تمام دنیا
با نداشتن
شکل گرفت!
و هر لبخند گذرا
میان دو رودخانه ی اشک
غرق شد....
آه!
من نمی دانستم
آخر تلخی
تلخ دیگری ست
چرکتر
بیرحمتر
عریانتر
...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
با نداشتن
شکل گرفت!
و هر لبخند گذرا
میان دو رودخانه ی اشک
غرق شد....
آه!
من نمی دانستم
آخر تلخی
تلخ دیگری ست
چرکتر
بیرحمتر
عریانتر
...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
نمی دانستی؟!
پروانه ی رنگینی که
از کوی تو عبور کرد
توفانی بر من نشاند
بیرحم و سهمناک
به سنگینی یادهای تو
...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
پروانه ی رنگینی که
از کوی تو عبور کرد
توفانی بر من نشاند
بیرحم و سهمناک
به سنگینی یادهای تو
...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
هر غروب
آهی می کشیم!
تلخ خندی می زنیم!
و
مزد اندکمان را
از زندگی،
خرج می کنیم
به شتاب!
کارگران روزمزد...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
آهی می کشیم!
تلخ خندی می زنیم!
و
مزد اندکمان را
از زندگی،
خرج می کنیم
به شتاب!
کارگران روزمزد...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
زیر آوار خالی ترین روزها
دست و پا می زنم!
همیشه
سنگین ترین ها
خالی ترین ها هستند.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
دست و پا می زنم!
همیشه
سنگین ترین ها
خالی ترین ها هستند.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
و قلم
بر دفتر سرد روزگار
گریست
و شعر
آهی کشید و
قامت غزل دوتا شد
....
باید
کلماتی نو آفریدن
در سوگ بهاری که
در خزانِ تابستان
به خون نشست...
#مرجانه_جعفریان
#مهسا_امینی
@chekamehsabz🍀
💚🖤
بر دفتر سرد روزگار
گریست
و شعر
آهی کشید و
قامت غزل دوتا شد
....
باید
کلماتی نو آفریدن
در سوگ بهاری که
در خزانِ تابستان
به خون نشست...
#مرجانه_جعفریان
#مهسا_امینی
@chekamehsabz🍀
💚🖤
از عشق
می سرایم
از بودن و سبز شدن!
نامم را
به یاد میآورم
و آتش
زندگی می زاید
باز....
کبریت
در جیبم بیقراری می کند
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
می سرایم
از بودن و سبز شدن!
نامم را
به یاد میآورم
و آتش
زندگی می زاید
باز....
کبریت
در جیبم بیقراری می کند
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
گیسوی سپیدم
زیر باران خاکستری
سرود زندگی می خواند!
بهار
خواهد آمد
و آرزوهای سبز مدفون شده را
از دل خاک سیاه
می رویاند!
رقصان و آزاد...
خواهد آمد...
می دانم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
زیر باران خاکستری
سرود زندگی می خواند!
بهار
خواهد آمد
و آرزوهای سبز مدفون شده را
از دل خاک سیاه
می رویاند!
رقصان و آزاد...
خواهد آمد...
می دانم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
Audio
"تیک تاک شکوفه های گیلاس "
در آغاز
همچون اشتياق امن گامهای آرامت
در امتداد شکوفههای گیلاس
بر فراز دیوار کاهگلی
در یک ظهر تعطیل بهاری
که اشتیاق هماغوشی شب هنگامش
قدم هایت را
یک در میان رقصان میکرد..
کنون
همچون آونگ تردیدی شدهام
که پاهای کودکماندهات را
از گمان تاریکیهای مبهم انتهای کوچه
شتابان ميکند
و برای چیرگی بر ترس
گامهایت را
رقصان...
شعر و خوانش:
#افشین_د
مهرماه ۱۴۰۱
@chekamehsabz🍀
در آغاز
همچون اشتياق امن گامهای آرامت
در امتداد شکوفههای گیلاس
بر فراز دیوار کاهگلی
در یک ظهر تعطیل بهاری
که اشتیاق هماغوشی شب هنگامش
قدم هایت را
یک در میان رقصان میکرد..
کنون
همچون آونگ تردیدی شدهام
که پاهای کودکماندهات را
از گمان تاریکیهای مبهم انتهای کوچه
شتابان ميکند
و برای چیرگی بر ترس
گامهایت را
رقصان...
شعر و خوانش:
#افشین_د
مهرماه ۱۴۰۱
@chekamehsabz🍀
«منم آرش، -
چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن؛ -
منم آرش، سپاهی مردی آزاده،
به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را
اینک آماده.
