🩺 بهمناسبت سالگرد درگذشت دکتر محمدرضا حکیمزادۀ لاهیجی (۲۳ اسفند ۱۲۹۳ – ۳ آبان ۱۳۵۸)، پزشک نیکوکار و بنیادگذار نخستین آسایشگاه سالمندان و مؤسسۀ خیریۀ کهریزک در ایران
اگر شاهِ هر هفت کشور بُوَد
چو آمیزهمو شد مکدر بُوَد (دقیقی)
👨🏻🦳 در زبان فارسی، برای توصیف کسانی که سنی از آنان گذشته، واژههای گوناگون داریم؛ مانند: پیر، سالخورده، کهنسال، سالمند، سالدار، سالدیده (گفت: کز سالدیده دهقانان/ قصههای نووکهندانان «جامی»)، کلانسال (اگر خروس کلانسال را درحول آن زمین بگردانند تا بانگ میکردهباشد، مضرت آن گیاه برطرف شود «ارشادالزراعه»)، و پیرانسال (گفت: کاندیشه نیستت ز وبال/ که نهی تهمتم به پیرانسال «امیرخسرو دهلوی»).
اما، واژههای دیگری هم در پیوند با گذرِ عمر و تغییرات ظاهری هستند که شاید امروزه کمتر بهکار روند؛ مانند «دومو» (یا دوموی و دومویه)، و «آمیزهمو» (آمیختهمو، دارای موی بهاصطلاح «فلفلنمکی» یا «جوگندمی»)، که به عربی «کَهْل» گویند، از آن جمله و بهمعنی کسی است که (معمولاً) میانهسال یا بهعبارتی «نیمپیر» است و موی او از سیاهی به سپیدوسیاه تبدیل شده: خود ز استخفاف خالی کی بُوَد/ مردکی دستاردار نیمپیر؟ (کمالالدین اسماعیل)؛ همچنین: «کهل را به پارسی دوموی خوانند» (ذخیرۀ خوارزمشاهی)؛ و در دیوان شمس میخوانیم: گهی پیری نمایی گاه دومو/ زمانی کودک و گه شیرخواره.
چه واژههای دیگری از این دست میشناسید؟
✍🏻 سمانه ملکخانی
#واژه_پژوهی
منابع: لغتنامه (دهخدا و دیگران)؛ فرهنگ بزرگ سخن؛ فرهنگ فارسی عمید؛ برهان قاطع؛ دیوان شمس (تصحیح بدیعالزمان فروزانفر)؛ پیکرۀ دادگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ فرهنگ واژهسازی در زبان فارسی (کامیاب خلیلی).
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
اگر شاهِ هر هفت کشور بُوَد
چو آمیزهمو شد مکدر بُوَد (دقیقی)
👨🏻🦳 در زبان فارسی، برای توصیف کسانی که سنی از آنان گذشته، واژههای گوناگون داریم؛ مانند: پیر، سالخورده، کهنسال، سالمند، سالدار، سالدیده (گفت: کز سالدیده دهقانان/ قصههای نووکهندانان «جامی»)، کلانسال (اگر خروس کلانسال را درحول آن زمین بگردانند تا بانگ میکردهباشد، مضرت آن گیاه برطرف شود «ارشادالزراعه»)، و پیرانسال (گفت: کاندیشه نیستت ز وبال/ که نهی تهمتم به پیرانسال «امیرخسرو دهلوی»).
اما، واژههای دیگری هم در پیوند با گذرِ عمر و تغییرات ظاهری هستند که شاید امروزه کمتر بهکار روند؛ مانند «دومو» (یا دوموی و دومویه)، و «آمیزهمو» (آمیختهمو، دارای موی بهاصطلاح «فلفلنمکی» یا «جوگندمی»)، که به عربی «کَهْل» گویند، از آن جمله و بهمعنی کسی است که (معمولاً) میانهسال یا بهعبارتی «نیمپیر» است و موی او از سیاهی به سپیدوسیاه تبدیل شده: خود ز استخفاف خالی کی بُوَد/ مردکی دستاردار نیمپیر؟ (کمالالدین اسماعیل)؛ همچنین: «کهل را به پارسی دوموی خوانند» (ذخیرۀ خوارزمشاهی)؛ و در دیوان شمس میخوانیم: گهی پیری نمایی گاه دومو/ زمانی کودک و گه شیرخواره.
چه واژههای دیگری از این دست میشناسید؟
✍🏻 سمانه ملکخانی
#واژه_پژوهی
منابع: لغتنامه (دهخدا و دیگران)؛ فرهنگ بزرگ سخن؛ فرهنگ فارسی عمید؛ برهان قاطع؛ دیوان شمس (تصحیح بدیعالزمان فروزانفر)؛ پیکرۀ دادگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ فرهنگ واژهسازی در زبان فارسی (کامیاب خلیلی).
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🍝 واژهگزینی در حوزهٔ صنایع غذایی
احتمالاً شنیده یا خواندهاید که واژهٔ خمیراک در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای pasta انتخاب شدهاست؛ اما، آنچه کمتر دربارهاش گفته میشود، آن است که این معادل برای استفاده در نام غذا ساخته نشده، بلکه، مانند بسیاری از واژههای تخصصی، برای متخصصان برگزیده شده تا «انواع محصولات خمیری را که از آرد زبرِ گندم سخت و در طی مراحل مختلفِ خمیر کردن و رشتهای کردن و خشک کردن حاصل میشوند»، چنین بنامند.
گروه واژهگزینی تخصصی #علوم_و_فناوری_غذا در اوایل دههٔ ۱۳۸۰ با حضور متخصصانی چون زندهیاد دکتر مسعود کیمیاگر، دکتر سید ابوالقاسم جزایری، دکتر محمد شاهدی، دکتر پروین زندی، دکتر فروغاعظم طالبان، و دکتر حسن لامع در فرهنگستان تشکیل شد. این گروه، در ابتدای فعالیت، بررسی واژههای مربوط به محصولات خمیری را در برنامهٔ کاریِ خود قرار داد و تصمیم گرفت که با فارسیسازی آنها، کار را برای کاربران این اصطلاحات در دانشگاهها و کارخانههای صنایع غذایی سادهتر و دقیقتر کند.
واژههای این مجموعه، که در دفتر اولِ واژههای مصوب در سال ۱۳۸۴ منتشر شده، عبارتاند از:
pasta خمیراک
macaroni نیرشته
spaghetti رِشتار
lasagna خمیربرگ
فرهنگستان تاکنون برای نامهای غذاها معادلسازی نکرده و برای غذاهای ملل، ازجمله پیتزا و پاستا و لازانیا و اسپاگتی و ماکارونی معادل فارسی نساختهاست.
#خندوانه
#تکه_فیلم
#آگاه_سازی
#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
احتمالاً شنیده یا خواندهاید که واژهٔ خمیراک در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای pasta انتخاب شدهاست؛ اما، آنچه کمتر دربارهاش گفته میشود، آن است که این معادل برای استفاده در نام غذا ساخته نشده، بلکه، مانند بسیاری از واژههای تخصصی، برای متخصصان برگزیده شده تا «انواع محصولات خمیری را که از آرد زبرِ گندم سخت و در طی مراحل مختلفِ خمیر کردن و رشتهای کردن و خشک کردن حاصل میشوند»، چنین بنامند.
گروه واژهگزینی تخصصی #علوم_و_فناوری_غذا در اوایل دههٔ ۱۳۸۰ با حضور متخصصانی چون زندهیاد دکتر مسعود کیمیاگر، دکتر سید ابوالقاسم جزایری، دکتر محمد شاهدی، دکتر پروین زندی، دکتر فروغاعظم طالبان، و دکتر حسن لامع در فرهنگستان تشکیل شد. این گروه، در ابتدای فعالیت، بررسی واژههای مربوط به محصولات خمیری را در برنامهٔ کاریِ خود قرار داد و تصمیم گرفت که با فارسیسازی آنها، کار را برای کاربران این اصطلاحات در دانشگاهها و کارخانههای صنایع غذایی سادهتر و دقیقتر کند.
