدفین او ، در گورستان رسمی شهروندان مومن و عادی ؛ سر باز زد ؛ تابالاخره ، در قبرستان #پرلاشز ؛ قبرستان صادق هدایت و غلامحسین ساعدی عزیزمان ؛ به خاک سپرده شد ؛ و امروز ؛ طرفدارانش ؛ در تمام جهان ؛ هر روز روی مزار او ، گل میگذارند، و ترانه های او شهرت جهانی دارند و هنوز ؛ هیچکس نتوانسته ؛ مثل خودش ؛ آنها را اجرا کند!
فیلم " زندگی مانند گل سرخ " ؛ برشهایی از رنجها و شادیهای پیاف را به شکلی خلاقانه و با ترکیب موسیقی و صدای او ؛ نشان میدهد. و بخصوص ؛ واکاوی دلایل مرگ زود هنگام پیاف ؛ دردهه ی چهل زندگی ؛ بخاطر افسردگی شدید ؛ مصرف شدید دارو و مخدر ؛ و درد سوگ معشوقش ، بر اثر سانحه هوایی ؛ که او را به مرز جنون ؛ و رها کردن همه چیز ؛ نزدیک کرد.
همیشه میگفت :
"اگر دیگر نتوانم بخوانم ، میمیرم! " ؛ و دقیقا ؛ همین شد !
ماریون #کوتیار ؛ #بازیگر_مطرح_فرانسوی ؛ با گریمی متفاوت ؛ نقش ادیت پیاف را ، بسیار ماهرانه بازی کرد و دومین زن خارجی است ، که بعد از
#سوفیا_لورن ؛
جایزه ی
#بهترین_بازیگر_زن
#اسکار را برای این نقش دریافت کرد.
#ترانه :
من حسرت چیزی را نمیخورم.
#ماریون_کوتیار با صدای ادیت پیاف و درنقش او
#زندگی_مانند_گل_سرخ
#فیلم_سینمایی
#سکانس
#سینما
#فیلم
#موزیک
#کلیپ
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#ترجمه_ی_ترانه :
#non_je_ne_regrette_rien
#نه_من_حسرت_هیچ_چیز_را_نمی_خورم
هیچ، هیچ
من حسرت هیچ چیز را نمی خورم.
نه خوبی ها،
و نه بدی هایی
که با من شد؛
همه برایم یکیست.
هیچ، هیچ
من حسرت هیچ چیز را نمی خورم.
بهایش را داده ام،
و آن را فراموش کرده ام
برای همیشه
این گذشته ای که از آن بیزارم
آتشی روشن کردم،
به کمک خاطراتم.
غم هایم،
آرزو هایم،
دیگر به آن ها نیازی ندارم.
عشق هایم
و همگی آشفتگی هایش
آن ها را به آتش انداختم،
تا همیشه؛
و به صفر رسیدم.
ترجمه :
#مهسا_آقاجری
از #پیج_رسمی_اینستاگرام_چیستایثربی
#هم اکنون
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
#ادیت_پیاف
#Édith_Piaf
#marion_cotillard
#La_Vie_en_Rose
2007
تولد ؛ ۱۹ دسامبر ۱۹۱۵ - وداع: ۱۰ اکتبر ۱۹۶۳
خواننده برجسته تاریخِ موسیقی فرانسه است.از پدری فرانسوی و مادری ایتالیایی. . او از چهرههای شاخص این کشور در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ بود. دو ترانهٔ «زندگی بهرنگ رز » ؛ و "من پشیمان نیستم" یا "حسرت چیزی را نمیخورم " ،او دارای شهرت جهانی است.
پیاف زندگی دردناکی داشت.در کودکی به خاطر مادرش ؛ در روسپیخانه بزرگ شده بود ، و به قول خودش ، به جز خواندن ؛ کاری بلد نبود...
پس از مرگش ؛ به دلایلی ، کلیسا هم از تدفین او ، در گورستان رسمی شهروندان مومن و عادی ؛ سر باز زد ؛ تابالاخره ، در قبرستان #پرلاشز ؛ قبرستان صادق هدایت و غلامحسین ساعدی عزیزمان ؛ به خاک سپرده شد ؛ و امروز ؛ طرفدارانش ؛ در تمام جهان ؛ هر روز روی مزار او ، گل میگذارند، و ترانه های او شهرت جهانی دارند و هنوز ؛ هیچکس نتوانسته ؛ مثل خودش ؛ آنها را اجرا کند!
