برنده قسمت هفدهم مسابقه
#او_یک_زن
@mona_zandi58
گزینه صحیح
#سه
شبنم ، راز زندگی شهرام نیکان است.وگرنه در این شرایط بحرانی و شکستن دستش ؛ تست کردن سطح هشیاری نلی بی معناست.اشتباه لفظی و شباهت هم بی معناست.چون همیشه میتواند اتفاق بیفتد.انسانها در لحظه های سخت ؛ کلماتی میگویند که پرده از راز زندگیشان برمیدارد....کلماتی معنادار و ناخواسته...
ضمن تبریک به برنده ی محترم ؛ لطفا ادرس و تلفن خود را در دایرکت پیج دوم من بنویسد....و
هرکه میخواند
#برنده است
#چیستایثربی
#او_یکزن
@chista_yasrebi
@chista_2
#او_یک_زن
@mona_zandi58
گزینه صحیح
#سه
شبنم ، راز زندگی شهرام نیکان است.وگرنه در این شرایط بحرانی و شکستن دستش ؛ تست کردن سطح هشیاری نلی بی معناست.اشتباه لفظی و شباهت هم بی معناست.چون همیشه میتواند اتفاق بیفتد.انسانها در لحظه های سخت ؛ کلماتی میگویند که پرده از راز زندگیشان برمیدارد....کلماتی معنادار و ناخواسته...
ضمن تبریک به برنده ی محترم ؛ لطفا ادرس و تلفن خود را در دایرکت پیج دوم من بنویسد....و
هرکه میخواند
#برنده است
#چیستایثربی
#او_یکزن
@chista_yasrebi
@chista_2
دوستان عزیز
بحث امروز ؛ ادبیات کاملا تخصصی است...دوستانی که علاقه دارند میتوانند بیایند ؛ باعث خوشحالیست..اما اگر ادبیات دوست نداشته باشند ؛ ممکن است خسته شوند...
تاثیر
#شهر_نشینی بر ادبیات داستانی ایران..آدرس...پست بالا
یکی از
#سخنرانان
#جیستایثربی
#سه_بعدازظهر
#امروز_جمعه
@chista_yasrebi
بحث امروز ؛ ادبیات کاملا تخصصی است...دوستانی که علاقه دارند میتوانند بیایند ؛ باعث خوشحالیست..اما اگر ادبیات دوست نداشته باشند ؛ ممکن است خسته شوند...
تاثیر
#شهر_نشینی بر ادبیات داستانی ایران..آدرس...پست بالا
یکی از
#سخنرانان
#جیستایثربی
#سه_بعدازظهر
#امروز_جمعه
@chista_yasrebi
#آزمون_روانشناختی :
سه تا از بهترین اتفاقهای خوبی که تاکنون در زندگی ات رخ داده ؛ نام ببر!
#سه_تا_از_بهترینها
#ازکودکی_تا_حال
به یاد میاوری.یکی ؟ دو تا؟ اگر سه اتفاق خوب مهم را به یاد بیاوری ؛ جزء افراد سالم و خودشکوفا هستید....
دقیقا#سه_بهترین_اتفاق_عمرت
#با_جزییات
به یاد میاوری؟
اگر نه.......بعدا باید حرف بزنیم....
#چیستایثربی
@chists_yasrebi
سه تا از بهترین اتفاقهای خوبی که تاکنون در زندگی ات رخ داده ؛ نام ببر!
#سه_تا_از_بهترینها
#ازکودکی_تا_حال
به یاد میاوری.یکی ؟ دو تا؟ اگر سه اتفاق خوب مهم را به یاد بیاوری ؛ جزء افراد سالم و خودشکوفا هستید....
دقیقا#سه_بهترین_اتفاق_عمرت
#با_جزییات
به یاد میاوری؟
اگر نه.......بعدا باید حرف بزنیم....
#چیستایثربی
@chists_yasrebi
@chista_yasrebi تمام زنان در من ؛ عاشقند__تمام زنان در من ؛ فریاد کشیده اند__تمام زنان ؛ در من ؛ یکزنند....تمام زنان ؛ شکست ناپذیرند....__من فقط صدای آنانم
#او_یکزن
#سه_قسمت_پایانی
#چیستایثربی
#او_یکزن
#سه_قسمت_پایانی
#چیستایثربی
دوستان عزیزم
#طرفداران داستان
#او_یکزن
امشب باید شب پایانی ؛ یا
#شب_سرنوشت و درواقع قسمت
#صدو_هفتم او یکزن باشد ؛ گرچه قسمت صدو شش ؛ هنوز روی کانال نیامده است.اما در اینستاگرام من موجود است و با قسمت 107 با هم روی کانال می آید.....
فقط ذکر یک نکته :
قسمت پایانی در تلگرام یک قسمت و چند خط شد.تقریبا -#سه_پست_اینستاگرام
میشود.یعنی برای الکن نشدن قسمت پایانی ؛ مجبورم ؛ بین قسمتها وقفه ای چند دقیقه ای بیندازم و قسمت بعدی را روی صفحه بیاورم ؛ پس لطفا ؛ برای جلوگیری از گیج شدن به شماره ی قسمتها ؛ در بالای هر صفحه دقت کنیم....
من امشب دیر به خانه رسیدم ؛ حتی در تاتری ؛ که عکسهایش ؛ اکنون در کانال موجود است ؛ تب شدید داشتم...
بزودی درباره ی آن تاتر و یک تاتر دیگر خواهم نوشت....
107 شب باهم بودیم....در این آخرین شب ؛ همیاری شما را خواهانم.
بدیهی است که جواب همه ی پرسشهایتان را در این 107 قسمت اینستاگرامی ؛در قسمت آخر یا #امشب پیدا نکنید.طبیعی است که یک رمان درست ؛ فقط در کتاب ؛ جامعیت و انسجام کلی خود را داراست...پس امشب نسخه ی مجازی
#او_یکزن تمام میشود و دیدار ما درباره ی این رمان ؛ در کتاب و با خواندن کتابش ؛ که امیدوارم قریب الوقوع باشد ؛ تازه خواهد شد....
اولین تابستانی بود که من از ترس #نداشتن_نت برای ادامه ی داستان ؛ هیچ سفر شخصی با دخترم نرفتم....
