تو جنگجوی تازه نفس من حریف خوب
من زورگوی قصه ام وتو ضعیف خوب
من مرد افتضاح خداوند در زمین
تو شاهکارخلقت وجنس لطیف خوب
توحرف های خوب ولی با زبان تلخ
من شعر های تلخ ولی با ردیف خوب
بین من و تو عشق به الودگی گذشت
گرچه کثیف بود ولی یک کثیف خوب
#حسن_قریبی
@chekamehsabz🍀
من زورگوی قصه ام وتو ضعیف خوب
من مرد افتضاح خداوند در زمین
تو شاهکارخلقت وجنس لطیف خوب
توحرف های خوب ولی با زبان تلخ
من شعر های تلخ ولی با ردیف خوب
بین من و تو عشق به الودگی گذشت
گرچه کثیف بود ولی یک کثیف خوب
#حسن_قریبی
@chekamehsabz🍀
بازار
واژهٔ فارسی بازار بازماندهٔ صورت ایرانی باستان است که ظاهراً از دو ریشه به معنی دادوستد کردن، و حرکتکردن و بدین سو و آن سو رفتن ساخته شدهاست. درمجموع میتوان گفت بازار یعنی محلی که بهمنظور دادوستد در آن حرکت میکنیم.
بها، به معنی قیمت و ارزش، با واژهٔ بازار مربوط است. بازار به زبانهای بسیاری ازقبیل فرانسه، انگلیسی، پرتغالی و عربی راه یافتهاست.
#ریشه_شناسی
@chekamehsabz🍀
واژهٔ فارسی بازار بازماندهٔ صورت ایرانی باستان است که ظاهراً از دو ریشه به معنی دادوستد کردن، و حرکتکردن و بدین سو و آن سو رفتن ساخته شدهاست. درمجموع میتوان گفت بازار یعنی محلی که بهمنظور دادوستد در آن حرکت میکنیم.
بها، به معنی قیمت و ارزش، با واژهٔ بازار مربوط است. بازار به زبانهای بسیاری ازقبیل فرانسه، انگلیسی، پرتغالی و عربی راه یافتهاست.
#ریشه_شناسی
@chekamehsabz🍀
آزاد باش!
آزاده باش!
روزی
بی دلیل
در یکی از بزنگاههای زندگی
خواهی مرد!
بی آنکه
اندکی
تنها اندکی
نفس کشیده باشی...!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
آزاده باش!
روزی
بی دلیل
در یکی از بزنگاههای زندگی
خواهی مرد!
بی آنکه
اندکی
تنها اندکی
نفس کشیده باشی...!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
«من دردمشترکم، مرا فریادکن»
اشک رازی ست
لبخند رازی ست
عشق رازی ست
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی...........
من درد مشترکم مرا فریاد کن.
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره باکهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشه های تو را دریافتهام
با لبانت برای همهی لبها سخن گفتهام
و دست هایت با دستان من آشناست.
در خلوت روشن با تو گریستهام
برای خاطر زندگان،
و در گورستان تاریک با تو خواندهام
زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال
عاشق ترین زندگان بودهاند.
دستت را به من بده
دست های تو با من آشناست
ای دیر یافته با تو سخن میگویم
بسان ابر که با توفان
بسان علف که با صحرا
بسان باران که با دریا
بسان پرنده که با بهار
بسان درخت که با جنگل سخن میگوید
زیرا که من
ریشه های تو را دریافتهام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست
📆 ۲۱آذر ماه، زادروز #احمد_شاملو
@chekamehsabz🍀
«من دردمشترکم، مرا فریادکن»
اشک رازی ست
لبخند رازی ست
عشق رازی ست
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی...........
من درد مشترکم مرا فریاد کن.
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره باکهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشه های تو را دریافتهام
با لبانت برای همهی لبها سخن گفتهام
و دست هایت با دستان من آشناست.
در خلوت روشن با تو گریستهام
برای خاطر زندگان،
و در گورستان تاریک با تو خواندهام
زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال
عاشق ترین زندگان بودهاند.
دستت را به من بده
دست های تو با من آشناست
ای دیر یافته با تو سخن میگویم
بسان ابر که با توفان
بسان علف که با صحرا
بسان باران که با دریا
بسان پرنده که با بهار
بسان درخت که با جنگل سخن میگوید
زیرا که من
ریشه های تو را دریافتهام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست
📆 ۲۱آذر ماه، زادروز #احمد_شاملو
@chekamehsabz🍀
سازوکار یا سازِکار؟
«ساز» در فارسی کهن معنیهای متعددی داشته و یکی از آنها «ابزار» و «آلت» بوده است. معنی دیگر آن، «سامان» و «نظموترتیب» بوده است. از این کلمه واژههای مرکبی هم ساختهاند که بیشتر معنیِ «ابزار» در آن نهفته است؛ ازجمله «سازوُبرگ» و «سازوُیراق» و «سازوُبنه». احتمالاً این دسته از واژهها موجب ساختهشدن کلمۀ «سازوکار» نیز شده است؛ کلمهای که امروزه دربرابر «مکانیسم» به کار میرود.
