@chista_yasrebi
@chista_1
من و علی سینا رضا نیا
در تمرینها ؛ صحنه ی لورکا خیلی طولانی بود که به اقتضای زمان؛ و تحمل تماشاگر ؛ کوتاه شد
#شب
#چیستایثربی
#تاتر
@chista_1
من و علی سینا رضا نیا
در تمرینها ؛ صحنه ی لورکا خیلی طولانی بود که به اقتضای زمان؛ و تحمل تماشاگر ؛ کوتاه شد
#شب
#چیستایثربی
#تاتر
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
@chista_yasrebi
........................................
........................
چقدر کوتاه بود همه چیز
چقدر بی جواب میرویم....
#چیستایثربی
........................................
........................
چقدر کوتاه بود همه چیز
چقدر بی جواب میرویم....
#چیستایثربی
@chista_1
تمرین صحنه ی مرگ لورکا_شاعر اسپانیایی
که در ورژن اولیه؛ بسیار طولانیتر بود!
#چیستایثربی
#نمایش_شب
#هفت_شب_با_شکوه
من و علی سینارضانیا
سبز_ تو را من سبز میخواهم
ای زورق رها شده بر آب
تمرین صحنه ی مرگ لورکا_شاعر اسپانیایی
که در ورژن اولیه؛ بسیار طولانیتر بود!
#چیستایثربی
#نمایش_شب
#هفت_شب_با_شکوه
من و علی سینارضانیا
سبز_ تو را من سبز میخواهم
ای زورق رها شده بر آب
دعا
همه آن چیزهایی که اندوختم
عشقها و آرزوها و باورها.....
همه در دعایی آمیختند:
طاقت بیاور ؛ طاقت بیاور !
#فیودرور_تیوتیچف
#شاعر_روس
#قرن_نوزدهم
@chista_1
#چیستایثربی
#چیستا_وان
همه آن چیزهایی که اندوختم
عشقها و آرزوها و باورها.....
همه در دعایی آمیختند:
طاقت بیاور ؛ طاقت بیاور !
#فیودرور_تیوتیچف
#شاعر_روس
#قرن_نوزدهم
@chista_1
#چیستایثربی
#چیستا_وان
Forwarded from 🅱 کانال بازار تئاتر
Forwarded from 🅱 کانال بازار تئاتر
ابوذر آستانی:
نوشتاری درباره نمایش " شب "
اجرای "شب" چند شبی ست که در تالار قشقایی به پایان رسیده ... ولی من همچنان در اندیشه روایت هایی هستم که در شب نقل میشد .
وقتی بر سیر و سلوکی که از تجربه دیداری و حسی "شب" نصیبمان شد ، نیک می اندیشم ؛ در می یابم که در میان سرگذشت های تلخ زنان این دیار از نخستین پگاه دوران معاصر تا به امروز ، اگر چه همواره شاهد تغییرات ظاهری بوده و در هر دوره کوتاه تاریخی ، این اجحاف ها به شکل جدیدی نمایان گشتند ، ولی گویا هرگز چاره ای کارساز نیز برای همه این مظلومیت ها اندیشیده نشده ..
در مسیر این سیل بی توقف اجحاف ها ، نادیده گرفتن ها و بی اعتنایی ها به زنان این دیار در تمام ادوار تاریخ معاصر ، همه ما مقصریم ... آری همه ما مقصریم ... چرا که در لابیرنت بی انتهای "شب" لحظه ای مجال یافته تا با آینه ای ژرف نما که در برابرمان قرار می گیرد ، به ریشه های این بی عدالتی ها بنگریم که البته هیچ زنی را از آن گریزی نبوده ؛ از مشاهیر بزرگی همچون پروین اعتصامی گرفته تا زنان گرفتار در روزمره گی های معاصر ما که برای درمان دردهای لاعلاج فرزندانشان در انتظار معجزه ای نشسته اند . و به راستی چه معجزه ای فراتر از "آگاهی" یافتن نسبت به ریشه همه این نادیده گرفتن ها ... در سیر و سلوک ناشی از "شب" به این "آگاهی" دست یافتیم که وقتی روح آزادی خواهی را از یک زن بگیرید ، او طوری به آرامی در انزوای افسردگی و پژمردگی به سوی مرگ تدریجی پیش خواهد رفت که حتی خودش نیز از این مرگ تدریجی آگاه نمی یابد ، چه برسد به اطرافیانش ...
