دخترونه ها
32 subscribers
4.21K photos
652 videos
183 files
180 links
چادرم باشدمرامعیاردایمان وشرف📮...
همچو مرواریدزیبایم درون یک صدف🔮
دیدنامحرم نیفتدلاجرم برسوی من👀
افتخارم باشداین زهرا بود الگوی من😍

کپی باذکر صلوات:ازاد😍

برای ارتباط بامدیرکانال :)

https://t.me/Harfmanrobot?start=93203826666
Download Telegram
دخترونه ها
#مخاطب_خاص_مغرور اخم شیرینی کرد و گفت:پس دیگه بهت نمیگم،کیانا؟ -بله؟ -دوست داری یه روز دست پخت آقا سید رو نوش جان کنی،؟ -نیکی و پرسش؟ راستی؟شب بریم بیرون؟برای شام -من:به شرطی که باهام الیبال بازی کنی -چشم خانوم خندیدم عصر مرخص شدم،تا رسیدم خونه عطر لازانیا…
#رمان_مخاطب_خاص_مغرور
ساعت 12که شروع کردم به پختن ساعت 4آماده شد(خب بار اولم بود😢)
رفتم از نزدیکترین گل فروشی چهارتا شاخه گل برا امیرعلی گرفتم البته به همراه تنقلات..
سریع سفره رو اماده کردم
برای آخرین بار عطر مورد علاقه ی آقاسید رو زدم که صدای اذان در خانه پیچید
بعد از نماز خوندن رفتم سراغ آیفون...
هنوز خبری از امیرعلی نبود
ساعت از هفت شبم گذشته بود
نگرانش شدم
فورا زنگ زدم بهش؛دیگه داشتم ناامید میشدم که برداشت
:امیرعلی سلام.کجایی؟
-سلام.تو ترافیکم.تا نیم ساعت دیگه میرسم.یاعلی
تو این مدت رفتم سراغ سایت پابوس و چندتا از سخنرانی و مشاوره هاشو دانلود کردم که صدای در اومد
سریع دویدم جلوشو گفتم:سلام علیکم و رحمت الله حاجاقا
خندید و گفت :و علیکم السلام حاج خانومم؛اجازه میدین بیام داخل؟
با طنازی گفتم:با اجازه شوهرم؛بعله
و با عشق بهم نگاه کردیم
اما حیف که روزگار نمیتونست خوشبختی این دونفر رو ببینه...
امیرعلی بعد از تعویض لباس اومد تو آشپزخونه و گفت:به به
خانوم چی پختی که بوش اینقدر خوشمزس
-حالا شما دستات و بشور و بیا که کلی کار دارم باهات آقآ
با صدای بمش گفت:یاعلی...خدا بخیر کنه
تا اومد در چشماشو گرفتم و گفتم :میخوام سوپرایزت کنم
-کیانا...خانومم الان میفتم که
با خنده گفتم:به هیچ نیرنگی نمیتونی منو از خودت جدا کنی😈😜
و بردمش داخل آشپزخونه
دستمو از روی چشماش برداشتم با دهن باز چنددقیقه نگاه کرد و گفت:اینا رو...شما درست کردی؟
اخم ساختگی کردمو گفتم:خوشت نمیاد؟
-فکر نمیکردم اینقدر هنرمند باشی
-بفرمایین؛شام آمادست
در حالی که غذا میخورد پرسید:میدونستی؟
-اوهوم؛از مامان زهرا پرسیدم
-وای که چقدر خوشمزه درست کردی

