#عکسواره
انتطار ...انتظار ...انتظار
سر نمیرسی بیگاه؟؟
این آشیانه
اشتیاق تازه شدن دارد
آشیانه ای که بار غمش را
هیچ درختی دیگر، به دوش نمیگیرد.
روی تخم چشمهایم خوابیده ام
در اشیانه ای که هر سال
جغد های تاریکی به بار می آورد
مگر اینبار
خورشید را به طلوع بکشی
لباسهای سیاهم را از تنم درآوری
در آوری
درآیی
و ببینی
در جای دندان های تقویم بر بدنم
سبزه ریخته ام
به امید بهاری که میآوری...!!!!
#خانوم_گل
@chekamehsabz🍀
انتطار ...انتظار ...انتظار
سر نمیرسی بیگاه؟؟
این آشیانه
اشتیاق تازه شدن دارد
آشیانه ای که بار غمش را
هیچ درختی دیگر، به دوش نمیگیرد.
روی تخم چشمهایم خوابیده ام
در اشیانه ای که هر سال
جغد های تاریکی به بار می آورد
مگر اینبار
خورشید را به طلوع بکشی
لباسهای سیاهم را از تنم درآوری
در آوری
درآیی
و ببینی
در جای دندان های تقویم بر بدنم
سبزه ریخته ام
به امید بهاری که میآوری...!!!!
#خانوم_گل
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
چاه چشمانت
گلوله را حبس میکند به عمق
راستی
چگونهای در فراق اشک
این چکیدهی حزن
این بدیل خون
چون انگبین شیرین شیرین
چون هجای آزادی خونین،خونین
که میریزد با وقار...
بگو که چشمهها در چشمت خشکیدهاند
بگو از حبس مزهی نور...
بگو از این غشا شکستهی رویا...
#فیروزه_مهدیانی
@chekamehsabz🍀
چاه چشمانت
گلوله را حبس میکند به عمق
راستی
چگونهای در فراق اشک
این چکیدهی حزن
این بدیل خون
چون انگبین شیرین شیرین
چون هجای آزادی خونین،خونین
که میریزد با وقار...
بگو که چشمهها در چشمت خشکیدهاند
بگو از حبس مزهی نور...
بگو از این غشا شکستهی رویا...
#فیروزه_مهدیانی
@chekamehsabz🍀
عشق یعنی رویش از اعماق ترس
گاه در جنگل, گهی در شوره زار
عشق هم آوا شدن با هستی ست
گاه در آرامش و گه کارزار
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
گاه در جنگل, گهی در شوره زار
عشق هم آوا شدن با هستی ست
گاه در آرامش و گه کارزار
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
داغ
زمین سرد
فرزندان خود را می بلعد و
استخوانهای تو میان جاده های در هم پیچیده ، لاله می شوند.
چقدر ترس دارم
در دوزخ هم جوانِ مرده را ، مادر نباشد.
می ترسم از فردا
که فکر بلعیدن امروز است.
می ترسم از سهم کم دیدنت
چیزهای ناگفته را، مرگ را مادر شنید...
نعره های این تازیانه بر پوستِ آسمان
ردی ست به پهنای مردن.
می ترسم
از اینگونه خلوت شدن جهان
از تماشای سکوت.
این سو روزنه های دلتنگی
آن سو بوسه های آفتاب
می ترسم از رویاهایی که تو را به غارت می برند.
تو حق داری بدانی
پشت پلکهایم زمستان است.
می ترسم
می ترسم
می ترسم
در دوزخ هم جوانِ مرده را
مادر نباشد.
#شرفی
@chekamehsabz🍀
زمین سرد
فرزندان خود را می بلعد و
استخوانهای تو میان جاده های در هم پیچیده ، لاله می شوند.
چقدر ترس دارم
در دوزخ هم جوانِ مرده را ، مادر نباشد.
می ترسم از فردا
که فکر بلعیدن امروز است.
می ترسم از سهم کم دیدنت
چیزهای ناگفته را، مرگ را مادر شنید...
نعره های این تازیانه بر پوستِ آسمان
ردی ست به پهنای مردن.
می ترسم
از اینگونه خلوت شدن جهان
از تماشای سکوت.
این سو روزنه های دلتنگی
آن سو بوسه های آفتاب
می ترسم از رویاهایی که تو را به غارت می برند.
تو حق داری بدانی
پشت پلکهایم زمستان است.
می ترسم
می ترسم
می ترسم
در دوزخ هم جوانِ مرده را
مادر نباشد.
