شب احمد عربانی
(بخش اول)
با حضور و سخنرانی: یونس شکرخواه، نادره رضایی، مجید کاشانی، عباس یاری، هادی حیدری و علی دهباشی
یکشنبه ششم خرداد ۱۴۰۳
خانه اندیشمندان علوم انسانی - تالار فردوسی
(بخش اول)
با حضور و سخنرانی: یونس شکرخواه، نادره رضایی، مجید کاشانی، عباس یاری، هادی حیدری و علی دهباشی
یکشنبه ششم خرداد ۱۴۰۳
خانه اندیشمندان علوم انسانی - تالار فردوسی
شب احمد عربانی
(بخش دوم)
سخنرانی استاد احمد عربانی
در شبی که مجلۀ بخارا به بزرگداشت ایشان اختصاص داده بود
یکشنبه ششم خرداد ۱۴۰۳
خانه اندیشمندان علوم انسانی - تالار فردوسی
(بخش دوم)
سخنرانی استاد احمد عربانی
در شبی که مجلۀ بخارا به بزرگداشت ایشان اختصاص داده بود
یکشنبه ششم خرداد ۱۴۰۳
خانه اندیشمندان علوم انسانی - تالار فردوسی
شب شیون فومنی
هفتصد و چهل و چهارمین شب از شبهای مجله بخارا با همکاری بنیاد فرهنگی شیون فومنی به شب شیون فومنی اختصاص یافته است. در این مراسم که در ساعت پنج بعدازظهر پنجشنبه دهم خرداد ۱۴۰۳ در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار میشود، پس از سخنرانی کاوه بهرامی مقدم، علی دهباشی و حامد فومنی، شاهد نمایش فیلم مستند «دره پروانهها» خواهیم بود.
«دره پروانهها»، فیلم مستند پرتره شیون فومنی است که به تبیین ناگفتههایی از زندگی، افکار و اندیشههای ادبی و سیر و سلوک شاعرانه و اثرگذاریهای شیون فومنی در اجتماع و در شعر و ادبیات معاصر پرداخته است.
کارگردان، فیلمنامهنویس و مجری طرح فیلم مستند «دره پروانهها» کاوه بهرامی مقدم و تهیهکننده آن بنیاد فرهنگی شیون فومنی است.
شیون فومنی (میراحمد فخرینژاد) متولد سوم دی ۱۳۲۵، شاعر و ترانهسرا، از مشاهیر و مفاخر فرهنگی و از معدود شاعران موفق دوزبانه معاصر، از سویی در شعر گیلکی از قلههای شعر گیلان و از شاعران محبوب و مردمی شمال کشور، و در شعر و غزل فارسی از چهرههای نامدار معاصر به شمار میرود. اشعار گیلکی شیون فومنی سرتاسر گیلان را درنوردیده و در دل مردم جای دارد. مجموعه آلبومهای صوتی شعر گیلکی شیون فومنی با عنوان «گیله اوخان» (پژواک گیلان) از نظر ارزش، منزلت و اعتبار فرهنگی همانند آثار فاخری چون: شاهنامه فردوسی، دوبیتیهای باباطاهر، مثنوی مولانا، بوستان و گلستان سعدی و دیوان حافظ و... به عنوان یکی از گنجینهها و میراث معنوی، مصداق هویت و شناسنامه فرهنگی گیلانیان محسوب میشود. او خالق ترانههای خاطرهانگیزی به گیلکی و فارسی است.
اشعار و غزلهای فارسی شیون فومنی در سه سطح زبانی، ادبی و فکری، نشاندهنده پیوند خجسته «نوآوری» و «سنت» است و این مهم برخاسته از پشتوانه غنی و درک عمیق شاعر از فرهنگ و ادبیات پیشین تا جریانهای ادبی معاصر بوده است که با نگاهی تازه به جهان و انسان در بافت و بیان و ذهن و زبانی شاعرانه، شیون را در گونههای غزل معاصر اعم از جریان خلاق غزل نو، غزل تصویری و... به عنوان شاعر موفق «غزل نوسرا» و «نوآور در غزل» معرفی میکند.
شیون در بیست و سوم شهريور ۱۳۷۷ پس از یک دوره بیماری کلیوی چشم از جهان فروبست. از وی آثار متعددی به گیلکی و فارسی منتشر شده و نیز در دست انتشار میباشد.
