چهره‌سان مشیانه
219 subscribers
531 photos
371 videos
9 files
152 links
تصویری از نخستین زن بدون گناه

جهت ارتباط با مدیر کانال و ارسال آثار خود به لینک و یا شماره زیر پیام بفرستید
@Koopisland
09352935958
Download Telegram
اگر به مشکلات، زمانی‌که ایجاد شده بودند
رسیدگی می‌شد، به این‌جا نمی‌کشید.
زمان، مشکلاتِ حل نشده را تغذیه می‌کند تا بزرگ شود.
#دویل_بارنت

تعریف دادسرای عمومی و انقلاب

#دادسرا نهادی است که در معیت دادگاه انجام وظیفه می‌کند و وظیفه‌ی کشف جرم، تعقیب متهم، انجام تحقیقات مقدماتی، #حفظ‌حقوق‌عمومی و اقامه‌ی دعوی لازم، اجرای احکام کیفری و همچنین رسیدگی به امور حسبی را برعهده دارد.
ریاستِ دادسرا با #دادستان است. هر #دادسرا دارای #بازپرس، #دادیار و #کارمند می‌باشد.

دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه (۲) شهرستان کرمانشاه در کجا واقع شده است؟
بلوار شهید شیرودی، کوچه شهید محرابی یا کوچه ۱۴۶ (حدفاصلِ بینِ میدان معلم (سه راه‌ مسکن) و میدان طاقبستان).

امروز حوالی ساعت ۱۰ صبح، هنگامی که در حالِ عبور از میدان طاقبستان به سمت میدان معلم بودم، از تجمع مردم سلحشورِ همیشه نظاره‌گر در دو سمت بلوار که تردد ماشین‌ها در خیابان را تقریبا ناممکن کرده بودند، شگفت‌زده شدم.
افرادی که وسط بلوار با سلاح‌های سرد (قمه و چاقو) و گرم (کلت)، در حالِ تعقیب و گریز بودند.
کلت در دستانِ فرد سیاه‌پوشی قرار داشت که به دنبال فرد دیگری می‌دوید تا به مقصودش برسد و شخصِ فراری، در خیالِ یافتن مامنی، به سمت مسجدالنبی گریخت.

اما زهی خیالِ باطل.
و ناگهان "صدای شلیک".


رستوران و کافی‌شاپی در ورودی کوچه‌ی شهید محرابی، قرار دارد که افراد بومی و غیربومی (مخصوصا دانشجویان عراقی) به صورت مداوم به این مکان در حال تردد هستند، دیوار به دیوار رستوران، دبستانِ دخترانه‌ای که دقیقا روبروی ساختمان دادسرا و آن‌سوتر، تقریبا انتهای کوچه، دو دبستانِ پسرانه که یکی دولتی و دیگری غیرانتفاعی‌ست با فضای آموزشی بسیار خوفناک، آموزگارانی در حال رشد و پرورش کودکان (آینده‌سازان) هستند.
از کوچه‌ی شهید محرابی خارج شده و به سمت میدان طاقبستان می‌رویم تا شاهدِ عظمتی از رشته‌کوه زاگرس با نقوش و کتیبه‌هایی در دل کوه که یادآور فرهنگ، تمدن و غرورملی‌ست مواجه شویم.
پیش از رسیدن به میدان، سمت چپِ بلوار، دو مکانِ مهمِ مذهبی و رفاهی قرار دارند:
اولی مسجدالنبی که محلِ تمامی تجمعات بزرگ مذهبی و گاها سیاسی، با حضورِ افراد برجسته‌ی لشکری و کشوری و چهره‌های شاخص ملی و بین‌المللی قرآنی می‌باشد و دومی هتل جمشید که هر روزه مملو از حضور مسافران و گردشگران داخلی و خارجی‌ست.
از رستوران‌ها و قلیان‌سراها و پارکِ غربی که بگذریم، سمتِ راستِ مکانِ تاریخی طاقبستان، روستایی با قدمتی دیرینه وجود دارد، منازلِ مسکونی این روستا توسط مالکین، به‌نام "خانه مسافر" در اختیار عمدتا افراد غیربومی و گاها افراد بومی با اهداف گوناگونِ پزشکی، گردشگری، تحصیلی و غیره قرار می‌گیرند.
در انتهایی‌ترین نقطه‌ی روستا، زیارتگاهی به نام امامزاده ابراهیم قرار دارد.
روستایی که سال‌هاست از حوزه‌ی روستایی خارج گشته و به حریم شهر پیوسته و درد آن‌جاست که در حالِ حاضر، نه از خدماتِ اجتماعی و امکاناتِ رفاهی شهری برخوردار است و نه از امتیازات و تسهیلاتِ روستایی.
از روستا خارج می‌شویم و به پارک شرقی می‌رسیم.
پارکِ شرقی را ادامه نمی‌دهم تا قلب‌مان بیش از این شکسته و رنجور و روح‌ِ تَرَک خورده‌مان آزرده‌تر نگردد.

