در آغوش شعرهایم بودم
اصلا انگار تو میگفتی و من مینوشتم
نقطه سر خط
دوست داشتنها را باید دوست داشت
جان من بنویس
تندتر
وقت تنگ است
مینوشتم و تو قرار نداشتی
در بیقراریت عاشق تر میشدم
باد سردی وزید
پنجره را کوبید و رفت
برخاستم زجای
پرده میرقصید
صبح جمعه بود
پاییز ، ابتدای آبان
خیره شدم لحظه ای به آسمان
سر برگرداندم که بگویمت
ابرها آمده اند تا ببارند
تو نبودی بر جای
در نیمه باز بود
کفشهایت هم نبود
رفته بودی
#ترنم🍁🍁
@chekamehsabz🍀
اصلا انگار تو میگفتی و من مینوشتم
نقطه سر خط
دوست داشتنها را باید دوست داشت
جان من بنویس
تندتر
وقت تنگ است
مینوشتم و تو قرار نداشتی
در بیقراریت عاشق تر میشدم
باد سردی وزید
پنجره را کوبید و رفت
برخاستم زجای
پرده میرقصید
صبح جمعه بود
پاییز ، ابتدای آبان
خیره شدم لحظه ای به آسمان
سر برگرداندم که بگویمت
ابرها آمده اند تا ببارند
تو نبودی بر جای
در نیمه باز بود
کفشهایت هم نبود
رفته بودی
#ترنم🍁🍁
@chekamehsabz🍀
باز از راه رسید
این شب لخت و سیاه
بازتن پوش تنم
هق و هق وگریه و آه
باز هم بختک مرگ
چون طلسم نفرین
میفشارد بدنم
مثل جسمی سنگین
دردِمرموز و عجیب
میدود توی رگم
میرود سوی سرم
شبحی رو چرکین
خسته و ساکت و منگ
زل زدم گوشه ی سقف
باز بیداری و درد
باز بیداری و درد
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
این شب لخت و سیاه
بازتن پوش تنم
هق و هق وگریه و آه
باز هم بختک مرگ
چون طلسم نفرین
میفشارد بدنم
مثل جسمی سنگین
دردِمرموز و عجیب
میدود توی رگم
میرود سوی سرم
شبحی رو چرکین
خسته و ساکت و منگ
زل زدم گوشه ی سقف
باز بیداری و درد
باز بیداری و درد
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
در آرامش پژواک تسلیم و زوال
غروب می بارد از ساحرهی پایان
می نشیند اکلیل چرب ماه
بر پلک های کبود کودکی هزار مادر
سکوت جیرجیرک های انتظار
در ویرانه های آخرین پل
عمق می بخشد
به بوی کاج و مه ..
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
غروب می بارد از ساحرهی پایان
می نشیند اکلیل چرب ماه
بر پلک های کبود کودکی هزار مادر
سکوت جیرجیرک های انتظار
در ویرانه های آخرین پل
عمق می بخشد
به بوی کاج و مه ..
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
"جمعه "
قلم رقصید و بغضم شڪست
گلویـــــم با هق هقی در هم شڪست
دست لرزید و چشمانم خیس شد
دفترم ناخدآگاه ڪاغذی خیس شد
از تو گفتم از مهر آن چشمان پاک
تا بدانند او شده قبله ام در وقت نماز
#سیروان_حبیبی
@chekamehsabz🍀
قلم رقصید و بغضم شڪست
گلویـــــم با هق هقی در هم شڪست
دست لرزید و چشمانم خیس شد
دفترم ناخدآگاه ڪاغذی خیس شد
از تو گفتم از مهر آن چشمان پاک
تا بدانند او شده قبله ام در وقت نماز
#سیروان_حبیبی
@chekamehsabz🍀
دل داده ام برباد هر چه بادا باد.
داد از این دل و داد از آن باد .
محرم دل شد یار و عقلم را داد به باد.
این همان عشق است ڪه رسوا میکند باز
#سیروان_حبیبی
@chekamehsabz🍀
داد از این دل و داد از آن باد .
محرم دل شد یار و عقلم را داد به باد.
