علوم انسانی دیجیتال در کتابخانه چالش ها و فرصت ها برای متخصصان موضوعی/فهیم نیا-تقی زاده نایینی/چاپار-اساطیر پارسی/۵۴۰۰۰تومان
@chaparpublishing
@chaparpublishing
افکار و اندیشه های انسان به گونه ای است که ممکن است فقط خواندن یک کتاب پایه اندیشه ها و افکار انسان را بر مبنای جدید یا در مسیر خاصی قرار دهد و چه بسا ممکن است کتابی مسیر سرنوشت میلیون ها انسان را در راه مخصوصی بیندازد.
👤اینشتین
شاید نیمه ی گمشدتون کتاب باشه ...
امروز ۹ اوت، روز عاشقان کتاب است. در این روز میتوانید بهترین کتابی را که خواندهاید به دیگران پیشنهاد کنید. به کتابخانه بروید و سری به کتابهای قدیمی بزنید یا دور هم جمع شوید و کتاب بخوانید ، یا به هم کتاب هدیه بدهید❤️
@chaparpublishing
👤اینشتین
شاید نیمه ی گمشدتون کتاب باشه ...
امروز ۹ اوت، روز عاشقان کتاب است. در این روز میتوانید بهترین کتابی را که خواندهاید به دیگران پیشنهاد کنید. به کتابخانه بروید و سری به کتابهای قدیمی بزنید یا دور هم جمع شوید و کتاب بخوانید ، یا به هم کتاب هدیه بدهید❤️
@chaparpublishing
بروندادهای علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان(مقاله،کتاب وطرح پژوهشی)/ لیلا خلیلی/چاپار/
@chaparpublishing
@chaparpublishing
Forwarded from انتشارات چاپار
راهنمای مدیریت منابع الکترونیکی در کتابخانه ها/ گروه مترجمین یابش/نشر چاپار-اساطیر پارسی
@chaparpublishing
@chaparpublishing
Forwarded from کتابداران 2.0
داستان انتشار اولین کتاب ترجمه شده توسط کتابداران 2.0
سه سال پیش با عده ای از دوستانِ گروه تلگرامیِ کتابدار 2.0 تصمیم گرفتیم یک گروه مجازی در همین شبکه با رویکرد ترجمه کتاب راه بندازیم. اواسط ماه خرداد 1395 سرمون خلوت بود و می شد لابلای وقت ها کار ترجمه کتابها رو هم استارت زد
کتاب اول با مشورت خانم انصاری از کتابداران بسیار فعال و مشتاق غرب کشور انتخاب شد. عنوان کتاب
Guide to electronic resource management
بود. از اونجایی که به خاطر فعالیتهای مرتبط خودم با موضوع و محتوای کتاب، به نوعی تجربی با بحث ایزدپروکسی، خرید و فروش بانک های اطلاعاتی و .... آشنا بودم، حس خوبی داشتم.
در عرض یک ماه و نیم ترجمه اولیه کتاب اول تمام شد و کار اصلاح سرگروه ها شروع شد. بعد از اصلاح اولیه و قرار گرفتن در چهارچوب اولیه، فایلهایی که ترجمشون یکم ثقیل بود به مترجمها برگشت داده شدند و در مرحله بعد ترجمه ها برای مقابله با متن اصلی به دست خانم پناهی سپرده شدن.
بعد چند نوبت مقابله و ویراستاری. نهایتا کتاب اومد زیر دست خودم. و اینجا بود که مصیبت آغاز شد😱 سر شلوغ یک مدیر شرکت مگه گذاشت بازخوانی کتاب انجام و کتاب چاپ بشه (دو دور خودم خوندم، بعد هم برای بار سوم فایل کتاب رو دادم دست خانم انصاری و باز هم تغییراتی روش انجام و اعمال شد).
در نهایت و با کمک خیلی ها (بویژه خانم رضوانی که مطابق معمول کارای اجرایی هماهنگی رو انجام دادن) طی سه ساااااااااااااال الان یک کتاب شیک و مجلسی دست شماست که بصورت آنلاین و رایگان میتونین بخونیدش و اگر چیزی یاد گرفتین از هزار تومان تا سی هزارتومان به خیریه ها کمک کنین (مترجمین عهد کرده اند که این کتاب وقف عمومی باشد). ما سعی کردیم سر عهدمون باشیم و تمام تلاش و تخصصمون رو تا روز انتشار کتاب به کار گرفتیم. لطفا شما هم یاد گرفتن و یاد دادن رو فراموش نکنید.
اگر خواستین فرم چاپی کتاب رو بخونین، میتونین با 35000 تومان کتاب رو از انتشارات چاپار خریداری کنین
حسین حیدری -مدیر مسئول مجله ی کتابدار 2.0
http://yabesh.ir/راهنمای-مدیریت-منابع-الکترونیکی/
سه سال پیش با عده ای از دوستانِ گروه تلگرامیِ کتابدار 2.0 تصمیم گرفتیم یک گروه مجازی در همین شبکه با رویکرد ترجمه کتاب راه بندازیم. اواسط ماه خرداد 1395 سرمون خلوت بود و می شد لابلای وقت ها کار ترجمه کتابها رو هم استارت زد
کتاب اول با مشورت خانم انصاری از کتابداران بسیار فعال و مشتاق غرب کشور انتخاب شد. عنوان کتاب
Guide to electronic resource management
بود. از اونجایی که به خاطر فعالیتهای مرتبط خودم با موضوع و محتوای کتاب، به نوعی تجربی با بحث ایزدپروکسی، خرید و فروش بانک های اطلاعاتی و .... آشنا بودم، حس خوبی داشتم.