قصد نگارنده از نگاشتنِ این متن، با اهتمام بر این امر که ساختمان‌ِ استیجاریِ دادسرا، در چه موقعیتِ جغرافیاییِ حساس و چه شرایط ویژه‌‌ای به لحاظِ اقتصادی، فرهنگی‌، اجتماعی، سیاسی و امنیتی‌‌، قرار دارد و همچنین مطرح نمودنِ چند پرسش، "بدونِ مخاطبِ خاص"، #خلاءها و #سوءمدیریتی‌ها را با هم به نظاره بنشینیم.

#نسترن‌رستمی
۱۴۰۳ /۰۲/۱۰

ادامه دارد.......

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حرف‌هایی هست که نمی‌توانم بگویم.
شاید روزی آن‌ها را برایت #رقصیدم.
چون می‌ترسم با کلمات از عهده بیان‌شان برنیایم.

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
دموکراسی یا دموقراضه تو روز روشن

قسمت اول

مردم فهیم کرمانشاه
با عرض سلام و احترامات فائقه

می‌گویند:
آفتاب به همه یک‌جور می‌تابد،
ولی کارگر را می‌سوزاند
و پول‌دار را برنزه می‌کند.



طی این سال‌ها، مخصوصا یک دهه‌ی اخیر، حوادث و اتفاقاتِ ناگوار بسیاری را تجربه نمودیم که آزرده‌دل و رنجیده‌خاطر گشتیم و حتی برای برخی از رُخدادها نیز، چنان ابر بهار اشک ریختیم و تنها خودمان بودیم و خودمان.

اکنون فرصتی پدیدار شد، تا با مردمان نجیبِ همیشه سربلند دیارم، صحبت نمایم.
گرچه دلخور و دلشکسته‌ایم،
اما از این مزیت برخورداریم که همگی به این سرزمینِ هرمزگانی تعلق داریم و سال‌هاست که کوشیده‌ایم تا بر اساسِ اصول و مبادیِ فرهنگ، تمدن، آداب و سنت‌های گذشتگان‌مان زندگی کنیم و به عنوان یک شهروندِ نیک‌کردار، نیک‌گفتار و نیک‌پندار به این مرز و بوم خدمت نمائیم.


عزیزان گرانمایه!
اینک، همان فرصتی‌ست که مدت‌های مدیدی انتظارش را می‌کشیدید تا شما مردمانِ روشن‌اندیش، در چنین موقعیتِ خطیری در تاریخِ این سامان، آزادانه از آزادیی که سال‌ها از آن بی‌بهره بوده‌اید، در برابرِ نیروهای مبتنی بر منافع شخصی که متاسفانه تعداد آن‌ها نیز کم نیست و سعی بر این دارند که با دعوت کردن به ناهار و شام، شربت و شیرینی و چایی، کارت هدیه و یا حتی تهدید کردن به....... شما را از تعیینِ سرنوشتِ خويش باز دارند؛ یا آن‌که از شما دعوت کنند که داوطلبانه از مسئولیتی که بر عهده‌ی خویش داشتند، شانه خالی کرده تا شما را در استعمارگری، افراط‌گرایی، ظلم، ستمگری، همه و همه؛ و حق‌الناسی که از گذشته بر گردن داشته و دارند، سهیم نمایند.
و همچنین نیروهای "ظریف‌تر"، وابسته به ایشان که فقط با مصرف‌گرایی و به تبعِ آن فسادهای اخلاقی، در چرخه‌ی این دموقراضه قرار دارند، به بهانه‌‌های مختلف، به همان اندازه، قادرند شما را به عقب بازگردانند.