خانه هنرمندان ایران: خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، بوستان هنرمندان، تالار استاد جلیل شهناز
هفتصد و چهل و چهارمین شب از شبهای مجله بخارا با همکاری بنیاد فرهنگی شیون فومنی به شب شیون فومنی اختصاص یافته است. در این مراسم که در ساعت پنج بعدازظهر پنجشنبه دهم خرداد ۱۴۰۳ در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار میشود، پس از سخنرانی کاوه بهرامی مقدم، علی دهباشی و حامد فومنی، شاهد نمایش فیلم مستند «دره پروانهها» خواهیم بود.
«دره پروانهها»، فیلم مستند پرتره شیون فومنی است که به تبیین ناگفتههایی از زندگی، افکار و اندیشههای ادبی و سیر و سلوک شاعرانه و اثرگذاریهای شیون فومنی در اجتماع و در شعر و ادبیات معاصر پرداخته است.
کارگردان، فیلمنامهنویس و مجری طرح فیلم مستند «دره پروانهها» کاوه بهرامی مقدم و تهیهکننده آن بنیاد فرهنگی شیون فومنی است.
شیون فومنی (میراحمد فخرینژاد) متولد سوم دی ۱۳۲۵، شاعر و ترانهسرا، از مشاهیر و مفاخر فرهنگی و از معدود شاعران موفق دوزبانه معاصر، از سویی در شعر گیلکی از قلههای شعر گیلان و از شاعران محبوب و مردمی شمال کشور، و در شعر و غزل فارسی از چهرههای نامدار معاصر به شمار میرود. اشعار گیلکی شیون فومنی سرتاسر گیلان را درنوردیده و در دل مردم جای دارد. مجموعه آلبومهای صوتی شعر گیلکی شیون فومنی با عنوان «گیله اوخان» (پژواک گیلان) از نظر ارزش، منزلت و اعتبار فرهنگی همانند آثار فاخری چون: شاهنامه فردوسی، دوبیتیهای باباطاهر، مثنوی مولانا، بوستان و گلستان سعدی و دیوان حافظ و... به عنوان یکی از گنجینهها و میراث معنوی، مصداق هویت و شناسنامه فرهنگی گیلانیان محسوب میشود. او خالق ترانههای خاطرهانگیزی به گیلکی و فارسی است.
اشعار و غزلهای فارسی شیون فومنی در سه سطح زبانی، ادبی و فکری، نشاندهنده پیوند خجسته «نوآوری» و «سنت» است و این مهم برخاسته از پشتوانه غنی و درک عمیق شاعر از فرهنگ و ادبیات پیشین تا جریانهای ادبی معاصر بوده است که با نگاهی تازه به جهان و انسان در بافت و بیان و ذهن و زبانی شاعرانه، شیون را در گونههای غزل معاصر اعم از جریان خلاق غزل نو، غزل تصویری و... به عنوان شاعر موفق «غزل نوسرا» و «نوآور در غزل» معرفی میکند.
شیون در بیست و سوم شهريور ۱۳۷۷ پس از یک دوره بیماری کلیوی چشم از جهان فروبست. از وی آثار متعددی به گیلکی و فارسی منتشر شده و نیز در دست انتشار میباشد.
