تولید محتوا | هوش مصنوعی | آیدین داریان
6.65K subscribers
1.18K photos
315 videos
244 files
759 links
اخبارها و آموزش‌ تخصصی در زمینه دیجیتال مارکتینگ و تولید محتوا

🔹 همچنین کمک میکنم با ابزارهای هوش مصنوعی کاربردی هم آشناتون کنم.

📣 کانال یوتیوب من
https://www.youtube.com/@aydindaryan
https://redl.ink/aydindaryan
☎️ اگه کاری داشتی پیام بده
@AydinDaryan
Download Telegram
@brandupp

🗯 نقشه سفر مشتری چیست؟
#تعریف_دوم

🔴 #نقشه_سفر_مشتری یک ترجمانِ بصری و تصویری از کلِ رابطه ی مشتری با یک سازمان ، خدمات ، محصول و یا برند در گذر زمان در قالب یک #داستان از دیدگاه شخصیِ افراد می باشد.

🔺 هر برندی هر چند وقت یکبار نیاز دارد بیشتر در قالب داستانسرایی با رویکردی متن-محور ، جزئیات و ریزه کاری هایی که با تجربه مشتری در ارتباط است ، را با عنوان نقشه سفر مشتری ترسیم کند.

🔺 داستان از نگاه مشتری تعریف شده و غالباً بر روی دو عامل مهم یعنی انتظارات مشتری و ملزومات کسب و کار تاکید می شود.

🔺 نقشه بر اساس تحقیقات مخاطب یا #تحلیل_مخاطب ترسیم می شود. هیچ دو نقشه سفر مشتری را نمی توان پیدا کرد که شبیه هم باشند.
⛔️ چراکه اگر برندی برای ترسیم نقشه ، اقدام به کپی کاری از برند دیگر نماید ؛ این عمل بسیار غلط و مخرب می باشد.

🌐 لینک سایت :
http://uxmastery.com/how-to-create-a-customer-journey-map

#Customer_Journey_Map
#Branding

@brandupp
@brandUpp
🔺معنا در مقابل اشیا با رویکرد برندی

⚠️این قسمتی است که به تازگی در کنار برنامه های دیگر برنداپ تولید می شود، و درباره ی داستان هایی است که برای ما در حوزه ی #برندینگ اتفاق می افتد. شاید هرکدام از این داستان ها برایتان آشنا باشد و شاید هم در آینده جای شخصیت های قصه های "معنا در مقابل اشیا با رویکرد برندی" قرار بگیرید.

🔴 در روزهای نه چندان سرد زمستانی مثل این روزها در حال گشتن در اینترنت و خواندن مطالب درباره "ستاره ها و کرم چاله ای جدید در کهکشان راه شیری" بودم که تلفن همراهم زنگ خورد و خانمی پشت خط بود که فاندر استارتاپ در حوزه ی درمان گیاهی بود. وی برای برندینگ با من قراری در "کافه زهیر" برای ساعت ۵ بعداز ظهر گذاشت. یادم می آید در آن مکالمه ی کوتاه، اطلاعات بیشتری از ایشان و کسب و کارشان عایدم نشد.

🔴 من زودتر از ۵ به کافه رسیدم اما خانمی بدون هیچ آرایش و با لباس های ساده با تکان دادن دستانش، حواس من را به خود جلب می کرد را دیدم. اولین جرقه در ذهنم یک "آتنا" آمد، حتی عینک ظریفی هم بر چشمانش بود. (در دل گفتم این خانم حتما خدابانوی کار و تحصیل است) بعد از سلام و سفارش شروع به صحبت کردیم. ابتدا خواستم ببینم آیا ادبیاتِ کاری ایشان با ادبیاتِ من چقدر گپ دارد و منتظر شدم ایشان صحبت کند.

🔴 خانم گرانی با لحن لفظ قلمشان درباره ی کسب و کارشان صحبت کردند، که ۵ محصول ارگانیک را در ایران تولید کرده اند و قصد دارند تا پروژه ی برندینگ را به تیم برنداپ محول کنند و گویا با بنده در سمینارها و محتوای تلگرام آشنا شده بودند و از طریق اینستاگرام شخصی شماره ی تماس من را پیدا کرده بودند.

@brandUpp

🔴 در آن روز گرم هیچ نوشیدنی جز یک "اسموتی میوه های استوایی" به من نمی چسبید. بعد از چشیدن اسموتی نه خیلی شیرین، من یک بریف از کسب و کارشون رو خواستم، "بریف" خلاصه ای از مدل کسب و کار می باشد، باید با مدل بیزینس یک کسب و کار آشنا باشیم تا بتوانیم برایشان خمیره ی انسانی را خلق بکنیم. کلا برندینگ هم همین فرآیند خلق موجود زنده هست دیگر. خلاصه بعد از کلی صحبت رسیدیم به مدل بیزینس کانواس.. خانم گرانی متذکر شدند که مگر مدل بیزنس همان طریقه ی پول درآوردن در قبال محصولاتم و این داستان ها نیست؟!