این همان عشق است ڪه رسوا میکند باز
#سیروان_حبیبی
@chekamehsabz🍀
Forwarded from عکس نگار
"رهایی"
دل من می گیرد
آنزمانی که عقاب
پای بسته,
به کنج قفسی بی تاب است
دل من می شکند
وقتی از پرده ی چشمان عقاب
به ستیغ کوهها می نگرم
وقتی از پشت حصار قفسی شطرنجی
دل به آبی هوا می سپرم
...
آه این تیزپرِ پهنه ی آبی هوا
به معلق زدن یک زنبور
که رها از دل دریای هوا می گذرد
با چه خواهندگی و حسرت و شوق
چشم می دوزد و خاموش به آن می نگرد
...
دل من می خواهد
که به یک لحظه ی پر شور,عقاب
پای از بند رها سازد و گیرد پر و بال...
اگرش مرگ و یا زندگی است
نیست باکی ولیکن در اوج....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
دل من می گیرد
آنزمانی که عقاب
پای بسته,
به کنج قفسی بی تاب است
دل من می شکند
وقتی از پرده ی چشمان عقاب
به ستیغ کوهها می نگرم
وقتی از پشت حصار قفسی شطرنجی
دل به آبی هوا می سپرم
...
آه این تیزپرِ پهنه ی آبی هوا
به معلق زدن یک زنبور
که رها از دل دریای هوا می گذرد
با چه خواهندگی و حسرت و شوق
چشم می دوزد و خاموش به آن می نگرد
...
دل من می خواهد
که به یک لحظه ی پر شور,عقاب
پای از بند رها سازد و گیرد پر و بال...
اگرش مرگ و یا زندگی است
نیست باکی ولیکن در اوج....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)
من می نویسم نامه ای
خطم ظریف است و خجول
با دلهره , نا مطمئن
یک شعر پر شور و نشاط
بعد از سلام....
همراه آن من می کشم
تصویر یک لبخند و گل
یعنی رفاقت , آشتی
بعدش برایت می کشم
یک آدمک در انتظار
یعنی که هستم بی قرار....
جای کلام آخری
"بدرود" نتوانم نوشت
من می نویسم از امید
امید دیدار نگار....
وقتی تجسم می کنم
گفتار من را خوانده ای
احساس و عطر گم شده
در لابه لای این لغات
دریافتی, بوئیده ای,
آنجا که رنگ آبی شعرم شرابی می شود
آنجا که روی اسم تو خطم خضابی می شود
از یاد چشم تو
به روی خط بی نظمم چنان
خوشبخت و رقصان می شوم
ک آواز من دیوانه وار
خیزد به سوی آسمان......
هر چند هرگز پاسخی
از تو نمی آید مرا
من با شمار روز عمر
خواهم نگاشت
این خامشان پر سخن
پیغامبرهای کهن....
این سو قلم در دست من
آن سو نگاهت بر کلام
این رشته را می پرورم
تا روز لبخند و سلام...ِ
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
خطم ظریف است و خجول
با دلهره , نا مطمئن
یک شعر پر شور و نشاط
بعد از سلام....
همراه آن من می کشم
تصویر یک لبخند و گل
یعنی رفاقت , آشتی
بعدش برایت می کشم
یک آدمک در انتظار
یعنی که هستم بی قرار....
جای کلام آخری
"بدرود" نتوانم نوشت
من می نویسم از امید
امید دیدار نگار....
وقتی تجسم می کنم
گفتار من را خوانده ای
احساس و عطر گم شده
در لابه لای این لغات
دریافتی, بوئیده ای,
آنجا که رنگ آبی شعرم شرابی می شود
آنجا که روی اسم تو خطم خضابی می شود
از یاد چشم تو
به روی خط بی نظمم چنان
خوشبخت و رقصان می شوم
ک آواز من دیوانه وار
خیزد به سوی آسمان......
هر چند هرگز پاسخی
از تو نمی آید مرا
من با شمار روز عمر
خواهم نگاشت
این خامشان پر سخن
پیغامبرهای کهن....