مردم نازنین!
اگر احدی از حضرات به شما سروران چنین گفت: نمایندگانِ مجلس حدودِ اختیارات دارند و نمی‌توانند فلان موضوع یا مسئله را برای‌ ملت پیگیری نمایند و یا حتی اشاره به بوروکراسی اداری نمودند، بدانید که دروغ می‌گوید.
چراکه همگان دیدیم روزهایی که نباید را.

آن‌جا که به راحتی می‌توانند برای رسیدن به منافعِ شخصی، دولت و کابینه‌اش را استیضاح کنند؛ یعنی: تسلط‌‌ِ کامل بر دولت و همه‌ی وزارتخانه‌ها و نهادها و سازمان‌های تابع.

آن‌جا که پس از تدوینِ لایحه‌ی حجاب و عفاف از سوی قوه‌ی‌ قضاییه، در کمیسیون حقوقیِ مجلس تغییراتِ بسیاری در لایحه ایجاد نمودند، به نحوی که متن آن از ۱۵ ماده به ۷۰ ماده افزایش یافت. (از ضوابطِ لباسِ مردان، تا تعیین مجازات‌ها و جریمه‌های متعدد).
و سپس در اقدامی عجیب، لایحه را نه در صحن علنی، بلکه به شکل مخفیانه، در کمیسیون مشترک، آن‌هم برای مدت ۳ سال، به تصویب رساندند تا در لایحه‌ای با اهمیت‌تر و حاوی مجازات‌ها و جرم‌انگاری‌های متعدد به شورای نگهبان ارسال گردد؛ یعنی: سیطره یافتن بر دستگاهِ عدالت.

آن‌جا که با نافرمانی‌های شگفت‌آورِ مدنی‌ خود از ناقضان اصلی قوانین بودند.

آن‌جا که اصلِ ۲۴ قانون را به سُخره گرفته و از مطبوعاتِ آزاداندیش شکایت‌ کردند.

آن‌جا که پلتفرم‌های مجازی را فیلتر کرده و برای فیلترشکن جرم‌انگاری نموده، اما خودِ حضرات، در نقض قوانین از ملت پیشی گرفتند.

آن‌جا که هر ساله برای افزایش حقوقِ کارگر، سه چهار ماه زمان را به آتش کشیدند و در آخر افزایش دندان‌گیری نداشت، اما تعرفه‌‌های بنزین و اپراتورها شب اعلام شد و صبح اجرایی شد.

مردم شریف و نجیب، بدانید و آگاه باشید:
اگر نمایندگان‌مان طی این سال‌ها درست عمل می‌نمودند و منابع مالی را به نفع عموم سرمایه‌گذاری می‌کردند؛ چه بسا در این برهه از تاریخ، قطعا ابرقدرت منطقه و به جای کشور عمان، سوئیسِ خاورمیانه می‌گشتیم.

ناگفته‌ها بسیار است و در این مقال نمی‌گنجد.


آگاه‌ترین انسان‌ها کسانی هستند
که شما را ترغیب به فکر کردن می‌کنند
نه تقلید!
#ابراهیم_بلاغی

#نسترن‌رستمی
۱۴۰۳/۰۲/۱۳

ادامه دارد......

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart

www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
Forwarded from لوتوس پرس
دموکراسی یا دموقراضه تو روز روشن

قسمت دوم

مردم فهیم کرمانشاه
با عرض سلام و احترامات فائقه


مشهور است روزی "چرچیل" سوار تاکسی شده بود و به دفتر بی‌بی‌سی برای مصاحبه می‌رفت.
هنگامی‌که به آن‌جا رسید به راننده گفت:
"آقا لطفاً نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم." راننده گفت: "نه آقا! من می‌خواهم سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی "چرچیل" را از رادیو گوش دهم.
"چرچیل" از علاقه‌ی این فرد به خودش خوشحال و ذوق‌زده شد و یک اسکناس ده پوندی به او داد.
راننده با دیدن اسکناس گفت: "گور بابای چرچیل! اگر بخواهید، تا فردا، همین‌جا منتظر می‌مانم!"