در عرض یک ماه و نیم ترجمه اولیه کتاب اول تمام شد و کار اصلاح سرگروه ها شروع شد. بعد از اصلاح اولیه و قرار گرفتن در چهارچوب اولیه، فایلهایی که ترجمشون یکم ثقیل بود به مترجمها برگشت داده شدند و در مرحله بعد ترجمه ها برای مقابله با متن اصلی به دست خانم پناهی سپرده شدن.
بعد چند نوبت مقابله و ویراستاری. نهایتا کتاب اومد زیر دست خودم. و اینجا بود که مصیبت آغاز شد😱 سر شلوغ یک مدیر شرکت مگه گذاشت بازخوانی کتاب انجام و کتاب چاپ بشه (دو دور خودم خوندم، بعد هم برای بار سوم فایل کتاب رو دادم دست خانم انصاری و باز هم تغییراتی روش انجام و اعمال شد).
در نهایت و با کمک خیلی ها (بویژه خانم رضوانی که مطابق معمول کارای اجرایی هماهنگی رو انجام دادن) طی سه ساااااااااااااال الان یک کتاب شیک و مجلسی دست شماست که بصورت آنلاین و رایگان میتونین بخونیدش و اگر چیزی یاد گرفتین از هزار تومان تا سی هزارتومان به خیریه ها کمک کنین (مترجمین عهد کرده اند که این کتاب وقف عمومی باشد). ما سعی کردیم سر عهدمون باشیم و تمام تلاش و تخصصمون رو تا روز انتشار کتاب به کار گرفتیم. لطفا شما هم یاد گرفتن و یاد دادن رو فراموش نکنید.
اگر خواستین فرم چاپی کتاب رو بخونین، میتونین با 35000 تومان کتاب رو از انتشارات چاپار خریداری کنین
حسین حیدری -مدیر مسئول مجله ی کتابدار 2.0
http://yabesh.ir/راهنمای-مدیریت-منابع-الکترونیکی/
پخش مجموعه مستند"حکایت دل"
"این سوی سکوت"نگاهی به زندگی علمی و فرهنگی"دکتر روح انگیز کراچی"پژوهشگر و محقق (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی"
پژوهشگر و محقق ادبیات فارسی،پژوهش در ادبیات زنان،نویسنده و شاعر
یکشنبه ۲۷مرداد ساعت ۲۱ شب "شبکه چهار سیما"
تکرار ۵ بامداد و ساعت ۱۴ روز دوشنبه"شبکه چهار"
کارگردان:بیژن شکرریز
تهیه کننده:علیرضا حسینی
@chaparpublishing
"این سوی سکوت"نگاهی به زندگی علمی و فرهنگی"دکتر روح انگیز کراچی"پژوهشگر و محقق (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی"
پژوهشگر و محقق ادبیات فارسی،پژوهش در ادبیات زنان،نویسنده و شاعر
یکشنبه ۲۷مرداد ساعت ۲۱ شب "شبکه چهار سیما"
تکرار ۵ بامداد و ساعت ۱۴ روز دوشنبه"شبکه چهار"
کارگردان:بیژن شکرریز
تهیه کننده:علیرضا حسینی
@chaparpublishing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Video from تفضلی
واحد اندازه گیری کتاب خواندن ، تعداد صفحه یا دقیقه در روز نیست ...
بلکه مقدار تغییری است که در شناخت از هویت خودمان و یا ماهیت جهان اطرافمان ایجاد شده است ...
@chaparpublishing
بلکه مقدار تغییری است که در شناخت از هویت خودمان و یا ماهیت جهان اطرافمان ایجاد شده است ...
@chaparpublishing
چگونه آینده یک کشور را پیش بینی کنیم؟
اگر می خواهید بدانید کشوری توسعه می یابد یا نه، اصلا سراغ فناوری کارخانه و ابزاری که استفاده میکند نروید؛ اینها را به راحتی می توان خرید یا دزدید یا کپی کرد.
برای دیدن توسعه بروید به دبستانها و پیش دبستانیها! ببینید آنجا چگونه بچه ها را آموزش میدهند، مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند، بلکه ببینید چگونه آموزش میدهند!
اگر کودکان شما را پرسشگر، خلاق، صبور، دارای روحیه گفتگو , تعامل ودارای روحیه مشارکت و کار تیمی بار آورند , اینها انسانها وشخصیت هایی خواهند شد که میتوانند توسعه ایجاد کنند.
👤داگلاس نورث/ برنده نوبل اقتصاد
اگر می خواهید بدانید کشوری توسعه می یابد یا نه، اصلا سراغ فناوری کارخانه و ابزاری که استفاده میکند نروید؛ اینها را به راحتی می توان خرید یا دزدید یا کپی کرد.
برای دیدن توسعه بروید به دبستانها و پیش دبستانیها! ببینید آنجا چگونه بچه ها را آموزش میدهند، مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند، بلکه ببینید چگونه آموزش میدهند!
اگر کودکان شما را پرسشگر، خلاق، صبور، دارای روحیه گفتگو , تعامل ودارای روحیه مشارکت و کار تیمی بار آورند , اینها انسانها وشخصیت هایی خواهند شد که میتوانند توسعه ایجاد کنند.
👤داگلاس نورث/ برنده نوبل اقتصاد
🍃
سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ - درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبانهای ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است.
او پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری بهعلت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر ترک تحصیل کرد.
دانشگاه تبریز ، شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز آمد و با یکی از بستگان خود بهنام «عزیزه عبدخالقی» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند است .
#شهریار و دنیای هنر
شهریار به بسیاری هنرها، به ویژه شعر، موسیقی و خوشنویسی علاقه داشت. او نسخ، نستعلیق و خط تحریری را خوب می نوشت و قرآن را با خط خوش کتابت می کرد.
