"عکسواره"
زیبا
تنها
سبز
بر تارک سرنوشت خشکیده ام...
آه چگونه اینسان نزدیکی و
اینچنین دور!
و بر سرزمین سوخته مان
سایه ای نمی فکنی؟؟
خوشا لحظه ای
لحظه ای که در آغوشت بیاسایم
ای آزادی.....
#مرجانه_جعفریان
زیبا
تنها
سبز
بر تارک سرنوشت خشکیده ام...
آه چگونه اینسان نزدیکی و
اینچنین دور!
و بر سرزمین سوخته مان
سایه ای نمی فکنی؟؟
خوشا لحظه ای
لحظه ای که در آغوشت بیاسایم
ای آزادی.....
#مرجانه_جعفریان
"عکسواره"
یاد باد
انروزها یادباد که درسایه سارم اشکهای دلتنگیت را میریختی
ویادگار عشق نافرجامت را برپوستم مینگاشتی...
ازغمت جان من تکیدن رفت
تو دل به جاده سپردی
به جستجوی همایی که شاید
برشاخی دیگر نشسته باشد.
من برگ روزهایی را ورق میزنم
که تبری ازجنس من کمرم را خواهد شکست.
بگذار نفهمند کسی پیشتر
قلبم را شکسته است!
#شکوه_پور_صفری
یاد باد
انروزها یادباد که درسایه سارم اشکهای دلتنگیت را میریختی
ویادگار عشق نافرجامت را برپوستم مینگاشتی...
ازغمت جان من تکیدن رفت
تو دل به جاده سپردی
به جستجوی همایی که شاید
برشاخی دیگر نشسته باشد.
من برگ روزهایی را ورق میزنم
که تبری ازجنس من کمرم را خواهد شکست.
بگذار نفهمند کسی پیشتر
قلبم را شکسته است!
#شکوه_پور_صفری
تو !
بی چون و چراترین" شعری "
که
میان دریای ذهن من
بیت,بیت
در نوسانی!
گاه متلاطم و توفانی
گاه آرام و آفتابی
گاه مرموز و عمیق....
آه همیشگی ترینم!
شعر در آغوش تو
زاده می شود
و آنگاه
قلم در دستان من
به رقص می آید
... .
#مرجانه_جعفریان
#شب_شعر
بی چون و چراترین" شعری "
که
میان دریای ذهن من
بیت,بیت
در نوسانی!
گاه متلاطم و توفانی
گاه آرام و آفتابی
گاه مرموز و عمیق....
آه همیشگی ترینم!
شعر در آغوش تو
زاده می شود
و آنگاه
قلم در دستان من
به رقص می آید
... .
#مرجانه_جعفریان
#شب_شعر
مرا به سر سپرد
او را به دل!!
چه میشود کرد
این روزها،عاقلانه ترین تصمیم ها "دلانه"گرفته میشود!
#امین_اصغری
او را به دل!!
چه میشود کرد
این روزها،عاقلانه ترین تصمیم ها "دلانه"گرفته میشود!
#امین_اصغری
چه کردی با من می دانی ؟
نه نمیدانی ... من خود هم نمیدانم !!
فقط می دانم
نمیدانم چه مرگم هست!
#امین_اصغری
نه نمیدانی ... من خود هم نمیدانم !!
فقط می دانم
نمیدانم چه مرگم هست!
#امین_اصغری
"عکسواره"
به لاله های گمنام میان علف ها
باید سوگند یاد کرد
که آزادی را باید از طبیعت آموخت
ما بی هویتان زمین
از روی چه اعتماد بنفسی زیبایی ها را لگد باران میکنیم
#امین_اصغری
به لاله های گمنام میان علف ها
باید سوگند یاد کرد
که آزادی را باید از طبیعت آموخت
ما بی هویتان زمین
از روی چه اعتماد بنفسی زیبایی ها را لگد باران میکنیم
#امین_اصغری
لنگرها را بکشید
قایق های کوچکِ ابری!
برویم به ناکجاآباد
آنجا که دیگر
سایه ای نیست
و باد مهربان
ابرهای دلتنگ را
دست به دست هم می دهد!
تا یکدیگر را در آغوش کشند ...
آه که آتشبازیِ بوسه هایشان
چقدر تماشایی ست
و آنگاه
به فریاد و شوق
می بارند!