فیلم " زندگی مانند گل سرخ " ؛ برشهایی از رنجها و شادیهای پیاف را به شکلی خلاقانه و با ترکیب موسیقی و صدای او ؛ نشان میدهد. و بخصوص ؛ واکاوی دلایل مرگ زود هنگام پیاف ؛ دردهه ی چهل زندگی ؛ بخاطر افسردگی شدید ؛ مصرف شدید دارو و مخدر ؛ و درد سوگ معشوقش ، بر اثر سانحه هوایی ؛ که او را به مرز جنون ؛ و رها کردن همه چیز ؛ نزدیک کرد.
همیشه میگفت :
"اگر دیگر نتوانم بخوانم ، میمیرم! " ؛ و دقیقا ؛ همین شد !
ماریون #کوتیار ؛ #بازیگر_مطرح_فرانسوی ؛ با گریمی متفاوت ؛ نقش ادیت پیاف را ، بسیار ماهرانه بازی کرد و دومین زن خارجی است ، که بعد از
#سوفیا_لورن ؛
جایزه ی
#بهترین_بازیگر_زن
#اسکار را برای این نقش دریافت کرد.
#ترانه :
من حسرت چیزی را نمیخورم.
#ماریون_کوتیار با صدای ادیت پیاف و درنقش او
#زندگی_مانند_گل_سرخ
#فیلم_سینمایی
#سکانس
#سینما
#فیلم
#موزیک
#کلیپ
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#ترجمه_ی_ترانه :
#non_je_ne_regrette_rien
#نه_من_حسرت_هیچ_چیز_را_نمی_خورم
هیچ، هیچ
من حسرت هیچ چیز را نمی خورم.
نه خوبی ها،
و نه بدی هایی
که با من شد؛
همه برایم یکیست.
هیچ، هیچ
من حسرت هیچ چیز را نمی خورم.
بهایش را داده ام،
و آن را فراموش کرده ام
برای همیشه
این گذشته ای که از آن بیزارم
آتشی روشن کردم،
به کمک خاطراتم.
غم هایم،
آرزو هایم،
دیگر به آن ها نیازی ندارم.
عشق هایم
و همگی آشفتگی هایش
آن ها را به آتش انداختم،
تا همیشه؛
و به صفر رسیدم.
ترجمه :
#مهسا_آقاجری
از #پیج_رسمی_اینستاگرام_چیستایثربی
#هم اکنون
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
نگاهت چه رنج عظیمی است
وقتی به یادم میاورد ؛
که چه چیزهای فراوانی را هنوز به تو نگفته ام....
#آنتوان_دو_سنت_اگزوپری
از کتاب
#شاهزاده_سرزمین_عشق
ترجمه
#چیستایثربی
چاپ دهم
@chista_yasrebi_official
وقتی به یادم میاورد ؛
که چه چیزهای فراوانی را هنوز به تو نگفته ام....
#آنتوان_دو_سنت_اگزوپری
از کتاب
#شاهزاده_سرزمین_عشق
ترجمه
#چیستایثربی
چاپ دهم
@chista_yasrebi_official
قسمت 46 رمان
#خواب_گل_سرخ
هم اکنون در پیج رسمی اینستاگرام #چیستایثربی
منتشر شد
آدرس پیج اینستاگرام
yasrebi_chista
#پاورقی_اینستاگرامی
#خواب_گل_سرخ
هم اکنون در پیج رسمی اینستاگرام #چیستایثربی
منتشر شد
آدرس پیج اینستاگرام
yasrebi_chista
#پاورقی_اینستاگرامی
از آتش عشق در جهان گرمی ها
وز شیر جفاش در وفا نرمی ها
#مولانا
#حضرت_عشق
برای امروز دنیا ؛ یک هدیه باش ، خودت را آفتابی کن !
فقط نشانی از تو ، ما را کافیست...
#چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
وز شیر جفاش در وفا نرمی ها
#مولانا
#حضرت_عشق
برای امروز دنیا ؛ یک هدیه باش ، خودت را آفتابی کن !
فقط نشانی از تو ، ما را کافیست...
#چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@samira_hashemi_poems
مادربزرگ
قصه ات را گفت و رفت ؛
و ندید که من
در قصه ات جا ماندم...
#چیستا_یثربی
@chista_yasrebi_official
مادربزرگ
قصه ات را گفت و رفت ؛
و ندید که من
در قصه ات جا ماندم...
#چیستا_یثربی
@chista_yasrebi_official
#ماتیک_زیر_روبنده_ام
یا
ماتیک زیر برقع من
فیلم اجتماعی و جنجالی این روزهای سینمای هند... که هنوز زیر تیغ سانسور است و اکران آن ؛ با مشکلاتی مواجه شده....فیلمی از زنان درباره ی زنان....
با نشان دادن مشکلات دختران هند و مسلمان در هند ؛ و تلاش برای اثبات خود و استقلالشان
#سینمای_منتقد
#سینمای_اجتماعی
#نقد_اجتماعی
#هنر_معترض
داستانی درباره ی
#زنان
مسلمان یا هندو فرق نمیکند!
#چیستایثربی
منبع: بی بی سی جهانی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
یا
ماتیک زیر برقع من
فیلم اجتماعی و جنجالی این روزهای سینمای هند... که هنوز زیر تیغ سانسور است و اکران آن ؛ با مشکلاتی مواجه شده....فیلمی از زنان درباره ی زنان....
با نشان دادن مشکلات دختران هند و مسلمان در هند ؛ و تلاش برای اثبات خود و استقلالشان
#سینمای_منتقد
#سینمای_اجتماعی
#نقد_اجتماعی
#هنر_معترض
داستانی درباره ی
#زنان
مسلمان یا هندو فرق نمیکند!
#چیستایثربی
منبع: بی بی سی جهانی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
#داستانک
■ از کلاس.
#نوشتن_خلاق_چیستایثربی
#داستانک از سارا صفایی زاده
#داستان_چند_خطی
برایم آخر دنیا بود...خبر را خودش داد؛ علی رامیگویم...
میخواست از زبان خودش بشنوم...گفته بود، همیشه کنارم میماند و قطعا سختی هم جزءاش بود...
وقتی شنیدم فقط سه کلمه ، درذهنم نقش بست:
علی، شاگردانم وفلسفه
عاشق هرسه بودم ؛ با نبودشان، چیزی از من باقی نمی ماند ، اما فلج شدنم؛ مساوی با مرگ هر سه بود...
حالایکسال میگذرد و من هرسه رادارم ، علی که مثل همیشه ، کنارم مانده و مدام با خنده میگوید:
که من همانم ، تنها کمی قدم آب رفته است...
بایک رفیق جدید ، به نام ویلچر ، آشنا شده ام که با هم مدرسه میرویم و فلسفه درس میدهیم...
حالا آرامم...
وامید ، در وجودم ، جریان دارد...
#ساراصفایی_زاده
#هنرجوی_نویسندگی
#کلاسهای_چیستا_یثربی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
پیام ضمنی داستان :❗️
روح انسان وسیع تر از ان است که هیج محدودیت جسمی، بتواند مقابل رشد و حیاتش را بگیرد ؛ و اساسا
#معلولیت وجود ندارند ؛ همه انسانیم ؛ با محدودیتهایی ....پس همه ی ما ، جاهایی در زندگی ؛ معلولیت ؛ یا نیاز خاص داریم ؛ بهتر است بگوییم همه ی ما ؛ جاهایی ، انسانهایی هستیم با نیازهای ویژه.....
این داستان در تلاش است که در عین
#ایجاز ، نگاه سنتی به معلولیت و ناتوانی از هر نوع را ؛به چالش بکشد و آن را فقط
#متفاوت_بودن ببیند....
و چگونگی کنار آمدن سازگارانه و مثبت با شرایط جدید .....با دیدی خوشبینانه ؛ وقتی #ویلچر ؛ دوست همیشگی آدم میشود.
این قصه ، طبق یک قصه ی ماراتون قصه نویسی پر هیجان دیشب در طول دو ساعت انجام شد ، .اما هنرجویان قصه های خود را ؛ خیلی زودتر تحویل میدادند.
هنر جویان من دیروز ؛ داستان کوتاه کوتاه نوشتن را تمرین کردند.