مردم نیک‌اندش!
بدانيد و آگاه باشید برخی از حامیان نامزدهای انتخاباتی، بسانِ راننده تاکسی چرچیل می‌باشند، پس تبلیغاتِ پوچ و عبث‌شان را جدی نگیرید و به آگهی‌های پروپاگاندای آن‌ها دلخوش نباشید.

هیچ‌چیز در زندگی دردناک‌تر از این نیست که توسط یکی از نزدیکان‌مان آسیب ببینیم و سپس آن‌ها طوری رفتار کنند که انگار هیچ اتفاقی نیافتاده است.
در خانواده‌هایی که دارای ساز و کارهای معیوبی هستند، کودکان این‌طور یاد می‌گیرند که، آن‌چه مسائل را حل و زخم‌ها را ترمیم می‌کند «گذر زمان» است نه «گفتگو و عذرخواهی».
استان کرمانشاه همان خانواده‌ با ساز و کار معیوبی‌ست که نمایندگانش نزدیک‌ترین افرادِ خانواده بودند و به جای حل مشکلات و ترمیم زخم‌ها، همه‌چیز را به گذر زمان سپردند و به تبعِ آن، منافع شخصی را بر منافع عموم ارجحیت داده و نه تنها خود را در جایگاه پاسخگویی قرار ندادند بلکه توانِ گفتگو و شجاعت عذرخواهی نیز نداشتند.

اما بدن ما این‌گونه کار نمی‌کند. بدن‌مان به خاطر می‌سپارد.
رنج‌هایی که تجربه کرده‌ایم در بدن ما به حیات خود ادامه می‌دهند، صرف‌نظر از این‌که برای چندروز، چندماه یا چندسالِ پیش بوده‌اند.
چیزی‌که واقعا زخم‌ها را ترمیم می‌کند رسیدگی به آن‌هاست نه این‌که وانمود کنیم اصلا وجود نداشته یا ندارند.

برخی از ما برای این‌که پرونده‌ی بعضی از مشکلات را در ذهن‌مان ببندیم تا از آن‌ها رهایی یابیم، به حاشیه رفتن و سکوت را انتخاب کرده‌ایم.
در حالی‌که باید نمایندگان را موظف می‌کردیم که مسئولیت‌شان را بپذیرند یا آن‌طور که لیاقتش را داریم از ما عذرخواهی کنند.

اینک! سالم‌ترین کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که آن‌ها را همان‌طور که بودند و هستند ببینیم.
افرادی ناتوان و گریزان از پذیرشِ «مسئولیت‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی».

اگر آگاهانه و بدونِ اهمیت دادن به تبلیغاتِ زرین و چشم‌نواز تصمیم بگیرید، بهترین و رهایی‌بخش‌ترین تصمیم زندگی‌تان را گرفته‌اید.

#هنری‌کسینجر می‌گوید:
استبداد و فسادِ حاکمان در کشورهای جهان سوم، توده‌ها را به سمتی هدایت می‌کند که به‌جای آرمان‌خواهی، بدیهی‌ترین نیازهای زندگی، مانند آب و نان و برق، مطالبه‌ی مردم از حکومت شود!

دقیقا همان بلایی که نمایندگان پارلمانِ شورای اسلامی بر سر مردمان ایران آوردند.

#نسترن‌رستمی
۱۴۰۳/۰۲/۱۴

ادامه دارد.......

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart

http://www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
دموکراسی یا دموقراضه تو روز روشن

قسمت سوم

مردم فهیم کرمانشاه
با عرض سلام و احترامات فائقه

قانون پایستگی مشکلات می‌گوید:
در ایران هیچ مشکلی رفع نمی‌شود،
فقط هر مشکلی با مشکل بعدی فراموش می‌شود.