در تشریک مساعی شب این "آگاهی" با مخاطبان به اشتراک گذاشته میشود که روح آزادی و آزادگی را باید به دختران و زنان و مادران فرو رفته در انقیاد ما ، آنگونه که خودشان می پسندند ، باز برگرداند ، تا با تجربه "آگاهی" مسیر پر تلاطم دنیای پرآشوب خود را به سواحل آرامش برسانند و البته نیک در میابیم در این مسیر سترگ ، نابخردی ها ، استثمارها ، و قضاوت های عجولانه در مورد زنان دیار ما ، همگی ریشه در همین ناآگاهی هایی دارد که بدون شناخت از دنیای ظریف زنان ، حکم هایی ناعادلانه ای از دیرباز تا به امروز برایشان صادر شده و می شود (خواهد شد؟)
به راستی ریشه این نااگاهی ها کجاست ؟
عرف
فرهنگ
سنت
محدودیت های خانوادگی، اجتماعی و یا سیاسی ...
و یا ...
روایتگر شب در این مورد قضاوت نمیکند ، بلکه فقط تلنگری به ناخودآگاه جمعی ما میزند ...
که آگاهی ...
آگاهی ....
آگاهی ...
یابیم که چگونه مورد بی اعتنایی ها و بی مهری ها قرار گرفته اند ... و ما نسبت به این بی اعتنایی ها ، همچنان بی اعتناییم ...
اما روایت زیبای "شب" به همین جا ختم نمی شود ؛ روایتگر اصلی شب در پی آشتی دادن نسل های مختلف است ... چرا که در این کالبد شکافی ژرف از کمبودها و نقصان ها ، قصد دارد که این شکاف ها را با پرورش آزادگی و آزادی طلبی پرکرده تا دگربار روحی پرتکاپو ، تلاش گر وشاداب را به کالبدهای فرو رفته در انقیاد دیار ما بتاباند ، چرا که رسالت آگاهی یافتگان ، آشتی دادن نسل های گذشته وجدید است
و چه نیکو گفت آن منتقدی که روایتگر شب را این گونه توضیف کرد :
" یثربی خواهرخوانده ی آلام جامعه ست روانشناس جوانی نسل هایی ست که در عنفوان خویش میل به سالخوردگی می کنند و چیستا معبر و بی شک مانع ای در برابر این میل سرخورده....
او جراح واژگان اندوه مرده ریگ یک نسل نفرین شده ست و هوای تازه ای برای رمان نمایشنامه و ....است تا خوشبختی از آن خاک ادبیات این سرزمین شود و شادی از کف پای نوشتن اش قیصروار قوس بلند طاق نصرت را بر می دارد که شهرزاد معاصری ست که خلق رهایی می کند
و جنون ...
به یمن بود و در بودن هاش "
درود و دست مریزاد بر این شهرزاد بزرگ دوران ما که با سعه صدر و قدرت بی بدیل قلم و هنرش ، ریگ های انقیاد را از بستر بیمار جامعه ما ، با لطافت و ظرافت هر چه بیشتر ، می زداید ...
و البته می دانیم که چه قدر سخت است صبوری در آگاهی بخشی ، آن هم در دورانی که برای فزون بخشی "ناآگاهی" تلاش های پنهانی ، به وفور انجام میشود ...
