#اولین_پزشک_ایرانی
#دکتر_ابوالقاسم_بختیار
اولین پزشک ایرانیست که تا سن ٣٩ سالگی تحصیلات ابتدایی داشت و خدمتکار یکی از خوانین بزرگ بختیاری بود. او هر روز فرزندان خان را به مدرسه میبرد و همانجا میماند تا مدرسه تعطیل میشد و دوباره آنها را به منزل میبرد. دبیرستانی که فرزندان خان در آن تحصیل میکردند یک کالج آمریکایی (دبیرستان البرز) بود که مدیریت آن برعهده #دکتر_جردن بود.
#دکتر_جردن از پنجره دفتر کارش می دید که هر روز جوانی قوی هیکل چند دانشآموز را به مدرسه میآورد.
یکروز که این جوان در شکستن و انبار کردن چوب به خدمتگذار مدرسه کمک کرد #دکتر_جردن از کار او خوشش آمد و او را به دفتر فرا خواند و از او پرسید که چرا ادامه تحصیل نمیدهد. جوان (#دکتر_ابولقاسم_بختیار) گفت که بهعلت سن بالا و نداشتن هزینهی تحصیل و همچنین با داشتن سه فرزند قادر به اینکار نیست ؛
#دکتر_جردن پذیرفت که خود شخصا آموزش او را در زمانیکه باید منتظر بچههای خان باشد بر عهده بگیرد. او بهعلت استعداد بالا ظرف چند سال موفق به اخذ دیپلم شد و با کمک #دکتر_جردن برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و سرانجام در سن ۵۵ سالگی مدرک دکترای پزشکی خود را از دانشگاه نیویورک گرفت #دکتر_بختیار چهار فرزند داشت که همگی آنها پزشک بودند .
#دکتر_ساموئل_مارتین_جردن #معلم و #مبلغ_آمریکایی از سال ١٨٩٩ تا ١٩۴٠ ریاستِ #کالج_آمریکایی در تهران را بر عهده داشت و به پاس خدماتش خیابانی در تهران بهنامش نامگذاری شد.
گاهی یک خدمت ما میتواند سرنوشت فرد و حتی اجتماعی را تغییر دهد.
خوبی ، خوبیست با هر #مذهب و یا هر #ملیتی !!!
اینم دلیل نامگذاری #خیابان_جردن
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
#دکتر_ابوالقاسم_بختیار
اولین پزشک ایرانیست که تا سن ٣٩ سالگی تحصیلات ابتدایی داشت و خدمتکار یکی از خوانین بزرگ بختیاری بود. او هر روز فرزندان خان را به مدرسه میبرد و همانجا میماند تا مدرسه تعطیل میشد و دوباره آنها را به منزل میبرد. دبیرستانی که فرزندان خان در آن تحصیل میکردند یک کالج آمریکایی (دبیرستان البرز) بود که مدیریت آن برعهده #دکتر_جردن بود.
#دکتر_جردن از پنجره دفتر کارش می دید که هر روز جوانی قوی هیکل چند دانشآموز را به مدرسه میآورد.
یکروز که این جوان در شکستن و انبار کردن چوب به خدمتگذار مدرسه کمک کرد #دکتر_جردن از کار او خوشش آمد و او را به دفتر فرا خواند و از او پرسید که چرا ادامه تحصیل نمیدهد. جوان (#دکتر_ابولقاسم_بختیار) گفت که بهعلت سن بالا و نداشتن هزینهی تحصیل و همچنین با داشتن سه فرزند قادر به اینکار نیست ؛
#دکتر_جردن پذیرفت که خود شخصا آموزش او را در زمانیکه باید منتظر بچههای خان باشد بر عهده بگیرد. او بهعلت استعداد بالا ظرف چند سال موفق به اخذ دیپلم شد و با کمک #دکتر_جردن برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و سرانجام در سن ۵۵ سالگی مدرک دکترای پزشکی خود را از دانشگاه نیویورک گرفت #دکتر_بختیار چهار فرزند داشت که همگی آنها پزشک بودند .
#دکتر_ساموئل_مارتین_جردن #معلم و #مبلغ_آمریکایی از سال ١٨٩٩ تا ١٩۴٠ ریاستِ #کالج_آمریکایی در تهران را بر عهده داشت و به پاس خدماتش خیابانی در تهران بهنامش نامگذاری شد.
گاهی یک خدمت ما میتواند سرنوشت فرد و حتی اجتماعی را تغییر دهد.
خوبی ، خوبیست با هر #مذهب و یا هر #ملیتی !!!
اینم دلیل نامگذاری #خیابان_جردن
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تجاوز، جنایت است.
با توجیهات بیهوده وکیل مدافع متجاوزان نشویم.
با این کارها به قربانیان کمک کنیم تا به زندگی برگردند و البته از طریق قانونی حقوقشان را دنبال کنند.
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
با توجیهات بیهوده وکیل مدافع متجاوزان نشویم.
با این کارها به قربانیان کمک کنیم تا به زندگی برگردند و البته از طریق قانونی حقوقشان را دنبال کنند.
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
همیشه توان این را داشته باش
تا از کسی یا چیزی که
آزارت میدهد
به راحتی دل بکنی
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
تا از کسی یا چیزی که
آزارت میدهد
به راحتی دل بکنی
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ندیدم سری به سرداری، مگر بسیار سرها زیر پای او
خودستایان تکیه بر اریکهها زدهاند؛ کتاب خدا را چنان میخوانند که سود ایشان است.
آنان که طیلسان زهد پوشیدهاند تک پیرهنان را پیرهن بر تن میدرند.
آنان که دستار بر سر نهادهاند سر از گردن خداترسان میاندازند و آنان که آب بر مردمان میبندند مردمان را آب از لبه تیغ میدهند.
این نیست آنچه ما میگفتیم!