#شرفی
@chekamehsabz🍀
میان ماندن و رفتن
سرگردانی!
عشق اساطیری من!
و خاک,
پیوسته تو را می خواند ...
در چشمهایت,اما
دو پرستوی کوچنده,
دم جنبان,
بی قراری می کنند...
بیا که این قصه
پایانی ندارد!
تنها آرامش این روزگار خاکستری
دستان مشتاق ماست....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
سرگردانی!
عشق اساطیری من!
و خاک,
پیوسته تو را می خواند ...
در چشمهایت,اما
دو پرستوی کوچنده,
دم جنبان,
بی قراری می کنند...
بیا که این قصه
پایانی ندارد!
تنها آرامش این روزگار خاکستری
دستان مشتاق ماست....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
هیاهوی مترو با بوی مانده ی خستگی مسافران
یا هیاهوی کافه
با بوی مانده ی قهوه و سیگار
فرقی نمی کند
وقتی
درون تو
سیاهچاله ای ست
که هر صدایی را درونش
می کشد
من در بی صدایی خود گم شدم
مثل جنازه ی سنگی ستاره ای که
میلیون ها سال پیش
مرده است
اما هنوز روی زمین
آدمها به روشنی اش دل خوش می کنند
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
یا هیاهوی کافه
با بوی مانده ی قهوه و سیگار
فرقی نمی کند
وقتی
درون تو
سیاهچاله ای ست
که هر صدایی را درونش
می کشد
من در بی صدایی خود گم شدم
مثل جنازه ی سنگی ستاره ای که
میلیون ها سال پیش
مرده است
اما هنوز روی زمین
آدمها به روشنی اش دل خوش می کنند
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
دوست دارم بنویسم از خود
گاه به گاهی
که چگونه است مردی
چلیپانشین
پسِ پژواکِ جیرجیرک
میشنود
سودایِ سرود خواندنِ مرگش را
صلیب منتظر است.
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀
گاه به گاهی
که چگونه است مردی
چلیپانشین
پسِ پژواکِ جیرجیرک
میشنود
سودایِ سرود خواندنِ مرگش را
صلیب منتظر است.
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (مرجانه جعفریان)
و
شاخه ای را مانم
که در نفیر سرما
جوانه هایش را
پنهان می کند
در آغوش کم جانش
تا بهار!
که مرگ ابتدای
روییدن است....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
شاخه ای را مانم
که در نفیر سرما
جوانه هایش را
پنهان می کند
در آغوش کم جانش
تا بهار!
که مرگ ابتدای
روییدن است....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
امیدهای واهی حافظ
به شکر آنکه پرده برافکند روز وصال
کدام وصال!
شبروان خیال
در دود خاکستری سیگار
سرفه می کنند
و در زیر سیگاری کافه می میرند
این دیوان کهنه ی حافظ را
روی میز چوبی کافه
تا به حال
چند دست امیدوار ورق زده اند!
یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم
مرا استاد حتی الف قامت دوست یاد نداده بود
دل به چه خوش می کنم
به دروغ های دلپذیر شعر
که از احسن اوست اکذب او؟
ثانیه ها در فنجان خالی می خشکند
و صدای موسیقی کافه
به روح خسته ام تجاوز می کند!
فاعلاتن مفاعلن فع لن
کوکب بخت مرا
کدام منجم در کدام دریای بی سرانجام
غرق کرده بود
نه باد شرطه ای درکار است
و نه
دیدار آشنایی
قطره های جوهر خودکار
به تلخ ترین گلایه ها
در دفتر خاطرات دفن می شود
و حافظ
کز می کند در قاب کاغذی دیوانش
سیگاری آتش می زند
و با نگاه خالی اش
به من خیره می شود
زبان خامه ندارد....
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
به شکر آنکه پرده برافکند روز وصال
کدام وصال!
شبروان خیال
در دود خاکستری سیگار
سرفه می کنند
و در زیر سیگاری کافه می میرند
این دیوان کهنه ی حافظ را
روی میز چوبی کافه
تا به حال
چند دست امیدوار ورق زده اند!
یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم
مرا استاد حتی الف قامت دوست یاد نداده بود
دل به چه خوش می کنم
به دروغ های دلپذیر شعر
که از احسن اوست اکذب او؟
ثانیه ها در فنجان خالی می خشکند
و صدای موسیقی کافه
به روح خسته ام تجاوز می کند!