خانه هنرمندان ایران: خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، بوستان هنرمندان، تالار استاد جلیل شهناز
شب یوزف فون همر پورگشتال
با حضور و سخنرانی: کاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛ ولف دیتریش هایم، سفیر اتریش در تهران؛ امیل بریکس، رئیس آکادمی دیپلماتیک وین، دیپلمات و تاریخشناس؛ سعید فیروزآبادی، استاد دانشگاه و پژوهشگر مطالعات ایرانیِ آلمانیزبان؛ سیبیله ونتکر، عضو مؤسسۀ تحقیقات تاریخی اتریش و آکادمی علوم اتریش؛ علیرضا بردونی، دانشجوی دکتری و پژوهشگر ادبیات و علی دهباشی، مدیر مجلۀ بخارا
مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه نهم خرداد ۱۴۰۳
با حضور و سخنرانی: کاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛ ولف دیتریش هایم، سفیر اتریش در تهران؛ امیل بریکس، رئیس آکادمی دیپلماتیک وین، دیپلمات و تاریخشناس؛ سعید فیروزآبادی، استاد دانشگاه و پژوهشگر مطالعات ایرانیِ آلمانیزبان؛ سیبیله ونتکر، عضو مؤسسۀ تحقیقات تاریخی اتریش و آکادمی علوم اتریش؛ علیرضا بردونی، دانشجوی دکتری و پژوهشگر ادبیات و علی دهباشی، مدیر مجلۀ بخارا
مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه نهم خرداد ۱۴۰۳
شب شیون فومنی
با سخنرانی کاوه بهرامی مقدم، حامد فومنی و علی دهباشی
پنجشنبه دهم خرداد ۱۴۰۳
خانۀ هنرمندان ایران، تالار استاد جلیل شهناز
با سخنرانی کاوه بهرامی مقدم، حامد فومنی و علی دهباشی
پنجشنبه دهم خرداد ۱۴۰۳
خانۀ هنرمندان ایران، تالار استاد جلیل شهناز
یادداشتی از فرامرز طالبی
مدتی است که میخواهم چند سطری درباره استاد دهباشی بنویسم، مرد شریف فرهنگ ایران. چرا که دهباشی امروز یک فرد نیست که میراثی است از فرهنگ و تمدن ایران، آن هم به شیوه خود که تا کنون کسی نتوانسته در جایگاهی بنشیند که امروز استادمان نشسته است. این به معنای نادیده گرفتن حق دیگران نیست. دهباشی هماره رازی است که برای شناخت او باید همتی بلند داشت و دلی همچو دل او بزرگ و صبری ایوبوار.
میخواستم و میخواهم جمعی گرد هم بنشینند و برنامه بریزند و گفتوگوی شفاهی با او ترتیب دهند و سردبیری یک شماره از بخارا را با اجازه او به سردبیری بدهند تا ویژهنامه علی دهباشی را منتشر کند و یک شب بخارا را با اجازه او شب دهباشی بنامند ...
همه این تلاشها باید برای نسل جوان برنامهریزی شود. نسلی که بتواند پیام دهباشیها را به نسل دیگر بسپارد.
خرداد ۱۴۰۳
فرامرز طالبی
مدتی است که میخواهم چند سطری درباره استاد دهباشی بنویسم، مرد شریف فرهنگ ایران. چرا که دهباشی امروز یک فرد نیست که میراثی است از فرهنگ و تمدن ایران، آن هم به شیوه خود که تا کنون کسی نتوانسته در جایگاهی بنشیند که امروز استادمان نشسته است. این به معنای نادیده گرفتن حق دیگران نیست. دهباشی هماره رازی است که برای شناخت او باید همتی بلند داشت و دلی همچو دل او بزرگ و صبری ایوبوار.
میخواستم و میخواهم جمعی گرد هم بنشینند و برنامه بریزند و گفتوگوی شفاهی با او ترتیب دهند و سردبیری یک شماره از بخارا را با اجازه او به سردبیری بدهند تا ویژهنامه علی دهباشی را منتشر کند و یک شب بخارا را با اجازه او شب دهباشی بنامند ...
همه این تلاشها باید برای نسل جوان برنامهریزی شود. نسلی که بتواند پیام دهباشیها را به نسل دیگر بسپارد.
خرداد ۱۴۰۳
فرامرز طالبی
دومین شماره از مجله بهاران داستان با موضوع شهر منتشر شد.
گفتگوی این شماره با خانم آذردخت بهرامی انجام شده که گفتگویی در باب نوشتن و ادبیات است.
یازده داستان و جستار از نویسندههای نوآمده و داستانها و جستارهای تالیفی و ترجمه از نویسندگان و مترجمان حرفهای از بخشهای اصلی این مجله هستند.
بهاران داستان در بخش دودنیا به سراغ کتابهای چاپاولی رفته، یک گزارش مفصل از شهر در ادبیات معاصر عرب دارد و البته چند مطلب خواندنی دیگر.
گفتگوی این شماره با خانم آذردخت بهرامی انجام شده که گفتگویی در باب نوشتن و ادبیات است.
یازده داستان و جستار از نویسندههای نوآمده و داستانها و جستارهای تالیفی و ترجمه از نویسندگان و مترجمان حرفهای از بخشهای اصلی این مجله هستند.
بهاران داستان در بخش دودنیا به سراغ کتابهای چاپاولی رفته، یک گزارش مفصل از شهر در ادبیات معاصر عرب دارد و البته چند مطلب خواندنی دیگر.