🔴 البته استارتاپی که از ایشان متوجه شدم فعلاً در دنیای واقعی با داروخانه ها و عطاری ها بود، و در آینده نزدیک ،قرار بود تا وارد فضای مجازی شوند. در نهایت قرار شد که ایشان یک بریف از مدل بیزینسشان برای من بفرستند که ماه ها گذشته و دیگر هیچ خبری از ایشان تا به امروز به گوشم نرسیده است. جالب اینجاست که هر ماه یک بار یک نفر با همین مراحل با من تماس می گیرد و عیناً به همین منوال، داستان با آدم های جورواجور برایم اتفاق می افتد.(البته بعد از دو تا مورد بعد از این خانم سعی می کنم پای تلفن از داشتن مدل کسب و کار با خبر شوم و در صورت داشتنِ مدل باهاشون قرار خواهم گذاشت)

🔴 اما یک نکته مهم برای کسانی که قصد برندسازی برای مجموعه اشان را دارند، باید اشاره کرد که آگاهی از تک تک اتفاقات مثل کانال های ارتباطی، بخش بندی بازار، ارزش پیشنهادی، ساختار هزینه و ... ساده ترین اتفاق هایی است که باید از کسب و کار خود اطلاع داشته باشید. به فرض مثال شما اگر بیزینس ایکس را پیش می برید، اگر با تولید محتوا در سایت و با SEO بالا نگه داشتنِ رنک گوگل قصد دارید بازدید از سایتتان را بالا ببرید که بتوانید تبلیغات در سایت خود بگیرید، یکی از پیش پا افتاده ترین مدل های بیزینس را دارید که با کار دقیق تر بر روی مدل کسب و کار، به رویکرد کلان تری از بیزنستان خواهید رسید و چه بسا که ارزشتان در مقابل مشتری بیشتر و حتی میتوان با پوزیشنینگ صحیح و خلق هویت و کمپین ها مختلف، برندینگ را بر روی آن پیاده سازی کرد.

⚠️ همه می دانیم کارآفرینی کار بسیار مشکلی است و اما ارزش آفرینی به جد می توان اعتراف کرد که مشکل تر اما ارزشمند تر خواهد بود. توصیه ی ما به شما کارآفرینان محترم این است که با تدوین مدل بیزینس (مثلا با ابزار کانواس) به مشتریان خود ارزش ویژه ای اهدا کنید.

🌐 برای دوستانی که مایل به داشتنِ برند هستند اما طرح و مدل خاصی تدوین نکرده اند، ما یک کارگاهِ رایگان ۲.۵ ساعته در روز یکشنبه ۱۵ بهمن در کافه ایونت تدارک دیده ایم تا بتوانیم به صورت کاملاً عملی به تکمیل بوم مدل کسب و کار کانواس بپردازیم. ممنون که تا این خط داستان را دنبال کردید. (لینک ثبت نام را در پستِ بعد به اشتراک خواهیم گذاشت)

#معنا_در_مقابل_اشیا_با_رویکرد_برندی
#قسمت_اول
#داستان_برند

لینک ثبت نام در کانال👇
📡رسانه تخصصی برندینگ
https://t.me/joinchat/AAAAAEEjM8S4-fZLnF9TQw
@brandUpp
🔺معنا در مقابل اشیا با رویکرد برندی

⚠️این قسمتی است که به تازگی در کنار برنامه های دیگر برنداپ تولید می شود، و درباره ی داستان هایی است که برای ما در حوزه ی #برندینگ اتفاق می افتد. شاید هرکدام از این داستان ها برایتان آشنا باشد و شاید هم در آینده جای شخصیت های قصه های "معنا در مقابل اشیا با رویکرد برندی" قرار بگیرید.

🔴 دوستی داشتم به نام محبوبه، از آن انسان های نیکِ روزگار که به گفته ی خودش "ارزش آفرین" هم بود. این محبوبه خانم استارتاپی در حوزه ی بیمه برپا کرده بود، یکی از ویژگی های بارز وی "فرزانگی" بود، حالا قبل از این که به داستان محبوبه بپردازم، می خواهم یک داستان تخیلی برایتان تعریف کنم، جلوتر خودتون متوجه می شوید.

🔴 سرما و آلودگی روزها و شب های شهری را فراگرفته بود، مردم حوصله ی هیچی نداشتند، جز زنده بودن انگیزه ای در کسی وجود نداشت‌. در این شهر بزرگ که هزارن آدم شبیه هم وجود داشت، پسری با سن و سال کم در مناقط مرکز شهر زندگی می کرد و به دانشگاه می رفت. پسری با مدل تصمیم گیری احساسی، اما مثل آدم های دیگر نبود، چرا که باور داشت هر تصمیمی از روی احساسات است و منطق، شیوه ای برای توجیه تصمیمات است. ‌نامش را بخاطر نمی آورم، برای همین او را در داستانِ کوتاهش "پسر" می نامم.