#short_short_story
که به فارسی
#داستانک ترجمه شده و یکی از سخت ترین انواع نوشتن است.
چون نویسنده ؛ باید در اوج ایجاز ؛ و فقط در چند خط ؛ حرفش را بزند ؛ مخاطب را درگیر کند و همه چیز داشته باشد
هنرجویان من #تلاشگر و خستگی ناپذیرند.
علی رغم کندی نت برای ویسها ؛ و هر چیز
درود بر جویندگان خویشتن راستین و حقیقت ...
تمام اعضای کلاس در چند لحظه ؛ #بی_خبر_قبلی ، و بی آمادگی ؛ تنها با کمک جزواتشان در کانال (در طول هفته ) و مطالعات فردی خودشان ،
#داستانک نوشتند و باعث #افتخار است.
مسول ثبت نام
#خانم_یگانه
ایدی اشان در تلگرام
@yeganehadmin
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
■ از کلاس.
#نوشتن_خلاق_چیستایثربی
#داستانک از سارا صفایی زاده
#داستان_چند_خطی
برایم آخر دنیا بود...خبر را خودش داد؛ علی رامیگویم...
میخواست از زبان خودش بشنوم...گفته بود، همیشه کنارم میماند و قطعا سختی هم جزءاش بود...
وقتی شنیدم فقط سه کلمه ، درذهنم نقش بست:
علی، شاگردانم وفلسفه
عاشق هرسه بودم ؛ با نبودشان، چیزی از من باقی نمی ماند ، اما فلج شدنم؛ مساوی با مرگ هر سه بود...
حالایکسال میگذرد و من هرسه رادارم ، علی که مثل همیشه ، کنارم مانده و مدام با خنده میگوید:
که من همانم ، تنها کمی قدم آب رفته است...
بایک رفیق جدید ، به نام ویلچر ، آشنا شده ام که با هم مدرسه میرویم و فلسفه درس میدهیم...
حالا آرامم...
وامید ، در وجودم ، جریان دارد...
#ساراصفایی_زاده
#هنرجوی_نویسندگی
#کلاسهای_چیستا_یثربی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
پیام ضمنی داستان :❗️
روح انسان وسیع تر از ان است که هیج محدودیت جسمی، بتواند مقابل رشد و حیاتش را بگیرد ؛ و اساسا
#معلولیت وجود ندارند ؛ همه انسانیم ؛ با محدودیتهایی ....پس همه ی ما ، جاهایی در زندگی ؛ معلولیت ؛ یا نیاز خاص داریم ؛ بهتر است بگوییم همه ی ما ؛ جاهایی ، انسانهایی هستیم با نیازهای ویژه.....
این داستان در تلاش است که در عین
#ایجاز ، نگاه سنتی به معلولیت و ناتوانی از هر نوع را ؛به چالش بکشد و آن را فقط
#متفاوت_بودن ببیند....
و چگونگی کنار آمدن سازگارانه و مثبت با شرایط جدید .....با دیدی خوشبینانه ؛ وقتی #ویلچر ؛ دوست همیشگی آدم میشود.
این قصه ، طبق یک قصه ی ماراتون قصه نویسی پر هیجان دیشب در طول دو ساعت انجام شد ، .اما هنرجویان قصه های خود را ؛ خیلی زودتر تحویل میدادند.
هنر جویان من دیروز ؛ داستان کوتاه کوتاه نوشتن را تمرین کردند.
#short_short_story
که به فارسی
#داستانک ترجمه شده و یکی از سخت ترین انواع نوشتن است.
چون نویسنده ؛ باید در اوج ایجاز ؛ و فقط در چند خط ؛ حرفش را بزند ؛ مخاطب را درگیر کند و همه چیز داشته باشد
هنرجویان من #تلاشگر و خستگی ناپذیرند.
علی رغم کندی نت برای ویسها ؛ و هر چیز
درود بر جویندگان خویشتن راستین و حقیقت ...
تمام اعضای کلاس در چند لحظه ؛ #بی_خبر_قبلی ، و بی آمادگی ؛ تنها با کمک جزواتشان در کانال (در طول هفته ) و مطالعات فردی خودشان ،
#داستانک نوشتند و باعث #افتخار است.
مسول ثبت نام
#خانم_یگانه
ایدی اشان در تلگرام
@yeganehadmin
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
سلام خانم یگانه ؛ ببخشید دیروقت پیام
می دم....
