🔴▪️ مذاکره توزیعی
⭕️ فرض کنید میخواهید یک گوشی موبایل بخرید. به فروشگاهی سر میزنید و گوشی مورد نظر را انتخاب میکنید. فروشنده، قیمت گوشی را پنج میلیون تومان اعلام میکند (البته در ذهنش آمادگی دارد که صدهزارتومان هم تخفیف بدهد. این حداکثر تخفیف قابل تصور برای اوست).
👈 شما پیشنهاد میکنید که برای گوشی چهارمیلیون و هشتصدهزار تومان پرداخت کنید (البته در ذهنتان هم آمادگی دارید تا چهارمیلیون و نهصد و پنجاه هزارتومان پول بدهید. چون همان قیمت پنجمیلیون تومان هم به نسبت فروشگاههای دیگر کمی ارزانتر بوده و امیدی به تخفیف زیاد ندارید. اما به هر حال تلاش میکنید.
در چنین شرایطی، وضعیت مذاکره چیزی شبیه تصویر زیر خواهد بود:
🔸 مشتری نمیداند آخرین نقطهی قابل قبول برای فروشنده چقدر است. فروشنده هم، آخرین نقطهی رضایت مشتری را نمیداند.
🔸 اما هر دو میدانند چنین نقطهای وجود دارد. بنابراین، میتوانند حدس بزنند که یک محدودی احتمالی توافق وجود دارد. چیزی که به آن اصطلاحاً ZOPA (مخفف Zone of Possible Agreement) میگویند.
🔸 ما که اطلاعات هر دو طرف را داریم، میدانیم که زمین بازی این مذاکره در واقع به تقسیمِ پنجاه هزار تومان محدود است.
✅ بسته به اینکه طرفین چقدر و چگونه چانهزنی کنند، این پنجاه هزار تومان بینشان تقسیم خواهد شد (اگر یکی از طرفین تا آخرین نقطهی مقاومت خود عقبنشینی کند، تمام پنجاههزارتومان به طرف دیگر خواهد رسید).
#مذاکره_توزیعی
🎙 @businesstrick
⭕️ فرض کنید میخواهید یک گوشی موبایل بخرید. به فروشگاهی سر میزنید و گوشی مورد نظر را انتخاب میکنید. فروشنده، قیمت گوشی را پنج میلیون تومان اعلام میکند (البته در ذهنش آمادگی دارد که صدهزارتومان هم تخفیف بدهد. این حداکثر تخفیف قابل تصور برای اوست).
👈 شما پیشنهاد میکنید که برای گوشی چهارمیلیون و هشتصدهزار تومان پرداخت کنید (البته در ذهنتان هم آمادگی دارید تا چهارمیلیون و نهصد و پنجاه هزارتومان پول بدهید. چون همان قیمت پنجمیلیون تومان هم به نسبت فروشگاههای دیگر کمی ارزانتر بوده و امیدی به تخفیف زیاد ندارید. اما به هر حال تلاش میکنید.
در چنین شرایطی، وضعیت مذاکره چیزی شبیه تصویر زیر خواهد بود:
🔸 مشتری نمیداند آخرین نقطهی قابل قبول برای فروشنده چقدر است. فروشنده هم، آخرین نقطهی رضایت مشتری را نمیداند.
🔸 اما هر دو میدانند چنین نقطهای وجود دارد. بنابراین، میتوانند حدس بزنند که یک محدودی احتمالی توافق وجود دارد. چیزی که به آن اصطلاحاً ZOPA (مخفف Zone of Possible Agreement) میگویند.
🔸 ما که اطلاعات هر دو طرف را داریم، میدانیم که زمین بازی این مذاکره در واقع به تقسیمِ پنجاه هزار تومان محدود است.
✅ بسته به اینکه طرفین چقدر و چگونه چانهزنی کنند، این پنجاه هزار تومان بینشان تقسیم خواهد شد (اگر یکی از طرفین تا آخرین نقطهی مقاومت خود عقبنشینی کند، تمام پنجاههزارتومان به طرف دیگر خواهد رسید).