این سو قلم در دست من
آن سو نگاهت بر کلام
این رشته را می پرورم
تا روز لبخند و سلام...ِ
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)
4_6008155859757040039.3gpp
1.8 MB
گفتم از عشق چیزی بنویسم
شاید...
از دوست داشتن
و از تو، آن دوم شخص مفرد معروف
شاید...
------
با سر انگشت کوچکش به شیشه ام زد
رها میان "تو" و "او" من
"گل می خری آقا"
و نگاهش به صندلی خالی کنار من!
چراغ سبز شد
و بوق تحمل سرازیر!
و ای کاش...
ای کاش...
ای کاش...
چراغهای جهان همه قرمز بودند...!
#فرزاد_سنایی
@chekamehsabz🍀
شاید...
از دوست داشتن
و از تو، آن دوم شخص مفرد معروف
شاید...
------
با سر انگشت کوچکش به شیشه ام زد
رها میان "تو" و "او" من
"گل می خری آقا"
و نگاهش به صندلی خالی کنار من!
چراغ سبز شد
و بوق تحمل سرازیر!
و ای کاش...
ای کاش...
ای کاش...
چراغهای جهان همه قرمز بودند...!
#فرزاد_سنایی
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)
و
عشق!
ترانه ای خواند
از پس غمگنانه های تاریخ!
زیبا و پر تپش...
باشد که
فرو ریزد اندوهمان
دمی
و
مردمان نام یکدیگر. رابخوانند
به دلدادگی....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
عشق!
ترانه ای خواند
از پس غمگنانه های تاریخ!
زیبا و پر تپش...
باشد که
فرو ریزد اندوهمان
دمی
و
مردمان نام یکدیگر. رابخوانند
به دلدادگی....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
حتی نمی توانم شاعر باشم
آنقدر غریب و سیالی
که می چرخی در دهلیز های زمان
و
فرود می آیی
چون سیمرغ
بر رویای شبانه ام
حتی نمی توانم شاعر باشم
تا بگویم
به کدامین واژه مصلوب است
این قدم زدنت در کنارم
بی هیچ کلامی
من کنار این سکوت
پهلو می گیرم
وجودم خیس و سبز خزه می بندد و
با موج نگاهت در هم فرو می ریزد
چون شکوه کشتی بر شن نشسته
آه
رها کن
بگذار تمام این واژه ها را دور بریزم
تنها یک بار دیگر
پس از سالیان دراز نبودنت
به خوابم بیا
کنارم به سکوت قدم بزن
و با من بگو
از تارهای سپید رسته بر گونه ات
میان آن انبوه براق سیاه
تنها ترین مرد جهان من!
باور نمی کنی هنوز
حتی نمی توانم شاعر باشم
وقتی تو در رویایم قدم می زنی و من
تمام روز
با بغضی عمیق
درمیان هیاهوی خالی خیابان
تنها سکوت می کنم
و تمام شعرهایم
در پیشگاهت جان می سپارند
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
آنقدر غریب و سیالی
که می چرخی در دهلیز های زمان
و
فرود می آیی
چون سیمرغ
بر رویای شبانه ام
حتی نمی توانم شاعر باشم
تا بگویم
به کدامین واژه مصلوب است
این قدم زدنت در کنارم
بی هیچ کلامی
من کنار این سکوت
پهلو می گیرم
وجودم خیس و سبز خزه می بندد و
با موج نگاهت در هم فرو می ریزد
چون شکوه کشتی بر شن نشسته
آه
رها کن
بگذار تمام این واژه ها را دور بریزم
تنها یک بار دیگر
پس از سالیان دراز نبودنت
به خوابم بیا
کنارم به سکوت قدم بزن
و با من بگو
از تارهای سپید رسته بر گونه ات
میان آن انبوه براق سیاه
تنها ترین مرد جهان من!