دیدار و گفتوگو با خانم ایگوآل
شهزاده ن. ایگوآل، جامعهشناس، رماننویس و مدرس ترکزبانِ متولد تهران است. تاکنون از او مقالات متعددی دربارۀ فرهنگ ایران منتشر شده است و دورهها و سمینارهای متنوعی با موضوع ایرانشناسی برگزار کرده است. همچنین در بسیاری از برنامههای رادیو و تلویزیون ترکیه در اینباره گفتوگو و مصاحبه کرده است.
نشریاتی همچون جمهوریت، ملیت، سوزجو، بیرگون و... مقالاتی دربارۀ رمانهای خانم ایگوآل منتشر کردهاند. از هفت رمانی که تا به حال از ایشان منتشر شده، رمانِ «اشکهای اصفهان» به فارسی ترجمه و در نشر هونار منتشر شده است. رمان «نام او مرجان» نیز در دستِ انتشار است.
ایگوآل جایزۀ «بهترین رمان سال» را از طرف انجمن نویسندگان ترکیه دریافت کرده است.
این جلسۀ مجلۀ بخارا اختصاص یافته است به دیدار و گفتوگو با خانم ایگوال و در این نشست، آفرین ذبیحمند، رضا نیکپور، یاسر نوروزی و علی دهباشی دربارۀ جوانبِ مختلف کاری خانم ایگوال سخنرانی خواهند کرد. این نشست یکشنبه، سیزدهم خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۵ بعد از ظهر در شهرکتاب مرکزی، به نشانیِ خیابان شریعتی، بالاتر از خیابان مطهری، نبش کوچۀ کلاته، پلاک ۷۶۵ برگزار خواهد شد.
شهزاده ن. ایگوآل، جامعهشناس، رماننویس و مدرس ترکزبانِ متولد تهران است. تاکنون از او مقالات متعددی دربارۀ فرهنگ ایران منتشر شده است و دورهها و سمینارهای متنوعی با موضوع ایرانشناسی برگزار کرده است. همچنین در بسیاری از برنامههای رادیو و تلویزیون ترکیه در اینباره گفتوگو و مصاحبه کرده است.
نشریاتی همچون جمهوریت، ملیت، سوزجو، بیرگون و... مقالاتی دربارۀ رمانهای خانم ایگوآل منتشر کردهاند. از هفت رمانی که تا به حال از ایشان منتشر شده، رمانِ «اشکهای اصفهان» به فارسی ترجمه و در نشر هونار منتشر شده است. رمان «نام او مرجان» نیز در دستِ انتشار است.
ایگوآل جایزۀ «بهترین رمان سال» را از طرف انجمن نویسندگان ترکیه دریافت کرده است.
این جلسۀ مجلۀ بخارا اختصاص یافته است به دیدار و گفتوگو با خانم ایگوال و در این نشست، آفرین ذبیحمند، رضا نیکپور، یاسر نوروزی و علی دهباشی دربارۀ جوانبِ مختلف کاری خانم ایگوال سخنرانی خواهند کرد. این نشست یکشنبه، سیزدهم خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۵ بعد از ظهر در شهرکتاب مرکزی، به نشانیِ خیابان شریعتی، بالاتر از خیابان مطهری، نبش کوچۀ کلاته، پلاک ۷۶۵ برگزار خواهد شد.
یادداشت استاد آیدین آغداشلو
چهل سال است که از نزدیک میشناسمش و تحسینش میکنم. جوان بود که آمد به کلاس نقاشیام و خواست برای یادنامهی کمالالملکش روی جلد نقاشی کنم. من هم به شیوهی خودش از کوشش کم نگذاشتم و صورت کمالالملک را با شیفتگی و دقتی کمالالملکانه نقاشی کردم. کمی بعد برای یادنامهی بعدیاش صورت جلال آلاحمد را با شتابی که خاص قلماندازهای خود جلال بود خط خطی کردم... و رفاقتمان ماند تا به امروز. همیشه هر کاری از من خواست بی اما و اگر انجام دادم چون میدانستم امر شریفی را دنبال میکند... و شاد و
آسودهام که من هم همراهیاش کردم.
