بی شک
تمام این روزها
می شد
در جیغ خالی خیابانی
نشئه ی خواب آور بسته ی قرصی
یا نشیب پرتگاهی
به خود پایان داد
اگر این همه رویای یتیم
که هر شب میان سکوت زاییده بودمشان
بی مادر نمی شدند!

#مریم_ک

@chekamehsabz🍀

انبوه غم حریم و حرمت خود را از دست داده است
دیریست هیچ‌کار ندارم
وقتی که هیچ کار نداری
تو هیچ کاره‌ای
مانند یک وزیر
من هیچ‌ کاره‌ام
یعنی که شاعرم.
آغاز انهدام چنین است
اینگونه بود
آغاز انقراض سلسۀ مردان
تنها بر سنگ گور من بنویسید
یک جنگنجو که نجنگید
اما شکست خورد

#نصرت_رحمانی

@chekamehsabz🍀

" دژاوو "

یک عصر آفتابی زمستان!
سرمای خورشید
حسرت تزریق می کند
در رگهای محتضر عابران
و زندگی
شبیه مردن است!
آسمان می بارد
به خشم
در مسیر خاکستری دریا!
و مرغان ماهیخوار
تکه نان مانده ی کودک گمشده را
می دزدند....
...
ماهی‌ها
در اعماق آب
فرو می‌روند....

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

امیدوارم اگر خدایی هم آن بالا هست، به‌ جز آمار برداری از ویسكی خوردن و گوشتِ
خوک خوردنِ من،
حواسش به چیزهای مهم‌تر
دیگری نیز باشد...!!!


✍ خالد حسینی
📙 بادبادک باز

@chekamehsabz🍀

خداحافظ پسر...

🖤🖤

@chekamehsabz🍀

‏خاورمیانه را به تقلید چشمان شرقیِ تو ساخته اند...
پرالتهاب
اندوهگین
خسته
زیبا...

#نزارقبانی

@chekamehsabz🍀

عجب رنجی
دمیده اید
در کالبد جان ما !
که التیام نمی یابد
حتی
در جادوی نفس های
اسفند ...

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

پوشش کاذب"

ما تنها یک لحظه در زمان هستیم

تنها یک چشم به هم زدن

همچون رویایی برای یک نابینا 

مناظری از یک ذهن

امیدوارم که تو آن را درنیابی....

ترجمه : #افشین_د

@chekamehsabz🍀

جواب این معما
تویی
بیا که
گره از سرگشتگی جماعتی باز کنی
آنهای بی تو و در یادت
آنهای با تو و در یادش....

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

من نوشتم

چاره یی نیست به جز در گذر هیچ گذشتن
با من از کام دو عاشق به دو دیوار قفس
به صداقت پس یک فحش رکیک
آه چند برگ ضخیم
غنچه‌ای  قبل تبسم
شک به پرواز دو جغد
درک من از منِ من
هیچ نبود
من نوشتم تو نخوان  
باد که می‌آید به سرانجام حضور .

#بلال_اصغری

@chekamehsabz🍀

هرم خورشید نگاهت
نقش در دنیای یاد است

شرح حال این دل تنگ
قصه ی گیسو و باد است

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

می‌شنوی صدای پایش را
که چگونه می‌شکند
شب را
سکوت را
انحنای وجود را
داروگ به انتظار نشسته است
زمستان هر چه بافته
رشته می‌شود
اولین شکوفه
پیام پیروزی بهار را می‌دهد
آواز توکا
باطل می‌کند
طلسم فصل را
و خدا غنوده نیست
در جدول ریاضیات!
در حضور پادشاه فصل‌ها
امپراتور جهان است بهار
که جای هر قدمش
گلی می‌روید

#بلال_اصغری

@chekamehsabz🍀

نیمه شب است و من
باز می گردم
از نبش قبر خویش
خسته و خاک آلود
می نشینم
گوشه ای
سیگاری آتش می زنم
و
فنجان داغ خون خویش را سر می کشم
خیره به این گورستان بزرگ
بر سنگ هر مزاری
نام آرزویی نوشته است

#مریم_ک

@chekamehsabz🍀

دورانی‌است
از شعر
تا سکوت ،
نامش چیست ؟
نمی‌دانم.
یادش به‌خیر..