مجوییدم نسب، -
فرزند رنج و کار؛
گریزان چون شهاب از شب،
چو صبح آماده ی دیدار.
مبارک باد آن جامه که اندر رزم پوشندش؛
گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش.
شما را باده و جامه
گوارا و مبارک باد!
دلم را در میان دست می گیرم
و می افشارمش در چنگ، -
دل، این جام پر از کین پر از خون را؛
دل، این بی تاب خشم آهنگ ...
که تا نوشم به نام فتحتان در بزم؛
که تا کوبم به جام قلبتان در رزم؛
که جام کینه از سنگ است.
به بزم ما و رزم ما، سبو و سنگ را
جنگ است
#سیاووش_کسرایی
(قسمتی از حماسه ی آرش کمانگیر_شاهکار جاودانه ی سیاووش کسرایی)
@chekamehsabz🍀
چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن؛ -
منم آرش، سپاهی مردی آزاده،
به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را
اینک آماده.
مجوییدم نسب، -
فرزند رنج و کار؛
گریزان چون شهاب از شب،
چو صبح آماده ی دیدار.
مبارک باد آن جامه که اندر رزم پوشندش؛
گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش.
شما را باده و جامه
گوارا و مبارک باد!
دلم را در میان دست می گیرم
و می افشارمش در چنگ، -
دل، این جام پر از کین پر از خون را؛
دل، این بی تاب خشم آهنگ ...
که تا نوشم به نام فتحتان در بزم؛
که تا کوبم به جام قلبتان در رزم؛
که جام کینه از سنگ است.
به بزم ما و رزم ما، سبو و سنگ را
جنگ است
#سیاووش_کسرایی
(قسمتی از حماسه ی آرش کمانگیر_شاهکار جاودانه ی سیاووش کسرایی)
@chekamehsabz🍀
لقمه ی سیبزمینی و اسفناج را در دهانم می گذارم، غذا کوفتم می شود.
یک بار برایمان پخته بودی با لبخندی که گوشه ی چشمهایت را خط می انداخت و صفا و صمیمیتی که در کلامت بود.
بعد سیگاری دود کردیم و کلی حرف زدیم .چقدر خوش گذشت....
رگههای قرمز توی موهایت چقدر زیبا بود و چقدر میزبان تو بودن ، خوب بود....
زود برگرد...
#مرجانه_جعفریان
برای #الی
@chekamehsabz🍀
یک بار برایمان پخته بودی با لبخندی که گوشه ی چشمهایت را خط می انداخت و صفا و صمیمیتی که در کلامت بود.
بعد سیگاری دود کردیم و کلی حرف زدیم .چقدر خوش گذشت....
رگههای قرمز توی موهایت چقدر زیبا بود و چقدر میزبان تو بودن ، خوب بود....
زود برگرد...
#مرجانه_جعفریان
برای #الی
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)
عشاق دوان دوان به پرسش,
ناگاه به هر سوی, دویدند!
گرگان همه در تبِ جنونی
مست از میِ خون, می پریدند!
این خانه که هزم رفته, گویی
در ماتم سرو و یاس و عودند!
میدانی سفله بین که امروز,
دستار به سر, عنان بریدند!
نازک بدنانِ گل صفت را,
در دشتِ عدم ,به گِل کشیدند!
انگار بهار گریه می کرد,
در ماتم غنچه که دریدند!
آن روز دو دل درونِ سینه,
در لجه ی عشق و خون تپیدند!
من نیز قلم به پنجه خشکید,
از اینهمه غم که می رسیدند!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
ناگاه به هر سوی, دویدند!
گرگان همه در تبِ جنونی
مست از میِ خون, می پریدند!
این خانه که هزم رفته, گویی
در ماتم سرو و یاس و عودند!
میدانی سفله بین که امروز,
دستار به سر, عنان بریدند!
نازک بدنانِ گل صفت را,
در دشتِ عدم ,به گِل کشیدند!
انگار بهار گریه می کرد,
در ماتم غنچه که دریدند!
آن روز دو دل درونِ سینه,
در لجه ی عشق و خون تپیدند!
من نیز قلم به پنجه خشکید,
از اینهمه غم که می رسیدند!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
من نافرمانم
در برابر میله های قفس
طلایی باشد یا پلاستیکی
با شڪوفه ها تزیین شده باشد یا با دندانه های اره
یا پوشیده با یخ
من نافرمانم
بر دیڪتاتوری ڪه دستار اعتراض بر سر دارد
و جلادی که برای آزادی سخنرانی میڪند
در حالی ڪه در پی فرصتی است
تا آزادی را برباید و ترور ڪند.