در این دوران از هر کسی که کسی بود مراقبت کرد از شایگان تا موحد از زرینکوب تا کدکنی تمام جانش را گذاشت تا کسی به زور تمهیدها و توطئهها «فراموشانده» نشود... و ایستاد و دوام آورد. از ۴ صبح تا بعد از نیمه شب کار میکند. کم میخوابد و شاید هم اصلاً نمیخوابد. وقتهایی قرارهای کاریاش را برای ۶ صبح میگذارد. میداند که کار زیاد و توان موقتی است. میداند که فرصت اندک است. میداند که زبان فارسی که روزگاری رایج ایران گستردهی بزرگ بود دارد از دست میرود و نزدیکتر و ترسناکتر در میان خود ما و در این جا هم.... و میداند که شانههای تا به امروز قرصش برای همیشه قرص نمیماند و بدتر شانههای قرص چندانی هم برای تحویل بار امانت پیدا نمیشود.
این است که آرزو میکنم - و آرزو بر پیران هم عیب نیست! - که هر چه بیشتر بپاید و بماند... چون غنیمت است حضورش برای ما که سپاسگزاری را از یاد نبردهایم که همچنان سپاسگزار اوییم.
عکس آغداشلو و دهباشی در کتابخانهی آغداشلو
تهران ۱۳۶۵
چهل سال است که از نزدیک میشناسمش و تحسینش میکنم. جوان بود که آمد به کلاس نقاشیام و خواست برای یادنامهی کمالالملکش روی جلد نقاشی کنم. من هم به شیوهی خودش از کوشش کم نگذاشتم و صورت کمالالملک را با شیفتگی و دقتی کمالالملکانه نقاشی کردم. کمی بعد برای یادنامهی بعدیاش صورت جلال آلاحمد را با شتابی که خاص قلماندازهای خود جلال بود خط خطی کردم... و رفاقتمان ماند تا به امروز. همیشه هر کاری از من خواست بی اما و اگر انجام دادم چون میدانستم امر شریفی را دنبال میکند... و شاد و
آسودهام که من هم همراهیاش کردم.
در این دوران از هر کسی که کسی بود مراقبت کرد از شایگان تا موحد از زرینکوب تا کدکنی تمام جانش را گذاشت تا کسی به زور تمهیدها و توطئهها «فراموشانده» نشود... و ایستاد و دوام آورد. از ۴ صبح تا بعد از نیمه شب کار میکند. کم میخوابد و شاید هم اصلاً نمیخوابد. وقتهایی قرارهای کاریاش را برای ۶ صبح میگذارد. میداند که کار زیاد و توان موقتی است. میداند که فرصت اندک است. میداند که زبان فارسی که روزگاری رایج ایران گستردهی بزرگ بود دارد از دست میرود و نزدیکتر و ترسناکتر در میان خود ما و در این جا هم.... و میداند که شانههای تا به امروز قرصش برای همیشه قرص نمیماند و بدتر شانههای قرص چندانی هم برای تحویل بار امانت پیدا نمیشود.
این است که آرزو میکنم - و آرزو بر پیران هم عیب نیست! - که هر چه بیشتر بپاید و بماند... چون غنیمت است حضورش برای ما که سپاسگزاری را از یاد نبردهایم که همچنان سپاسگزار اوییم.
عکس آغداشلو و دهباشی در کتابخانهی آغداشلو
تهران ۱۳۶۵
شب کارتپستالهای تاریخی ایران
هفتصد و چهل و پنجمین شب از شبهای مجله بخارا به کارتپستالهای تاریخی ایران اختصاص یافته است. این نشست در ساعت سه بعدازظهر شنبه نوزدهم خرداد ۱۴۰۳ با حضور: مصطفی دهپهلوان، احمد چایچی، زینب علیزاده، محمد غفوری، مهرداد اسکویی و علی دهباشی در سالن خلیج فارس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار میشود.
میان نخستین برخوردهای ایرانیان با کارتپستال تا دیده شدن تصویرهایی با موضوع ایران بر روی کارتپستالها بیش از دو دهه فاصله نیست. طی این دو دهه اروپاییان مقیم ایران و به تقلید از آنان، درباریان و اعیان قاجار، متجددان و فرنگرفتهها از کارتپستال برای نامهنگاری استفاده میکردند. عصر طلایی کارتپستالهای تصویردار از ۱۸۹۰م. آغاز شده بود و عکسها یا نقاشیهایی که روی کارتها چاپ میشدند آنها را فراتر از یک وسیلۀ ارتباطی، به یک ابزار تبلیغاتی و نیز یک کالای سرگرمکنندۀ لوکس و لذتبخش تبدیل کرده بود که بازار پرسودی در جهان غرب داشت.