واژههای این مجموعه، که در دفتر اولِ واژههای مصوب در سال ۱۳۸۴ منتشر شده، عبارتاند از:
pasta خمیراک
macaroni نیرشته
spaghetti رِشتار
lasagna خمیربرگ
فرهنگستان تاکنون برای نامهای غذاها معادلسازی نکرده و برای غذاهای ملل، ازجمله پیتزا و پاستا و لازانیا و اسپاگتی و ماکارونی معادل فارسی نساختهاست.
#خندوانه
#تکه_فیلم
#آگاه_سازی
#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Telegram
attach 📎
📺 به مناسبت روز جهانی #پویانمایی
مرکز پویانمایی صبا،
جشنوارۀ پویانمایی،
پویانمایی رایانهای،
شبکۀ پویا،
بنیاد ملی پویانمایی ایران
در سالهای گذشته، بهویژه در آغاز تصویب «پویانمایی» در فرهنگستان زبان وادب فارسی، شاید امید چندانی برای رواج این واژه وجود نداشت؛ برای نمونه، استاد #نورالدین_زرین_کلک (زادۀ ۲۰ فروردین ۱۳۱۶)، تصویرگر و پویانمای بهنام، چنین گفته بود:
«وقتی که من بچه بودم، اینگونه فیلمها را «مضحک قلمی» مینامیدند، یا «موسیقلمو»، که شکل عامیانۀ همان «مضحک قلمی» بود... . بعد که بزرگتر شدیم، در نوشتههای ما بهجای «انیمیشن» کلمۀ «نقاشی متحرک» وارد شد. اینکه مخترع این ترکیب چه کسی بود نمیدانم، اما قطعاً با این مقوله آشنا نبودهاست... درحالیکه در این هنر هم حجم متحرک وجود دارد هم شیء متحرک و نه تنها نقاشی متحرک! اما، بههرحال، به این کلمه عادت کرده بودیم... بنده اولین ترجمهام را نیز با نام «درسهایی در نقاشی متحرک» چاپ کردم. ... در ۱۳۵۳، وقتیکه مدرسۀ انیمیشن را تأسیس کردیم، من که از تلفظ انگلیسی «انیمیشن» بیزارم...، چند واژه به فرهنگستان* پیشنهاد کردم، که آنها واژۀ «جانبخشی» را مناسبتر دیدند و آن را در فرهنگنامۀ زبان فارسی وارد کردند و به ما نیز ابلاغ کردند... برایناساس، از این اصطلاح استفاده میکردیم تا جا بیفتد. دوستان دیگر هم هرکدام برای خود واژهگذاری کرده بودند؛ مثل «متحرکسازی»، «فیلم تحرکی»، و غیره... . اما اخیراً دیدیم واژۀ «پویانمایی» از سوی فرهنگستان** برگزیده شدهاست. ... ما به تصمیم آنها احترام میگذاریم و دوست داریم پاسدار زبان فارسی باشیم؛ اما، بهنظر من ... شکاف تازهای ایجاد کرد و استفاده از معادل «جانبخشی» را، که میرفت بهمرور جای خود را باز کند، با تردید روبهرو ساخت...».
اما امروزه این واژه، در کنار کارتون و انیمشین، کاملاً آشنا و رواجیافته است و این رواجیافتگی نشانگر اهمیت و تأثیر همکاری رسانهها و مراکز گوناگون با فرهنگستان است که ایکاش دربارۀ واژههای مصوب دیگر نیز رخ دهد.
*فرهنگستان دوم (۱۳۴۹ – ۱۳۵۸)
** فرهنگستان سوم (فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
با استفاده از: مقالۀ «تخصصهای ویژه در صنعت سینمای انیمیشن؛ گفتگو و مصاحبه»، مصاحبهشونده: نورالدین زرینکلک، کیهان کاریکاتور، بهمن و اسفند ۱۳۷۷، شمارۀ ۸۳ و ۸۴، ص ۱۹.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
مرکز پویانمایی صبا،
جشنوارۀ پویانمایی،
پویانمایی رایانهای،
شبکۀ پویا،
بنیاد ملی پویانمایی ایران
در سالهای گذشته، بهویژه در آغاز تصویب «پویانمایی» در فرهنگستان زبان وادب فارسی، شاید امید چندانی برای رواج این واژه وجود نداشت؛ برای نمونه، استاد #نورالدین_زرین_کلک (زادۀ ۲۰ فروردین ۱۳۱۶)، تصویرگر و پویانمای بهنام، چنین گفته بود:
«وقتی که من بچه بودم، اینگونه فیلمها را «مضحک قلمی» مینامیدند، یا «موسیقلمو»، که شکل عامیانۀ همان «مضحک قلمی» بود... . بعد که بزرگتر شدیم، در نوشتههای ما بهجای «انیمیشن» کلمۀ «نقاشی متحرک» وارد شد. اینکه مخترع این ترکیب چه کسی بود نمیدانم، اما قطعاً با این مقوله آشنا نبودهاست... درحالیکه در این هنر هم حجم متحرک وجود دارد هم شیء متحرک و نه تنها نقاشی متحرک! اما، بههرحال، به این کلمه عادت کرده بودیم... بنده اولین ترجمهام را نیز با نام «درسهایی در نقاشی متحرک» چاپ کردم. ... در ۱۳۵۳، وقتیکه مدرسۀ انیمیشن را تأسیس کردیم، من که از تلفظ انگلیسی «انیمیشن» بیزارم...، چند واژه به فرهنگستان* پیشنهاد کردم، که آنها واژۀ «جانبخشی» را مناسبتر دیدند و آن را در فرهنگنامۀ زبان فارسی وارد کردند و به ما نیز ابلاغ کردند... برایناساس، از این اصطلاح استفاده میکردیم تا جا بیفتد. دوستان دیگر هم هرکدام برای خود واژهگذاری کرده بودند؛ مثل «متحرکسازی»، «فیلم تحرکی»، و غیره... . اما اخیراً دیدیم واژۀ «پویانمایی» از سوی فرهنگستان** برگزیده شدهاست. ... ما به تصمیم آنها احترام میگذاریم و دوست داریم پاسدار زبان فارسی باشیم؛ اما، بهنظر من ... شکاف تازهای ایجاد کرد و استفاده از معادل «جانبخشی» را، که میرفت بهمرور جای خود را باز کند، با تردید روبهرو ساخت...».
اما امروزه این واژه، در کنار کارتون و انیمشین، کاملاً آشنا و رواجیافته است و این رواجیافتگی نشانگر اهمیت و تأثیر همکاری رسانهها و مراکز گوناگون با فرهنگستان است که ایکاش دربارۀ واژههای مصوب دیگر نیز رخ دهد.
*فرهنگستان دوم (۱۳۴۹ – ۱۳۵۸)
** فرهنگستان سوم (فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
با استفاده از: مقالۀ «تخصصهای ویژه در صنعت سینمای انیمیشن؛ گفتگو و مصاحبه»، مصاحبهشونده: نورالدین زرینکلک، کیهان کاریکاتور، بهمن و اسفند ۱۳۷۷، شمارۀ ۸۳ و ۸۴، ص ۱۹.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Telegram
چشموچراغ
با پژوهشگران گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کشف دوبارۀ زیباییهای زبان و ادبیات فارسی همراه شوید.