مهمترین اثر استاد شهریار منظومه حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است
#ویژگی شعر شهریار
بیان لطیف، ساده، روان و جذابیت کلام، ویژگی های شعر شهریار است. البته گاه در کنار بیان لطیف و ادیبانه، دیده می شود شاعر با شجاعت، پروایی از کاربرد اصطلاحات عامیانه ندارد و تصاویر زیبای کلامی را با جملات محاوره ای در می آمیزد و از اینکه ادیبان، سطح شعرش را نازل بپندارند نمی هراسد. این تلفیق شاعرانه، از ویژگی های شعر شهریار است. شهریار معتقد به تحول و تجدید حیات در شعر ادبی بود و آثار این نوگرایی در بیشتر اشعارش دیده می شود.
شهریار در سرودن انواع گونههای شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشتهاست. اما بیشتر از دیگر گونهها در غزل شهره بود و از جمله غزلهای معروف او میتوان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد.
شهریار، شعر را هنرمندانه به خدمت گرفته بود تا مذهب، ملت و میهن خود را به جهانیان معرفی کند. شعر او، گاه خواننده را به شعرهای دور و دراز می برد.
#روح پاک شهریار، این شاعر آزاده، در بامداد 27 شهریور 1367، به سوی بارگاه پروردگارش پر کشید. جسم خسته و نحیف او، با احترامی کم نظیر، بنابر وصیتش در مقبرة الشعرای تبریز به خاک سپرده شد که مدفن بسیاری از شاعران و هنرمندان آن دیار است. اما بدون شک، شعرهای او و آهنگ صدای گیرایش که همراه با موضوعات تغییر می کرد و شنونده را کاملاً دگرگون می ساخت و قیافه آرام او، همچنان در خاطر همه مردم این مرز و بوم، زنده و جاوید خواهد ماند
🌹روز ۲۷ شهریور بنام ایشان
روز #ادب_و_شعر_فارسی نامگذاری شده
@chaparpublishing
سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ - درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبانهای ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است.
او پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری بهعلت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر ترک تحصیل کرد.
دانشگاه تبریز ، شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز آمد و با یکی از بستگان خود بهنام «عزیزه عبدخالقی» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند است .
#شهریار و دنیای هنر
شهریار به بسیاری هنرها، به ویژه شعر، موسیقی و خوشنویسی علاقه داشت. او نسخ، نستعلیق و خط تحریری را خوب می نوشت و قرآن را با خط خوش کتابت می کرد.
مهمترین اثر استاد شهریار منظومه حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است
#ویژگی شعر شهریار
بیان لطیف، ساده، روان و جذابیت کلام، ویژگی های شعر شهریار است. البته گاه در کنار بیان لطیف و ادیبانه، دیده می شود شاعر با شجاعت، پروایی از کاربرد اصطلاحات عامیانه ندارد و تصاویر زیبای کلامی را با جملات محاوره ای در می آمیزد و از اینکه ادیبان، سطح شعرش را نازل بپندارند نمی هراسد. این تلفیق شاعرانه، از ویژگی های شعر شهریار است. شهریار معتقد به تحول و تجدید حیات در شعر ادبی بود و آثار این نوگرایی در بیشتر اشعارش دیده می شود.
شهریار در سرودن انواع گونههای شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشتهاست. اما بیشتر از دیگر گونهها در غزل شهره بود و از جمله غزلهای معروف او میتوان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد.
شهریار، شعر را هنرمندانه به خدمت گرفته بود تا مذهب، ملت و میهن خود را به جهانیان معرفی کند. شعر او، گاه خواننده را به شعرهای دور و دراز می برد.
#روح پاک شهریار، این شاعر آزاده، در بامداد 27 شهریور 1367، به سوی بارگاه پروردگارش پر کشید. جسم خسته و نحیف او، با احترامی کم نظیر، بنابر وصیتش در مقبرة الشعرای تبریز به خاک سپرده شد که مدفن بسیاری از شاعران و هنرمندان آن دیار است. اما بدون شک، شعرهای او و آهنگ صدای گیرایش که همراه با موضوعات تغییر می کرد و شنونده را کاملاً دگرگون می ساخت و قیافه آرام او، همچنان در خاطر همه مردم این مرز و بوم، زنده و جاوید خواهد ماند
🌹روز ۲۷ شهریور بنام ایشان
روز #ادب_و_شعر_فارسی نامگذاری شده
@chaparpublishing
اگر یک جلد کتاب بخوانید ممکن است به کتاب خواندن علاقه مند شوید.
اگر دو جلد کتاب بخوانید حتما به کتاب خواندن علاقه مند می شوید.
اگر سه جلد کتاب بخوانید به فکر فرو می روید.
اگر چهار جلد کتاب بخوانید در خلوت با خودتان حرف می زنید.
اگر پنج جلد کتاب بخوانید سیاهی ها را سفید و سفیدی ها را سیاه می بینید.
اگر شش جلد کتاب بخوانید نسبت به خیلی عقاید و نظرات بی باور میشوید و به توده های مردم و باورهایشان خشم می گیرید.
اگر هفت جلد کتاب بخوانید کم کم عقاید و نظرات جدید پیدا می کنید.
اگر هشت جلد کتاب بخوانید در مورد عقاید جدیدتان با دیگران بحث می کنید.
اگر نه جلد کتاب بخوانید در بحث ها یتان کار به مجادله می کشد.
اگر ده جلد کتاب بخوانید کم کم یاد می گیرید که با کسانی که کمتر از ده جلد کتاب خوانده اند بحث نکنید.
اگر صد جلد کتاب بخوانید دیگر با کسی بحث نمی کنید و سکوت پیشه می گیرید.