منتی بر کسی نیست....آنها که آزار دادند ؛ آنها که رنجاندند ؛ آنها که در کانالهایشان داستان را عوض کردند ؛ و فکر کردند خیلی زرنگند .....بدانند همه چیز میگذرد و پاسخشان نخست ؛ در همین جهان داده خواهد داشت... در محضری بسیار بزرگتر از فضای تنگ مجازی... منتظر آن روزم....
من رمان #او_یکزن را فقط و فقط ؛ به شوق و عشق دوستداران آثار و فالورهایم در فضای مجازی به اشتراک گذاشتم و صفحه ی من ؛ به یاری و مشارکت شما ؛ این راه را سلحشورانه و سرسختانه ادامه داده و خواهد داد. به یاری حق.....
بهترین پستها را برای شما در نظر دارم....
یادم نمیرود برای گسترش فرهنگ #خواندن به دنیای مجازی آمدم و مفتخرم ؛ داستانهایم در این فضای محدود و گاه پر حب و بغض ؛ اگر بهترین نیستند ؛ در عوض ؛ فالورهای نازنینم؛ صبورترین ؛ مودب ترین ؛ فرهنگی ترین و صمیمی ترین افراد کتابخوان در جامعه ی اینستاگرام ایران هستند. خداوند متعال را از این جهت شکر میکنم...
#چیستایثربی
#او_یکزن
#امشب
#پایان
. https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#طرفداران داستان
#او_یکزن
امشب باید شب پایانی ؛ یا
#شب_سرنوشت و درواقع قسمت
#صدو_هفتم او یکزن باشد ؛ گرچه قسمت صدو شش ؛ هنوز روی کانال نیامده است.اما در اینستاگرام من موجود است و با قسمت 107 با هم روی کانال می آید.....
فقط ذکر یک نکته :
قسمت پایانی در تلگرام یک قسمت و چند خط شد.تقریبا -#سه_پست_اینستاگرام
میشود.یعنی برای الکن نشدن قسمت پایانی ؛ مجبورم ؛ بین قسمتها وقفه ای چند دقیقه ای بیندازم و قسمت بعدی را روی صفحه بیاورم ؛ پس لطفا ؛ برای جلوگیری از گیج شدن به شماره ی قسمتها ؛ در بالای هر صفحه دقت کنیم....
من امشب دیر به خانه رسیدم ؛ حتی در تاتری ؛ که عکسهایش ؛ اکنون در کانال موجود است ؛ تب شدید داشتم...
بزودی درباره ی آن تاتر و یک تاتر دیگر خواهم نوشت....
107 شب باهم بودیم....در این آخرین شب ؛ همیاری شما را خواهانم.
بدیهی است که جواب همه ی پرسشهایتان را در این 107 قسمت اینستاگرامی ؛در قسمت آخر یا #امشب پیدا نکنید.طبیعی است که یک رمان درست ؛ فقط در کتاب ؛ جامعیت و انسجام کلی خود را داراست...پس امشب نسخه ی مجازی
#او_یکزن تمام میشود و دیدار ما درباره ی این رمان ؛ در کتاب و با خواندن کتابش ؛ که امیدوارم قریب الوقوع باشد ؛ تازه خواهد شد....
اولین تابستانی بود که من از ترس #نداشتن_نت برای ادامه ی داستان ؛ هیچ سفر شخصی با دخترم نرفتم....
منتی بر کسی نیست....آنها که آزار دادند ؛ آنها که رنجاندند ؛ آنها که در کانالهایشان داستان را عوض کردند ؛ و فکر کردند خیلی زرنگند .....بدانند همه چیز میگذرد و پاسخشان نخست ؛ در همین جهان داده خواهد داشت... در محضری بسیار بزرگتر از فضای تنگ مجازی... منتظر آن روزم....
من رمان #او_یکزن را فقط و فقط ؛ به شوق و عشق دوستداران آثار و فالورهایم در فضای مجازی به اشتراک گذاشتم و صفحه ی من ؛ به یاری و مشارکت شما ؛ این راه را سلحشورانه و سرسختانه ادامه داده و خواهد داد. به یاری حق.....
بهترین پستها را برای شما در نظر دارم....
یادم نمیرود برای گسترش فرهنگ #خواندن به دنیای مجازی آمدم و مفتخرم ؛ داستانهایم در این فضای محدود و گاه پر حب و بغض ؛ اگر بهترین نیستند ؛ در عوض ؛ فالورهای نازنینم؛ صبورترین ؛ مودب ترین ؛ فرهنگی ترین و صمیمی ترین افراد کتابخوان در جامعه ی اینستاگرام ایران هستند. خداوند متعال را از این جهت شکر میکنم...
#چیستایثربی
#او_یکزن
#امشب
#پایان
. https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#او_یکزن/
#سه
#پارت اخر قسمت 112
#اخرین قسمت مجازی....جزییات انشالله در رمان
#معتبرترین_نسخه
این نسخه ؛ صحیح تر از اینستاگرام من است.اجازه ها را نداشتم.....
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🍀🌹🍀🍀🍀🍀
چند بار در عمرم ؛ این جمله را ؛ شنیده بودم....گفتم: باشه ؛ بلند شدم بروم؛ گفت:این همون چیستایثربی هجده ساله ی تند و فرزه که الان این جوری آروم و خمیده راه میره؟ گفتم.:به موقعش... اون چیستای پستچی هم برمیگرده اقا...به موقعش....شاید بعد از او ؛ یکزن!خسته ام.....
گفت:راستی کدومشون بود؟ اسم کتاب اشاره به کدومشون داشت؟..گفتم:همه ی زنای سرزمینم آقا..همه ی ما #او_یکزنیم....همه ی زنان ایران؛ هر کجا که باشند؛ یک سرزمینند.....
روز خوش....دم در دفترش ایستاده بود و دور شدن مرا نگاه میکرد...سهراب دم در منتظرم بود..چرا یک لحظه حس کردم پسرم است؟....پسری که هرگز نداشتم؟!
...کار خدا را چه دیدی.!..شاید
یک روز قرار است پسرم شود...
