#عکسواره
با هم که باشیم
سمفونی بهشت مینوازند
دستهایمان
حتی اگر
آنسوی پنجره
دوزخ باشد
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
با هم که باشیم
سمفونی بهشت مینوازند
دستهایمان
حتی اگر
آنسوی پنجره
دوزخ باشد
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
دست تو دست
دست به دست
دست تو دست
دست به دست
نمایشنامه ای که فقط یک بازیگر ثابت دارد
با یک بازیگر میهمان اجرا میشود
دست کش ها دست به دست می شوند
چه فرقی می کند روی چه دستی آرام گرفته باشند
#محسن_شریفی
@chekamehsabz🍀
دست تو دست
دست به دست
دست تو دست
دست به دست
نمایشنامه ای که فقط یک بازیگر ثابت دارد
با یک بازیگر میهمان اجرا میشود
دست کش ها دست به دست می شوند
چه فرقی می کند روی چه دستی آرام گرفته باشند
#محسن_شریفی
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
هر هوایی
به یاد میآورد
تو را
برایم
آنقدر گرم
که میسوزم
در سرد ترین
رفتنت.....
#حسین_ش
@chekamehsabz🍀
هر هوایی
به یاد میآورد
تو را
برایم
آنقدر گرم
که میسوزم
در سرد ترین
رفتنت.....
#حسین_ش
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
کسی دستی بیاورد
دستهای یَکشِفُ و سوء
به شیشه ها نرسید
گیج خورد و از نردبانِ نداری افتاد
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
کسی دستی بیاورد
دستهای یَکشِفُ و سوء
به شیشه ها نرسید
گیج خورد و از نردبانِ نداری افتاد
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
فقر از دستانش می چکد
ن
ا
ن
درد دارد
سفره اش خالی ست
فقر تا پستان های مادر رسیده
چروکیده آرزوهایش زیر ساختمانهای نیمه تمام
تکرار روزهای کهنه
#ساراشرفی
@chekamehsabz🍀
فقر از دستانش می چکد
ن
ا
ن
درد دارد
سفره اش خالی ست
فقر تا پستان های مادر رسیده
چروکیده آرزوهایش زیر ساختمانهای نیمه تمام
تکرار روزهای کهنه
#ساراشرفی
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
دست هایش
پشت خستگی ها پنهان شده
پشت پنجره ای
که از پشتش هیچکس پیدا نیست
روح در دستانش مرده است
چطور باید از این برزخ خستگی گریخت؟..
#مهناز_رضا_زاده
@chekamehsabz🍀
دست هایش
پشت خستگی ها پنهان شده
پشت پنجره ای
که از پشتش هیچکس پیدا نیست
روح در دستانش مرده است
چطور باید از این برزخ خستگی گریخت؟..
#مهناز_رضا_زاده
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
بهار که بیاید
رقصان
خانه تکانی
خواهم کرد!
و
پشت شیشه های تمیز پنجره
آمدن عمو نوروز را
به انتظار خواهم نشست
که از پس سالها رنج
سرانجام
پیروز
خواهد آمد
حتما!
بهار که بیاید....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
بهار که بیاید
رقصان
خانه تکانی
خواهم کرد!
و
پشت شیشه های تمیز پنجره
آمدن عمو نوروز را
به انتظار خواهم نشست
که از پس سالها رنج
سرانجام
پیروز
خواهد آمد
حتما!
بهار که بیاید....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
دستکشهایم را دیده ای؟!
پشت همان پنجره ی باران خورده جا مانده
و انگار کسی مدام در خواب های شبانه ام
راه میرود و درگودی دستهایم رازقی های معصوم میکارد
#ترنم
@chekamehsabz🍀
دستکشهایم را دیده ای؟!
پشت همان پنجره ی باران خورده جا مانده
و انگار کسی مدام در خواب های شبانه ام
راه میرود و درگودی دستهایم رازقی های معصوم میکارد
#ترنم
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
این دست ها،
آیا
نارِ دشتِ سینه ای را،
در شبی تاریک
درنوردیده است؟
این دست ها،
آیا
لمسِ شانه هایی را
خواب دیده است؟
این دست ها،
آیا
لبانی را،
در بهتِ چشمانی
بوسیده است؟
این دست ها
آیا...؟!
این دست ها
خدا را هم منکر شده است
که دستی را در دستش
هرگز ندیده است...
این دست...ها
در "ها"یِ زمستانی سرد
از بی کسی
مرده است...
#فرزادسنایی
#آذر ۱۴۰۰
@chekamehsabz🍀
این دست ها،
آیا
نارِ دشتِ سینه ای را،
در شبی تاریک
درنوردیده است؟
این دست ها،
آیا
لمسِ شانه هایی را
خواب دیده است؟
این دست ها،
آیا
لبانی را،
در بهتِ چشمانی
بوسیده است؟
این دست ها
آیا...؟!
این دست ها
خدا را هم منکر شده است
که دستی را در دستش
هرگز ندیده است...
این دست...ها
در "ها"یِ زمستانی سرد
از بی کسی
مرده است...
#فرزادسنایی
#آذر ۱۴۰۰
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (مرجانه جعفریان)
دوست دارم گهگاه گم شوم
مثل پرندههای پاییز
میخواهم میهنی تازه بیابم
غیر قابل دسترس
و خدایی
که مرا تعقیب نکند
و سرزمینی که دشمنم نباشد!
میخواهم از پوستم بیرون بزنم
از صدایم
و از زبانم
و مثل عطر مزرعهها
سیال شوم!