🎥 #روز_واقعه
✏#بهرام_بیضایی
📹#شهرام_اسدی
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
خودستایان تکیه بر اریکهها زدهاند؛ کتاب خدا را چنان میخوانند که سود ایشان است.
آنان که طیلسان زهد پوشیدهاند تک پیرهنان را پیرهن بر تن میدرند.
آنان که دستار بر سر نهادهاند سر از گردن خداترسان میاندازند و آنان که آب بر مردمان میبندند مردمان را آب از لبه تیغ میدهند.
این نیست آنچه ما میگفتیم!
🎥 #روز_واقعه
✏#بهرام_بیضایی
📹#شهرام_اسدی
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
مرگم باد ...!
اگر لحظهای کوتاه بیایم از تکرار این پیش پا افتادهترین حرف که " دوستت دارم " !
دوستت دارم ...
به نجابت باران قسم !
#احمد_شاملو
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
اگر لحظهای کوتاه بیایم از تکرار این پیش پا افتادهترین حرف که " دوستت دارم " !
دوستت دارم ...
به نجابت باران قسم !
#احمد_شاملو
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
کاش !!!
#پنجرهی اتاقم رو به هیچ دیواری باز نمیشد تا میتوانستم نفسی تازه کنم.
#انگیزههایم همه دلسردیست ؛
#هیجانم یخزده ؛
#انرژیهاییکه دیگر فوران نخواهد کرد ؛
#شهریوریکه دیگر گرمایی ندارد و بهتزدهی سرمای زودرس زمانه شده ؛
#کارهایی که دیگر از دستم بر نمیآيد ؛
#استخوانهاییکه در حال خرد شدن هستند زیر فشار اهرمها ، در جنگی نابرابر ؛
فکر کنم دچار #پیری زودرس شدهام.
#نسترن_رستمی
#تناقض_گویی_های_یک_دل_دیوانه
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
#پنجرهی اتاقم رو به هیچ دیواری باز نمیشد تا میتوانستم نفسی تازه کنم.
#انگیزههایم همه دلسردیست ؛
#هیجانم یخزده ؛
#انرژیهاییکه دیگر فوران نخواهد کرد ؛
#شهریوریکه دیگر گرمایی ندارد و بهتزدهی سرمای زودرس زمانه شده ؛
#کارهایی که دیگر از دستم بر نمیآيد ؛
#استخوانهاییکه در حال خرد شدن هستند زیر فشار اهرمها ، در جنگی نابرابر ؛
فکر کنم دچار #پیری زودرس شدهام.
#نسترن_رستمی
#تناقض_گویی_های_یک_دل_دیوانه
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
دلگیری من
از نبود کسی نیست
دلگیری من از این بودنهای تو خالیست.
از این بودنهاییکه
از هزاران نبودنها بیشتر آتش
بر دلت میزند...
من عمریست از این
تضادها دلگیرم...
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
از نبود کسی نیست
دلگیری من از این بودنهای تو خالیست.
از این بودنهاییکه
از هزاران نبودنها بیشتر آتش
بر دلت میزند...
من عمریست از این
تضادها دلگیرم...
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
آدمها را لبریز نکنیم !
همیشه نمیشود نادیده گرفت ،
آستانهی تحملِ هرکس ، اندازهای دارد .
هر آدمی از یکجایی به بعد ، خسته میشود ،
از خوب بودن دست میکشد ،
قسمتهای آزار دهندهی زندگیاش را جدا میکند و برای همیشه دور میریزد !
با خودخواهی و غرورهای بیجا ، صبرِ آدمها را لبریز نکنیم !
آدمهایِ این روزگار ، به قدری فکر و مشغله دارند که حوصله ندارند پایِ حرف و برداشتهای اشتباهِ ما بنشینند ،
حوصله ندارند خودشان را با اخلاق و طرز تفکرِ ما عوض کنند ،
کاری به کارِ آدمها نداشته باشیم !
آدمها ، سرشان به کارِ خودشان گرم است ،
آدمها دل و دماغِ سابق را ندارند ...
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
همیشه نمیشود نادیده گرفت ،
آستانهی تحملِ هرکس ، اندازهای دارد .
هر آدمی از یکجایی به بعد ، خسته میشود ،
از خوب بودن دست میکشد ،
قسمتهای آزار دهندهی زندگیاش را جدا میکند و برای همیشه دور میریزد !
با خودخواهی و غرورهای بیجا ، صبرِ آدمها را لبریز نکنیم !
آدمهایِ این روزگار ، به قدری فکر و مشغله دارند که حوصله ندارند پایِ حرف و برداشتهای اشتباهِ ما بنشینند ،
حوصله ندارند خودشان را با اخلاق و طرز تفکرِ ما عوض کنند ،
کاری به کارِ آدمها نداشته باشیم !
آدمها ، سرشان به کارِ خودشان گرم است ،
آدمها دل و دماغِ سابق را ندارند ...
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
وقتی از اتاق و ساختمان زدم بیرون،
رفتم جلو بیمارستانِ طالقانی نشستم،
روی نیمکت ایستگاه اتوبوس،
باران گرفت انگار بر من میبارید...
دو جوانِ معتاد آمدند، خیلی خمار بودند.
دلدل میکردند که از من تقاضای پول کنند.
هرچه توی جیبم بود بهشان دادم حرفهایی رد و بدل شد و رفتند.
اتوبوس میآمد و میرفت و من سوار نشدم اما داشتم به این فکر میکردم.
خیلی از ماها در ایستگاهیم و لزومی ندارد سوار شویم بلکه باید توقف کامل کرد
زیرا از خودمان یا جلو زدیم یا عقب
ماندهایم.
#من_نگران_مشکلات_نیستم.
#نگرانم_پیش_از_مرگ_به_خودم_نرسم.
#بههمین_سادگی.
