ChinaWhite With the Dragon Tattoo
1.11K subscribers
21.2K photos
860 videos
22 files
1.21K links
I gotta pretty little mouth
underneath all the foaming.
Download Telegram
ساعت سه‌ی صبحه، من خوابم نمیبره، میرم رو منبر درمورد یه سری آزمایشی که درمورد rat‍ا خوندم برای اثبات Empathy.
یه آزمایشی هست با دوتا موشی که کنار همدیگه بزرگ شدن و تو آزمایش یکیشون آزاده، یکیشون تو یه محفظه‌ی شیشه‌ای. به موشی که آزاده آموزش داده نشده چطور در محفظه رو باز کنه، ولی انقد از سر و کولش بالا میره تا بالاخره بفهمه چطور دوستش رو نجات بده و نه تنها در محفظه رو باز میکنه، حتی واردش میشه و سعی میکنه موش دیگه رو بکشه بیرون و بعد اومدن آزمایش رو پیچیده‌تر کردن: یکی تو محفظه، یکی آزاد و یه محفظه مشابه با پنج تا شکلات داخلش و توضیح میدن که اینا موشایی هستن که خوراک روزانه‌شون یه چیزی حدود هفت‌تا شکلاته، پس نه تنها موشه باید حساب کتاب کنه که اول دوستم رو نجات بدم یا برم سراغ شکلاتا، باید اینم حساب کنه دوستش رو نجات بده دیگه نمیتونه همه شکلاتا رو خودش بخوره، خیلی دیزنی‌وار، موشه اول دوستش رو نجات میده و بعد میره سراغ غذا و سه تا از شکلاتا رو خودش برمیداره و بقیه‌شو میذاره برای اون یکی.
آزمایش دیگه اینجوریه که به موشا یاد میدن دوتا اهرم هست، هر دوتای این اهرما رو فشار بدن، بهشون جایزه داده میشه، بعد یه مدت موشا یکی از اهرما رو انتخاب میکنن و با اون یکی دیگه کاری ندارن. بعد چند دور، یه موش دیگه رو میارن تو قفس کناری موش اولی و اینجوری میشه که موش هر دفعه اون اهرم موردعلاقه‌شو فشار بده، جایزه‌شو میگیره ولی یه شوک الکتریکی به موش کناریش زده میشه، بعد اولین شوک، موشا دیگه اهرمی که دوست داشتن رو فشار نمیدن که موش همسایه درد نکشه.
یه آزمایش داره سعی میکنه بررسی کنه موشا از چهره‌شون برای بیان احساسات استفاده میکنن و موشای دیگه قادر به دریافت اون احساس هستن یا نه. در نهایت نتیجه این شد که موش نمیتونه با خود صورت احساس شادی و رضایت رو منتقل کنه، ولی موش قادره از روی صورت تشخیص بده موش دیگه در زجره: یه قفس داریم که یه طرفش عکس از چندتا موشه بعد اینکه یه صدای وحشتناک شنیدن و فقط عکسه و برای ما انسانا چندان چیزی تو صورتشون نیست که تشخیص بدیم ولی موش داخل قفس با دیدن حالت چهره اونا، حس دردشون رو خودش حس میکنه، صدایی وجود نداره ولی اون از دیدن چهره اون موشا خودش درد میکشه و سریع میره یه گوشه‌ی دیگه از قفس.
هیچ راهی وجود نداره که از این سه تا آزمایش یه نتیجه بگیرم که خیلی راحت و واضح میشه بهش رسید و شبیه یکی که پروفایلش عکس بی‌کیفیت از اهورامزداست با یه کپشن نستعلیق قرمز و حاشیه‌ی سبز که "بودن با کسی که دوستش نداری و نبودن با کسی که دوستش داری هر دورنج است. “پس اگر همفکر خود نیافتی مثل خدا تنها باش”" و I'm not gonna be that guy که سعی کنم در برابر تعصب علیه Rat‍ها واستم. صرفا یه سری آزمایش جالب با نتیجه جالبن که فکر کردم اگه ساعت سه بیدار بودم، دوست داشتم یکی درمورد این چیزا باهام حرف بزنه.

#دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا
اگه بنِ Bee movie قراره غذا خوردن با چاپ‌ستیک رو بذاره تو رزومه‌ش، منم باید اینو توانایی حساب کنم.
#دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به‌دردنخورترین #دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا ـیی که میدونم اینه اگه حرفای Truth Tortoise رو برعکس کنی، میشه I'm a beatle, paul is dead.