باور نمی کنی هنوز
حتی نمی توانم شاعر باشم
وقتی تو در رویایم قدم می زنی و من
تمام روز
با بغضی عمیق
درمیان هیاهوی خالی خیابان
تنها سکوت می کنم
و تمام شعرهایم
در پیشگاهت جان می سپارند
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
در این سرزمین
سر میبرند
هر سری را که بوی رستن میدهد
و
از گلو اره میکنند
درخت ریشه دار را
ریشه ات را پنهان کن.....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
در این سرزمین
سر میبرند
هر سری را که بوی رستن میدهد
و
از گلو اره میکنند
درخت ریشه دار را
ریشه ات را پنهان کن.....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
ای عشق گفتم که رفیقیم من و تو
رسوا شدهی عهد عتیقیم من و تو
با حکم بلا حبس در این خاک شدیم
دلتنگ در این چاه عمیقیم من و تو
#روژان_ب
@chekamehsabz🍀
ای عشق گفتم که رفیقیم من و تو
رسوا شدهی عهد عتیقیم من و تو
با حکم بلا حبس در این خاک شدیم
دلتنگ در این چاه عمیقیم من و تو
#روژان_ب
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
پاییزم و هنوز سبز
نه سنگ ونه خاک
یارای مقاومت من در زمین نبود
من ریشه هایم هوای تازه میخواهد
در هوایی که بوی آزادی نمیدهد
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
پاییزم و هنوز سبز
نه سنگ ونه خاک
یارای مقاومت من در زمین نبود
من ریشه هایم هوای تازه میخواهد
در هوایی که بوی آزادی نمیدهد
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
و تنیدند از ریشه ها،
ایستاده مردن را...
و برگ مرگ را سبز کردند
و گفتند:
اینک بهار...
کژدم اندیشان بی ریشه.
#آنی
#فرزادسنایی
@chekamehsabz🍀
و تنیدند از ریشه ها،
ایستاده مردن را...
و برگ مرگ را سبز کردند
و گفتند:
اینک بهار...
کژدم اندیشان بی ریشه.
#آنی
#فرزادسنایی
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
تو بِمو دِلّ ِ خَنّْهِ نَوِنـِ
وارِشْ اَگِرْ نَزِنْـِ
بِخاری دِلّ ِ هیمِه نَوِنِـ
تِ تونّی صَحرارِ شِ پِشت دَوِنّیْ
گِلْی ِ جا کَچِه بِتاشی بِتیمِ دِهونّ ِ دَوِنّیْ
ریشه بَزو مِ جانّ ِ
این سَر و اون سَر نِدامّـِ
مِرِ صحرا اِ جا بَدِزّیْ
بِتُن و آهِن مِرِ سِراغ هِداییْ
تِرِ سایه هِدامِ
اَتّا وَچِه ییْ نارمِ
تِ دیگه از حق مِنْ
دفاع نَکِنْ جانِ مِنْ
شِ تَنِ جا تَنّـِمِ ، امید بِ تِ نِدامّـِ
شِ سَر اَگِرْ نازِنی ، تِفِنْگِ لولّـِ بِشْکِنْ
وِرِ بَیْر او هاکِن ، بَشِنْ وِرِ اون هِمِنْ .
شعر و خوانش : #بلال_اصغری
زبان طبری
@chekamehsabz🍀
تو بِمو دِلّ ِ خَنّْهِ نَوِنـِ
وارِشْ اَگِرْ نَزِنْـِ
بِخاری دِلّ ِ هیمِه نَوِنِـ
تِ تونّی صَحرارِ شِ پِشت دَوِنّیْ
گِلْی ِ جا کَچِه بِتاشی بِتیمِ دِهونّ ِ دَوِنّیْ
ریشه بَزو مِ جانّ ِ
این سَر و اون سَر نِدامّـِ
مِرِ صحرا اِ جا بَدِزّیْ
بِتُن و آهِن مِرِ سِراغ هِداییْ
تِرِ سایه هِدامِ
اَتّا وَچِه ییْ نارمِ
تِ دیگه از حق مِنْ
دفاع نَکِنْ جانِ مِنْ
شِ تَنِ جا تَنّـِمِ ، امید بِ تِ نِدامّـِ
شِ سَر اَگِرْ نازِنی ، تِفِنْگِ لولّـِ بِشْکِنْ
وِرِ بَیْر او هاکِن ، بَشِنْ وِرِ اون هِمِنْ .
شعر و خوانش : #بلال_اصغری
زبان طبری
@chekamehsabz🍀