#مهرداد_شیرعلی
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
رفتم جلو بیمارستانِ طالقانی نشستم،
روی نیمکت ایستگاه اتوبوس،
باران گرفت انگار بر من میبارید...
دو جوانِ معتاد آمدند، خیلی خمار بودند.
دلدل میکردند که از من تقاضای پول کنند.
هرچه توی جیبم بود بهشان دادم حرفهایی رد و بدل شد و رفتند.
اتوبوس میآمد و میرفت و من سوار نشدم اما داشتم به این فکر میکردم.
خیلی از ماها در ایستگاهیم و لزومی ندارد سوار شویم بلکه باید توقف کامل کرد
زیرا از خودمان یا جلو زدیم یا عقب
ماندهایم.
#من_نگران_مشکلات_نیستم.
#نگرانم_پیش_از_مرگ_به_خودم_نرسم.
#بههمین_سادگی.
#مهرداد_شیرعلی
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
Forwarded from اتچ بات
🔹رئیس کل دادگستری استان:
سمنها در مبارزه با فساد ما را یاری کنند
♻️ در ادامه جلسات هم اندیشی هیات اندیشه ورز سازمان های مردم نهاد استان با مسئولین استانی، روز پنجشنبه سیزدهم شهریورماه رئیس کل دادگستری استان میزبان منتخبین سمن های استان بود.
▫️در این جلسه فریبرز نجفی مهر مدیرکل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری با اشاره به روند تشکیل هیات اندیشه ورز سمن های استان ، ضرورت انسجام بخشیدن به توده های مردم و تقویت جامعه مدنی برای افزایش مشارکت های اجتماعی را یادآور شد و گفت : پویایی و بالندگی جامعه در گرو توجه همه مدیران به گروه های مرجع از جمله سمن هاست و برای اینکه هر روزه شاهد رشد جرائم اجتماعی نباشیم و آمار پرونده های ورودی به دستگاه قضا کاهش پیدا کند ، باید حس تعلق خاطر به شهر و دیارمان را در شهروندان افزایش دهیم که این نقش را تشکل های مردمی به خوبی می توانند ایفاء نمایند.
▫️ وی حضور دکتر توسلی زاده با افکار توسعه ای و نگاه اجتماعی اش به حوزه قضا و حقوق شهروندی در منصب قاضی القضات استان را فرصت مغتنمی برای ایجاد تعامل میان سازمان های مردم نهاد و دستگاه قضایی دانست و گفت: تشکل ها می توانند با ویترینی نمودن عملکرد مدیران ، امکان سنجش و ارزیابی هر مسئولی را برای مردم فراهم نمایند و لذا در تلاش هستیم که با پشتیبانی مدیران ارشد استان، ارتباط تقابلی برخی ادارات با سمن ها را به ارتباطی تعاملی تبدیل نماییم .
▫️در ادامه این نشست، اعضای هیات اندیشه ورز استان با ابراز خوشحالی از رویکرد مردم مدارانه رئیس کل دادگستری استان ، به بیان دیدگاه ها و نظرات خود و انتظارات جامعه از دستگاه قضا پرداختند و از لزوم برخورد جدی و مقتدرانه با بزه های سازمان یافته ، اجرایی شدن دستورالعمل رییس قوه قضاییه در رابطه با تعامل با تشکل های غیردولتی ، توجه به دغدغه مردم در رابطه با احداث تله کابین و احتمال عدم ثبت جهانی طاقبستان ، حمایت از گروه های حافظ محیط زیست ، توجیه برخی مدیران که جایگاه سمن ها را باور ندارند، و ... سخن گفتند .
▫️در ادامه این نشست دکتر توسلی زاده رئیس کل دادگستری استان با اظهار خرسندی از تشکیل این جلسه؛ بیان داشت: سمن ها می توانند برای حل مسائل اجتماعی و مقابله با فساد یار و یاور ما باشند .
▫️ وی ادامه داد: هر چقدر بتوانیم به واسطه حضور تشکل های مردمی که نفوذ خوبی در جامعه دارند ، اختلافات مردم را به صلح و سازش ختم نماییم می توانیم به داشتن جامعه ای سرشار از مروت و جوانمردی خوشبین باشیم.
▫️رییس کل دادگستری استان ادامه داد: تغییر سبک زندگی شهروندان و تقبیح رفتارهایی که در شرع و قانون جایگاهی ندارند ، ترویج مهربانی در جامعه ، شفاف سازی عملکردها و مطالبه گری از دستگاه های اجرایی و ... از اقداماتی می باشد که سمن ها می توانند به خوبی آنها را اجرا نمایند.
▫️ وی در پایان گفت: در مبارزه با فساد به هیچ عنوان کوتاه نخواهیم آمد و در این راه از همه سمن ها یاری می طلبیم.
🔹 در این جلسه همچنین دکتر نجفی معاون جدید پیشگیری دادگستری استان برنامه های این معاونت را برای همراهی و حمایت از سمن ها تشریح نمود.
___
روابط عمومی و امور بین الملل استانداری کرمانشاه
@ostkrh
سمنها در مبارزه با فساد ما را یاری کنند
♻️ در ادامه جلسات هم اندیشی هیات اندیشه ورز سازمان های مردم نهاد استان با مسئولین استانی، روز پنجشنبه سیزدهم شهریورماه رئیس کل دادگستری استان میزبان منتخبین سمن های استان بود.
▫️در این جلسه فریبرز نجفی مهر مدیرکل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری با اشاره به روند تشکیل هیات اندیشه ورز سمن های استان ، ضرورت انسجام بخشیدن به توده های مردم و تقویت جامعه مدنی برای افزایش مشارکت های اجتماعی را یادآور شد و گفت : پویایی و بالندگی جامعه در گرو توجه همه مدیران به گروه های مرجع از جمله سمن هاست و برای اینکه هر روزه شاهد رشد جرائم اجتماعی نباشیم و آمار پرونده های ورودی به دستگاه قضا کاهش پیدا کند ، باید حس تعلق خاطر به شهر و دیارمان را در شهروندان افزایش دهیم که این نقش را تشکل های مردمی به خوبی می توانند ایفاء نمایند.
