بر قایقی میان مه

عروسک کودکی‌ات را

به آغوش می‌کشم


حدود اندامم گم شده

و در آمیزشی تهی از مرز جسم

در دریاچه‌ای
میان کاج های کوهستانی
پوشیده از برف و مه

به عمق می‌روم

با صورتی رو به تو
و لبخندی مواج..

به هنگام فرار میلیون‌ها حباب ریز ناگفته‌ها
از میان لب هایم

محو می‌شود صورتم.

و عروسک
هنوز نزد توست..

#افشین_د

@chekamehsabz🍀

گفتم : -" این باغ ار گل سرخ بهاران بایدش ؟..."
گفت : -" صبری تا كران روزگاران بایدش
تازیانه ی رعد و نیزه ی آذرخشان نیز هست,
گر نسیم و بوسه های نرم باران بایدش."
گفتم : -" آن قربانیان پار , آن گلهای سرخ ؟..."
گفت : -"آری..." ناگهانش گریه آرامش ربود,
وز پی خاموشی طوفانی اش
گفت : -" اگر در سوك شان ابر می خواهد گریست,
هفت دریای جهان یك قطره باران بایدش."
گفتمش : -" خالی ست شهر از عاشقان ,
وینجا نماند مرد راهی تا هوای كوی یاران بایدش."
گفت : -" چون روح بهاران آید از اقصای شهر ,
مردها جوشد ز خاك, آنسان كه از باران گیاه,
و آنچه می باید كنون صبر مردان و دل امیدواران بایدش

#محمدرضا_شفیعی_کدکنی

@chekamehsabz🍀

شروین حاجی‌پور ممنونیم.

برای توی کوچه رقصیدن
برای ترسیدن به وقت بوسیدن
برای خواهرم خواهرت خواهرامون
برای تغییر مغزها که پوسیدن
برای شرمندگی برای بی پولی
برای حسرت یک زندگی معمولی
برای کودک زباله گرد آرزوهاش
برای این اقتصاد دستوری
برای این هوای آلوده
برای ولیعصر و درخت های فرسوده
برای پیروز و احتمال انقراضش
برای سگ های بی گناه ممنوعه
برای گریه های بی وقفه
برای تصویر تکرار این لحظه
برای چهرهی که میخنده
برای دانش آموزا برای آینده
برای این بهشت اجباری
برای نخبه های زندانی
برای کودکان افغانی
برای این همه برای غیر تکراری
برای این همه شعارهای توخالی
برای آوار خونه های پوشالی
برای احساس آرامش
برای خورشید پس از شبای طولانی
برای قرص های اعصاب و بی خوابی
برای مرد میهن آبادی
برای دختری که آرزو داشت پسر بود
برای زن زندگی آزادی
برای آزادی
برای آزادی
برای آزادی

شروین حاجی‌پور و آهنگ «برای»، برنده‌ی جایزه‌ی گرمی برای بهترین آهنگ برای تغییر اجتماعی

@chekamehsabz🍀

آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا ، دیواری فروریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیار نمی بایست دریافتن را

که هر ویرانه نشانی از غیاب انسانی ست
که حضور انسان آبادانی ست
همچون زخمی همه عمر
خونابه چکیده
همچون زخمی همه عمر
به دردی خشک تپنده
به نعره ای چشم بر جهان گشوده
به نفرتی از خود شونده
غیاب بزرگ چنین بود
سرگذشت ویرانه چنین بود!
آه اگر آزادی سرودی می خواند کوچک ، کوچکترحتا ،
از گلوگاه یکی پرنده

#احمدشاملو

@chekamehsabz🍀

سنگ می روید از دهانمان!
واخورده و دمسرد
تاب نمی آوریم
قاصدک را!
...
عشق
در انحصار هیچکس
در نمی آید!
و ما!
تشنه و خشمگین،
می تازیم
بر هم
چون‌ سیل!
...
عشق،
نظاره گر
هروله ی نادانی
و
دهانهای فراخ،
آرام می گرید
و
در انحصار
"هیچکس"
در نمی آید...

#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀

قطعه ی "برای..."

اجرا از : #سیروس_سیفی_راد

@chekamehsabz🍀

"قطعه ی برای" عنوان اثری است که بر اساس تغییرات اجتماعی اخیر بر روی سلسله توییت هایی که مردم در فضای مجازی نوشته بودند به اهنگسازی و خوانندگی شروین حاجی اقاپور به اجرا در امد و در مراسم گرمی سال ۲۰۲۳ در زیرگروه جدید این بزرگترین رویداد موسیقی کشور امریکا برنده ی مقام نخست شد. با توجه به حساسیت مسایل سیاسی خیلی از احساسات و هیجانات مردمان جوامع گوناگون همواره مورد سرکوب قرار می گیرد که متاسفانه بر خلاف اولین اصول پایه ی اندیشه ی ازاد و حقوق دموکراتیک است. اگرچه جایزه ی گرمی یک عنوان ارزشمند در کارنامه ی هنری یک هنرمند است اما به واقع می توان گفت جایزه ی اصلی وی توسط مردم خیلی پیش تر به او اعطا شد. در تنظیم جدیدی که من از این قطعه داشتم دو نوازی تار ایرانی و پیانو امتدادی فراتر از کلام این اثر است که فقط و فقط منعکس کننده ی حس و حال این روزهاست و سخن دلهای رنجور و شکسته ی مردمان. مردمانی که سیاسی نیستند ولی در رنج بوده و با قلبی شکسته همچنان امیدوار فردای روشن تر هستند.
به امید روزی که در هیچ جای جهان رنگی از ظلم ، فقر و نا برابری نباشد. انگونه که هستی همه ی موجودات را ارزشمند می داند و ادمی نیز با مهر و عشق در جهانی پر از صلح و دوستی رفتار کند و ان را بسازد برای فردایی بهتر نه انکه بسوزاند برای امروز بهتر خویش!