ماکس پلانک بعد از این‌که جایزه‌ی نوبل را در سال ۱۹۱۸ می‌گیرد، یک تورِ دورِ آلمان می‌‌گذارد و در شهرهای مختلف درباره‌ی کوانتوم مکانیک صحبت می‌کند.
چون هر دفعه دقیقا یک محتوا را ارائه می‌کند راننده‌‌اش احساس می‌کند که همه‌ی مطالب را یاد گرفته است.
و روزی به آقای پلانک می‌گوید: «شما از تکرار این حرف‌ها خسته نمی‌شوید؟ من الان می‌توانم به جای شما این مطالب را به دیگران ارائه دهم. می‌خواهید در مقصد بعدی که شهر مونیخ است من سخنرانی کنم و شما لباس من را بپوشید و در جلسه بنشینید؛ برای هر دوی ما تنوعی ایجاد می‌شود».
پلانک هم قبول می‌کند!
شوفر خیلی خوب در جلسه‌، درباره‌ی کوانتوم مکانیک صحبت می‌کند و شونده‌ها هم خیلی لذت می‌برند. در انتهای جلسه فیزیک‌دانی بلند می‌شود و سوالی را مطرح می‌کند.
شوفر که جواب سوال را نمی‌داند در نهایت خونسردی می‌گوید: «من تعجب می‌کنم که در شهری پیشرفته مثل مونیخ، سوال‌هایی به این اندازه ساده می‌پرسند که حتی شوفر من هم می‌تواند جواب بدهد! شوفر عزیز، لطفا شما به سوال ایشان پاسخ دهید».

امروزه در علم مدیریت اسم این اثر را، «اثر شوفر» گذاشته‌اند. این اثر ناشی از نوعی توهم دانایی‌ست که افراد همه‌چیز دان بیشتر به آن مبتلا می‌شوند.
افراد سطحی‌نگر صرفا بخش قابل مشاهده‌ی رویدادها و تبلیغاتِ پوشالی را می‌بینند و گمان می‌کنند که در جریان همه‌ی اتفاقات و رخدادها قرار دارند و نمی‌دانند که مردم در بطنِ یک جامعه‌ی رها شده، می‌توانند   «شوفرها» و «اثرات شوفری» را بهتر ببینند و رنج‌ این توهم دانایی را بیشتر لمس کنند.


هورتون‌ ولزلی، «مسئله اجتماعی» را امری می‌داند که اولا بخش قابل توجهی از جامعه آن را ناخوشایند بدانند؛ ثانیا معتقد باشند که برای حل آن باید کاری کرد و ثالثا براین باور باشند که فرد یا سازمان یا افرادی مسئول برطرف کردن و حل مشکل اجتماعی هستند.

مردم نازنین!
آیا این دوره از انتخابات به یک «مسئله‌ اجتماعی» مبدل نگردیده که بخش قابل توجهی از خواص و عوام، آن را ناخوشایند بدانند و معتقد باشند که برای حل آن باید کاری کرد و نیز بر این باور باشند که راه برون‌رفت از مشکلات، ایجاد تغییرات و تحولات اساسی‌ست و همگی باید به این «مسئولیت اجتماعی» باور داشته باشیم؟!

برای از بین بردن «اثر شوفر» بکوشیم.

#علی‌محمد_افغانی در کتابِ
#بافته‌های_رنج می‌گوید:
پدرم همیشه می‌گفت:
یادت باشه این مملکت رو
#قانون اداره نمی‌کنه!
لذا نباید بذاری کار به جایی بکشه که بخوای از
#قانون کمک بخوای.
#پدرم_قاضی_بود!

چه واقعیت تلخی!
باید امروز بکوشیم تا در آینده،
کارمان به #قانون نکشد.