▫️ وی حضور دکتر توسلی زاده با افکار توسعه ای و نگاه اجتماعی اش به حوزه قضا و حقوق شهروندی در منصب قاضی القضات استان را فرصت مغتنمی برای ایجاد تعامل میان سازمان های مردم نهاد و دستگاه قضایی دانست و گفت: تشکل ها می توانند با ویترینی نمودن عملکرد مدیران ، امکان سنجش و ارزیابی هر مسئولی را برای مردم فراهم نمایند و لذا در تلاش هستیم که با پشتیبانی مدیران ارشد استان، ارتباط تقابلی برخی ادارات با سمن ها را به ارتباطی تعاملی تبدیل نماییم .
▫️در ادامه این نشست، اعضای هیات اندیشه ورز استان با ابراز خوشحالی از رویکرد مردم مدارانه رئیس کل دادگستری استان ، به بیان دیدگاه ها و نظرات خود و انتظارات جامعه از دستگاه قضا پرداختند و از لزوم برخورد جدی و مقتدرانه با بزه های سازمان یافته ، اجرایی شدن دستورالعمل رییس قوه قضاییه در رابطه با تعامل با تشکل های غیردولتی ، توجه به دغدغه مردم در رابطه با احداث تله کابین و احتمال عدم ثبت جهانی طاقبستان ، حمایت از گروه های حافظ محیط زیست ، توجیه برخی مدیران که جایگاه سمن ها را باور ندارند، و ... سخن گفتند .
▫️در ادامه این نشست دکتر توسلی زاده رئیس کل دادگستری استان با اظهار خرسندی از تشکیل این جلسه؛ بیان داشت: سمن ها می توانند برای حل مسائل اجتماعی و مقابله با فساد یار و یاور ما باشند .
▫️ وی ادامه داد: هر چقدر بتوانیم به واسطه حضور تشکل های مردمی که نفوذ خوبی در جامعه دارند ، اختلافات مردم را به صلح و سازش ختم نماییم می توانیم به داشتن جامعه ای سرشار از مروت و جوانمردی خوشبین باشیم.
▫️رییس کل دادگستری استان ادامه داد: تغییر سبک زندگی شهروندان و تقبیح رفتارهایی که در شرع و قانون جایگاهی ندارند ، ترویج مهربانی در جامعه ، شفاف سازی عملکردها و مطالبه گری از دستگاه های اجرایی و ... از اقداماتی می باشد که سمن ها می توانند به خوبی آنها را اجرا نمایند.
▫️ وی در پایان گفت: در مبارزه با فساد به هیچ عنوان کوتاه نخواهیم آمد و در این راه از همه سمن ها یاری می طلبیم.
🔹 در این جلسه همچنین دکتر نجفی معاون جدید پیشگیری دادگستری استان برنامه های این معاونت را برای همراهی و حمایت از سمن ها تشریح نمود.
___
روابط عمومی و امور بین الملل استانداری کرمانشاه
@ostkrh
Telegram
attach 📎
در #سرزمینِ ما
شاید هنوز هیچچیز عالی نباشد.
اما به اعترافِ گرسنگان
سخنرانیهای وزیر تغذیه
فوقالعاده است .
#برتولت_برشت
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
شاید هنوز هیچچیز عالی نباشد.
اما به اعترافِ گرسنگان
سخنرانیهای وزیر تغذیه
فوقالعاده است .
#برتولت_برشت
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
از بدو پیدایش #آرامشم را #جنگ ربود.
از همان آغاز #مادرم سختیهای زیادی را متحمل شد. زمان #آژیر_قرمز به خاطر شرایط فیزیکیش که به من آبستن بود قادر نبود به زیر تختخواب پناه ببرد پس ناگزیر، باید دستان #کودک سه سالهاش را میگرفت و دواندوان یک طبقه از آپارتمان را به سمت پایین طی میکرد تا بتواند در پاگردِ راه پله ، زیر پلهها پنهان شود مبادا که سقفِ خانه بر سرش آوار شود.
#کودکیام را #جنگ ربود.
بیخبر از همهجا به دنبال جنگندههایی که با سرعت از روی سرمان میگذشتند و #آااا_آاااا کنان بر دهان میکوبیدیم و در انتظار بایبای خلبان جنگندهی عراقی ، حسرت بهدل تا تهِ کوچه میدویدیم. ما خوشحال از دیدن میگ و جنگنده بودیم و مادرم در آتش ترسهای متعدد و بیپایان #جنگی میسوخت . در نهایت من ماندم و یک پای آسیبدیده از #جنایتهای_جنگی.
#نوجوانیام را #جنگ ربود.
روپوشهای مدرسهایی که متشکل از چهار رنگ اصلی( بر خلاف منشور رنگهای اصلی دنیا ) بود. #مشکی ، #سورمهایی، #قهوهایی و #طوسی.
شلوارهایمان آنقدر بلند بود که نه تنها روی کفش را میپوشاند بلکه از پشت ، پایین شلوار زیر پاشنههای کفش میرفت اما باز ناظمِ مدرسه ، پاچهی شلوارمان را بالا میزد ببیند جوراب پوشیدهایم یا نه؟
#یادش_بخیر!
خانم ناظم با آن مدل چادر پوشیدن و راه رفتنش به #خفاش_شب شبیهتر بود تا ناظمِ مدرسه ( آخه آن زمان #خفاش_شب تازه مد شده بود) و ذهن ما در مدرسه با یک #خفاش_شب و در راه مدرسه با یک #خفاش_شب دیگر درگیر بود.