#او_یکزن
#قسمت_صد_و_دوازدهم
#چیستایثربی
پایان نسخه مجازی
#پاورقی_اینستاگرامی
برگرفته از پیج رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
دوستان قبلا هم بارها گفتم :مجبور شدم بعضی از سالهارا با جرح و تعدیلاتی بنویسم ! حلال کنید.تاریخ تکرار میشود و مجبور بودم.....🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#پایان نسخه ی مجازی
رمان کامل درکتاب چاپ شده....🌿🌿🌿🌿🌿
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
دوستان اگر #یک_کلمه از این قسمت داستان را با تغییر دیدید بدانید #کانال_مزاحم_مرا پیدا کرده اید.شما آنگاه پس از خدا ؛ از سمت من وکیلید!...من جان دادم برای نوشتن این رمان در قالبی انسانی ؛ تاریخی و جامعه نگارانه ؛ و هم نسل امروزی پسند ! ....طوری که دهه ی هفتادیها به بعد هم بخوانند....
112 شب باهم بودیم و من چند برابر آن را ؛ فکر میکردم ؛ مینوشتم و پاره میکردم...اول باید جوانان این دهه را به اصل تاریخی داستان علاقه مند میکردم و این راه و روش خودش را میخواست....درود بر تمام
#آزادمردان و زنان دیروز ؛ امروز و فردای وطنمان....
#ایران
#مادرمان.....
لطفا حواشی اتفاقات بعدی و حتی آدرس آن کانال خاطی را به من نگویید....خودم میدانم!🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#اشتراک_گذاری با ذکر امانتداری
فقط با #نام_نویسنده🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
کانال اصلی داستانهای #او_یکزن و خواب گل سرخ🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
@chista_2
مرسی از صبوری تان....همراهان صبورتر از شهریار هزار و یک شب......منتظر "خواب گل سرخ " تاتر من؛ و اتفاقات خوب بعدی برای خودتان باشید.#چیستا.....که دوستتان دارد❤️
#سه
#پارت اخر قسمت 112
#اخرین قسمت مجازی....جزییات انشالله در رمان
#معتبرترین_نسخه
این نسخه ؛ صحیح تر از اینستاگرام من است.اجازه ها را نداشتم.....
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🍀🌹🍀🍀🍀🍀
چند بار در عمرم ؛ این جمله را ؛ شنیده بودم....گفتم: باشه ؛ بلند شدم بروم؛ گفت:این همون چیستایثربی هجده ساله ی تند و فرزه که الان این جوری آروم و خمیده راه میره؟ گفتم.:به موقعش... اون چیستای پستچی هم برمیگرده اقا...به موقعش....شاید بعد از او ؛ یکزن!خسته ام.....
گفت:راستی کدومشون بود؟ اسم کتاب اشاره به کدومشون داشت؟..گفتم:همه ی زنای سرزمینم آقا..همه ی ما #او_یکزنیم....همه ی زنان ایران؛ هر کجا که باشند؛ یک سرزمینند.....
روز خوش....دم در دفترش ایستاده بود و دور شدن مرا نگاه میکرد...سهراب دم در منتظرم بود..چرا یک لحظه حس کردم پسرم است؟....پسری که هرگز نداشتم؟!
...کار خدا را چه دیدی.!..شاید
یک روز قرار است پسرم شود...
#او_یکزن
#قسمت_صد_و_دوازدهم
#چیستایثربی
پایان نسخه مجازی
#پاورقی_اینستاگرامی
برگرفته از پیج رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
دوستان قبلا هم بارها گفتم :مجبور شدم بعضی از سالهارا با جرح و تعدیلاتی بنویسم ! حلال کنید.تاریخ تکرار میشود و مجبور بودم.....🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#پایان نسخه ی مجازی
رمان کامل درکتاب چاپ شده....🌿🌿🌿🌿🌿
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
دوستان اگر #یک_کلمه از این قسمت داستان را با تغییر دیدید بدانید #کانال_مزاحم_مرا پیدا کرده اید.شما آنگاه پس از خدا ؛ از سمت من وکیلید!...من جان دادم برای نوشتن این رمان در قالبی انسانی ؛ تاریخی و جامعه نگارانه ؛ و هم نسل امروزی پسند ! ....طوری که دهه ی هفتادیها به بعد هم بخوانند....
112 شب باهم بودیم و من چند برابر آن را ؛ فکر میکردم ؛ مینوشتم و پاره میکردم...اول باید جوانان این دهه را به اصل تاریخی داستان علاقه مند میکردم و این راه و روش خودش را میخواست....درود بر تمام
#آزادمردان و زنان دیروز ؛ امروز و فردای وطنمان....
#ایران
#مادرمان.....
لطفا حواشی اتفاقات بعدی و حتی آدرس آن کانال خاطی را به من نگویید....خودم میدانم!🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#اشتراک_گذاری با ذکر امانتداری
فقط با #نام_نویسنده🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
کانال اصلی داستانهای #او_یکزن و خواب گل سرخ🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
@chista_2
مرسی از صبوری تان....همراهان صبورتر از شهریار هزار و یک شب......منتظر "خواب گل سرخ " تاتر من؛ و اتفاقات خوب بعدی برای خودتان باشید.#چیستا.....که دوستتان دارد❤️
#شب با
شیدایی
#حامد_همایون
دستی بزن و گردش تقدیر بگردان.ای جان....
#سه شب از تمام شبهایی که میتوانستم با شما شریک شوم ؛ باقیست....
#چیستایثربی
#نمایش_شب
کلیپ :
#سبا_ادیب
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
شیدایی
#حامد_همایون
دستی بزن و گردش تقدیر بگردان.ای جان....
#سه شب از تمام شبهایی که میتوانستم با شما شریک شوم ؛ باقیست....
#چیستایثربی
#نمایش_شب
کلیپ :
#سبا_ادیب
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#دایره_مینا ؛ فیلم سینمایی ایرانی ساخته شده در ۱۳۵۳ به کارگردانی داریوش مهرجویی است. این فیلم پنجمین فیلم داریوش مهرجویی و نخستین فیلم رنگی او و دومین کار مشترک او و
#غلامحسین_ساعدی است. فیلم به مدت #سه_سال_توقیف بود و سرانجام در ۱۳۵۶ پروانهٔ نمایش گرفت و در جشنواره پاریس در ۱۹۷۷ (پاییز ۱۳۵۶) و سپس برلین به نمایش درآمد و جوایزی نیز از این دو جشنواره دریافت کرد. اکران عمومی آن در ایران در ۲۳ فروردین ۱۳۵۷ آغاز شد. توقیف چند ساله فیلم و موضوع متفاوت و جسورانهاش به همراه استفاده از ستارههای سینمای تجاری مانند، فروزان، «دایرهٔ مینا» را به #جنجالیترین ساختهٔ مهرجویی تا آن زمان تبدیل کرد. این فیلم محصول مشترک تلفیلم، شرکت سینمایی و فیلمبردای ایران، وزارت فرهنگ و هنر و شرکت تعاونی سینماگران ایران است.