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
حملونقل 1-3.pdf
5.7 MB
هزارواژهٔ #حمل_و_نقل، جلدهای ۱-۳
دربردارندۀ واژههای مصوب #حمل_و_نقل_درون_شهری_جاده_ای، #حمل_ونقل_دریایی، #حمل_ونقل_ريلی، #حمل_و_نقل_هوایی
معرفی هزارواژهها:
https://t.me/cheshmocheragh/4684
#کتاب
#هزارواژه
#واژه_های_مصوب_فرهنگستان
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
دربردارندۀ واژههای مصوب #حمل_و_نقل_درون_شهری_جاده_ای، #حمل_ونقل_دریایی، #حمل_ونقل_ريلی، #حمل_و_نقل_هوایی
معرفی هزارواژهها:
https://t.me/cheshmocheragh/4684
#کتاب
#هزارواژه
#واژه_های_مصوب_فرهنگستان
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👨🏻⚕️به مناسبت زادروز دکتر یحیی دولتی (۹ آبان ۱۳۱۳)، متخصص پوست و مو، عضو پیوستۀ فرهنگستان علوم پزشکی، استاد بازنشستۀ دانشگاه، و بنیادگذار مرکز آموزش و پژوهش بیماریهای پوست و جذام
🖊 چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی
dermatosis پوستاک
تعریف: پاره شدن پوست یا مویرگهای آن
dermabrasion, dermal abrasion پوستسایی
تعریف: زدودن لایههای سطحی پوست با ترکیبات دارویی یا انواع سایندههای طبی
dermatitis پوستآماس
تعریف: التهاب پوست
dermatome 1 پوستبَردار
تعریف: دستگاهی ویژۀ بریدن لایههای نازک پوست
dermatome 2, dermatomic area پوستپار
تعریف: بخشی از پوست که آوَرانهای (afferents) یک عصب نخاعی آن را عصبدهی میکنند
dermatome 3, cutis plate صفحۀ پوستساز
تعریف: بخش کناری تَنپار میانپوستی که پوست از آن به وجود میآید
somite, mesoblastic segment, mesodermic segment, primitive segment, primordial segment, protovertebral segment تَنپار
تعریف: هریک از دو تودۀ میانپوست که در دو سوی لولۀ عصبی رویان قرار دارد و پوست و ماهیچه و ستون مهرهها را میسازد
گروههای واژهگزینی تخصصی #علوم_پایه_پزشکی و #علوم_دارویی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
https://t.me/cheshmocheragh
🖊 چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی
dermatosis پوستاک
تعریف: پاره شدن پوست یا مویرگهای آن
dermabrasion, dermal abrasion پوستسایی
تعریف: زدودن لایههای سطحی پوست با ترکیبات دارویی یا انواع سایندههای طبی
dermatitis پوستآماس
تعریف: التهاب پوست
dermatome 1 پوستبَردار
تعریف: دستگاهی ویژۀ بریدن لایههای نازک پوست
dermatome 2, dermatomic area پوستپار
تعریف: بخشی از پوست که آوَرانهای (afferents) یک عصب نخاعی آن را عصبدهی میکنند
dermatome 3, cutis plate صفحۀ پوستساز
تعریف: بخش کناری تَنپار میانپوستی که پوست از آن به وجود میآید
somite, mesoblastic segment, mesodermic segment, primitive segment, primordial segment, protovertebral segment تَنپار
تعریف: هریک از دو تودۀ میانپوست که در دو سوی لولۀ عصبی رویان قرار دارد و پوست و ماهیچه و ستون مهرهها را میسازد
گروههای واژهگزینی تخصصی #علوم_پایه_پزشکی و #علوم_دارویی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
https://t.me/cheshmocheragh
Telegram
چشموچراغ
با پژوهشگران گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کشف دوبارۀ زیباییهای زبان و ادبیات فارسی همراه شوید.
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
🥀 روز عمر آمد به پیشین، ای دریغ
کار برنامد بهآیین، ای دریغ...
آسمان نَطعِ مرادم برفشاند
نه شهش ماند و نه فرزین، ای دریغ
صاعقه بر بام عمر من گذشت
نه درش ماند و نه پرچین، ای دریغ!
«خاقانی»
⚫️ دکتر #فرزین_غفوری، دوست و همکار دانشور و پرمهرمان، در میانسالی در عمر، و در جوانی در هنر و پژوهش، بیخبر و بیخداحافظی، چهره در نقاب خاک کشید. فرزین فرزانۀ ایرانزمین؛ خوشنویسی زرینقلم؛ فردوسیپژوه و شاهنامهپژوه؛ ایرانپرست و تاریخپژوه، که بهگفتۀ دکتر #محمدجعفر_یاحقی، «هنوز داشت میبالید و به تولید انبوه نرسیده بود، هنوز داشت برای پژوهشهای بزرگتر آماده میشد... حسابی پای در راه پژوهش نهاده و به تاریخ ساسانیان دل داده بود. موشکافانه از لابهلای #شاهنامه آگاهیهای ناب و نفیس تاریخی را بهدرمیکشید و بر طاقچۀ مطالعات ادبی تاریخی مینهاد، که جای چنین کاری خالی بود، و حالا که او هم، چه بیهنگام، به خیل رفتگان پیوست، چه کسی این راهِ نرفته را دنبال خواهد کرد؟ فکر نمیشد که به این زودی قلم را با خود به دل خاک بسپارد و همۀ تشنگان فرهنگ و ادب را به انتظار بگذارد!»
درگذشت او اندوهی بزرگ بر دل ما و نبودش اندوهی بزرگتر بر دل هنر و پژوهش تاریخ و ادب ایران ما خواهد بود.
یادش جاودان و راهش پررهرو باد.
✍🏻سمانه ملکخانی
#تسلیت
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
کار برنامد بهآیین، ای دریغ...
آسمان نَطعِ مرادم برفشاند
نه شهش ماند و نه فرزین، ای دریغ
صاعقه بر بام عمر من گذشت
نه درش ماند و نه پرچین، ای دریغ!
«خاقانی»
⚫️ دکتر #فرزین_غفوری، دوست و همکار دانشور و پرمهرمان، در میانسالی در عمر، و در جوانی در هنر و پژوهش، بیخبر و بیخداحافظی، چهره در نقاب خاک کشید. فرزین فرزانۀ ایرانزمین؛ خوشنویسی زرینقلم؛ فردوسیپژوه و شاهنامهپژوه؛ ایرانپرست و تاریخپژوه، که بهگفتۀ دکتر #محمدجعفر_یاحقی، «هنوز داشت میبالید و به تولید انبوه نرسیده بود، هنوز داشت برای پژوهشهای بزرگتر آماده میشد... حسابی پای در راه پژوهش نهاده و به تاریخ ساسانیان دل داده بود. موشکافانه از لابهلای #شاهنامه آگاهیهای ناب و نفیس تاریخی را بهدرمیکشید و بر طاقچۀ مطالعات ادبی تاریخی مینهاد، که جای چنین کاری خالی بود، و حالا که او هم، چه بیهنگام، به خیل رفتگان پیوست، چه کسی این راهِ نرفته را دنبال خواهد کرد؟ فکر نمیشد که به این زودی قلم را با خود به دل خاک بسپارد و همۀ تشنگان فرهنگ و ادب را به انتظار بگذارد!»
درگذشت او اندوهی بزرگ بر دل ما و نبودش اندوهی بزرگتر بر دل هنر و پژوهش تاریخ و ادب ایران ما خواهد بود.
یادش جاودان و راهش پررهرو باد.
✍🏻سمانه ملکخانی
#تسلیت
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🍧 «لرزانک» را از قدیم داشتهایم؛ نوعی پیغذا* (دسر، پیخوراک، پسخوراک، یا بهقول مرحوم #نجف_دریابندری، «پسارک») که با نشاسته و زعفران و گلاب تهیه میشد و شکلی ژلهمانند داشت. دسر از فعل فرانسوی desservir، بهمعنی جمع کردن و پاک کردن روی میز و درواقع لغو خدمت (لغو خوراک دادن یا سِرو غذا) است. واژۀ «لرزانک» در کتابهای گوناگون، بهویژه آشپزی و شیرینیپزی، هم دربرابر ژلاتین و ژلۀ فرنگی (و گاه مارمالاد) قرار گرفته بود؛ مثلاً در سفرنامۀ استرآباد و مازندران و گیلان (از ميرزا ابراهيم) میبینیم: «یلم (yalam) سريشم ماهى است كه براى ساختن ژله يا لرزانک بهكار مىرود». بعدها فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز «لرزانک» را در برابر «ژله» (gelée/jelly)، در کنار واژههای «شیرلرزانک» و «لرزانک گوشت»، بهتصویب رساند.