#مذاکره_توزیعی
🎙 @businesstrick
🔴▪️ مذاکره توزیعی
⭕️ فرض کنید میخواهید یک گوشی موبایل بخرید. به فروشگاهی سر میزنید و گوشی مورد نظر را انتخاب میکنید. فروشنده، قیمت گوشی را پنج میلیون تومان اعلام میکند (البته در ذهنش آمادگی دارد که صدهزارتومان هم تخفیف بدهد. این حداکثر تخفیف قابل تصور برای اوست).
👈 شما پیشنهاد میکنید که برای گوشی چهارمیلیون و هشتصدهزار تومان پرداخت کنید (البته در ذهنتان هم آمادگی دارید تا چهارمیلیون و نهصد و پنجاه هزارتومان پول بدهید. چون همان قیمت پنجمیلیون تومان هم به نسبت فروشگاههای دیگر کمی ارزانتر بوده و امیدی به تخفیف زیاد ندارید. اما به هر حال تلاش میکنید.
در چنین شرایطی، وضعیت مذاکره چیزی شبیه تصویر زیر خواهد بود:
🔸 مشتری نمیداند آخرین نقطهی قابل قبول برای فروشنده چقدر است. فروشنده هم، آخرین نقطهی رضایت مشتری را نمیداند.
🔸 اما هر دو میدانند چنین نقطهای وجود دارد. بنابراین، میتوانند حدس بزنند که یک محدودی احتمالی توافق وجود دارد. چیزی که به آن اصطلاحاً ZOPA (مخفف Zone of Possible Agreement) میگویند.
🔸 ما که اطلاعات هر دو طرف را داریم، میدانیم که زمین بازی این مذاکره در واقع به تقسیمِ پنجاه هزار تومان محدود است.
✅ بسته به اینکه طرفین چقدر و چگونه چانهزنی کنند، این پنجاه هزار تومان بینشان تقسیم خواهد شد (اگر یکی از طرفین تا آخرین نقطهی مقاومت خود عقبنشینی کند، تمام پنجاههزارتومان به طرف دیگر خواهد رسید).
#مذاکره_توزیعی
🎙 @businesstrick
⭕️ فرض کنید میخواهید یک گوشی موبایل بخرید. به فروشگاهی سر میزنید و گوشی مورد نظر را انتخاب میکنید. فروشنده، قیمت گوشی را پنج میلیون تومان اعلام میکند (البته در ذهنش آمادگی دارد که صدهزارتومان هم تخفیف بدهد. این حداکثر تخفیف قابل تصور برای اوست).
👈 شما پیشنهاد میکنید که برای گوشی چهارمیلیون و هشتصدهزار تومان پرداخت کنید (البته در ذهنتان هم آمادگی دارید تا چهارمیلیون و نهصد و پنجاه هزارتومان پول بدهید. چون همان قیمت پنجمیلیون تومان هم به نسبت فروشگاههای دیگر کمی ارزانتر بوده و امیدی به تخفیف زیاد ندارید. اما به هر حال تلاش میکنید.
در چنین شرایطی، وضعیت مذاکره چیزی شبیه تصویر زیر خواهد بود:
🔸 مشتری نمیداند آخرین نقطهی قابل قبول برای فروشنده چقدر است. فروشنده هم، آخرین نقطهی رضایت مشتری را نمیداند.
🔸 اما هر دو میدانند چنین نقطهای وجود دارد. بنابراین، میتوانند حدس بزنند که یک محدودی احتمالی توافق وجود دارد. چیزی که به آن اصطلاحاً ZOPA (مخفف Zone of Possible Agreement) میگویند.
🔸 ما که اطلاعات هر دو طرف را داریم، میدانیم که زمین بازی این مذاکره در واقع به تقسیمِ پنجاه هزار تومان محدود است.
✅ بسته به اینکه طرفین چقدر و چگونه چانهزنی کنند، این پنجاه هزار تومان بینشان تقسیم خواهد شد (اگر یکی از طرفین تا آخرین نقطهی مقاومت خود عقبنشینی کند، تمام پنجاههزارتومان به طرف دیگر خواهد رسید).