Morty's Mind Blowers
Rick and Morty: Season 3, Episode 8
این واقعا #دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا ‌ییه که اگه نگمش انگار یه عطسه رو نگه داشتم (ببینین دارم سعی می‌کنم فارسی-انگلیسی رو کم کنم بعد مجبور میشین با همچین کسشعرایی سر و کله بزنین)
گوتاما (بودا) بعد از اینکه زندگی راحتش به عنوان یه شاهزاده رو کنار میذاره تا به آگاهی برسه، چهار سالش رو به عنوان سامانا زندگی می‌کنه. سامانا فرد روحانی‌ایه که در زمین راه می‌رفته و درخواست غذا نمی‌کرده. فرهنگ هند اون زمان جوری بوده که خود مردم اگه یه سامانا می‌دیدن، دنبالش می‌کردن و حتما بهش غذا می‌دادن چون اگه غذا نمی‌دادن انقد غذا نمی‌خورده و راه می‌رفته تا بمیره. گوتاما، سامانای جدی‌ای بوده. چون اصل سامانا بودن اینه که واقعا سرگردون باشی. نه اینکه تو یه مسیر راه بری که میدونی تو رو به شهر بعدی می‌رسونه که یه آدم متمدن توش بهت غذا بده. پس وقتی می‌خواسته از رودخونه نیرانجانا رد بشه، حدودا چهار سال بوده که یه وعده کامل غذا نخورده و جریان آب تقریبا میبرتش و چنگ میزنه به یه شاخه بدون قدرت برای ادامه دادن مسیر. یه مدت خیلی طولانی شاخه رو میگیره و بی‌حرکت در برابر جریان وامیسته تا اینکه یهو یه چیزی براش روشن میشه. توی این چند دقیقه که توی رودخونه بوده، بیشتر از کل چهار سالی که تو مسیر بوده فرصت داشته به درون خودش اهمیت بده. چهار سال زود گذشته ولی این چند دقیقه مثل چندین سال به نظر می‌رسن. یک اکنونی هست که مثل رودخونه اونو در بر گرفته و اون مرکز این زمان حاله و همه‌چیز داره درون خودش اتفاق می‌افته. می‌فهمین چی میگم؟ گوتاما به زحمت از رودخونه بیرون میاد و میره زیر درختی که الان بهش میگن درخت "ّبودی" می‌شینه با این هدف که:«یا انقد چشمام رو میبندم و سعی می‌کنم از درون خودم آگاهی بیرونی رو پیدا کنم یا زیر همین درخت می‌میرم.» حالا: پنج تا شاگرد توی این چهار سال همراه گوتاما شدن. پنج تا شاگرد همراهش شده بودن که خیلی بهش باور داشتن. چون از همه‌ی ساماناها، مناسک و قوانین رو جدی‌تر می‌گرفت و بیشتر از همه‌شون ریاضت می‌کشید. پس وقتی می‌بینن نشست زیر یه درخت و توی صورتش نور "آگاهی" ماه درخشید، به این نتیجه رسیدن وقتی چشماش رو باز کنه قراره براشون حکمتی رو پیدا کنه که کل زندگی‌شون رو معنی کنه. گوتاما، 49 روز زیر اون درخت می‌شینه تا اینکه بالاخره "چشم سومش" باز میشه و تبدیل میشه به بودا، "آنکه روشنایی یافت." و وقتی بعد چهل و نه روز بالاخره چشم باز میکنه، شاگرداش از کنجکاوی دارن می‌میرن و مشتاق دورش جمع می‌شن که بهشون بگه توی این سفر خودشناسی/جهان‌شناسی به چی رسیده و بودا نگاهشون میکنه و با لبخند می‌گه:«غذا درست کنین، بیاین یه چیزی بخوریم. عمرمون رو هدر دادیم.» و همین موقع که یه چیز منطقی می‌گه، تمام شاگرداش به این نتیجه می‌رسن که بودا خل شده و ولش میکنن =)
سال 1971ـه، تو یه کارگردان گی‌ای که تازه کام‌اوت کرده و داری یه فیلم میسازی بر اساس رابطه‌ی خودت با یه بازیگر بایسکشوال. خیلی برات احساسیه و حالا صحنه‌ی kiss دوتا بازیگریه که به زحمت پیدا کردی که حاضر باشن آینده‌ی حرفه‌ایشون رو به خطر بندازن و توی سینمای دهه هفتاد نقش گی بازی کنن و میگی اکشن و بازیگرا همو می‌بوسن و همه‌چی عالیه و یهو می‌بینی فیلم‌بردارت اخم می‌کنه و عق می‌زنه. اخراجش میکنی؟ نه سال 1971ـه و تو یه کارگردان گی‌ای که تازه کام‌اوت کرده و داری یه فیلم میسازی بر اساس رابطه‌ی خودت با یه بازیگر بایسکشوال. از کجا می‌خوای یه فیلم‌بردار دیگه پیدا کنی؟
#دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا
اینم یکی دیگه: برای نقش باب الکین، دیوید بویی هم auditioned.
#دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا
ChinaWhite With the Dragon Tattoo
Will Wood – Memento Mori: the most important thing in the world
عبارت لاتین memento mori در لغت یعنی "به یاد داشته باشید که باید بمیرید". ریشه‌اش برمیگرده به روم باستان. میگن برده‌هایی که فرمانده‌هاشون را تو رژه‌های پیروزی همراهی می‌کردن، کلمات را به عنوان یادآوری فناپذیری فرمانده خودشون زمزمه می‌کردن تا از غرور بیش از حدش جلوگیری کنن. تو دوره قرون‌وسطی یه چوب کرده بودنش که می‌کوبیدن تو سر مردم که می‌میری پس از لذت دوری کن ولی تو دوره‌ رنسانس و باروک، هنرمندا به عنوان یه عنصر زیبایی‌شناسی میان نمادهای مرگ و میر رو در نقاشی‌های خودشون می‌ذارن، تصاویر واضح مثل جمجمه تا ارجاعات ظریف‌تری مثل پژمرده شدن گل یا صرفا ساعت‌. نوع دیگری از مضمون، رقص ماکابر (یا رقص مرگ)، تمثیلیه که در اواخر قرون وسطی درمورد جهانی بودن مرگ حرف می‌زنه: مهم نیست که فرد در زندگی چه جایگاهی داره یا تو کدوم مرحله از زندگی‌شه، رقص مرگ همه رو متحد می‌کنه. یک گریم‌ریپره که رقصنده‌ها را در تمام سنین و از همه طبقه‌های زندگی تا گور رهبری می‌کنه.
#دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا
#ما_می‌میریم
خیلی #دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا:
چراغ‌خواب بچگی ریک، رسیده به مورتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا چارلی دی و مری‌الیزبث رفته بودن دیدن همیلتون و چارلی تعریف میکنه نمایش که تمام شد لین-منوئل میرندا میاد تعظیم کنه یهو از بین جمعیت این دوتا رو میبینه نشونشون میده میگه ااا چارلی و ویترس. حالا بخش هندی اینجاست که خود لین-منوئل طرفدار Dayman‍ه و چارلی طرفدار همیلتون. بعد اینکه نمایش رو میبینه میگه اوکی سانی هم یه اپیزود موزیکال میخواد میان این قسمت رو میسازن. حالا یادم نیست لین-منوئل هم کمک کرد یا چی.
https://t.me/Sarcasmshit
ChinaWhite With the Dragon Tattoo
TW: S&M Cruising https://t.me/Idyeudie
#دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا
سال 1979 که ساخت این فیلم شروع شد، تمام گروه‌های کوییر با فیلم‌نامه‌اش که تماما حول Leather Bars میچرخید مخالفت کردن. یه دوره‌ای بود که مردم تازه داشتن با جامعه ال‌جی‌بی‌تی کنار می‌اومدن و فیلمه داشت تمرکز میکرد روی چیزی که یه بخش خیلی کوچیک از Gay Culture‍ه. اعتراضا علیه فیلم به جایی رسید که خود بارهای S&M اجازه ندادن توی لوکیشن اونا فیلم‌برداری بشه و هیچ فرد کوییری قبول نکرد توی فیلم بازی کنه. گروه‌ها جمع میشدن، محل فیلمبرداری رو پیدا میکردن و میرفتن اونجا و با آیینه و چراغ‌قوه نور مینداختن که Lighting رو خراب کنن یا آهنگ پخش میکردن و سوت میزدن و واسه همین خیلی از جاهای فیلم یهو بی‌مقدمه و رو مخ، صداش دوبله میشه. به هرحال فیلم ساخته شد و فیلم چرتی هم از کار دراومد که کلا نبینین. چیزی که مهمه اینه. به تمام اون مردان سیسهت هموفوب ریسیست که زیر هر پستی که کوچک‌ترین اشاره به گی داره، با پروفایل تونی مونتانا، مایکل کورلئونه، بوی خوش زن و وکیل مدافع شیطان چرت میگن، بگین برن Cruising 1980 رو سرچ کنن.