#نسترن‌رستمی
۱۴۰۳/۰۲/۱۵

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart


www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
دموکراسی یا دموقراضه تو روز روشن

قسمت چهارم (پایانی)

مردم فهیم کرمانشاه
با عرض سلام و احترامات فائقه

در جامعه‌ای که با تهدید اداره می‌شود،
هیچ ادعایی جدی گرفته نمی‌شود.
#میلان_کوندرا

زمانی‌که «ماکیاولی» در رساله «شهریار»، راهکارهای مفید و مناسب را برای برپایی یک حکومت پادشاهی مقتدر ارائه داد، فلسفه‌ی سیاسی را پایه‌گذاری کرد. نکته‌ی مهم در فلسفه‌ی سیاسی این است که به‌جای این‌که آینده‌ی خیالی و آرمانی را پیش روی مخاطب بگذارد واقعیت موجود را برای او نمایان می‌کند تا هشیار شود. گاهی اوقات که بیان مسئله به‌طور مستقیم، می‌تواند برای مخاطبِ عام سنگین باشد نویسندگان از زبان تمثیل کمک می‌گیرند. مشهورترین آثار سیاسی به زبان تمثیلی‌ست که در دنیای خیالی رخ می‌دهند. کتابِ #دموکراسی_یا_دموقراضه به قلمِ #سیدمهدی‌شجاعی نیز با زبانی تمثیلی و خلق سرزمینی خیالی، سعی در نقد مفهوم دموکراسی و به قهقرا رفتن آن در سال‌های اخیر دارد.

خلاصه‌ای از داستان دموکراسی یا دموقراضه
داستانِ کتاب در سرزمینی خیالی به نام غربستان اتفاق می‌افتد. جایی‌که پادشاهی به نام مَمُول پس از سال‌ها عیش و نوش و فرمانروایی بر مردم تصمیم می‌گیرد که حکومت خود را به پسرانش انتقال دهد، اما نه بر اساس سن، بلکه انتخاب را به عهده مردم می‌گذارد. قرار است که هرکدام از پسران او به مدت ۲ سال بر غربستان حکومت کنند. در زمان حکومت مَمُول درست است که او مشغول عیش و نوش بود و خیلی کاری به مردم نداشت اما مردم از نحوه‌ی حکومت او رضایت داشتند. مَمُول پس از وصیتش خیلی زود می‌میرد. این‌بار به جای این‌که بر سر جانشینی درگیری و خونریزی رخ دهد مردم رای‌گیری می‌کنند و یکی از ۲۵ پسر او را برای حکمرانی خود انتخاب می‌کنند. البته یکی از فرزندان او به دلیل این‌که ناقص‌الخلقه و مُنگُل است خود به خود از انتخابات حذف و رای‌گیری بین ۲۴ برادر دیگر انجام می‌شود. یکی از برادران برای پادشاهی برگزیده می‌شود. اما مردم خیلی زود می‌فهمند که در انتخاب خود اشتباه کرده‌اند. هیچ‌یک از برادران نمی‌تواند حکومت ۲ ساله‌ی خود را به اتمام برساند به دلیل این‌که همه‌ی آن‌ها سعی دارند در مدتِ کوتاهِ پادشاهی خود، ثروتی را برای خود دست و پا کنند تا زمانی‌که دوره‌ی پادشاهی‌شان تمام می‌شود به مشکلی برنخورند. مردم وقتی‌که از تمام پادشاهان قبلی خسته می‌شوند به سراغ برادر ۲۵م می‌روند تا او بر آن‌ها فرمانروایی کند. نام هر ۲۵ برادر با کلمه «دمو» آغاز می‌شود و چون برادر ۲۵م ناقص‌الخلقه و عقب‌افتاده است مردم او را دموقراضه صدا می‌کنند. به زودی مردم می‌فهمند که پادشاه آخر از تمام برادران قبلی خود بدتر است و آن‌ها چه اشتباه بزرگی را انجام دادند. خیلی زود پادشاه جدید، بیانیه‌ی خود در ارتباط با حکومت‌داری بر مردم را منتشر می‌کند.

این رمان در نقد دموکراسی، به‌عنوان یکی از جنبه‌های مدرنیسم است. نویسنده کوشیده است که با زبانی تمثیلی و خلق کشوری خیالی به نام «غربستان» نقاط ضعف دموکراسی را نمایان کند. #شجاعی بر این عقیده است، تا زمانی‌که مردم به #بلوغ‌اجتماعی و #رشدفکری نرسند دموکراسی بیشتر مضر است تا مفید و همواره انتخاب بین بد و بدتر خواهد بود. 

