نیم ساعت پیش ؛ یکی از شخصیتهای واقعی #او_یکزن ؛ به من زنگ زد و خواهش کرد قسمت #خاص امشب را ننویسم :
به چند دلیل :
■تو آسیب پذیری !
■تو یک زن مستقلی که از جایی حمایت نمیشوی...!
■همینها که امروز قصه را میخوانند فردا در پیجها و مکانهای دیگر ؛ به تو رحم نمیکنند ؛ فحش میدهند ؛ عقده ورزی میکنند.....نمونه اش را کم ندیدی ؛ و درددل با من نکردی ! مثل کسانی که در برابر دخترت ؛ کلمات کریه درباره ات به کار میبرند و حرمت مادری؛ و معلمی تو را نمیدانند ؛ و یا مثلا خلاقیت تو را به جنون ؛ پارانویید! و یا بیماری مرزی ! نسبت میدهند...که معنی آنها راهم نمیدانند!
■#اصلا لازم نیست ؛ بگویی!
■بعد از آن ؛ چه کسی از تو حمایت میکند؟ در برابر هجوم ؛حمله ها و توهینها که تاکنون ؛ روی صفحه ی کانالت نگذاشته ای.....و پنهان کرده ای برای روز مبادا
برای روز #چشم_در_برابر_چشم
/نام نمایش
#ساعدی عزیز/
پاسخ من این بود :
من نویسنده ام.....#سیلویا_پلات شاعر ؛ سرش را در فر گاز فرو برد و مرد. #ویرجینیا_ولف نویسنده ؛ در اوج شهرت ؛ جیبهایش را پر از سنگ کرد ؛ و خودش را در دریا ؛ غرق کرد.
#غزاله_علیزاده ی عزیز ؛ نویسنده ی خوبمان ؛ چند سال پیش درحین درمان سرطان ؛ خودش را از درختی ؛ حلق آویز کرد که همسر و بچه هایش ؛ آن درخت را دیدند و جسم بیجان او را بر درخت.... که چون برگی در باد تکان میخورد....
من هرگز اهل شوآف ؛ مظلوم نمایی؛ اکانت سازی ابلهانه /که[ کلا ناواردم] ؛ پاسخگویی به ناواردان فحاش ؛ و جلب توجه نبوده و نیستم؛ هدفم #دور_هم_خوانیست.... فقط نویسنده ام و گاهی کارگردان ؛ یا روانشناس....خدا را شکر هیچ دسته ای؛ حتی تلویزیون خودمان تا خارج ؛ با من کاری ندارند !.... #من _مستقلم و هیچ جا ؛ جز مردم ؛ حامی من نبوده و نیستند.
آنچه را که اتفاق افتاده است ؛ با رعایت ادب ؛ مینویسم که اگر حتی یکنفر هم بخواند و تحت تاثیر قرار بگیرد و از آن درس زندگی بیاموزد ؛ کافیست! حتی
#یکنفر
اما از سه نفر تشکر ویژه دارم :
اول
#دخترم:
که آزارها را در دنیای واقعی و مجازی نسبت به مادرش ؛ مبیند ؛ میشنود و آنقدر شجاع است که سلحشورانه به من میگوید:
محلشان نگذار! پاسخ نده ! نبین! .....میخواهند ننویسی....تازگی ندارد که!... وقتی شاعر مملکت ؛ راحت پول
#داوری ات را میخورد و کسی هم خبر ندارد.....و تازه ؛ تو در کانالت مطلبش را حمایت کرده ای....این هم از به ظاهر دوست !
از کودکی ات ؛ وضع تو ؛ همین بوده
! حتی خواستند دیوانه نشانت دهند ! تا این حد حسد و خصومت ؟ دیوانه؟!.... در کدام بیمارستان ؟ و تشخیص کدام دکتر؟؟؟...نام ببرید دروغگویان کم سواد ! وگرنه مجرمید!...و دست کم ؛ در برابر خدا تک تکتان باید پاسخ پس دهید ! که میدهید !.......
"پس مادر ؛ خواهش میکنم ؛ فقط بنویس ! تنها هدفشان ، ناامید کردنت است.تو قوی هستی.... ادامه بده !!! ؛ بیشتر بنویس ! و حرفهایشان را نخوان ! باد هواست! ".....
و نمیگذارد ناسزاها را بخوانم!.........
او پذیرفته است که مادری متفاوت دارد...که به سنگ و فر گاز ؛ نیازی ندارد.!...حتی به همسر ! او در حال آشپزی و اتو کردن هم ؛ قصه در ذهنش مینویسد !
#دوم : استاد عزیز و بی بدیل ؛ دکتر
#قیصر_امین_پور ؛ که ادبیات فاخر و شریف را به من آموخت ؛ ادبیاتی که حال آدمها را بهتر کند و هوای بیشتری به زندگیشان بیاورد....ادبیاتی که ما را شاد کند.... روحش ؛ مثل کلماتش نور....
کم نیست حدود بیست سال ؛ افتخار شاگردی چنین بزرگی را داشتن! من سعادتمند بودم....
و #سوم: استاد
#اکبر_رادی نازنین ؛ که اگر میخواست به کسی هم پاسخ بی ادبیهایش را بدهد ؛ از چنان ادبیاتی متین ؛ ولی برنده ؛ کوبان و پر طپش استفاده میکرد ؛ که طرف با کلمات آراسته و فاخر نویسنده ؛ سنگسار میشد! ....مثل نمایش #شب_روی_سنگفرش_خیس
که همیشه در شگفتم ؛ چگونه از بیشتر کسانی که به این مرد بزرگ ظلم کردند و خانه نشینش کردند ؛ با ادبیات فاخرش ؛ انتقام گرفت... یا
#خانمچه_و_مهتابی....
#انتقامی سهمگین ؛ فاخر و ادبی...ادبیاتی رستگار گونه....
که فقط از بزرگی چون #رادی بر می آمد...
این را او به من آموخت که مهم ترین #سلاح تو
#قلم است ؛ هرگز همکلامشان نشو!
مگر مثل انها در نوشتن ناتوانی؟!...گریبانشان را بگیر و با ادبیاتت در پیچ تاریخ ؛ نگهشان دار...تا همگان ؛ آنها را ببینند و بشنوند...:
/جمله از استاد اکبر رادی/
و با
#قلم ؛ همه را بنویس ...و
#قضاوت نهایی را به مردم ؛ زمان و تاریخ بسپار!
بیشک تاریخ ؛ #قاضی عادلیست...
پس امشب ؛ به گاز و سنگ و شاخه ی درخت ؛ بی نیازم ....
قلم را دارم و شما را...که همراهید و همدم....همین کافیست.....
خیر پیش!
وکلام و ادب ؛ یارتان...در تمام زندگی...
چه باشم و چه نباشم....
#چیستایثربی
#او_یکزن
@chista_yasrebi
به چند دلیل :
■تو آسیب پذیری !
■تو یک زن مستقلی که از جایی حمایت نمیشوی...!
■همینها که امروز قصه را میخوانند فردا در پیجها و مکانهای دیگر ؛ به تو رحم نمیکنند ؛ فحش میدهند ؛ عقده ورزی میکنند.....نمونه اش را کم ندیدی ؛ و درددل با من نکردی ! مثل کسانی که در برابر دخترت ؛ کلمات کریه درباره ات به کار میبرند و حرمت مادری؛ و معلمی تو را نمیدانند ؛ و یا مثلا خلاقیت تو را به جنون ؛ پارانویید! و یا بیماری مرزی ! نسبت میدهند...که معنی آنها راهم نمیدانند!
■#اصلا لازم نیست ؛ بگویی!
■بعد از آن ؛ چه کسی از تو حمایت میکند؟ در برابر هجوم ؛حمله ها و توهینها که تاکنون ؛ روی صفحه ی کانالت نگذاشته ای.....و پنهان کرده ای برای روز مبادا
برای روز #چشم_در_برابر_چشم
/نام نمایش
#ساعدی عزیز/
پاسخ من این بود :
من نویسنده ام.....#سیلویا_پلات شاعر ؛ سرش را در فر گاز فرو برد و مرد. #ویرجینیا_ولف نویسنده ؛ در اوج شهرت ؛ جیبهایش را پر از سنگ کرد ؛ و خودش را در دریا ؛ غرق کرد.
#غزاله_علیزاده ی عزیز ؛ نویسنده ی خوبمان ؛ چند سال پیش درحین درمان سرطان ؛ خودش را از درختی ؛ حلق آویز کرد که همسر و بچه هایش ؛ آن درخت را دیدند و جسم بیجان او را بر درخت.... که چون برگی در باد تکان میخورد....
من هرگز اهل شوآف ؛ مظلوم نمایی؛ اکانت سازی ابلهانه /که[ کلا ناواردم] ؛ پاسخگویی به ناواردان فحاش ؛ و جلب توجه نبوده و نیستم؛ هدفم #دور_هم_خوانیست.... فقط نویسنده ام و گاهی کارگردان ؛ یا روانشناس....خدا را شکر هیچ دسته ای؛ حتی تلویزیون خودمان تا خارج ؛ با من کاری ندارند !.... #من _مستقلم و هیچ جا ؛ جز مردم ؛ حامی من نبوده و نیستند.
آنچه را که اتفاق افتاده است ؛ با رعایت ادب ؛ مینویسم که اگر حتی یکنفر هم بخواند و تحت تاثیر قرار بگیرد و از آن درس زندگی بیاموزد ؛ کافیست! حتی
#یکنفر
اما از سه نفر تشکر ویژه دارم :
اول
#دخترم:
که آزارها را در دنیای واقعی و مجازی نسبت به مادرش ؛ مبیند ؛ میشنود و آنقدر شجاع است که سلحشورانه به من میگوید:
محلشان نگذار! پاسخ نده ! نبین! .....میخواهند ننویسی....تازگی ندارد که!... وقتی شاعر مملکت ؛ راحت پول
#داوری ات را میخورد و کسی هم خبر ندارد.....و تازه ؛ تو در کانالت مطلبش را حمایت کرده ای....این هم از به ظاهر دوست !
از کودکی ات ؛ وضع تو ؛ همین بوده
! حتی خواستند دیوانه نشانت دهند ! تا این حد حسد و خصومت ؟ دیوانه؟!.... در کدام بیمارستان ؟ و تشخیص کدام دکتر؟؟؟...نام ببرید دروغگویان کم سواد ! وگرنه مجرمید!...و دست کم ؛ در برابر خدا تک تکتان باید پاسخ پس دهید ! که میدهید !.......
"پس مادر ؛ خواهش میکنم ؛ فقط بنویس ! تنها هدفشان ، ناامید کردنت است.تو قوی هستی.... ادامه بده !!! ؛ بیشتر بنویس ! و حرفهایشان را نخوان ! باد هواست! ".....
و نمیگذارد ناسزاها را بخوانم!.........
او پذیرفته است که مادری متفاوت دارد...که به سنگ و فر گاز ؛ نیازی ندارد.!...حتی به همسر ! او در حال آشپزی و اتو کردن هم ؛ قصه در ذهنش مینویسد !
#دوم : استاد عزیز و بی بدیل ؛ دکتر
#قیصر_امین_پور ؛ که ادبیات فاخر و شریف را به من آموخت ؛ ادبیاتی که حال آدمها را بهتر کند و هوای بیشتری به زندگیشان بیاورد....ادبیاتی که ما را شاد کند.... روحش ؛ مثل کلماتش نور....
کم نیست حدود بیست سال ؛ افتخار شاگردی چنین بزرگی را داشتن! من سعادتمند بودم....
و #سوم: استاد
#اکبر_رادی نازنین ؛ که اگر میخواست به کسی هم پاسخ بی ادبیهایش را بدهد ؛ از چنان ادبیاتی متین ؛ ولی برنده ؛ کوبان و پر طپش استفاده میکرد ؛ که طرف با کلمات آراسته و فاخر نویسنده ؛ سنگسار میشد! ....مثل نمایش #شب_روی_سنگفرش_خیس
که همیشه در شگفتم ؛ چگونه از بیشتر کسانی که به این مرد بزرگ ظلم کردند و خانه نشینش کردند ؛ با ادبیات فاخرش ؛ انتقام گرفت... یا
#خانمچه_و_مهتابی....
#انتقامی سهمگین ؛ فاخر و ادبی...ادبیاتی رستگار گونه....
که فقط از بزرگی چون #رادی بر می آمد...
این را او به من آموخت که مهم ترین #سلاح تو
#قلم است ؛ هرگز همکلامشان نشو!
مگر مثل انها در نوشتن ناتوانی؟!...گریبانشان را بگیر و با ادبیاتت در پیچ تاریخ ؛ نگهشان دار...تا همگان ؛ آنها را ببینند و بشنوند...:
/جمله از استاد اکبر رادی/
و با
#قلم ؛ همه را بنویس ...و
#قضاوت نهایی را به مردم ؛ زمان و تاریخ بسپار!
بیشک تاریخ ؛ #قاضی عادلیست...
پس امشب ؛ به گاز و سنگ و شاخه ی درخت ؛ بی نیازم ....
قلم را دارم و شما را...که همراهید و همدم....همین کافیست.....
خیر پیش!
وکلام و ادب ؛ یارتان...در تمام زندگی...
چه باشم و چه نباشم....
#چیستایثربی
#او_یکزن
@chista_yasrebi
دیشب ، کمی مریض بودم ،
و فکرم پیش عزیزی از اقوام بود که بیمار شده بود،
گوشی اصلی ام،خاموش بود.
وقتی روشن کردم ، در کمال تعجب دیدم،دهها نفر که میدانستند ، من اینجا ، از آنتن تلویزیون محرومم ، پیام داده اند :
#کریم میخواد پنالتی بزنه!...
و من میدانستم " گل " خواهد شد !
#ویدیو ی پست پیش را ، قبل از شروع بازی با پرتغال ، گذاشته بودم و میبینید که با "کریم انصاری فرد " ، آغاز و تمام میشود...
پس میدانستم !
کلی پیام ، دایرکت ، اس ام اس!
فکر نمیکنم به خانواده ی خود #کریم_انصاری_فرد، انقدر پیام داده باشند !
اولا ممنونم !
دوما حساسیت مرا روی او حس کرده بودید ،
شاید یک موج کوچک بود که با دیدنش ، به من منتقل شد و گفتم :
او برای ما
#گل میزند!
... من قبلا ، اصلا نمیشناختمش ، ولی با دیدنش ، نام و رزومه اش را از شما پرسیدم و بعد مدام عکسها و فیلمهایش ، در استوری و کانال من بود ! چون میدانستم او ، تنها کسی است که در این جام ، قرار است برای ما ، گل بزند! یک حس بود، شبیه یک شهود کوچک!
اما به آن حس ، اطمینان داشتم! و جالب اینکه تصادفا در شعر پست پیش هم، رستم دیرتر ، وارد کارزار میشود!
چه تصادفی!
مرسی کریم خان انصاری فرد که دل خیلیها را شاد کردی☺
اما یکی از عزیزانم ، آخر بازی داشت گریه میکرد :
گفت : با اختلاف یک امتیاز ،صعود نکردیم !...
در دل گفتم :
خدایا چقدر ما
#ایرانیها رنج کشیده ایم و آسیب دیده ایم !
چقدر این سالها ، بد آوردیم که اکنون ، انقدر به این صعود ، امید بسته بودیم ...نسل من ، معنی ناکامی را میداند و معنی کامیابی واقعی را که در تلاش زیبای #انصاری_فرد ها ، #بیرانوند ها ، و بقیه عزیزان ، نمود مییابد....
و در
#ادامه_دادن...
من همیشه یاد گرفته ام منتظر بمانم ، بجنگم و پیش روم....
نسل جوان ، اما خسته است ! و شاید اصلا کل
#ایران_خسته_است !
یک اتفاق خوب میخواهد !....
یک تحول اساسی و درست.... گرچه این صعود حق ما بود ، اما خیلی چیزهای دیگر و مهمتر هم حق ما بوده و هست....
#اصلا_زندگی_حق_ما_بود!
که دارد روز به روز ، تمام میشود!
خدا خودش نظر لطفی ، به وضعیت مردم ایران داشته باشد... خیلی
#بد گرفتاریم ...بااین وجود تمام بچه های
#فوتبالی خسته نباشند...
#عزیزانم
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#فوتبال_روسیه
#روسیه_2018
#جام_جهانی_فوتبال
#پرتغال
#جام_جهانی
#chista_yasrebi
#novelist
#psychologist
#russia_2018
#footbal
#world_cup_2018
#portegual#Iran
@chista_yasrebi.2پیج دوم من
https://www.instagram.com/p/BkepM1OHgE-/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1x428v3roiuve
و فکرم پیش عزیزی از اقوام بود که بیمار شده بود،
گوشی اصلی ام،خاموش بود.
وقتی روشن کردم ، در کمال تعجب دیدم،دهها نفر که میدانستند ، من اینجا ، از آنتن تلویزیون محرومم ، پیام داده اند :
#کریم میخواد پنالتی بزنه!...
و من میدانستم " گل " خواهد شد !
#ویدیو ی پست پیش را ، قبل از شروع بازی با پرتغال ، گذاشته بودم و میبینید که با "کریم انصاری فرد " ، آغاز و تمام میشود...
پس میدانستم !
کلی پیام ، دایرکت ، اس ام اس!
فکر نمیکنم به خانواده ی خود #کریم_انصاری_فرد، انقدر پیام داده باشند !
اولا ممنونم !
دوما حساسیت مرا روی او حس کرده بودید ،
شاید یک موج کوچک بود که با دیدنش ، به من منتقل شد و گفتم :
او برای ما
#گل میزند!
... من قبلا ، اصلا نمیشناختمش ، ولی با دیدنش ، نام و رزومه اش را از شما پرسیدم و بعد مدام عکسها و فیلمهایش ، در استوری و کانال من بود ! چون میدانستم او ، تنها کسی است که در این جام ، قرار است برای ما ، گل بزند! یک حس بود، شبیه یک شهود کوچک!
اما به آن حس ، اطمینان داشتم! و جالب اینکه تصادفا در شعر پست پیش هم، رستم دیرتر ، وارد کارزار میشود!
چه تصادفی!
مرسی کریم خان انصاری فرد که دل خیلیها را شاد کردی☺
اما یکی از عزیزانم ، آخر بازی داشت گریه میکرد :
گفت : با اختلاف یک امتیاز ،صعود نکردیم !...
در دل گفتم :
خدایا چقدر ما
#ایرانیها رنج کشیده ایم و آسیب دیده ایم !
چقدر این سالها ، بد آوردیم که اکنون ، انقدر به این صعود ، امید بسته بودیم ...نسل من ، معنی ناکامی را میداند و معنی کامیابی واقعی را که در تلاش زیبای #انصاری_فرد ها ، #بیرانوند ها ، و بقیه عزیزان ، نمود مییابد....
و در
#ادامه_دادن...
من همیشه یاد گرفته ام منتظر بمانم ، بجنگم و پیش روم....
نسل جوان ، اما خسته است ! و شاید اصلا کل
#ایران_خسته_است !
یک اتفاق خوب میخواهد !....
یک تحول اساسی و درست.... گرچه این صعود حق ما بود ، اما خیلی چیزهای دیگر و مهمتر هم حق ما بوده و هست....
#اصلا_زندگی_حق_ما_بود!
که دارد روز به روز ، تمام میشود!
خدا خودش نظر لطفی ، به وضعیت مردم ایران داشته باشد... خیلی
#بد گرفتاریم ...بااین وجود تمام بچه های
#فوتبالی خسته نباشند...
#عزیزانم
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#فوتبال_روسیه
#روسیه_2018
#جام_جهانی_فوتبال
#پرتغال
#جام_جهانی
#chista_yasrebi
#novelist
#psychologist
#russia_2018
#footbal
#world_cup_2018
#portegual#Iran
@chista_yasrebi.2پیج دوم من
https://www.instagram.com/p/BkepM1OHgE-/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1x428v3roiuve
Instagram
yasrebi_chistaچیستایثربی
. . دیشب ،کمی مریض بودم ، و فکرم پیش عزیزی از اقوام بود که بیمار شده بود، گوشی اصلی ام،خاموش بود. وقتی روشن کردم ، در کمال تعجب دیدم،دهها نفر که میدانستند، من اینجا ، از آنتن تلویزیون محرومم ، پیام داده اند : . . . . " #کریم میخواد پنالتی بزنه !."... و من…