هربار که
هوای رفتن به سرم می زند
می روم
در گوشه ای
تنها می نشینم
تا این سودا
از خیالم
بگذرد
می دانم
اگر بروم
هرگز به اینجا
بازنخواهم گشت
#جمال_ثریا
مترجم:سیامک تقی زاده
@cafe1sher
هوای رفتن به سرم می زند
می روم
در گوشه ای
تنها می نشینم
تا این سودا
از خیالم
بگذرد
می دانم
اگر بروم
هرگز به اینجا
بازنخواهم گشت
#جمال_ثریا
مترجم:سیامک تقی زاده
@cafe1sher
آری تو عشق بودی این را از رفتن ات فهمیدم
تو عشق بودی
این را
از بوی تن ات فهمیدم
شاید هم خیلی دیر
به تو رسیدم
خیلی دیر
اما مگر قانون
این نبود
که هر آنچه دیر می آید
عاقبت روزی به خانه ی ما خواهد رسید؟
عادت کرده ایم
به نداشتنها
و شاید به اندوه
آری
تو عشق بودی
این را
از رفتن ات فهمیدم
وگرنه
استانبول
هرگز این چنین
سرسنگین نبود
#جمال_ثریا
@cafe1sher
تو عشق بودی
این را
از بوی تن ات فهمیدم
شاید هم خیلی دیر
به تو رسیدم
خیلی دیر
اما مگر قانون
این نبود
که هر آنچه دیر می آید
عاقبت روزی به خانه ی ما خواهد رسید؟
عادت کرده ایم
به نداشتنها
و شاید به اندوه
آری
تو عشق بودی
این را
از رفتن ات فهمیدم
وگرنه
استانبول
هرگز این چنین
سرسنگین نبود
#جمال_ثریا
@cafe1sher