چیستایثربی کانال رسمی
6.38K subscribers
6.06K photos
1.3K videos
57 files
2.14K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
Mohsen.fazeli:
❤️🌴🍎🍏چیستا یثربی بانویی برای تمام فصول*🍎




ازسال70 با #چیستا آشنا شدم ... جوان بود وپرشر وشور وسرشار از انرزی آن زمان نقد تاتر ونمایش نامه نویسی می کرد .


در نشریاتی که تعداشان اندک بود نقد تاتر می نوشت وگاهی کارگردانان تاتر را با قلم اش آشفته حال می کرد.* جسور وبا شهامت عمل می کرد. من هم جوان بودم ودلم می خواست سری میان سر هادر بیاورم.* چیستا با محبت بود و اخلاق خاص خودش را داشت وبه کسی هم اهمیت نمی داد که درباره اش چه به گویند. * عاشقانه قلم می زد *شعرمی گفت .* وقلبی سرشار از مهربانی وبه بروبچه های جنوب {#خوزستان ارادت خاصی داشت. } هنوز هم دارد.

این حکایت را می نگارم . تا به یاد آن سال ها کمی آرام بگیرم این روز ها حال خوشی ندارم.

بیماری مرا پریشان کرده ست. احساس تنهایی وبی مونسی ورکب خوردن از بعضی ها هم مزید بر علت شده و مرا بد جوری آزرده کرده . این رفتارهای ملونانه* از کسی هم طلبکار نیستم. چیستا یثربی بهانه ای شد که من حرف هایم را بزنم امروز از آن دوران نزدیک به 25 سال است که می گذرد.امروز چیستا دارای دختری ست
.
همان *نیایش که من در کودکی بغل می کردم ومرا چقدر دوست داشت .حالا برای خودش خانمی شده ست سالهاست اورا ندیدم. دلم برای دیدن اش تنگ شده.


قرار است خانم یثربی قرارست کتاب شیدا وصوفی را 5شنبه در نشر قطره رونمایی کند .


دراین سال ها هیچ کدام از کتاب هایش را به من هدیه نکرده است . امیدوارم این بار جبران کند. چیستا امروز برای خودشان اسم ورسمی دارد . هستند کسانی که حسرت موقعیت اش را می خورند وتنها کاری که از دستشان بر می آید جلو پایش #سنگ می اندازند!



*گرچه چیستا نشان داده ست بیدی نیست که از این بادها بلرزد . او کار خودش را می کند حرفهایش را می زند چه خوشمان بیاید وچه نیاید!



با خودش صداقت دارد وهمین گمان کنم برای یک #انسان_آزاده کفایت می کند.*

#محسن_فاضلی
#منتقد_سینما
#روزنامه_نگار
#همکار_دیرین در مطبوعات

🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇

#پاسخ_چیستایثربی




قربان زیارتتان کنم تقدیم میکنم. همیشه این چند سال ، تصادفی در خیابان هم را دیدیم. در حالی که من میدویدم و کتابهایم همراهم نبود. مرسی از مطلب نوستالژیک زیبا در کانالتان درباره من .به امید دیدار زود هنگام و شفا .



نسل ما چه بیرحمانه تلف شد و چه مظلومانه !



#چیستایثربی



@chista_yasrebi_original
Mohsen.fazeli:


دلنوشته ای از محسن فاضلی ، همکار منتقدم


تاتر بهانه بود




🌕🌷حال تاتر ما"خوب "است اما شما :باور نکن****






چند روزی است دوستان مدیریت مرکز هنرهای نمایشی لطف فرمودند وبرای ما کارت صادر کردند .دست گل شان درد نکند. متچکریم. اما من حالم زیاد خوش نیست .دوروز پیش رفتم تاتر شهر ودر محوطه گشتی کوتاه زدم راستش دلم گرفته بود .دنبال رفقا ودوستان دهه 70 هفتادی ها .می گشتم. اما بی خودی دور خودم می چرخیدم. انگاری تو بگو آب شده اند ورفتن زمین. غم انگیز است بیاد آن سال های سرد زمستانی وبرفی افتادم. چه شور وهیجانی داشت. بروبچه های دانشکده سینما تاتر وهنرهای زیبا وکلی عشق وصفا می کردیم. من در بولتن جشنواره تاتر بودم. مهرداد رایانی جوان بود. رحمت امینی دانشجو بود .مختاآباد کوچیکه بود. #چیستایثربی .برهانی مرند . سیامک صفری .سعید بهروزی .دشتستانی . پریوش نظریه . هوشنگ هیهاوند /محمد دشتگلی .بزرگا :اردشیر صالحپور و حسین فرخی . نصراله قادری . محبی/ محمد چرمشیر /اتیلا پسیانی/ رضا قیاضی . وخیلی های دیگر .همه درحال تمرین برای رسیدن به جشنواره پاتوق همگی هم همین تاتر شهر بود دیگه /نمایش ها "کارها زیاد نبودند بروبچه های شهرستانی هم تعداشان کم وزیاد می شد .گرچه همه شهرستانی بودیم. مثلا جنوبی ها یه خورده بیشتر. چه کیف وحالی می کردیم. "تاتر بهانه بود" نمایش بهانه بود " از دیدن همدیگه سیر نمی شدیم. لذت وافری می بردیم توی اون سوز وسرما .وبرفی که سر ایستادن نداشت. گرمای وجود بروبچه های تاتر مگر می گذاشت کسی احساس سرما بکند. * دلم برای سی آون سال ها بال/بال می زند "گفتی مدینه وکردی کبابم/*⛅️🌤🌸حالا دارم بیاد آن سالها می نویسم. کجایی برادر .توبگو همین حال کجایی .هجرت کرده ها .سفر کرده ها .ونسلی که هرگز عشق را ودوست داشتن را بازی نکرد ند"زندگی کرد"ند ما عاشقانه همدیگر را دربغل می گرفتیم "وبه آغوش می کشیدیم. از طبقه فرو دستان بودیم اما با عزت نفس وقانع به داشته هایمان. محجوب بودیم. هنوز از دور زدن ها ورکب زدن های امروزی خبری نبود"دل شکستن "معنی نداشت .کسی دل کسی را نمی شکست .ممیز های امروز معنا نداشت .زیر آب زد ن های امروزی معنا نداشت برای جایزه کسی تاتر کار نمی کرد. حسادت ها هنوز گل نکرد بود.آنچه درآن فصل عاشقانه گل می داد "گل یخ بود""☘️خبری از برهانی مرند نیست .خبری از کوروش نریمانی نیست .خبری ازسیامک نیست . مجید گیاهچی / نه انگاری همه را به سیبری فرستادند .خدای مگر بدون این بروبچه میشه جشنواره برگزار کرد؟ دلم گرفته است وخسته ام /خسته ام/ قیافه ها هیچکدام آ شنانیست .من به دنبال رویا هایمان می گردم. " با رویا هایمان چه کردید. * من دلم در این زمستان بی برف وباران در محوطه تاتر شهر بدنبال کیست . هان توبگو"سبزه قبای زیبای دلکم* اصلا سبزه قبا واهل هوایی ها را گم کرده ام. من هنوز دلم پر می زند برای دوران جوانی هایمان. نادر برهانی مرند په کوکا تو کجانی؟ سعید بهروز بی معرفت بی خداحافظی رفتی ولایت .نه گفتی محسن دلش سی تو تنگ میشه .دشتستانی تو کجانی؟* ستاره های تاتر کم سو شده اند وبرف دیگر نمی بارد .وتوسبزه قبا ی چشم سفید غزال مارا ندیدی هان دخترک *من دلم گرفته است * شما در راه که می آمدی .غزال مارورا ندیدی*گریه نکن خواهرم . :در خانه ات درختی خواهد رویید ودرخت ودرخت های درشهرتو / بسیار درختان درسرزمینت" وباد پیغام هر درختی رابه درخت دیگر خواهدرسانید. ودرخت هاازباد خواهند: :پرسید: در راه که می آمدی سحر را ندیدی🌷
#محسن_فاضلی
نویسنده ومنتقد

کانال رسمی
#چیستایثربی

@chista_yasrebi