#مذاکره_توزیعی
🎙 @businesstrick
🔴▪️ مذاکره توزیعی
⭕️ فرض کنید میخواهید یک گوشی موبایل بخرید. به فروشگاهی سر میزنید و گوشی مورد نظر را انتخاب میکنید. فروشنده، قیمت گوشی را پنج میلیون تومان اعلام میکند (البته در ذهنش آمادگی دارد که صدهزارتومان هم تخفیف بدهد. این حداکثر تخفیف قابل تصور برای اوست).
👈 شما پیشنهاد میکنید که برای گوشی چهارمیلیون و هشتصدهزار تومان پرداخت کنید (البته در ذهنتان هم آمادگی دارید تا چهارمیلیون و نهصد و پنجاه هزارتومان پول بدهید. چون همان قیمت پنجمیلیون تومان هم به نسبت فروشگاههای دیگر کمی ارزانتر بوده و امیدی به تخفیف زیاد ندارید. اما به هر حال تلاش میکنید.
در چنین شرایطی، وضعیت مذاکره چیزی شبیه تصویر زیر خواهد بود:
🔸 مشتری نمیداند آخرین نقطهی قابل قبول برای فروشنده چقدر است. فروشنده هم، آخرین نقطهی رضایت مشتری را نمیداند.
🔸 اما هر دو میدانند چنین نقطهای وجود دارد. بنابراین، میتوانند حدس بزنند که یک محدودی احتمالی توافق وجود دارد. چیزی که به آن اصطلاحاً ZOPA (مخفف Zone of Possible Agreement) میگویند.
🔸 ما که اطلاعات هر دو طرف را داریم، میدانیم که زمین بازی این مذاکره در واقع به تقسیمِ پنجاه هزار تومان محدود است.
✅ بسته به اینکه طرفین چقدر و چگونه چانهزنی کنند، این پنجاه هزار تومان بینشان تقسیم خواهد شد (اگر یکی از طرفین تا آخرین نقطهی مقاومت خود عقبنشینی کند، تمام پنجاههزارتومان به طرف دیگر خواهد رسید).
#مذاکره_توزیعی
🎙 @businesstrick
⭕️ فرض کنید میخواهید یک گوشی موبایل بخرید. به فروشگاهی سر میزنید و گوشی مورد نظر را انتخاب میکنید. فروشنده، قیمت گوشی را پنج میلیون تومان اعلام میکند (البته در ذهنش آمادگی دارد که صدهزارتومان هم تخفیف بدهد. این حداکثر تخفیف قابل تصور برای اوست).
👈 شما پیشنهاد میکنید که برای گوشی چهارمیلیون و هشتصدهزار تومان پرداخت کنید (البته در ذهنتان هم آمادگی دارید تا چهارمیلیون و نهصد و پنجاه هزارتومان پول بدهید. چون همان قیمت پنجمیلیون تومان هم به نسبت فروشگاههای دیگر کمی ارزانتر بوده و امیدی به تخفیف زیاد ندارید. اما به هر حال تلاش میکنید.
در چنین شرایطی، وضعیت مذاکره چیزی شبیه تصویر زیر خواهد بود:
🔸 مشتری نمیداند آخرین نقطهی قابل قبول برای فروشنده چقدر است. فروشنده هم، آخرین نقطهی رضایت مشتری را نمیداند.
🔸 اما هر دو میدانند چنین نقطهای وجود دارد. بنابراین، میتوانند حدس بزنند که یک محدودی احتمالی توافق وجود دارد. چیزی که به آن اصطلاحاً ZOPA (مخفف Zone of Possible Agreement) میگویند.
🔸 ما که اطلاعات هر دو طرف را داریم، میدانیم که زمین بازی این مذاکره در واقع به تقسیمِ پنجاه هزار تومان محدود است.
✅ بسته به اینکه طرفین چقدر و چگونه چانهزنی کنند، این پنجاه هزار تومان بینشان تقسیم خواهد شد (اگر یکی از طرفین تا آخرین نقطهی مقاومت خود عقبنشینی کند، تمام پنجاههزارتومان به طرف دیگر خواهد رسید).