@chista_yasrebi
#غلامحسین_ساعدی است. فیلم به مدت #سه_سال_توقیف بود و سرانجام در ۱۳۵۶ پروانهٔ نمایش گرفت و در جشنواره پاریس در ۱۹۷۷ (پاییز ۱۳۵۶) و سپس برلین به نمایش درآمد و جوایزی نیز از این دو جشنواره دریافت کرد. اکران عمومی آن در ایران در ۲۳ فروردین ۱۳۵۷ آغاز شد. توقیف چند ساله فیلم و موضوع متفاوت و جسورانهاش به همراه استفاده از ستارههای سینمای تجاری مانند، فروزان، «دایرهٔ مینا» را به #جنجالیترین ساختهٔ مهرجویی تا آن زمان تبدیل کرد. این فیلم محصول مشترک تلفیلم، شرکت سینمایی و فیلمبردای ایران، وزارت فرهنگ و هنر و شرکت تعاونی سینماگران ایران است.
@chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
@chista_yasrebi_official
فردا ساعت #سه به بعد در ؛غرفه نشر کوله پشتی ؛ شما راخواهم دید با
#او_یکزن
#چیستا_یثربی
#نشر_کوله_پشتی
نمایشگاه کتاب.شهر آفتاب.سالن A3 . راهروی 6.غرفه 28
فردا ساعت #سه به بعد در ؛غرفه نشر کوله پشتی ؛ شما راخواهم دید با
#او_یکزن
#چیستا_یثربی
#نشر_کوله_پشتی
نمایشگاه کتاب.شهر آفتاب.سالن A3 . راهروی 6.غرفه 28
#سه_کاندید_اول تا این لحظه بر اساس انتخاب دوستان در اینستاگرام تا ساعت 21:20 به شرح زیر است:
1. هاجر محمدی - کد12
2. گلبرگ معبودیان - کد18
3. هنگامه برهمت - کد3 / اصغر صدیقی - کد 6 - مشترکا
#توجه
مسابقه ساعت #یک_نیمه_شب به اتمام می رسد
این اراء بر اساس رای خود شما در پیج اینستاگرام چیستایثربی ؛ زیر پست اخر است
لطفا از بین این
#چهار نفر ؛ فقط یک یا حداکثر دو نفر را ؛ انتخاب فرمایید
#کانال_رسمی_چیستایثربی🌷🌺🌷🌺
1. هاجر محمدی - کد12
2. گلبرگ معبودیان - کد18
3. هنگامه برهمت - کد3 / اصغر صدیقی - کد 6 - مشترکا
#توجه
مسابقه ساعت #یک_نیمه_شب به اتمام می رسد
این اراء بر اساس رای خود شما در پیج اینستاگرام چیستایثربی ؛ زیر پست اخر است
لطفا از بین این
#چهار نفر ؛ فقط یک یا حداکثر دو نفر را ؛ انتخاب فرمایید
#کانال_رسمی_چیستایثربی🌷🌺🌷🌺
#یاور_همیشه_مومن
#خواننده : #داریوش_اقبالی
#آهنگساز : #فرید_زولاند
#ترانه_سرا : #ایرج_جنتی_عطایی
#تنظیم : #واروژان
تقدیم به #سه نفر که باعث نوشتن رمان
#خواب_گل_سرخ شدند...
اسامیشان را خودشان میدانند
و سپاس ...
اگه باشی یا نباشی ،
برای من تکیه گاهی ،
برای من که غریبم ....
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chistaa_yasrebii
#خواننده : #داریوش_اقبالی
#آهنگساز : #فرید_زولاند
#ترانه_سرا : #ایرج_جنتی_عطایی
#تنظیم : #واروژان
تقدیم به #سه نفر که باعث نوشتن رمان
#خواب_گل_سرخ شدند...
اسامیشان را خودشان میدانند
و سپاس ...
اگه باشی یا نباشی ،
برای من تکیه گاهی ،
برای من که غریبم ....
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chistaa_yasrebii
#سه_بار_میان_من_و_تو
#چیستایثربی
شعری
برای
رمان
#خواب_گل_سرخ
#موسیقی:گذشتن و رفتن پیوسته
گروه :
#بمرانی
خوانش
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chistaa_yasrebi
#چیستایثربی
شعری
برای
رمان
#خواب_گل_سرخ
#موسیقی:گذشتن و رفتن پیوسته
گروه :
#بمرانی
خوانش
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chistaa_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی_صورتی (Chista Yasrebi)
#بزرگترین_مسابقه_وصف_خودتان درپیج رسمی
#چیستایثربی
#مسابقه_استعدادهای_پنهان
امکانی برای #دیده_شدن و شاید موقعیت وشغل بهتر
چرا ؛ استعدادهایتان پنهان بمانند؟!...
یک دقیقه
#ویدیو از خواندن ، نوازندگی، دکلمه ؛ ورزش ، نوشتن، شعر گفتن، رقص ، بازیهای نمایشی، مونولوگ گفتن ،اسکیت ، موتور سواری ، دوچرخه بازی خاص ، شنا، زبان خارجی حرف زدن ، آشپزی، خیاطی، کاردستی ، نقاشی ، سفال ، مجسمه، شعر خوانی ، شعر گفتن ، نوازندگی ساز ، خلاصه هرکاری که بلدید، به
#آیدی_تلگرام زیر میفرستید. پس از
پایان
#خواب_گل_سرخ ؛ هر شب یکی از این ویدیوها از پیج و کانال رسمی من #پخش_میشود ، همه، استعداد شما را میبیند ، #همه_دیده_میشوید ، اما درنهایت ،
#سه_نفر با آراء سه داور و شما برنده میشوند.
هر کاری را که بلدید ، فقط یک دقیقه از آن را ضبط کنید ، حتی اگر خارجی حرف زدن، خواندن ، مدلینگ ، عروسک سازی، مشاوره ی پوست و مو ، خاطراتتان از بچه داری، طراحی لباس، راه رفتن درست با لباس مورد علاقه تان ، آرایش ، آموزش یک موضوع به مردم ، کمکهای اولیه ، مشاوره کنکور و آموزش یک قطعه درس ، ورزش خاص ، قلاب بافی،،تدریس ، پزشکی، زیر شاخه های علوم و مهندسی ، تعمیر بخاری ، کولر، برقکاری ، هر چیز ، رانندگی یا آموزش رانندگی ، اصول روانشناسی،پزشکی، مشاوره دادن به مردم در مورد موضوعی ، دکلمه ی متن خاص، متن خودتان را خواندن و خلاصه و هر چه باشد... هر کاری که واقعا بلدید و دوست دارید.