به راستی که دوران ما به شدت نیازمند این "شهرزاد بی بدیل و ژرف نگر" بود و باید بر خود ببالیم که در چنین دورانی هم شهرزاد هایی هستند که نه افسانه های کهن و دور ، بلکه آمال های واقعی که در بطن تاریخ دیار ما ریشه دوانده را بازگو می کنند ...
می دانیم که شهرزاد دوران ما بودن ، چه قدر سخت است و صبر عجیبی می طلبد ... اما تو شهرزاد بمان .... که البته نیک می دانیم ، شهرزادی جاویدان خواهی ماند در لابه لای صفحات تاریخ معاصر ما ...
نقدو نظری بر شب
#ابوذر_آستانی
https://telegram.me/joinchat/AAAAADv3OUuc4u7ZI_EUdA
نوشتاری درباره نمایش " شب "
اجرای "شب" چند شبی ست که در تالار قشقایی به پایان رسیده ... ولی من همچنان در اندیشه روایت هایی هستم که در شب نقل میشد .
وقتی بر سیر و سلوکی که از تجربه دیداری و حسی "شب" نصیبمان شد ، نیک می اندیشم ؛ در می یابم که در میان سرگذشت های تلخ زنان این دیار از نخستین پگاه دوران معاصر تا به امروز ، اگر چه همواره شاهد تغییرات ظاهری بوده و در هر دوره کوتاه تاریخی ، این اجحاف ها به شکل جدیدی نمایان گشتند ، ولی گویا هرگز چاره ای کارساز نیز برای همه این مظلومیت ها اندیشیده نشده ..
در مسیر این سیل بی توقف اجحاف ها ، نادیده گرفتن ها و بی اعتنایی ها به زنان این دیار در تمام ادوار تاریخ معاصر ، همه ما مقصریم ... آری همه ما مقصریم ... چرا که در لابیرنت بی انتهای "شب" لحظه ای مجال یافته تا با آینه ای ژرف نما که در برابرمان قرار می گیرد ، به ریشه های این بی عدالتی ها بنگریم که البته هیچ زنی را از آن گریزی نبوده ؛ از مشاهیر بزرگی همچون پروین اعتصامی گرفته تا زنان گرفتار در روزمره گی های معاصر ما که برای درمان دردهای لاعلاج فرزندانشان در انتظار معجزه ای نشسته اند . و به راستی چه معجزه ای فراتر از "آگاهی" یافتن نسبت به ریشه همه این نادیده گرفتن ها ... در سیر و سلوک ناشی از "شب" به این "آگاهی" دست یافتیم که وقتی روح آزادی خواهی را از یک زن بگیرید ، او طوری به آرامی در انزوای افسردگی و پژمردگی به سوی مرگ تدریجی پیش خواهد رفت که حتی خودش نیز از این مرگ تدریجی آگاه نمی یابد ، چه برسد به اطرافیانش ...
در تشریک مساعی شب این "آگاهی" با مخاطبان به اشتراک گذاشته میشود که روح آزادی و آزادگی را باید به دختران و زنان و مادران فرو رفته در انقیاد ما ، آنگونه که خودشان می پسندند ، باز برگرداند ، تا با تجربه "آگاهی" مسیر پر تلاطم دنیای پرآشوب خود را به سواحل آرامش برسانند و البته نیک در میابیم در این مسیر سترگ ، نابخردی ها ، استثمارها ، و قضاوت های عجولانه در مورد زنان دیار ما ، همگی ریشه در همین ناآگاهی هایی دارد که بدون شناخت از دنیای ظریف زنان ، حکم هایی ناعادلانه ای از دیرباز تا به امروز برایشان صادر شده و می شود (خواهد شد؟)
به راستی ریشه این نااگاهی ها کجاست ؟
عرف
فرهنگ
سنت
محدودیت های خانوادگی، اجتماعی و یا سیاسی ...
و یا ...
روایتگر شب در این مورد قضاوت نمیکند ، بلکه فقط تلنگری به ناخودآگاه جمعی ما میزند ...
که آگاهی ...
آگاهی ....
آگاهی ...