اگر هزار جلد کتاب بخوانید آن وقت است که یاد گرفته اید دیگر تحت تاثیر مکتوبات قرار نگیرید و با مهربانی در کنار دیگر مردمان زندگی می کنید و اگر کمکی از دستتان بر بیاید در حق دیگران و جامعه انجام میدهید و در فرصت مناسب سراغ کتاب هزار و یکم می روید
@chaparpublishing
🌹🌻🍂
اگر دو جلد کتاب بخوانید حتما به کتاب خواندن علاقه مند می شوید.
اگر سه جلد کتاب بخوانید به فکر فرو می روید.
اگر چهار جلد کتاب بخوانید در خلوت با خودتان حرف می زنید.
اگر پنج جلد کتاب بخوانید سیاهی ها را سفید و سفیدی ها را سیاه می بینید.
اگر شش جلد کتاب بخوانید نسبت به خیلی عقاید و نظرات بی باور میشوید و به توده های مردم و باورهایشان خشم می گیرید.
اگر هفت جلد کتاب بخوانید کم کم عقاید و نظرات جدید پیدا می کنید.
اگر هشت جلد کتاب بخوانید در مورد عقاید جدیدتان با دیگران بحث می کنید.
اگر نه جلد کتاب بخوانید در بحث ها یتان کار به مجادله می کشد.
اگر ده جلد کتاب بخوانید کم کم یاد می گیرید که با کسانی که کمتر از ده جلد کتاب خوانده اند بحث نکنید.
اگر صد جلد کتاب بخوانید دیگر با کسی بحث نمی کنید و سکوت پیشه می گیرید.
اگر هزار جلد کتاب بخوانید آن وقت است که یاد گرفته اید دیگر تحت تاثیر مکتوبات قرار نگیرید و با مهربانی در کنار دیگر مردمان زندگی می کنید و اگر کمکی از دستتان بر بیاید در حق دیگران و جامعه انجام میدهید و در فرصت مناسب سراغ کتاب هزار و یکم می روید
@chaparpublishing
🌹🌻🍂
Forwarded from سیره صالحان | علامه طهرانی
❖ . دیدگاه بزرگان درباره جناب مولانا جلال الدین بلخی رضوان الله علیه صاحب مثنوی معنوی
☑️ @sire_salehan | #سیره_صالحان
☑️ @sire_salehan | #سیره_صالحان
Forwarded from کلینیک اطلاعات
از دکومانتاسیون (سندپردازی) تا تحلیلگری داده
🗂 سندپردازی، دبیزش یا دکومانتاسیون عبارت است از فرایند نظاممند تولید، گردآوری، سازماندهی، ذخیره، بازیابی، نگهداری، اشاعه و دسترسی به اسناد و مدارک مرتبط با یک موضوع تخصصی (اعم از اسناد حقوقی، مالی، علمی، فنی، و ...) برای تسهیل پژوهش، نوآوری، آرشیو و حفاظت از سوابق و پیشینههای سازمانی و شخصی.
🗂 سندپردازی یا دکومانتاسیون، مجموعهای از اسناد و مدارک مرتبط با یک موضوع یا مسئله است که به صورت کاغذی، الکترونیکی، دیجیتالی، برخط، و ... تهیه شده است. به عنوان مثال، میتوان به دستنامهها، دستورنامهها، راهنماهای کاربران، راهنماهای برخط، و ... اشاره کرد. امروزه مستندسازی به صورت کاغذی و چاپی کمتر رایج است. مستندسازی و مستندات و اسناد از طریق اینترنت، وبگاهها، سامانههای مکاتباتی و نرمافزارهای سندپردازی و مستندسازی تهیه و توزیع میشوند.
🗂 سندپردازی و مستندسازی جزئی از فرهنگ فرانسوی است و اغلب سازمانها و شرکتها دکومانتالیست دارند. بحث «مدیریت دانش» تلاش کرد به نوعی جای «دکومانتاسیون» را بگیرد؛ هرچند مدیریت دانش هم در عمل چندان موفق نشد و جای خود را به بحثهایی چون مدیریت داده، مدیریت دادههای بزرگ، تحلیل داده و تحلیلگر داده داد. اینک اغلب سازمانها نیاز به متخصص و تحلیلگر داده دارند.
🗂 مدیریت پیشینهها و مستندسازی به صورت دقیق و درست باعث موفقیت بهتر و بیشتر طرحها و پروژههای افراد و سازمانها میشود؛ و نقش مهمی در پیشرفت نوآوری و فناوری دارد. به عنوان مثال، یوتیوب باعث شده است که افراد دانش و تجربه خود را سندپردازی کنند و موجب رشد نوآوری، فناوری و خلاقیت شده است. دانش و تجربه صرفاً توسط شرکتها و صنایع تولید نمیشود؛ امروزه افراد خلاق نیز دانش و تجربه خود را در وبگاههای دیگری که برای ثبت و ضبط تجربههای شخصی، فرهنگ و جنبش سازندگی و ساختوساز وجود دارد به اشتراک میگذارند. برای مثال:
Instructables - Yours for the making: www.instructables.com
Thingiverse - Digital Designs for Physical Objects: www.thingiverse.com
Wikifab: www.wikifab.org
شاد باش و دیر زی
علیرضا نوروزی
🆔 @informetrix
🗂 سندپردازی، دبیزش یا دکومانتاسیون عبارت است از فرایند نظاممند تولید، گردآوری، سازماندهی، ذخیره، بازیابی، نگهداری، اشاعه و دسترسی به اسناد و مدارک مرتبط با یک موضوع تخصصی (اعم از اسناد حقوقی، مالی، علمی، فنی، و ...) برای تسهیل پژوهش، نوآوری، آرشیو و حفاظت از سوابق و پیشینههای سازمانی و شخصی.