#مذاکره_توزیعی
🎙 @businesstrick
🔴▪️ مذاکره توزیعی
⭕️ فرض کنید میخواهید یک گوشی موبایل بخرید. به فروشگاهی سر میزنید و گوشی مورد نظر را انتخاب میکنید. فروشنده، قیمت گوشی را پنج میلیون تومان اعلام میکند (البته در ذهنش آمادگی دارد که صدهزارتومان هم تخفیف بدهد. این حداکثر تخفیف قابل تصور برای اوست).
👈 شما پیشنهاد میکنید که برای گوشی چهارمیلیون و هشتصدهزار تومان پرداخت کنید (البته در ذهنتان هم آمادگی دارید تا چهارمیلیون و نهصد و پنجاه هزارتومان پول بدهید. چون همان قیمت پنجمیلیون تومان هم به نسبت فروشگاههای دیگر کمی ارزانتر بوده و امیدی به تخفیف زیاد ندارید. اما به هر حال تلاش میکنید.
در چنین شرایطی، وضعیت مذاکره چیزی شبیه تصویر زیر خواهد بود:
🔸 مشتری نمیداند آخرین نقطهی قابل قبول برای فروشنده چقدر است. فروشنده هم، آخرین نقطهی رضایت مشتری را نمیداند.
🔸 اما هر دو میدانند چنین نقطهای وجود دارد. بنابراین، میتوانند حدس بزنند که یک محدودی احتمالی توافق وجود دارد. چیزی که به آن اصطلاحاً ZOPA (مخفف Zone of Possible Agreement) میگویند.
🔸 ما که اطلاعات هر دو طرف را داریم، میدانیم که زمین بازی این مذاکره در واقع به تقسیمِ پنجاه هزار تومان محدود است.
✅ بسته به اینکه طرفین چقدر و چگونه چانهزنی کنند، این پنجاه هزار تومان بینشان تقسیم خواهد شد (اگر یکی از طرفین تا آخرین نقطهی مقاومت خود عقبنشینی کند، تمام پنجاههزارتومان به طرف دیگر خواهد رسید).
#مذاکره_توزیعی
🎙 @businesstrick
⭕️ فرض کنید میخواهید یک گوشی موبایل بخرید. به فروشگاهی سر میزنید و گوشی مورد نظر را انتخاب میکنید. فروشنده، قیمت گوشی را پنج میلیون تومان اعلام میکند (البته در ذهنش آمادگی دارد که صدهزارتومان هم تخفیف بدهد. این حداکثر تخفیف قابل تصور برای اوست).
👈 شما پیشنهاد میکنید که برای گوشی چهارمیلیون و هشتصدهزار تومان پرداخت کنید (البته در ذهنتان هم آمادگی دارید تا چهارمیلیون و نهصد و پنجاه هزارتومان پول بدهید. چون همان قیمت پنجمیلیون تومان هم به نسبت فروشگاههای دیگر کمی ارزانتر بوده و امیدی به تخفیف زیاد ندارید. اما به هر حال تلاش میکنید.
در چنین شرایطی، وضعیت مذاکره چیزی شبیه تصویر زیر خواهد بود:
🔸 مشتری نمیداند آخرین نقطهی قابل قبول برای فروشنده چقدر است. فروشنده هم، آخرین نقطهی رضایت مشتری را نمیداند.
🔸 اما هر دو میدانند چنین نقطهای وجود دارد. بنابراین، میتوانند حدس بزنند که یک محدودی احتمالی توافق وجود دارد. چیزی که به آن اصطلاحاً ZOPA (مخفف Zone of Possible Agreement) میگویند.
🔸 ما که اطلاعات هر دو طرف را داریم، میدانیم که زمین بازی این مذاکره در واقع به تقسیمِ پنجاه هزار تومان محدود است.
✅ بسته به اینکه طرفین چقدر و چگونه چانهزنی کنند، این پنجاه هزار تومان بینشان تقسیم خواهد شد (اگر یکی از طرفین تا آخرین نقطهی مقاومت خود عقبنشینی کند، تمام پنجاههزارتومان به طرف دیگر خواهد رسید).
#مذاکره_توزیعی
🎙 @businesstrick