🔴 پسر در کلاس "مدیریت عملیات" با استاد جدیدش روبرو می شود. استاد مردی چاق و فربه بود و استایلِ خاصی در تدریس داشت، شیرین و هدفمند درس می داد و مثل اساتید دیگر نبود که فقط بیاید و چند تئوری را بگوید و برود. در یکی از جلسات، استاد جمله ای را گفت که زمان های زیادی ذهنِ پسر را درگیر کرد. جمله ی عجیبی نبود و در فرهنگِ مردم آن شهر نیز خیلی پذیرفته شده بود و هیچکس با آن مشکلی نداشت. حتی خیلی از تولید کننده ها به عنوان شعارهای داخل سازمانی هم از آن استفاده می کردند. جمله بدین شکل بود؛ "ما به عنوان تولید کننده باید فلان کار را انجام دهیم و اصلا مشتری برایمان مهم نیست، مشتری باید برود و بمیرد، مشتری باید برود و بمیرد"...

🔴 حال برگردیم به محبوبه خانم، خانمی با ویژگی فرزانه، کسی که به سختی یا بهتر بگویم هیچگاه هیچ کاری از استارتاپش را اوتسورس یا برون سپاری نکرد، اگر قرار بود بیزینس مدل طراحی کند به شرکت ایکس نمی گفت این کار را انجام بدهد، می رفت مدل طراحی را یاد می گرفت و انجام می داد. اگر قرار بود مدیریت محصول و قیمت گذاری انجام دهد، ده ها مقاله و کتاب می خواند و خودش پروژه را به دست می گرفت. کمتر هم فردی را استخدام می کرد، در مجموع هم تیم سه نفره ای بودند که دو نفر دیگر خواهر و پسرخاله اش تیم استارتاپشان را تشکیل داده بودند.

🔴 خلاصه چندین وقت گذشت و با خدماتِ برنداپ آشنا شد، ابتدا محتوایش را می خواند، کم کم به من کامنت می داد و ازم سوال هایی می پرسید تا اینکه با وی دوست شدم و در استارتاپ ویکندی با او ملاقات کردم. برایم تعریف کرد که تا به امروز تمام کارهایش را خودش انجام داده است و هیچ کاری را به دیگران یا پیمان کاران نسپرده است. از زمانی که من با محبوبه آشنا شده ام، خدماتم را به دو بخش تقسیم کردم، خدمات قبل از محبوبه و خدمات بعد از محبوبه.

🔴 تا قبل از محبوبه کسب و کارها با من قرارداد می بستند و برایشان فرآیند خلق برند یا برندینگ را پیاده سازی می کردم. استراتژی های کلان، برنامه بازاریابی، وعده، جایگاه سازی، هویت بصری، هویت مجازی، هویت کلامی، چشم انداز، ماموریت، شخصیت برند، هویت برند، آرکی تایپ برند، کمپین های برندینگ، دیجیتال برندینگ .... کارهایی بود که برایشان انجام می دادم. اما با وجود محبوبه ها مجبور شدم وارد حوزه ی آموزش هم بشوم تا افراد فرزانه ای مثل او را آموزش دهم تا خودشان به خلق کسب و کارشان بپردازند.

🔴 اگر شما هم در حوزه ی خودتان مهارت و هنری دارید که تا امروز به صورت پیمان کاری انجام می دادید، مطمئن باشید که یک قسمت بزرگ از سگمنت خود را فراموش کرده اید، محبوبه هایی که نیاز به آموزش دارند اما تا به امروز خبری از شما نشنیده اند.

⚠️ راستی داستان پسری که برایتان تعریف کردم، هنوز تمام نشده و به علت خاصی آن را بیان کردم. در قسمت بعد حتما به آن اشاره خواهم کرد.

@brandUpp

🌐قابل توجه فرزانگان عزیز، تا چند روز آینده سمیناری خواهیم داشت با عنوان "برندینگ برای کسب و کارها با رویکرد عملی" که توصیه می کنیم اگر مالک کسب و کار هستید یا در واحد مارکتینگ مشغولین یا به برندینگ علاقه دارید حتما در این سمینار حضور داشته باشید که با تمام کتاب ها، مقاله ها، سایت ها، ورکشاپ ها، کلاسهای دانشگاهی فرق خواهد داشت. در صورت تمایل شماره تماس خود را به آیدی @brandupist بفرستید تا در اسرع وقت با شما تماس بگیریم.



#معنا_در_مقابل_اشیا_با_رویکرد_برندی
#قسمت_دوم
#داستان_برند

📡رسانه تخصصی برندینگ
https://t.me/joinchat/AAAAAEEjM8S4-fZLnF9TQw
@brandUpp
🔺معنا در مقابل اشیا با رویکرد برندی

🔴 به نظر من هیچی سخت تر از سر و کله زدن با #زئوس تایپ ها نیست، افرادی که حرف اول و آخر رو تو سازمان یا شرکتشون، خودشون باید بزنند. وقتی می گن باید یعنی باید. اتفاقا تو این سالها من با چندتا از این انسانهای محترم روبرو شدم، اما یکیشون در حافظه ی من جای بیشتری رو گرفته و میخوام داستان یکی از این شخصیت ها رو براتون تعریف کنم.