می خواستم از قول من از
#خانم_یثربی تشکر کنید ، امشب من،بی نهایت دچار هیجان شدم که تونستم یه داستانک کوتاه بنویسم، اول که خانم یثربی یهو سر کلاس تکلیف دادن ، #شوکه شدم و اصلا تصور نمی کردم حتی بتونم یه خط بنویسم،امشب خیلی خوشخال و هیجان زدم، هرچند که می دونم نوشته ام کلی ایراد داره و کلی راه دارم تا بخوام نویسنده بشم ، اما فوق العاده قدردان ایشون هستم ؛ و هرگز گمان نمی کردم #کلاسمون_اینقدر_جذاب_باشه برام ، و من بتونم جملاتی رو پشت سر هم بنویسم که هدفی رو بیان کنم،نمی دونم منظورم رو رسوندم یا نه ، ولی امشب از معدود شب های عمرم خواهد بود که با #احساس_رضایت می خوابم ، چون یه قدم جهت رسیدن به آرزوم برداشتم،خلاصه به شدت درون قلبم ، هیجان حس می کنم ، دلم می خواست خیلی خیلی از خانم یثربی #تشکر کنم.
#سارا_خداوردی
از هنر جویان تلاشگر
کلاس
#نوشتن_خلاق_چیستایثربی
27 تیر 96
#تیر_نود_و_شش
عزیزم حضورت و پویایی و جستجوگری ات ؛ خودش #تشکر است...مرسی که هستی و میخواهی بنویسی و رشد کنی. مرسی.....
#تلاشگری
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
ایدی مسول ثبت نام
خانم یگانه
@yeganehadmin
می دم....
می خواستم از قول من از
#خانم_یثربی تشکر کنید ، امشب من،بی نهایت دچار هیجان شدم که تونستم یه داستانک کوتاه بنویسم، اول که خانم یثربی یهو سر کلاس تکلیف دادن ، #شوکه شدم و اصلا تصور نمی کردم حتی بتونم یه خط بنویسم،امشب خیلی خوشخال و هیجان زدم، هرچند که می دونم نوشته ام کلی ایراد داره و کلی راه دارم تا بخوام نویسنده بشم ، اما فوق العاده قدردان ایشون هستم ؛ و هرگز گمان نمی کردم #کلاسمون_اینقدر_جذاب_باشه برام ، و من بتونم جملاتی رو پشت سر هم بنویسم که هدفی رو بیان کنم،نمی دونم منظورم رو رسوندم یا نه ، ولی امشب از معدود شب های عمرم خواهد بود که با #احساس_رضایت می خوابم ، چون یه قدم جهت رسیدن به آرزوم برداشتم،خلاصه به شدت درون قلبم ، هیجان حس می کنم ، دلم می خواست خیلی خیلی از خانم یثربی #تشکر کنم.
#سارا_خداوردی
از هنر جویان تلاشگر
کلاس
#نوشتن_خلاق_چیستایثربی
27 تیر 96
#تیر_نود_و_شش
عزیزم حضورت و پویایی و جستجوگری ات ؛ خودش #تشکر است...مرسی که هستی و میخواهی بنویسی و رشد کنی. مرسی.....
#تلاشگری
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
ایدی مسول ثبت نام
خانم یگانه
@yeganehadmin
#سیاوش_قمیشی
#بارون
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
تقدیم به شخصیتهای طفلکی
#خواب_گل_سرخ
ترانه : #منوچهر_پويا
اهنگساز : #سياوش_قميشى
#بارون
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
تقدیم به شخصیتهای طفلکی
#خواب_گل_سرخ
ترانه : #منوچهر_پويا
اهنگساز : #سياوش_قميشى
برای اولین بار
جشن امضای کتب چیستایثربی در
#رشت
نهم مردادنودوشش و هشتم
کافه گالری #دوک.گلسار.رشت
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
جشن امضای کتب چیستایثربی در
#رشت
نهم مردادنودوشش و هشتم
کافه گالری #دوک.گلسار.رشت
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
قبل از من خورشید عاشقت شد که بیدارت کرد....
کاش زودتر از خورشید ، بیدار شده بودم
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
کاش زودتر از خورشید ، بیدار شده بودم
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_چهل_و_ششم
#چیستایثربی
رفته ای !
