🌈🍀چکامه سبز🤍💚
216 subscribers
3.18K photos
370 videos
59 files
237 links
Download Telegram
#یاد_دوست

 به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد

غلط است هر که گوید که به دل رهست دل را
دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد

#وحشی_بافقی

@chekamehsabz🍀
Life in the Sun
Mantua
There's blood on the ground
But a dead horse doesn't feel the weep

Life in the sun is a walk in the park
And as easy as pie with #a_drink in my hand
I don't have to move and i don't have to change
And the wind buries everything under the sand

@chekamehsabz🍀
همسو با توصیف و توضیح مناسبت کاربردی فضای بیان و خلق موسیقی در گام لاماژور توسط شوبرت،
ما هم در گام لا ماژور راه خود را به شعر میکنیم آغاز  :

        (مقوا خواب در لا ماژور )



همچون مقوا‌خوابی مسخ و بی‌تفاوت

بر ویرانه‌های غرور خویش

کفش از پای کنده، آرمیده‌ام..

ویرانه ای از اجزاء یکدست
هم اندازه
یک رنگ
هم قافیه
هم وزن!

همصدا
هم فرکانس
همچون بوق آزاد تلفن

منطبق با ششمین نت موسیقی‌:

"لا"

بی تغییر،مطمئن،همیشگی

که سال‌هاست پنجمین سیم هزاران گیتار کوک شده با آن

تک مصوتی که ادامه اش در گوش

به جنونت می‌کشد ..

یک نت لا..

که از هر تکه این ویرانه

هزاران "لای" ممتد درهم تنیده

تیغ می‌کشد برگوش

ویرانه ای از امیدهای دروغین

که با هر شروع دوباره

تا پایان همیشگی‌اش

ممتد و تکراری

ویران و ویرانتر زپیش

دور خویش می‌چرخد

کنون باز اینجاست

با پژواکی در هم پیچیده و عظیم

گویی که خورشید ناخنش را به عمد

بر مرمر سرد انکار گرمای خویش بکشد

اکنون
کوه را تراشید...


#افشین_د. مرداد ۴۰۲

@chekamehsabz🍀
من یادگاریهایم را
در موطن جانت گذاشته ام...
جای بوسه هایم
روی گوشهایت که با تمام کوچکیشان
تمامی مرا شنیده اند؛
روی انگشتانت
که خاک ناباور تنم را
به نوازش سبز کرد...
تن تو آن قاره ایست
که نقشه اش را
بطری شراب صدساله افسانه های قدیمی
به ساحل سوت و کور زیستنم اورد..‌.
نمازم را
به اقتدای لبخند تو
از بین قله های سینه مهربانت،
ملائک به رقص برخواسته اند!
گویی خدایم
ترا برای رسالت شفای روح یائسه ام
به زمین آغوشم تبعید کرده است!


#شکوفه_پورصفری

@chekamehsabz🍀
STUDY MUSIC Classic Songs for Studying Calm Relax Song Classical Musica
PIANO Instrumental #1
در ایستگاه عصر تابستان
پیاده می شم
می دوم تا "تو" !
ابرها سپیدند
چون ردیف دندانهایت
وقتی که می خندی
...
شعله ی فندک
آبی ست
دود می شوی
در پکی عمیق و
خاکستری...

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀
Dreams
Sten Erland Hermundstad
تو زندگی هر کسی یه روزی یکی میره
که بعد اون رفتنای بقیه اهمیتی
نداره دیگه ..!
به قول رشیدی‌سمرقندی :
چون بی تو گذشت ،
بگذرد بی‌دگران ..

@chekamehsabz🍀
وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم
بندها را بردرانم پندها را بشکنم

چرخ بدپيوند را من برگشايم بند بند
همچو شمشير اجل پيوندها را بشکنم

پنبه اي از لاابالي در دو گوش دل نهم
پند نپذيرم ز صبر و بندها را بشکنم

مهر برگيرم ز قفل و در شکرخانه روم
تا ز شاخي زان شکر اين قندها را بشکنم

تا به کي از چند و چون آخر ز عشقم شرم باد
کي ز چوني برتر آيم چندها را بشکنم

#مولانا_جان

@chekamehsabz🍀
#عکسواره

سالهاست که ایستاده‌ام به عور
با رعشه‌های مدام
چونان که هر بار
نیمم
نیم دیگرم را می‌بلعد

من هر سپیده
بر آینه تکثیر می‌شوم
و هر تکه ام به سویی گسیل می‌شود
با نقابی از لبخند

و هر شبانه
بر تنم
جراحتی حلول می‌کند
عمیق...

این زخم‌های موذب
سالهاست که تاب آورده‌اند
به خیالی لذیذ

کاش پیله‌ام به پروانگیم بیارزد...

#فیروزه_مهدیانی

@chekamehsabz🍀
#عکسواره

پشت آینه،
شکسته ای خسته میبینم

انگارخیال خوشم را
جایی جا گذاشته‌ام

درون سنگ استخوانم
طنین صدایی نهفته است

که از طنین این صدا اشک می ریزید...

#مهناز_رضا_زاده

@chekamehsabz🍀
#عکسواره

چشمانم را می‌بندم
بزک لبخند را،
شور وشر
جوانی را
از صورتم پاک میکنم.
خودرا
در خلوت سردو موذی آینه
پرتاب میکنم؛
میشکنم
و بار دیگر
به موش افسرده روحم
اعلام حضور میکنم
که زندگانیم را می جود

تماشاگران برایم کف میزنند
چشمانم برق میزنند،
ومن بروی صحنه
بر طبل رویای خود شادانه میکوبم

به خانه میرسم
چشمانم را می‌بندم
سم عوام فریبی را
در حضورآینه بالا می آورم...