اما، یکی از برابرهایی که شاید این روزها کمتر برای ژله شناختهشده باشد «مجسمه» است. دکتر میرزا علیخان ناصرالحکما، دانشآموخته و از آموزگاران علوم پزشکی #دارالفنون، در کتاب حفظ صحت، چنین نوشتهاست: «اسیدهای میوهجات بسیار مختلف میباشد، چنانکه زردآلو و هلو و سیب و گلابی و انگورفرنگی دارای اسیدمالیک و انگور حاوی اسیدطرطریک (جوش ترش) و نارنج و لیموی ترش دارای اسیدسیتریک (جوهر آبلیمو) و بهْ شامل اسیدپِکْتیک است و از استحالۀ آن به پِکْتین ژلۀ موسوم به مجسمه یا بهلیموی بسته میسازند». در کتاب مستطاب آشپزی، نوشتۀ نجف دریابندری، نیز چنین میخوانیم: «کدبانوهای قدیم معمولاً هنگام درست کردن مربای بهْ، در کنار آن با جوشاندن پوست و تخم بهْ، نوعی ژلۀ سفت شبیه به پاستل (pastel) فرنگی درست میکردند که مجسمه نامیده میشد. این مجسمه درواقع مخلوطی از اَنگُم و محلول قند است...»؛ و در جای دیگر: «... ژله یا مجسمه از دسرهای فرنگی است که به ایران آمده و اصلاً ریشه در تمدن پربار و غنی ما ندارد» (صدرالدین الهی).
از بحث همیشگی فارسی یا عربی بودن این برابرها که بگذریم، بهنظر میرسد در گذشته برابرگذاریها سادهگیرانهتر انجام میشد و، برخلاف امروز، دستمایۀ ایراد و تمسخر نبود.
★ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی در برابر دسر (dessert)
با استفاده از: نجف دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی، تهران: نشر مهرگان، ۱۳۸۴، ج ۲، ص ۱۶۸۱؛ پیکرۀ دادگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ صدرالدین الهی، مقالۀ «پس از خواندن کتابی: زندگی باید کرد»، در نشریۀ ایرانشناسی، سال نهم، زمستان ۱۳۷۶، شمارۀ ۴، ص ۷۶۷؛ میرزا علیاکبرخان ناصرالحکما، حفظ صحت، قرن ۱۳ ه.ق، ص ۵۶؛ بدرالملوک بامداد، طباخی ایرانی-فرنگی-ترکی، چاپ دوم، ۱۳۱۵، ص ۲۰۹؛ فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
✍🏻 سمانه ملکخانی
گروههای واژهگزینی تخصصی #علوم_و_فناوری_غذا و #گردشگری
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
اما، یکی از برابرهایی که شاید این روزها کمتر برای ژله شناختهشده باشد «مجسمه» است. دکتر میرزا علیخان ناصرالحکما، دانشآموخته و از آموزگاران علوم پزشکی #دارالفنون، در کتاب حفظ صحت، چنین نوشتهاست: «اسیدهای میوهجات بسیار مختلف میباشد، چنانکه زردآلو و هلو و سیب و گلابی و انگورفرنگی دارای اسیدمالیک و انگور حاوی اسیدطرطریک (جوش ترش) و نارنج و لیموی ترش دارای اسیدسیتریک (جوهر آبلیمو) و بهْ شامل اسیدپِکْتیک است و از استحالۀ آن به پِکْتین ژلۀ موسوم به مجسمه یا بهلیموی بسته میسازند». در کتاب مستطاب آشپزی، نوشتۀ نجف دریابندری، نیز چنین میخوانیم: «کدبانوهای قدیم معمولاً هنگام درست کردن مربای بهْ، در کنار آن با جوشاندن پوست و تخم بهْ، نوعی ژلۀ سفت شبیه به پاستل (pastel) فرنگی درست میکردند که مجسمه نامیده میشد. این مجسمه درواقع مخلوطی از اَنگُم و محلول قند است...»؛ و در جای دیگر: «... ژله یا مجسمه از دسرهای فرنگی است که به ایران آمده و اصلاً ریشه در تمدن پربار و غنی ما ندارد» (صدرالدین الهی).
از بحث همیشگی فارسی یا عربی بودن این برابرها که بگذریم، بهنظر میرسد در گذشته برابرگذاریها سادهگیرانهتر انجام میشد و، برخلاف امروز، دستمایۀ ایراد و تمسخر نبود.
★ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی در برابر دسر (dessert)
با استفاده از: نجف دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی، تهران: نشر مهرگان، ۱۳۸۴، ج ۲، ص ۱۶۸۱؛ پیکرۀ دادگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ صدرالدین الهی، مقالۀ «پس از خواندن کتابی: زندگی باید کرد»، در نشریۀ ایرانشناسی، سال نهم، زمستان ۱۳۷۶، شمارۀ ۴، ص ۷۶۷؛ میرزا علیاکبرخان ناصرالحکما، حفظ صحت، قرن ۱۳ ه.ق، ص ۵۶؛ بدرالملوک بامداد، طباخی ایرانی-فرنگی-ترکی، چاپ دوم، ۱۳۱۵، ص ۲۰۹؛ فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
✍🏻 سمانه ملکخانی
گروههای واژهگزینی تخصصی #علوم_و_فناوری_غذا و #گردشگری
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
⚫️ به یاد دوست و همکارمان دکتر #فرزین_غفوری
📗غفوری، فرزین، سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ۱۳۹۷.
«دشواری کار در این زمانۀ وانفساه و زندگی فرسایشی نیازی به شرح و توضیح ندارد؛ بااینحال، تا آنجا که زمان و ظرفیت زندگی اجازه میداد، در کار پژوهش تأمل نمودم و از شتابزدگی پرهیختم تا شاید کاری شایستۀ شأن شکوهمند #شاهنامه ارائه دهم» (مؤلف).
«از آنجا که از ادبیات نسبتاً غنی زبان پارسی و میانۀ پهلوی و مانوی، و حتی ترجمههای عربی و فارسی آنها، جز رسالاتی اندک و کمبرگ و غالباً دینی-اخلاقی، بقیه دستخوش تاراج زمانه شدهاست، شاهنامۀ فردوسی... ناچار یکی از منابع بسیار مهم ما در پژوهش تاریخ و فرهنگ ایران باستان است... جای بسی خوشوقتی است که آقای دکتر فرزین غفوری... باموشکافی و دقت علمی، در یک مقایسۀ تطبیقی، بار دیگر اهمیت و اعتبار متن شاهنامه را بهثبوت رسانیدهاند» (دکتر #جلال_خالقی_مطلق).
نمود پادشاهی خسرو انوشیروان در شاهنامۀ #فردوسی بسیار بارز است، بهگونهای که، با بیش از ۴۵۰۰ بیت، یکیازدهم کل شاهنامه را به خود اختصاص میدهد. نگارنده، با توجه به تحصیلات خود که در مقطعهای کارشناسی ارشد و دکتری در رشتۀ تاریخ ایران باستان بودهاست، مطالعۀ شاهنامه را از دید پیوند آن با تاریخ در نظر گرفته و در این کتاب بیشتر به منابع و شواهد تاریخی پرداختهاست که حکیم فردوسی از آنها، بهویژه برای سرودن ابیات مربوط به پادشاهی خسرو انوشیروان، بهره بردهاست. فرضیۀ اصلی، که پایۀ آن از دوران کارشناسی ارشد وی و در قالب پایاننامه گذارده شد و در رسالۀ دکتری ادامه یافت و تکمیل شد، این بوده که احتمالاً حکیم توس، در سرودن اثر گرانسنگ خود، علاوه بر آثار شناختهشده، از اثر منحصربهفرد دیگری به نام الکارنامج فی سیرة أنوشَروان استفاده کردهاست.