مردمِ پُر مهرِ کرمانشاه!
در طولِ دوره‌ی انتخابات، اگر در هتل‌ها و تالارها و محلات، ناهار و شام خورده‌اید، نوش‌جانتان.
اگر شربت و شیرینی و چایی نوشیده‌اید، گوارای وجودتان.
اگر کارتِ هدیه‌ای دریافت نموده‌اید، مبارک‌تان باد.
سهمِ‌تان از ثروتِ بی‌پایانِ این کشور خیلی بیشتر از این‌هاست که به دستانِ بی‌رونقِ نااهلان و نامحرمان افتاد. 

مادرم از ترس این‌که، او را به جهنم نبرند رای می‌داد، پدرم برای این‌که مشتِ محکمی بر دهانِ آمریکا و اسرائیل زده باشد رای می‌دهد، خواهرم می‌خواست استخدام شود، پس به خاطرِ مُهرِ توی شناسنامه‌اش، رفت و رای داد، برادرم و همکارانش در محلِ کارشان رای دادند.
من هم از لَجِ همه‌ی آن‌ها رای ندادم.
یکی دارد در تلویزیون حرف‌های قشنگی می‌زند،
من با اطمینان می‌‌گویم که:
#دموقراضه_تو_روز_روشن برقرار است.

مردمِ گرانقدر!
چنان‌چه تمایل به رای دادن دارید.

به یاد داشته باشید:
تیزترین دندان‌ها، پشتِ چرب‌ترین زبان‌ها پنهان‌اند.
بدانید که رای شما وجدان و هویتِ شماست.
اگر وجدان و هویت خود را بفروشید،
شاید بتوانید چیزهایی بخرید،
ولی خودتان دیگر مفت نمی‌ارزید.

در کتابِ قوانین چارتین نوشته بود:
«مردم هیچ‌وقت، کسانی‌که رویاهای‌شان را
به قتل رسانده است نمی‌بخشند.»

و چقدر درست بود.

#نسترن‌رستمی
۱۴۰۳/۰۲/۱۶

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart


http://www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درست وقتی‌که فکر می‌کنی
دیگه هیچی از این بدتر نمی‌شه
#سیگارت هم تموم میشه!

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
#اندکی_تفکر

نوکیسگی چیست و نوکیسه‌ها کیستند؟

(نوکیسگی) را این‌گونه تعریف کرده‌اند:
قشری که از لحاظ درآمد به طبقه‌ی بالا، ولی از لحاظ فرهنگ، به طبقه‌ی بسیار پایین جامعه و حتی نزدیک به لمپن‌ها قرار دارند. علاقه‌ی بسیاری به خودنمایی، دیده شدن، عرض‌اندام و نوچه‌پروری دارند. نوکیسه‌ها، از یک طبقه‌ی اجتماعی مبدا به یک طبقه‌ی اجتماعی مقصد پرتاب شده‌اند. این پرتاب ناگهانی بر اثر یک اتفاق با استفاده از رانت، دلالی، ارث، موج‌سواری و شرایط و التهابات اقتصادی رخ می‌دهد. آن‌ها دیگر نه خود را به طبقه‌ی اجتماعی مبدا متعلق می‌دانند و نه با جایگاهی که اکنون کسب کرده‌اند، آشنایی دارند. به‌عبارتی از گذشته‌ی خود نفرت دارند و نسبت به اکنون خود دوار ترس و حقارت‌اند.

نوکیسه برای این که به طبقه‌ی پیشین خود اثبات کند که دیگر به آن‌ها تعلق ندارد و همچنین برای غلبه بر احساس حقارت خود در مقابل طبقه‌ی جدیدی که به آن پرتاب شده است، مجبور به تظاهر است و ساده‌ترین راه برای تظاهر، خرید دیوانه‌وار کالاهای لوکس، نمایش عروسی‌ها، میهمانی‌ها و خانه‌های آن‌چنانی است.