اما «سازوکار» چندان دقیق و درست به نظر نمیآید. ناصر نیکوبخت در صفحۀ ۶۲ کتاب مبانی درستنویسی زبان فارسی معیار این واژه را در شمار ترکیبهای اضافیای ذکر کرده که بهغلط بهصورت ترکیب عطفی به کار میرود؛ مثل «دردودل» و «قوسوقزح» و «یدوبیضا» و «باقیات و صالحات» که همه بدون «و» و با کسرۀ اضافه صحیح است. بهعقیدۀ وی، «سازوکار» نیز در اصل «سازِکار» است؛ اما او دربارۀ چرایی این تجویز هیچ توضیحی نداده است.
#اشتباهات_متداول
#غلط_ننویسیم
@chekamehsabz🍀
«ساز» در فارسی کهن معنیهای متعددی داشته و یکی از آنها «ابزار» و «آلت» بوده است. معنی دیگر آن، «سامان» و «نظموترتیب» بوده است. از این کلمه واژههای مرکبی هم ساختهاند که بیشتر معنیِ «ابزار» در آن نهفته است؛ ازجمله «سازوُبرگ» و «سازوُیراق» و «سازوُبنه». احتمالاً این دسته از واژهها موجب ساختهشدن کلمۀ «سازوکار» نیز شده است؛ کلمهای که امروزه دربرابر «مکانیسم» به کار میرود.
اما «سازوکار» چندان دقیق و درست به نظر نمیآید. ناصر نیکوبخت در صفحۀ ۶۲ کتاب مبانی درستنویسی زبان فارسی معیار این واژه را در شمار ترکیبهای اضافیای ذکر کرده که بهغلط بهصورت ترکیب عطفی به کار میرود؛ مثل «دردودل» و «قوسوقزح» و «یدوبیضا» و «باقیات و صالحات» که همه بدون «و» و با کسرۀ اضافه صحیح است. بهعقیدۀ وی، «سازوکار» نیز در اصل «سازِکار» است؛ اما او دربارۀ چرایی این تجویز هیچ توضیحی نداده است.
#اشتباهات_متداول
#غلط_ننویسیم
@chekamehsabz🍀
پس آنگه
شعر می شوی
از ژرفنای نبودن!
و هر لحظه ات
کلمه می شود
در زهدانش
هزار معنای عقیم...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
شعر می شوی
از ژرفنای نبودن!
و هر لحظه ات
کلمه می شود
در زهدانش
هزار معنای عقیم...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
رو راست و غمگین
پرسه نیست نام رهرو بودنش
گام خشم رنج خفته است
واژه واژه وجودش
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀
رو راست و غمگین
پرسه نیست نام رهرو بودنش
گام خشم رنج خفته است
واژه واژه وجودش
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
دستهایمان را بهم آویختهاند
برای هم صدایی
نیاز و مهربانی
دریغ که
با بندهای اسارت
پیش چشم هایمان
تهی از مهر و یاری
به طنابی پوسیده
آویزانمان کردند
#مهناز_رضا_زاده
@chekamehsabz🍀
دستهایمان را بهم آویختهاند
برای هم صدایی
نیاز و مهربانی
دریغ که
با بندهای اسارت
پیش چشم هایمان
تهی از مهر و یاری
به طنابی پوسیده
آویزانمان کردند
#مهناز_رضا_زاده
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
تیغ به رگ،
از خون خود، شراب،گیری و مست باشی
انگشتان ذکرگو بچرخانی
و کلاه از سر واقعه برداری
دریغ...
که این حادثهی جوشنده
خون هزار ماه است
و برای تو
فقط فرصتِ استحالهی نامها...
#فیروزه_مهدیانی
@chekamehsabz🍀
تیغ به رگ،
از خون خود، شراب،گیری و مست باشی
انگشتان ذکرگو بچرخانی
و کلاه از سر واقعه برداری
دریغ...
که این حادثهی جوشنده
خون هزار ماه است
و برای تو
فقط فرصتِ استحالهی نامها...
#فیروزه_مهدیانی
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
کوی به کوی
سروها را نشانه رفتهاند!
قامت آفتاب
لابه لای گیسوان سبز درخت
در بوسه های باد
پیدا و نهان
رنگ می بازد!
من
دستهایت را گرفتهام
وقت عاشقی نیست
بگذار
پیمانهای دیرین
نخهای بافتن فردایمان باشد...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
کوی به کوی
سروها را نشانه رفتهاند!
قامت آفتاب
لابه لای گیسوان سبز درخت
در بوسه های باد
پیدا و نهان
رنگ می بازد!
من
دستهایت را گرفتهام
وقت عاشقی نیست
بگذار
پیمانهای دیرین
نخهای بافتن فردایمان باشد...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
«معنای» زندگی
در این جهان که گرم ستیزند، هست و نیست
پُِرسی اگر که زندگی ما برای چیست
گویند تو را، که نیست برای قلندری
هنگامهً زمان گذراندن به بیخودی
سرتاسر حیات گرفتن به سَرسَری
از بهر جمع خواسته و ساز و برگ نیست
از بهر مرگ و هستی آن سوی مرگ نیست
نی بهر ماتم است، نه از بهر اضطراب
نی تن زدن ز رنج و هراسیدن از عذاب
معنای زندگی است، نه از شاخسار عمر
با رعشه های بیم، در آویختن به آز
خواری کشیدن از همه درگیر و دار عمر
از بهر آن که عمر شود، اندکی دراز
معنای زندگی نه آرامش خموش
نی بانگ های و هوی، به گرد وجود خویش
نی پا کشیدن است ز میدان کار و کوش
نی راه کار و کوش، گزیدن به سود خویش
معنای زندگی است نبردی که از آن نبرد
از بند وارَهَند کسانی که بنده اند
بهروزتر زیند، کسانی که زنده اند.
#احسان_طبری
@chekamehsabz🍀
"سودایی"
من دوستت دارم
آسان و روان
مثل یک روایت ساده, مثل یک شعر طولانی و شیرین
مثل سکوتی ممتد....
تو را با تمام زیر و بم های روحت با تمام خوبی ها و بدی هایت , دوست دارم
هیچکس آخر نفهمید که اقیانوس چه شبی عاشق ماه شد و از آن پس هر شب که ماه رخ می کند ,به سویش موج موج عشق می پاشد
من ترا بی دلیل دوست می دارم
که استوارترین عشق , بی دلیل ترین عشق است....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
من دوستت دارم
آسان و روان
مثل یک روایت ساده, مثل یک شعر طولانی و شیرین
مثل سکوتی ممتد....
تو را با تمام زیر و بم های روحت با تمام خوبی ها و بدی هایت , دوست دارم
هیچکس آخر نفهمید که اقیانوس چه شبی عاشق ماه شد و از آن پس هر شب که ماه رخ می کند ,به سویش موج موج عشق می پاشد
من ترا بی دلیل دوست می دارم
که استوارترین عشق , بی دلیل ترین عشق است....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
من تنها بودم ...
در میان هلهله های شادی
که نمیدانستم از برای چیست و
خندیدم ...
و در هجوم غمهایی
که از آن من نبودند گریستم.
و
دربین تمام آنها که دوستم داشتند
و دوستم نبودند
و آنها که دوستم بودند و دوستم نداشتند
من
همچنان تنها بودم.
وحتی
در گیرو دار شادی چشمان کودکی یتیم
و نفس راحت موقت یک زن
که باعثش بودم نیز تنها بودم
ودر تمامی خطاهاو تکرارشان،
در پیچک محصور کننده دلتنگیهایم،
عاشقی هایم و
رنجهایم تنها بودم ...
و در روایت اینهمه تنهایی نیز
تنهایم
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
در میان هلهله های شادی
که نمیدانستم از برای چیست و
خندیدم ...
و در هجوم غمهایی
که از آن من نبودند گریستم.
و
دربین تمام آنها که دوستم داشتند
و دوستم نبودند
و آنها که دوستم بودند و دوستم نداشتند
من
همچنان تنها بودم.
وحتی
در گیرو دار شادی چشمان کودکی یتیم
و نفس راحت موقت یک زن
که باعثش بودم نیز تنها بودم
ودر تمامی خطاهاو تکرارشان،
در پیچک محصور کننده دلتنگیهایم،
عاشقی هایم و
رنجهایم تنها بودم ...
و در روایت اینهمه تنهایی نیز
تنهایم
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
زیبایی یعنی:
هر چه که هست!
هر چه که بود!
هر چه که باید باشد!
...
روزی تمام می شود
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
هر چه که هست!
هر چه که بود!
هر چه که باید باشد!
...
روزی تمام می شود
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (م ج)
تو را می بینم
در چشمهای بزرگ
خدا
...
مرا ببین
در انعکاس چشمان عاشقت
که آیینه
راز می گشاید
دلهای بی قرار را.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
در چشمهای بزرگ
خدا
...
مرا ببین
در انعکاس چشمان عاشقت
که آیینه
راز می گشاید
دلهای بی قرار را.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
در مخمصه و گریز و حیرت تا چند
در انجمن حضیض و وحشت تا چند
یک بار بگویم و ببندم لب را
بر خستهدلان ستیز و نفرت تا چند
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
در انجمن حضیض و وحشت تا چند
یک بار بگویم و ببندم لب را
بر خستهدلان ستیز و نفرت تا چند
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)