🗂 سندپردازی یا دکومانتاسیون، مجموعهای از اسناد و مدارک مرتبط با یک موضوع یا مسئله است که به صورت کاغذی، الکترونیکی، دیجیتالی، برخط، و ... تهیه شده است. به عنوان مثال، میتوان به دستنامهها، دستورنامهها، راهنماهای کاربران، راهنماهای برخط، و ... اشاره کرد. امروزه مستندسازی به صورت کاغذی و چاپی کمتر رایج است. مستندسازی و مستندات و اسناد از طریق اینترنت، وبگاهها، سامانههای مکاتباتی و نرمافزارهای سندپردازی و مستندسازی تهیه و توزیع میشوند.
🗂 سندپردازی و مستندسازی جزئی از فرهنگ فرانسوی است و اغلب سازمانها و شرکتها دکومانتالیست دارند. بحث «مدیریت دانش» تلاش کرد به نوعی جای «دکومانتاسیون» را بگیرد؛ هرچند مدیریت دانش هم در عمل چندان موفق نشد و جای خود را به بحثهایی چون مدیریت داده، مدیریت دادههای بزرگ، تحلیل داده و تحلیلگر داده داد. اینک اغلب سازمانها نیاز به متخصص و تحلیلگر داده دارند.
🗂 مدیریت پیشینهها و مستندسازی به صورت دقیق و درست باعث موفقیت بهتر و بیشتر طرحها و پروژههای افراد و سازمانها میشود؛ و نقش مهمی در پیشرفت نوآوری و فناوری دارد. به عنوان مثال، یوتیوب باعث شده است که افراد دانش و تجربه خود را سندپردازی کنند و موجب رشد نوآوری، فناوری و خلاقیت شده است. دانش و تجربه صرفاً توسط شرکتها و صنایع تولید نمیشود؛ امروزه افراد خلاق نیز دانش و تجربه خود را در وبگاههای دیگری که برای ثبت و ضبط تجربههای شخصی، فرهنگ و جنبش سازندگی و ساختوساز وجود دارد به اشتراک میگذارند. برای مثال:
Instructables - Yours for the making: www.instructables.com
Thingiverse - Digital Designs for Physical Objects: www.thingiverse.com
Wikifab: www.wikifab.org
شاد باش و دیر زی
علیرضا نوروزی
🆔 @informetrix
کتابشناسی مطالعات وپژوهشهای کار آفرینی در ایران/فرزانه قنادی نژاد/چاپار-اساطیر پارسی/۸۱۰۰۰تومان
@chaparpublishing
@chaparpublishing
📗📘
*آیا خشونت و مطالعه با هم رابطه دارند؟*
موسسه مطالعاتی اقتصاد و صلح، تازهترین گزارش خود را با عنوان "شاخص جهانی صلح" را منتشر کرد.
🔻 *در این بررسی مهربان ترین کشورها عبارتند از:*
۱- ایسلند ۲- دانمارک ۳- اتریش ۴- نیوزیلند ۵- سوئیس ۶- فنلاند ۷- کانادا ۸- ژاپن ۹- استرالیا ۱۰- جمهوری چک
🔻 *قهر آمیز ترین کشورها عبارتند از:*
۱۶۲- سوریه ۱۶۱- عراق ۱۶۰- افعانستان ۱۵۹- سودان شمالی ۱۵۸- آفریقای مرکزی ۱۵۷- سومالی ۱۵۶- سودان ۱۵۵- کنگو ۱۵۴- پاکستان ۱۵۳- کره شمالی ۱۵۲- روسیه ۱۵۱- نیجریه
👈 *جالب اینکه ایران با بیش از 6 میلیون نزاع خیابانی در سال!! و بیش از 15 میلیون پرونده قضایی از زد و خورد و قتل و طلاق و تجاوز و ... تازه در سال گذشته رتبه ای بهتر از 138 در جدول نیافته است:*
👈 *در این گزارش، اروپا آرام ترین قاره جهان و آسیا دعوایی ترین قاره ی کره ی زمین است.*
*جالبتر اینکه 30 کشور آرام جهان، در صدر کشورهای پر مطالعه هستند و بدون استثنا سرانه ی مطالعه کشورهای خشونت آمیز بسیار پایین است!!*
*این بدان معناست که کسانی که کمتر کتاب میخوانند، افراد بی سوادترند! بیشتر دعوا میکنند و آرامش کمتر دارند!*
*که کشور ما از آخر رتبه بیست و چهارم را دارد.* مردم ما وقتی در تکاپوی رفتن به ترکیه و آنتالیا هستند در سواحل همین کشورها محال است اروپایی ها را بدون کتاب ببینند. اما ما مسافرت میکنیم تاپاساژگردی کنیم. فرق ندارد کجا! چه ترکیه چه سفر حج، چه قطب شمال یا سفر بی بازگشت به مریخ، کتاب از وسایل چمدان ما نیست.
*این درحالیست که فقط و فقط با روزی 30 دقیقه مطالعه، جایگاه ما از صد و سی و چهارمین کشور نزاع دوست دنیا، به جمع 10کشور صلح طلب دنیا میپیوندد!*
👈 *نکته ی مهم*
این است که مطالعه حالت ویروسی دارد و اگر یکی از افراد خانواده کتابخوان باشد، سایر اعضای خانواده به این ویروس مبتلا میشوند! پس در مرحله اول باعث رشد و پیشرفت خودمان و نسل آینده شویم و در مرحله بعد باور کنیم که اگر خودمان تغییر کنیم باعث توسعه کشورمان خواهیم شد. خودمان به داد خودمان و آینده کشورمان برسیم.