اما فاجعه‌ی اصلی از جایی آغاز می‌شود که ما، فیلم و عکس عروسی‌ها، میهمانی‌ها، اتومبیل‌ها و خانه‌های آن‌ها را از طریق پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای همدیگر ارسال می‌کنیم. ما با این کار به مزدوران تبلیغاتی آن‌ها تبدیل می‌شویم که بی‌مزد و منت، به هدفی که آن‌ها در سر دارند نزدیک‌شان می‌کنیم و آن هدف چیزی نیست جز تظاهر و دیده شدن.

جاهلان عصر جدید، نوچه‌های جدید لازم دارند. عده‌ای با موبایل‌های‌شان، عکس و فیلم آن‌ها را به اشتراک می‌گذارند و افتخار نوچگی آن‌ها را پذیرا می‌شوند.

بسیاری از آگاهان از نوکیسه‌ها متنفرند، زیرا می‌دانند نوکیسه‌ها بر خلاف سرمایه‌دارهای واقعی و قشر ثروتمند سنتی، سرمایه‌ی خود را نه در کارآفرینی که در دلالی صرف می‌کنند. آن‌ها منابع مالی جامعه را بر اساس بی‌لیاقتی به دست گرفته‌اند.

اما فاجعه‌ی بزرگ‌تر وقتی رخ می‌دهد که هنگام تماشای فیلم عروسی‌ها و پارتی‌های این دسته، به جای آن که به فکر پس گرفتن حق خود باشیم، خودمان را جای این افراد می‌گذاریم و بر زندگی سطحی و انگل‌گونه‌ی این افراد حسرت می‌خوریم.

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از کسانی‌که بدبختی دیگران را دیده و بر روزگار خویش شکر می‌کنند حالم به هم می‌خورد.
#داستایوسفکی

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
عمه بلقیس نباشیم!

عمه بلقیس به همه‌چیز کار داشت.
به این‌که #دختر همسایه تازگی‌ها زیر ابرویش را برداشته.
به این‌که #زنِ مطلقه‌ای که طبقه‌ی دوم زندگی می‌کرد بعد از نیمه‌شب برگشته.
به این‌که فلانی توی مهمانی دامن کوتاه پوشیده.

عمه بلقیس، #زنِ نجیبی بود و دوست داشت که همه‌ی دنیا مثل او به مقوله‌ی نجابت نگاه کنند.
هرکس حرکتی می‌کرد که با عرف و سنت‌های او‌ نمی‌خواند، عمه بلقیس لبش را می‌گزید و روی گونه‌هایش می‌زد.
اگر خیلی به چالش می‌کشیدی‌اش و ثابت می‌کردی که فلان کار آن‌قدرها هم بد نبوده می‌گفت: وااا خدا مرگم بده، پس همسایه‌ها چی فکر می‌کنند؟

چون اصولا این‌که بقیه چه فکری می‌کنند در فرهنگ عمه بلقیسی از این‌که خودِ آدم چه فکری می‌کند مهم‌تر است.

«عمه بلقیسی» فرهنگ غالب بعضی کشورهاست.

عمه بلقیس‌ها همه‌جا هستند و به همه‌چیز کار دارند.
به عقاید دیگران، به لباس پوشیدن دیگران، به آدامس خوردن دیگران، به این‌که کی با کی رفت و با کی آمد.
عمه بلقیس‌ها داعیه‌دار فرهنگ و شرافت و نجابت و همه‌ی چیزهای این‌جوری هستند.

یاد بگیریم به عقاید و شیوه زندگی هرکسی (حتی اگر از نظر ما نادرست است) احترام بگذاریم.

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart
Khune
Sogand @Raz-Music.IR
@Sogand

حِیف، چقدر #قلبامون تنها مونده
ریشه‌مو دَردا سوزونده
شُدم از اینور مونده، از اونور رونده
کاش می‌شد بَرگردیم قَدیم و
کاش می‌شد دَر رَفت از تقویم و
کاش می‌شد واقعی این تلقین و
کاااااااش می‌شد.

#انجمن‌چهره‌سان‌مشیانه
@chehrehsanmashianehart