#نزارقبانی
برگردان: یدالله گودرزی
@chekamehsabz🍀
مثل پرندههای پاییز
میخواهم میهنی تازه بیابم
غیر قابل دسترس
و خدایی
که مرا تعقیب نکند
و سرزمینی که دشمنم نباشد!
میخواهم از پوستم بیرون بزنم
از صدایم
و از زبانم
و مثل عطر مزرعهها
سیال شوم!
#نزارقبانی
برگردان: یدالله گودرزی
@chekamehsabz🍀
هرگز باور نکن
دست ها
و چشم ها
و صدا ها
را
سردی دست های سحر گاه
به باز شدن غنچه شکوفه ها
گرمی چشم های صبح گاه
به سقوط میوه ها ی رسیده
و گرمی صدای صلاة ظهر
به ریزش برگ های زرد عصرگاهی
هر سلامی را عیلکی واجب نیست
هر ادعایی را تصدیقی نیست
هر نقدی را عیاری لازم نیست
هر سعی را اجرتی 'صواب نیست
پروانه به عشق بازان پاک دل
وفا را نشان نمی دهد
قفس آفرودیته به آسمان هرا نمی رسد
صداقت غریب تر از آن است
که چشمان هرزه ایی
نعش بی جانش را
به نظاره نشیند
#محسن_شریفی
@chekamehsabz🍀
دست ها
و چشم ها
و صدا ها
را
سردی دست های سحر گاه
به باز شدن غنچه شکوفه ها
گرمی چشم های صبح گاه
به سقوط میوه ها ی رسیده
و گرمی صدای صلاة ظهر
به ریزش برگ های زرد عصرگاهی
هر سلامی را عیلکی واجب نیست
هر ادعایی را تصدیقی نیست
هر نقدی را عیاری لازم نیست
هر سعی را اجرتی 'صواب نیست
پروانه به عشق بازان پاک دل
وفا را نشان نمی دهد
قفس آفرودیته به آسمان هرا نمی رسد
صداقت غریب تر از آن است
که چشمان هرزه ایی
نعش بی جانش را
به نظاره نشیند
#محسن_شریفی
@chekamehsabz🍀
هنوز هم برایم
عشق
یعنی تو!
و خوشبختی
یعنی صدای گامهایت!
آرام و متین...
می بینی
زمان
ایستاده است
میان ما
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
عشق
یعنی تو!
و خوشبختی
یعنی صدای گامهایت!
آرام و متین...
می بینی
زمان
ایستاده است
میان ما
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
آه !
ای همیشگی ترینم!
بنویس
در کتاب زندگی
ورقی !
که ما
بی نبرد
عشق را
باختیم به حسرت.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
ای همیشگی ترینم!
بنویس
در کتاب زندگی
ورقی !
که ما
بی نبرد
عشق را
باختیم به حسرت.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
به احترامت
هنوز سبزم!
زردی ام را
نمی خواستی!
سالهاست که بی تو
سبز نمودم
غم و اندوهم
را دوست نداشتی!
دل هنوز مشتاق توست!
نگاه پر حسرتم را
نمی دیدی!
مرا برهان
از غم نیستت !
زردم اکنون
بی بهار سبز تو!
آه و اشکم را
نمی خواستی!
#حسین_ش
@chekamehsabz🍀
هنوز سبزم!
زردی ام را
نمی خواستی!
سالهاست که بی تو
سبز نمودم
غم و اندوهم
را دوست نداشتی!
دل هنوز مشتاق توست!
نگاه پر حسرتم را
نمی دیدی!
مرا برهان
از غم نیستت !
زردم اکنون
بی بهار سبز تو!
آه و اشکم را
نمی خواستی!
#حسین_ش
@chekamehsabz🍀
از رنگها بیرون زده بودی
وپیاپی
از پی تو میآمدند
عطر پاشیده بر کتفهایت
و قدمآشوبی ،که طی میشد
بر من وتو
تا سلام....
نام تو
همان کهنه جراحتِ گمشده
همان بلورِ نمکِ بر زخم،ریخته
هستِ من
با بودِ تو بودن،شد
چه به،که تو باشی
چه به،که تو بیایی
تا در یک صبحِ خواهنده
بر بام بنشینی
وساده شوی
در رقصِ یاختههای تنم
ای بعید...
ای دورتر از بعید....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
وپیاپی
از پی تو میآمدند
عطر پاشیده بر کتفهایت
و قدمآشوبی ،که طی میشد
بر من وتو
تا سلام....
نام تو
همان کهنه جراحتِ گمشده
همان بلورِ نمکِ بر زخم،ریخته
هستِ من
با بودِ تو بودن،شد
چه به،که تو باشی
چه به،که تو بیایی
تا در یک صبحِ خواهنده
بر بام بنشینی
وساده شوی
در رقصِ یاختههای تنم
ای بعید...
ای دورتر از بعید....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
از اندوه بسیار شاعر شدیم
سیگارها از چرخ دنده های کارخانه به پیاده روها رسیدند
همراه پاییزهای سرد باریدیم
از درختان صدای اره می آمد
وقتی خیابان در سکوت شب
در وحشت سایه ها خود را به خواب میزد
وزندگی فقط یه واژه بود
روی شیشه ای بخار گرفته
#ترنم
@chekamehsabz🍀
از اندوه بسیار شاعر شدیم
سیگارها از چرخ دنده های کارخانه به پیاده روها رسیدند
همراه پاییزهای سرد باریدیم
از درختان صدای اره می آمد
وقتی خیابان در سکوت شب
در وحشت سایه ها خود را به خواب میزد
وزندگی فقط یه واژه بود
روی شیشه ای بخار گرفته
#ترنم
@chekamehsabz🍀