#سیروس_سیفی_راد

@chekamehsabz🍀

" رنج زیستن "


رهگذر راه را پیمود و رفت
و هرگز ندانست
زیستن
غم‌های زیادی به جهان می افزاید.

در خلوت آسمان مردگان
چشم های تو دیگر سخن نمی گویند.

شب بی نگاهت خاطره یِ سکوتِ بی سرانجامی ست.

کسی نمی دانست
مرگ کنار پرتگاه، پاهایش را دراز کرده
و اندام این خزان در هم پیچیده
خاک را شکنجه می کند.

کسی نمی‌دانست
این درد نهفته
همه چیز را برای مردن انسان فراهم می‌کند و
چه وحشیانه می شکافد خاک سرد را
خشم گلویم را می فشارد
و آغوشم می گیرند

سکوت و اشک
سکوت و اشک
سکوت و اشک

شکسته جان، ایستاده ام بر این چهره ی خسته

اینگونه
تا گور مرداب های حسرت قد کشیده ام

اندوه، جانم را می مکد و
کسی نمی دانست
چگونه تاب آوردم این دلتنگی را

کسی نمی دانست
زیستن،
غم های زیادی به جهان می افزاید.

#ساراشرفی

@chekamehsabz🍀

دروازه های جهان
گشوده نخواهند شد
بعد از مرگ!
و زندگی دیگری
تو را
نمی خواند
شب معنای دیگری دارد
وقتی عاشقی
و روز
معنایی دیگر
وقتی آزادی

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

دکلمه منظومه #آرش_کمانگیر
از #سیاوش_کسرایی
با صدای شاعر

@chekamehsabz🍀

#یاد_دوست

نالد به حال زار من امشب سه تار من
این مایهٔ تسلی شب های تار من

یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی
یادت بخیر یار فراموشکار من

#شهریار

@chekamehsabz🍀

گفتند: مبادت که غنایی هستی!
مجنون صفت و بیهده جایی هستی!

گفتم که دریغ گر غنا می نبود
خود جلوه ی عالم برود از "هستی"


#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀

#عکسواره

@chekamehsabz🍀

#عکسواره

آی لیلی..لیلی زمانه من!
آی مجنون وطن!
ای زلف پریشانت زندگانیت را داده به باد!
دل کندن کار تونیست؛
ای مبرا ترین مجرم ازگناه،
به جرم دیدن
انسانیتی که صادر کردند و
گلوله وارد کردند!
ای چشم تو شهید راه بیداری!
ستیغ آفتاب حق،
از شانه سرو بلند رهایی
بر تو درود خواهد داد!

#شکوفه_پورصفری

@chekamehsabz🍀

#عکسواره

در ترجمانِ بریلِ ظلمت،
آسمان آبی است همچنان،
درختان سبز،
و فردا سپید...
نگاهم امّا،
به رنگ خون است

#فرزادسنایی

@chekamehsabz🍀

#عکسواره

چشمانم ،
بر رویاهایم بسته است،
در همان نگاه خونین اما،
آینده روشن است...

#پگاه_سنایی

@chekamehsabz🍀

#عکسواره

سرخی خون من
غروب روزگار توست
که بر نگاه ما شتک زده
ما خورشید قلابی قدرتت را
با زخمهایمان
بر خاک نشانده ایم

#مریم_ک

@chekamehsabz🍀

#عکسواره

در  بی قانونی خفاش ها خفته بودیم
چشم دیدن
چشم تر مارا هم نداشتند
در خیزش بر تاریکی
به عزم رقص برخاستیم
به تعزیر آن همه خورشید که درما
می سوخت
پنجه بر چشم ها ساییدند
اما
به شکوه زرد کوه
که در زاینده رود جاریست

خونی که از چشم ما جاری شد
باز باغ را سبز خواهد کرد

#محسن_شریفی

@chekamehsabz🍀

#عکسواره

باغ گلزار هم باشد
زخم خورده ایم از تیغ روزگار

چشم و دلم خون میخورد و خون می‌چکد

در این کارزار روزگار

#مهناز_رضازاده

@chekamehsabz🍀

#عکسواره

میخواست ایمان بیاورد
به قدرت خون و باران
میخواست در نگاه چلچله ها
بهار را به تماشا بنشینید
در هجوم کرکسان
چشمهایش را بخشید به آسمان
به روشنایی مهتاب
با خیال رهایی زمین از سیاهی مطلق
.....
باران بارید
خون بارید
و خیابان برای اندوه دخترک سخت گریست

#ترنم

@chekamehsabz🍀