🔴 دقیق یادم نمیاد که اون روزها مثل الان هوا سرد و کثیف بود یا نه، چون خیلیم برام فرقی نداشت، فقط می خواستم هرچی زودتر به قرار ملاقاتی که خیلی هم برام اهمیت داشت، برسم. تلفنی که شب قبل از طرف یکی از دوستانم شد و گفت یک نفر برای برندسازی مجموعه اش به یه کسی مثل تو نیاز داره، فردا ساعت ۷ صبح فلان آدرس باش، فقط قبل از قطع کردن تلفن گفت، راستی یادت باشه "این بابا" یک جورایی شبیه رضا خان مرحومه و تلفن رو قطع کرد.

🔴 من هم کل شب رو داشتم فکر می کردم رضاخانِ مرحوم چجور خلقی داشت و چطور می تونم باهاش مذاکره کنم؟ البته تنها صفتی که #برند اون مرحوم به ذهن من آورد، منظم و آنتایم بودنش بود و سعی کردم با هزار سختی و مشقت نیم ساعت زودتر سر قرار با این شبه رضا خان آماده بشم.

🔴 خلاصه وقتی رسیدم متوجه شدم که این شرکت چیزی از یک پادگان کم نداره، و وقتی هم با شبه رضاخان روبرو شدم، متوجه شدم فلانی راست گفته بود. یک مرد حدود یک متر و هفتاد سانتی با دستانی پر از عقیق های بزرگ -البته هیکل و دستان خیلی بزرگی هم داشت- پشت میز نشسته بود و با دستی بر سبیل پرپشتش و چشمانی که انگار تا حالا خنده و شادی رو تجربه نکرده بود، شروع کرد از خودش گفتن و اینکه چقدر زحمت کشیده تا به این جا رسیده و هدفش اینه که قلمرو خودش رو روز به روز گسترش بده....

🔴 طی اولین تجربه ی دیدارم با این حاج آقای محترم یاد گرفتم اگر قرار باشه با همچین شخصیت هایی وارد مذاکره بشم، باید اون قسمت زئوس خودم رو از یک هفته قبل بیدار کنم تا اون بچه زئوس درونم با این جور افراد پشت یک میز بشینه. جالب ترین خواسته ی این فردِ محترم این بود که یک تیم بازاریابی د برندسازی در شرکتش تشکیل بده تا بفهمند در بیرون مردم چی نیاز دارند؟ حالا لازم شد برگردیم به داستان همون "پسر"ی که در قسمت قبل از استاد دانشگاهش شنید که مردم یا مشتری باید برن بمیرن. بعد برمی گردیم به زئوس تایپ قصه امون.

🔴 پسر روزها و شب ها جمله ی استادش را به یاد می آورد و هر کسب و کاری که در شهر می دید با خود تجسم می کرد که صاحبینِ این بیزنس ها هم حتما مشتری برایشان از درجه پایینی از اهمیت برخوردار هستند و باید بمیرند. مشتریانی که ممکن هست خودِ پسر، خانواده اش، دوستانش و کلی آدم که ارتباط ناگسستنی با هم دارند، باشند.

🔴 اصلاً اینجوری به قضیه نگاه کنید که بیزینس اول اگر کفش تولید کند و بیزینس دوم ماست و پنیر، خوب اگر مالک بیزینس دوم یا خانواده اش بخواهند کفش جدید بر اساس نیاز خود پیدا کنند چه می شود؟ باید بروند و بمیرند؟ همین بیزینس دوم هم اگر قرار باشد ماست و پنیرِ بیزینس اول رو تولید کند و یکی از افراد خانواده ی بیزینس اول دچار سوء هاضمه و بیماری گوارشی باشد و نتواند هر ماست و پنیری رو بخورد، آیا باید برود و بمیرد؟ یا بیزینس اول نباید سعی کند دردِ این فرد و امثالهم رو دوا کند؟؟

🔴 پسر همینگونه که در ذهنش به اینجور مسائل فکر می کرد و همه چیز رو تجزیه و تحلیل می کرد، تازه می فهمید که چرا حال جامعه اش اصلاً خوش نیست، کسی تو این جامعه به دنبال ارزش و نیاز آدم های دیگر نیست. همه به جیب خود فکر می کنند که انگار فقط یکی دوسال وقت دارند، جیب هایشان را پر از پول کنند. هیچ کس به اهداف بلند مدت فکر نمی کند و هر کاری راه بندازد کوتاه مدت است. تا جایی که محیط های فرهنگی مثل دانشگاه هم به مالکان و مشاوران آینده بیزینس ها می آموزند که "مشتری باید برود و بمیرد"...

🔴 اما برگردیم به داستان زئوس خودمون، فردی که حرف اول و آخر در شرکتش را می زد، هیچکس بدون اجازه ی وی آب نمی خورد. او با #چشم_انداز به این جا رسیده بود. مثل خیلی از برندهای شخصی که در طول تاریخ نامی از خودشان در کسب و کارها به جا گذاشته اند، افرادی مثل آقایان دریانی بزرگ، نایب، گوهربین، جواهریان، مظفریان و و و کلی نام که #تداعیات شان یک زندگی هستند.

