در خلوت خشک درختی
در سینه کش آفتابی بی رمق،
در خش خش برگ ریزی
آغوشش را به تماشا نشستم
و بر لخته هایِ خونِ خیالِ خامِ خواستنش
خاموش...
چون تخته سنگ گورستانی متروک
»»»»»»»»
چوب خطم خط خورد،
خط آخر
»»»»»»»»
چمباتمه...
کِز کرده...
با رخت رخوت بر تنم،
و سر بر شانه خاکی جاده ای خلوت
سرابی از دور
عطشم را می آزارد باز...
#فرزادسنایی
#تیرماه_1401
@chekamehsabz🍀
در سینه کش آفتابی بی رمق،
در خش خش برگ ریزی
آغوشش را به تماشا نشستم
و بر لخته هایِ خونِ خیالِ خامِ خواستنش
خاموش...
چون تخته سنگ گورستانی متروک
»»»»»»»»
چوب خطم خط خورد،
خط آخر
»»»»»»»»
چمباتمه...
کِز کرده...
با رخت رخوت بر تنم،
و سر بر شانه خاکی جاده ای خلوت
سرابی از دور
عطشم را می آزارد باز...
#فرزادسنایی
#تیرماه_1401
@chekamehsabz🍀