باران بيقراري ميباريد
باران و برف،
گفتيم تر نشويم
پناهي جستيم
در آب چاه بسته و تاريكي پنهان شديم.
چه دامچاله تلخي
يك سو دريچه ای به برف و خون و لجن
يك سو نهنگ, حمله ارواح, هوهوی مرگ, نردبام شكسته
آه, ايزدان كه گناهكاران را
به اشارتي به سنگ و ستاره بدل ميكنيد.
نفرين مان كنيد
نفرين مان كنيد
تا به هيئت مرغي
با دل تركيده
از اين چاه
برشويم...

#شمس_لنگرودی

@chekamehsabz🍀

از خاک آسمان مه آلود
رویید واژگونه درختی
با شاخه‌های نقره‌ای برق
با برگ‌های سبز ستاره
با میوهٔ طلایی خورشید
از قاب تنگ پنجره ، سنگ نگاه من
چون مرغ، پر کشید

بر شاخ آن درخت کهن خورد
برگ ستاره ها به زمین ریخت
در گل نشست میوهٔ خورشید

در کوچه، راه می‌روم اینک
خورشید در نشیب غروب است و ، چتر ابر
همچون درخت بر سر من سایه افکن است
چتری که دسته‌اش
چون
شاخه‌های صیقلی برق آسمان
همرنگ آهن است
چتری که گنبدش
چون طیف هفتگانهٔ خورشید، روشن است
این چتر و آن درخت در اندیشهٔ من است

#نادر_نادرپور

@chekamehsabz🍀

ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ می گذرد....
ﻋﺎﺷﻖ ﺁﻥ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ
ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﻢ ﻋﺒﻮﺭ می کنند
ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﻟﺒﺨﻨﺪﻡ می شوند.

#ﭘﺎﺑﻠﻮ_ﻧﺮﻭﺩﺍ

@chekamehsabz🍀

پاییز که میشود
میدوم بی امان بسمت باد و باران
شبیه پیچکی عاشق دیوار
میپیچم در آغوش کوچه
رد پای برگها را میگیرم و میروم تا دورترین پیاده روها
برای رسیدن به اولین خاطره ی دیدار
پاییز که میشود...


#ترنم

@chekamehsabz🍀

زنی‌ با موهای سیاه...
با بارانی سیاه...
با شال گردنی سیاه...
با کاغذی در مشت...
رویش نوشته...
" تو بهانه ی شعر‌های منی"
زنی‌ که دل به بارانی خیابان‌ها می دهد...
می رود...
می رود...
می رود...
و زیر لب می‌خواند...
دعا کن بر نگردم "
زنی شبیهِ من...

#نیکی_فیروزکوهی

@chekamehsabz🍀

صدایی جاودانه در این سرزمین
فریدون فروغی👌👌

@chekamehsabz🍀

من کوچه‌ ی خلوتی را مي‌ خواهم
بی انتها برای رفتن
بی‌ واژه برای سرودن
و آسمانی برای پرواز کردن
عاشقانه اوج گرفتن
رها شدن

#سيدعلى_صالحى

@chekamehsabz🍀

تسلای این جهان این است که رنجِ مُدام و پیوسته وجود ندارد. غمی می‌رود و شادی‌ای باز زاده می‌شود. این‌ها همه در تعادل‌اند. این جهان، جهانِ جبران‌هاست....

#آلبر_کامو

@chekamehsabz🍀

آری..
عشق...
همان فریبِ بهشت گم شده است
که جهنمی از تنهایی را
در من جا گذاشته
و با چمدانی از سکوت
ناپدید شده

#روژان_ب

@chekamehsabz🍀

بدرود گفتی
با چشمهای فروافتاده !
و در سکوت
رفتی...
اینک
من
مانده ام
تنها در ایستگاهی باران خورده
منتظر آخرین اتوبوس
به مقصد خانه ی "تو" !
....

#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀

من از سلاله‌ی درختانم
تنفس هوای مانده ملولم می‌کند
پرنده‌ای که مرده بود به من پند داد که پرواز را بخاطر بسپارم

#فروغ_فرخزاد

@chekamehsabz🍀

بهار آن سوی دیوار ماند و یادِ خوشش
هنوز با غم این برگ‌های زرد اینجاست

#هوشنگ_ابتهاج

@chekamehsabz🍀

نام اثر: نفرین بر چشم سبز تو |

نام هنرمند: لاپاکرا |

سبک: فلامنکو / فلامنکو کولی

@chekamehsabz🍀

دوستت دارم
اما نمى‌توانى مرا در بند کنى
همچنان که آبشار نتوانست
همچنان که دریاچه و ابر نتوانستند
و بند آب نتوانست
پس‏ مرا دوست بدار
آنچنان که هستم
و در به بند کشیدن روح و نگاه من
مکوش‏!
مرا بپذیر آنچنان که هستم  .    

غادة_السمان

@chekamehsabz🍀

می سرایم "تو" و چشمان "تو" را
نه سپیدی...
نه غزل...
تویی آن شعر دل انگیز و بلند...
که پر از مثنوی بارانی...
منم آن شاعر بیدل...
که فقط...
برق چشمان تو را می بیند...
سبک من عاشقی و قافیه ام دلتنگی ست...
منم آن مست و پریشان نگاهت...
که دلم
"تو" و "احساس تو" را می خواهد.

#فروغ_فرخزاد

@chekamehsabz🍀

گيرم كه در باورتان به خاك نشسته ام
و ساقه هاى جوانم از ضربه هاى تبرهاتان زخم دار است
با ريشه چه مى كنيد
گيرم كه بر سر اين بام
بنشسته در كمين پرنده اى
پرواز را علامت ممنوع مى زنيد
با جوجه هاى نشسته در آشيانه چه مى كنيد
گيرم كه مى زنيد
گيرم كه مى بُريد
گيرم كه مى كشيد
با رويش ناگزير جوانه چه مى كنيد

#خسرو_گلسرخى

@chekamehsabz🍀

ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یا رب مباد آن که گدا معتبر شود
بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست
سرها بر آستانه او خاک در شود
حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست
دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود

#حافظ

@chekamehsabz🍀

بدرود گفتی
با چشمهای فروافتاده !
و در سکوت
رفتی...
اینک
من
مانده ام
تنها در ایستگاهی باران خورده
منتظر آخرین اتوبوس
به مقصد خانه ی "تو" !
....

#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀

از من جز این دو دیده اشک آلود
آخر بگو... چه مانده که بستانی؟
ای شعر... ای الهه خون‌آشام
دیگر بس است... این همه قربانی...



#فروغ_فرخزاد

@chekamehsabz🍀

شب چکه کرد درتنم
داغ از ستاره شدم

ناگه

درمن نوری درخشید

تکه و پاره شدم

تکه ای در نقطه ای از تهران


تکه ای در جام نقره فام خانه ام

من فرو ریختم در زمین سرد

من هزار بار....

#مهناز_رضازاده

@chekamehsabz🍀