دیشب ؛ تصادفا وقت داشتم و کمی اینستاگردی و کانال گردی کردم.....مردم از بس پستها و پیجها و کانالهای بی ادبی دیدم ؛ حالم بد شد !
اصلا بی ادب شدم ! و فکر کردم بچه های ما هم اینها را میبینن ؟
اسم پیج یا کانال گول زننده بود...ولی وقتی واردش میشدیم...چشم بند لازم داشت! نه اینکه خیلی آ دم مودب و چشم وگوش بسته ای باشم ؛ باشم!!!! ..نه....من روانشناسم! و همه چیز را به نوعی دیدم...اما خواندن و تماشای چیزهای زشت ؛ روح رو کدر میکنه...من واقعا معتقدم باید مراقب باشیم چی میشنویم ؛ چی میخونیم ؛ چی میبینیم....
زشتی ؛ روح رو زشت میکنه...حتی اگه مقوله ی مقدسی مثل #عشق رو زشت نشون بدن !!! حالا دلیل سرد مزاجی بیشتر مراجعان به مراکز درمان روانشناسی رو میفهمم......
بعد فکر کردم علت انحراف این صفحه ها و کانالها و مخاطبان میلیونیشون ؛ چیه ؟!..... و به نتایجی رسیدم که اسمشو گذاشتم :
#آسیب_شناسی_بی_ادبی_مجازی
به زودی درباره ش به شکل رسمی مینویسم....
اما یه دفعه یادم افتاد سالها در تلویزیون ؛ رادیو و مطبوعات ؛ نقد فیلم انجام دادم....بیشتر سالهای عمرمو.....و جوانان هر دوره چقدر دوست داشتند و دانش آموزان و دانشجوهام ؛ پای برنامه های من مینشستن....و چقدر سوال و چقدر لذت کشف !
فکر کردم یه برنامه ی جدید ؛ جز #قصه_خوانی در اینستاگرام و کانالم راه بندازم.
#نقد_انلاین ......این دفعه عجله ای شد.....اما دفعات بعد از اول هفته؛ اسم فیلم اعلام میشه ؛ و بعد با فالورها ی عزیزم ؛ نقد حضوری انجام میدیم ؛ هم راجع به فیلم بیشتر میفهمیم ؛ هم دوستانی که به نقد علاقه دارن ؛ لذت میبرن....
از امشب قراره شروع کنیم ، انتخاب #کوچه_بینام ؛ کاملا تصادفی بود ؛ شاید چون فیلمی بود که اخیرا جشن خانه ی سینما هم ؛ دو بازیگرش جایزه گرفتن و من و دخترم خیلی راجع بهش بحث کردیم.....
شاید همه ی آدمها
#داستان دوست نداشته باشن...ولی وقتی وارد فضای مجازی شدم ؛ یادم نرفته بود که منتقد هم هستم! ....در واقع کارم رو با #نقد شروع کردم و خیلی ها بخاطر نقد منو فالو کردن ؛ نه فقط #دور_هم_خوانی_قصه...نقد آثار ایرانی و خارجی... و..شعر و ترجمه و تاریخ ادبیات...مثل قبل از قصه ی پستچی...
پستهای قبلشو ببینید....
#ما_مسولیم....
ما برای مقابله با #بی_ادبی_فضای_مجازی ؛ مسولیم و بخاطر خودمون و نسلهای بعد ؛ من
#نقد_آنلاین رو پایه ریزی کردم.....
که امشب اولین قسمتشه...
میدونم زحمت داره ؛ وقت گذاشتن داره ؛ فحش خوردن داره ؛ هدایت و کنترل مردم....و شاید دلخوری عوامل فیلم!....
اما علمیه ؛ و از روی صداقت و اصالته.....و در دراز مدت ؛ نتایجشو نشون میده .
میدونید که برای کارهای سخت پایه ام....