این کتاب پانزده فصل دارد که عنوان آنها از این قرار است: مطالعۀ تطبیقی منابع؛ اصلاحات مالیاتی خسرو انوشیروان؛ اصلاحات نظامی خسرو انوشیروان؛ ارزش شاهنامه در گزارش نبرد انطاکیه؛ ارزش شاهنامه در گزارش سرگذشت انوشزاد؛ رامبرزین و مقام بیدخش در عصر ساسانی؛ زیبخسرو و دو گزارش هماهنگ در شاهنامه؛ خسرو انوشیروان و جبهۀ شرق؛ ایرانیان در یمن؛ نبرد خسرو انوشیروان با دومین امپراتور همعصرش؛ مطالعۀ انتقادی منابع؛ سنجش اولیۀ منابع؛ غرر السّیَر ثَعالِبی و شاهنامۀ فردوسی؛ نهایة الأرَب و أخبار الطّوال؛ ابوعلی مسکویه و تاریخ پادشاهی خسرو انوشیروان؛ مراحل تدوین شاهنامۀ فردوسی؛ نتایج و دستاوردهای پژوهش، که هریک دستهبندیها و پژوهشها و شرح مفصلی را دربرمیگیرد. نویسنده در مقدمۀ کتاب، برای آشنایی و ارائۀ نمای کلی از مطالب، بهاختصار به محتوای هر فصل اشاره میکند.
در فرستۀ آینده بخشی از این کتاب را میخوانیم.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#معرفی_کتاب
#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
📗غفوری، فرزین، سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ۱۳۹۷.
«دشواری کار در این زمانۀ وانفساه و زندگی فرسایشی نیازی به شرح و توضیح ندارد؛ بااینحال، تا آنجا که زمان و ظرفیت زندگی اجازه میداد، در کار پژوهش تأمل نمودم و از شتابزدگی پرهیختم تا شاید کاری شایستۀ شأن شکوهمند #شاهنامه ارائه دهم» (مؤلف).
«از آنجا که از ادبیات نسبتاً غنی زبان پارسی و میانۀ پهلوی و مانوی، و حتی ترجمههای عربی و فارسی آنها، جز رسالاتی اندک و کمبرگ و غالباً دینی-اخلاقی، بقیه دستخوش تاراج زمانه شدهاست، شاهنامۀ فردوسی... ناچار یکی از منابع بسیار مهم ما در پژوهش تاریخ و فرهنگ ایران باستان است... جای بسی خوشوقتی است که آقای دکتر فرزین غفوری... باموشکافی و دقت علمی، در یک مقایسۀ تطبیقی، بار دیگر اهمیت و اعتبار متن شاهنامه را بهثبوت رسانیدهاند» (دکتر #جلال_خالقی_مطلق).
نمود پادشاهی خسرو انوشیروان در شاهنامۀ #فردوسی بسیار بارز است، بهگونهای که، با بیش از ۴۵۰۰ بیت، یکیازدهم کل شاهنامه را به خود اختصاص میدهد. نگارنده، با توجه به تحصیلات خود که در مقطعهای کارشناسی ارشد و دکتری در رشتۀ تاریخ ایران باستان بودهاست، مطالعۀ شاهنامه را از دید پیوند آن با تاریخ در نظر گرفته و در این کتاب بیشتر به منابع و شواهد تاریخی پرداختهاست که حکیم فردوسی از آنها، بهویژه برای سرودن ابیات مربوط به پادشاهی خسرو انوشیروان، بهره بردهاست. فرضیۀ اصلی، که پایۀ آن از دوران کارشناسی ارشد وی و در قالب پایاننامه گذارده شد و در رسالۀ دکتری ادامه یافت و تکمیل شد، این بوده که احتمالاً حکیم توس، در سرودن اثر گرانسنگ خود، علاوه بر آثار شناختهشده، از اثر منحصربهفرد دیگری به نام الکارنامج فی سیرة أنوشَروان استفاده کردهاست.
این کتاب پانزده فصل دارد که عنوان آنها از این قرار است: مطالعۀ تطبیقی منابع؛ اصلاحات مالیاتی خسرو انوشیروان؛ اصلاحات نظامی خسرو انوشیروان؛ ارزش شاهنامه در گزارش نبرد انطاکیه؛ ارزش شاهنامه در گزارش سرگذشت انوشزاد؛ رامبرزین و مقام بیدخش در عصر ساسانی؛ زیبخسرو و دو گزارش هماهنگ در شاهنامه؛ خسرو انوشیروان و جبهۀ شرق؛ ایرانیان در یمن؛ نبرد خسرو انوشیروان با دومین امپراتور همعصرش؛ مطالعۀ انتقادی منابع؛ سنجش اولیۀ منابع؛ غرر السّیَر ثَعالِبی و شاهنامۀ فردوسی؛ نهایة الأرَب و أخبار الطّوال؛ ابوعلی مسکویه و تاریخ پادشاهی خسرو انوشیروان؛ مراحل تدوین شاهنامۀ فردوسی؛ نتایج و دستاوردهای پژوهش، که هریک دستهبندیها و پژوهشها و شرح مفصلی را دربرمیگیرد. نویسنده در مقدمۀ کتاب، برای آشنایی و ارائۀ نمای کلی از مطالب، بهاختصار به محتوای هر فصل اشاره میکند.
در فرستۀ آینده بخشی از این کتاب را میخوانیم.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#معرفی_کتاب
#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
خسرو انوشیروان دنبالۀ کار اصلاحات مالیاتی را گرفت و فرمان به اجرای آن داد و، به این ترتیب، نظام پیمایش (مسامحه) جایگزین نظام بهربندی (مقاسمه) شد. محصولات بخش کشاورزی به دو قسمت باغی و زراعی تقسیم گردید و طبق رسم جدید از زمینهای کشاورزی برحسب مساحت و با توجه به نوع محصول مالیات ثابت و مشخصی از هر جریب دریافت میشد. بعضی منابع دریافت مالیات را در بخش باغداری بهجای سهمی از محصول یا مساحت باغ براساس نوع درختان و تعیین مبلغ ثابتی برای هر درخت (مبلغ کل حاصل سرجمع درختان باغ) نوشتهاند؛ اما، بررسی سه منبعی که در گزارش خود جزئیاتی از ترتیبات جدید مالیاتی ارائه کردهاند، نشان میدهد که تنها بر این اساس از باغها مالیات گرفته نمیشد و دستکم از باغهای انگور نیز براساس مساحت مالیات گرفته میشد. براساس گزارش تاریخ طبری، تجاربالامم، نهایةالأرب و مُروجالذّهَب از هر جریب تاکستان هشت درهم مالیات میگرفتند. ... #شاهنامه مالیات همۀ زمینهای کشاورزی (تلویحاً غلات) را بهازای هر جریب یک درهم ذکر میکند؛ بیگمان، در مصرع نخست بیت ۸۷ گزیت در اصل گریب (معرّب: جریب) بوده، اما بعد به گزیت (معرب: جزیة، جزیه) گشتگی یافتهاست. املای کلی هر دو واژه یکسان است و تنها تفاوت در نقطههاست. ... چند بیت بعد گزیت نیز در گزارش شاهنامه دربارۀ اصلاحات مالیاتی خسرو انوشیروان در جای درست خود و برای اشاره به مالیات سرانه بهکار رفتهاست (بیتهای ۱۰۰ و ۱۰۳)؛ اما نسخهبرداران سهلانگار همه جا گریب را بهصورت معروفترِ گزیت تبدیل و یکدست کردهاند. شایان ذکر است که بُنداری در ترجمۀ این بیتهای شاهنامه درست عمل کرده و گریب را به معرّبِ آن، جریب، ترجمه نمودهاست.