🌐 همیشه وقتی یاد این حاج آقای زئوس یا قهرمان داستانمون میفتم، یاد آهنگ محسن نامجو میفتم؛

آی ملت مُدرنیته رو اخلاق سگ آورد
آی ملت چارقد و شلیطه رو اخلاق سگ آورد...

#معنا_در_مقابل_اشیا_با_رویکرد_برندی
#قسمت_سوم
#داستان_برند
#برندسازی_شخصی

📌خواهشاً نظرتون رو در انتها به داستان های "معنا در مقابل اشیا با رویکرد برندی" بدهید. اگر دوست داشتید👍 و اگر دوست نداشتید 👎.

📡رسانه تخصصی برندینگ
https://t.me/joinchat/AAAAAEEjM8S4-fZLnF9TQw
@brandUpp
🔺معنا در مقابل اشیا با رویکرد برندی

🔴 این بار برایتان داستانی تعریف خواهم کرد با اینکه در بعضی قسمت ها نسبت به واقعیت، بزرگنمایی هم دارد اما این جریان به قدری جالب و آموزنده بود که هرگاه به آن فکر می کنم، شوق دوباره تکرار شدنش را حس می کنم. خیلی به موضوع برندینگ و معنویات نیز نزدیک است.

🔴 من همیشه از جانب آقایان و خانم های #زئوس تایپ و #آتنا تایپ دعوت به کار می شوم تا در توسعه کسب و کارهایشان یاری رسانشان باشم. ابتدا پروپوزالی از کارهایی که نیاز دارند و خطاهایی که برایشان گران تمام می شود را ارائه می کنم. شاید بدانید که اینجور افراد که همیشه هم حداقل یک بیزینس را مدیریت می کنند، برایشان مهم نیست که چه حرف هایی در روز پرزنت (همان روز ارائه پروپوزال برندینگ) بزنید و چه وعده های خوش آب و رنگی بهشان بدهید. برای آنها مهم است که چه کاری برای بیزینسشان می توانی انجام دهی. اگر بتوانی به آنها ثابت کنی که من کسب و کارت را در این نقاط بهبود می بخشم، آنها پروژه را به تو می دهند اما اگر نتوانستی باید بروی دنبال بازیت.

🔴 اما در این داستان خبری از آن تیپهای شخصیتی نیست، این اولین باری بود که با یک خانم جوان #پرسیفون تایپ به عنوان مالک یک بیزینس در حوزه طراحی لباس آشنا می شدم. او فردی دارای سوپر انرژی دخترانگی بود، شیطون، فعال، صدای خیلی بچگونه، آرایش غلیظی شبیه دخترهای تینیجر (البته سنشون حدود سی سال می شد) و خنده های بیش از حد. وقتی ایشون رو در یکی از کافه ها برای بار اول دیدم با خودم فکر کردم؛ "چقدر سر این دختر خانم رو می توانند راحت شیره بمالن" که البته بعدها نظرم برگشت و در ادامه داستان خواهم گفت چرا.

🔴 ایشون مدیر یک واحد طراحی و تولید لباس های بچه گانه بودند، که اگر می خواستم برای بیزنسشون یک برند طراحی کنم، شخصیت آن برند دقیقاً شبیه خود این خانم خوش قلب می شد حتی محصولات هم براساس همین شخصیت طراحی و تولید می شد. لباس های دخترانه برای سنین کودکان و نوزادان که خیلی ساده و قشنگ با رنگ بندی های خیلی خیلی شاد مثل نارنجی، زرد، قرمزِ خیلی شاد و آبی و کلی رنگ شاد و البته نه رنگهای مات و گرفته.

🔴 من این موضوع را بارها دیده ام و بینشی در این زمینه کسب کرده ام که تمام بیزنسها، شرکتها و سازمانها برگرفته از شخصیت مالک آن شکل می گیرد. اگر فردی حسود و بخیل باشد، شما خیلی راحت این فرهنگ را در کل سازمان مشاهده می کنید، اگر مالک، خاله زنک باشد شما می بینید که تمام کارکنان بیشتر وقت خود را به این کار می پردازند. و خیلی چیزهای خوب دیگری هم دیده ام، مثل این خانم مهربان، بیزینسِ پر از شوق و کارمندان شاد که در حال کار هستند. کمتر عیبی می توانستم در فرهنگ سازمانیشان پیدا کنم که ریشه در #سایه شخصیتی این خانم محترم داشته باشد. خلاصه جون می داد برای توسعه برند مثل برندهای خوبی که از دل استارتاپ های خوب بیرون می آمد. مثل مامان پز که جایگاه خوبی همیشه در ذهن و قلب من و خیلی از آدم ها دارد.

🔴 خیلی از آدم ها وقتی خانمهای #پرسیفون را می بینند (منظورم این است که خانمهایی که این آرکی تایپ بیشتر درونشان فعال است) فکر می کنند دختر بچه هایی ساده هستند و خیلی راحت به همه اعتماد می کنند و برهمین منوال زیاد بر سرشان کلاه می رود، آدم های وابسته ای هستند و باید از یک مادر (بیشتر منظورم حامی است که همیشه او را حمایت می کند و به قول یکی از اساتید بند نافش به او وصل است) تغزیه کنند و و ... اما این تفکر صحیح نیست..

🔴 چرا که شاید در بیرون و ظاهر این خانم ها شوق دخترانگی موج بزند و بانوهای #آتنا که همیشه در حال کسب و کار و تحصیلند از این دختران بخاطر زنده بودنشان بیزار باشند اما اصل و بنیان چیز دیگری است. این خانم های پرسیفونی در درون می توانند انسان های فوق العاده تیزبین و باهوشی باشند و حتی اگر به خودشناسی عمیق برسند می توانند پرسونال برندهای موفق و الهام بخشی در حوزه کاری خود شوند. برندهای شخصی که ما در ایران کمتر از آنها دیده ایم. آری ما بهتراست از ظاهر انسان ها قضاوتشان نکنیم و گاهی بیشتر زمان بگذارانیم برای شناختشان.


🌐 همیشه روی خودشناسی خود کار کنید، خود را بیشتر بشناسید و از پایه و اساس خود را بسازید.

#معنا_در_مقابل_اشیا_با_رویکرد_برندی
#قسمت_چهارم
#داستان_برند
#برندسازی_شخصی


📡رسانه تخصصی برندینگ
https://t.me/joinchat/AAAAAEEjM8S4-fZLnF9TQw
🔸 یکی از دغدغه‌هایی که بیزینس‌های دیجیتال بیس، باهاش درگیرن، آوردن مخاطب از سوشال میدیاهاشون (مثل اینستاگرام، فیسبوک و...) به سایت‌شونه.

👈 تصمیم گرفتم یک مطلب داستانی (سلسله پست) برگرفته از تحقیقات آقای "نیل پتل" رو با شما به اشتراک بذارم تا دقت چشماتون تو حوزه سوشال مارکتینگ بیشتر بشه.

💎 این داستان: چه چیزِ هر 100 فالور سوشال میدیا واقعا ارزش داره؟

🌐 لینکشم می‌ذارم (برای اونایی که کنجکاون)
https://bit.ly/32AECHg

تمام این مطالب سوالات شما هم هست، خودم می‌دونم.

اما در نظر داشته باشین که؛
🔸 این مطالب ایرانیزه نیست
🔸 و برای هر بیزینسی ممکنه شرایطش فرق بکنه

#داستان

🆔 @brandUpp || برندینگ دیجیتال
#داستان 1

اول باید یه بررسی درباره ترافیکی که سوشال میدیاها به صورت ارگانیک در طول زمان ایجاد کردن، رو داشته باشیم.

همونطور که در نمودار می‌بینین از سال 2015 تا 2019 یه کاهش وجود داشته. این کاهش می‌گه؛

از هر 100 تا فالوری که توی سوشال میدیات وجود داره، توی سال 2015 چیزی بین 3 تا 4 نفر رو به صورت ارگانیک (طبیعی) به سایت می‌کشوند.

و این عدد توی سال 2019 به 2 نفر رسیده. یعنی اگه بخوام مثال بزنم؛

اگه توئیتر شما به فرض 100 کا فالور واقعی داشته باشه، اونوقت ترافیک به سایتتون اینجوری محاسبه میشه:

100,000/100=1000*2=2000

تقریبا 2000 نفر ترافیک ایجاد می‌کنه.

اما سوال اینجا پیش میاد که آیا آمار دقیق تر برای هر میدیا وجود داره یا نه؟


🆔 @brandUpp || برندینگ دیجیتال
#داستان 2

حالا توی این نمودار می‌بینید که ماهانه هر پلتفرم (از هر 100 فالور) چقدر بازدیدکننده سایت ایجاد می‌کنه؟

🔸 پینترست (4 تا 5 نفر) که در ایران فیلتره
🔸 لینکدین (2 تا 3 نفر)
🔸 یوتیوب (2 تا 3 نفر)
🔸 فیسبوک (1 تا 2 نفر)
🔸 توئیتر (1 نفر)
🔸 اینستاگرام (نزدیک به صفر) با اینکه یکی از اصلی ترین میدیاهای حال حاضر ایران است اما این عدد (به نظر من) بیشتر بخاطر عدم لینک گذاری توی پست‌هاعه که میزان ترافیک به سایت رو کم می‌کنه.

اما در ایران بازهم پلتفرم‌هایی هستند که باید مورد بررسی قرار بگیرند و میزان ترافیک ارگانیک رو مورد اندازه گیری قرار بدن، میدیاهایی مثل:
🔹تلگرام
🔹ویرگول
🔹آپارات
🔹نماشا و...

💯 ضمناً این اعداد برای ترافیک ارگانیکه. (یعنی بدون هیچ تبلیغی مخاطب رو به سایت بکشونین) پس نگین من اینفلوئنسر مارکتینگ می‌کنم یا تو کانالا تبلیغ می‌رم و ترافیک می‌گیرم.

