Forwarded from پدرام ثانی (🎙صدای دل🎙)
#چیستا_یثربی
قرار نیست به هر کس خوبی کنی پیش تو بماند یا برایت جبران کند اما همین خوبی کردن است که تو را خوشبخت میکند !!
@pedram_sani 💙 صدای دل
قرار نیست به هر کس خوبی کنی پیش تو بماند یا برایت جبران کند اما همین خوبی کردن است که تو را خوشبخت میکند !!
@pedram_sani 💙 صدای دل
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
#پستچی_دو
برای تمام سالهای عطش و آتش
برای برنگشتن از جنگ دنیا....
دکتر گفت: نمینویسی ها!
گفتم :کاش نمیگفتید دکتر!میدانید عکسش را انجام میدهم
عاشق تمام عاشقانم
دلم داره آتیش میگیره....
#چیستایثربی
برای تمام سالهای عطش و آتش
برای برنگشتن از جنگ دنیا....
دکتر گفت: نمینویسی ها!
گفتم :کاش نمیگفتید دکتر!میدانید عکسش را انجام میدهم
عاشق تمام عاشقانم
دلم داره آتیش میگیره....
#چیستایثربی
#بیاپایین
#نوشته
#چیستایثربی
خوانش
#چیستایثربی
کانال دوستانه
کانال داستانهای کوتاه
کانال خبرهای کوتاه
#چیستا_وان
@chista_1
#نوشته
#چیستایثربی
خوانش
#چیستایثربی
کانال دوستانه
کانال داستانهای کوتاه
کانال خبرهای کوتاه
#چیستا_وان
@chista_1
تمام قصه های این کانال ؛ به کانال رسمی نمیرود.قصه های شبانه ی صوتی ؛ مختص همین کانال است.
#چیستا_وان
@chista_1
#چیستا_وان
@chista_1
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
میدونید چی یک زن رو میکشه؟
اینکه خودشو به خاطره، یا آرزو پایبند کنه...
واقعیت اینجاست! جلوی چشم ما...
این که ما داریم تمام میشویم؛از هر سنی!
و جز خودمان؛هیچ کسی قرار نیست به دادمان برسد!
#چیستایثربی
اینکه خودشو به خاطره، یا آرزو پایبند کنه...
واقعیت اینجاست! جلوی چشم ما...
این که ما داریم تمام میشویم؛از هر سنی!
و جز خودمان؛هیچ کسی قرار نیست به دادمان برسد!
#چیستایثربی
داشتم به #خواب_گل_سرخ فکر میکردم
داشتم به آدمهایی فکر میکردم که من شبیهشون نیستم....اونایی که همیشه شامشونو ؛ سر ساعت ده شب میخورن.
آدمهایی که برای هر چیزی نقشه و برنامه دارن...
من همیشه شهودی رفتار کردم..
یه جاهایی بخت یارم بود ؛ یه جاهایی نه...
دلم میخواد همه ی اینا رو تو نمایش جدیدم نشون بدم....
نیایش باید بتونه بره تو قالب دختر نمایش من.کار سختیه...اما میدونم استعدادشو داره....
دختری که اگه مردی عاشقش نشه ؛ به سنگ تبدیل میشه و مدت کوتاهی فقط فرصت داره...
نمایش
#جناب_و_دوشیزه
خیلی روزها ؛ فقط دارم این نمایش رو مینویسم
کاری در ژانر #اجتماعی_عاشقانه ؛ و تا حدی #برشتی یعنی
#حماسی
#چیستایثربی
@chista_1
@chista_yasrebi_official
داشتم به آدمهایی فکر میکردم که من شبیهشون نیستم....اونایی که همیشه شامشونو ؛ سر ساعت ده شب میخورن.
آدمهایی که برای هر چیزی نقشه و برنامه دارن...
من همیشه شهودی رفتار کردم..
یه جاهایی بخت یارم بود ؛ یه جاهایی نه...
دلم میخواد همه ی اینا رو تو نمایش جدیدم نشون بدم....
نیایش باید بتونه بره تو قالب دختر نمایش من.کار سختیه...اما میدونم استعدادشو داره....
دختری که اگه مردی عاشقش نشه ؛ به سنگ تبدیل میشه و مدت کوتاهی فقط فرصت داره...
نمایش
#جناب_و_دوشیزه
خیلی روزها ؛ فقط دارم این نمایش رو مینویسم
کاری در ژانر #اجتماعی_عاشقانه ؛ و تا حدی #برشتی یعنی
#حماسی
#چیستایثربی
@chista_1
@chista_yasrebi_official
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
هیچ شوخی ندارم !
