#پارت_69
***
«هاووش»
_علاوه بر پیدا کردن دخترش، مدارکی که دزدیده بود رو هم پیدا کردی؟ هاووش!
به انعکاسش داخل فنجان قهوه نگاه کرد.
_از آدم مرده طلبِ مدارک کنم یا یه بیخبر تو عالم خودش؟
مرد عصبی انگشتهای دستش را مشت کرد.
_میخوای بگی دخترش خبر از جای اونا نداره؟ مگه میشه هاووش؟! عارف حتماً یه جای مخفی داره. جایی که تنها عضو باقی مونده خانوادهاش بیشک باید از جاش خبر داشته باشه.
سرش را تکیه دستهایش گذاشته و فکر کرد. بلاتکلیفی بدترین حسی بود که در این لحظه طلب داشتنش را میکرد!
_دخترش میدونه هاووش، ولی نمیگه. تو بودی اعتماد میکردی به کسی که معلوم نیست کیه و کی بوده؟
حرفهای او را میشنید و واکنشش تنها سکوت بود.
_بگو دختره کجاست. خودم از زیرِ زبونش حرف میکشم تا بگه و خلاصم کنه از ترسی که تو وجودم گُر گرفته و هیچ جوره خاموش نمیشه.
_عرفان!
عصبی سر بالا کشاند و با چشمانی غرق در خونی قرمز رنگ به مردمک های قهوهای او زل زد.
_خودم پیدا میکنم مدارک رو. توی کارم دخالت نکن.
عرفان منتها برعکس او نمیتوانست آرام بماند. تندمزاج بود و بیصبر!
_کی ها؟ کی قراره پیدا کنی هاووش؟ تو اون مدارک فقط پای تو گیر نیست، پای منم هست! مثل اینکه یادت رفته جرم من سنگین تر از جرم تو نباشه، کمترم نیست!
هاووش هشدار آمیز نگاهش کرد. نگاهی که توانایی از پا انداختن و ترساندن یک فیل را هم داشت.
_صدات رو بیار پایین. میخوای همه رو از غلطی که کردی خبر دار کنی؟ اون دختر چه دروغ چه راست، میگه از چیزی خبر نداره و موقعیتش ایجاب میکنه که اذیتش نکنم. نمیخوام منو به چشم هیولا ببینه.
✨بنا به درخواست شما عزیزان، ویآیپی رمان (هاووش) افتتاح شد.✨
🍓در کانال vip هاووش هفته ای ۱۲ الی ۱۴ پارت داریم(دوبرابرچنلاصلی)
🫐داستان داخل ویآیپی زودتر از چنل اصلی به پایان میرسه❤
🍓 وانشات داریم(دقت کنید پارتهای ممنوعه به هیچ عنوان داخل چنل اصلی آپ نمیشه)🔞💋
جهت عضویت مبلغِ 42.000 تومان به شماره کارت زیر واریز کنید.
💳 6037998167453843
(سمیعی)
و فیش رو به ادمین ارسال کنید🌻👇
@HavoushVip
❌دقت کنید که با افزایش تعداد پارت ها افزایش قیمت خواهیم داشت❌💜
***
«هاووش»
_علاوه بر پیدا کردن دخترش، مدارکی که دزدیده بود رو هم پیدا کردی؟ هاووش!
به انعکاسش داخل فنجان قهوه نگاه کرد.
_از آدم مرده طلبِ مدارک کنم یا یه بیخبر تو عالم خودش؟
مرد عصبی انگشتهای دستش را مشت کرد.
_میخوای بگی دخترش خبر از جای اونا نداره؟ مگه میشه هاووش؟! عارف حتماً یه جای مخفی داره. جایی که تنها عضو باقی مونده خانوادهاش بیشک باید از جاش خبر داشته باشه.
سرش را تکیه دستهایش گذاشته و فکر کرد. بلاتکلیفی بدترین حسی بود که در این لحظه طلب داشتنش را میکرد!
_دخترش میدونه هاووش، ولی نمیگه. تو بودی اعتماد میکردی به کسی که معلوم نیست کیه و کی بوده؟
حرفهای او را میشنید و واکنشش تنها سکوت بود.
_بگو دختره کجاست. خودم از زیرِ زبونش حرف میکشم تا بگه و خلاصم کنه از ترسی که تو وجودم گُر گرفته و هیچ جوره خاموش نمیشه.
_عرفان!
عصبی سر بالا کشاند و با چشمانی غرق در خونی قرمز رنگ به مردمک های قهوهای او زل زد.
_خودم پیدا میکنم مدارک رو. توی کارم دخالت نکن.
عرفان منتها برعکس او نمیتوانست آرام بماند. تندمزاج بود و بیصبر!
_کی ها؟ کی قراره پیدا کنی هاووش؟ تو اون مدارک فقط پای تو گیر نیست، پای منم هست! مثل اینکه یادت رفته جرم من سنگین تر از جرم تو نباشه، کمترم نیست!
هاووش هشدار آمیز نگاهش کرد. نگاهی که توانایی از پا انداختن و ترساندن یک فیل را هم داشت.
_صدات رو بیار پایین. میخوای همه رو از غلطی که کردی خبر دار کنی؟ اون دختر چه دروغ چه راست، میگه از چیزی خبر نداره و موقعیتش ایجاب میکنه که اذیتش نکنم. نمیخوام منو به چشم هیولا ببینه.
✨بنا به درخواست شما عزیزان، ویآیپی رمان (هاووش) افتتاح شد.✨
🍓در کانال vip هاووش هفته ای ۱۲ الی ۱۴ پارت داریم(دوبرابرچنلاصلی)
🫐داستان داخل ویآیپی زودتر از چنل اصلی به پایان میرسه❤
🍓 وانشات داریم(دقت کنید پارتهای ممنوعه به هیچ عنوان داخل چنل اصلی آپ نمیشه)🔞💋
جهت عضویت مبلغِ 42.000 تومان به شماره کارت زیر واریز کنید.
💳 6037998167453843
(سمیعی)
و فیش رو به ادمین ارسال کنید🌻👇
@HavoushVip
❌دقت کنید که با افزایش تعداد پارت ها افزایش قیمت خواهیم داشت❌💜