یادتان باشد خداوند ، هرکسی را با استعدادی خاص آفریده است ؛ و همه، به نوعی قهرمانید. این #مسابقه شرط سنی ندارد....
ویدیوها را به این آیدی تلگرام که پایینتر مینویسم ، بفرستید.جز در این آیدی، ویدیویی دیده نمیشود!
.
. مرسی.به امید آشنایی مردم با شما ، توانایی و زندگیتان ، و که میداند شاید
#پیدا_شدن_یک_فرصت_شغلی_بهتر
@chychy9
به این آیدی تلگرام بفرستید
#منتظریم
#خلاقها اول شروع میکنند
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#مسابقه
#بهترین_خودمان_باشیم
#پیج_رسمی_اینستاگرام_چیستایثربی
.
لطفا همگی این
#پست را به
#اشتراک بگذارید.اینستا ، کانالها، گروهها...همه جا....
.
بگذارید همه در این جشن بزرگ تواناییها شرکت کنند...
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
#چیستایثربی
#مسابقه_استعدادهای_پنهان
امکانی برای #دیده_شدن و شاید موقعیت وشغل بهتر
چرا ؛ استعدادهایتان پنهان بمانند؟!...
یک دقیقه
#ویدیو از خواندن ، نوازندگی، دکلمه ؛ ورزش ، نوشتن، شعر گفتن، رقص ، بازیهای نمایشی، مونولوگ گفتن ،اسکیت ، موتور سواری ، دوچرخه بازی خاص ، شنا، زبان خارجی حرف زدن ، آشپزی، خیاطی، کاردستی ، نقاشی ، سفال ، مجسمه، شعر خوانی ، شعر گفتن ، نوازندگی ساز ، خلاصه هرکاری که بلدید، به
#آیدی_تلگرام زیر میفرستید. پس از
پایان
#خواب_گل_سرخ ؛ هر شب یکی از این ویدیوها از پیج و کانال رسمی من #پخش_میشود ، همه، استعداد شما را میبیند ، #همه_دیده_میشوید ، اما درنهایت ،
#سه_نفر با آراء سه داور و شما برنده میشوند.
هر کاری را که بلدید ، فقط یک دقیقه از آن را ضبط کنید ، حتی اگر خارجی حرف زدن، خواندن ، مدلینگ ، عروسک سازی، مشاوره ی پوست و مو ، خاطراتتان از بچه داری، طراحی لباس، راه رفتن درست با لباس مورد علاقه تان ، آرایش ، آموزش یک موضوع به مردم ، کمکهای اولیه ، مشاوره کنکور و آموزش یک قطعه درس ، ورزش خاص ، قلاب بافی،،تدریس ، پزشکی، زیر شاخه های علوم و مهندسی ، تعمیر بخاری ، کولر، برقکاری ، هر چیز ، رانندگی یا آموزش رانندگی ، اصول روانشناسی،پزشکی، مشاوره دادن به مردم در مورد موضوعی ، دکلمه ی متن خاص، متن خودتان را خواندن و خلاصه و هر چه باشد... هر کاری که واقعا بلدید و دوست دارید.
یادتان باشد خداوند ، هرکسی را با استعدادی خاص آفریده است ؛ و همه، به نوعی قهرمانید. این #مسابقه شرط سنی ندارد....
ویدیوها را به این آیدی تلگرام که پایینتر مینویسم ، بفرستید.جز در این آیدی، ویدیویی دیده نمیشود!
.
. مرسی.به امید آشنایی مردم با شما ، توانایی و زندگیتان ، و که میداند شاید
#پیدا_شدن_یک_فرصت_شغلی_بهتر
@chychy9
به این آیدی تلگرام بفرستید
#منتظریم
#خلاقها اول شروع میکنند
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#مسابقه
#بهترین_خودمان_باشیم
#پیج_رسمی_اینستاگرام_چیستایثربی
.
لطفا همگی این
#پست را به
#اشتراک بگذارید.اینستا ، کانالها، گروهها...همه جا....
.
بگذارید همه در این جشن بزرگ تواناییها شرکت کنند...
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
#بزرگترین_مسابقه_وصف_خودتان درپیج رسمی
#چیستایثربی
#مسابقه_استعدادهای_پنهان
امکانی برای #دیده_شدن و شاید موقعیت وشغل بهتر
چرا ؛ استعدادهایتان پنهان بمانند؟!...
یک دقیقه
#ویدیو از خواندن ، نوازندگی، دکلمه ؛ ورزش ، نوشتن، شعر گفتن، رقص ، بازیهای نمایشی، مونولوگ گفتن ،اسکیت ، موتور سواری ، دوچرخه بازی خاص ، شنا، زبان خارجی حرف زدن ، آشپزی، خیاطی، کاردستی ، نقاشی ، سفال ، مجسمه، شعر خوانی ، شعر گفتن ، نوازندگی ساز ، خلاصه هرکاری که بلدید، به
#آیدی_تلگرام زیر میفرستید. پس از
پایان
#خواب_گل_سرخ ؛ هر شب یکی از این ویدیوها از پیج و کانال رسمی من #پخش_میشود ، همه، استعداد شما را میبیند ، #همه_دیده_میشوید ، اما درنهایت ،
#سه_نفر با آراء سه داور و شما برنده میشوند.
هر کاری را که بلدید ، فقط یک دقیقه از آن را ضبط کنید ، حتی اگر خارجی حرف زدن، خواندن ، مدلینگ ، عروسک سازی، مشاوره ی پوست و مو ، خاطراتتان از بچه داری، طراحی لباس، راه رفتن درست با لباس مورد علاقه تان ، آرایش ، آموزش یک موضوع به مردم ، کمکهای اولیه ، مشاوره کنکور و آموزش یک قطعه درس ، ورزش خاص ، قلاب بافی،،تدریس ، پزشکی، زیر شاخه های علوم و مهندسی ، تعمیر بخاری ، کولر، برقکاری ، هر چیز ، رانندگی یا آموزش رانندگی ، اصول روانشناسی،پزشکی، مشاوره دادن به مردم در مورد موضوعی ، دکلمه ی متن خاص، متن خودتان را خواندن و خلاصه و هر چه باشد... هر کاری که واقعا بلدید و دوست دارید.