یابیم که چگونه مورد بی اعتنایی ها و بی مهری ها قرار گرفته اند ... و ما نسبت به این بی اعتنایی ها ، همچنان بی اعتناییم ...
اما روایت زیبای "شب" به همین جا ختم نمی شود ؛ روایتگر اصلی شب در پی آشتی دادن نسل های مختلف است ... چرا که در این کالبد شکافی ژرف از کمبودها و نقصان ها ، قصد دارد که این شکاف ها را با پرورش آزادگی و آزادی طلبی پرکرده تا دگربار روحی پرتکاپو ، تلاش گر وشاداب را به کالبدهای فرو رفته در انقیاد دیار ما بتاباند ، چرا که رسالت آگاهی یافتگان ، آشتی دادن نسل های گذشته وجدید است
و چه نیکو گفت آن منتقدی که روایتگر شب را این گونه توضیف کرد :
" یثربی خواهرخوانده ی آلام جامعه ست روانشناس جوانی نسل هایی ست که در عنفوان خویش میل به سالخوردگی می کنند و چیستا معبر و بی شک مانع ای در برابر این میل سرخورده....
او جراح واژگان اندوه مرده ریگ یک نسل نفرین شده ست و هوای تازه ای برای رمان نمایشنامه و ....است تا خوشبختی از آن خاک ادبیات این سرزمین شود و شادی از کف پای نوشتن اش قیصروار قوس بلند طاق نصرت را بر می دارد که شهرزاد معاصری ست که خلق رهایی می کند
و جنون ...
به یمن بود و در بودن هاش "
درود و دست مریزاد بر این شهرزاد بزرگ دوران ما که با سعه صدر و قدرت بی بدیل قلم و هنرش ، ریگ های انقیاد را از بستر بیمار جامعه ما ، با لطافت و ظرافت هر چه بیشتر ، می زداید ...
و البته می دانیم که چه قدر سخت است صبوری در آگاهی بخشی ، آن هم در دورانی که برای فزون بخشی "ناآگاهی" تلاش های پنهانی ، به وفور انجام میشود ...
به راستی که دوران ما به شدت نیازمند این "شهرزاد بی بدیل و ژرف نگر" بود و باید بر خود ببالیم که در چنین دورانی هم شهرزاد هایی هستند که نه افسانه های کهن و دور ، بلکه آمال های واقعی که در بطن تاریخ دیار ما ریشه دوانده را بازگو می کنند ...
می دانیم که شهرزاد دوران ما بودن ، چه قدر سخت است و صبر عجیبی می طلبد ... اما تو شهرزاد بمان .... که البته نیک می دانیم ، شهرزادی جاویدان خواهی ماند در لابه لای صفحات تاریخ معاصر ما ...
نقدو نظری بر شب
#ابوذر_آستانی
https://telegram.me/joinchat/AAAAADv3OUuc4u7ZI_EUdA
@chista_yasrebi
زنان پلیس باید تمرین کنند ؛ بایدبرای همه چیز آماده بود!..حتی ندیدن فرزندان!...
#مانور_بالارفتن از ساختمانهای بلند؛ توسط زنان پلیس
#چیستایثربی
این عکس مرا یاد چیزی میاندازد_شماراچطور؟
زنان پلیس باید تمرین کنند ؛ بایدبرای همه چیز آماده بود!..حتی ندیدن فرزندان!...
#مانور_بالارفتن از ساختمانهای بلند؛ توسط زنان پلیس
#چیستایثربی
این عکس مرا یاد چیزی میاندازد_شماراچطور؟
@chista_1
با کسی که دوست نداری
بروی جایی که دوست نداری
کاری کنی که دوست نداری.....
نه ....در خانه پنهانم....
میمانم...
#چیستا_وان
#لاو
#چیستایثربی
با کسی که دوست نداری
بروی جایی که دوست نداری
کاری کنی که دوست نداری.....
نه ....در خانه پنهانم....
میمانم...