#افشین_د

@chekamehsabz🍀

نه شاه می‌داند
نه سرباز
که کیست ؟
آنکه شطرنج را برپا کرده..

#افشین_د

@chekamehsabz🍀

"پوچی"

امروز یه عده دیگه رو نفله کردم، خیلی گشنمه ، کلاه و دستکشمو دراوردم رفتم دو تا بندری خریدم خوردم با یه نوشابه ی زرد ازین گنده ها ولی هنوز تشنمه...
همه جونم عرق کرده تو این هوای سرد!
پشتم درد می کنه ولی حال کردم طرف مثل یه جوجه ته کوچه بن بست گیر افتاده بود، فکر کرده بچه بازیه!!!
هوا کاملا تاریک شده دینگ گوشیمو شنیدم ، از بانکه
روزی امروزمونم رسید
خسته ام ، یه سیگاری چاق کنم و بعدش برم کپه بذارم
فردا محلم عوض می شه ، خیلی دوره بهم....

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

آوازخوان بهار بودم
در" روزهای آخر اسفند"
و لبخندت
قاف هجای "عشق"
...
پاییز از دو سو
جاری شد و
شور آوازم
مزه ی اشک و خون گرفت
...

امسال
نوسبزینه ها
یاد گیسوان به خاک شده را
می رویند
و
یاد عزیزت
در بافه های مویم
عطرآگین است
هنوز

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

امروز، گرچه هیچ امیدی نیست
امّا بیا، بیا همه یک‌بار
یک‌بار‌ِ دیگر، ای دوست، ای همسایه
با همّتی غیورتر از خون‌ِ سربداران
تجدید‌ِ عهد با شرف و شور و زندگی
تکرار‌ِ کار و کوشش‌ِ دیگر کنیم
یک‌بار‌ِ دیگر، ای دوست، ای همسایه
از لابه‌لای‌ِ شبی که اسم‌ِ شب ندارد
پاورچین پاورچین گذر کنیم
من هیچ نامی از تو نمی‌پرسم
من نام‌ِ خود را نیز از یاد برده‌ام
امّا بیا تا باز هم بقایامان را
مانند‌ِ وارثان‌ِ مصائب خبر کنیم
شاید برای نسلی دیگر
این نادرست و زشت را بزداییم
راه‌ِ درست و زیبا را
هموارتر کنیم
یک‌بار‌ِ دیگر، ای دوست، ای همسایه ...

#مهدی_اخوان_ثالث
از کتاب سال دیگر ای دوست ، ای همسایه...

@chekamehsabz🍀

#عکسواره

سرو بیمار...
سرو غمدار...
دیدی که
چگونه پاییز شد در بهار؟!
بیداد بیداد!
که خرمدین جان تورا
_تکه تکه _
برای دار کردند...
و جان سبز تورا
آغشته به خون حلاج، هزار بار کردند.
آن شاخ سبز
که از خاطر اندوهگینت شد جدا،
مرده مباد
که بیرق آزادگی بر آن
فرازند فرداها!

#شکوفه_پورصفری

@chekamehsabz🍀

#عکسواره

من که از این تصویر چیزی نمیفهمم،
تو اگر فهمیدی،
با خدا از نان خشک سفره ها بگو،
بگو ابر رحمتت
میل باریدن ندارد گِلییِ سقفِ خانه ها را،
بگو نوروز در راه است،
در همین چند روز،
پسر بچه پا ندارد
از بس که با اشک روی زمین کوفت
که بابا...
شلوار نو ندارم...
بگو
بگو
بگو...
من که از شعر
از خودم
از این واژه ها بیزارم...

#آنی
#با_حالی_رنجور_و_دلی_شکسته
#شرق_اندوه
#فرزادسنایی

@chekamehsabz🍀