یادتان باشد خداوند ، هرکسی را با استعدادی خاص آفریده است ؛ و همه، به نوعی قهرمانید. این #مسابقه شرط سنی ندارد....
ویدیوها را به این آیدی تلگرام که پایینتر مینویسم ، بفرستید.جز در این آیدی، ویدیویی دیده نمیشود!
.
. مرسی.به امید آشنایی مردم با شما ، توانایی و زندگیتان ، و که میداند شاید
#پیدا_شدن_یک_فرصت_شغلی_بهتر
@chychy9
به این آیدی تلگرام بفرستید
#منتظریم
#خلاقها اول شروع میکنند
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#مسابقه
#بهترین_خودمان_باشیم
#پیج_رسمی_اینستاگرام_چیستایثربی
.
لطفا همگی این
#پست را به
#اشتراک بگذارید.اینستا ، کانالها، گروهها...همه جا....
.
بگذارید همه در این جشن بزرگ تواناییها شرکت کنند...
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
#چیستایثربی
#مسابقه_استعدادهای_پنهان
امکانی برای #دیده_شدن و شاید موقعیت وشغل بهتر
چرا ؛ استعدادهایتان پنهان بمانند؟!...
یک دقیقه
#ویدیو از خواندن ، نوازندگی، دکلمه ؛ ورزش ، نوشتن، شعر گفتن، رقص ، بازیهای نمایشی، مونولوگ گفتن ،اسکیت ، موتور سواری ، دوچرخه بازی خاص ، شنا، زبان خارجی حرف زدن ، آشپزی، خیاطی، کاردستی ، نقاشی ، سفال ، مجسمه، شعر خوانی ، شعر گفتن ، نوازندگی ساز ، خلاصه هرکاری که بلدید، به
#آیدی_تلگرام زیر میفرستید. پس از
پایان
#خواب_گل_سرخ ؛ هر شب یکی از این ویدیوها از پیج و کانال رسمی من #پخش_میشود ، همه، استعداد شما را میبیند ، #همه_دیده_میشوید ، اما درنهایت ،
#سه_نفر با آراء سه داور و شما برنده میشوند.
هر کاری را که بلدید ، فقط یک دقیقه از آن را ضبط کنید ، حتی اگر خارجی حرف زدن، خواندن ، مدلینگ ، عروسک سازی، مشاوره ی پوست و مو ، خاطراتتان از بچه داری، طراحی لباس، راه رفتن درست با لباس مورد علاقه تان ، آرایش ، آموزش یک موضوع به مردم ، کمکهای اولیه ، مشاوره کنکور و آموزش یک قطعه درس ، ورزش خاص ، قلاب بافی،،تدریس ، پزشکی، زیر شاخه های علوم و مهندسی ، تعمیر بخاری ، کولر، برقکاری ، هر چیز ، رانندگی یا آموزش رانندگی ، اصول روانشناسی،پزشکی، مشاوره دادن به مردم در مورد موضوعی ، دکلمه ی متن خاص، متن خودتان را خواندن و خلاصه و هر چه باشد... هر کاری که واقعا بلدید و دوست دارید.
یادتان باشد خداوند ، هرکسی را با استعدادی خاص آفریده است ؛ و همه، به نوعی قهرمانید. این #مسابقه شرط سنی ندارد....
ویدیوها را به این آیدی تلگرام که پایینتر مینویسم ، بفرستید.جز در این آیدی، ویدیویی دیده نمیشود!
.
. مرسی.به امید آشنایی مردم با شما ، توانایی و زندگیتان ، و که میداند شاید
#پیدا_شدن_یک_فرصت_شغلی_بهتر
@chychy9
به این آیدی تلگرام بفرستید
#منتظریم
#خلاقها اول شروع میکنند
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#مسابقه
#بهترین_خودمان_باشیم
#پیج_رسمی_اینستاگرام_چیستایثربی
.
لطفا همگی این
#پست را به
#اشتراک بگذارید.اینستا ، کانالها، گروهها...همه جا....
.
بگذارید همه در این جشن بزرگ تواناییها شرکت کنند...
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
#بزرگترین_مسابقه_وصف_خودتان درپیج رسمی
#چیستایثربی
#مسابقه_استعدادهای_پنهان
امکانی برای #دیده_شدن و شاید موقعیت وشغل بهتر
چرا ؛ استعدادهایتان پنهان بمانند؟!...
یک دقیقه
#ویدیو از خواندن ، نوازندگی، دکلمه ؛ ورزش ، نوشتن، شعر گفتن، رقص ، بازیهای نمایشی، مونولوگ گفتن ،اسکیت ، موتور سواری ، دوچرخه بازی خاص ، شنا، زبان خارجی حرف زدن ، آشپزی، خیاطی، کاردستی ، نقاشی ، سفال ، مجسمه، شعر خوانی ، شعر گفتن ، نوازندگی ساز ، خلاصه هرکاری که بلدید، به
#آیدی_تلگرام زیر میفرستید. پس از
پایان
#خواب_گل_سرخ ؛ هر شب یکی از این ویدیوها از پیج و کانال رسمی من #پخش_میشود ، همه، استعداد شما را میبیند ، #همه_دیده_میشوید ، اما درنهایت ،
#سه_نفر با آراء سه داور و شما برنده میشوند.
هر کاری را که بلدید ، فقط یک دقیقه از آن را ضبط کنید ، حتی اگر خارجی حرف زدن، خواندن ، مدلینگ ، عروسک سازی، مشاوره ی پوست و مو ، خاطراتتان از بچه داری، طراحی لباس، راه رفتن درست با لباس مورد علاقه تان ، آرایش ، آموزش یک موضوع به مردم ، کمکهای اولیه ، مشاوره کنکور و آموزش یک قطعه درس ، ورزش خاص ، قلاب بافی،،تدریس ، پزشکی، زیر شاخه های علوم و مهندسی ، تعمیر بخاری ، کولر، برقکاری ، هر چیز ، رانندگی یا آموزش رانندگی ، اصول روانشناسی،پزشکی، مشاوره دادن به مردم در مورد موضوعی ، دکلمه ی متن خاص، متن خودتان را خواندن و خلاصه و هر چه باشد... هر کاری که واقعا بلدید و دوست دارید.