راستی!
خانم ناظم همیشه یک دستمال کاغذی هم در دستانش بود و آن را چنان محکم به لبهایمان میکشید تا ببیند #ماتیکی میشود یا نه؟ لبهای من به خاطر حساسیتهای پاییزیی ، همیشه دچار خشکی و به رنگ قرمز بود و من از ترسِ خانمِ ناظم حتی جراتِ زدنِ " پمادِ ویتامینِ آ " را هم نداشتم (چون قرمزی لبهایم را دو چندان و براق میکرد) هر سری که دستمالش را به لبهایم میکشید دستمالش #خونی میشد و باز جرات اعتراض نداشتم.
خانمِ ناظم ، کارهای اعجابانگیز بسیار دیگری را هم بلد بود که شاید در آینده از آنها نیز سخن بگویم.
#جوانیام را #جنگ ربود.
اما اینبار روشهایش فرق میکرد.
مثلا #گشت_ارشاد و #ارشادهای_متفاوتش.
تصمیم داشتم آیندهی #کودکم را بسازم.
اما #دریغ و صد #افسوس....
#کودکیش را #جنگ ربود.
استرسهای شبانهروزی زلزلهی نود و شش ، سیلِ نود و هشت ، گرسنگی بیامان مردمان شهرم و در پی آن #کودکهای زبالهگردی که آویزانِ سطلهای زباله هستند ، کنجکاوی #کودکم را دو چندان کرده ، خبرهای بد و ناگوار از شروع #جنگهای (سرد و نرم و سخت ) که ذهن #کودکم را مشوش کرده ، کرونای نود و نه که وسواس به نظافت را در #کودکم چند برابر کرد و قطعا در آینده او را دچار مشکل خواهد کرد.
در تلاشم که آیندهاش #جنگزده نشود.
#پسرم را تسلیم تصمیمهای #غلط مسئولین نخواهم کرد.
#کودک_من_موش_آزمایشگاهی_نیست
#شهر_من_آزمایشگاه_نیست
#نفرین_بر_تمام_جنگهای_دنیا
#نسترن_رستمی
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
از همان آغاز #مادرم سختیهای زیادی را متحمل شد. زمان #آژیر_قرمز به خاطر شرایط فیزیکیش که به من آبستن بود قادر نبود به زیر تختخواب پناه ببرد پس ناگزیر، باید دستان #کودک سه سالهاش را میگرفت و دواندوان یک طبقه از آپارتمان را به سمت پایین طی میکرد تا بتواند در پاگردِ راه پله ، زیر پلهها پنهان شود مبادا که سقفِ خانه بر سرش آوار شود.
#کودکیام را #جنگ ربود.
بیخبر از همهجا به دنبال جنگندههایی که با سرعت از روی سرمان میگذشتند و #آااا_آاااا کنان بر دهان میکوبیدیم و در انتظار بایبای خلبان جنگندهی عراقی ، حسرت بهدل تا تهِ کوچه میدویدیم. ما خوشحال از دیدن میگ و جنگنده بودیم و مادرم در آتش ترسهای متعدد و بیپایان #جنگی میسوخت . در نهایت من ماندم و یک پای آسیبدیده از #جنایتهای_جنگی.
#نوجوانیام را #جنگ ربود.
روپوشهای مدرسهایی که متشکل از چهار رنگ اصلی( بر خلاف منشور رنگهای اصلی دنیا ) بود. #مشکی ، #سورمهایی، #قهوهایی و #طوسی.
شلوارهایمان آنقدر بلند بود که نه تنها روی کفش را میپوشاند بلکه از پشت ، پایین شلوار زیر پاشنههای کفش میرفت اما باز ناظمِ مدرسه ، پاچهی شلوارمان را بالا میزد ببیند جوراب پوشیدهایم یا نه؟
#یادش_بخیر!
خانم ناظم با آن مدل چادر پوشیدن و راه رفتنش به #خفاش_شب شبیهتر بود تا ناظمِ مدرسه ( آخه آن زمان #خفاش_شب تازه مد شده بود) و ذهن ما در مدرسه با یک #خفاش_شب و در راه مدرسه با یک #خفاش_شب دیگر درگیر بود.
راستی!
خانم ناظم همیشه یک دستمال کاغذی هم در دستانش بود و آن را چنان محکم به لبهایمان میکشید تا ببیند #ماتیکی میشود یا نه؟ لبهای من به خاطر حساسیتهای پاییزیی ، همیشه دچار خشکی و به رنگ قرمز بود و من از ترسِ خانمِ ناظم حتی جراتِ زدنِ " پمادِ ویتامینِ آ " را هم نداشتم (چون قرمزی لبهایم را دو چندان و براق میکرد) هر سری که دستمالش را به لبهایم میکشید دستمالش #خونی میشد و باز جرات اعتراض نداشتم.
خانمِ ناظم ، کارهای اعجابانگیز بسیار دیگری را هم بلد بود که شاید در آینده از آنها نیز سخن بگویم.
#جوانیام را #جنگ ربود.
اما اینبار روشهایش فرق میکرد.
مثلا #گشت_ارشاد و #ارشادهای_متفاوتش.
تصمیم داشتم آیندهی #کودکم را بسازم.
اما #دریغ و صد #افسوس....
#کودکیش را #جنگ ربود.
استرسهای شبانهروزی زلزلهی نود و شش ، سیلِ نود و هشت ، گرسنگی بیامان مردمان شهرم و در پی آن #کودکهای زبالهگردی که آویزانِ سطلهای زباله هستند ، کنجکاوی #کودکم را دو چندان کرده ، خبرهای بد و ناگوار از شروع #جنگهای (سرد و نرم و سخت ) که ذهن #کودکم را مشوش کرده ، کرونای نود و نه که وسواس به نظافت را در #کودکم چند برابر کرد و قطعا در آینده او را دچار مشکل خواهد کرد.