نقد میکنیم و در خلال آن ؛ نقد اصولی رو آموزش میدیم ؛ دور از غرض و حب و بغض...نقد علمی....
از همکارای منتقدمم ؛ دعوت میکنم امشب به ما بپیوندند. ده تاییشون از باسواداشون ؛ میدونم تو صفحه ی منن ؛ ساکتن ولی تشریف دارن.....خواهش میکنم نظر بدن !!!
ما برای کمرنگ کردن #انحراف و
#بی_ادبی_مجازی ؛ هر کاری باید بکنیم ؛ از وقت زندگیمون بزنیم و
زیبایی های زندگی و عشق رو ؛ در کنار دشواریها ؛ به مردم و جوانها نشون بدیم....
.....نمیگذاریم پیجها و کانالهای
#بی_ادب ؛ عشق رو فقط ؛ در عکس و فیلمهای مستهجن و رذیلانه ؛ برای نسل بعد و فرزندانمون معنی کنن....اگه با ما هستید ؛ بسم الله...
#صفحه ی من
#اولین_نقد_انلاین
کوچه ی بی نام
مهم نیست فیلمو دیده باشید یا ندیده باشید ؛ من جوری نقد میکنم که انگار دیدید....اینکارو خوب بلدم...
میدونید....قصه نویسم ! خودتون بهم میگین:
#شهرزاد_قصه_گو!
ارادت
#یا_صاحب_کلمات_نیکو
#مددی
#چیستایثربی
#سپاس
#قرار ما با فالورهای عزیز و فرهنگی ام ؛ امشب......
#یکساعت قبلش در کانال ؛ اطلاع رسانی میکنم....
دنیاتون پر از خوابهای زیبا برای دنیای بهتری که منتظر ماست...این پستهای دیشب خیلی زشت بود...کابوس بود....🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈 وای...اگه دخترم ؛ دختر شما ؛ پسر شما ؛ عشق رو اینجوری ببینه ؛ طفلکی ؛ بدا به حالش.....
به بچه هامون رحم کنیم ! چی بود اون عکسها و فیلمها؟؟؟!!!....از خودشون شرم نمیکنن؟
خوبه پدرم ندید!...زودتر از دنیای مجازی از دنیا رفت !
چقدر میگفت: عشق زیباترین و لطیف ترین هدیه ی خدا به بشره ؛ اگه زیبا و نجیبانه بیان شه...
#نقد_انلاین
#امشب
#پیج_رسمی
#چیستایثربی
با مشارکت فعال همه ی
#فالورهای_عزیزم.....
ما اینستاگرام و کانال
#منحرف_نمیخواهیم !!!!
....هفت نسل ما منحرف میشوند!
...در روانشناسی نظریه ای در این باره وجود دارد...عرض میکنم خدمتتون.....
مراقب آرامش بعد از مرگمان باشیم....
#مخلص
#چیستا
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
.
اصلا بی ادب شدم ! و فکر کردم بچه های ما هم اینها را میبینن ؟
اسم پیج یا کانال گول زننده بود...ولی وقتی واردش میشدیم...چشم بند لازم داشت! نه اینکه خیلی آ دم مودب و چشم وگوش بسته ای باشم ؛ باشم!!!! ..نه....من روانشناسم! و همه چیز را به نوعی دیدم...اما خواندن و تماشای چیزهای زشت ؛ روح رو کدر میکنه...من واقعا معتقدم باید مراقب باشیم چی میشنویم ؛ چی میخونیم ؛ چی میبینیم....
زشتی ؛ روح رو زشت میکنه...حتی اگه مقوله ی مقدسی مثل #عشق رو زشت نشون بدن !!! حالا دلیل سرد مزاجی بیشتر مراجعان به مراکز درمان روانشناسی رو میفهمم......
بعد فکر کردم علت انحراف این صفحه ها و کانالها و مخاطبان میلیونیشون ؛ چیه ؟!..... و به نتایجی رسیدم که اسمشو گذاشتم :
#آسیب_شناسی_بی_ادبی_مجازی
به زودی درباره ش به شکل رسمی مینویسم....