یادتان باشد خداوند ، هرکسی را با استعدادی خاص آفریده است ؛ و همه، به نوعی قهرمانید. این #مسابقه شرط سنی ندارد....
ویدیوها را به این آیدی تلگرام که پایینتر مینویسم ، بفرستید.جز در این آیدی، ویدیویی دیده نمیشود!
.
. مرسی.به امید آشنایی مردم با شما ، توانایی و زندگیتان ، و که میداند شاید
#پیدا_شدن_یک_فرصت_شغلی_بهتر
@chychy9
به این آیدی تلگرام بفرستید
#منتظریم
#خلاقها اول شروع میکنند
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#مسابقه
#بهترین_خودمان_باشیم
#پیج_رسمی_اینستاگرام_چیستایثربی
.
لطفا همگی این
#پست را به
#اشتراک بگذارید.اینستا ، کانالها، گروهها...همه جا....
.
بگذارید همه در این جشن بزرگ تواناییها شرکت کنند...
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
#چیستایثربی
#مسابقه_استعدادهای_پنهان
امکانی برای #دیده_شدن و شاید موقعیت وشغل بهتر
چرا ؛ استعدادهایتان پنهان بمانند؟!...
یک دقیقه
#ویدیو از خواندن ، نوازندگی، دکلمه ؛ ورزش ، نوشتن، شعر گفتن، رقص ، بازیهای نمایشی، مونولوگ گفتن ،اسکیت ، موتور سواری ، دوچرخه بازی خاص ، شنا، زبان خارجی حرف زدن ، آشپزی، خیاطی، کاردستی ، نقاشی ، سفال ، مجسمه، شعر خوانی ، شعر گفتن ، نوازندگی ساز ، خلاصه هرکاری که بلدید، به
#آیدی_تلگرام زیر میفرستید. پس از
پایان
#خواب_گل_سرخ ؛ هر شب یکی از این ویدیوها از پیج و کانال رسمی من #پخش_میشود ، همه، استعداد شما را میبیند ، #همه_دیده_میشوید ، اما درنهایت ،
#سه_نفر با آراء سه داور و شما برنده میشوند.
هر کاری را که بلدید ، فقط یک دقیقه از آن را ضبط کنید ، حتی اگر خارجی حرف زدن، خواندن ، مدلینگ ، عروسک سازی، مشاوره ی پوست و مو ، خاطراتتان از بچه داری، طراحی لباس، راه رفتن درست با لباس مورد علاقه تان ، آرایش ، آموزش یک موضوع به مردم ، کمکهای اولیه ، مشاوره کنکور و آموزش یک قطعه درس ، ورزش خاص ، قلاب بافی،،تدریس ، پزشکی، زیر شاخه های علوم و مهندسی ، تعمیر بخاری ، کولر، برقکاری ، هر چیز ، رانندگی یا آموزش رانندگی ، اصول روانشناسی،پزشکی، مشاوره دادن به مردم در مورد موضوعی ، دکلمه ی متن خاص، متن خودتان را خواندن و خلاصه و هر چه باشد... هر کاری که واقعا بلدید و دوست دارید.
یادتان باشد خداوند ، هرکسی را با استعدادی خاص آفریده است ؛ و همه، به نوعی قهرمانید. این #مسابقه شرط سنی ندارد....
ویدیوها را به این آیدی تلگرام که پایینتر مینویسم ، بفرستید.جز در این آیدی، ویدیویی دیده نمیشود!
.
. مرسی.به امید آشنایی مردم با شما ، توانایی و زندگیتان ، و که میداند شاید
#پیدا_شدن_یک_فرصت_شغلی_بهتر
@chychy9
به این آیدی تلگرام بفرستید
#منتظریم
#خلاقها اول شروع میکنند
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#مسابقه
#بهترین_خودمان_باشیم
#پیج_رسمی_اینستاگرام_چیستایثربی
.
لطفا همگی این
#پست را به
#اشتراک بگذارید.اینستا ، کانالها، گروهها...همه جا....
.
بگذارید همه در این جشن بزرگ تواناییها شرکت کنند...
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
این پست به طور #اختصاصی تقدیم میشود به #سه_دوست_خاص که در #اهواز دارم :
مریم بیگدلی
منصوره نورالدین و
لاله بختیاری عزیز
#سه_عشق
تقدیم با دل
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
مریم بیگدلی
منصوره نورالدین و
لاله بختیاری عزیز
#سه_عشق
تقدیم با دل
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
تا اخر امشب اسامی #سه برگزیده ی رای گیری بهترین ترانه
#اردلان_سرفراز از بین شش ترانه اش"، در کانال و استوری اعلام خواهد شد.
کانال رسمی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#اردلان_سرفراز از بین شش ترانه اش"، در کانال و استوری اعلام خواهد شد.
کانال رسمی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#دکتر_و_خانمها
#داستان_کوتاه
#چیستایثربی
#قسمت_اول
من خیلی خواب می بینم. خوب و بدش مهم نیست، چون هیچکدام به انتها نمی رسد و خواب بعدی شروع می شود.
صبح هیچکدام را به یاد ندارم!
اما چند شب است که یک خواب را مدام می بینم و برای همین از یادم نمی رود.
همکارم گفت:
اگر اذیتت می کند، آن را بنویس...
این شد که تصمیم گرفتم آن را بنویسم.
در خواب حدود سی ساله هستم، تب دارم. مرا به یک بیمارستان می برند.
در صف طولانی انتظار برای دکتر نشسته ایم.
عجیب است که تمام مریض ها زن یا دختر هستند!
یکی، سوختگی شدید دارد، یکی یک پارچه ی خونی به گلویش بسته، یکی خاک آلود است و دستش را روی قلبش گذاشته...
پرستاری، یکی یکی ما را صدا می زند. چهره اش، برای من آشناست، ولی دقیق نمی دانم او را کجا دیده ام!
نوبت من می رسد...
اتاق دکتر، تاریک است.
بوی باروت می آید، بوی چهارشنبه سوری. بویی که اول انقلاب، در جوی ها می شنیدم.
دکتر، پشت سرش به من است، موهای پُری دارد.
چهره اش را نمی توانم ببینم!
چرا رو به دیوار نشسته؟
باید به بیمارش نگاه کند!