فاعلاتن مفاعلن فع لن
کوکب بخت مرا
کدام منجم در کدام دریای بی سرانجام
غرق کرده بود
نه باد شرطه ای درکار است
و نه
دیدار آشنایی
قطره های جوهر خودکار
به تلخ ترین گلایه ها
در دفتر خاطرات دفن می شود
و حافظ
کز می کند در قاب کاغذی دیوانش
سیگاری آتش می زند
و با نگاه خالی اش
به من خیره می شود
زبان خامه ندارد....
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
تو
از دل تاریخ دلدادگان
می آیی
از آن کوچه که
چشمها و لبها
به بغضی
می گریند!
و سادگی
ردای آزادگیست
...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
از دل تاریخ دلدادگان
می آیی
از آن کوچه که
چشمها و لبها
به بغضی
می گریند!
و سادگی
ردای آزادگیست
...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
در سالهایی زیستم
که بزرگ نمای توهم انسانیت،
به تماشای حقیرانه خود مشغول...
در برائت حکمی که دل می بایست میداد
سیاهی سایه مرگ برجلوسی،
در هیئتی که هرگز منصفانه نبود،
مهر اعدام شقایق را در خون میزد.
ای دریغا که ترس،
بالشت زیر سر
برای خواب نااراممان شد!
در غفلت انکه سرهامان سالهاست که
با پنبه بریده بود!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
در سالهایی زیستم
که بزرگ نمای توهم انسانیت،
به تماشای حقیرانه خود مشغول...
در برائت حکمی که دل می بایست میداد
سیاهی سایه مرگ برجلوسی،
در هیئتی که هرگز منصفانه نبود،
مهر اعدام شقایق را در خون میزد.
ای دریغا که ترس،
بالشت زیر سر
برای خواب نااراممان شد!
در غفلت انکه سرهامان سالهاست که
با پنبه بریده بود!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
چهارخانه ی سیاه و سفید جنون
شیهه ی اسب هاو مستی فیل ها در مسیر های اُریب!ما پیادگانی بودیم که توانمان تنها برداشتن یک قدم بود
اما نه!تنها ما پیادگان می دانیم
سودای رسیدن به پایان را
مژده ایست ....
اگر زنده بمانیم
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
چهارخانه ی سیاه و سفید جنون
شیهه ی اسب هاو مستی فیل ها در مسیر های اُریب!ما پیادگانی بودیم که توانمان تنها برداشتن یک قدم بود
اما نه!تنها ما پیادگان می دانیم
سودای رسیدن به پایان را
مژده ایست ....
اگر زنده بمانیم
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
طغیان تو ندانی چیست
من عاقبت برفم
همخانهی بوتیمار
من پادشه قرنم
در جنگ رگ و ریشه
من خاک به جا ماندم
در مغز من است بذری
در جسمم و هم سایه
دارم به گناه امید
من خیرم و هم شرم
غرق است ته دریا
در هر وجبش عشقی
عصیان تو دانی چیست ؟
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀
طغیان تو ندانی چیست
من عاقبت برفم
همخانهی بوتیمار
من پادشه قرنم
در جنگ رگ و ریشه
من خاک به جا ماندم
در مغز من است بذری
در جسمم و هم سایه
دارم به گناه امید
من خیرم و هم شرم
غرق است ته دریا
در هر وجبش عشقی
عصیان تو دانی چیست ؟
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
در چشمهایم،
خیره می نگرد!
پر هیبت،
بی شرم،
...
در سایه اش،
بریده
نفس هایم!
از خنده اش،
شکسته
لبهایم!
...
ما
بازنده
می مانیم!
در ابهام
و
سکوت!!!!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
در چشمهایم،
خیره می نگرد!
پر هیبت،
بی شرم،
...
در سایه اش،
بریده
نفس هایم!
از خنده اش،
شکسته
لبهایم!
...
ما
بازنده
می مانیم!
در ابهام
و
سکوت!!!!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
بی شک
تمام این روزها
می شد
در جیغ خالی خیابانی
نشئه ی خواب آور بسته ی قرصی
یا نشیب پرتگاهی
به خود پایان داد
اگر این همه رویای یتیم
که هر شب میان سکوت زاییده بودمشان
بی مادر نمی شدند!
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
تمام این روزها
می شد
در جیغ خالی خیابانی
نشئه ی خواب آور بسته ی قرصی
یا نشیب پرتگاهی
به خود پایان داد
اگر این همه رویای یتیم
که هر شب میان سکوت زاییده بودمشان
بی مادر نمی شدند!
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