غفوری، فرزین، سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ۱۳۹۷، ص ۶۷ و ۶۸.
معرفی کتاب سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان
#پرسه_در_متون
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
https://t.me/cheshmocheragh
غفوری، فرزین، سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ۱۳۹۷، ص ۶۷ و ۶۸.
معرفی کتاب سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان
#پرسه_در_متون
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
https://t.me/cheshmocheragh
Telegram
چشموچراغ
با پژوهشگران گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کشف دوبارۀ زیباییهای زبان و ادبیات فارسی همراه شوید.
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
نخستین گام استوار در ترجمۀ متون اروپایی توسط خود ایرانیان و بی واسطهای از آن زبانها، بهدست دو گروه از تحصیلکردگان اعزامشده به انگلستان بهدستور عباسمیرزا، برداشته شد؛ بار اول دو نفر در ۱۸۱۱ م/ ۱۱۹۰ ه.خ، بار دوم پنج نفر در ۱۸۱۵ م/ ۱۱۹۴ ه.خ). از آن میان، مهندسی به نام میرزا رضا تبریزی بود که در امور قلعهسازی و سنگربندی و دیگر مسائل نظامی درس خوانده بود و بیش از همراهان دیگر به کار ترجمه پرداخت. خلاصةالحساب میرزا جعفرخان مشیرالدوله را نیز درشمار باید درآورد؛ ازاینروی که آن متن بهروش اروپایی در تألیف کتب حساب است. اعزام هفت محصلِ نخستین در عهد نایبالسلطنه و پنج محصل در روزگار محمدشاه به ممالک اروپایی نشانۀ روشنی است از اینکه مصادر امور ایران متوجه ضرورت دستیابی به علوم جدید بودند. سفر و ترجمه همیشه دو وسیلۀ عمدۀ دانش و فکر بود. حاجی میرزا آقاسی، در نامه به سفیر ایران در پاریس، نوشتهاست: «کتب قدیمه و جدیده در صنایع حربیّه یا علوم دیگر ابتیاع کرده، بیاورید».
برگرفته از: #ایرج_افشار، مقالۀ «آغازۀ ترجمۀ کتابهای فرنگی به فارسی»، در نشریۀ ایرانشناسی، سال چهاردهم، بهار ۱۳۸۱، ش پیاپی ۵۳، ص ۸۰.
#ترجمه
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
https://t.me/cheshmocheragh
برگرفته از: #ایرج_افشار، مقالۀ «آغازۀ ترجمۀ کتابهای فرنگی به فارسی»، در نشریۀ ایرانشناسی، سال چهاردهم، بهار ۱۳۸۱، ش پیاپی ۵۳، ص ۸۰.
#ترجمه
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
https://t.me/cheshmocheragh
Telegram
چشموچراغ
با پژوهشگران گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کشف دوبارۀ زیباییهای زبان و ادبیات فارسی همراه شوید.
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎤#محمود_ظریف، پژوهشگر ارشد گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
📺 «پیامک» در شعر #فخرالدین_عراقی (شاعر و عارف قرن هفتم)
#تکه_فیلم
#آگاه_سازی
#صبح_به_خیر_ایران
گروه واژهگزینی #مهندسی_مخابرات
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
📺 «پیامک» در شعر #فخرالدین_عراقی (شاعر و عارف قرن هفتم)
#تکه_فیلم
#آگاه_سازی
#صبح_به_خیر_ایران
گروه واژهگزینی #مهندسی_مخابرات
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
📜 ... در نظر، نقش رخ خوب تو تصویر کنم «حافظ»
🖥 اندر حکایت تصدانه!
بار دیگر فرهنگستان واژهای اعلام کرد و در پی آن سیل تمسخر و توهین بعضی هموطنان سرازیر شد؛ فرایندی که از دورۀ نخستین فرهنگستان ایران (۱۳۱۴) تا کنون ادامه دارد، و البته این نگرش و برخوردِ ایستای نودساله با این نهاد فرهنگی و ندیده گرفتن خدمات آن جای پرسش و پژوهش و یافتن شیوههای مناسب و گسترش همکاریها دارد. بههرروی، هدف از این نوشته دفاع از تصدانه نیست.
در زبان انگلیسی واژههای آمیخته یا ادغامشده (blended words) کاربرد فراوان دارند و از نقاط قوت این زبان در واژهسازی و کوتاهسازی واژهها هستند؛ نمونههایی مانند برانچ (brunch: breakfast+lunch) یا چاشت*، که آن را «صبناهار» نیز میگویند، مُتل (motel: motor+hotel) یا راهسرا* و (smog: smoke+fog) مِهدود یا دودمِه*. در زبان فارسی هم، چه در گذشته و چه اکنون، واژههایی از این دست داشتهایم؛ مثلاً پاسخ (پاد+سخن) و رزمایش (رزم+آزمایش). متخصصان کارگروه واژهگزینی #بینایی_ماشین، وابسته به «انجمن بینایی ماشین و پردازش تصویر ایران»، با نظر فرهنگستان زبان و ادب فارسی، برای سنجش این شیوه در واژهگزینی مربوط به این حوزه، در کنار «تصویردانه»، «تصدانه» را هم برای «پیکسل» به تصویب رساندهاند. این کارگروه از سال ۱۴۰۰ همکاری خود را با فرهنگستان و با حضور این اعضا آغاز کردهاست: خانم دکتر شهره کسایی، آقایان دکتر حمید ابریشمی مقدم، دکتر مهدی ازوجی، دکتر رضا صفابخش، و دکتر احسانالله کبیر.
گذشته از ساختن طنزهای اغراقآمیز با تصدانه، برخی این ایراد همیشگی را گرفتهاند که «تصویر» عربی است. سالهاست که واژههایی همچون تصویرسازی، تصویرنگاری، تصویرنگاشت، تصویر ذهنی، تصویربرداری، تصویرگر و غیره را داریم و متخصصان در حوزههای گوناگون، در کتابها و مقالهها و آموزشها و سخنرانیهای خود، آنها را بهکار میبرند. از لحاظ آمیزهسازی عربی با فارسی نیز، علاوه بر صبناهار که اشاره شد و از نوساختههای خود مردم است، نمونههایی همچون «میرزا» (کوتاهشدۀ امیرزاده) و «بیتا» (بهمعنی «بیتاریخ»، برای کتابهایی که تاریخ چاپ ندارند) را از قدیم داشتهایم. بیشتر بودن شمار هجاهای تصدانه نسبت به پیکسل نیز دلیل محکمی بر شکست این واژه نیست؛ رواج نمونههایی مانند دروازه و دروازهبان برای گل و گلر، دستمالکاغذی بهجای کلینکس، مخلوطکن برای میکسر، یارانه برای سوبسید، و پویانمایی دربرابر انیمیشن، این را بهخوبی نشان دادهاست.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی پذیرای پیشنهادهای بهتر شما گرامیان برای این واژه هست؛ اما، بهراستی اگر نام فرهنگستان در میان نبود، آیا بازهم تصدانه با این واکنشهای تند و منفی روبهرو میشد؟
* هرسه مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی
✍🏻 سمانه ملکخانی
#تکه_فیلم
#نسرین_پرویزی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🖥 اندر حکایت تصدانه!
بار دیگر فرهنگستان واژهای اعلام کرد و در پی آن سیل تمسخر و توهین بعضی هموطنان سرازیر شد؛ فرایندی که از دورۀ نخستین فرهنگستان ایران (۱۳۱۴) تا کنون ادامه دارد، و البته این نگرش و برخوردِ ایستای نودساله با این نهاد فرهنگی و ندیده گرفتن خدمات آن جای پرسش و پژوهش و یافتن شیوههای مناسب و گسترش همکاریها دارد. بههرروی، هدف از این نوشته دفاع از تصدانه نیست.
