🌈🍀چکامه سبز🤍💚
220 subscribers
3.17K photos
365 videos
58 files
236 links
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
‍ "برای بم"

و زمین آرام بود
سکوتی ابدی انگار
یکی در خواب بود
یکی رج آخر را میزد پای دار قالی
یکی در اوج لذت شبانه
یکی قهقهه میزد، دنیا به کامش انگار
آن یکی خدا خدا میکرد
مست نیایش
فارغ از دنیا که انگار
اما او ...
سم به زمین، شیهه بر آسمان
بیقرار ...
بیتاب ...
و زبانی اما ...
آری،
" و زمین لرزید "
آنها در خاک
در خواب،
او بر خاک، بیدار
سم به زمین،
شیهه بر آسمان
بیقرار
بیتاب
و زبانی اما ...

#فرزاد_سنایی


@chekamehsabz🍀
#داستان_کوتاه

"لحظه های هرگز "

غلتی زد و پشتش را به پنجره کرد. باز صبح شده بود و نور موذی راهش را از میان پرده تا روی صورتش باز کرده بود. هر روز عصر با خودش می گفت: " امروز یادم باشه این پرده رو درست و حسابی بکشم تا فردا صبح این نور سرتق خوابمو زهر نکنه" اما یادش می رفت، اصلا انگار دوست داشت که یادش برود. از بعد بازنشستگی به بهانه ی راهی کردن دخترش بیدار می شد، حالا که او هم رفته بود بهانه ای برای کوک کردن ساعت نداشت. انگار ته دلش خیلی هم بدش نمی آمد یک چیزی مثل ساعت بیدارش کند و آن نور سمجی که از درز پرده و پشت پلک هایش راه می کشید تا عمق چشمان سبز رنگش، همان ساعتی بود که روی کوک کردنش را نداشت. باز با پتو کلنجار رفت تا جوری بکشد روی سرش که هم جلوی نور را بگیرد هم گرمش نشود. فایده ای نداشت بدخواب شده بود و باز هم مثل روزهای قبل آرزوی لنگ ظهر بیدار شدن را به روز بعد حواله کرده بود. دوباره روی پهلو چرخید و گوشی را برداشت که ببیند به قول خان دایی خدابیامرزش " دنیا دست کیست" اما دید گوشی خاموش شده. یادش آمده دیشب حوصله ی شارژ کردن نداشته و گوشی را هم مثل تابه ی نشسته به حال خودش رها کرده. می خواست زور بزند شاید دوباره بخوابد اما دلش نیامد بی خیال اخبار اول صبح بشود، فهمیده بود دیشب یک چیزهایی شده، سر و صدای همسایه ها را توی راه پله و کوچه شنیده بود اما آن قدر غرق خواب بود که جان سرک کشیدن نداشت. حتی مطمئن نبود صداها واقعی بودند یا خواب دیده. بعد از کش و قوس کوتاهی بلند شد رفت سراغ سیم شارژر. چند دقیقه صبر کرد تا گوشی جان بگیرد بعد شروع کرد به چرخ زدن در گروه های دوستی. تمام شان بالای دویست تا پیام داشتند مطمئن شد یک چیزی شده که هشت صبح نشده اینجور به تک و تا افتاده اند. یکی یکی شروع کرد به خواندن. همه از زلزله نوشته بودند. پس دیشب اشتباه نکرده بود، خواب و خیال نبود واقعا همسایه ها از ترس توی کوچه بودند. هاج و واج پیام ها را می خواند و به بعضی هاشان که نگران حالش بودند جواب می داد. بعد رفت سراغ اخبار رسمی... عادت داشت مطمئن شود چیزی که بقیه می گویند شایعه نیست. حتی اگر همه ی دنیا یک حرف را می زدند باز خودش می رفت پی منبع خبر. حالا که مطمئن شده بود واقعیت دارد کمی ترسیده بود. نگاهی به در و دیوارهای خانه انداخت تا مطمئن شود چیزی نشکسته یا کج نشده باشد. همه چیز سر جایش بود. یادش افتاد دخترش که بیدار شود و اخبار را ببیند از آن سر دنیا دلش شور می افتد. پیامی فرستاد و از حال خوبش گفت و اینکه همه چیز سرجایش است. ترس به جانش افتاده بود.. بلند شد و رفت کیف نجاتی دست و پا کند که شب وقت خواب بطری آب و بیسکوییت و مدارک را کنار دستش داشته باشد. هر وقت زلزله می شد یکی دو ماهی این کیف را کنار تخت می گذاشت اما بعد بی خیالش می شد و محتویاتش را خالی می کرد. همین جور که کیف ها را از کمد بیرون می ریخت تا یک به درد بخورش را پیدا کند چشمش به پرده ی نیمه باز افتاد. با خودش فکر کرد اگر امروز صبح جای اینکه زیر پتو باشد زیر آوار بود آرزوی یک روز تا لنگ ظهر خوابیدن را برای همیشه زیر سنگ و خاک دفن می کرد. از خیر کیف نجات گذشت، پرده را محکم کشید و دوباره رفت زیر پتو....


#شهرزاد_مقدادی



@chekamehsabz🍀
"خیال "
میدانم ڪه ندارمت در آسمانم
میدانم ڪه داشتنت آرزوے محالست
میدانم ڪه تمام روزگارت سهم دیگریست
"امـــــــــــــــــــــــــــــــا "
تو بدان در خیالم مخاطب تمام نوشتهایمے
تو بدان در بزم شبانه قلم صاحب اختیارمے
تو بدان ڪه بے تو قلم به دستانم نمیچسپد

#سیروان_حبیبی


@chekamehsabz🍀
"حکایت زنده کردن استخوان ها به دست عیسی" (1)

#مثنوی_معنوی
#مولانا

خوانش و اشارات : #مریم_ک


@chekamehsabz🍀
"حکایت زنده کردن استخوان ها به دست عیسی" (2)

#مثنوی_معنوی
#مولانا

خوانش و اشارات : #مریم_ک


@chekamehsabz🍀
چند بیت کوتاه از #مثنوی_معنوی
#مولانا

خوانش و اشارات : #مریم_ک


@chekamehsabz🍀
سینِ سیاهِ
چشمان شبت!
میمِ ماهتابِ
گونه های خیسم !
....
بازیِ حروف
چسب کوچکی ست
بر زخم عمیق دلم....

#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀
🎼 آهنگ "فردامون..."
با صدای زیبای #گوگوش

@chekamehsabz🍀
Fardamoon
Googoosh
🎼 آهنگ "فردامون..."
با صدای زیبای #گوگوش

@chekamehsabz🍀
هر صبحگاه
باور-پاره هایم را
وصالی می کنم و
چون
ردائی چهل تکه
به شانه های بی کسی ام
می آویزم...
و هر شامگاه
چون غریبه ای حیران
تنهایی عریان خویش را
به نظاره می نشینم
شاید
فردا
شاید
هرگز...

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀
سالهاست !
که رودخانه خفته است،
دماوند دلتنگ پلنگان،
شعر سترون است
سالهاست...!
...
و عشق
طرحی ست
بر سنگ!

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀
زجر است
ضجه های جغد !
کافور
خواب سیاه موریانه های مرده است !
جوش گرفته چشم روز را
مه بهانه تار بودنش است !
کوچک بشمار ای آدم
انسان را !
لهجه ی نگاه است که ارزش دارد
قسم به کاکتوس های تبر پرست ....


#بلال_اصغری


@chekamehsabz🍀
با من بگو
کدام گرداب را
کدام صخره را
کدام جاده ی صعب العبور را برایم کنار گذاشته ای
سرنوشت!
به مصاف می خوانمت
با دستهایی که با سخت ترین سنگها آشناست
با صورتی که خراش هزار شن باد بی رحم را
با خویش به یادگار دارد
و پاهایی که خسته است اما هنوز
هوای رفتن
و رفتن
در رگهایش جاریست
از من بترس!
چرا که آموخته ام سالهاست
مغلوب بازی ات نشوم
من کوه ها و دره های تو را در نوردیده ام !


#مریم_ک

@chekamehsabz🍀
از فراز تمام قله ها تو را به نام فریاد زدم
فریادی
به عمق زخمی که زدی
به وسعت
جهانی که می خواستی
و
رفتی
و من جهانی بودم که می خواستمت
از فراز قله های جهان

#مریم_ک


@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز🤍💚 (M Chekamehsabz)
تو !
به باورهایم تجاوز کردی!
و اندوه!
جنینی ست که در زهدان ناکامی ام,
تمام اعتمادم را می آشامد!
و من!
هر لحظه نوزادی می زایم
از جنس ترس و شک !
....


#مرجانه_جعفریان



@chekamehsabz🍀
" بعد از من "

آرے بعد از من هیچڪس برایت تڪرار نمیشود
منے ڪہ تمام تورا دوست داشتم وستایش میڪردم
بعد از من دگر مهر مهربانے نمے آورد و عشق عاشق نمیسازد
آرے من دیوانہ بخاطر تمام تو از خدا گذشتم وتورا ستایش ڪردم
میدانم ڪہ در ڪنارم نیستے اما باز هم بہ رسم دیوانه ها برایت مینویسم
شاید روزے براے ڪسے خواندے ....

#سیروان_حبیبی


@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز🤍💚 (Marjaneh)
یک روز بیا سر به منِ خسته بزن
بشین به کنارم دمی و چای بنوش

چشمان ترم دگر ندارد سویی
دستان مرا چو شال بر گردن پوش


#مرجانه_جعفریان



@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز🤍💚 (Marjaneh)
یک لحظه مرا به عشق خواندی رفتی
یک عمر بر این جاده نگه دوخته ام

کس با دلِ سرکشم دگر یار نشد
آن سرو منم, کز غم تو سوخته ام

#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