Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
عشق اگر عشق باشد تمام روز ها را در بر دارد
پاستیل و شکلات های قلبی
عروسک های خرسی بزرگ و کوچک
جعبه های کادویی که بسیار زیبا تزئین شده
بادبادک های رنگارنگ...
بهانه اند!
اصلا نمی ارزند...
اگر آن عشق واقعی را پشت همه اینها پنهان کنند
که دل عاشق خوش است ،تنها به « خیلی دوستت دارم»
تنها به « من حالم خوب نیست ولی با تو عالیم » که حالت را دگرگون میکند از ذوق
تنها به یک تلفن ساده و درد و دل ...
به یک اهمیت کوچک ...
وگرنه عشق اگر عشق باشد هر روز را در بر دارد
#فریده_محمدی
@faridehoriginal
پاستیل و شکلات های قلبی
عروسک های خرسی بزرگ و کوچک
جعبه های کادویی که بسیار زیبا تزئین شده
بادبادک های رنگارنگ...
بهانه اند!
اصلا نمی ارزند...
اگر آن عشق واقعی را پشت همه اینها پنهان کنند
که دل عاشق خوش است ،تنها به « خیلی دوستت دارم»
تنها به « من حالم خوب نیست ولی با تو عالیم » که حالت را دگرگون میکند از ذوق
تنها به یک تلفن ساده و درد و دل ...
به یک اهمیت کوچک ...
وگرنه عشق اگر عشق باشد هر روز را در بر دارد
#فریده_محمدی
@faridehoriginal
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
به اندازه ی هزار سال دوستت داشتم و دارم...
ای که اگر جسمم کنارت نبوده
ولی روحم درون تو زندگی کرده
سالیان سال است خودم را در این صبوری دروغین...حبس میبینم
در حالی که جدایی ات راه به راه دار تنهایی را بر گردنم و زنجیر غم را به دست و پاهایم بسته
ولی با این حال هر چه بدوم هم به تو نمیرسم!
حسرت شده در تمام وجودم که
کاش تنهایی ها میرفتند و دستم به دستت میرسید
هر چند با این همه درد
همچنان سمتت قدم برمیدارم
که من تا مرز مرگ با تو ام....
اما این که من تا مرز مرگ هم با تو بودم و تو هیچوقت به روی خودت نیاوردی هیچکس نمیتواند منکرش شود
#فریده_محمدی
http://vidooo.ir/v/4450/
@Faridehoriginal
ای که اگر جسمم کنارت نبوده
ولی روحم درون تو زندگی کرده
سالیان سال است خودم را در این صبوری دروغین...حبس میبینم
در حالی که جدایی ات راه به راه دار تنهایی را بر گردنم و زنجیر غم را به دست و پاهایم بسته
ولی با این حال هر چه بدوم هم به تو نمیرسم!
حسرت شده در تمام وجودم که
کاش تنهایی ها میرفتند و دستم به دستت میرسید
هر چند با این همه درد
همچنان سمتت قدم برمیدارم
که من تا مرز مرگ با تو ام....
اما این که من تا مرز مرگ هم با تو بودم و تو هیچوقت به روی خودت نیاوردی هیچکس نمیتواند منکرش شود
#فریده_محمدی
http://vidooo.ir/v/4450/
@Faridehoriginal
ویدووو
دانلود آهنگ جدید ایلیاس یالچینتاش و فریده هیلال Sehrin Yolu "مسیر شهر" - ویدووو
دانلود آهنگ جدید ایلیاس یالچینتاش و فریده هیلال Sehrin Yolu "مسیر شهر" ایلیاس یالچینتاش, دانلود آهنگ, دانلود آهنگ ترکی, دانلود آهنگ ترکی جدید, فریده هیلال
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
اسامی نویسندگان هفتمین کتاب از سری کتاب های #دلنوشته :
۱.خانم #افسانه دادخواه
۲.خانم#نیلوفر گلستانی
۳.خانم #مریم رمضی
۴.خانم #معصومه قاسمی کلی
۵.خانم #فریده محمدی
.
شما هم می توانید #نویسنده شوید.جهت اطلاعات بیشتر یه دایرکت مراجعه کنید.
@goldishwriters .
#داستان #رمان #نوشته #شاعر #داستان_واقعی #داستان_نویسی #داستانک #کرونا #عید #نوروز #باستان
#علمی #دانشگاهی
https://www.instagram.com/p/B9t0Ud1Ajgn/?igshid=x9bd2jukl2km
۱.خانم #افسانه دادخواه
۲.خانم#نیلوفر گلستانی
۳.خانم #مریم رمضی
۴.خانم #معصومه قاسمی کلی
۵.خانم #فریده محمدی
.
شما هم می توانید #نویسنده شوید.جهت اطلاعات بیشتر یه دایرکت مراجعه کنید.
@goldishwriters .
#داستان #رمان #نوشته #شاعر #داستان_واقعی #داستان_نویسی #داستانک #کرونا #عید #نوروز #باستان
#علمی #دانشگاهی
https://www.instagram.com/p/B9t0Ud1Ajgn/?igshid=x9bd2jukl2km
Instagram
Goldishwriters|مولفين طلايى
اسامی نویسندگان هفتمین کتاب از سری کتاب های #دلنوشته : ۱.خانم #افسانه دادخواه ۲.خانم#نیلوفر گلستانی ۳.خانم #مریم رمضی ۴.خانم #معصومه قاسمی کلی ۵.خانم #فریده محمدی . شما هم می توانید #نویسنده شوید.جهت اطلاعات بیشتر یه دایرکت مراجعه کنید. @goldishwriters .…
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
وقتی ناراحت و عصبانی هستی
با خشونت و تند رانندگی میکنی
با زمزمه ی شعر غمگین آهنگی که بلند کرده ای
' دارم پیر میشم ولی عاشقم... '
فراموشم کرده ای...
قطعا
جدا
حتما
ولی... واقعا؟!...
ببین! من دیگر آن دختری که با کلی ذوق و اشتیاق برایت حرف میزد نیستم ها!
شده ام شبیه شوخی هایم...
دختری با چکمه های بلند و مشکی
پالتوی بلند و سیاه
رژ لبی به رنگ خون
سیگار... لا به لای انگشتانم
هرچند عرضه اش را ندارم
و لب هایی که داغ دار است
راه نفسم میگیرد
سرفه می افتم
جلوی چشم خودت
نابود میشوم
سوار بر کالسکه ی غم
با اخمی که هیچ وقت از صورتم پاک نمیشود
پر از سکوت
پر از بغضی که اجازه ی به گریه رسیدن نداده ام
رد دود سیگار را در تاریکی آسمان بگیر
و با زل زدن به من درد قلبم را صد برابر کن
نميگويي بمان!
بگو...
که روح من و تو بیمار این 'بمان' گفتن از همدیگر است
لعنت به عشق
که حتی در رویا هم با من نیستی
زیر باران تنهایی ها کالسکه ی غم راه می افتد
و... در سیل جدایی ها غرق میشوم
دلبر من
مهربان بی رحم من
این روز ها بلاخره به پایان میرسد
پنجره ات که تا ابد بسته نمی ماند
یادت می افتد
شب هایی که برای دیدارت
من چه ها کشیده ام
ولی دیر!
فراموشم کرده ای
حتما
چدا
واقعا
باید یکی بیاید و اگر دید هنوز در سیل جدایی با چشمان تو زنده ام
من را با طناب حقیقت ببندد به زندگی تلخ این جهان
تا خودم ذره ذره
خاکستر و دود شوم
وگرنه هنوز صبورم به رسیدنم به تو
در این برف و بورانی که بین من و توست
هنوز صبورم....
#فریده_محمدی
@faridehoriginal
با خشونت و تند رانندگی میکنی
با زمزمه ی شعر غمگین آهنگی که بلند کرده ای
' دارم پیر میشم ولی عاشقم... '
فراموشم کرده ای...
قطعا
جدا
حتما
ولی... واقعا؟!...
ببین! من دیگر آن دختری که با کلی ذوق و اشتیاق برایت حرف میزد نیستم ها!
شده ام شبیه شوخی هایم...
دختری با چکمه های بلند و مشکی
پالتوی بلند و سیاه
رژ لبی به رنگ خون
سیگار... لا به لای انگشتانم
هرچند عرضه اش را ندارم
و لب هایی که داغ دار است
راه نفسم میگیرد
سرفه می افتم
جلوی چشم خودت
نابود میشوم
سوار بر کالسکه ی غم
با اخمی که هیچ وقت از صورتم پاک نمیشود
پر از سکوت
پر از بغضی که اجازه ی به گریه رسیدن نداده ام
رد دود سیگار را در تاریکی آسمان بگیر
و با زل زدن به من درد قلبم را صد برابر کن
نميگويي بمان!
بگو...
که روح من و تو بیمار این 'بمان' گفتن از همدیگر است
لعنت به عشق
که حتی در رویا هم با من نیستی
زیر باران تنهایی ها کالسکه ی غم راه می افتد
و... در سیل جدایی ها غرق میشوم
دلبر من
مهربان بی رحم من
این روز ها بلاخره به پایان میرسد
پنجره ات که تا ابد بسته نمی ماند
یادت می افتد
شب هایی که برای دیدارت
من چه ها کشیده ام
ولی دیر!
فراموشم کرده ای
حتما
چدا
واقعا
باید یکی بیاید و اگر دید هنوز در سیل جدایی با چشمان تو زنده ام
من را با طناب حقیقت ببندد به زندگی تلخ این جهان
تا خودم ذره ذره
خاکستر و دود شوم
وگرنه هنوز صبورم به رسیدنم به تو
در این برف و بورانی که بین من و توست
هنوز صبورم....
#فریده_محمدی
@faridehoriginal
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
#زیبایی_یا_محبت؟!
شاید این جمله رو بارها شنیدید که میگن« زیبایی انسان به درونشه» و خیلی راحت یه سری تکون دادید و تاید کردید ولی خودتون جزو افرادی بودید که با چشماتون جذب ظاهر زیبا شدید... تا دلتون بخواد انسان های زیادی با زیباترین چهره ها و اندام ها روی زمین هستند اما کدوم زیبایی اصلی رو دارند؟! ...چه بسا خیلی از انسان های ساده و حتی با چهره ی نه چندان خوشایند توی این دنیا وجود دارند که قلب شیشه درون سخره ی سینشون پر از عطر محبته ...محبتی که خیلی ها با غرورشون لهش میکنند ... شاید تو دور و بری هاتون یا فامیل ها دیدید یک زوجی که شاید یکی از اونها ظاهر جالبی نداشته باشه اما زندگی خیلی اروم و خوشبختی دارند و دیالوگ همیشگی« این چجوری طرفو تحمل میکنه؟! » من و شما توی زندگی این دو عزیز نیستیم که ببینیم قطعا همون فردی که شما ظاهرش رو زیبا نمیبینی درونش یه زیبایی بینهایت داره که نمیشه توصیفش کرد و با محبت و مهر کنار همسرش زندگی میکنه و همسرش هم عاشقشه! اتفاقا این افراد خیلی بهتر از من و شماند ...باز هم میگم ظاهر زیبا توی این دنیا زیاده فقط کافیه با یکیشون فقط در حد چند ساعت هم صحبت بشی تا بفهمی درونش هم به اندازه ی جسمش زیباست یا نه... خیلی هاشون با رفتار خودخواهانه و اخلاق بدی که دارن شما رو از خودشون میرونن ... پس درون اینها ممکنه به جای قلب شیشه ای یه قلب سنگی باشه...اما ته ته حرفام اینه هر کس یا هر چیزی رو زیبا میبینید اون زیبایی مطلق به اون فرد یا اون شیئ نیست چون در اصل شما جذب زیبایی خداوند شدید ...قلب پاک و مهربون درون هر هر فردی ازش زیباترین انسان رو میسازه...مثل یه دیو که دختری رو عاشق خودش کرد!
#فریده_محمدی
@faridehoriginal
شاید این جمله رو بارها شنیدید که میگن« زیبایی انسان به درونشه» و خیلی راحت یه سری تکون دادید و تاید کردید ولی خودتون جزو افرادی بودید که با چشماتون جذب ظاهر زیبا شدید... تا دلتون بخواد انسان های زیادی با زیباترین چهره ها و اندام ها روی زمین هستند اما کدوم زیبایی اصلی رو دارند؟! ...چه بسا خیلی از انسان های ساده و حتی با چهره ی نه چندان خوشایند توی این دنیا وجود دارند که قلب شیشه درون سخره ی سینشون پر از عطر محبته ...محبتی که خیلی ها با غرورشون لهش میکنند ... شاید تو دور و بری هاتون یا فامیل ها دیدید یک زوجی که شاید یکی از اونها ظاهر جالبی نداشته باشه اما زندگی خیلی اروم و خوشبختی دارند و دیالوگ همیشگی« این چجوری طرفو تحمل میکنه؟! » من و شما توی زندگی این دو عزیز نیستیم که ببینیم قطعا همون فردی که شما ظاهرش رو زیبا نمیبینی درونش یه زیبایی بینهایت داره که نمیشه توصیفش کرد و با محبت و مهر کنار همسرش زندگی میکنه و همسرش هم عاشقشه! اتفاقا این افراد خیلی بهتر از من و شماند ...باز هم میگم ظاهر زیبا توی این دنیا زیاده فقط کافیه با یکیشون فقط در حد چند ساعت هم صحبت بشی تا بفهمی درونش هم به اندازه ی جسمش زیباست یا نه... خیلی هاشون با رفتار خودخواهانه و اخلاق بدی که دارن شما رو از خودشون میرونن ... پس درون اینها ممکنه به جای قلب شیشه ای یه قلب سنگی باشه...اما ته ته حرفام اینه هر کس یا هر چیزی رو زیبا میبینید اون زیبایی مطلق به اون فرد یا اون شیئ نیست چون در اصل شما جذب زیبایی خداوند شدید ...قلب پاک و مهربون درون هر هر فردی ازش زیباترین انسان رو میسازه...مثل یه دیو که دختری رو عاشق خودش کرد!
#فریده_محمدی
@faridehoriginal
Telegram
attach 📎
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
https://www.instagram.com/p/CCxk-rkBH6s/?igshid=3u51tixoxh35
افتخار همکاری با رادیو آوای ماندگار
#فریده_محمدی
افتخار همکاری با رادیو آوای ماندگار
#فریده_محمدی
Instagram
🟡🎙🎧🎙 رادیو آوای ماندگار 🎙🎧🎙🟡
🎙 _ گوینده : فاطمه کاوه @fatemh001k77 ✒ _ نویسنده : فریده محمدی @farideh_mohammadi1 ✂️ _ ادیتور : گروه هنری ماندگار @avaye._.mandegar لینک تلگرام رادیو آوای ماندگار ..................................................... ∞ تمام زمستان ها برف شود و آغوش نباشد…
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
تو مکه ی من هستی و
به جای هفت بار
هزاران هزار بار
دور تو میگردم و می چرخم
من عمری در منای چشم هایت می نشینم و
غزل غزل دلتنگی میخوانم
زیر ناودان طلای عشق
فقط تو را .... فقط آرزو های تو را...
قربانی ام کن برای تمام عاشقی هایم
من همیشه قربانی تو وعشق توام جانان من...
من همیشه دنبال تو راهی ام
قبله گاه نگاهم و عبادت پر تکرار چشمان من شده ای...
های....زیبای زندگی من!
پاکی... مثل دانه های باران
آری... تو مکه ی عشقی و من
عاشق رو به قبلتم. ...
من اولین قربونی
عیدای فطر کعبتم
میمیرم از عشق چشات
اگه.ندی تو حاجتم....
* #فریده_محمدی *
@faridehoriginal
به جای هفت بار
هزاران هزار بار
دور تو میگردم و می چرخم
من عمری در منای چشم هایت می نشینم و
غزل غزل دلتنگی میخوانم
زیر ناودان طلای عشق
فقط تو را .... فقط آرزو های تو را...
قربانی ام کن برای تمام عاشقی هایم
من همیشه قربانی تو وعشق توام جانان من...
من همیشه دنبال تو راهی ام
قبله گاه نگاهم و عبادت پر تکرار چشمان من شده ای...
های....زیبای زندگی من!
پاکی... مثل دانه های باران
آری... تو مکه ی عشقی و من
عاشق رو به قبلتم. ...
من اولین قربونی
عیدای فطر کعبتم
میمیرم از عشق چشات
اگه.ندی تو حاجتم....
* #فریده_محمدی *
@faridehoriginal
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
❣در هر بار تو را دیدن هم عید است و هم قربانی میدهند
دیدنت عید و
برای هر لبخندت من... قربانی ام
* #فریده_محمدی *
#ميخوام_ببینمت_عید_من
@faridehoriginal
دیدنت عید و
برای هر لبخندت من... قربانی ام
* #فریده_محمدی *
#ميخوام_ببینمت_عید_من
@faridehoriginal
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
#عکس:
#sanamjohar
#متن : #فریده_محمدی
میدونی...
هوای نبودنت از ویروس کرونا هم بد تره
زود تر منو میکشه!
راستش...چند وقتیه فهمیدم دنیا قشنگی هاش خیلی کم شده که لبخنداتو باید از پشت ماسک حس کنم!
اما چشمات...آخ از اون چشمای روشنت که هنوزم طلسم روزهای تلخ منو میشکنه
تازه...داره باورم میشه که این دنیا چقدر حسود بوده واسه وقتایی که حتی از باهم بودن دست های خودم و خودت مینوشتم!
آره...حسود بوده که حالا تو این قرنطینه اسیر تر از قبلم کرده
عکستو از رو صفحه گوشی میبوسم و میرم به روزهایی که تو کنج آغوشت گم میشم و با خیال راحت یه دل سیر بهت نگاه میکنم.
اما به خودم میام و آروم با خودم زمزمه میکنم:
لعنت به این جدایی ها که غرقمون کرده تو دنیای تنهایی.
@faridehoriginal
#sanamjohar
#متن : #فریده_محمدی
میدونی...
هوای نبودنت از ویروس کرونا هم بد تره
زود تر منو میکشه!
راستش...چند وقتیه فهمیدم دنیا قشنگی هاش خیلی کم شده که لبخنداتو باید از پشت ماسک حس کنم!
اما چشمات...آخ از اون چشمای روشنت که هنوزم طلسم روزهای تلخ منو میشکنه
تازه...داره باورم میشه که این دنیا چقدر حسود بوده واسه وقتایی که حتی از باهم بودن دست های خودم و خودت مینوشتم!
آره...حسود بوده که حالا تو این قرنطینه اسیر تر از قبلم کرده
عکستو از رو صفحه گوشی میبوسم و میرم به روزهایی که تو کنج آغوشت گم میشم و با خیال راحت یه دل سیر بهت نگاه میکنم.
اما به خودم میام و آروم با خودم زمزمه میکنم:
لعنت به این جدایی ها که غرقمون کرده تو دنیای تنهایی.
@faridehoriginal
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر سال ماه تو می آید و میرود
مردم چند شبی در مساجد و هیئات و حسینیه ها برای غریب بودن تو گریه میکنند
آخ که غریب گیر آوردنت ...
هر سال حتی با دیدن شبیه سازی روز شهادتت هزار بار برای تو و خانواده ات میمیرم
من در خودم بار ها خودم را میکشم
و در فکر میروم که کاش من در این جماعتی که حالا در سپاه یزیدند اما برایت عزاداری میکنند نباشم
ای که پدر و مادرت از همه بهترند
غیبت ها همچنان هست ،دروغ ها همچنان هست ،دو رویی ها و ریا کاری ها همچنان هست ... در زمانه ای که تو برای خدا جنگیدی
همچنان خدا تنهاست
روز هایی را میبینیم و خبر هایی را میشنویم که گاه با خود میگویم
بعد از تو هنوز خاندان شمر پابرجاست
و روز به روز از تو و دینت و خدایت دور میشوند
خیلی ها تو را بهانه میکنند و دست به هر کاری میزنند
و من در حیرتم که مهربانی تو چرا انقدر بی پایان است؟!
من برای تو ای حسین همیشه شرمنده ام
من در حالی که سر به زیر می اندازم دست هایم را سمت ابالفضل میگیرم
میترسم از این زمانه..
یا ثار ا... #فریده_محمدی
مردم چند شبی در مساجد و هیئات و حسینیه ها برای غریب بودن تو گریه میکنند
آخ که غریب گیر آوردنت ...
هر سال حتی با دیدن شبیه سازی روز شهادتت هزار بار برای تو و خانواده ات میمیرم
من در خودم بار ها خودم را میکشم
و در فکر میروم که کاش من در این جماعتی که حالا در سپاه یزیدند اما برایت عزاداری میکنند نباشم
ای که پدر و مادرت از همه بهترند
غیبت ها همچنان هست ،دروغ ها همچنان هست ،دو رویی ها و ریا کاری ها همچنان هست ... در زمانه ای که تو برای خدا جنگیدی
همچنان خدا تنهاست
روز هایی را میبینیم و خبر هایی را میشنویم که گاه با خود میگویم
بعد از تو هنوز خاندان شمر پابرجاست
و روز به روز از تو و دینت و خدایت دور میشوند
خیلی ها تو را بهانه میکنند و دست به هر کاری میزنند
و من در حیرتم که مهربانی تو چرا انقدر بی پایان است؟!
من برای تو ای حسین همیشه شرمنده ام
من در حالی که سر به زیر می اندازم دست هایم را سمت ابالفضل میگیرم
میترسم از این زمانه..
یا ثار ا... #فریده_محمدی
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
سلام...
سلام حضرت دلتنگی
سلام به روشنی دو نگاه جادو...که نوربخش دو چشم تاریکند
سلام به غصه های بی پایان
به لبخند های جا مانده در اعماق روزهایی که خوابند.
تمام روز و شب ها میخوابم و بیدار میشوم.
میمیرم و زنده میشوم.
میخندم و گریه میکنم.
در رویایی که زندگی ام را دزدیده
و این حرف تازه ای نیست...!
حالا که غرورت را پشت مهرت پنهان میکنی و بدون ترس کز میکنم کنج آغوشت و قصه های عاشقانه را در گوشم زمزمه میکنی زیباست.
ولی وقتی به خودم می آیم میبینم هزاران حسرت در درونم جا مانده
و این تلخ است ....
تلخ است وقتی رویای بوسه ای روی پیشانی ات را به یاد می آورم، آشوبی در نگاهم غوغا میکند و دست هایم سرد تر از قبل میشوند.
تلخ است وقتی در تمام نوشته هایم دنبال جمله ای می گردم که دل خوشم کند به لبخندت اما....
اما ... باز هم سکوت روی لب هایم جا خوش میکند!
یک عمر در دشت چشمانت اسارت کشیدم.
یک عمر پشت در قلبت نشستم.
یک عمر....دستی را با عشق گرفتم که با تمام وجودم بی عشقی اش را حس کردم.
و حالا از پا می افتم...
حالا که تازه یادت افتاده منی هست
از پا می افتم و میخواهم به کسی تکیه دهم که درد عشق را در قلبم به شیرینی تبدیل کند...هر چند میدانم خودم را گول میزنم
من رسوا میشوم که هنوز تو را جور دیگر نگاه میکنم.
.#فریده_محمدی
@faridehoriginal
سلام حضرت دلتنگی
سلام به روشنی دو نگاه جادو...که نوربخش دو چشم تاریکند
سلام به غصه های بی پایان
به لبخند های جا مانده در اعماق روزهایی که خوابند.
تمام روز و شب ها میخوابم و بیدار میشوم.
میمیرم و زنده میشوم.
میخندم و گریه میکنم.
در رویایی که زندگی ام را دزدیده
و این حرف تازه ای نیست...!
حالا که غرورت را پشت مهرت پنهان میکنی و بدون ترس کز میکنم کنج آغوشت و قصه های عاشقانه را در گوشم زمزمه میکنی زیباست.
ولی وقتی به خودم می آیم میبینم هزاران حسرت در درونم جا مانده
و این تلخ است ....
تلخ است وقتی رویای بوسه ای روی پیشانی ات را به یاد می آورم، آشوبی در نگاهم غوغا میکند و دست هایم سرد تر از قبل میشوند.
تلخ است وقتی در تمام نوشته هایم دنبال جمله ای می گردم که دل خوشم کند به لبخندت اما....
اما ... باز هم سکوت روی لب هایم جا خوش میکند!
یک عمر در دشت چشمانت اسارت کشیدم.
یک عمر پشت در قلبت نشستم.
یک عمر....دستی را با عشق گرفتم که با تمام وجودم بی عشقی اش را حس کردم.
و حالا از پا می افتم...
حالا که تازه یادت افتاده منی هست
از پا می افتم و میخواهم به کسی تکیه دهم که درد عشق را در قلبم به شیرینی تبدیل کند...هر چند میدانم خودم را گول میزنم
من رسوا میشوم که هنوز تو را جور دیگر نگاه میکنم.
.#فریده_محمدی
@faridehoriginal
Telegram
attach 📎
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍
پایز هم آمد
يا تمام اتفاقات سیاسی
با تمام نگرانی ها و دل ناخوشی ها
فصل من...
فصلِ دوست داشتنی که تازه میشود
فصلِ عشقی ابدی که انگار به تولدش میرسد
همه غم هایشان را به برگ برگِ زرد و سرخ میسپارند
من اما دلم را میسپارم، از درخت جدا میشود و رقصان و چرخان در باد می افتد به زیر پا و....
پایز... من را وارد دلشوره ی عجیبی میکند
و شب هایم را با آویز های شعر از در و دیوار خاطراتم تزئین میکند
پایز حس و حالم را سنگین تر میکند
جوری که بیش تر از پیش نای ادامه ندارم!
خوشحالم اما شدید غمگین
خاصيتِ منِ پایزی
سوت و کور... تنها... خسته... دلتنگ...
به فنجان گُل گُلی چای و قوری گل قرمزی کوچک نگاه میکنم
باز پایز آمد و اولین چای پایزی بی.. تو...
در باز میشود
و من در حیرتِ قدم به قدم نزدیک شدنت
کتت را روی تخت می اندازی
از کاسه ی شکلات های روی میزم چند شکلات برمیداری وبا نگاه خاصی فنجان چایم را برمیداری
سمت پنجره میروی
پرده را کنار میزنی و اتاق روشن میشود.
چقدر فصل من از پشت پنجره زیباست
پنجره باز میکنی و بوی تنهایی های من همراه سرمای دلچسبی فضا را پر میکند
بوی انار، بوی غروبهایی که حواست را به ناکجا آباد میبرد!
کمی که به بیرون نگاه میدوزی بلند میشوم و سمتت می آیم
میخواهم یک دل سیر ببینمت
میخواهم به دلتنگی هایم خاتمه بدهم و قالش را بکنم
حالا قصه ی محال حقیقت میشود
من و تو... پشت پنجره..... در پایز!
لبخندی از روی تمسخر به حال زار و حيراني من میزنی و کمی چای مینوشی
سرم را پاین می اندازم و زبر لب میخوانم
غمگین چو پایزم... از من بگذر... شعری غم انگیزم... از من بگذر... .
این زیباترین دیدار غمگین جهان است
این تلخ ترین رو در رویی عاشقانه است
اما من دارم از ذوق میمیرم
پایز به قدم های من و تو عادت نکرده
که جاده ها به عطر آغوش من و تو حسادت کنند
هر پایز تنها تر شدم
هر پایز تو بيشتر سکوت کردی
هر پایز دلتنگی و سردی ها بیشتر
هر پایز تو دور تر... دور تر... دور ...تر...
دلم لک زده برای سلام های خاصت
دلم لک زده برای خداحافظی هایی که طولانی میکردی تا جمله ای بگویی برای من را از نو زنده کردن
دلم لک زده برای باهم بودن پنهانی پایزی
با این حرف ها باز تند نگاهم میکنی و محکم دستم را میگیری و من را سمت خودت میکشی
نفس در نفس
و چشم هایی که بازمیترسند و به نگاهت دل نمیدهند
قهرم ولی سر میگذارم روی سینه ات
قهرم ولی...
چشم باز میکنم و بی اختیار غمگین میشوم از این خواب و خیالات
پایز هر سال نبودنت را باز هدية میکند
و یادت در اولین روز پایز به من سر میزند
همین که حواسم جمع میشود
متوجه ی پنجره ی باز که بسته بود میشوم
فنجان چایی که به آن لب نزدم بدون چای است و
نوشته ی روی کاغذ که نوشته شده :عشق اصلا قوی نیست!
#فریده_محمدی
@faridehoriginal
🍁🍂🍁🍂
يا تمام اتفاقات سیاسی
با تمام نگرانی ها و دل ناخوشی ها
فصل من...
فصلِ دوست داشتنی که تازه میشود
فصلِ عشقی ابدی که انگار به تولدش میرسد
همه غم هایشان را به برگ برگِ زرد و سرخ میسپارند
من اما دلم را میسپارم، از درخت جدا میشود و رقصان و چرخان در باد می افتد به زیر پا و....
پایز... من را وارد دلشوره ی عجیبی میکند
و شب هایم را با آویز های شعر از در و دیوار خاطراتم تزئین میکند
پایز حس و حالم را سنگین تر میکند
جوری که بیش تر از پیش نای ادامه ندارم!
خوشحالم اما شدید غمگین
خاصيتِ منِ پایزی
سوت و کور... تنها... خسته... دلتنگ...
به فنجان گُل گُلی چای و قوری گل قرمزی کوچک نگاه میکنم
باز پایز آمد و اولین چای پایزی بی.. تو...
در باز میشود
و من در حیرتِ قدم به قدم نزدیک شدنت
کتت را روی تخت می اندازی
از کاسه ی شکلات های روی میزم چند شکلات برمیداری وبا نگاه خاصی فنجان چایم را برمیداری
سمت پنجره میروی
پرده را کنار میزنی و اتاق روشن میشود.
چقدر فصل من از پشت پنجره زیباست
پنجره باز میکنی و بوی تنهایی های من همراه سرمای دلچسبی فضا را پر میکند
بوی انار، بوی غروبهایی که حواست را به ناکجا آباد میبرد!
کمی که به بیرون نگاه میدوزی بلند میشوم و سمتت می آیم
میخواهم یک دل سیر ببینمت
میخواهم به دلتنگی هایم خاتمه بدهم و قالش را بکنم
حالا قصه ی محال حقیقت میشود
من و تو... پشت پنجره..... در پایز!
لبخندی از روی تمسخر به حال زار و حيراني من میزنی و کمی چای مینوشی
سرم را پاین می اندازم و زبر لب میخوانم
غمگین چو پایزم... از من بگذر... شعری غم انگیزم... از من بگذر... .
این زیباترین دیدار غمگین جهان است
این تلخ ترین رو در رویی عاشقانه است
اما من دارم از ذوق میمیرم
پایز به قدم های من و تو عادت نکرده
که جاده ها به عطر آغوش من و تو حسادت کنند
هر پایز تنها تر شدم
هر پایز تو بيشتر سکوت کردی
هر پایز دلتنگی و سردی ها بیشتر
هر پایز تو دور تر... دور تر... دور ...تر...
دلم لک زده برای سلام های خاصت
دلم لک زده برای خداحافظی هایی که طولانی میکردی تا جمله ای بگویی برای من را از نو زنده کردن
دلم لک زده برای باهم بودن پنهانی پایزی
با این حرف ها باز تند نگاهم میکنی و محکم دستم را میگیری و من را سمت خودت میکشی
نفس در نفس
و چشم هایی که بازمیترسند و به نگاهت دل نمیدهند
قهرم ولی سر میگذارم روی سینه ات
قهرم ولی...
چشم باز میکنم و بی اختیار غمگین میشوم از این خواب و خیالات
پایز هر سال نبودنت را باز هدية میکند
و یادت در اولین روز پایز به من سر میزند
همین که حواسم جمع میشود
متوجه ی پنجره ی باز که بسته بود میشوم
فنجان چایی که به آن لب نزدم بدون چای است و
نوشته ی روی کاغذ که نوشته شده :عشق اصلا قوی نیست!
#فریده_محمدی
@faridehoriginal
🍁🍂🍁🍂
Telegram
attach 📎
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (fArIdEh💟)
پایزِ من آمده باز
هر چند تمام فصل هایم رنگ پایز داشته اند تا به حال
هر اردیبهشتِ بهارم پایز و...
هر مردادِ تابستانم پایز!
از بوی ماه مهر
از بوی رب خانگی که از کودکی تا به حالا دوستش دارم
از بوی صبح های تند تا بوی غروب های دلتنگ
وقتی فصل قلبم می آید
با این همه مغمومی اش در دلم جشن به پا میکنند
بارها گفته ام... ولی باز می گويم: که تازه من خودم میشوم
راحت میشوم از این همه بغض که خریدار و طرفدار آنها همین پایز است
از پنجره به آسمان نگاه میکنم
قول های زیادی از او میگیرم
چه باران هایی که میخواهم...
با پایز بیشتر به فکر رفتن حال خاصی دارد
بیشتر... شب های بلندم بهانه دارند
در کودکی ام عشق می کردم برای این برگ ریزان در باغچه ی بزرگمان و
رنگ های سرخ و زرد...
مدام رویشان راه میرفتم و ذوق میکردم از صداي خشخششان
این پرنده ی قفس که منم دوست دارم با تو در این پایز قدم بزنم
و این خیال هر ساله ام باز جان میگیرد
بله بله! .. میدانم تو شهره ی قصه ی هر شب چشم هایم هستی
کل روز با منی و با من نیستی !
دوري و من دور ترین...
پایز پر است از من
منی که از درون دیوانه وار عاشقت هستم و از بیرون، تنها فقط دوستت دارم
پایز پر است از تنهایی و دلتنگی
پر است از نوشته های نخوانده ی من برایت
از این پرنده ی قفس که همه چیز را در بیرون میبیند
با قلب زخمی
با بال های بسته
با دهن بی حرف
با پایی که مشتاق آمدن به سمت توست ولی باید بماند
هیچ انتظاری جز این حال نداشته باش
که پرنده های قفسی خوب عادت دارند به کسی
پایز جانه حاله من... آمدنت مبارک
#فریده_محمدی
@faridehoriginal
http://kafshdoozaki.ir/wp-content/uploads/2013/10/paeez.jpg
هر چند تمام فصل هایم رنگ پایز داشته اند تا به حال
هر اردیبهشتِ بهارم پایز و...
هر مردادِ تابستانم پایز!
از بوی ماه مهر
از بوی رب خانگی که از کودکی تا به حالا دوستش دارم
از بوی صبح های تند تا بوی غروب های دلتنگ
وقتی فصل قلبم می آید
با این همه مغمومی اش در دلم جشن به پا میکنند
بارها گفته ام... ولی باز می گويم: که تازه من خودم میشوم
راحت میشوم از این همه بغض که خریدار و طرفدار آنها همین پایز است
از پنجره به آسمان نگاه میکنم
قول های زیادی از او میگیرم
چه باران هایی که میخواهم...
با پایز بیشتر به فکر رفتن حال خاصی دارد
بیشتر... شب های بلندم بهانه دارند
در کودکی ام عشق می کردم برای این برگ ریزان در باغچه ی بزرگمان و
رنگ های سرخ و زرد...
مدام رویشان راه میرفتم و ذوق میکردم از صداي خشخششان
این پرنده ی قفس که منم دوست دارم با تو در این پایز قدم بزنم
و این خیال هر ساله ام باز جان میگیرد
بله بله! .. میدانم تو شهره ی قصه ی هر شب چشم هایم هستی
کل روز با منی و با من نیستی !
دوري و من دور ترین...
پایز پر است از من
منی که از درون دیوانه وار عاشقت هستم و از بیرون، تنها فقط دوستت دارم
پایز پر است از تنهایی و دلتنگی
پر است از نوشته های نخوانده ی من برایت
از این پرنده ی قفس که همه چیز را در بیرون میبیند
با قلب زخمی
با بال های بسته
با دهن بی حرف
با پایی که مشتاق آمدن به سمت توست ولی باید بماند
هیچ انتظاری جز این حال نداشته باش
که پرنده های قفسی خوب عادت دارند به کسی
پایز جانه حاله من... آمدنت مبارک
#فریده_محمدی
@faridehoriginal
http://kafshdoozaki.ir/wp-content/uploads/2013/10/paeez.jpg
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پاییزمبارک
فصل، فصل زیبای من
پاییز دلربای من
می آید با رنگ های سرخ و زرد و نارنجی
با انار و پرتغال و نارنگی
می آید با هوای دلچسب ...
صبح های آفتابی
روزهای کوتاه
غروب های سرخ ودلگیر اما پر عشق
شب های بلند...
باران گاه و بی گاه پشت پنجره و یوی خاک نم خورده و یک فنجان چای گرم
می آید باحال و هوای مدرسه و بوی تازه ی کتاب و دفتر
پاییز... این پادشاه عاشق ...
که زیبایی اش تمام کننده ی همه ی فصل هاست.
می آید به مهر و مهربانی
می آید تا دوباره دلها عاشقانه بتپند
#فریده_محمدی
#فصل_فصل_زیبای_من
@faridehoriginal
فصل، فصل زیبای من
پاییز دلربای من
می آید با رنگ های سرخ و زرد و نارنجی
با انار و پرتغال و نارنگی
می آید با هوای دلچسب ...
صبح های آفتابی
روزهای کوتاه
غروب های سرخ ودلگیر اما پر عشق
شب های بلند...
باران گاه و بی گاه پشت پنجره و یوی خاک نم خورده و یک فنجان چای گرم
می آید باحال و هوای مدرسه و بوی تازه ی کتاب و دفتر
پاییز... این پادشاه عاشق ...
که زیبایی اش تمام کننده ی همه ی فصل هاست.
می آید به مهر و مهربانی
می آید تا دوباره دلها عاشقانه بتپند
#فریده_محمدی
#فصل_فصل_زیبای_من
@faridehoriginal
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
لبخند میزنم به هر کسی که شبیه توست که لبخند نشانی از تو و خدایی ست که من را دلداده کرد.
ای که در اخم هایت هم دلبری ریخته...
در دنیایی مات ماندم!
شب ها صدایت را با تمام وجودم آغوش میگیرم... صدایی که تمام من را به وجد می آورد و انگار کلمه به کلمه حرف هایت درونم رسوخ میکند
و درحالی که دلتنگی روی گونه ها سر میخورند دست هایم تنهایی خود را بیشتر باور میکنند!
در این اتاق کوچک چپیده ام و در سرمای غم ...با گرمای رویایت زنده بودنم را ادامه میدهم.
هزار سال است درون منی و از درونم بیخبر!
دین و ایمانم دیگر ته کشیده که شبیه معمایی حل نشده ام...شبیه روحی که بین زمین و آسمان ماندم و روز به روز در صبوری و سکوت غرق میشوم!
اما...لبخند میزنم و این را به حضورت که کنارم نبوده و نیست قول دادم.
لبخند میزنم.... در حالی که هر آن امکان منفجر شدن بمب و باروتی که درگلوبم است .
در دنیایی مات
هزار سال است درون تو از تمام وجودت با خبرم و خودت بی خبر!
هزار سال است که میدانم شب ها گاهی نگاهت یواشکی خیس میشود و عشق درون دلت آشوب میکند و از بیرون نمیتوانی کاری کنی!
هزار سال است غرق شده در نشدن ها در ای کاش ها در محال ها
با منحنی دروغین به نام لبخند
#فریده_محمدی
@faridehoriginal
ای که در اخم هایت هم دلبری ریخته...
در دنیایی مات ماندم!
شب ها صدایت را با تمام وجودم آغوش میگیرم... صدایی که تمام من را به وجد می آورد و انگار کلمه به کلمه حرف هایت درونم رسوخ میکند
و درحالی که دلتنگی روی گونه ها سر میخورند دست هایم تنهایی خود را بیشتر باور میکنند!
در این اتاق کوچک چپیده ام و در سرمای غم ...با گرمای رویایت زنده بودنم را ادامه میدهم.
هزار سال است درون منی و از درونم بیخبر!
دین و ایمانم دیگر ته کشیده که شبیه معمایی حل نشده ام...شبیه روحی که بین زمین و آسمان ماندم و روز به روز در صبوری و سکوت غرق میشوم!
اما...لبخند میزنم و این را به حضورت که کنارم نبوده و نیست قول دادم.
لبخند میزنم.... در حالی که هر آن امکان منفجر شدن بمب و باروتی که درگلوبم است .
در دنیایی مات
هزار سال است درون تو از تمام وجودت با خبرم و خودت بی خبر!
هزار سال است که میدانم شب ها گاهی نگاهت یواشکی خیس میشود و عشق درون دلت آشوب میکند و از بیرون نمیتوانی کاری کنی!
هزار سال است غرق شده در نشدن ها در ای کاش ها در محال ها
با منحنی دروغین به نام لبخند
#فریده_محمدی
@faridehoriginal
Telegram
attach 📎
Forwarded from دلتنگی های نویسنده خاتون💔🎬🎥✍ (👠👠F@rideh🌹Moh@mmadi)
📜 :
دلم میخواهد از دور وقتی حواست نیست یک دل سیر نگاهت کنم ...
تا دلم کیف کنم از دلبرم
اما این خواب محال چشم های من است
چشم هایی که از نزدیک هم...!
از حرف هایت دیگر عشق را نمیفهمم
از روزگار دیگر صبر را نمیدانم
نمیخواهم قبول کنم که باید کم کم فراموش کنم!
که اگر دلتنگی را به زور سر به نیست کنم دوست داشتن را هم با دست های خودم سپرده ام به خاک
مردد مانده ام بین زندگی
به هیچچیزی دلخوش نیستم
کار هایم روی دستم مانده و پایم به ادامه نمیرود میترسم از خودم! از این که وقتی چند روز از تو بی خبر میمانم ،دختری میشوم در اعماق سیاه چال !
میترسم از تنهایی ام
از این که گاهی خوشحالی نمیفهمم من هم خوشحال باشم یا بترسم
میترسم از ابلیسی که در سرم همیشه علیه تو دلشوره می اندازد در حال و هوایم
راستی کمی قوی شده ام
نمیدانم شاید هم کمی سرد و سنگی
با یک لیوان چای...بغض هابم را همراه حپه قند میخورم
آنقدر خودم را درگیر میکنم تا مثلا یادت نباشم و ته تهش تو اینجا کنارم مینشینی و به نم نگاهم لبخند میزنی... آی بیداری محال چشم های من...
دلم پر میزند با تو درد و دل کنم بی حوصلگی هایت را میبینم و حرف هایم را در قلبم تلنبار میکنم
اخ که چقدر این حرف ها را گفته ام و انگار نگفته ام!
#فریده_محمدی
#farideh_mohammadi
@faridehoriginal
دلم میخواهد از دور وقتی حواست نیست یک دل سیر نگاهت کنم ...
تا دلم کیف کنم از دلبرم
اما این خواب محال چشم های من است
چشم هایی که از نزدیک هم...!
از حرف هایت دیگر عشق را نمیفهمم
از روزگار دیگر صبر را نمیدانم
نمیخواهم قبول کنم که باید کم کم فراموش کنم!
که اگر دلتنگی را به زور سر به نیست کنم دوست داشتن را هم با دست های خودم سپرده ام به خاک
مردد مانده ام بین زندگی
به هیچچیزی دلخوش نیستم
کار هایم روی دستم مانده و پایم به ادامه نمیرود میترسم از خودم! از این که وقتی چند روز از تو بی خبر میمانم ،دختری میشوم در اعماق سیاه چال !
میترسم از تنهایی ام
از این که گاهی خوشحالی نمیفهمم من هم خوشحال باشم یا بترسم
میترسم از ابلیسی که در سرم همیشه علیه تو دلشوره می اندازد در حال و هوایم
راستی کمی قوی شده ام
نمیدانم شاید هم کمی سرد و سنگی
با یک لیوان چای...بغض هابم را همراه حپه قند میخورم
آنقدر خودم را درگیر میکنم تا مثلا یادت نباشم و ته تهش تو اینجا کنارم مینشینی و به نم نگاهم لبخند میزنی... آی بیداری محال چشم های من...
دلم پر میزند با تو درد و دل کنم بی حوصلگی هایت را میبینم و حرف هایم را در قلبم تلنبار میکنم
اخ که چقدر این حرف ها را گفته ام و انگار نگفته ام!
#فریده_محمدی
#farideh_mohammadi
@faridehoriginal
Telegram
attach 📎
سلام دوستان
من تا الان دو رمان نوشتم ک یکیش در حال چاپ هست یکیش از هفته آینده در روزنامه گویه ب صورت قسمتی هر هفته چاپ میشه
همچنین دارم همین رمان رو تو پیجم میذارم
با نام #عشق_پنهان
اگر مایل بودید خوشحال میشم بخونید
اصلا نمیخوام بگم لایک و فالو کنید
فقط دوست دارم نظرتون رو راجب قلمم بدونم
ب حمابتتون نیاز دارم
مرسی
❤️🌹♥
#فریده_محمدی
https://instagram.com/farideh_mohammadi1?igshid=1xibzc0hwfg0q
من تا الان دو رمان نوشتم ک یکیش در حال چاپ هست یکیش از هفته آینده در روزنامه گویه ب صورت قسمتی هر هفته چاپ میشه
همچنین دارم همین رمان رو تو پیجم میذارم
با نام #عشق_پنهان
اگر مایل بودید خوشحال میشم بخونید
اصلا نمیخوام بگم لایک و فالو کنید
فقط دوست دارم نظرتون رو راجب قلمم بدونم
ب حمابتتون نیاز دارم
مرسی
❤️🌹♥
#فریده_محمدی
https://instagram.com/farideh_mohammadi1?igshid=1xibzc0hwfg0q
#متن #فریده_محمدی : تو از دنیای دیگر و من از دنیای غمم
در گرداب تردید هزاران بار دور خودم میچرخم
در دریای تنهایی ها تا اعماقش غرق شدم!
بعد از تو قلبم تا ابد کنارت جا ماند و دلتنگی ات رفیقم شد.
هر وقت خواستم نگاهم کنی مثل بچه ها بهانه کردم...
عدای رفتن دراوردم ...
شوخی شوخی چمدان بستم و تو جدی جدی منتظر بودی!
بعد از تو زیر باران دعاهایم پر پر شد
با بویش مست نشدم
فقط تا دلت بخواهد فکرت کنارم قدم زد!
بعد از تو بی تاب شدن مریضی جدید روحم شد
ترس های شبانه...
گریه های بی صدا و حسرت های جا مانده درونم
بدون خورشید چشمانت
بعد از تو ...
دلم برای دنیای کوچک عاشقانه ام میسوزد که بین رویاها ناپدید شده
برای شال قرمزم ...که دیگر برایم دوست داشتنی نیست .
من...بعد از تو عاشق ترین فراموش شده ی جهانم!
#فریده_محمدی1
پ ن: به خاطر تووه این همه دلهره...اما چیکار کنم دوست دارم ؟!
#ورق_بزنید
#خواننده #محمدعلیزاده
فصل_فصل_زیبای_من
#فیلم_نامه_نویس #ماه_آبان#آبان_ماه #دلتنگی #پاییز #فصل_پاییز #عشق #من #تو #ترانه_سرا #دلنوشته #دل_نوشته #حرف_دل #نویسنده #موزیک_ویدیو
https://www.instagram.com/p/CHiWaLrFd-z/?igshid=1olwfi0wckul
در گرداب تردید هزاران بار دور خودم میچرخم
در دریای تنهایی ها تا اعماقش غرق شدم!
بعد از تو قلبم تا ابد کنارت جا ماند و دلتنگی ات رفیقم شد.
هر وقت خواستم نگاهم کنی مثل بچه ها بهانه کردم...
عدای رفتن دراوردم ...
شوخی شوخی چمدان بستم و تو جدی جدی منتظر بودی!
بعد از تو زیر باران دعاهایم پر پر شد
با بویش مست نشدم
فقط تا دلت بخواهد فکرت کنارم قدم زد!
بعد از تو بی تاب شدن مریضی جدید روحم شد
ترس های شبانه...
گریه های بی صدا و حسرت های جا مانده درونم
بدون خورشید چشمانت
بعد از تو ...
دلم برای دنیای کوچک عاشقانه ام میسوزد که بین رویاها ناپدید شده
برای شال قرمزم ...که دیگر برایم دوست داشتنی نیست .
من...بعد از تو عاشق ترین فراموش شده ی جهانم!
#فریده_محمدی1
پ ن: به خاطر تووه این همه دلهره...اما چیکار کنم دوست دارم ؟!
#ورق_بزنید
#خواننده #محمدعلیزاده
فصل_فصل_زیبای_من
#فیلم_نامه_نویس #ماه_آبان#آبان_ماه #دلتنگی #پاییز #فصل_پاییز #عشق #من #تو #ترانه_سرا #دلنوشته #دل_نوشته #حرف_دل #نویسنده #موزیک_ویدیو
https://www.instagram.com/p/CHiWaLrFd-z/?igshid=1olwfi0wckul
فریده محمدی
فیلم نامه نویس دلتنگ 💔
#فریده_محمدی
کتاب « دلنشین ۷ » با نویسندگی من و دوستان
سفارش
https://t.me/Fatidehziya1
( کانال قبلی غیر فعال است )
https://t.me/faridehoriginal1
فیلم نامه نویس دلتنگ 💔
#فریده_محمدی
کتاب « دلنشین ۷ » با نویسندگی من و دوستان
سفارش
https://t.me/Fatidehziya1
( کانال قبلی غیر فعال است )
https://t.me/faridehoriginal1
fariiideeeh 💚 (@fariiideeeh) توییت کرد: از حرف هایت دیگر عشق را نمیفهمم
از روزگار دیگر صبر را نمیدانم
نمیخواهم قبول کنم که باید کم کم فراموش کنم!
که اگر دلتنگی را به زور سر به نیست کنم دوست داشتن را هم با دست های خودم سپرده ام به خاک! #فریده_محمدی #نویسنده https://twitter.com/fariiideeeh/status/1338185594040684546?s=20
از روزگار دیگر صبر را نمیدانم
نمیخواهم قبول کنم که باید کم کم فراموش کنم!
که اگر دلتنگی را به زور سر به نیست کنم دوست داشتن را هم با دست های خودم سپرده ام به خاک! #فریده_محمدی #نویسنده https://twitter.com/fariiideeeh/status/1338185594040684546?s=20
Twitter
fariiideeeh 💚
از حرف هایت دیگر عشق را نمیفهمم از روزگار دیگر صبر را نمیدانم نمیخواهم قبول کنم که باید کم کم فراموش کنم! که اگر دلتنگی را به زور سر به نیست کنم دوست داشتن را هم با دست های خودم سپرده ام به خاک! #فریده_محمدی #نویسنده