ذائقۀ این بازار موضوعهای متنوعی را میطلبید و بازنمود مشرقزمین با همۀ رازآلودگی و کهنجامگیاش یکی از محبوبترین و اصلیترین موضوعات به شمار میآمد. ایرانِ عصرِ قاجار که پارهای از همان دنیای شرقی دانسته میشد، مناظر طبیعی و انسانی فریبندهای برای ناشران اروپایی کارتپستال داشت و ابتدا هلندیها در ۱۸۹۷م. با همین رویکرد و به قصد کسب موفقیت در این بازار، پیشنهاد چاپ کارتپستالهایی با عکسهایی از ایران را دادند و سپس آلمانیها در ۱۸۹۹م. اولین کارتپستالهای عکسدار ایرانی را چاپ کردند. بدینترتیب جریانی پدید آمد که گرچه از جنبۀ فراوانی و نحوۀ کارکرد کارتپستال تصویری، تفاوت بسیاری با همتایان غربی خود داشت، اما نقش مهمی در تولید تصویر ایران و بازنمایی آن بهویژه نزد مخاطبان غیر ایرانی بر عهده گرفت.
«شب کارتپستالهای تاریخی ایران» مروری است بر این جریان و ناگفتهها و نادیدههایی از تاریخ ایران دورۀ قاجار را که در روایتهای رسمی و اسناد متعارف ثبت نشدهاند، برای ما آشکار میکند.
پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری: خیابان امام خمینی، ابتدای خیابان سی تیر، روبروی موزه ملی، پلاک ۲، سالن خلیج فارس
هفتصد و چهل و پنجمین شب از شبهای مجله بخارا به کارتپستالهای تاریخی ایران اختصاص یافته است. این نشست در ساعت سه بعدازظهر شنبه نوزدهم خرداد ۱۴۰۳ با حضور: مصطفی دهپهلوان، احمد چایچی، زینب علیزاده، محمد غفوری، مهرداد اسکویی و علی دهباشی در سالن خلیج فارس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار میشود.
میان نخستین برخوردهای ایرانیان با کارتپستال تا دیده شدن تصویرهایی با موضوع ایران بر روی کارتپستالها بیش از دو دهه فاصله نیست. طی این دو دهه اروپاییان مقیم ایران و به تقلید از آنان، درباریان و اعیان قاجار، متجددان و فرنگرفتهها از کارتپستال برای نامهنگاری استفاده میکردند. عصر طلایی کارتپستالهای تصویردار از ۱۸۹۰م. آغاز شده بود و عکسها یا نقاشیهایی که روی کارتها چاپ میشدند آنها را فراتر از یک وسیلۀ ارتباطی، به یک ابزار تبلیغاتی و نیز یک کالای سرگرمکنندۀ لوکس و لذتبخش تبدیل کرده بود که بازار پرسودی در جهان غرب داشت.
ذائقۀ این بازار موضوعهای متنوعی را میطلبید و بازنمود مشرقزمین با همۀ رازآلودگی و کهنجامگیاش یکی از محبوبترین و اصلیترین موضوعات به شمار میآمد. ایرانِ عصرِ قاجار که پارهای از همان دنیای شرقی دانسته میشد، مناظر طبیعی و انسانی فریبندهای برای ناشران اروپایی کارتپستال داشت و ابتدا هلندیها در ۱۸۹۷م. با همین رویکرد و به قصد کسب موفقیت در این بازار، پیشنهاد چاپ کارتپستالهایی با عکسهایی از ایران را دادند و سپس آلمانیها در ۱۸۹۹م. اولین کارتپستالهای عکسدار ایرانی را چاپ کردند. بدینترتیب جریانی پدید آمد که گرچه از جنبۀ فراوانی و نحوۀ کارکرد کارتپستال تصویری، تفاوت بسیاری با همتایان غربی خود داشت، اما نقش مهمی در تولید تصویر ایران و بازنمایی آن بهویژه نزد مخاطبان غیر ایرانی بر عهده گرفت.
«شب کارتپستالهای تاریخی ایران» مروری است بر این جریان و ناگفتهها و نادیدههایی از تاریخ ایران دورۀ قاجار را که در روایتهای رسمی و اسناد متعارف ثبت نشدهاند، برای ما آشکار میکند.
پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری: خیابان امام خمینی، ابتدای خیابان سی تیر، روبروی موزه ملی، پلاک ۲، سالن خلیج فارس