امام حسين عليه السلام:
چيزى را بر زبان نياوريد كه از ارزش شما بكاهد
لاتَقولُوا بِألسِنَتِكُم ما يَنقُصُ عَن قَدرِ كُم
جلاءالعيون، ج ۲، ص ۲۰۱
#حب_الحسین_یجمعنا
#محرم1441
#غیرت_حسینی
🆔 @bshnews
چيزى را بر زبان نياوريد كه از ارزش شما بكاهد
لاتَقولُوا بِألسِنَتِكُم ما يَنقُصُ عَن قَدرِ كُم
جلاءالعيون، ج ۲، ص ۲۰۱
#حب_الحسین_یجمعنا
#محرم1441
#غیرت_حسینی
🆔 @bshnews
🔸همایش «شیرخوارگان حسینی» 15 شهریور در 6 هزارو 250 نقطه ایران و 45 کشور برگزار میشود.
#حب_الحسین_یجمعنا
#محرم1441
#غیرت_حسینی
🆔 @bshnews
#حب_الحسین_یجمعنا
#محرم1441
#غیرت_حسینی
🆔 @bshnews
روایت یک عکس/قابِ غیرت
دامنه ی کوه ایستاده بودم، صدای همهمه و خنده مردم بگوش میرسید، چند نفر مشغول نصب بنر بودن و چند نفر مشغول درست کردن آتیش واسه دود کردن سپند.
قرار بود چند پروژه افتتاح بشه، قنات، استخر، پروژه آبخیز داری و شاید از همه مهمتر راه دسترسی روستا که بشدت صعب العبور بود و با بهسازیش زمینه انجام خدمات دیگه هم فراهم شده بود.
مردم روستا و منطقه اومده بودن و حتی اقوام رو هم گفته بودن بیان، همه به کمک جهادگرا داشتن زمینه برگزاری مراسم رو فراهم میکردن، بوی سپند همه جارو برداشته بود، رفتم سمت خونه های روستا که چندتا عکس بگیرم که تلاش پسر بچه واسه آوردن پرچم ایران به محل افتتاحیه نظرمو جلب کرد، آوردن پرچم از وسط شاخ و برگ درختا سخت بود.
گفتم پرچمو بده کمکت کنم.
اخماش رفت تو هم، پرچم رو گرفت تو بغلش و گفت: مالِ خودمه، خودم میارمش
گفتم بده، اونجا میدمش بهت
اَبرو بالا انداخت و با یه نُچ محکم بهم فهموند که خیلی دوستش داره.
گفتم باشه پس ازت عکس بگیرم؟
سرشو به نشونه تایید تکون داد و وقتی متوجه شد گرفتم رفت سمت قنات…
تا آخر کنار مراسم پرچم به دست ایستاده بود و من به این فکر میکردم که غیرت، تو خونِ بچه های این خاکه…
#غیرت #بشرویه #محرومیت_زدایی
بسیج سازندگی خراسان جنوبی
@bshnews
دامنه ی کوه ایستاده بودم، صدای همهمه و خنده مردم بگوش میرسید، چند نفر مشغول نصب بنر بودن و چند نفر مشغول درست کردن آتیش واسه دود کردن سپند.
قرار بود چند پروژه افتتاح بشه، قنات، استخر، پروژه آبخیز داری و شاید از همه مهمتر راه دسترسی روستا که بشدت صعب العبور بود و با بهسازیش زمینه انجام خدمات دیگه هم فراهم شده بود.
مردم روستا و منطقه اومده بودن و حتی اقوام رو هم گفته بودن بیان، همه به کمک جهادگرا داشتن زمینه برگزاری مراسم رو فراهم میکردن، بوی سپند همه جارو برداشته بود، رفتم سمت خونه های روستا که چندتا عکس بگیرم که تلاش پسر بچه واسه آوردن پرچم ایران به محل افتتاحیه نظرمو جلب کرد، آوردن پرچم از وسط شاخ و برگ درختا سخت بود.
گفتم پرچمو بده کمکت کنم.
اخماش رفت تو هم، پرچم رو گرفت تو بغلش و گفت: مالِ خودمه، خودم میارمش
گفتم بده، اونجا میدمش بهت
اَبرو بالا انداخت و با یه نُچ محکم بهم فهموند که خیلی دوستش داره.
گفتم باشه پس ازت عکس بگیرم؟
سرشو به نشونه تایید تکون داد و وقتی متوجه شد گرفتم رفت سمت قنات…
تا آخر کنار مراسم پرچم به دست ایستاده بود و من به این فکر میکردم که غیرت، تو خونِ بچه های این خاکه…
#غیرت #بشرویه #محرومیت_زدایی
بسیج سازندگی خراسان جنوبی
@bshnews