در زبان انگلیسی واژههای آمیخته یا ادغامشده (blended words) کاربرد فراوان دارند و از نقاط قوت این زبان در واژهسازی و کوتاهسازی واژهها هستند؛ نمونههایی مانند برانچ (brunch: breakfast+lunch) یا چاشت*، که آن را «صبناهار» نیز میگویند، مُتل (motel: motor+hotel) یا راهسرا* و (smog: smoke+fog) مِهدود یا دودمِه*. در زبان فارسی هم، چه در گذشته و چه اکنون، واژههایی از این دست داشتهایم؛ مثلاً پاسخ (پاد+سخن) و رزمایش (رزم+آزمایش). متخصصان کارگروه واژهگزینی #بینایی_ماشین، وابسته به «انجمن بینایی ماشین و پردازش تصویر ایران»، با نظر فرهنگستان زبان و ادب فارسی، برای سنجش این شیوه در واژهگزینی مربوط به این حوزه، در کنار «تصویردانه»، «تصدانه» را هم برای «پیکسل» به تصویب رساندهاند. این کارگروه از سال ۱۴۰۰ همکاری خود را با فرهنگستان و با حضور این اعضا آغاز کردهاست: خانم دکتر شهره کسایی، آقایان دکتر حمید ابریشمی مقدم، دکتر مهدی ازوجی، دکتر رضا صفابخش، و دکتر احسانالله کبیر.
گذشته از ساختن طنزهای اغراقآمیز با تصدانه، برخی این ایراد همیشگی را گرفتهاند که «تصویر» عربی است. سالهاست که واژههایی همچون تصویرسازی، تصویرنگاری، تصویرنگاشت، تصویر ذهنی، تصویربرداری، تصویرگر و غیره را داریم و متخصصان در حوزههای گوناگون، در کتابها و مقالهها و آموزشها و سخنرانیهای خود، آنها را بهکار میبرند. از لحاظ آمیزهسازی عربی با فارسی نیز، علاوه بر صبناهار که اشاره شد و از نوساختههای خود مردم است، نمونههایی همچون «میرزا» (کوتاهشدۀ امیرزاده) و «بیتا» (بهمعنی «بیتاریخ»، برای کتابهایی که تاریخ چاپ ندارند) را از قدیم داشتهایم. بیشتر بودن شمار هجاهای تصدانه نسبت به پیکسل نیز دلیل محکمی بر شکست این واژه نیست؛ رواج نمونههایی مانند دروازه و دروازهبان برای گل و گلر، دستمالکاغذی بهجای کلینکس، مخلوطکن برای میکسر، یارانه برای سوبسید، و پویانمایی دربرابر انیمیشن، این را بهخوبی نشان دادهاست.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی پذیرای پیشنهادهای بهتر شما گرامیان برای این واژه هست؛ اما، بهراستی اگر نام فرهنگستان در میان نبود، آیا بازهم تصدانه با این واکنشهای تند و منفی روبهرو میشد؟
* هرسه مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی
✍🏻 سمانه ملکخانی
#تکه_فیلم
#نسرین_پرویزی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Telegram
attach 📎
🏢 به مناسبت سالگرد تأسیس بیمۀ ایران (۱۵ آبان ۱۳۱۴)
از تاریخ ۱۹ شوال ۱۲۹۵ (۲۴ مهر ۱۲۵۷) که دولت ایران به اتحادیۀ عمومی پست بینالمللی پیوست، واژۀ بیمه در برابر assurance فرانسوی بهکار رفت که این واژه نیز از assecuratio، بهمعنی تأمین و اطمینان، مشتق شدهاست. نخستین اقدام در زمینۀ بیمۀ اجتماعی، بیمه کردن کارگران راه آهن سراسری بود و در ۳۰ اسفند ۱۳۰۹ طرح تشکیل صندوق احتیاط کارگران طرق و شوارع را تصویب شد.
ریشۀ واژۀ «بیمه» روشن نیست. برخی، مانند فرهنگ نظام و فرهنگ فارسی معین، آن را از «بیما»ی اردو و هندی دانستهاند؛ اما، بنابر فرهنگ ریشهشناختی فارسی، این واژه در هندی نیز بیگانه بهشمار میآید. دکتر #حسین_محبوبی_اردکانی چنین مینویسد: «کلمۀ بیمه هندی است و گویا نخستین ایرانیای که آن را در کتاب و نوشتۀ خود آوردهاست عبداللطیف شوشتری است که در کتاب تحفةالعالم آن را ذکر کردهاست... . نخستین اقدام عملی درمورد برقراری این عمل در سال ۱۳۰۸ ه.ق صورت گرفتهاست؛ چهآنکه #اعتمادالسلطنه در یادداشت روز دوم جمادیالاولای ۱۳۰۸ نوشتهاست که...: شنیدم دولت ایران به کمپانی روس امتیاز اطمینان جان و مال دادهاست که در فرانسه «آسورانس» [assurance] میگویند. اعتمادالسلطنه نام کمپانی را ذکر ننمودهاست، و اساساً معلوم نیست که آیا واقعاً این امتیاز صادر شده یا نه، و آیا به مورد اجرا درآمده یا خیر، لکن در حدود ۶۲ سال پیش معاملات بیمه در ایران توسط دو مؤسسۀ روسی معروف به تادژدا و کافکاز مرکوری، یعنی مریخ قفقاز، شروع شدهاست» (جلد ۲، ص ۱۸۱). این واژه در تحفةالعالم (نگارش: ۱۲۱۶ ه.ق) چنین آمدهاست: «... و هرگاه آفتی رسد، بعد از انقضای شش ماه از رسیدن خبر به اینجا، ما آن زر را با زری که در بهای بیمه از او گرفتهایم، صد را پنج از همگی بهجهت اخراجات برداشته...»، که از این متن بهنظر میرسد لفظ بیمه و کارکرد آن در آن زمان کاملاً رایج و آشنا بودهاست.
هرچه هست، فرهنگستان ایران (۱۳۱۴–۱۳۲۰) این واژه را پذیرفت و چنین تعریف کرد: «عملی است که اشخاصی، با پرداخت پولی، مسئولیت کالا یا سرمایه یا جان خود را به عهدۀ دیگری گذارند، و بیمهکننده در هنگام زیان باید مقدار زیان را بپردازد». واژههای بیمهگزار و بیمهگذار نیز هردو بهکار میروند، اما ترجیح فرهنگستان زبان و ادب فارسی بر نگارش «بیمهگذار» است که در آن فرد (مشتری) ضمانت چیزی یا امری را به بیمهکننده یا «بیمهگر» میسپارد و برعهدۀ او میگذارد. «گذاردن»/ «گذاشتن» در فرهنگ فارسی معین و لغتنامه، علاوه بر «گذاشتن» و «نهادن»، بهمعنی «محول کردن» و «موکول کردن»، «منعقد کردن»، «برقرار کردن»، و «برپا داشتن» هم آمدهاست.
با استفاده از: فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی (دکتر محمد حسندوست)؛ فرهنگ فارسی معین؛ لغتنامه (دهخدا و دیگران)؛ فرهنگ نظام؛ تحفةالعالم (عبداللطیف شوشتری)؛ پیکرۀ دادگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ تاریخ مؤسسات تمدنیِ جدید در ایران (دکتر حسین محبوبی اردکانی)؛ فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ وبگاه دانشنامۀ جهان اسلام.
✍🏻 سمانه ملکخانی
📚 دکتر حسین محبوبی اردکانی (۱۰ مهر ۱۲۹۴ -۲۳ آبان ۱۳۵۶)
#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
از تاریخ ۱۹ شوال ۱۲۹۵ (۲۴ مهر ۱۲۵۷) که دولت ایران به اتحادیۀ عمومی پست بینالمللی پیوست، واژۀ بیمه در برابر assurance فرانسوی بهکار رفت که این واژه نیز از assecuratio، بهمعنی تأمین و اطمینان، مشتق شدهاست. نخستین اقدام در زمینۀ بیمۀ اجتماعی، بیمه کردن کارگران راه آهن سراسری بود و در ۳۰ اسفند ۱۳۰۹ طرح تشکیل صندوق احتیاط کارگران طرق و شوارع را تصویب شد.