اکثر آدمها فقط به خودشان فکر میکنند ؛
دنیای بدی شده ...
انگار یک نفر؛ ظرف پلو ته چین را ؛ زیر و رو کرده و ته دیگش خراب و له شده !....این ته چین دیگر خوردن ندارد !
اگر کسی پنج دقیقه از وقت شما را بخواهد ؛ وقتی آن آدم هیچ سودی برایتان ندارد؟ این وقت را به او میدهید؟ به حرفش گوش میدهید؟ اصلا برایتان وجود دارد؟! ...
شاید بهترین دوران روحی ما ؛ دوران جنگ بود.
میترسیدیم ؛ فقیر بودیم ؛ کوپن میگرفتیم ؛ لب دره ی مرگ ایستاده بودیم ...ولی روز به روز زندگی میکردیم و همدیگر را بیشتر دوست داشتیم....
چون میدانستیم که هر دیداری ؛ میتواند دیدار آخر باشد....
و به شنیدن صدای یکدیگر ؛ عادت کرده بودیم و نگاه کردن به چشمهای هم....
گوشی موبایل نبود!
دنیای وارونه ای شده! یک نفر ظرف ته چین مهمانی را وارونه کرده!
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
اکثر آدمها فقط به خودشان فکر میکنند ؛
دنیای بدی شده ...
انگار یک نفر؛ ظرف پلو ته چین را ؛ زیر و رو کرده و ته دیگش خراب و له شده !....این ته چین دیگر خوردن ندارد !
اگر کسی پنج دقیقه از وقت شما را بخواهد ؛ وقتی آن آدم هیچ سودی برایتان ندارد؟ این وقت را به او میدهید؟ به حرفش گوش میدهید؟ اصلا برایتان وجود دارد؟! ...
شاید بهترین دوران روحی ما ؛ دوران جنگ بود.
میترسیدیم ؛ فقیر بودیم ؛ کوپن میگرفتیم ؛ لب دره ی مرگ ایستاده بودیم ...ولی روز به روز زندگی میکردیم و همدیگر را بیشتر دوست داشتیم....
چون میدانستیم که هر دیداری ؛ میتواند دیدار آخر باشد....
و به شنیدن صدای یکدیگر ؛ عادت کرده بودیم و نگاه کردن به چشمهای هم....
گوشی موبایل نبود!
دنیای وارونه ای شده! یک نفر ظرف ته چین مهمانی را وارونه کرده!
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
#ترانه:
#سلما_یا_سلاما
#خواننده :
#دالیدا
#ترانه:
#ترانه_قدیمی_مصری
اجرای جدید عربی_فرانسوی با ترجمه مهسا آقاجری در بالا
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
#سلما_یا_سلاما
#خواننده :
#دالیدا
#ترانه:
#ترانه_قدیمی_مصری
اجرای جدید عربی_فرانسوی با ترجمه مهسا آقاجری در بالا
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
#سلما
ترانه ای از
#دالیدا
مرد صحرا
مرد دشت های بی درخت
وطنش را ترک می کند
پشت صحراها ثروت جاری است
چرا که بهشت برای او
تنها باغی است زیر بارش باران
سلما یا سلما بدرود
سلما یا سلما من باز خواهم گشت
اما مرد صحرا برای سفر
تنها توشه اش امیدش بود
او بالاخره یک روز موفق میشود
و ساحل را می بیند
در مقابل دیدگان خود
گل را
رودخانه ی بزرگ خوشبختی را
می بیند
سلما یا سلما بدرود
سلما یا سلما من باز خواهم گشت
اما این یک سراب بود
رودخانه ای وجود نداشت
و زمین پربار و زیبا چیزی جز صحرا نبود
او به راهش ادامه داد...
ترجمه شعر دالیدا از
#فرانسه
#مهسا_اقاجری
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
ترانه ای از
#دالیدا
مرد صحرا
مرد دشت های بی درخت
وطنش را ترک می کند
پشت صحراها ثروت جاری است
چرا که بهشت برای او
تنها باغی است زیر بارش باران
سلما یا سلما بدرود
سلما یا سلما من باز خواهم گشت
اما مرد صحرا برای سفر
تنها توشه اش امیدش بود
او بالاخره یک روز موفق میشود
و ساحل را می بیند
در مقابل دیدگان خود
گل را
رودخانه ی بزرگ خوشبختی را
می بیند
سلما یا سلما بدرود
سلما یا سلما من باز خواهم گشت
اما این یک سراب بود
رودخانه ای وجود نداشت
و زمین پربار و زیبا چیزی جز صحرا نبود
او به راهش ادامه داد...