در تلاشم که آیندهاش #جنگزده نشود.
#پسرم را تسلیم تصمیمهای #غلط مسئولین نخواهم کرد.
#کودک_من_موش_آزمایشگاهی_نیست
#شهر_من_آزمایشگاه_نیست
#نفرین_بر_تمام_جنگهای_دنیا
#نسترن_رستمی
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
روزى ؛
جايى ؛
زمانى ؛
#عاشق اگر شدى
فقط #خوب باش
#خوب بودن قشنگترين حس دنياست
فقط #درد دارد.
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
جايى ؛
زمانى ؛
#عاشق اگر شدى
فقط #خوب باش
#خوب بودن قشنگترين حس دنياست
فقط #درد دارد.
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
چقدر صدای آمدن پاییز
شبیه صدای قدمهای #تو بود
ملتهب، مرموز، دوست داشتنی!
چقدر هوای پاییز شبیه دستهای #توست
نه گرم، نه سرد، همیشه بلاتکلیف!
چقدر صدای خشِخشِ برگها
شبیه صدای قلبِ #من است
که خواست، افتاد، شکست!
چقدر این پیادهروها پر از آرزوهای #من است
نارنجیِ یکدست، پُر از آدمهای دست در دست، مست!
چقدر پاییز شبیه دلتنگیست
شبیه کسیکه بود، رفت
کسیکه دیگر نیست!🍂🍁
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
شبیه صدای قدمهای #تو بود
ملتهب، مرموز، دوست داشتنی!
چقدر هوای پاییز شبیه دستهای #توست
نه گرم، نه سرد، همیشه بلاتکلیف!
چقدر صدای خشِخشِ برگها
شبیه صدای قلبِ #من است
که خواست، افتاد، شکست!
چقدر این پیادهروها پر از آرزوهای #من است
نارنجیِ یکدست، پُر از آدمهای دست در دست، مست!
چقدر پاییز شبیه دلتنگیست
شبیه کسیکه بود، رفت
کسیکه دیگر نیست!🍂🍁
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
#زندگی بالا و پایین زیاد داره،
گاهی با تو همراهِ،
گاهی نیست.
کافیه بدونی توی #سراشیبی_زندگی این توییکه باید آهسته و پیوسته قدمبرداری تا برسی به نقطهی هدفت.
پرسهزدن توی #دالانهای_زندگی جز یاس و ناامیدی چیزی نداره.
هر #ایستگاه_زندگی، خودش کولهباری از تجربهس که فقط با رفتن میشه لمسش کرد.
#سوت_قطار_زندگی که زده میشه بازی ما هم شروع میشه، اما خوبی این بازی اینِ که #برد ما سایه نمیندازه روی #باخت کسی،
پس تو چه بمونی چه بری #قطار_زندگی راهشو هموار میکنه و میره.
#رفیق کسی با موندن به جایی نرسید.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
گاهی با تو همراهِ،
گاهی نیست.
کافیه بدونی توی #سراشیبی_زندگی این توییکه باید آهسته و پیوسته قدمبرداری تا برسی به نقطهی هدفت.
پرسهزدن توی #دالانهای_زندگی جز یاس و ناامیدی چیزی نداره.
هر #ایستگاه_زندگی، خودش کولهباری از تجربهس که فقط با رفتن میشه لمسش کرد.
#سوت_قطار_زندگی که زده میشه بازی ما هم شروع میشه، اما خوبی این بازی اینِ که #برد ما سایه نمیندازه روی #باخت کسی،
پس تو چه بمونی چه بری #قطار_زندگی راهشو هموار میکنه و میره.
#رفیق کسی با موندن به جایی نرسید.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
بهخدا #عشق به رسوا شدنش میارزد
و به مجنون و به لیلا شدنش میارزد
دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
سند #عشق به امضا شدنش میارزد
گرچه من تجربهای از نرسیدنهایم،
کوشش رود به دریا شدنش میارزد
کیستم؟ باز همان آتشِ سردیکه هنوز
حتم دارد که به احیا شدنش میارزد
با دو دست #تو فرو ریختن دم به دمم
به همان لحظهی برپا شدنش میارزد
دل من در سبدی #عشق به نیل تو سپرد
نگهشدار به موسی شدنش میارزد
سالها گرچه که در پیله بماند غزلم،
صبر این کرم به زیبا شدنش میارزد
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
و به مجنون و به لیلا شدنش میارزد
دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
سند #عشق به امضا شدنش میارزد
گرچه من تجربهای از نرسیدنهایم،
کوشش رود به دریا شدنش میارزد
کیستم؟ باز همان آتشِ سردیکه هنوز
حتم دارد که به احیا شدنش میارزد
با دو دست #تو فرو ریختن دم به دمم
به همان لحظهی برپا شدنش میارزد
دل من در سبدی #عشق به نیل تو سپرد
نگهشدار به موسی شدنش میارزد
سالها گرچه که در پیله بماند غزلم،
صبر این کرم به زیبا شدنش میارزد
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
من #وطنِ خاصی ندارم،
#وطنِ من هر جاییست که در آن،
#انسان و #انسانیت در بند نباشد!
#ارنستوچگوارا
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
#وطنِ من هر جاییست که در آن،
#انسان و #انسانیت در بند نباشد!
#ارنستوچگوارا
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
جناب استاندار
افتخار نیست تبدیل کردن کلان شهر کرمانشاه به کارگاه بزرگ عمرانی!!
✍جبرئیل محمودی
مهندس بازوند استاندار کرمانشاه( کرماشان) در حاشیه بازدید از پروژه های این کلان شهر، اعلام کردند کرمانشاه تبدیل به یک کارگاه بزرگ عمرانی شده است!