🆔 @brandUpp || برندینگ دیجیتال
#داستان 3

بریم سراغ نمودار بعدی.
سوالی که پیش می‌آید اینه: آیا اگر پست‌های بیشتری منتشر کنیم، منجربه ترافیک بیشتر می‌شه؟

و با نمودار زیر روبه رو می‌شیم که نسخه کارمون رو به خوبی می‌پیچه؛
🔸 توی این نمودار یک متغیر تعداد بازدیدکننده‌هایی هست که از سوشال‌ها اومدن
🔸 و متغیر دیگر، تعداد پست‌هاییه که به صورت مداوم در ماه منتشر می‌کنیم. (به کلمه مداوم توجه کنید )

لب کلام؛
♨️ هرچی پست‌های بیشتری تولید کنین، امکان ورودی‌های ارگانیک به سایت هم بیشتر می‌شه . اما طبق تحقیقات اینجور میشه گفت که از 8 پستِ ماهانه به بعد این میزانِ افزایش خیلی خفیف و خفیف تر می‌شه.

👈 اما به جز این تحلیل‌ها؛ یک الگوریتم در همه سوشال میدیاها وجود داره و اونم اینه که کیفیت محتوای شما خیلی مهمه. هرچی بیشتر مخاطبین محتوای شمارو دوست داشته باشن بیشتر به سایتتون کشیده می‌شن.

در قسمت بعد درباره اینگیج در سوشال میدیاها خواهم گفت که صد در صد شما هم شگفت زده خواهید شد.

🆔 @brandUpp || برندینگ دیجیتال
#داستان 4

توی نمودار بعدی سراغ اینگیجمنت (یا تعامل کاربر با پست‌ها در سوشال) می‌ریم که ببینیم چه خبرشونه.

این تعداد تعامل می‌تونه موارد زیر باشه:
👈 تعداد لایک، کامنت، اشتراک‌گذاری، ری‌توئیت، ویو، مشاهده صفحه پروفایل

🔸 که در نمودار این میزان برای هر 100 فالور تحقیق و محاسبه شده (البته فقط برای پیج‌‌های کسبوکارها نه اشخاص)

چیزی که باعث شگفت زده شدن میشه میزان تعامل در سوشال هاست که لینکدین بیشترین تعداد تعامل رو داشته . یعنی مثلاً؛

اگه توی لینکدین یک پست بذارین (جدا از جنس محتوا) از هر 100 نفر حدوداً 5 نفرش با آن پست تعامل می‌کنند. (لایک، کامنت و... می‌ذارن)

نکته مهم هم اینه که پست‌هایی که شامل لینک نباشند (چه عکس چه ویدیو) بیشترین تعامل رو ایجاد می‌کنن. و دلیل این موضوع چیزی نیست جز؛

♨️ اینکه شبکه‌های اجتماعی (براساس الگوریتمی که دارند) به نحوی رفتار می‌کنن که یوزر توی سایت خودشون بمونه تا اینکه از سایتشون منتقل شه به یه سایت دیگه.

در قسمت بعد می‌فهمید که کدام سوشال‌ها به پست‌های ویدیویی بیشتر بها می‌دهند؟

🆔 @brandUpp || برندینگ دیجیتال
#داستان 5

شما اگه تا الان برای سوشال‌هاتون ویدیو نساختین، باید گفت که حتما این استراتژی رو تو دستور کارتون قرار بدین.

👈 ویدیوها در سوشال‌ها به دو دسته تقسیم می‌شن:
🔸 ویدیوهایی که آپلود می‌شن
🔸 ویدیوهای لایو

بریم سراغ نوع اول. همونطور که در نمودار مشاهده می‌کنین از 100 فالور سوشال‌ها، به طور میانگین بیشترین ویو از آنِ اینستاگرام و بعد لینکدین و یوتیوب است.

♨️ (توجه داشته باشید که ویدیوهای آپلودی در اینستاگرام اتوپلی است-یعنی به صورت اتوماتیک پخش می‌شود-در حالی که در یوتیوب و لینکدین کنترل دست مخاطب است.)

برعکسِ اینستاگرام، ویدیوها در یوتیوب چیزی وجود داره به نام Youtbube SEO (سئوی یوتیوب). یعنی چی؟

👍 یعنی شاید ویدیو در یوتیوب ظرف 24 ساعت آنچنان ویویی نخوره اما با گذشت زمان و سرچ توسط مخاطبین، ویو بیشتری می‌خوره (که این بستگی به کلمات کلیدی شما در تایتل و کپشن ویدیوتون داره) یعنی عمر محتوا در یوتیوب خیلی بیشتر از اینستاگرام و لینکدین است.

👈 نکته مهم دیگه هم اینه که اگه شما یک ویدیو ساختین، باید در هر سه سوشال موثر دیگه‌اتون منتشرش کنین.

در قسمت بعد می‌ریم سراغ ویدیوهای لایو در سوشال‌ها.

🆔 @brandUpp
#داستان 6

🔸 بریم سراغ ویدیوهای لایو در سوشال میدیاها و ببینم از هر 100 فالور چقدر ترافیک ایجاد میکنند؟

👈 همونطور که در نمودار هم می‌‌بینید، ویدیوهای لایوِ (پخش زنده) از اینستاگرام و یوتیوب بیشترین ترافیک رو ایجاد می‌کنند.