بی خداحافظی با من ؟
گفتند : حال مادرت خوب نیست. می فهمم...
حال مادر طفلی من هم هیچ وقت خوب نبوده ،...
اما این خوب نبودن ، با آن خوب نبودن ، فرق دارد.
آدرست را نگاه می کنم ، چقدر کوه و دریا و دشت بین ما ، فاصله انداخته.
انگار تازه می فهمم که ملاقات دو نفر در این دنیای بزرگ بی درو پیکر ؛ حتما حکمتی دارد.
هیچ ملاقاتی بی دلیل نیست.
چرا دیدمت ؟!
که یک داستان عاشقانه شروع شود ؟
من به داستان عاشقانه ، نیازی نداشتم...
دست کم حالا نه ! با تو نه !
سلحشورتر از آن بودی که بتوان از فکر یا یادت گریخت !...
حالا که این نامه را برایت می نویسم ؛ اصلا نمی دانم آن را می فرستم یا نه !
اصلا چرا باید بفرستم ؟
معذرت خواهی کنم که نمی توانم بیایم ؟
چون وقتی مادر گیس نقره ای تو ؛ عمل قلب باز دارد ، مادر نحیف من ، دوباره باید شیمی درمانی شود ؟
چون کبدش دوباره مشکل پیدا کرده !
چقدر برای برخی آدم ها ، اعضای بدن زائد است.
مادر تو قلبش در وجود تو می تپد ، و مادر من که گویی اصلا زندگی نمی کند !
صبح تا شب در حصر یک اتاق در بسته است...
کبد می خواهد چکار ؟
ولی مگر بی این جسم و خاک تیره ؛ می توان به نور رسید ؟!
هزار دلیل دارم که بیایم و یک دلیل دارم که نیایم ؛...
و همان یک دلیل ، کافیست که نیایم !
ببین :
ما فقط مال خودمان نیستیم.
پدرم روزی سکته کرد ، که دو روز بود جواب های کنکور را داده بودند !
و چقدر از قبول شدن من خوشحال بود...
برادرم روزی مرد که فردایش من و مادرم بعد از مدت ها دودلی و دوندگی ، قصد سفر به کربلا داشتیم...
تو وقتی از من خواستگاری کردی ، که رئیسم آنقدر اذیتم کرده بود ، که از هر مردی بیزار شده بودم.
تازه اخراج شده بودم.
روزها ؛ در دارالترجمه ها کار بود ، ولی دنبال کار ثابت بودم.
من وقتی فهمیدم عاشقت شدم ، که عمدا با خودم مسابقه گذاشته بودم ، در همه کار ، عهد کرده بودم ، فقط با خودم مسابقه دهم و حس و وابستگی را فراموش کنم.
از خودم می پرسم چرا چیزها آن موقع که باید اتفاق بیفتند ، نمی افتند ؟
اکنون خودم اینجا ، اما دلم پیش توست...
پیش لبخندی که پنهان می کردی.
راست می گویند مردان قوم شما ؛ لبخندشان را نشان نمی دهند ؟!
قلبم پیش توست ، محسن...
پیش دلنگرانی هایت برای من...
نفس مصنوعی دادنت ، روز اول !...
کتک زدن شوهر وحشی مریم ؛ در حالیکه سر تو را هم ، به دیوار
می کوبید...
@chista_yasrebi_official
مقاومت جسم و روح قدرتمندت که پاک بمانی و بچه های معتاد و بی پناه خانه ی کارناوال را نجات دهی.
با این همه ؛ نه دست من است ، نه دست تو ، که نمی توانیم در این شرایط سخت ، کنار هم باشیم.
نه تو می توانی مادرت را رها کنی ؛ نه من...
ما ، در برابر آنچه دوستشان داریم ، مسئولیم ،...
حتی اگر دوستمان نداشته باشند !
پس دلیل نیامدن مرا می فهمی !
اما دلم تنگ است...
و این قصه ، قرار نبود عاشقانه باشد ، هرگز قرار نبود ! ....
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_چهل_و_ششم
#چیستا_یثربی
#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی
هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.
#کانال_قصه_چیستایثربی
@chista_2
کانال رسمی
@chista_yasrebi_official
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
#قسمت_چهل_و_ششم
#چیستایثربی
رفته ای !