اما یه دفعه یادم افتاد سالها در تلویزیون ؛ رادیو و مطبوعات ؛ نقد فیلم انجام دادم....بیشتر سالهای عمرمو.....و جوانان هر دوره چقدر دوست داشتند و دانش آموزان و دانشجوهام ؛ پای برنامه های من مینشستن....و چقدر سوال و چقدر لذت کشف !
فکر کردم یه برنامه ی جدید ؛ جز #قصه_خوانی در اینستاگرام و کانالم راه بندازم.
#نقد_انلاین ......این دفعه عجله ای شد.....اما دفعات بعد از اول هفته؛ اسم فیلم اعلام میشه ؛ و بعد با فالورها ی عزیزم ؛ نقد حضوری انجام میدیم ؛ هم راجع به فیلم بیشتر میفهمیم ؛ هم دوستانی که به نقد علاقه دارن ؛ لذت میبرن....
از امشب قراره شروع کنیم ، انتخاب #کوچه_بینام ؛ کاملا تصادفی بود ؛ شاید چون فیلمی بود که اخیرا جشن خانه ی سینما هم ؛ دو بازیگرش جایزه گرفتن و من و دخترم خیلی راجع بهش بحث کردیم.....
شاید همه ی آدمها
#داستان دوست نداشته باشن...ولی وقتی وارد فضای مجازی شدم ؛ یادم نرفته بود که منتقد هم هستم! ....در واقع کارم رو با #نقد شروع کردم و خیلی ها بخاطر نقد منو فالو کردن ؛ نه فقط #دور_هم_خوانی_قصه...نقد آثار ایرانی و خارجی... و..شعر و ترجمه و تاریخ ادبیات...مثل قبل از قصه ی پستچی...
پستهای قبلشو ببینید....
#ما_مسولیم....
ما برای مقابله با #بی_ادبی_فضای_مجازی ؛ مسولیم و بخاطر خودمون و نسلهای بعد ؛ من
#نقد_آنلاین رو پایه ریزی کردم.....
که امشب اولین قسمتشه...
میدونم زحمت داره ؛ وقت گذاشتن داره ؛ فحش خوردن داره ؛ هدایت و کنترل مردم....و شاید دلخوری عوامل فیلم!....
اما علمیه ؛ و از روی صداقت و اصالته.....و در دراز مدت ؛ نتایجشو نشون میده .
میدونید که برای کارهای سخت پایه ام....
نقد میکنیم و در خلال آن ؛ نقد اصولی رو آموزش میدیم ؛ دور از غرض و حب و بغض...نقد علمی....
از همکارای منتقدمم ؛ دعوت میکنم امشب به ما بپیوندند. ده تاییشون از باسواداشون ؛ میدونم تو صفحه ی منن ؛ ساکتن ولی تشریف دارن.....خواهش میکنم نظر بدن !!!
ما برای کمرنگ کردن #انحراف و
#بی_ادبی_مجازی ؛ هر کاری باید بکنیم ؛ از وقت زندگیمون بزنیم و
زیبایی های زندگی و عشق رو ؛ در کنار دشواریها ؛ به مردم و جوانها نشون بدیم....
.....نمیگذاریم پیجها و کانالهای
#بی_ادب ؛ عشق رو فقط ؛ در عکس و فیلمهای مستهجن و رذیلانه ؛ برای نسل بعد و فرزندانمون معنی کنن....اگه با ما هستید ؛ بسم الله...
#صفحه ی من
#اولین_نقد_انلاین
کوچه ی بی نام
مهم نیست فیلمو دیده باشید یا ندیده باشید ؛ من جوری نقد میکنم که انگار دیدید....اینکارو خوب بلدم...
میدونید....قصه نویسم ! خودتون بهم میگین:
#شهرزاد_قصه_گو!
ارادت
#یا_صاحب_کلمات_نیکو
#مددی
#چیستایثربی
#سپاس
#قرار ما با فالورهای عزیز و فرهنگی ام ؛ امشب......
#یکساعت قبلش در کانال ؛ اطلاع رسانی میکنم....
دنیاتون پر از خوابهای زیبا برای دنیای بهتری که منتظر ماست...این پستهای دیشب خیلی زشت بود...کابوس بود....🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈 وای...اگه دخترم ؛ دختر شما ؛ پسر شما ؛ عشق رو اینجوری ببینه ؛ طفلکی ؛ بدا به حالش.....
به بچه هامون رحم کنیم ! چی بود اون عکسها و فیلمها؟؟؟!!!....از خودشون شرم نمیکنن؟
خوبه پدرم ندید!...زودتر از دنیای مجازی از دنیا رفت !
چقدر میگفت: عشق زیباترین و لطیف ترین هدیه ی خدا به بشره ؛ اگه زیبا و نجیبانه بیان شه...
#نقد_انلاین
#امشب
#پیج_رسمی
#چیستایثربی
با مشارکت فعال همه ی
#فالورهای_عزیزم.....
ما اینستاگرام و کانال
#منحرف_نمیخواهیم !!!!
....هفت نسل ما منحرف میشوند!
...در روانشناسی نظریه ای در این باره وجود دارد...عرض میکنم خدمتتون.....
مراقب آرامش بعد از مرگمان باشیم....
#مخلص
#چیستا
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
.
@chista_yasrebi
امروز.29 آذر
#قصه_خوانی
#یلدا_خوانی
#چیستایثربی در دانشگاه
#تربیت_مدرس
قصه:یلدای ما بیست سال بعد
#منتشر_نشده
#چیستایثربی
#دانشگاه
امروز.29 آذر
#قصه_خوانی
#یلدا_خوانی
#چیستایثربی در دانشگاه
#تربیت_مدرس
قصه:یلدای ما بیست سال بعد
#منتشر_نشده
#چیستایثربی
#دانشگاه
برخی از عکسهای دیروز در دانشگاه تربیت مدرس و یلدا خوانی
قصه ای جدید از من
#یلدای_ما_بیست_سال_بعد
#چیستایثربی
عکسها
#دانشگاه_تربیت_مدرس
#قصه_خوانی
#یلدا
قصه ای جدید از من
#یلدای_ما_بیست_سال_بعد
#چیستایثربی
عکسها
#دانشگاه_تربیت_مدرس
#قصه_خوانی
#یلدا
@chista_yasrebiیلدا_خوانی
#قصه_خوانی دردانشگاه
#تربیت_مدرس
29 آذر 95
قصه ی جدیدم
#یلدای ما بیست سال بعد
#چیستایثربی
اکنون بخشی از قصه؛ در پیج رسمی اینستاگرام من
در این عکس کتاب جدیدم رامعرفی میکنم
#قصه_خوانی دردانشگاه
#تربیت_مدرس
29 آذر 95
قصه ی جدیدم
#یلدای ما بیست سال بعد
#چیستایثربی
اکنون بخشی از قصه؛ در پیج رسمی اینستاگرام من
در این عکس کتاب جدیدم رامعرفی میکنم
بخشی از قصه ی جدید من :
" یلدای ما ؛ بیست سال بعد "
دیشب در مراسم یلدا خوانی
" دانشگاه تربیت مدرس "
با سپاس از بانیان مراسم ؛ اساتید محترم ؛ و دانشجویان عزیز دانشگاه
#شبی_خوب
29 آذر 95
#بیستونهم_آذر_نودوپنج
یلدا ؛ شبی برای عاشقان است ؛ و آن یلدا ؛ با یلدا های دیگر ؛ فرق داشت...