@chaparpublishing
*آیا خشونت و مطالعه با هم رابطه دارند؟*
موسسه مطالعاتی اقتصاد و صلح، تازهترین گزارش خود را با عنوان "شاخص جهانی صلح" را منتشر کرد.
🔻 *در این بررسی مهربان ترین کشورها عبارتند از:*
۱- ایسلند ۲- دانمارک ۳- اتریش ۴- نیوزیلند ۵- سوئیس ۶- فنلاند ۷- کانادا ۸- ژاپن ۹- استرالیا ۱۰- جمهوری چک
🔻 *قهر آمیز ترین کشورها عبارتند از:*
۱۶۲- سوریه ۱۶۱- عراق ۱۶۰- افعانستان ۱۵۹- سودان شمالی ۱۵۸- آفریقای مرکزی ۱۵۷- سومالی ۱۵۶- سودان ۱۵۵- کنگو ۱۵۴- پاکستان ۱۵۳- کره شمالی ۱۵۲- روسیه ۱۵۱- نیجریه
👈 *جالب اینکه ایران با بیش از 6 میلیون نزاع خیابانی در سال!! و بیش از 15 میلیون پرونده قضایی از زد و خورد و قتل و طلاق و تجاوز و ... تازه در سال گذشته رتبه ای بهتر از 138 در جدول نیافته است:*
👈 *در این گزارش، اروپا آرام ترین قاره جهان و آسیا دعوایی ترین قاره ی کره ی زمین است.*
*جالبتر اینکه 30 کشور آرام جهان، در صدر کشورهای پر مطالعه هستند و بدون استثنا سرانه ی مطالعه کشورهای خشونت آمیز بسیار پایین است!!*
*این بدان معناست که کسانی که کمتر کتاب میخوانند، افراد بی سوادترند! بیشتر دعوا میکنند و آرامش کمتر دارند!*
*که کشور ما از آخر رتبه بیست و چهارم را دارد.* مردم ما وقتی در تکاپوی رفتن به ترکیه و آنتالیا هستند در سواحل همین کشورها محال است اروپایی ها را بدون کتاب ببینند. اما ما مسافرت میکنیم تاپاساژگردی کنیم. فرق ندارد کجا! چه ترکیه چه سفر حج، چه قطب شمال یا سفر بی بازگشت به مریخ، کتاب از وسایل چمدان ما نیست.
*این درحالیست که فقط و فقط با روزی 30 دقیقه مطالعه، جایگاه ما از صد و سی و چهارمین کشور نزاع دوست دنیا، به جمع 10کشور صلح طلب دنیا میپیوندد!*
👈 *نکته ی مهم*
این است که مطالعه حالت ویروسی دارد و اگر یکی از افراد خانواده کتابخوان باشد، سایر اعضای خانواده به این ویروس مبتلا میشوند! پس در مرحله اول باعث رشد و پیشرفت خودمان و نسل آینده شویم و در مرحله بعد باور کنیم که اگر خودمان تغییر کنیم باعث توسعه کشورمان خواهیم شد. خودمان به داد خودمان و آینده کشورمان برسیم.
@chaparpublishing
Forwarded from رویدادهای دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
📣
📚 اولین نشست «علم اطلاعات و دانششناسی» با موضوع "آسیبشناسی روش پژوهش کیفی در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی"
🗓 یکشنبه 21 مهر/ ساعت 10 الی 12
📌 مکان: کتابخانه دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
🌐 لینک ثبت نام👇
evnd.co/TEYCf
🔴 ثبت نام اینترنتی جهت شرکت در کارگاه الزامی است.
@SBUev
📚 اولین نشست «علم اطلاعات و دانششناسی» با موضوع "آسیبشناسی روش پژوهش کیفی در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی"
🗓 یکشنبه 21 مهر/ ساعت 10 الی 12
📌 مکان: کتابخانه دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
🌐 لینک ثبت نام👇
evnd.co/TEYCf
🔴 ثبت نام اینترنتی جهت شرکت در کارگاه الزامی است.
@SBUev
واقعه ای شنیدنی که دارد افسانه می شود
دی ماه ۱۳۵۳ استاندار وقت کرمان در دفترش پذیرای زوجی بود، زوج میانسال پولداری، ساکن تهران که به تازگی از مسافرت طولانی به دور دنیا و شهرهایِ ایران برگشته بودند. هیچوقت کسی ندونست چرا از بینِ این همه شهر کرمان رو انتخاب کردند. مرد مهندس کشاورزی و تحصیلکرده ی دانشگاه تهران و بعدا پاریس بود. خیلی پولدار بودند، پولی که حاصل کارِ مرد از تجارت و تخصصش بود نه ارثیه ی فامیلی.
مرد به استاندار وقت گفت: "سالهاست زندگی میکنیم و متاسفانه فرزندی نداریم و وارثی. تصمیم گرفتیم با پولی که داریم در کرمان چیزی بسازیم. "استاندار خیلی خوشحال شد. فوری پیشنهاد داد: "بیمارستان بسازین. کرمان بیمارستان کافی نداره."
مرد گفت: "نه!"
استاندار پیشنهاد داد: "هتل! کرمان فقط یک هتل داره."
—نه!
—مدرسه؟ مسجد؟ مرکزِ خرید؟
و جوابِ همه نه بود. همسرِ مرد توضیح داد: ما تصمیم گرفته ایم در کرمان دانشگاهی بسازیم. با همه ی امکانات!
و مرد کلامِ همسرش رو کامل کرد: ما یه دانشگاه اینجا میسازیم اونوقت هتل و مسجد و بیمارستان و مرکزِ خرید و مرکزِ جذبِ توریست هم در کنارِ اون دانشگاه ساخته میشه. ما دانشگاهی در کرمان میسازیم برایِ بچههایی که نداریم و میتونستیم داشته باشیم.
اون روز و تمامِ هفته ی بعد اون زوجِ میانسال در ماشین استانداری تمامِ کرمان رو برایِ پیدا کردنِ زمین مناسب برایِ ساختن اون دانشگاه زیر و رو کردند. هر جا بردنشون، چیزی پسند نکردند.
روزِ آخر در حومه ی کرمان در بیابونِ برهوتِ کویری کرمان، راننده کلافه دمی ایستاد تا خستگی در کنند و آبی بنوشند.
راننده بعدها تعریف کرد که: " تا مرد پیاده شد که قدمی بزند، زیر پاش یک سکه ی یک ریالی پیدا کرد. برش داشت و به من گفت همین زمین رو میخوام. برکت داره. پیدا کردنِ این سکه نشونه ی خوبیست. اینجا دانشگاه رو میسازم. " راننده می گفت بهشون گفتم: "اینجا؟؟ اینجا بیابونه. بیرونِ کرمانه، نه آب داره و نه برق. خیلی فاصله داره تا شهر." ولی مرد سکه ی یک ریالی رو گذاشته بود جیبش و اصرار کرده بود که نه فقط همین زمین رو میخوام. همه ی زمینِ این منطقه رو برام بخرین. دانشگاه رو اینجا میسازم."اون زمین خریده شد، و احداثِ دانشگاهِ کرمان از همون ماه با هزینه و نظارتِ مستقیم اون مرد شروع شد. اتاق کوچکی در اون زمین ساخته شد و تصویرِ کوچکی از اون مرد رویِ یکی از دیوارها بود. کسی تو کرمان اصلا اونو نمیشناختش. سالها گذشت، خیلی اتفاقها افتاد. انقلاب شد، جنگ شد. ولی هیچ چیز و هیچ کس نتونست، مشکلات شخصی، بیماری، و حتی در اوج جنگ هرگز اجازه نداد ساختنِ اون دانشگاه متوقف شه. و در تمام این مراحل همسرش در کنارش بود و لحظهای ترکش نکرد. اون دانشگاه ساخته شد. یکی از زیباترین، مجهزترین دانشگاههای ایران. شامل دانشکدههای مختلف تقریبا در تمامی رشته ها. سرانجام در ۲۴ شهریور ۱۳۶۴ در حضور خودش و همسرش ، اون دانشگاه افتتاح شد. دانشگاهِ شهید باهنرِ کرمان! نامی از او بر هیچ جا نبود غیرِ از همون عکسِ کوچیکِ قدیمی تو اون اتاق کوچیک. وقتِ سخنرانی افتتاحیه گفته بود که چقدر خوشحاله که اون دانشگاه رو ساخته و حس میکنه که این فرزندانِ خودش هستند که به اون دانشگاه میان. و آرزو کرده بود که اتاقِ کوچکی در ورودی اون دانشگاه داشت که با همسرش اونجا زندگی میکرد و میتونست آمد و رفتِ هر روزه ی فرزندانش رو ببینه. اتاقی به اون داده نشد. ولی او ادامه برایِ اتمامِ اون دانشگاه رو هرگز متوقف نکرد. دانشکدههای مختلف یکی بعد از دیگری شروع به کار کردند.
آخرین دانشکده ، دانشکدهِ پزشکی بود. در کنارِ این دانشکده او و همسرش یک بیمارستانِ ۳۵۰ تخت خوابی هم ساخته بودند.
روز افتتاحِ اون دانشکده دقیقا با فارغ التحصیلی من در....... افتتاحیه رفتم، همه ی دانشجوها از رشتههای مختلف اومده بودند. جا برایِ سوزن انداختن نبود. کسی حتی نمیدونست که اونا اومدن یا نه. بیشترِ ماها هیچ تصویری از اونا ندیده بودیم.وقتی رئیس دانشگاه کرمان سخنرانی کرد و گفت به پاسِ تمامِ تلاشها و کاری که کرده اند دانشکده و بیمارستانِ دانشگاهِ کرمان به نام او نامگذاری شده، و با اصرار از او و همسرش خواست که پشت تریبون بیان و شروع به کارِ اونجا رو رسما اعلام کنند، اون وقت ما زوجِ پیر و کوچیک و لاغر اندامی رو دیدیم که از پلهها بالا رفتند. هیچ سخنرانی نکردند و هیچ نگفتند. فقط اونجا ایستادند و دانشجوها همه بدونِ هیچ هماهنگی قبلی همه با هم به احترامشون بلند شدند و برایِ بیشتر از ۲۰ دقیقه فقط دست زدند. و اونا فقط نگاه کردند و گریه کردند. زنده یادان فاخره صبا و علیرضا افضلی پور.هم اکنون هر دو در کنار هم و در قبرستان ظهیرالدوله(تجریش خ دربند ایستگاه گلابدره) آرمیده اند.
@chaparpublishing
دی ماه ۱۳۵۳ استاندار وقت کرمان در دفترش پذیرای زوجی بود، زوج میانسال پولداری، ساکن تهران که به تازگی از مسافرت طولانی به دور دنیا و شهرهایِ ایران برگشته بودند. هیچوقت کسی ندونست چرا از بینِ این همه شهر کرمان رو انتخاب کردند. مرد مهندس کشاورزی و تحصیلکرده ی دانشگاه تهران و بعدا پاریس بود. خیلی پولدار بودند، پولی که حاصل کارِ مرد از تجارت و تخصصش بود نه ارثیه ی فامیلی.
مرد به استاندار وقت گفت: "سالهاست زندگی میکنیم و متاسفانه فرزندی نداریم و وارثی. تصمیم گرفتیم با پولی که داریم در کرمان چیزی بسازیم. "استاندار خیلی خوشحال شد. فوری پیشنهاد داد: "بیمارستان بسازین. کرمان بیمارستان کافی نداره."
مرد گفت: "نه!"
استاندار پیشنهاد داد: "هتل! کرمان فقط یک هتل داره."
—نه!
—مدرسه؟ مسجد؟ مرکزِ خرید؟
و جوابِ همه نه بود. همسرِ مرد توضیح داد: ما تصمیم گرفته ایم در کرمان دانشگاهی بسازیم. با همه ی امکانات!
و مرد کلامِ همسرش رو کامل کرد: ما یه دانشگاه اینجا میسازیم اونوقت هتل و مسجد و بیمارستان و مرکزِ خرید و مرکزِ جذبِ توریست هم در کنارِ اون دانشگاه ساخته میشه. ما دانشگاهی در کرمان میسازیم برایِ بچههایی که نداریم و میتونستیم داشته باشیم.
اون روز و تمامِ هفته ی بعد اون زوجِ میانسال در ماشین استانداری تمامِ کرمان رو برایِ پیدا کردنِ زمین مناسب برایِ ساختن اون دانشگاه زیر و رو کردند. هر جا بردنشون، چیزی پسند نکردند.
روزِ آخر در حومه ی کرمان در بیابونِ برهوتِ کویری کرمان، راننده کلافه دمی ایستاد تا خستگی در کنند و آبی بنوشند.
راننده بعدها تعریف کرد که: " تا مرد پیاده شد که قدمی بزند، زیر پاش یک سکه ی یک ریالی پیدا کرد. برش داشت و به من گفت همین زمین رو میخوام. برکت داره. پیدا کردنِ این سکه نشونه ی خوبیست. اینجا دانشگاه رو میسازم. " راننده می گفت بهشون گفتم: "اینجا؟؟ اینجا بیابونه. بیرونِ کرمانه، نه آب داره و نه برق. خیلی فاصله داره تا شهر." ولی مرد سکه ی یک ریالی رو گذاشته بود جیبش و اصرار کرده بود که نه فقط همین زمین رو میخوام. همه ی زمینِ این منطقه رو برام بخرین. دانشگاه رو اینجا میسازم."اون زمین خریده شد، و احداثِ دانشگاهِ کرمان از همون ماه با هزینه و نظارتِ مستقیم اون مرد شروع شد. اتاق کوچکی در اون زمین ساخته شد و تصویرِ کوچکی از اون مرد رویِ یکی از دیوارها بود. کسی تو کرمان اصلا اونو نمیشناختش. سالها گذشت، خیلی اتفاقها افتاد. انقلاب شد، جنگ شد. ولی هیچ چیز و هیچ کس نتونست، مشکلات شخصی، بیماری، و حتی در اوج جنگ هرگز اجازه نداد ساختنِ اون دانشگاه متوقف شه. و در تمام این مراحل همسرش در کنارش بود و لحظهای ترکش نکرد. اون دانشگاه ساخته شد. یکی از زیباترین، مجهزترین دانشگاههای ایران. شامل دانشکدههای مختلف تقریبا در تمامی رشته ها. سرانجام در ۲۴ شهریور ۱۳۶۴ در حضور خودش و همسرش ، اون دانشگاه افتتاح شد. دانشگاهِ شهید باهنرِ کرمان! نامی از او بر هیچ جا نبود غیرِ از همون عکسِ کوچیکِ قدیمی تو اون اتاق کوچیک. وقتِ سخنرانی افتتاحیه گفته بود که چقدر خوشحاله که اون دانشگاه رو ساخته و حس میکنه که این فرزندانِ خودش هستند که به اون دانشگاه میان. و آرزو کرده بود که اتاقِ کوچکی در ورودی اون دانشگاه داشت که با همسرش اونجا زندگی میکرد و میتونست آمد و رفتِ هر روزه ی فرزندانش رو ببینه. اتاقی به اون داده نشد. ولی او ادامه برایِ اتمامِ اون دانشگاه رو هرگز متوقف نکرد. دانشکدههای مختلف یکی بعد از دیگری شروع به کار کردند.
آخرین دانشکده ، دانشکدهِ پزشکی بود. در کنارِ این دانشکده او و همسرش یک بیمارستانِ ۳۵۰ تخت خوابی هم ساخته بودند.
روز افتتاحِ اون دانشکده دقیقا با فارغ التحصیلی من در....... افتتاحیه رفتم، همه ی دانشجوها از رشتههای مختلف اومده بودند. جا برایِ سوزن انداختن نبود. کسی حتی نمیدونست که اونا اومدن یا نه. بیشترِ ماها هیچ تصویری از اونا ندیده بودیم.وقتی رئیس دانشگاه کرمان سخنرانی کرد و گفت به پاسِ تمامِ تلاشها و کاری که کرده اند دانشکده و بیمارستانِ دانشگاهِ کرمان به نام او نامگذاری شده، و با اصرار از او و همسرش خواست که پشت تریبون بیان و شروع به کارِ اونجا رو رسما اعلام کنند، اون وقت ما زوجِ پیر و کوچیک و لاغر اندامی رو دیدیم که از پلهها بالا رفتند. هیچ سخنرانی نکردند و هیچ نگفتند. فقط اونجا ایستادند و دانشجوها همه بدونِ هیچ هماهنگی قبلی همه با هم به احترامشون بلند شدند و برایِ بیشتر از ۲۰ دقیقه فقط دست زدند. و اونا فقط نگاه کردند و گریه کردند. زنده یادان فاخره صبا و علیرضا افضلی پور.هم اکنون هر دو در کنار هم و در قبرستان ظهیرالدوله(تجریش خ دربند ایستگاه گلابدره) آرمیده اند.
@chaparpublishing