بی خداحافظی با من ؟
گفتند : حال مادرت خوب نیست. می فهمم...
حال مادر طفلی من هم هیچ وقت خوب نبوده ،...
اما این خوب نبودن ، با آن خوب نبودن ، فرق دارد.
آدرست را نگاه می کنم ، چقدر کوه و دریا و دشت بین ما ، فاصله انداخته.
انگار تازه می فهمم که ملاقات دو نفر در این دنیای بزرگ بی درو پیکر ؛ حتما حکمتی دارد.
هیچ ملاقاتی بی دلیل نیست.
چرا دیدمت ؟!
که یک داستان عاشقانه شروع شود ؟
من به داستان عاشقانه ، نیازی نداشتم...
دست کم حالا نه ! با تو نه !
سلحشورتر از آن بودی که بتوان از فکر یا یادت گریخت !...
حالا که این نامه را برایت می نویسم ؛ اصلا نمی دانم آن را می فرستم یا نه !
اصلا چرا باید بفرستم ؟
معذرت خواهی کنم که نمی توانم بیایم ؟
چون وقتی مادر گیس نقره ای تو ؛ عمل قلب باز دارد ، مادر نحیف من ، دوباره باید شیمی درمانی شود ؟
چون کبدش دوباره مشکل پیدا کرده !
چقدر برای برخی آدم ها ، اعضای بدن زائد است.
مادر تو قلبش در وجود تو می تپد ، و مادر من که گویی اصلا زندگی نمی کند !
صبح تا شب در حصر یک اتاق در بسته است...
کبد می خواهد چکار ؟
ولی مگر بی این جسم و خاک تیره ؛ می توان به نور رسید ؟!
هزار دلیل دارم که بیایم و یک دلیل دارم که نیایم ؛...
و همان یک دلیل ، کافیست که نیایم !
ببین :
ما فقط مال خودمان نیستیم.
پدرم روزی سکته کرد ، که دو روز بود جواب های کنکور را داده بودند !
و چقدر از قبول شدن من خوشحال بود...
برادرم روزی مرد که فردایش من و مادرم بعد از مدت ها دودلی و دوندگی ، قصد سفر به کربلا داشتیم...
تو وقتی از من خواستگاری کردی ، که رئیسم آنقدر اذیتم کرده بود ، که از هر مردی بیزار شده بودم.
تازه اخراج شده بودم.
روزها ؛ در دارالترجمه ها کار بود ، ولی دنبال کار ثابت بودم.
من وقتی فهمیدم عاشقت شدم ، که عمدا با خودم مسابقه گذاشته بودم ، در همه کار ، عهد کرده بودم ، فقط با خودم مسابقه دهم و حس و وابستگی را فراموش کنم.
از خودم می پرسم چرا چیزها آن موقع که باید اتفاق بیفتند ، نمی افتند ؟
اکنون خودم اینجا ، اما دلم پیش توست...
پیش لبخندی که پنهان می کردی.
راست می گویند مردان قوم شما ؛ لبخندشان را نشان نمی دهند ؟!
قلبم پیش توست ، محسن...
پیش دلنگرانی هایت برای من...
نفس مصنوعی دادنت ، روز اول !...
کتک زدن شوهر وحشی مریم ؛ در حالیکه سر تو را هم ، به دیوار
می کوبید...
@chista_yasrebi_official
مقاومت جسم و روح قدرتمندت که پاک بمانی و بچه های معتاد و بی پناه خانه ی کارناوال را نجات دهی.
با این همه ؛ نه دست من است ، نه دست تو ، که نمی توانیم در این شرایط سخت ، کنار هم باشیم.
نه تو می توانی مادرت را رها کنی ؛ نه من...
ما ، در برابر آنچه دوستشان داریم ، مسئولیم ،...
حتی اگر دوستمان نداشته باشند !
پس دلیل نیامدن مرا می فهمی !
اما دلم تنگ است...
و این قصه ، قرار نبود عاشقانه باشد ، هرگز قرار نبود ! ....
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_چهل_و_ششم
#چیستا_یثربی
#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی
هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.
#کانال_قصه_چیستایثربی
@chista_2
کانال رسمی
@chista_yasrebi_official
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Telegram
چیستایثربی کانال رسمی
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2