می گوید:
وکیلم؟
می گویم:
بله؟!
بی آنکه برگردد، سرش خم می شود و روی کاغذ چیزهایی می نویسد و بعد، آن پرستار وارد می شود، کاغذ را از دکتر می گیرد، نگاهی به آن می کند.
مانده ام در آن تاریکی چگونه می تواند آن را بخواند!
به من نگاهی می کند و می گوید:
امشب مهمون مایی!
می گویم:
می خواین بستریم کنین؟
دکتر که اصلا منو ندید!
همه ش پشتش به من بود...
چرا بستری؟
پرستار می گوید:
دکترِ ما، غلط تشخیص نمی دهد.
می گویم:
آخر من، یک بچه در خانه دارم.
پرستار می گوید:
بزرگ می شود، بدون تو هم بزرگ می شود!
می گویم:
ببخشید، ولی من فقط کمی تب دارم، زن های بیرون خون آلود بودند، اما با یک دارو یا آمپول، مرخصشان کردید!
پرستار می گوید:
با من بحث نکن!
عمر مرا تلف کردی!
ترسیدم...
این جمله برایم آشنا بود.
من کجا عمرِ او را تلف کرده بودم؟
تازه او را می دیدم!
ناخودآگاه پشت سر پرستار راه افتادم...
شانه های دکتر تکان می خورد.
نفهمیدم می خندد یا گریه می کند!
پرستار، مرا به اتاقی برد...
پنجره نداشت.
گفت:
می خوابی یا داروی خواب بدهم؟
گفتم:
هیچکدام! می خواهم بروم خانه.
گفت:
مریضی! مریضی ات مسری است، تا خوب نشوی باید قرنطینه باشی...
این را گفت و رفت...
صدای قفل در را، از بیرون شنیدم، هنوز روی تخت ننشسته بودم که کلیدی در قفل چرخید، ترسیدم!
هیکلی مردانه داشت.
از مدل موهایش فهمیدم دکتر است.
جلو آمد:
کمکم می کنی؟
_من؟!
می گوید:
من دکتر نیستم!
آن ها مرا به زور اینجا آورده اند و می خواهند برخی زنان را بستری کنم.
خیلی از آن ها قبل از رسیدن، مُرده اند... یعنی دیگر کار از کار گذسته است که آن ها را به بیمارستان می آورند.
ادامه دارد.
#سه_قسمت
#چیستا_یثربی
#قصه
#کتابخوانی
#نشر
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
@chista_yasrebi_official
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
#داستان_کوتاه
#چیستایثربی
#قسمت_اول
من خیلی خواب می بینم. خوب و بدش مهم نیست، چون هیچکدام به انتها نمی رسد و خواب بعدی شروع می شود.
صبح هیچکدام را به یاد ندارم!
اما چند شب است که یک خواب را مدام می بینم و برای همین از یادم نمی رود.
همکارم گفت:
اگر اذیتت می کند، آن را بنویس...
این شد که تصمیم گرفتم آن را بنویسم.
در خواب حدود سی ساله هستم، تب دارم. مرا به یک بیمارستان می برند.
در صف طولانی انتظار برای دکتر نشسته ایم.
عجیب است که تمام مریض ها زن یا دختر هستند!
یکی، سوختگی شدید دارد، یکی یک پارچه ی خونی به گلویش بسته، یکی خاک آلود است و دستش را روی قلبش گذاشته...
پرستاری، یکی یکی ما را صدا می زند. چهره اش، برای من آشناست، ولی دقیق نمی دانم او را کجا دیده ام!
نوبت من می رسد...
اتاق دکتر، تاریک است.
بوی باروت می آید، بوی چهارشنبه سوری. بویی که اول انقلاب، در جوی ها می شنیدم.
دکتر، پشت سرش به من است، موهای پُری دارد.
چهره اش را نمی توانم ببینم!
چرا رو به دیوار نشسته؟
باید به بیمارش نگاه کند!
می گوید:
وکیلم؟
می گویم:
بله؟!
بی آنکه برگردد، سرش خم می شود و روی کاغذ چیزهایی می نویسد و بعد، آن پرستار وارد می شود، کاغذ را از دکتر می گیرد، نگاهی به آن می کند.
مانده ام در آن تاریکی چگونه می تواند آن را بخواند!
به من نگاهی می کند و می گوید:
امشب مهمون مایی!
می گویم:
می خواین بستریم کنین؟
دکتر که اصلا منو ندید!
همه ش پشتش به من بود...
چرا بستری؟
پرستار می گوید:
دکترِ ما، غلط تشخیص نمی دهد.
می گویم:
آخر من، یک بچه در خانه دارم.
پرستار می گوید:
بزرگ می شود، بدون تو هم بزرگ می شود!
می گویم:
ببخشید، ولی من فقط کمی تب دارم، زن های بیرون خون آلود بودند، اما با یک دارو یا آمپول، مرخصشان کردید!
پرستار می گوید:
با من بحث نکن!
عمر مرا تلف کردی!
ترسیدم...
این جمله برایم آشنا بود.
من کجا عمرِ او را تلف کرده بودم؟
تازه او را می دیدم!
ناخودآگاه پشت سر پرستار راه افتادم...
شانه های دکتر تکان می خورد.
نفهمیدم می خندد یا گریه می کند!
پرستار، مرا به اتاقی برد...
پنجره نداشت.
گفت:
می خوابی یا داروی خواب بدهم؟
گفتم:
هیچکدام! می خواهم بروم خانه.
گفت:
مریضی! مریضی ات مسری است، تا خوب نشوی باید قرنطینه باشی...
این را گفت و رفت...
صدای قفل در را، از بیرون شنیدم، هنوز روی تخت ننشسته بودم که کلیدی در قفل چرخید، ترسیدم!
هیکلی مردانه داشت.
از مدل موهایش فهمیدم دکتر است.
جلو آمد:
کمکم می کنی؟
_من؟!
می گوید:
من دکتر نیستم!
آن ها مرا به زور اینجا آورده اند و می خواهند برخی زنان را بستری کنم.
خیلی از آن ها قبل از رسیدن، مُرده اند... یعنی دیگر کار از کار گذسته است که آن ها را به بیمارستان می آورند.
ادامه دارد.
#سه_قسمت
#چیستا_یثربی
#قصه
#کتابخوانی
#نشر
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
@chista_yasrebi_official
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Telegram
چیستایثربی کانال رسمی
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2