#شکوفه_پورصفری

@chekamehsabz🍀
#عکسواره

آئینه تو را نشانم داد
ای غمِ در میان چشمانم
تا تو هستی مقابلم ، هیچم
در منی که همیشه میمانم


جان من کمی نگاهم کن
بوسه ای نذر چشم زیبایت
مثل آن تب که در تنم افتاد
گیر کردم میان موهایت

عطر پیراهنت به هم  ریزد
مرزهای  شیشه ی تن را
بشکن و با  تنم بگو امشب
راز دنیای با تو بودن را

در تو مهمانم ای زلال آئین
غسل تعمید میدهی تا عشق
میبری آسمان، زمینم را
می‌تپی هر رگ مرا با عشق


دور انگشت خود بپیچانم
با لبت آشنا بکن من را
روح سرکش شوم ، بیندازم
توی سطل زباله ای تن را

اینطرف  غم و تو لبخندی
چهره ات هم همیشه بی کینه
قاب عکسی شکسته ام بانو
روبرویم  تویی که  آئینه...!

#خانوم_گل

@chekamehsabz🍀
#عکسواره

باید سکوت کنم
در انزوای صبح های ملال آور!
و فریادم را
بر جای بگذارم
در آینه....
و اشکهایم را
در کاسه ی چشمم
بخشکانم
باید سکوت کنم
...

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀
To Ra Dost Daram 1
Farhad Mehrdad
ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم....


شاعر : #مهدی_اخوان_ثالث


با صدای : #فرهادمهراد


@chekamehsabz🍀
رفیقم! نازنینم !
خاطراتت زنده خواهد بود
شب است اینجا و اما,
تک چراغت زنده خواهد بود
...

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀
مثِ برفایی تو.
تازه آبم که بشن برفا و عُریون بشه کوه
مثِ اون قله‌ی مغرورِ بلندی
که به ابرای سیاهی و به بادای بدی می‌خندی…

#احمدشاملو

@chekamehsabz🍀
از بن سنگی
بر دامن سبز خیالی دور
نه چندان دور
ریشه دواندم که بمانم
صنوبری که خویش را چوبه دار مینامید
و هر صبح
مردی را سر بدار
در سایه نمناکش، دراز میکردند.!
در آخرین برگ این سررسید زشت و زیبا
نه سلامی را میماند
نه جوابی را منتظر 
چرا که فرق نمیکند از زیر زبان کدام لهجه
بذر تف کرده رهگذریست
اما
ایستاده ام
آویخته بر شاخسار خود تنهایم
و به بلوغ اندامم ، چشم دوخته ام
ماه نقره فام هزار تکه
آشنایی..!
نمیشناسی ام..؟؟؟

#خانوم_گل

@chekamehsabz🍀
ندانستی؟!
که این بی‌وزنی مسموم
رهایی نیست؟
آری.. آری.. می‌دانم
که دیریست همه خودت را
با خود برده ای
اما ندانستی که من نیز
دیگر هیچ ذره‌ای از وجودم را
نزد تو نگذاشتم..
به پشت سرت نگاه کن..
آری هیچ..
دیگر هیچ ذره ای از من،
با تو
یا در پی‌ات نیست..

کنون از تو فقط خودی مانده
بی من
تو سبک،یا که سبکبال نشدی
این رهایی نیست
سیاه تر از سیاهچال
تو.. پوک شدی ..
همان خودی بی بال
که انگار اولین آرزویمان
و تنها معجزه پروازش را
هرگز نداشته،


یا
.

فراموش کرده ..

#افشین_د
۲۳مرداد۴۰۲

@chekamehsabz🍀
برنج از ساقه می‌دزدند
کشاورزان هزاران غم درو کردند
چه نانی
چه آبی
به رسم یادبودِ خاطراتِ داس
سلام میکنم با قامت نور

#بلال_اصغری
(مرداد۱۴۰۲)

@chekamehsabz🍀
به این کلمه‌ها دقت کنید: «داماد»، «کشک»، «نان»، «شوش»، «گرگ»
یک‌ ویژگی جالب این کلمه‌ها این است که اگر هر كدام از آن‌ها را از طرف دیگر، يعنی از آخر به اول هم بخوانیم باز به خودِ همان کلمه می‌رسیم!
حالا این ترکیب‌ها یا گروه كلمه‌ها را در نظر بگیرید: «ماش شام»، «خرس سرخ»، «مرگ گرم». این ترکیب‌ها هم همان خاصیت را دارند، یعنی خودشان و معکوس‌شان یکی است!
و اما جالب‌تر و سخت‌تر از همه این ابیات است:
شکّر بترازوی وزارت برکش / شو همره بلبل بلب هر مهوش
رامش مرد گنج باری و قوت / تو قوی را بجنگ در مشمار
در ادبیات به این آرایۀ ادبی یا صنعت شعری «قلب مُستَوی» گفته می‌شود و معمولاً شاعران برای نشان دادن توانایی خود از آن استفاده می‌کنند.

#بدانیم

@chekamehsabz🍀
دل من آشوب است
نقش شمشیر زمان
نیش های بسیار
و شکستن های
وحشی و سرد و خموش
روی پیشانی من
خبر از آن "من" دیگر دارد
جنگ در تک تک این ثانیه ها
صلح نشناخته‌ای را در من
نقش جانم کرده است
هستی از آنچه نبوده است
آمد به میان...

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