و باران
هزاران عاشق
می زاید...
#مرجانه_جعفریان
قایق های کوچکِ ابری!
برویم به ناکجاآباد
آنجا که دیگر
سایه ای نیست
و باد مهربان
ابرهای دلتنگ را
دست به دست هم می دهد!
تا یکدیگر را در آغوش کشند ...
آه که آتشبازیِ بوسه هایشان
چقدر تماشایی ست
و آنگاه
به فریاد و شوق
می بارند!
و باران
هزاران عاشق
می زاید...
#مرجانه_جعفریان
شیرین زبانیهایم برایت را
من لبم را...
حسرت چیدنش برایت را
من لبم را...
درخت آرزو کردم "برایت" را
"فرخی" شد و دوختنش
"عین القصات" و...
آتش و نفت و بوریا
بوسه بر لب دوخته ام شیرین است
باورکن...
آتش قضات گلستان ابراهیم است
ایمانت کو؟!
من...
دستم قلم است
لنگ لنگان می روم
وای....
پای اندیشه ام خورد به سنگ
#فرزاد_سنایی
#شب_شعر
من لبم را...
حسرت چیدنش برایت را
من لبم را...
درخت آرزو کردم "برایت" را
"فرخی" شد و دوختنش
"عین القصات" و...
آتش و نفت و بوریا
بوسه بر لب دوخته ام شیرین است
باورکن...
آتش قضات گلستان ابراهیم است
ایمانت کو؟!
من...
دستم قلم است
لنگ لنگان می روم
وای....
پای اندیشه ام خورد به سنگ
#فرزاد_سنایی
#شب_شعر
آرام بگیر
پاک کن اشکهایت را
از آینه محبت ببین دنیایت را
اینها که گذشت بر تو
تقدیر تو بود
نه تقصیر تو
#عسل_شبرو
پاک کن اشکهایت را
از آینه محبت ببین دنیایت را
اینها که گذشت بر تو
تقدیر تو بود
نه تقصیر تو
#عسل_شبرو
نه كاغذ و نه،سي دو حروف الفبا
كه با تركيب شان معجزه ها روي مي دهد
هيچ كدام
ضامن بقاي ما نيستند
من
خواستار محرم شدن دل
مثل شعرهايمان شده ام.
#مظنون_هميشگي
كه با تركيب شان معجزه ها روي مي دهد
هيچ كدام
ضامن بقاي ما نيستند
من
خواستار محرم شدن دل
مثل شعرهايمان شده ام.
#مظنون_هميشگي
يادت باشد
كه به ياد بياوري
با پايان ارديبهشت
رو سياهي فقط و فقط
براي تمام سنگ فرش هاي پياده روهايي مي ماند
كه بي من در اين شهر پر حادثه قدم زده ايي
يادم باشد
كه به ياد بياورم
مقابل بادهاي سرگردان ايستادم
كه خدشه ايي به دفتر شعرم وارد نشود
چون عشق تو
ضابطه ی تمام دوست دارم هایی ست
که تا کنون برای چشمهایت گفته بودم.
#مظنون_هميشگي
كه به ياد بياوري
با پايان ارديبهشت
رو سياهي فقط و فقط
براي تمام سنگ فرش هاي پياده روهايي مي ماند
كه بي من در اين شهر پر حادثه قدم زده ايي
يادم باشد
كه به ياد بياورم
مقابل بادهاي سرگردان ايستادم
كه خدشه ايي به دفتر شعرم وارد نشود
چون عشق تو
ضابطه ی تمام دوست دارم هایی ست
که تا کنون برای چشمهایت گفته بودم.
#مظنون_هميشگي
من تاریکی پشت کوچه های بن بستم،
نفسی عمیق بین دو هق هق
در لحظه ی شکستن بغضی قدیمی
و سکوتی بلند
پس گریه ای بلندتر
همین قدر ساده
خودم را توصیف میکنم.
و همین قدر غمگین ...
#مازیار_مجد
نفسی عمیق بین دو هق هق
در لحظه ی شکستن بغضی قدیمی
و سکوتی بلند
پس گریه ای بلندتر
همین قدر ساده
خودم را توصیف میکنم.
و همین قدر غمگین ...
#مازیار_مجد