یک نکته مهم اینه که لایوها نسبت به پست ویدیوهای معمولی تبدیل کمتری ایجاد می‌کنند و دلیلش هم اینه که به شدت نیاز به برنامه ریزی دارند.

♨️ بعد از بررسی متوجه شدند که سایت‌های اجتماعی خیلی هم مایل به استفاده از ویدیوهای لایو هستند اما بیزینس‌ها برای اینکه نمی‌توانند از کلمات کلیدی (در توضیحات و تایتل) استفاده کنند، ترجیح می‌دهند از لایو کمتر بهره ببرند.

در حالی که خیلی‌ها این اشتباه رو می‌کنند، باید بدونید که الگوریتم سوشال‌ها قادر به خواندن صدای ویدیوهای شما هست تا ببینند محتوای شما چیست؟

در قسمت بعد می‌ریم سراغ مبحث شیرینِ تبدیل‌ها و فروش.

🆔 @brandUpp
#داستان 7

🔸 بریم سراغ مبحث جذاب درآمد حاصل از هر 100 فالور در شبکه‌های‌های اجتماعی

👈 همونطور که در نمودار می‌‌بینید، میزان درآمد (به صورت درصدی) از سال 2015 تا 2019 روز به روز کاهش پیدا کرده (البته توجه کنید که این سقوط بر مبنای فروش از طریق سوشال میدیاها نیست بلکه میزان ترافیک ارگانیکی است که سوشال میدیاها می‌تونن برای بیزینس‌ها ایجاد کنند.)

اما علت این کاهش چشمگیرِ هشت درصد به حدودِ دو درصد چی می‌تونه باشه؟

♨️ دلیل این کم شدن، فقط به خاطر سخت‌ترشدنِ الگوریتم رسانه‌های اجتماعی نیست بلکه تنوع رویکردهای بازاریابی و استراتژی بیزینس‌ها تاثیر زیادی روی این موضوع گذاشته.

یعنی؛ بیزینس‌ها در چند سال اخیر کانال‌های بازاریابی خودشون رو زیاد کرده‌ان و باعث شده به خاطر عدم تمرکز روی یک یا دو کانال (به صورت حرفه‌ای)، به درآمد کمتری از سوشال میدیاها برسن.

در قسمت بعد (یعنی قسمت آخر) درباره هر چیزی که گفتم، نتیجه گیری خواهم کرد.


🆔 @brandUpp || برندینگ دیجیتال
#داستان 8

🔸 نتیجه‌گیری با آخرین نمودار

👈 سوشال میدیا هنوز که هنوزه بسیار قویه و برای بیزینس‌ها جواب می‌ده. درسته که هر سوشالی در هر ماه حدوداً از 100 تا فالور فقط 2 بازدیدکننده‌ی وبسایت به ما می‌ده اما یک فرصت خوب برای بیزینس‌ها ایجاد می‌کنه که در طولانی مدت می‌تونن برای افزایش فالورهاشون برنامه‌ریزی کنند.

و اینکه با کارهای مختلف مثل آپلود ویدیو و... می‌توان تاثیر قوی از طریق سوشال‌ها روی برند گذاشت.

♨️ قبل از رتق و فتق کردنِ موضوع، خوبه که آخرین نمودار رو هم با هم مرور کنیم:
▪️خط سبز: درصد ترافیک ارگانیک از طریق سوشال میدیاها
▪️خط نارنجی: درصد ترافیک پولی از طریق سوشال میدیاها (تبیغاتی)

🔸 این یک روند عالی از سال 2014 تا 2019 است که برعکس کاهش میزان ترافیک ارگانیک، شما می‌بینین که میزان ترافیک از طریق راه‌های پولی چقدر در حال افزایش است.

♨️ ما در ایران بخاطر محدودیت در تبلیغات پولی که سوشال میدیاها ایجاد می‌کنند، راه‌های جایگزین خوبی داریم:
مثل تبلیغات در پیج‌های پربازدید
تبلیغات به واسطه اینفلوئنسرها
و...
که می‌توان میزان ترافیک به سایت رو ارتقا داد.

آیدین داریان
تمام

🆔 @brandUpp || برندینگ دیجیتال
#داستان چه چیزِ هر 100 فالور سوشال میدیا واقعا ارزش داره؟

برای مطالعه کامل مطالب پیشنهاد می‌کنم، لینک‌های زیر رو مطالعه کنین.

🔸 مقدمه
🌐 https://t.me/brandupp/1608

🔸 داستان 1
🌐 https://t.me/brandupp/1609

🔸 داستان 2
🌐 https://t.me/brandupp/1610

🔸 داستان 3
🌐 https://t.me/brandupp/1613

🔸 داستان 4
🌐 https://t.me/brandupp/1614

🔸 داستان 5
🌐 https://t.me/brandupp/1619

🔸 داستان 6
🌐 https://t.me/brandupp/1630

🔸 داستان 7
🌐 https://t.me/brandupp/1645

🔸 داستان 8
🌐 https://t.me/brandupp/1650

💯 اگر از این سلسله پست‌ها راضی بودین، با دوستان خودتون به اشتراک بذارین.

🆔 @brandUpp || برندینگ دیجیتال