ترجمه شعر دالیدا از
#فرانسه
#مهسا_اقاجری
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
یک اتاق مرا مهمان کن
یک پنجره
یک چای
از ما گذشته ؛ عاشق هم باشیم
دشمن نباشیم!
به دیدارم که میایی،مسلح نیا !
هنوز، تیغ نگاهت کافیست ؛
صدها چو منی را بکشد!
#چیستا_وان
@chista_1
#چیستایثربی
یک پنجره
یک چای
از ما گذشته ؛ عاشق هم باشیم
دشمن نباشیم!
به دیدارم که میایی،مسلح نیا !
هنوز، تیغ نگاهت کافیست ؛
صدها چو منی را بکشد!
#چیستا_وان
@chista_1
#چیستایثربی
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
آقا دو بخش دارد ؛
عاشق ؛ دو بخش دارد ؛
زن ؛ اما فقط ؛ یک بخش دارد
قلبش ...
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
عاشق ؛ دو بخش دارد ؛
زن ؛ اما فقط ؛ یک بخش دارد
قلبش ...
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
@chista_1
@chista_yasrebi_official
-چرا حالت بده؟
-چون قصه داره تموم میشه!
_مگه همیشه نمیخواستی قصه تموم شه؟
-نه جوری که انقدر حالم بد شه
_برو مشهد!
-خراسان؟ نه!
_گفتم مشهد
_استانش خراسانه...
@chista_yasrebi_official
-چرا حالت بده؟
-چون قصه داره تموم میشه!
_مگه همیشه نمیخواستی قصه تموم شه؟
-نه جوری که انقدر حالم بد شه
_برو مشهد!
-خراسان؟ نه!
_گفتم مشهد
_استانش خراسانه...
#مری_پاپینز یک فیلم موزیکال محصول سال ۱۹۶۴ کمپانی #والت_دیزنی است. به کارگردانی
#رابرت_استیونسون و تهیه کنندگی والت دیزنی و با شرکت جولی اندروز و دیک ون دایک. مری پاپینز یکی از مشهورترین فیلمهای کودکان تاریخ سینماست.
#جولی_اندروز بخاطر این فیلم ؛ جایزه #اسکار بهترین بازیگر زن را گرفت.فیلم درباره ی خانواده ؛ عشق ؛ تربیت فرزندان و خوشبختی واقعی خانوادگبست و کمتر والدین و مربیانی هستند که این فیلم را ندیده باشند.
#چیستایثربی
#چیستا_وان
@chista_1
@chista_yasrebi_official
#رابرت_استیونسون و تهیه کنندگی والت دیزنی و با شرکت جولی اندروز و دیک ون دایک. مری پاپینز یکی از مشهورترین فیلمهای کودکان تاریخ سینماست.
#جولی_اندروز بخاطر این فیلم ؛ جایزه #اسکار بهترین بازیگر زن را گرفت.فیلم درباره ی خانواده ؛ عشق ؛ تربیت فرزندان و خوشبختی واقعی خانوادگبست و کمتر والدین و مربیانی هستند که این فیلم را ندیده باشند.
#چیستایثربی
#چیستا_وان
@chista_1
@chista_yasrebi_official
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_چهل_و_چهارم
#چیستایثربی
روزهایی که بی تو می گذرند ؛ فقط می گذرند...
روز نیستند ؛ شب هم نیستند...
مثل برزخ ؛ معلق ، میان زمین و هوا !
نه می دانی ازکجا آمده ای ؟
نه می دانی به کجا می روی !
تنهایی...
مثل زیر خاک .... می ترسی !
روزهایی که بدون تو می گذرند ؛
اصلا نمی گذرند !
من روزهایی را که بدون تو باشد ،
یادم نمی آید...
چند روز گذشته است از آخرین باری که با هم حرف زدیم ؟
یادم نمی آید...
آن پشت بام لعنتی را یادم هست !...
آن آلونک کوچک که خود را در آن چپانده بودم و گریه می کردم ؟!...
و دست تو ، که مهربان ترین نوازش دنیا بود.
دست تو ؛ مثل آسمان ، بخشنده بود و من می دانستم که آسمان ؛ هرگز کثیف نمی شود.