ریشۀ واژۀ «بیمه» روشن نیست. برخی، مانند فرهنگ نظام و فرهنگ فارسی معین، آن را از «بیما»ی اردو و هندی دانستهاند؛ اما، بنابر فرهنگ ریشهشناختی فارسی، این واژه در هندی نیز بیگانه بهشمار میآید. دکتر #حسین_محبوبی_اردکانی چنین مینویسد: «کلمۀ بیمه هندی است و گویا نخستین ایرانیای که آن را در کتاب و نوشتۀ خود آوردهاست عبداللطیف شوشتری است که در کتاب تحفةالعالم آن را ذکر کردهاست... . نخستین اقدام عملی درمورد برقراری این عمل در سال ۱۳۰۸ ه.ق صورت گرفتهاست؛ چهآنکه #اعتمادالسلطنه در یادداشت روز دوم جمادیالاولای ۱۳۰۸ نوشتهاست که...: شنیدم دولت ایران به کمپانی روس امتیاز اطمینان جان و مال دادهاست که در فرانسه «آسورانس» [assurance] میگویند. اعتمادالسلطنه نام کمپانی را ذکر ننمودهاست، و اساساً معلوم نیست که آیا واقعاً این امتیاز صادر شده یا نه، و آیا به مورد اجرا درآمده یا خیر، لکن در حدود ۶۲ سال پیش معاملات بیمه در ایران توسط دو مؤسسۀ روسی معروف به تادژدا و کافکاز مرکوری، یعنی مریخ قفقاز، شروع شدهاست» (جلد ۲، ص ۱۸۱). این واژه در تحفةالعالم (نگارش: ۱۲۱۶ ه.ق) چنین آمدهاست: «... و هرگاه آفتی رسد، بعد از انقضای شش ماه از رسیدن خبر به اینجا، ما آن زر را با زری که در بهای بیمه از او گرفتهایم، صد را پنج از همگی بهجهت اخراجات برداشته...»، که از این متن بهنظر میرسد لفظ بیمه و کارکرد آن در آن زمان کاملاً رایج و آشنا بودهاست.
هرچه هست، فرهنگستان ایران (۱۳۱۴–۱۳۲۰) این واژه را پذیرفت و چنین تعریف کرد: «عملی است که اشخاصی، با پرداخت پولی، مسئولیت کالا یا سرمایه یا جان خود را به عهدۀ دیگری گذارند، و بیمهکننده در هنگام زیان باید مقدار زیان را بپردازد». واژههای بیمهگزار و بیمهگذار نیز هردو بهکار میروند، اما ترجیح فرهنگستان زبان و ادب فارسی بر نگارش «بیمهگذار» است که در آن فرد (مشتری) ضمانت چیزی یا امری را به بیمهکننده یا «بیمهگر» میسپارد و برعهدۀ او میگذارد. «گذاردن»/ «گذاشتن» در فرهنگ فارسی معین و لغتنامه، علاوه بر «گذاشتن» و «نهادن»، بهمعنی «محول کردن» و «موکول کردن»، «منعقد کردن»، «برقرار کردن»، و «برپا داشتن» هم آمدهاست.
با استفاده از: فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی (دکتر محمد حسندوست)؛ فرهنگ فارسی معین؛ لغتنامه (دهخدا و دیگران)؛ فرهنگ نظام؛ تحفةالعالم (عبداللطیف شوشتری)؛ پیکرۀ دادگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ تاریخ مؤسسات تمدنیِ جدید در ایران (دکتر حسین محبوبی اردکانی)؛ فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ وبگاه دانشنامۀ جهان اسلام.
✍🏻 سمانه ملکخانی
📚 دکتر حسین محبوبی اردکانی (۱۰ مهر ۱۲۹۴ -۲۳ آبان ۱۳۵۶)
#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
📚 ۲۴ آبان، روز #کتاب_و_کتابخوانی، گرامی باد!
برای کودکانمان کتاب بخوانیم، برای دوستانمان کتاب بخریم، و برای خاطر خودمان کتاب بخریم و بخوانیم.
#شعر
#عباس_یمینی_شریف
@cheshmocheragh
برای کودکانمان کتاب بخوانیم، برای دوستانمان کتاب بخریم، و برای خاطر خودمان کتاب بخریم و بخوانیم.
#شعر
#عباس_یمینی_شریف
@cheshmocheragh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎤دکتر #علی_شیوا، عضو هیئتعلمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
📺 بازبینه (چکلیست) و پیرابین (پریسکوپ)
#تکه_فیلم
#صبح_به_خیر_ایران
گروههای واژهگزینی #عمومی و #فیزیک
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
📺 بازبینه (چکلیست) و پیرابین (پریسکوپ)
#تکه_فیلم
#صبح_به_خیر_ایران
گروههای واژهگزینی #عمومی و #فیزیک
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👨🏻🏫 تکیهکلام یا تکهکلام؟
این روزها برخی «تکیهکلام» را «تکهکلام» (یا تیکهکلام) مینویسند و میگویند، که شاید به دلیل اشتباه گرفتن آن با اصطلاح «تکه انداختن» (کنایه زدن) باشد. براساس فرهنگ بزرگ سخن، تکیهکلام یعنی «کلمه، جمله، یا عبارتی که پیوسته و گاه نابهجا در میان صحبت کسی تکرار میشود: تکیهکلام خیلیها "بهقول معروف" است. تکیهکلامش این بود: آقایان! اینجا مدرسه است نه اداره ...؛ تکیهکلام مرحوم شریعتمدار "همینطورها و همانطورها" بود...»؛ و به نقل از لغتنامه «... گویند تکیۀ کلام فلان کس "چیز" است؛ یعنی فلان در گفتار خود بیاراده و نظر به معنی خاصی کلمۀ "چیز" را بهکرات بهکار بَرَد». یکی از نمونههای جالب تکیهکلام، مثالهایی است که دانشجویان دانشگاه تهران از گفتار استادان گردآوری کردند و در نشریۀ آئین دانشجویان بهچاپ رساندند. این نشریه از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۴ چاپ میشد و در سال ۱۳۹۵ در کتابی به همین نام، بهکوشش محمد توکلی طرقی، یکجا بهچاپ رسید. در تصویر این نمونهها را میبینیم.
✅تکیهکلام
❌تکهکلام
✍🏻 سمانه ملکخانی
#درست_نویسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
این روزها برخی «تکیهکلام» را «تکهکلام» (یا تیکهکلام) مینویسند و میگویند، که شاید به دلیل اشتباه گرفتن آن با اصطلاح «تکه انداختن» (کنایه زدن) باشد. براساس فرهنگ بزرگ سخن، تکیهکلام یعنی «کلمه، جمله، یا عبارتی که پیوسته و گاه نابهجا در میان صحبت کسی تکرار میشود: تکیهکلام خیلیها "بهقول معروف" است. تکیهکلامش این بود: آقایان! اینجا مدرسه است نه اداره ...؛ تکیهکلام مرحوم شریعتمدار "همینطورها و همانطورها" بود...»؛ و به نقل از لغتنامه «... گویند تکیۀ کلام فلان کس "چیز" است؛ یعنی فلان در گفتار خود بیاراده و نظر به معنی خاصی کلمۀ "چیز" را بهکرات بهکار بَرَد». یکی از نمونههای جالب تکیهکلام، مثالهایی است که دانشجویان دانشگاه تهران از گفتار استادان گردآوری کردند و در نشریۀ آئین دانشجویان بهچاپ رساندند. این نشریه از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۴ چاپ میشد و در سال ۱۳۹۵ در کتابی به همین نام، بهکوشش محمد توکلی طرقی، یکجا بهچاپ رسید. در تصویر این نمونهها را میبینیم.
✅تکیهکلام
❌تکهکلام
✍🏻 سمانه ملکخانی
#درست_نویسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh