📉فروپاشی اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی 🚩
🗑باتلاق افغانستان ، حمایت مالی از بلوک شرق و گروه های نیابتی، اولیگارشی و فساد حزب حاکم، جو امنیتی و فضای خفقان و بسته سیاسی ، عدم دسترسی به اقتصاد آزاد جهانی ، وارد شدن به جنگ تسلیحاتی ، جنگ ستارگان و جنگ سرد و ، ساخت کلاهک ، موشک و هزینه های سرسام آور آن، نداشتن پایگاه مردمی و تنگ شدن حلقه های خودی حزب حاکم و...
به نظر شما به کجا شباهت دارد؟
@cafe_andishe95
🗑باتلاق افغانستان ، حمایت مالی از بلوک شرق و گروه های نیابتی، اولیگارشی و فساد حزب حاکم، جو امنیتی و فضای خفقان و بسته سیاسی ، عدم دسترسی به اقتصاد آزاد جهانی ، وارد شدن به جنگ تسلیحاتی ، جنگ ستارگان و جنگ سرد و ، ساخت کلاهک ، موشک و هزینه های سرسام آور آن، نداشتن پایگاه مردمی و تنگ شدن حلقه های خودی حزب حاکم و...
به نظر شما به کجا شباهت دارد؟
@cafe_andishe95
🟠دو دایره نارنجی دقیقا هم اندازه هستن اما ذهن ما دایره نارنجی که دورش دایره های سفید کوچک هست رو بزرگتر میبیند
همینطور ذهن انسان ها یک نفر که دورش انسانهای کوچک هستن رو بزرگ میبینه به خاطر همین حتی اراذل و اوباش هم یک رییس دارند فراموش نکنیم همون رییس اراذل و اوباش هم یک فرد اراذل و اوباش و ناچیز است
حتی حاکمان دینی هم دور خود رو شلوغ میکنن تا بزرگ دیده بشن
ولی انها کوچک هستن
برای با ارزش کردن یک شخص کافیه دورش رو با افراد بی ارزشتر شلوغ کنین
@cafe_andishe95
همینطور ذهن انسان ها یک نفر که دورش انسانهای کوچک هستن رو بزرگ میبینه به خاطر همین حتی اراذل و اوباش هم یک رییس دارند فراموش نکنیم همون رییس اراذل و اوباش هم یک فرد اراذل و اوباش و ناچیز است
حتی حاکمان دینی هم دور خود رو شلوغ میکنن تا بزرگ دیده بشن
ولی انها کوچک هستن
برای با ارزش کردن یک شخص کافیه دورش رو با افراد بی ارزشتر شلوغ کنین
@cafe_andishe95
💎سوپراستار اقتصاد ۲۰۲۲💰
💶 رشد اقتصادی ویتنام در ۲۰۲۲، به ۸درصد رسید و در رقابت با دیگر کشورهای شرق آسیا، صدرنشین شد. این کشور در سال۲۰۲۲ به میزان ۳۷۱میلیارد دلار صادرات داشته که این میزان نشاندهنده رشد ۱۰درصدی در طول یک سال است. بیش از ۱۰۰میلیارد دلار از این صادرات به آمریکا بوده است.
💴 این کشور ۹۸ میلیون نفری، در سه دهه اخیر رشد اقتصادی متوسط ۸/ ۶درصدی و تورم ۶درصدی را ثبت کرده است. اما راز موفقیت اقتصادی کشور نسبتا کوچک شرقی چیست؟
💵 برنامههای توسعه بهتنهایی نمیتوانند محرک اصلاحات و رشد اقتصادی باشند. این کشور پس از اتکای هرچه بیشتر به مکانیسمهای بازار، اعطای آزادی عمل به واحدهای اقتصادی محلی و به حداقل رساندن دخالتهای دولت مرکزی در تجارت توانست در مسیر توسعه قدم بگذارد. پس از اتخاذ این تصمیمها، برنامههای توسعه نیز توانستند در هماهنگی امور ایفای نقش کنند.دنیای اقتصاد
@cafe_andishe95
💶 رشد اقتصادی ویتنام در ۲۰۲۲، به ۸درصد رسید و در رقابت با دیگر کشورهای شرق آسیا، صدرنشین شد. این کشور در سال۲۰۲۲ به میزان ۳۷۱میلیارد دلار صادرات داشته که این میزان نشاندهنده رشد ۱۰درصدی در طول یک سال است. بیش از ۱۰۰میلیارد دلار از این صادرات به آمریکا بوده است.
💴 این کشور ۹۸ میلیون نفری، در سه دهه اخیر رشد اقتصادی متوسط ۸/ ۶درصدی و تورم ۶درصدی را ثبت کرده است. اما راز موفقیت اقتصادی کشور نسبتا کوچک شرقی چیست؟
💵 برنامههای توسعه بهتنهایی نمیتوانند محرک اصلاحات و رشد اقتصادی باشند. این کشور پس از اتکای هرچه بیشتر به مکانیسمهای بازار، اعطای آزادی عمل به واحدهای اقتصادی محلی و به حداقل رساندن دخالتهای دولت مرکزی در تجارت توانست در مسیر توسعه قدم بگذارد. پس از اتخاذ این تصمیمها، برنامههای توسعه نیز توانستند در هماهنگی امور ایفای نقش کنند.دنیای اقتصاد
@cafe_andishe95
🌐آیزایا برلین فیلسوف بزرگ لیبرال:
▪️کمالگرایی در هر نظامی منجر به توتالیتاریسم میشود،و تلاش برای ساختن بهشت روی زمین، ناگزیر به جباریت میانجامد.
👁🗨سِر آیزایا برلین 1909-1997
فیلسوف و نظریهپردازسیاسی، اندیشهنگار ، تاریخنگار ، استاد دانشگاه و جستارنویس بریتانیایی بود. آوازهاش در بیشتر عمر مرهون دفاع از لیبرالیسم، گفتگوهای مهم و درخشان، حمله به تحجر، تعصب و تندروی سیاسی و نوشتههای قابل فهم در زمینهٔ تاریخ اندیشههاست.
وی بهجز دوسال اقامت در واشینگتن دیسی و چهار سال در مسکو بقیهٔ عمر خود را در آکسفورد گذراند. او سپس به استادی کرسی چیچلی در نظریات اجتماعی و سیاسی (۱۹۵۷ – ۱۹۶۷) انتخاب شد و ملکه او را به لقب سر مفتخر ساخت. در ۱۹۶۷ رئیس کالج وولفسون شد و بالاترین نشان کشوری بریتانیا نصیب او شد.
🕌آیزایا برلین دوبار به ایران سفر کردهاست. اول بار در ۱۹۶۰ در بازگشت از هندوستان چند روزی در تهران بودهاست و بار دوم در ۱۹۷۷ برای افتتاح بنای مدرسهٔ باستانشناسی در تهران از سوی آکادمی سلطنتی بریتانیا. او همراه همسرش به شیراز و اصفهان هم سفر کردهاست و نسبت به عظمت و زیبایی بناهای تاریخی ایران اظهار شگفتی کردهاست.
آیزایا برلین یکی از پرکارترین فیلسوفان سیاسی قرن بیستم است که از او آثار متعددی در زمینههای پژوهشی متنوعی از موسیقی و ادبیات گرفته تا سیاست و شاخههای گوناگون فلسفه بر جای ماندهاست. اما برجستگی و درخشندگی او در این مسائل متفرق و گوناگون، همهجا به یک اندازه نبودهاست. نام آیزایا برلین دهههاست که بیش از هرچیز یادآور پژوهش فلسفی در حوزهٔ اندیشهٔ لیبرال است؛ حوزهای که عرصهٔ نوآوریهای تأملبرانگیز و هوشمندانهٔ او در باب فلسفه سیاسی نیز بودهاست. او در عین حال از جمله کامیابترین فیلسوفان سیاسی لیبرال در جلب توجه شارحان و ناقدان اندیشهٔ لیبرال بهشمار میرود. از این رهگذر میتوان او را در زمرهٔ کمشمار فیلسوفان سیاسی صاحب سبک و جریانساز قرن بیستم دانست.
🏛فلسفه سیاسی
وحدت موضوعی آثار برلین از تمرکز مستمر او بر آنچه خطای اصلی روشنگری میدانست، ریشه میگرفت: به گمان برلین لغزش اصلی اندیشهٔ روشنگری باور به این بود که حقیقت یکی است و آمال بشر در رویارویی با یکدیگر قرار نمیگیرند. او از ویکو، هردر و رمانتیکهای آلمان این اندیشه را فراگرفته بود که بعضی از اهداف انسانها با هم ناسازگار و بیتناسب است؛ برای مثال: عدالت و رستگاری، یا آزادی و برابری با هم جمع نمیآیند و در علوم انسانی بینشی که بتواند این تناقض را حل کند، وجود ندارد. او نیک گفتهاست که معرفت نمیتواند ما را از دوراهههای پیش رویمان برهاند. «ما مجبور به انتخاب هستیم و هر انتخابی ممکن است ضایعهای جبران ناپدیر باشد. مدینه فاضله نه تنها تحقق ناپذیر است، که مفهومی ناسامانمند هم هست و تلاش برای ساختن بهشت روی زمین، ناگزیر به جباریت میانجامد.
آرمانها و اصول اخلاقی بسیارند اما نهایتی دارند و باید در افق تواناییهای انسان قرار داشته باشند». برلین معتقد بود خودفریبی است اگر باور کنیم برابری میتواند با آزادی در آشتی باشد. کثرتگرایی برلین، لیبرالیسم را از باور سادهلوحانه به پیشرفت و کمالگرایی جدا میکند. او اعتقاد دارد که کمالگرایی در هر نظامی منجر به توتالیتاریسم میشود. برلین اعتقاد دارد انسان نمیتواند به کمال خود برسد، از این رو هیچگاه پیشبینی پذیر نیست.
انسان خطاپذیر است، ترکیب پیچیدهای از تضادهاست که برخی را میتوان هماهنگ ساخت و برخی را نه.
معروفترین کار برلین در نظریه سیاسی، فرقی است که او در نوشتهای به نام «دو مفهوم آزادی» در سال ۱۹۵۸ میان آزادی منفی و آزادی مثبت میگذارد. بر طبق تعریف برلین، آزادی منفی (یا آزادی از)، به معنای تحمیل نکردن مانع و محدودیت از طرف دیگران است و آزادی مثبت (یا آزادی برای)، از سویی به معنای توان تعقیب و رسیدن به هدف و از سوی دیگر به معنای استقلال یا خودفرمانی در مقابل وابستگی به دیگران است. در این رابطه او معتقد است دستیابی به استقلال از راه ترک خواستهایی که دیگران را بر بشر مسلط میکند، ممکن است کاری خوب باشد و در بعضی اوقات بهترین چاره، اما در واقع از آزادی انسان میکاهد و محدودیتهایی درونی و بیرونی پدیدمیآورد که در نهایت با آزادی فرد در تعارضاند.
منتقدان معترفند که تمایزی که برلین بین دو مفهم آزادی منفی و مثبت گذاشت، همچنان نقطهٔ آغازی برای بحث دربارهٔ معنا و مفهوم آزادی است.
@cafe_andishe95
▪️کمالگرایی در هر نظامی منجر به توتالیتاریسم میشود،و تلاش برای ساختن بهشت روی زمین، ناگزیر به جباریت میانجامد.
👁🗨سِر آیزایا برلین 1909-1997
فیلسوف و نظریهپردازسیاسی، اندیشهنگار ، تاریخنگار ، استاد دانشگاه و جستارنویس بریتانیایی بود. آوازهاش در بیشتر عمر مرهون دفاع از لیبرالیسم، گفتگوهای مهم و درخشان، حمله به تحجر، تعصب و تندروی سیاسی و نوشتههای قابل فهم در زمینهٔ تاریخ اندیشههاست.
وی بهجز دوسال اقامت در واشینگتن دیسی و چهار سال در مسکو بقیهٔ عمر خود را در آکسفورد گذراند. او سپس به استادی کرسی چیچلی در نظریات اجتماعی و سیاسی (۱۹۵۷ – ۱۹۶۷) انتخاب شد و ملکه او را به لقب سر مفتخر ساخت. در ۱۹۶۷ رئیس کالج وولفسون شد و بالاترین نشان کشوری بریتانیا نصیب او شد.
🕌آیزایا برلین دوبار به ایران سفر کردهاست. اول بار در ۱۹۶۰ در بازگشت از هندوستان چند روزی در تهران بودهاست و بار دوم در ۱۹۷۷ برای افتتاح بنای مدرسهٔ باستانشناسی در تهران از سوی آکادمی سلطنتی بریتانیا. او همراه همسرش به شیراز و اصفهان هم سفر کردهاست و نسبت به عظمت و زیبایی بناهای تاریخی ایران اظهار شگفتی کردهاست.
آیزایا برلین یکی از پرکارترین فیلسوفان سیاسی قرن بیستم است که از او آثار متعددی در زمینههای پژوهشی متنوعی از موسیقی و ادبیات گرفته تا سیاست و شاخههای گوناگون فلسفه بر جای ماندهاست. اما برجستگی و درخشندگی او در این مسائل متفرق و گوناگون، همهجا به یک اندازه نبودهاست. نام آیزایا برلین دهههاست که بیش از هرچیز یادآور پژوهش فلسفی در حوزهٔ اندیشهٔ لیبرال است؛ حوزهای که عرصهٔ نوآوریهای تأملبرانگیز و هوشمندانهٔ او در باب فلسفه سیاسی نیز بودهاست. او در عین حال از جمله کامیابترین فیلسوفان سیاسی لیبرال در جلب توجه شارحان و ناقدان اندیشهٔ لیبرال بهشمار میرود. از این رهگذر میتوان او را در زمرهٔ کمشمار فیلسوفان سیاسی صاحب سبک و جریانساز قرن بیستم دانست.
🏛فلسفه سیاسی
وحدت موضوعی آثار برلین از تمرکز مستمر او بر آنچه خطای اصلی روشنگری میدانست، ریشه میگرفت: به گمان برلین لغزش اصلی اندیشهٔ روشنگری باور به این بود که حقیقت یکی است و آمال بشر در رویارویی با یکدیگر قرار نمیگیرند. او از ویکو، هردر و رمانتیکهای آلمان این اندیشه را فراگرفته بود که بعضی از اهداف انسانها با هم ناسازگار و بیتناسب است؛ برای مثال: عدالت و رستگاری، یا آزادی و برابری با هم جمع نمیآیند و در علوم انسانی بینشی که بتواند این تناقض را حل کند، وجود ندارد. او نیک گفتهاست که معرفت نمیتواند ما را از دوراهههای پیش رویمان برهاند. «ما مجبور به انتخاب هستیم و هر انتخابی ممکن است ضایعهای جبران ناپدیر باشد. مدینه فاضله نه تنها تحقق ناپذیر است، که مفهومی ناسامانمند هم هست و تلاش برای ساختن بهشت روی زمین، ناگزیر به جباریت میانجامد.
آرمانها و اصول اخلاقی بسیارند اما نهایتی دارند و باید در افق تواناییهای انسان قرار داشته باشند». برلین معتقد بود خودفریبی است اگر باور کنیم برابری میتواند با آزادی در آشتی باشد. کثرتگرایی برلین، لیبرالیسم را از باور سادهلوحانه به پیشرفت و کمالگرایی جدا میکند. او اعتقاد دارد که کمالگرایی در هر نظامی منجر به توتالیتاریسم میشود. برلین اعتقاد دارد انسان نمیتواند به کمال خود برسد، از این رو هیچگاه پیشبینی پذیر نیست.
انسان خطاپذیر است، ترکیب پیچیدهای از تضادهاست که برخی را میتوان هماهنگ ساخت و برخی را نه.
معروفترین کار برلین در نظریه سیاسی، فرقی است که او در نوشتهای به نام «دو مفهوم آزادی» در سال ۱۹۵۸ میان آزادی منفی و آزادی مثبت میگذارد. بر طبق تعریف برلین، آزادی منفی (یا آزادی از)، به معنای تحمیل نکردن مانع و محدودیت از طرف دیگران است و آزادی مثبت (یا آزادی برای)، از سویی به معنای توان تعقیب و رسیدن به هدف و از سوی دیگر به معنای استقلال یا خودفرمانی در مقابل وابستگی به دیگران است. در این رابطه او معتقد است دستیابی به استقلال از راه ترک خواستهایی که دیگران را بر بشر مسلط میکند، ممکن است کاری خوب باشد و در بعضی اوقات بهترین چاره، اما در واقع از آزادی انسان میکاهد و محدودیتهایی درونی و بیرونی پدیدمیآورد که در نهایت با آزادی فرد در تعارضاند.
منتقدان معترفند که تمایزی که برلین بین دو مفهم آزادی منفی و مثبت گذاشت، همچنان نقطهٔ آغازی برای بحث دربارهٔ معنا و مفهوم آزادی است.
@cafe_andishe95
🎛هانا آرنت در كتاب انقلاب، جنگ و انقلاب را با هم مقايسه كرده و مي نويسد به رغم نقش خطير جنگ و انقلاب در تاريخ مدون بشر از آنجا كه در هر دو غلبه با خشونت است هيچ يك نمي تواند به معناي دقيق جايي در قلمرو سياست داشته باشد. البته وي پيوند انقلاب و خشونت را رد نمي كند اما آن را تنها معيار انقلاب نمي شمارد و مي نويسد: خشونت همانند دگرگوني به تنهايي براي توصيف انقلاب نارسا است. فقط هنگامي مي توان از انقلاب سخن گفت كه دگرگوني به معناي آغازي تازه باشد و خشونت به منظور تشكيل حكومت به شكلي نو و ايجاد سازمان سياسي جديدي براي جامعه به كار مي رود كه در آن رهايي از ستمگري به قصد آزادي صورت پذيرد.
او در كتاب توتاليتاريسم بر دو عنصر مهم اشاره مي كند: ايدئولوژي غربي و جامعه توده وار و در توصيف آنها استدلال مي كند كه ايدئولوژي غربي، داراي خصلت توتاليتر است زيرا آنها مدعي تبيين همه وقايع گذشته و حال و آينده هستند و با دو مفهوم كليدي طبقات رو به افول و افراد ناشايست براي زندگي، سير حوادث تاريخي روشن و قابل پيش بيني مي شود.
به نظر وي اين ايدئولوژي در نهايت به سلاحي عليه مردم تبديل مي شود.
در مورد جامعه توده وار، عامل تكان دهنده در پيروزي توتاليتاريسم را بي خويشتني هواداران جنبش توتاليتر مي داند. بدين ترتيب اين حكومتها، نهادهاي مدني و گروه هاي سياسي را به شكل توده وار و بدون شكلي درمي آورد كه در درون آن آگاهي كاذب و شور مي آفريند.
💎وي در مقايسه اي بين فاشيسم و دموكراسي و توتاليتاريسم مي نويسد: در فاشيسم دولت از طريق يك ماشين خشونت اعمال قدرت مي كند ولي توتاليتاريسم وسايل ارعاب و چيرگي بر انسانها را از درون كشف نموده است. توده هاي پيرو نه تنها به راحتي به مرگ و نابودي ديگران گردن مي نهند بلكه حتي اگر لازم شود با همان خشنودي خود را هم فدا مي كنند. شايد به طعنه بتوان گفت كه توتاليتاريسم مانند نظام هاي دموكراتيك بر مبناي رضايت قرار دارد با اين تفاوت كه در نظام هاي دموكراتيك اين رضايت از عقل ناشي مي شود و در نظام هاي توتاليتر از عقل باختگي. با اين وجود تجربه يهودي بودن در عصر نازيسم سبب شده بود كه وي روياي خشونت را در همه چيز و همه جا ببيند وشايد به همين خاطر است كه مناسب ترين صنعت براي او چيزي جز خاطره نويس خشونت نباشد.
منابع:
- انقلاب/ هانا آرنت، ترجمه عزت الله فولادوند/ تهران. خوارزمي
- سرچشمه هاي توتاليتاريسم/ هانا آرنت، ترجمه محسن ثلاثي/ تهران. جاويدان
- انديشه هاي سياسي در قرن بيستم/ دكتر حاتم قادري/
@cafe_andishe95
او در كتاب توتاليتاريسم بر دو عنصر مهم اشاره مي كند: ايدئولوژي غربي و جامعه توده وار و در توصيف آنها استدلال مي كند كه ايدئولوژي غربي، داراي خصلت توتاليتر است زيرا آنها مدعي تبيين همه وقايع گذشته و حال و آينده هستند و با دو مفهوم كليدي طبقات رو به افول و افراد ناشايست براي زندگي، سير حوادث تاريخي روشن و قابل پيش بيني مي شود.
به نظر وي اين ايدئولوژي در نهايت به سلاحي عليه مردم تبديل مي شود.
در مورد جامعه توده وار، عامل تكان دهنده در پيروزي توتاليتاريسم را بي خويشتني هواداران جنبش توتاليتر مي داند. بدين ترتيب اين حكومتها، نهادهاي مدني و گروه هاي سياسي را به شكل توده وار و بدون شكلي درمي آورد كه در درون آن آگاهي كاذب و شور مي آفريند.
💎وي در مقايسه اي بين فاشيسم و دموكراسي و توتاليتاريسم مي نويسد: در فاشيسم دولت از طريق يك ماشين خشونت اعمال قدرت مي كند ولي توتاليتاريسم وسايل ارعاب و چيرگي بر انسانها را از درون كشف نموده است. توده هاي پيرو نه تنها به راحتي به مرگ و نابودي ديگران گردن مي نهند بلكه حتي اگر لازم شود با همان خشنودي خود را هم فدا مي كنند. شايد به طعنه بتوان گفت كه توتاليتاريسم مانند نظام هاي دموكراتيك بر مبناي رضايت قرار دارد با اين تفاوت كه در نظام هاي دموكراتيك اين رضايت از عقل ناشي مي شود و در نظام هاي توتاليتر از عقل باختگي. با اين وجود تجربه يهودي بودن در عصر نازيسم سبب شده بود كه وي روياي خشونت را در همه چيز و همه جا ببيند وشايد به همين خاطر است كه مناسب ترين صنعت براي او چيزي جز خاطره نويس خشونت نباشد.
منابع:
- انقلاب/ هانا آرنت، ترجمه عزت الله فولادوند/ تهران. خوارزمي
- سرچشمه هاي توتاليتاريسم/ هانا آرنت، ترجمه محسن ثلاثي/ تهران. جاويدان
- انديشه هاي سياسي در قرن بيستم/ دكتر حاتم قادري/
@cafe_andishe95
🍢خاطره ای از ابوالفضل جمشیدی از کارکنان وزارت امورخارجه دوره پهلوی
🍹دورهمی هفتگی هویدا
تابستانهای دهه پنجاه همه هفته، شبهای جمعه هویدا جلسات اقتصادی با جمعی از کارآفرینان داشت. این جمع حدودا ۵۰ نفر میشدند از جمله برادران خیامی، حاج محمد تقی برخوردار، مدیران بانک ها و بانک مرکزی مهدی سمیعی، برادران رضایی، مدیر گروه صنعتی بهشهر، لاجوردیها و کازرونی بزرگ سرمایه دار از اصفهان ، نمازی ها از شیراز، آقای خسرو شاهی صاحب شرکت مینو، مدیران ارج و آزمایش، آقایان هژبر یزدانی، وزرای دارایی، صنایع، معادن و کشاورزی، برادران ابتهاج و ..
در انتهای باغ باشگاه وزارت خارجه درخت بید مجنونی بود بسیار زیبا، در سایه این درخت وسایل پذیرایی نه چندان تشریفاتی درست کرده بودم. سکاندار این پذیرائی و کل امور از صفر تا صد با بنده بود. برای تهیه مایحتاج ضیافت، صبح ۵شنبه می رفتم بازار تجریش، بنا به تعداد جمع چند کیلو دل و قلوه و گوشت فیله، مرغ تازه ، سبزی خوردن و ماست چکیده، مقداری میوه فصل، نان سنگگ دوآتیشه خریداری می کردم . در این ضیافت مشروبات الکی سرو نمی شد.
هویدا غروب نشده زودتر از همه وارد می شد، بدون تشریفات با همان پیکان معروف با پیپ و لباس اسپرت، سلام و احوال پرسی گرمی می کرد، یه خدا قوتی می گفت و گوشه ای می نشست، بیشتر خوراکش سبزیجات و نان پنیر و گردو بود و با غذای پختنی میانه ای نداشت و زمانیکه دو سیخ قلوه و خوش گوشت براش سرو می کردم با خنده می گفت جمشیدی تو آخر مرا از راه بدر می کنی.
کم کم سرصحبت ها باز میشد و اغلب حضار با اشتیاق و پر حرارت حرف از سرمایه گذاری و تولید، اشتغال، رونق اقتصادی کشور و کمک به صنعت کشاورزی می زدند. حاج برخوردار گاهی به شوخی تیکه می انداخت به هویدا می گفت: *این رئیس دولت میگه “نه زن دارم نه بچه تو که داری بمن چه!!” خودش هست و یک پیپ هرکجا آفتاب غروب کرد و خوابش گرفت پیکانشو میزنه به کناری و تخت میخوابه ..دائم هم میگه اعلیحضرت همه چیز مرتبه، خبر نداره که بار توسعه اقتصادی کشور بر دوش ماست* با این حرف کل حضار زدند زیر خنده هویدا هم چون با اکثر آنان رفیق بود عین خیالش نبود و به می خندید. نبض جلسه به دستان خیامی ها و حاج برخوردار بود، این سه بزرگ مرد بیشتر از همه درفکر پیشرفت وعمران و آبادانی کشور بودند و بارها هویدا را به محاصره خود در میآوردند و در تنگنا قرارش می دادند.
در یکی از دورهمی ها شخصی بنام نراقی مقیم امریکا پنجمین کشاورز نمونه در آمریکا از طرف شاه از ایشان دعوت بعمل آمده بود. از بدشانسی ایشان در بدو ورود به مهرآباد بخاطر تشابه اسمی توسط ساواک دستگیر میشود.نماینده دولت هرچی منتظر میشوند خبری از ایشان نمیشود و بعد از پرس و جو خبرش از اوین می رسد!! که توسط سازمان امنیت دستگیر شده!! خبر بگوش شاه میرسه و با عصبانیت نصیری را احضار می کنه، باچند فحش ناسزا که این چه کاریه زود آزادش کنید و با معذرت خواهی رسمی مستقیما” دعوتش کنید دفتر من و …
این فرد در آن جلسات هم دعوت بود و تعریف میکرد زمینی داشتم ۴۰ هکتار در آن بادام زمینی کاشته بودم پشت زمینم رودخانه بزرگی بود. روزی در جمعی گفتم اگر اینجا سدی زده شود، در پشت آن سد میتوان پرورش ماهی بزرگی ساخت و هم با ذخیره آب در پشت این سد میشه هزاران هکتار مزرعه را آبیاری کرد.
به چند روز نرسید دیدم دهها مهندس نقشه بردار امدند و شروع کردند به ساختن سد!!! .. و به سال نکشید سد زده شد، پس از بالا آمدن آب سد، پرورش ماهی در اطراف سد ساخته شد، جالب اینکه نیمی از زمینهای من با آب همان سد، کشت آبی شد محصول آن سال من چند برابر شدفکر کردم نکند بخاطر استفاده از آب سد دولت مالیات سنگینی برام وضع کند!! رفتم نزد مسئول اداره کشاورزی تا خودم را معرفی کردم به یکبار رئیس اداره کشاورزی از پشت میزش بلند شد مرا بغل کرد و گفت ما این رونق اقتصادی منطقه را مدیون شما هستیم مدتیه درفکر شما هستیم تا در یک مراسم رسمی از شما تقدیر و تشکر شود. سخن ایشان که به اینجا رسید حضار با کف و هورا دیگر نگذاشتن ادامه دهد. جلسات اقتصادی بعضا تا پاسی از شب ادامه داشت و حضار یادشان می رفت حتی آبی بنوشند و به بوفه سری بزنن!! بعد از اعلام پایان نشست هویدا به شوخی می گفت میهمان کم خرج هم نعمتی هست.
هدف از نگارش این خاطره یادی بود از آن سه بزرگ مرد خیامی ها و حاج برخوردار، هرگز نمی پنداشتند که چه سرنوشت تاریکی درانتظارشان هست. آنها کلیه اموالشان توقیف و بدور از وطن جان سپردند و آرزوهایشان باخود بگور بردند. آنها را ازدست دادیم تا شهرام جزایری ها، خاوری ها و بابک زنجانی ها و... را بدست آوریم!
راست گفت فریدون مشیری “ایران همیشه دوزخ ارباب غیرت است”.
تاریخ سیاه و سفید
@cafe_andishe95
🍹دورهمی هفتگی هویدا
تابستانهای دهه پنجاه همه هفته، شبهای جمعه هویدا جلسات اقتصادی با جمعی از کارآفرینان داشت. این جمع حدودا ۵۰ نفر میشدند از جمله برادران خیامی، حاج محمد تقی برخوردار، مدیران بانک ها و بانک مرکزی مهدی سمیعی، برادران رضایی، مدیر گروه صنعتی بهشهر، لاجوردیها و کازرونی بزرگ سرمایه دار از اصفهان ، نمازی ها از شیراز، آقای خسرو شاهی صاحب شرکت مینو، مدیران ارج و آزمایش، آقایان هژبر یزدانی، وزرای دارایی، صنایع، معادن و کشاورزی، برادران ابتهاج و ..
در انتهای باغ باشگاه وزارت خارجه درخت بید مجنونی بود بسیار زیبا، در سایه این درخت وسایل پذیرایی نه چندان تشریفاتی درست کرده بودم. سکاندار این پذیرائی و کل امور از صفر تا صد با بنده بود. برای تهیه مایحتاج ضیافت، صبح ۵شنبه می رفتم بازار تجریش، بنا به تعداد جمع چند کیلو دل و قلوه و گوشت فیله، مرغ تازه ، سبزی خوردن و ماست چکیده، مقداری میوه فصل، نان سنگگ دوآتیشه خریداری می کردم . در این ضیافت مشروبات الکی سرو نمی شد.
هویدا غروب نشده زودتر از همه وارد می شد، بدون تشریفات با همان پیکان معروف با پیپ و لباس اسپرت، سلام و احوال پرسی گرمی می کرد، یه خدا قوتی می گفت و گوشه ای می نشست، بیشتر خوراکش سبزیجات و نان پنیر و گردو بود و با غذای پختنی میانه ای نداشت و زمانیکه دو سیخ قلوه و خوش گوشت براش سرو می کردم با خنده می گفت جمشیدی تو آخر مرا از راه بدر می کنی.
کم کم سرصحبت ها باز میشد و اغلب حضار با اشتیاق و پر حرارت حرف از سرمایه گذاری و تولید، اشتغال، رونق اقتصادی کشور و کمک به صنعت کشاورزی می زدند. حاج برخوردار گاهی به شوخی تیکه می انداخت به هویدا می گفت: *این رئیس دولت میگه “نه زن دارم نه بچه تو که داری بمن چه!!” خودش هست و یک پیپ هرکجا آفتاب غروب کرد و خوابش گرفت پیکانشو میزنه به کناری و تخت میخوابه ..دائم هم میگه اعلیحضرت همه چیز مرتبه، خبر نداره که بار توسعه اقتصادی کشور بر دوش ماست* با این حرف کل حضار زدند زیر خنده هویدا هم چون با اکثر آنان رفیق بود عین خیالش نبود و به می خندید. نبض جلسه به دستان خیامی ها و حاج برخوردار بود، این سه بزرگ مرد بیشتر از همه درفکر پیشرفت وعمران و آبادانی کشور بودند و بارها هویدا را به محاصره خود در میآوردند و در تنگنا قرارش می دادند.
در یکی از دورهمی ها شخصی بنام نراقی مقیم امریکا پنجمین کشاورز نمونه در آمریکا از طرف شاه از ایشان دعوت بعمل آمده بود. از بدشانسی ایشان در بدو ورود به مهرآباد بخاطر تشابه اسمی توسط ساواک دستگیر میشود.نماینده دولت هرچی منتظر میشوند خبری از ایشان نمیشود و بعد از پرس و جو خبرش از اوین می رسد!! که توسط سازمان امنیت دستگیر شده!! خبر بگوش شاه میرسه و با عصبانیت نصیری را احضار می کنه، باچند فحش ناسزا که این چه کاریه زود آزادش کنید و با معذرت خواهی رسمی مستقیما” دعوتش کنید دفتر من و …
این فرد در آن جلسات هم دعوت بود و تعریف میکرد زمینی داشتم ۴۰ هکتار در آن بادام زمینی کاشته بودم پشت زمینم رودخانه بزرگی بود. روزی در جمعی گفتم اگر اینجا سدی زده شود، در پشت آن سد میتوان پرورش ماهی بزرگی ساخت و هم با ذخیره آب در پشت این سد میشه هزاران هکتار مزرعه را آبیاری کرد.
به چند روز نرسید دیدم دهها مهندس نقشه بردار امدند و شروع کردند به ساختن سد!!! .. و به سال نکشید سد زده شد، پس از بالا آمدن آب سد، پرورش ماهی در اطراف سد ساخته شد، جالب اینکه نیمی از زمینهای من با آب همان سد، کشت آبی شد محصول آن سال من چند برابر شدفکر کردم نکند بخاطر استفاده از آب سد دولت مالیات سنگینی برام وضع کند!! رفتم نزد مسئول اداره کشاورزی تا خودم را معرفی کردم به یکبار رئیس اداره کشاورزی از پشت میزش بلند شد مرا بغل کرد و گفت ما این رونق اقتصادی منطقه را مدیون شما هستیم مدتیه درفکر شما هستیم تا در یک مراسم رسمی از شما تقدیر و تشکر شود. سخن ایشان که به اینجا رسید حضار با کف و هورا دیگر نگذاشتن ادامه دهد. جلسات اقتصادی بعضا تا پاسی از شب ادامه داشت و حضار یادشان می رفت حتی آبی بنوشند و به بوفه سری بزنن!! بعد از اعلام پایان نشست هویدا به شوخی می گفت میهمان کم خرج هم نعمتی هست.
هدف از نگارش این خاطره یادی بود از آن سه بزرگ مرد خیامی ها و حاج برخوردار، هرگز نمی پنداشتند که چه سرنوشت تاریکی درانتظارشان هست. آنها کلیه اموالشان توقیف و بدور از وطن جان سپردند و آرزوهایشان باخود بگور بردند. آنها را ازدست دادیم تا شهرام جزایری ها، خاوری ها و بابک زنجانی ها و... را بدست آوریم!
راست گفت فریدون مشیری “ایران همیشه دوزخ ارباب غیرت است”.
تاریخ سیاه و سفید
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🗽اصل فلسفه لیبرالیسم عبارت است از اعتقاد به شرف آدمی و آزادی وی برای حداکثر استفاده از استعدادها و فرصتهایش، آنگونه که خود میخواهد، فقط بدین شرط که فرد مزاحم آزادی دیگران نشود. این اصل ضمناً از یک لحاظ متضمن اعتقاد به برابری انسانها و اعتقاد به نابرابری…
🗽اما آزادی تنها میتواند به یک شکل و شمایل ظاهر شود. وقتی اطمینان داریم که تکتک ملکولهای تشکیلدهندهی یک مایع، در درون خود، هر آن خاصیتی را دارا است که برای ظهور یک خصوصیت عمومی در آن مایع لازم است، آنگاه استنتاج خواهیم کرد که سادهترین راه برای ظهور یافتن آن خصوصیت عمومی مداخله نکردن در کار ملکولها است. همهی آنان که فرض همسازی دلبستگیهای گونهگون آدمها را نقطهی آغازین کار خود میگیرند، موافق خواهند بود که تنها راهحل عملی مسألهی اجتماعی مسدود نکردن راه پیجوییِ دلبستگیهای گونهگون آدمها، و خودداری ورزیدن از شبانی آنها و جهتدهی به آنها است.
📔همسازیهای اقتصادی، فردریک باستیا
▪️منبع: بورژوا
@cafe_andishe95
📔همسازیهای اقتصادی، فردریک باستیا
▪️منبع: بورژوا
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«عادیسازی» روشی تاریخی دیکتاتوری هاست
هیتلر برای اینکه نشان دهد خبرهای اردوگاهها واقعیت ندارد، صلیب سرخ را برای بازدید از اردوگاه «ترزیناشتات» دعوت کرد. آنها به دیدن اسیران شادی رفتند که با رضایت کامل کار میکردند، تیمهای ورزشی داشتند و بانک و کاسبی خودشان را میچرخاندند. رهبر کره شمالی برای اینکه نشان دهد منزوی بودن کشورش چقدر به نفع مردم است، تصویرهای رنگی از شهروندان و کودکان خشنود منتشر میکرد، اما آن سوی این تصویرها، کمبود غذا و فقر بیحد بود که آدمها را به مکیدن سنگریزه وامیداشت. با ورود صدها تانک شوروی به چکسلواکی، سیاستمداران چکی وفادار به دولت شوروی روی کار آمدند که وظیفهشان عادیسازی اشغال کشور زیر پوتین سربازان بیگانه بود. کارشان این بود که وضعیت سیاسی و این تصرف ننگین را برای مردم شرافتمندانه و پر از منفعت جلوه دهند. خامنه ای برای نشان دادن اوضاع عادی کشور دستور به برگزاری کنسرت های خنده و گریه و ساز و کاری که نشان دهد مردم عقب کشیده اند و خبری از تجمعات براندازی نیست میکند سخنرانی ها و ادبیات روانشناسی که اوضاع آرام است ، اما آرام و عادی نیست! بوی انتقام و خون می آید.
@cafe_andishe95
هیتلر برای اینکه نشان دهد خبرهای اردوگاهها واقعیت ندارد، صلیب سرخ را برای بازدید از اردوگاه «ترزیناشتات» دعوت کرد. آنها به دیدن اسیران شادی رفتند که با رضایت کامل کار میکردند، تیمهای ورزشی داشتند و بانک و کاسبی خودشان را میچرخاندند. رهبر کره شمالی برای اینکه نشان دهد منزوی بودن کشورش چقدر به نفع مردم است، تصویرهای رنگی از شهروندان و کودکان خشنود منتشر میکرد، اما آن سوی این تصویرها، کمبود غذا و فقر بیحد بود که آدمها را به مکیدن سنگریزه وامیداشت. با ورود صدها تانک شوروی به چکسلواکی، سیاستمداران چکی وفادار به دولت شوروی روی کار آمدند که وظیفهشان عادیسازی اشغال کشور زیر پوتین سربازان بیگانه بود. کارشان این بود که وضعیت سیاسی و این تصرف ننگین را برای مردم شرافتمندانه و پر از منفعت جلوه دهند. خامنه ای برای نشان دادن اوضاع عادی کشور دستور به برگزاری کنسرت های خنده و گریه و ساز و کاری که نشان دهد مردم عقب کشیده اند و خبری از تجمعات براندازی نیست میکند سخنرانی ها و ادبیات روانشناسی که اوضاع آرام است ، اما آرام و عادی نیست! بوی انتقام و خون می آید.
@cafe_andishe95
Forwarded from حجت کلاشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❇️ گفتگوی #حجت_کلاشی با رضا احمدی در تلویزیون ایران آریایی درباره نشست هشتم ژانویهی #انجمن_مشروطه شاخه آلمان
🔹۱۴ دی
#بازگشت_به_مشروطه
#مهسا_امینی
@kalashi_hojjat
🔹۱۴ دی
#بازگشت_به_مشروطه
#مهسا_امینی
@kalashi_hojjat
Forwarded from حجت کلاشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❇️ گفتوگوی #حجت_کلاشی و شروان فشندی با میترا جشنی از سازمان لیبرتی (ایرانیان آمریکا برای آزادی)
🔹موضوع: تمامیت ارضی - ۱۵ دی ۱۴۰۱
🔻روایت کاذب گروههای تروریستی ضدکُرد (کومهله، دموکرات و ...) و سایر تجزیهطلبان و قومگرایان از ایران و «حق تعیین سرنوشت»
🔻تبعات خطرناک نفی و اعلام جنگ این گروهها به ایران و ملیت ایرانی
🔻خاستگاه این روایت کاذب در گفتمان چپ وابسته در ایران و تاریخچهی این بحث در جهان
🔻شکست این توطئهی ضدایرانی با توجه به اوجگیری ناسیونالیسم ایرانی در متن جنبش ملی در سراسر کشور
@kalashi_hojjat
🔹موضوع: تمامیت ارضی - ۱۵ دی ۱۴۰۱
🔻روایت کاذب گروههای تروریستی ضدکُرد (کومهله، دموکرات و ...) و سایر تجزیهطلبان و قومگرایان از ایران و «حق تعیین سرنوشت»
🔻تبعات خطرناک نفی و اعلام جنگ این گروهها به ایران و ملیت ایرانی
🔻خاستگاه این روایت کاذب در گفتمان چپ وابسته در ایران و تاریخچهی این بحث در جهان
🔻شکست این توطئهی ضدایرانی با توجه به اوجگیری ناسیونالیسم ایرانی در متن جنبش ملی در سراسر کشور
@kalashi_hojjat
📅سال ۱۳۴۸، اولین حقوق دریافتی فریدون فرخزاد برایِ شویِ میخک نقره ای، ۱۵۰۰ تومان بود.فریدون ۵۰۰ تومان آن را از مغازهای در خیابان شاه ( جمهوری فعلی) اسباب بازی خرید. که به سختی در یک وانت بار جأ گرفت. ۳ ساعت طول کشید تا آنها را کادو و بسته بندی کردند.فریدون و من آنها را به بیمارستان و مرکز نگهداری کودکان عقب مانده در جاده قدیم شمیران بردیم.
فریدون آنها را بین کودکان آنجا توزیع کرد. آنها را در آغوش گرفت ...
📓فریدون فرخزاد مردی که باید از نو او را شناخت
@cafe_andishe95
فریدون آنها را بین کودکان آنجا توزیع کرد. آنها را در آغوش گرفت ...
📓فریدون فرخزاد مردی که باید از نو او را شناخت
@cafe_andishe95
🚺چرا به حجاب ماقبلِ رضاشاه برنمیگردید!؟
با اینکه حکومت دینیمان مبلّغ حجاب حداکثری است،
با اینکه نزدیک ۴۴ سال است بر این تبلیغ پای میفشرد،
و با اینکه اقدام رضاشاه در کاهش حجاب را شدیدا محکوم میکنند و به همین خاطر او را آماج حملات خود قرار میدهند
با اینهمه امّا هیچکس از زنان مسلمان و انقلابی و شدیداً متشرّع و صددرصد معتقد به حجاب و مخالف رضاشاه، حاضر نیست حجابی که رضاشاه منسوخ کرد و از میان برداشت (و اینهمه به آن خاطر محکومش میکنند) را دوباره احیا کند و با آن حجاب زندگی کند!!! چرا؟
👑اقدام رضاشاه در موضوع حجاب زنان (که طلیعۀ آن در روندی آرام از اواخر سلسله قاجار آغاز شده بود) دو بخش داشت:
۱- رفع حجاب به معنای زوال پردهنشینی. بسیاری فقهای سنتی معتقدند حجاب زن عبارت از خانۀ اوست. آنها همگی قائل به لزوم پردهنشینی و خارج نشدن زن از خانه هستند مگر در موارد معدود و اضطراری. رضاشاه از اینکه نیمی از جمعیت از تحصیل و پیشرفت اجتماعی و از کمک به ارتقای سطح کشور محروم بودند نگران بود و به همین خاطر زمینه را با تدابیری برای شکستن حصر و حجابِ خانه و ورود آنان به اجتماع و مدرسه و اشتغال فراهم کرد. این آغاز راه بود و بسیاری از زنان سنتی و مذهبی را قانع نکرد تا از آن استقبال کنند تا اینکه سرانجام همین پروژه به شکلی فراگیر توسط امام خمینی که به راحتی زنان سنتی و مذهبی را قانع ساخت، به احسن وجه تکمیل شد به طوریکه اینک دختران صندلیهای بیشتری از پسران در دانشگاهها تصاحب کردهاند و جایی در اشتغال و پُست (مگر چند جایگاه معدود) نیست که زنان در آنجا حاضر نباشند. این یعنی از بین رفتن کاملِ حجابِ خانه و پردهنشینی. گفتنی است من مطمئن نیستم اگر آن زمینه توسط رضاشاه آماده نمیشد (و در پیاش حضور زنان در جامعه ظرف دهها سالِ بعدی به پدیدهای عادی تبدیل نمیشد) آیا امام خمینی در این فرض باز از انگیزۀ لازم برای دعوت زنان به مدرسه و دانشگاه و اشتغال و مناصب و حضور مستمر در جامعه و در یک کلام قیام بر علیه پردهنشینیِ دوران قجری برخوردار بود یا نه؟
۲- رفع حجاب به معنای برداشتن روبندوچادر. پوشش زنان تا پیش از اقدام دوم رضاشاه همان حجاب عصر قجری است که عبارت از چادری مشکی و سرتاسری و منضمّ به پوشیه (روبنده) بود که تمام اندام زن (حتی صورت و دست) را بیهیچ استثنایی زیر پوشش قرار میداد تا اگر، گاهی از خانه بیرون رفت با آن هیئت مجهول و ناپیدا بیرون رود یعنی همان حجابی که آمال و آرزوی طالبان است و در صدد فراگیرسازی آن در افغانستان است. رضاشاه لازمۀ حضور زنان در جامعه را عاری شدنِ آنان از این زیّ نامأنوس و یعنی حذف روبندوچادر دانست و به همین خاطر به شیوهای قهرآمیز دستور داده شد که زنان از آن پس بدون آن حجاب (=روبندوچادر) ولی البته با تأکید بر حفظ پوشش کامل اندام (و حتی گویا با جواز روسری و قطعا کلاه) رفت و آمد کنند.
چنانکه گفته شد اینک با اینکه فقهای ضد رضاشاه بر کشور حکم میرانند و ۴۴ سال است بر علیه اقدامات حجابی او شدیدا میتازند اما زنان انقلابی و متشرع و حتی صاحبمنصب و ضد رضاشاه، هیچکدام حاضر نیستند به معیارهای ماقبل رضاشاه که او آنها را منسوخ کرد بازگردند و پردهنشین شوند و یا حجاب طالبانی قجری را احیا کنند؛ چرا!؟
امیر ترکاشوند
🗓🗓🗓🗓
۱۷ دی ماه، روز ملی رهایی زنان از بند حجاب
۸۶ سال پیش در چنین روزی "رضا شاه " فرمان کشف حجاب را صادر کرد و با این عمل انقلاب فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرد
پدر ایران نوین
@cafe_andishe95
با اینکه حکومت دینیمان مبلّغ حجاب حداکثری است،
با اینکه نزدیک ۴۴ سال است بر این تبلیغ پای میفشرد،
و با اینکه اقدام رضاشاه در کاهش حجاب را شدیدا محکوم میکنند و به همین خاطر او را آماج حملات خود قرار میدهند
با اینهمه امّا هیچکس از زنان مسلمان و انقلابی و شدیداً متشرّع و صددرصد معتقد به حجاب و مخالف رضاشاه، حاضر نیست حجابی که رضاشاه منسوخ کرد و از میان برداشت (و اینهمه به آن خاطر محکومش میکنند) را دوباره احیا کند و با آن حجاب زندگی کند!!! چرا؟
👑اقدام رضاشاه در موضوع حجاب زنان (که طلیعۀ آن در روندی آرام از اواخر سلسله قاجار آغاز شده بود) دو بخش داشت:
۱- رفع حجاب به معنای زوال پردهنشینی. بسیاری فقهای سنتی معتقدند حجاب زن عبارت از خانۀ اوست. آنها همگی قائل به لزوم پردهنشینی و خارج نشدن زن از خانه هستند مگر در موارد معدود و اضطراری. رضاشاه از اینکه نیمی از جمعیت از تحصیل و پیشرفت اجتماعی و از کمک به ارتقای سطح کشور محروم بودند نگران بود و به همین خاطر زمینه را با تدابیری برای شکستن حصر و حجابِ خانه و ورود آنان به اجتماع و مدرسه و اشتغال فراهم کرد. این آغاز راه بود و بسیاری از زنان سنتی و مذهبی را قانع نکرد تا از آن استقبال کنند تا اینکه سرانجام همین پروژه به شکلی فراگیر توسط امام خمینی که به راحتی زنان سنتی و مذهبی را قانع ساخت، به احسن وجه تکمیل شد به طوریکه اینک دختران صندلیهای بیشتری از پسران در دانشگاهها تصاحب کردهاند و جایی در اشتغال و پُست (مگر چند جایگاه معدود) نیست که زنان در آنجا حاضر نباشند. این یعنی از بین رفتن کاملِ حجابِ خانه و پردهنشینی. گفتنی است من مطمئن نیستم اگر آن زمینه توسط رضاشاه آماده نمیشد (و در پیاش حضور زنان در جامعه ظرف دهها سالِ بعدی به پدیدهای عادی تبدیل نمیشد) آیا امام خمینی در این فرض باز از انگیزۀ لازم برای دعوت زنان به مدرسه و دانشگاه و اشتغال و مناصب و حضور مستمر در جامعه و در یک کلام قیام بر علیه پردهنشینیِ دوران قجری برخوردار بود یا نه؟
۲- رفع حجاب به معنای برداشتن روبندوچادر. پوشش زنان تا پیش از اقدام دوم رضاشاه همان حجاب عصر قجری است که عبارت از چادری مشکی و سرتاسری و منضمّ به پوشیه (روبنده) بود که تمام اندام زن (حتی صورت و دست) را بیهیچ استثنایی زیر پوشش قرار میداد تا اگر، گاهی از خانه بیرون رفت با آن هیئت مجهول و ناپیدا بیرون رود یعنی همان حجابی که آمال و آرزوی طالبان است و در صدد فراگیرسازی آن در افغانستان است. رضاشاه لازمۀ حضور زنان در جامعه را عاری شدنِ آنان از این زیّ نامأنوس و یعنی حذف روبندوچادر دانست و به همین خاطر به شیوهای قهرآمیز دستور داده شد که زنان از آن پس بدون آن حجاب (=روبندوچادر) ولی البته با تأکید بر حفظ پوشش کامل اندام (و حتی گویا با جواز روسری و قطعا کلاه) رفت و آمد کنند.
چنانکه گفته شد اینک با اینکه فقهای ضد رضاشاه بر کشور حکم میرانند و ۴۴ سال است بر علیه اقدامات حجابی او شدیدا میتازند اما زنان انقلابی و متشرع و حتی صاحبمنصب و ضد رضاشاه، هیچکدام حاضر نیستند به معیارهای ماقبل رضاشاه که او آنها را منسوخ کرد بازگردند و پردهنشین شوند و یا حجاب طالبانی قجری را احیا کنند؛ چرا!؟
امیر ترکاشوند
🗓🗓🗓🗓
۱۷ دی ماه، روز ملی رهایی زنان از بند حجاب
۸۶ سال پیش در چنین روزی "رضا شاه " فرمان کشف حجاب را صادر کرد و با این عمل انقلاب فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرد
پدر ایران نوین
@cafe_andishe95
Forwarded from دماوند
جمهوری اسلامی، دو برادر ما، دو جوان نازنین هممیهن ما، محمد حسینی و محمدمهدی کرمی را صبح امروز اعدام کرد.
T.me/irdamavand
T.me/irdamavand
Forwarded from دماوند
خشم بزرگترین دارایی مردم و موتور محرک در این انقلاب است.
خشم مردم را به خشونت تعبیر کردن برای این است که از لحاظ روانی خلع سلاح شوند و خلع سلاح شدن روانی=بقای جمهوری اسلامی!
سربازی که خلع سلاح شود نمی تواند با دشمن بجنگد
خشم مردم ایران مقدس است.
#محمد_مهدی_کرمی
#محمد_حسینی
▫️فریبرز کرمی زند
@cafe_andishe95
خشم مردم را به خشونت تعبیر کردن برای این است که از لحاظ روانی خلع سلاح شوند و خلع سلاح شدن روانی=بقای جمهوری اسلامی!
سربازی که خلع سلاح شود نمی تواند با دشمن بجنگد
خشم مردم ایران مقدس است.
#محمد_مهدی_کرمی
#محمد_حسینی
▫️فریبرز کرمی زند
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
خشم بزرگترین دارایی مردم و موتور محرک در این انقلاب است. خشم مردم را به خشونت تعبیر کردن برای این است که از لحاظ روانی خلع سلاح شوند و خلع سلاح شدن روانی=بقای جمهوری اسلامی! سربازی که خلع سلاح شود نمی تواند با دشمن بجنگد خشم مردم ایران مقدس است. …
⚔️ مگر میشود این میزان از خشونت و توحش را از جمهوری اسلامی دید و خشمگین نشد! خشونت عریانی که ۴۴ سال است ادامه دارد از پشت بام مدرسه رفاه آغاز شد(چه بسا پیشتر اما غیر رسمی)و در شهر به شهر ایران چرخید.
قیام میدانی (کاملا انقلابی) و #اعتصابات_سراسری پیوسته تنها راه رهایی است.
#مهسا_امینی
▫️فریبرز کرمی زند
@cafe_andishe95
قیام میدانی (کاملا انقلابی) و #اعتصابات_سراسری پیوسته تنها راه رهایی است.
#مهسا_امینی
▫️فریبرز کرمی زند
@cafe_andishe95
🏫چطور تنها شعبه دانشگاه هاروارد در ایران به دانشگاه امام صادق تغییر پیدا کرد!
🗓دهه ۱۳۴۰ یکی از طلاییترین دهههای اقتصادی در ایران بود..
دورانی که تورم تک رقمی و رشد اقتصادی خوبی را شاهد بودیم ..
در این دوران صنایع بزرگی شکل گرفتند و کارخانههای متعددی تاسیس شد ..
مینو، کفش ملی، ذوبآهن، تراکتورسازی و…
همه در آن دوران راه افتادند.
با رشد و توسعه این صنایع، کارآفرینان و صنعتگران به فکر تربیت نسل بعد از خود افتادند تلاش کردند مدیران خوبی تربیت کنند.
🔗سال ۱۳۴۸ حبیب لاجوردی با همکاری محمدتقی برخوردار موسسه آموزشی را در تهران تحت عنوان “مرکز مطالعات مدیریت ایران” را راه انداختند، این مرکز تنها شعبه هاروارد در ایران بود.
🔖هدف از تاسیس این مجموعه تربیت نسل جدید مدیران و کارشناسانی بود که با علوم روز دنیا آشنا باشند، دیدگاه مدیریتی خوبی پیدا کنند تا بتوانند یک بازوی مدیریتی قابل اطمینان در سازمانها و صنایع باشند.
این مؤسسه غیردولتی بود و هیئت امنایی اداره میشد که متشکل از دوازده کارآفرین و مدیر صنعتی برجسته بود.
📎بزرگانی مثل سیاوش ارجمند(گروه ارج)،
هدایت الله بهبهانی (شرکت جنرال)،
خسروشاهی(مینو)،
محمود رضایی(مس سرچشمه)،
عبدالعلی فرمانفرمائیان(نفت پارس)
عضو هیئت امنای این دانشگاه بودند.
بعد از انقلاب ۵۷، اموال و کارخانجات بسیاری از صنعتگران و فعالین اقتصادی مصادره شد.
📌با مصادره شدن اموال لاجوردی و برخورداری و برخی دیگر از اعضای هیئت امنا و فراری دادن این افراد به خارج از ایران، موسسه هاروارد هم تصرف شد.
با تصرف هاروارد نام موسسه به دانشگاه امام صادق تغییر پیدا کرد، و مدیریتش هم به محمدرضا مهدوی کنی داده شد.
🔗مهدوی کنی سیستم آموزشی دانشگاه را تغییر داد به این صورت که مدل آموزش دانشگاه ترکیبی از علوم جدید و علوم حوزوی شد.
هدف دانشگاه امام صادق، تربیت دانشآموختگانی با توانایی علمی بالا در یکی از رشتههای نوین دانشگاهی همراه با دانش دینی برای مدیریت کشور بود.
به این صورت که افراد بتوانند پس از فارغ التحصیلی از این دانشگاه در سمتهای مدیریتی مهم کشور مشغول به کار شوند.
🔗امروز در هیئت امنای امام صادق صنعتگر و فعال اقتصادی دیده نمیشود، در موسسه هاروارد در دهه ۵۰ دروس مدیریت با نظارت اعضای هیئت علمی دانشگاه هاروارد تدریس می شد ..
ولی امروز بیشتر نظارت حوزی بر این دانشگاه حاکم است و نه نظارت علمی، عمده دروس در آن دوران با زبان انگلیسی تدریس میشد و الان نقش زبان عربی پر رنگتر است.
🔗دانشگاه هاروارد جزو برترین موسسههای آموزشی در دنیا محسوب می شود و خروجیهای این دانشگاه افرادی مثل بیل گیتس و سندبرگ و مریم میرزاخانی هستند ..
🔗ولی دانشگاه امام صادق، رتبه و درجه علمی بالایی ندارد، خروجیهای این دانشگاه هم افرادی مثل سعید جلیلی و علی باقری و حجت عبدالملکی هستند که عموما در دولتهای مختلف سمتهای مدیریتی مهمی دارند.
✍️پوریا بختیاری
@cafe_andishe95
🗓دهه ۱۳۴۰ یکی از طلاییترین دهههای اقتصادی در ایران بود..
دورانی که تورم تک رقمی و رشد اقتصادی خوبی را شاهد بودیم ..
در این دوران صنایع بزرگی شکل گرفتند و کارخانههای متعددی تاسیس شد ..
مینو، کفش ملی، ذوبآهن، تراکتورسازی و…
همه در آن دوران راه افتادند.
با رشد و توسعه این صنایع، کارآفرینان و صنعتگران به فکر تربیت نسل بعد از خود افتادند تلاش کردند مدیران خوبی تربیت کنند.
🔗سال ۱۳۴۸ حبیب لاجوردی با همکاری محمدتقی برخوردار موسسه آموزشی را در تهران تحت عنوان “مرکز مطالعات مدیریت ایران” را راه انداختند، این مرکز تنها شعبه هاروارد در ایران بود.
🔖هدف از تاسیس این مجموعه تربیت نسل جدید مدیران و کارشناسانی بود که با علوم روز دنیا آشنا باشند، دیدگاه مدیریتی خوبی پیدا کنند تا بتوانند یک بازوی مدیریتی قابل اطمینان در سازمانها و صنایع باشند.
این مؤسسه غیردولتی بود و هیئت امنایی اداره میشد که متشکل از دوازده کارآفرین و مدیر صنعتی برجسته بود.
📎بزرگانی مثل سیاوش ارجمند(گروه ارج)،
هدایت الله بهبهانی (شرکت جنرال)،
خسروشاهی(مینو)،
محمود رضایی(مس سرچشمه)،
عبدالعلی فرمانفرمائیان(نفت پارس)
عضو هیئت امنای این دانشگاه بودند.
بعد از انقلاب ۵۷، اموال و کارخانجات بسیاری از صنعتگران و فعالین اقتصادی مصادره شد.
📌با مصادره شدن اموال لاجوردی و برخورداری و برخی دیگر از اعضای هیئت امنا و فراری دادن این افراد به خارج از ایران، موسسه هاروارد هم تصرف شد.
با تصرف هاروارد نام موسسه به دانشگاه امام صادق تغییر پیدا کرد، و مدیریتش هم به محمدرضا مهدوی کنی داده شد.
🔗مهدوی کنی سیستم آموزشی دانشگاه را تغییر داد به این صورت که مدل آموزش دانشگاه ترکیبی از علوم جدید و علوم حوزوی شد.
هدف دانشگاه امام صادق، تربیت دانشآموختگانی با توانایی علمی بالا در یکی از رشتههای نوین دانشگاهی همراه با دانش دینی برای مدیریت کشور بود.
به این صورت که افراد بتوانند پس از فارغ التحصیلی از این دانشگاه در سمتهای مدیریتی مهم کشور مشغول به کار شوند.
🔗امروز در هیئت امنای امام صادق صنعتگر و فعال اقتصادی دیده نمیشود، در موسسه هاروارد در دهه ۵۰ دروس مدیریت با نظارت اعضای هیئت علمی دانشگاه هاروارد تدریس می شد ..
ولی امروز بیشتر نظارت حوزی بر این دانشگاه حاکم است و نه نظارت علمی، عمده دروس در آن دوران با زبان انگلیسی تدریس میشد و الان نقش زبان عربی پر رنگتر است.
🔗دانشگاه هاروارد جزو برترین موسسههای آموزشی در دنیا محسوب می شود و خروجیهای این دانشگاه افرادی مثل بیل گیتس و سندبرگ و مریم میرزاخانی هستند ..
🔗ولی دانشگاه امام صادق، رتبه و درجه علمی بالایی ندارد، خروجیهای این دانشگاه هم افرادی مثل سعید جلیلی و علی باقری و حجت عبدالملکی هستند که عموما در دولتهای مختلف سمتهای مدیریتی مهمی دارند.
✍️پوریا بختیاری
@cafe_andishe95