-با ذوق گفتم:این گل ها هم مخصوص آقا سیده
-ممنون خانوم هنرمندم
یه دفعه صدا گوشیش بلند شد
-نمیخوای ببینی کیه؟
-نه؛برام مهم نیست
بعد از اینکه ظرفا رو شستم همراه با سینی چایی رفتم طرفش که دیدم داره پیامک میده...پیش خودم گفتم حتما دوستشه
-بفرمایین؛اینم چایی مخصوص اقا سیدم
امشب آوای باران رو نمیذاره؟
جواب دادم:چرا...
قسمت آخرشم هست..ایناها شروع شد
تلفنش زنگ زد
-سلام علیکم...
در خدمتم
و پاشد رفت تو اتاق
از این رفتارش بدم میومد..از اینکه فقط دو روز در هفته خونه بود
بعد از اینکه اومد بهش گفتم:فردا میرم خونه مامانم.پنج شنبه بر میگردم
با تعجب گفت:چرا...؟
-داد زدم و گفتم:چراااااا....؟پدر و مادر گرامی که در قم تشریف دارن
خودتونم که پنج روز هفته یا جلسه ایی یا مشاوره داری
منم اینجا زندانی...
روبروم نشست و با مهربونی گفت:کیانا...چیکار کنم؟میخوای جلسامو کنسل کنم کامل در اختیار شما باشم؟
-نه؛میخوام برم چند روز خونمون بمونم
شمام پس فردا بیا
آهی کشید و گفت:چشم؛اگه تو اینجوری دوست داری من حرفی ندارم
با گفتن:من برم تنقلات بیارم رفتم تو آشپزخونه و با تمام وجودم آهسته گریه کردم...نمیدونم چرا امیرعلی رو فقط برای خودم میخواستم
اونکه مثل پروانه دورم میگشت..پس من چی به سرم اومده بود؟
@bshxhbnwjxik
4_6030549621669890041.pdf
3.2 MB
#رمان_هدف_سخت

فریدون تهرانی یک دانشمند هسته ای است که عضو تیم هسته ای سازمان انرژی اتمی تهران است. داستان از جایی آغاز می شود که در یک تصادف ساختگی، توسط باند ترور دانشمندان هسته ای، فریدون تهرانی به همراه دخترش گرفتار دشمنان می شوند. تانیا دختر فریدون بی اطلاع از همه چیز، ناخواسته وارد ماجرایی می شود که زندگیش را دستخوش ماجراها و مشکلات بسیاری می کند و در اینجاست که هدف سخت زاده می شود

@bshxhbnwjxik
4_5796684619428399407.pdf
9.1 MB
#ادمین_نوشت
#رمان_راز_یک_سناریو
#کتابخوانی

رمان مذهبی نی شایدم مناسب افراد کم سن و سال نباشه اما با خوندنش شاید شما چند درس از زندگی بگیرید
اولین درس شما زندگی کسیو نمیدونید پس خواهشا قضاوتش نکنید و کسیو‌با حرفاتون ازار ندید
دومین درس گاهی مشکلاتی در زندگیت ناخواسته پیش میاید اما در طول گذراندنش شما را پخته تر با تجربه تر و مقاوم تر می کند و حقایقی را پیش پای شما می گذارد و حتی گاهی شمارا با اتفاقات بهتر هم روبه رو میکند
درس سوم مدت مشکلات هم بالاخره تموم می شود چه دیر چه زود پس صبور باشید و امیدتون و از دست ندید
و درس چهارم اینه که شما مشکلات مردم و با خواندن رمانا بهتر درک خواهید کرد و به نظرم باعث میشه بیشتر به مردم عشق بورزید و محبت کنید و شاکرتر باشید از ارامش و اسایشی که دارید

@bshxhbnwjxik
Forwarded from ؏ــــشاق اࢪبـــ♡ــاب حــــــسیـــنـــــم via @likevotee_bot
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

اَلحَمدُلِلهَ‌اَلذي‌خَلَق‌الحُسَین ♥️
خیلے قشنگِ بگن :
همون ڪھ عآشقِ حسینِ..♡
.
شهادتے دخترانہ رقم میزند چادرم🕊️🤍
#عکس_و_خاطرات_شهدا😍
#شهیدانہ😇
#رمان📚
خلاصه هرچی بخوای هست😍😌🙃

🌷یـڪـیـ از بـهـتـریـنـ ڪـانـالـ هـا🌷
کپی پست ها آزاد با ذکر "صلوات
ݦݩٺڟࢪ ݘی ھښٺی لیݩڪ ݫیࢪ ۅڪلیڪ ڪݩ ڄۅیݩ ۺۅ😍😉