قرار بود پس از سالها ؛ مردی را ببیند که دوستش داشت ؛ که تنها مرد زندگی اش بود ؛ که تنها منبع الهام نوشته هایش بود ؛ فرقش را صاف کرد ؛ نه !...کج بیشتر به او می آمد ؛ اما سفیدی موهایش بیشتر معلوم میشد ؛ چطور به فکرش نرسیده بود که ریشه های مویش را رنگ کند؟! ...اشکال نداشت...
حتما خود مرد هم موی سفید داشت ؛ بیست سال از آخرین قدم زدنشان در پارک گذشته بود...
دوباره فرقش را صاف کرد...خوشحال بود که این یلدا ؛ مثل بیست سال پیش ؛ میتوانستند راحت کنار هم باشند ؛ اینبار ؛ بی آنکه به کسی شناسنامه نشان دهند یا کسی به آنها شک کند !...
زیر شمشادها و کاجها قدم زدن ؛ فقط با او ؛ به کلاغها نگریستن ؛ فقط روی شانه ی او ؛
گریه کردن .... فقط مقابل او ! ...
با خجالت به مغازه ی دل و جگری رفتن ؛ فقط با او ....
یعنی میشد همه ی این خاطرات خوب ؛ دوباره تکرار شود ؟ خواب نبود؟!! ....
تا نیم ساعت دیگر ؛ مرد ؛ زیر همان کاج همیشگی ؛ منتظرش بود؟...قلبش میزد ؛ قلبش هنوز ؛ کم سن وسال بود ؛ یعنی میشد قلب مرد هم ؛ کم سن و سال مانده باشد ؟!...
بخشی از
#داستان_کوتاه
#یلدای_ما_بیست_سال_بعد....
که دیروز در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه تربیت مدرس خواندم .
فایل صوتی داستان را ؛ به محض دریافت ؛ در کانال رسمی ام میگذارم ؛ برخی از عکسها راهم در #کانال_رسمی و
#پیج_دوم گذاشته ام.
داستان ؛ کمی طولانیتر از آن است که اینجا یا کانال تایپ شود... و در مجموعه ی قصه های جدیدم ؛ زیر چاپ است...
فایل صوتی آن را تقدیم خواهم کرد.؛ انگار در دانشگاه تربیت مدرس بودید ؛ گرچه آنجا زیادی هیجان زده شدم و میکروفون ؛ چند باری داشت میافتاد !....
#چیستایثربی
#قصه_خوانی
#یلدا
#یلدا_خوانی
#داستان
#قصه
#تربیت_مدرس
#شب_یلدا
#نویسنده
#مدرس
#یثربی_چیستا/اینستاگرام
" یلدای ما ؛ بیست سال بعد "
دیشب در مراسم یلدا خوانی
" دانشگاه تربیت مدرس "
با سپاس از بانیان مراسم ؛ اساتید محترم ؛ و دانشجویان عزیز دانشگاه
#شبی_خوب
29 آذر 95
#بیستونهم_آذر_نودوپنج
یلدا ؛ شبی برای عاشقان است ؛ و آن یلدا ؛ با یلدا های دیگر ؛ فرق داشت...
قرار بود پس از سالها ؛ مردی را ببیند که دوستش داشت ؛ که تنها مرد زندگی اش بود ؛ که تنها منبع الهام نوشته هایش بود ؛ فرقش را صاف کرد ؛ نه !...کج بیشتر به او می آمد ؛ اما سفیدی موهایش بیشتر معلوم میشد ؛ چطور به فکرش نرسیده بود که ریشه های مویش را رنگ کند؟! ...اشکال نداشت...
حتما خود مرد هم موی سفید داشت ؛ بیست سال از آخرین قدم زدنشان در پارک گذشته بود...
دوباره فرقش را صاف کرد...خوشحال بود که این یلدا ؛ مثل بیست سال پیش ؛ میتوانستند راحت کنار هم باشند ؛ اینبار ؛ بی آنکه به کسی شناسنامه نشان دهند یا کسی به آنها شک کند !...
زیر شمشادها و کاجها قدم زدن ؛ فقط با او ؛ به کلاغها نگریستن ؛ فقط روی شانه ی او ؛
گریه کردن .... فقط مقابل او ! ...
با خجالت به مغازه ی دل و جگری رفتن ؛ فقط با او ....
یعنی میشد همه ی این خاطرات خوب ؛ دوباره تکرار شود ؟ خواب نبود؟!! ....
تا نیم ساعت دیگر ؛ مرد ؛ زیر همان کاج همیشگی ؛ منتظرش بود؟...قلبش میزد ؛ قلبش هنوز ؛ کم سن وسال بود ؛ یعنی میشد قلب مرد هم ؛ کم سن و سال مانده باشد ؟!...
بخشی از
#داستان_کوتاه
#یلدای_ما_بیست_سال_بعد....
که دیروز در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه تربیت مدرس خواندم .
فایل صوتی داستان را ؛ به محض دریافت ؛ در کانال رسمی ام میگذارم ؛ برخی از عکسها راهم در #کانال_رسمی و
#پیج_دوم گذاشته ام.
داستان ؛ کمی طولانیتر از آن است که اینجا یا کانال تایپ شود... و در مجموعه ی قصه های جدیدم ؛ زیر چاپ است...
فایل صوتی آن را تقدیم خواهم کرد.؛ انگار در دانشگاه تربیت مدرس بودید ؛ گرچه آنجا زیادی هیجان زده شدم و میکروفون ؛ چند باری داشت میافتاد !....
#چیستایثربی
#قصه_خوانی
#یلدا
#یلدا_خوانی
#داستان
#قصه
#تربیت_مدرس
#شب_یلدا
#نویسنده
#مدرس
#یثربی_چیستا/اینستاگرام
#قصه_خوانی
#آنلاین
همراه با نقدو بررسی قصه
یک شب در میان
خوانش قصه ؛ و شب بعد نقد قصه ؛ در کانال فرهنگ دوستان من
#چیستا_وان
امشب
قصه ای از
#لیون_تولستوی
#نویسنده_شهیر_روس
خالق
#آناکارنینا و......
هم اکنون
آدرس⬇️
@chista_1
کلیک کنید و در صورت علاقه ؛ جوین شوید....
کانال چیستا_وان ؛ صرفا برای علاقه مندان راستین هنر و ادبیات است⬇️
@chista_1
#آنلاین
همراه با نقدو بررسی قصه
یک شب در میان
خوانش قصه ؛ و شب بعد نقد قصه ؛ در کانال فرهنگ دوستان من
#چیستا_وان
امشب
قصه ای از
#لیون_تولستوی
#نویسنده_شهیر_روس
خالق
#آناکارنینا و......
هم اکنون
آدرس⬇️
@chista_1
کلیک کنید و در صورت علاقه ؛ جوین شوید....
کانال چیستا_وان ؛ صرفا برای علاقه مندان راستین هنر و ادبیات است⬇️
@chista_1
باشهین عزیز و همیشه مهربان
#قصه_خوانی_چیستایثربی
#شهر_کتاب_مرکزی
#هفت_خرداد96
#دوست_همراه
قبل از شروع برنامه
#چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
#قصه_خوانی_چیستایثربی
#شهر_کتاب_مرکزی
#هفت_خرداد96
#دوست_همراه
قبل از شروع برنامه
#چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
@chista_yasrebi_official
در مجمع عشاق و
#کتابدوستان
#اهل_مطالعه
#کتاب_کاغذی
#قصه_خوانی_چیستایثربی
شهرکتاب مرکزی
شبی به یاد ماندنی
کتاب خوانهای واقعی ؛ کتاب میخرند ؛ دانلودی
موقتیست!