این اونقدا #دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا نیست نه اینکه به‌دردبخور باشه، صرفا همه می‌دونن. ولی وقتی Kill Bill اول اومد، صحنه Crazy 88 یه چیزی حدود 450 گالن خون مصنوعی توش استفاده شد چون تارانتینو نمی‌خواست با CGI خون رو اضافه کنه و اصرار داشت حتما با فرم سینمای رزمی چینی، خون بپاشه پس کاندوم رو پر خون مصنوعی می‌کردن برای صحنه‌ها و هیچ افکت سیاه-سفیدی موقع فیلم‌برداری استفاده نشده و واقعا پدرشون دراومده. اما موقع پخش، MPAA موافقت نمی‌کرده که این همه خون و خون‌ریزی اغراق‌شده رو نشون بدن، واسه همین صحنه سیاه-سفید پخش شده (توی ژاپن رنگی پخش شد). جدا از اون تو اصل ماجرا، تارانتینو قصدش این بود که کل Kill Bill یه فیلم باشه پس اگه تا حالا Kill Bill رو ندیدین و خواستین ببینین نسخه The Whole Bloody Affair رو بگیرین که توی این نسخه، فایت‌سین Crazy 88 همونیه که خود تارانتینو می‌خواسته.
بقیه تفاوت‌هاش با دوتا فیلم، (اسپویلر)
نماهای اینسرت از قطع شدن اعضای بدن، انیمه‌ی O-ren یکم بیشتر Gore داره، فکر کنم قطع کردن دست سوفی On-camera اتفاق می‌افته و Cliff hanger زنده بودن B.B حذف شده و سینمایی شدن روایت صحنه‌ی داستان کشیش.
یه ریواچ دیگه لازم بود مطمئن بشم این کلیسایی که هر روز تو راه دانشگاه می‌دیدم، همین کلیسای سن‌پترزبورگه.
#دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا
پروژه قصه در ادیان دو، خداها هر جای دنیا، بعد از اینکه انسان رو ساختن، چند ثانیه مکث کردن که کار خودشون رو تحسین کنن و بعضی‌هاشون حتی تعطیلات هم رفتن ولی تو اساطیر یوروبا، اوباتالا مسئولیت ساخت زمین رو به عهده داشت و وسطش مست می‌کنه و برادر کوچیک‌ترش بقیه زمین رو می‌سازه. خدایان دیگه از این کار اوباتالا عصبانی میشن و برای تنبیه کم‌کاریش مجبورش می‌کنن انسان رو خلق کنه. اوباتالا با گل جسم آدم رو می‌سازه و وسطش تشنه‌ش می‌شه، قبل از اینکه به آدم زندگی بده میره مشروب بخوره و تا وقتی برمی‌گرده دوباره کامل سیاه‌مست شده و تو مستی خلقت انسان رو کامل می‌کنه. فرداش که بیدار می‌شه و اثر مشروب پریده تازه می‌بینه چی خلق کرده. یه موجود پر از نقص و تضاد و عیب و شوک مواجه شدن با این مخلوق به قدریه که اوباتالا می‌فهمه یه Drinking problem داره و عهد می‌کنه که دیگه مشروب نخوره. تو هر مذهب دیگه‌ای اگه اشرف مخلوقاتیم، برای اوباتالا اولین قدمِ دوازده قدمیم.
Boney's high on china white
Shorty found a punk
Don't you know there ain't no devil
There's just God when he's drunk

#دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو فیلم Beetlejuice 1988 برای اینکه احضارش کنی، سه بار باید صداش بزنی که بعدش نتونی بگی اتفاقی اسمش رو گفتی. تو کامیونیتی دفعه سوم که اسمش رو میگن از پس‌زمینه رد میشه.
#دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا
ChinaWhite With the Dragon Tattoo
Nico – Ari's Song
"It is said that Nico introduced her teenage son to heroin, and, as he lay in a hospital bed having overdosed, she rigged up portable recording equipment in order to capture his last breath."
#دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا
بازیگر سارومان ارباب حلقه‌ها، کریستوفر لی، یه متالهد بوده و اولین آلبوم متالش رو تو هشتاد و هشت سالگی به اسم Charlemagne: By the Sword and the Cross منتشر می‌کنه.
#دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا
حالا که درمورد مفهوم تتو گفتم، من این تتوم رو زدم چون اسم این خدای یونانی پن بود (Get it؟ Cause I'm PANsexual؟) و همیشه دور تا دورش پر از نیمف‌های خوشگل بود و قربونش بشم کاری نداشت تو زندگیش جز خوشگذرونی با نیمف‌ها و شراب خوردن و نی زدن با چوپونا. شبی که تتو رو زدم و برگشتم خونه، دوباره اسمش رو سرچ کردم و گفتم خب یکم تو ویکی‌پدیاش پایین‌تر برم بیشتر درموردش بفهمم و متوجه شدم که جناب جدا از نیمف‌بازی، خدای پرومته‌طوری بوده که به انسان‌ها هدیه هم داده، فقط پرومته رفت آتیش رو دزدید و بابتش تنبیه شد و پن علم خودارضایی رو یاد گرفت و به زمینی‌ها یاد داد و کسی هم کاری باهاش نداشت. #دانستنی‌های_به‌دردنخور_ساژا که یکم دیر فهمید.