من نافرمانم
در برابر انان ڪه مژده عشق و عدالت می دهند
در حالی ڪه خون از چڪمه هاشان جاری است...
#غادة_السمان
@chekamehsabz🍀
در برابر میله های قفس
طلایی باشد یا پلاستیکی
با شڪوفه ها تزیین شده باشد یا با دندانه های اره
یا پوشیده با یخ
من نافرمانم
بر دیڪتاتوری ڪه دستار اعتراض بر سر دارد
و جلادی که برای آزادی سخنرانی میڪند
در حالی ڪه در پی فرصتی است
تا آزادی را برباید و ترور ڪند.
من نافرمانم
در برابر انان ڪه مژده عشق و عدالت می دهند
در حالی ڪه خون از چڪمه هاشان جاری است...
#غادة_السمان
@chekamehsabz🍀
هر برادر تنی
اگر گرسنه نیست
با تو که گرسنهای
خصم خانگیست
هر غریبهی گرسنه با گرسنهها ولی
برادر است
هر برادری که خواب میکند تو را و
نان خویش میخورد
یار دشمنان توست
در نبرد ما
گرسنه را گرسنه یاور است
#ایرج_جنتی_عطایی
@chekamehsabz🍀
اگر گرسنه نیست
با تو که گرسنهای
خصم خانگیست
هر غریبهی گرسنه با گرسنهها ولی
برادر است
هر برادری که خواب میکند تو را و
نان خویش میخورد
یار دشمنان توست
در نبرد ما
گرسنه را گرسنه یاور است
#ایرج_جنتی_عطایی
@chekamehsabz🍀
باخدا مینشینم و سیگار دود میکنم...
من سر برشانه او،
او سربرزانوی من اشک میریزد.
برای کودکانی که نه کودکان کارند،
برای مغزهای معصوم به بلوغ نرسیده ای
که محکوم به خواندن سرود جنگند.
تفنگهای آب پاش را نذر کودکان کنید
تا به پای هر جوانه فریادی ازصلح و آزادی عشق بریزند!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
من سر برشانه او،
او سربرزانوی من اشک میریزد.
برای کودکانی که نه کودکان کارند،
برای مغزهای معصوم به بلوغ نرسیده ای
که محکوم به خواندن سرود جنگند.
تفنگهای آب پاش را نذر کودکان کنید
تا به پای هر جوانه فریادی ازصلح و آزادی عشق بریزند!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
غمگنانه و بی پناه
تنهایی!
نه همچون خدایت
با هیبت و اقتدار....
که او را از بزرگی
کسی یارای دیدنش نیست
تو را از کوچکی
....
آه!
ای وجدان خواب رفته ی ما!
تو از خدا هم
تنهاتری....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
تنهایی!
نه همچون خدایت
با هیبت و اقتدار....
که او را از بزرگی
کسی یارای دیدنش نیست
تو را از کوچکی
....
آه!
ای وجدان خواب رفته ی ما!
تو از خدا هم
تنهاتری....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
عمریست برای وطن خویش دویدیم
افسوس که جز درد و بلا هیچ ندیدیم
در جنگ عرب های عراقی چه بلاها
کز دست همین دشمن خونی نکشیدیم
یکبار که یک گوشه از این خاک گرفتند
با غیرت خود از تنشان جامه دریدیم
اکنون پس از آنهمه سختی و مشقت
آخر به ته کوچه ی بن بست رسیدیم
ما در پی بیرون شدن از حفره ی کوچک
از روی جهالت به ته چاه جهیدیم
مردم ز کسی خرده نگیرید، که ما خود
این جام هلاهل به سر خویش کشیدیم
#مرتضی_نادری
@chekamehsabz🍀
افسوس که جز درد و بلا هیچ ندیدیم
در جنگ عرب های عراقی چه بلاها
کز دست همین دشمن خونی نکشیدیم
یکبار که یک گوشه از این خاک گرفتند
با غیرت خود از تنشان جامه دریدیم
اکنون پس از آنهمه سختی و مشقت
آخر به ته کوچه ی بن بست رسیدیم
ما در پی بیرون شدن از حفره ی کوچک
از روی جهالت به ته چاه جهیدیم
مردم ز کسی خرده نگیرید، که ما خود
این جام هلاهل به سر خویش کشیدیم
#مرتضی_نادری
@chekamehsabz🍀