#چيستایثربی
در مجمع عشاق و
#کتابدوستان
#اهل_مطالعه
#کتاب_کاغذی
#قصه_خوانی_چیستایثربی
شهرکتاب مرکزی
شبی به یاد ماندنی
کتاب خوانهای واقعی ؛ کتاب میخرند ؛ دانلودی
موقتیست!
#چيستایثربی
💙💙💙
چند روز است پشت در ایستاده ام ؛
به امید اینکه باز کنی...
باز کن !
من به تو امید بسته بودم
تو
خندیدن را به من یاد دادی ،
و نترسیدن را ...
از تو من ؛ بد نگفتم ...
تو را کسی نمیشناسد به جز من !
از این زمانه بد گفتم...
باز میکنی ؟
#رمان
#داستان
#قصه
نام داستان #کتاب
#نداشتن
#قصه_خوانی
#رمان_خوانی
#داستان_خوانی
قسمت بعدی
#قسمت_سیزدهم_نداشتن
کانال تلگرام
واتساپ
ادمین تلگرام
@ccch999
#موسیقی
#عشق
#بیگناهی
#متهم
#باتو
#ابی
#ابراهیم_حامدی
#سریال
#فرد_مظنون
#کلیپ و
#نویسنده اثر
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
https://www.instagram.com/chistayasrebiofficialpage/p/CY-GGseKiuI/?utm_medium=share_sheet
چند روز است پشت در ایستاده ام ؛
به امید اینکه باز کنی...
باز کن !
من به تو امید بسته بودم
تو
خندیدن را به من یاد دادی ،
و نترسیدن را ...
از تو من ؛ بد نگفتم ...
تو را کسی نمیشناسد به جز من !
از این زمانه بد گفتم...
باز میکنی ؟
#رمان
#داستان
#قصه
نام داستان #کتاب
#نداشتن
#قصه_خوانی
#رمان_خوانی
#داستان_خوانی
قسمت بعدی
#قسمت_سیزدهم_نداشتن
کانال تلگرام
واتساپ
ادمین تلگرام
@ccch999
#موسیقی
#عشق
#بیگناهی
#متهم
#باتو
#ابی
#ابراهیم_حامدی
#سریال
#فرد_مظنون
#کلیپ و
#نویسنده اثر
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
https://www.instagram.com/chistayasrebiofficialpage/p/CY-GGseKiuI/?utm_medium=share_sheet
🙃🙃🙃🙃🙃
و او هنوز هم میدود و عجله دارد به گریختن
و من هنوز عاشقش...
اما دیگر مرا پای دویدن نیست!
بیست و هشت سالگی ام ؛ باردار شدم
اما دیگر بیست و هشت ساله نیستم!
او میدود
به ابرها و افقهای باز میگریزد
و من
میان کوچه زمین خورده ام
جا مانده ام
حتی دیگر صدا ندارم
که صدایش کنم.....
و شاید این
رسم زندگی است
بااحترام
به همه #مادران و #فرزندان
بخصوص
#دختران
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#داستان
#قصه
#داستان_کوتاه
#کتابخوان
#کتابخوانی
#قصه_خوانی
https://www.instagram.com/reel/Cq6VAA5uDDA/?igshid=MDJmNzVkMjY=
و او هنوز هم میدود و عجله دارد به گریختن
و من هنوز عاشقش...
اما دیگر مرا پای دویدن نیست!
بیست و هشت سالگی ام ؛ باردار شدم
اما دیگر بیست و هشت ساله نیستم!
او میدود
به ابرها و افقهای باز میگریزد
و من
میان کوچه زمین خورده ام
جا مانده ام
حتی دیگر صدا ندارم
که صدایش کنم.....
و شاید این
رسم زندگی است
بااحترام
به همه #مادران و #فرزندان
بخصوص
#دختران
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#داستان
#قصه
#داستان_کوتاه
#کتابخوان
#کتابخوانی
#قصه_خوانی
https://www.instagram.com/reel/Cq6VAA5uDDA/?igshid=MDJmNzVkMjY=