چند روز می گذرد ؟
یادم نیست !
یادم است که فقط تا مدت ها ، تو را ندیدم.
بعد از اینکه اشکهایم را پاک کردی و من در خواب یادم آمد !
هنوز زبری دستهایت روی گونه هایم جا مانده ؛...
من در خواب یادم آمد که تو در پشت بام ؛ اشکهایم را پاک کردی....
تو کجا بودی ؟
نه در پیست اسکیت ؛ نه پیش مربی ؛ نه در تیم ملی ؛ هیچ جا پیدایت نیست !...
گفتند : برگشته شهر خودش.
شهرخودش کجاست ؟!
چرا هرگز نپرسیدم شهرخودش کجاست ؟!
راستی شهر خودت کجاست ؟
بگو تمام شهرهای ایران ، شهر توست ؛...
بگو تمام شهرهای جهان ، شهر مردیست که اشک های دخترکی بی پناه را ، روی پشت بام ، پاک می کند...
بگو ، تمام شهرهای دنیا ، شهر مردیست که دخترکی را از زیر مشت ها و لگدهای جانوری وحشی بیرون می کشد ؛ و همچون آسمان سرپناه ؛ او را ، در پناه خود
می گیرد...
بگو شهر مردی کجاست ، که قهرمان تمام قصه هایی است که فراموش کرده ام ؛
که از کودکی مادربزرگ برایم گفته بود و فراموش کردم...
چرا می خواستم بگویم دوستت ندارم ؟!
چرا در تمام طول این مدت ؛ انکار کردم ؟!
چون لایق این عشق نبودم ؛...
چون من باعث مرگ آدمی شده بودم ؛...
من باعث خاموشی کسی بودم که هرگز دوستش نداشتم ، ولی با من نسبت خونی داشت.
من مجبور بودم ؛ ناخواسته مجبور بودم...
راه دیگری نبود !
اما مادر ، هرگز به خاطر این ماجرا ، مرا نبخشید ؛...
هرگز !
و آن نگاه های از سر تحقیر و تنفر ، فقط برای این بود که :
"تو با برادرت ، در خانه تنها بودی ؛ چرا نجاتش ندادی ؟... تو می توانستی نجاتش دهی !"
مادر از برادر کتک می خورد ؛ فحش می شنید ، ولی مرا ، برای مرگ او هرگز نبخشید.
مردم ؛ شما آدرس مردی را نمی دانید که آسمان سرپناه است ؟!
نه ؛ هیچ کس نمی داند !
من از روز اولی که تو را در پیست اسکیت دیدم ؛ دلم لرزید !
فکر کردم یک حس گذراست ، و تو به مینا تعلق داری !
و بعد که فهمیدم همه چیز یک بازی بوده ؛ این عشق را در خودم انکار کردم....
دشمن حس خودم شدم ؛ دشمن قلبم و آرزوهایم....مستحق این عشق نبودم...
و حالا که دلم ، برایت ؛ قد انگشتانه ی کهنه ی مادربزرگ شده ؛ نمیدانم چگونه پیدایت کنم !...
من حاضرم اکنون ، سینه خیز ، تمام سرزمین ها و جاده ها را ، به دنبال ردپای تو بگردم ؛ اگرفقط بدانم که هنوز مرا می خواهی !
که بی تفاوتی مرا می بخشی !
این بی تفاوتی نبود ؛ شرم از خودم بود !
شرم از اینکه ، بعد از مرگ این برادر ، هنوز بتوانم عاشق شوم و بعد از نفرین مادر ؛ یک زندگی طبیعی داشته باشم !
شرم ازخودم بود ، که خانواده ای نداشتم...
پس کجایی ای مرد؟ ای عاشق؟!
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_چهل_و_چهارم
#چیستا_یثربی
#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی
هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.
#کانال_قصه_چیستایثربی
@chista_2
کانال رسمی
@chista_yasrebi_official
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
#قسمت_چهل_و_چهارم
#چیستایثربی
روزهایی که بی تو می گذرند ؛ فقط می گذرند...
روز نیستند ؛ شب هم نیستند...
مثل برزخ ؛ معلق ، میان زمین و هوا !
نه می دانی ازکجا آمده ای ؟
نه می دانی به کجا می روی !
تنهایی...
مثل زیر خاک .... می ترسی !
روزهایی که بدون تو می گذرند ؛
اصلا نمی گذرند !