شنیدن این خبر، در کنار خبرهای ناخوش دیگری که به صورت روزانه می شنویم، از دیدگاه کسانی که زندگی را در رفاه و حیات می بینند، بسیار نگران کننده و تآسف بار بود!
دیدگاه غالبی که اخیرا در میان مدیران باب شده، احداث پروژه های عمرانی است، حتی در مکان هائی که در تملک حقوق عمومی شهروندان است!
متاسفانه چنین نگاه هائی بسیار خطرناک است، چرا که زندگی را از حالتی ارگانیک به مکانیکی سوق می دهد و جنبه های زیباشناختی و انسانی را به وادی فراموشی می سپرد!
البته در احداث پروژه های عمرانی نیز، مصائبی دیده شده که علاوه بر هدر رفت منابع، هویتی نامتناجس نیز شکل داده است.
در عمده پروژه های عمرانی این کلان شهر از مرحله مناقصه تا اجرا در یک جامعه شهری، نوعی بیگانگی مشهود است. این بیگانگی از واگذاری پروژه های کلان شهری به پیمانکارانی غیر بومی شروع شده و با استخدام نیروهای غیر بومی ادامه یافته و سرآخر با نامهایی که هیچ نشان هویتی به این شهر نداشته، خاتمه می یابند! نتیجه این بیگانگی در جامعه، زائیده شدن مدیرانی بیگانه و پروژه های بیگانه است. در چنین اندیشه های مونتاژ شده و عمرانی اندیش است که، مدیران درگیر کشاکشی چشمگیر میان اندیشه های مدرن و شخصیت سنتی در نوسانند و در برزخی از خودبیگانگی گرفتار می شوند!
به راستی اگر صرف نگاه عمران زده شان را نیز به درستی اجرا می کردند و پیمانکاران و کارگران و مهندسان را از درون این استان تغذیه می کردند، بنیان نظم نوینی را رواج می دادند که نه تنها آیندگان از آن بهره می بردند، که اینچنین نسبت به این پروژه ها بیگانه نبودیم!
در ادامه، نگاه عمران زده جناب استاندار با کیش شخصیتی نمایشی، به پروژه تله کابین تاق وسان و آرزوی دیرینه و ۲۰ ساله مردم پرداختند!
اولا این پروژه نه تنها آرزوی هیچ شهروند کرمانشاهی نیست، بلکه اگر به واحد اجتماعی استانداری کرمانشاه مراجعه شود، به اصلی ترین و مهم ترین مطالبه سمن های حوزه اجتماعی که همان اعتراض به ساخت این پروژه می باشد، دست خواهند یافت!
ثانیا اگر آرزوی احداث تله کابین در اذهان مردم است، چرا آنرا با تاق وسان ادغام می کنند؟ مگر غیر از اینست که اگر پروژه تله کابین اجرائی گردد، فاتحه ثبت جهانی آن خوانده خواهد شد!
ثالثا این پروژه که هم از جنبه میراث فرهنگی و هم محیط زیستی آسیب های جدی در پی دارد، چرا آنرا به مکان دیگری انتقال ندادند؟
از پروژه های عمرانی دیگر از جمله منوریل، تقاطع امام حسین(ع) و ... که بودجه های این شهر را بلعیده نیز به کرات خوانده و شنیده ایم و نیازی به بازگو کردن مجددشان نمی رود.
نتیجه گیری کلی
این کلان شهر همانند سایر شهرهای دنیا به حیات نیاز دارد و حیات را در عمران جستجو کردن، خطائی است نابخشودنی!
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
افتخار نیست تبدیل کردن کلان شهر کرمانشاه به کارگاه بزرگ عمرانی!!
✍جبرئیل محمودی
مهندس بازوند استاندار کرمانشاه( کرماشان) در حاشیه بازدید از پروژه های این کلان شهر، اعلام کردند کرمانشاه تبدیل به یک کارگاه بزرگ عمرانی شده است!
شنیدن این خبر، در کنار خبرهای ناخوش دیگری که به صورت روزانه می شنویم، از دیدگاه کسانی که زندگی را در رفاه و حیات می بینند، بسیار نگران کننده و تآسف بار بود!
دیدگاه غالبی که اخیرا در میان مدیران باب شده، احداث پروژه های عمرانی است، حتی در مکان هائی که در تملک حقوق عمومی شهروندان است!
متاسفانه چنین نگاه هائی بسیار خطرناک است، چرا که زندگی را از حالتی ارگانیک به مکانیکی سوق می دهد و جنبه های زیباشناختی و انسانی را به وادی فراموشی می سپرد!
البته در احداث پروژه های عمرانی نیز، مصائبی دیده شده که علاوه بر هدر رفت منابع، هویتی نامتناجس نیز شکل داده است.
در عمده پروژه های عمرانی این کلان شهر از مرحله مناقصه تا اجرا در یک جامعه شهری، نوعی بیگانگی مشهود است. این بیگانگی از واگذاری پروژه های کلان شهری به پیمانکارانی غیر بومی شروع شده و با استخدام نیروهای غیر بومی ادامه یافته و سرآخر با نامهایی که هیچ نشان هویتی به این شهر نداشته، خاتمه می یابند! نتیجه این بیگانگی در جامعه، زائیده شدن مدیرانی بیگانه و پروژه های بیگانه است. در چنین اندیشه های مونتاژ شده و عمرانی اندیش است که، مدیران درگیر کشاکشی چشمگیر میان اندیشه های مدرن و شخصیت سنتی در نوسانند و در برزخی از خودبیگانگی گرفتار می شوند!
به راستی اگر صرف نگاه عمران زده شان را نیز به درستی اجرا می کردند و پیمانکاران و کارگران و مهندسان را از درون این استان تغذیه می کردند، بنیان نظم نوینی را رواج می دادند که نه تنها آیندگان از آن بهره می بردند، که اینچنین نسبت به این پروژه ها بیگانه نبودیم!