#چیستا_وان
#لاو
#چیستایثربی
@chista_1
واکنش اسکارلت جوانسون به #ترامپ :
بگذار دخترم زندگی کند! از بچه های ماحمایت کن!...جامعه را رو به عقب نبر!
میکروفونها راقطع کردند و او ادامه داد؛
رسالت هنرمند ؛ سکوت نیست!
#چیستایثربی
واکنش اسکارلت جوانسون به #ترامپ :
بگذار دخترم زندگی کند! از بچه های ماحمایت کن!...جامعه را رو به عقب نبر!
میکروفونها راقطع کردند و او ادامه داد؛
رسالت هنرمند ؛ سکوت نیست!
#چیستایثربی
اول:نظر
#منتقدان درباره ی
#خفگی در رسانه ها
فرصتی برای چرت زدن!
#خفگی فریدون جیرانی دومین اثری بود که در روز گذاشته برای اهالی رسانه به نمایش درآمد. فیلمی که اطلاعات زیادی قبل از جشنواره در ارتباط با آن منتشر نشد و بسیاری از اهالی رسانه منتظر بودند تا اثری متفاوت را از کارگردان و روزنامهنگار کهنهکار سینمای ایران ببینند؛ اما آنچه که به عنوان جدیدترین اثر
#جیرانی به روی پرده سینما رفت، آنقدر #سرد و #بیروح و #کشدار بود که فرصتی مناسب جهت چرت زدن خبرنگاران خستهای شد که فعالیت پرفشار چند روز اخیر در جشنواره حسابی خستهشان کرده بود.
منبع
جشنواره فجر در
#نت
#منتقدان درباره ی
#خفگی در رسانه ها
فرصتی برای چرت زدن!
#خفگی فریدون جیرانی دومین اثری بود که در روز گذاشته برای اهالی رسانه به نمایش درآمد. فیلمی که اطلاعات زیادی قبل از جشنواره در ارتباط با آن منتشر نشد و بسیاری از اهالی رسانه منتظر بودند تا اثری متفاوت را از کارگردان و روزنامهنگار کهنهکار سینمای ایران ببینند؛ اما آنچه که به عنوان جدیدترین اثر
#جیرانی به روی پرده سینما رفت، آنقدر #سرد و #بیروح و #کشدار بود که فرصتی مناسب جهت چرت زدن خبرنگاران خستهای شد که فعالیت پرفشار چند روز اخیر در جشنواره حسابی خستهشان کرده بود.
منبع
جشنواره فجر در
#نت
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
@chista_yasrebi
شمارش معکوس
مراحل آخر صحافی
#او_یکزن در چاپخانه
نشر
#کوله_پشتی
66961628
ما همه ؛
#او_یکزن هستیم
#چیستایثربی
شمارش معکوس
مراحل آخر صحافی
#او_یکزن در چاپخانه
نشر
#کوله_پشتی
66961628
ما همه ؛
#او_یکزن هستیم
#چیستایثربی
آنونس فیلم سینمایی «خفه گی»
http://www.aparat.com/v/de2Y1
http://www.aparat.com/v/de2Y1
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
آنونس فیلم سینمایی «خفه گی»
آنونس فیلم سینمایی خفه گی به کارگردانی فریدون جیرانی و با بازی نوید محمدزاده،الناز شاکردوست،پردیس احمدیه،غلامحسین لطفی،احسان امانی،اسدالله یکتا،ماهایا پطروسیان و پولاد کیمیایی رونمایی شد.
آنونس فیلم «سد معبر» با بازی حامد بهداد و باران کوثری
http://www.aparat.com/v/7Dygd#theEnd
http://www.aparat.com/v/7Dygd#theEnd
آپارات
آنونس فیلم «سد معبر» با بازی حامد بهداد و باران کوثری
آنونس فیلم «سد معبر» با بازی حامد بهداد، محسن کیایی و باران کوثری را ببینید.
www.mostar.ir
www.mostar.ir