من روزهایی را که بدون تو باشد ،
یادم نمی آید...
چند روز گذشته است از آخرین باری که با هم حرف زدیم ؟
یادم نمی آید...
آن پشت بام لعنتی را یادم هست !...
آن آلونک کوچک که خود را در آن چپانده بودم و گریه می کردم ؟!...
و دست تو ، که مهربان ترین نوازش دنیا بود.
دست تو ؛ مثل آسمان ، بخشنده بود و من می دانستم که آسمان ؛ هرگز کثیف نمی شود.
چند روز می گذرد ؟
یادم نیست !
یادم است که فقط تا مدت ها ، تو را ندیدم.
بعد از اینکه اشکهایم را پاک کردی و من در خواب یادم آمد !
هنوز زبری دستهایت روی گونه هایم جا مانده ؛...
من در خواب یادم آمد که تو در پشت بام ؛ اشکهایم را پاک کردی....
تو کجا بودی ؟
نه در پیست اسکیت ؛ نه پیش مربی ؛ نه در تیم ملی ؛ هیچ جا پیدایت نیست !...
گفتند : برگشته شهر خودش.
شهرخودش کجاست ؟!
چرا هرگز نپرسیدم شهرخودش کجاست ؟!
راستی شهر خودت کجاست ؟
بگو تمام شهرهای ایران ، شهر توست ؛...
بگو تمام شهرهای جهان ، شهر مردیست که اشک های دخترکی بی پناه را ، روی پشت بام ، پاک می کند...
بگو ، تمام شهرهای دنیا ، شهر مردیست که دخترکی را از زیر مشت ها و لگدهای جانوری وحشی بیرون می کشد ؛ و همچون آسمان سرپناه ؛ او را ، در پناه خود
می گیرد...
بگو شهر مردی کجاست ، که قهرمان تمام قصه هایی است که فراموش کرده ام ؛
که از کودکی مادربزرگ برایم گفته بود و فراموش کردم...
چرا می خواستم بگویم دوستت ندارم ؟!
چرا در تمام طول این مدت ؛ انکار کردم ؟!
چون لایق این عشق نبودم ؛...
چون من باعث مرگ آدمی شده بودم ؛...
من باعث خاموشی کسی بودم که هرگز دوستش نداشتم ، ولی با من نسبت خونی داشت.
من مجبور بودم ؛ ناخواسته مجبور بودم...
راه دیگری نبود !
اما مادر ، هرگز به خاطر این ماجرا ، مرا نبخشید ؛...
هرگز !
و آن نگاه های از سر تحقیر و تنفر ، فقط برای این بود که :
"تو با برادرت ، در خانه تنها بودی ؛ چرا نجاتش ندادی ؟... تو می توانستی نجاتش دهی !"
مادر از برادر کتک می خورد ؛ فحش می شنید ، ولی مرا ، برای مرگ او هرگز نبخشید.
مردم ؛ شما آدرس مردی را نمی دانید که آسمان سرپناه است ؟!
نه ؛ هیچ کس نمی داند !
من از روز اولی که تو را در پیست اسکیت دیدم ؛ دلم لرزید !
فکر کردم یک حس گذراست ، و تو به مینا تعلق داری !
و بعد که فهمیدم همه چیز یک بازی بوده ؛ این عشق را در خودم انکار کردم....
دشمن حس خودم شدم ؛ دشمن قلبم و آرزوهایم....مستحق این عشق نبودم...
و حالا که دلم ، برایت ؛ قد انگشتانه ی کهنه ی مادربزرگ شده ؛ نمیدانم چگونه پیدایت کنم !...
من حاضرم اکنون ، سینه خیز ، تمام سرزمین ها و جاده ها را ، به دنبال ردپای تو بگردم ؛ اگرفقط بدانم که هنوز مرا می خواهی !
که بی تفاوتی مرا می بخشی !
این بی تفاوتی نبود ؛ شرم از خودم بود !
شرم از اینکه ، بعد از مرگ این برادر ، هنوز بتوانم عاشق شوم و بعد از نفرین مادر ؛ یک زندگی طبیعی داشته باشم !
شرم ازخودم بود ، که خانواده ای نداشتم...
پس کجایی ای مرد؟ ای عاشق؟!
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_چهل_و_چهارم
#چیستا_یثربی
#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی
هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.
#کانال_قصه_چیستایثربی
@chista_2
کانال رسمی
@chista_yasrebi_official
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Telegram
چیستایثربی کانال رسمی
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2