در ادامه، نگاه عمران زده جناب استاندار با کیش شخصیتی نمایشی، به پروژه تله کابین تاق وسان و آرزوی دیرینه و ۲۰ ساله مردم پرداختند!
اولا این پروژه نه تنها آرزوی هیچ شهروند کرمانشاهی نیست، بلکه اگر به واحد اجتماعی استانداری کرمانشاه مراجعه شود، به اصلی ترین و مهم ترین مطالبه سمن های حوزه اجتماعی که همان اعتراض به ساخت این پروژه می باشد، دست خواهند یافت!
ثانیا اگر آرزوی احداث تله کابین در اذهان مردم است، چرا آنرا با تاق وسان ادغام می کنند؟ مگر غیر از اینست که اگر پروژه تله کابین اجرائی گردد، فاتحه ثبت جهانی آن خوانده خواهد شد!
ثالثا این پروژه که هم از جنبه میراث فرهنگی و هم محیط زیستی آسیب های جدی در پی دارد، چرا آنرا به مکان دیگری انتقال ندادند؟
از پروژه های عمرانی دیگر از جمله منوریل، تقاطع امام حسین(ع) و ... که بودجه های این شهر را بلعیده نیز به کرات خوانده و شنیده ایم و نیازی به بازگو کردن مجددشان نمی رود.
نتیجه گیری کلی
این کلان شهر همانند سایر شهرهای دنیا به حیات نیاز دارد و حیات را در عمران جستجو کردن، خطائی است نابخشودنی!
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
در کانادا پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احضار کردند. پیرمرد به اشتباهش اعتراف کرد ولی کار خودش را اینگونه توجیه کرد :
خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود بمیرم.
قاضی گفت : تو خودت میدانی که دزد هستی و من ده دلار تو را جریمه میکنم و میدانم که توانایی پرداخت آن را نداری به همین خاطر من جای تو جریمه را پرداخت میکنم.
در آن لحظه همه سکوت کرده بودند و دیدند که قاضی ده دلار از جیب خود درآورد و درخواست کرد به خزانه بابت حکم پیرمرد پرداخت شود.
سپس ایستاد و به حاضرین در جلسه گفت : همهی شما محکوم هستید و باید هرکدام ده دلار جریمه پرداخت کنید چون شما در شهری زندگی میکنید که فقیری مجبور میشود تکهای نان دزدی کند؛ در آن جلسه دادگاه ۴٨٠ دلار جمع شد و قاضی آن را به پیرمرد بخشید.
#انسان_بمانیم
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود بمیرم.
قاضی گفت : تو خودت میدانی که دزد هستی و من ده دلار تو را جریمه میکنم و میدانم که توانایی پرداخت آن را نداری به همین خاطر من جای تو جریمه را پرداخت میکنم.
در آن لحظه همه سکوت کرده بودند و دیدند که قاضی ده دلار از جیب خود درآورد و درخواست کرد به خزانه بابت حکم پیرمرد پرداخت شود.
سپس ایستاد و به حاضرین در جلسه گفت : همهی شما محکوم هستید و باید هرکدام ده دلار جریمه پرداخت کنید چون شما در شهری زندگی میکنید که فقیری مجبور میشود تکهای نان دزدی کند؛ در آن جلسه دادگاه ۴٨٠ دلار جمع شد و قاضی آن را به پیرمرد بخشید.
#انسان_بمانیم
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
زمان اجرا :99/6/28
ساعت اجرا : 18
مکان اجرا : پارک ارشاد روبروی اداره ی ارشاد شهرستان هرسین
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
ساعت اجرا : 18
مکان اجرا : پارک ارشاد روبروی اداره ی ارشاد شهرستان هرسین
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
#شرابی_خوردم
از دستِ عزیز رفته از دستی،
نمیدانم چه نوشیدم
که سیرم کرده از هستی
خودم مستو،
غزل مستو،
تمام واژهها مستند.
#قلم!!!
شوریدهایی امشب،
عجب اعجوبهایی هستی.
به #ساز من که میرقصی،
قیامت میکنی بهبه...
چه طوفانی به پا کردی،
#قلم شاید تو هم مستی؟!؟
زمین مستو،
زمان مستو،
#مخاطب_مست_شعرم_شد.
بهنازم دلبریهایت!!!
#قلم!
الحق که تردستی
فلانی!
فرق بسیار است،
میان مستی و مستی
عزیزم!
خوب دقت کن
به هر مستی نگو پستی.
تظاهر میکنی اما،
تو هم از دید من مستی
اگر پاکیزهتر بودی،
به #شعرم دل نمیبستی.
خودم مستو،
غزل مستو،
تمام واژهها مستند،
#مخاطب_معصیت_کردی
به #مشتی_مست_پیوستی.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
از دستِ عزیز رفته از دستی،
نمیدانم چه نوشیدم
که سیرم کرده از هستی
خودم مستو،
غزل مستو،
تمام واژهها مستند.
#قلم!!!
شوریدهایی امشب،
عجب اعجوبهایی هستی.
به #ساز من که میرقصی،
قیامت میکنی بهبه...
چه طوفانی به پا کردی،
#قلم شاید تو هم مستی؟!؟
زمین مستو،
زمان مستو،
#مخاطب_مست_شعرم_شد.
بهنازم دلبریهایت!!!
#قلم!
الحق که تردستی
فلانی!
فرق بسیار است،
میان مستی و مستی
عزیزم!
خوب دقت کن
به هر مستی نگو پستی.
تظاهر میکنی اما،
تو هم از دید من مستی
اگر پاکیزهتر بودی،
به #شعرم دل نمیبستی.
خودم مستو،
غزل مستو،
تمام واژهها مستند،
#مخاطب_معصیت_کردی
به #مشتی_مست_پیوستی.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart