Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
♦️ بازاریابی عصر اول، بازاریابی عصر دوم، و بازاریابی عصر سوم
▪️در بازاریابی عصر اول (بازاریابی ۱) تأکید بر محصول است. مشتری به کالا نیاز دارد اما کالا کمتر در دسترس اوست. کافی است این کالا در دسترس مشتری باشد. قطعاً مشتری خواهان این کالا است. نمونه آن در صنعت اتومبیلسازی کشور بود. مردم حاضر بودند پول بپردازند، مدتها در صف انتظار باشند، و هر اتومبیلی را خریداری کنند.
▪️به مرور، جناب مشتری بر اریکه قدرت نشست. تکنولوژی سبب شده بود تا به سرعت کالایی تولید شود. با افزایش رقابتها، مشتری میتوانست آنچه را اراده میکند، خریداری کند. حالا صاحبان کالا باید به ذهن مشتری و سلیقههای مشتری پی میبردند تا بتوانند کالایشان را به فروش برسانند. مشتری اینک آغاز و انجام فعالیتها است. این عصر را عصر بازاریابی دوم میگوئیم.
▪️مشتری به مرور کوشید تا بیشتر و بیشتر گرداننده صحنه باشد. اینترنت، تکنولوژی اطلاعرسانی، افزایش سایتها و شبکههای اجتماعی، میزان آگاهی مشتریان را افزایش داد. مشتری کنونی دریافته فراتر از خواستها و نیازهای او، روح و روان آدمی نیز نیازها و خواستهایی دارد که بهتر است تأمین شود.
▪️در بازاریابی عصر سوم، آرا و افکار عمومی مردم بیش از قانون دولتها نافذ است. چراکه مشتریان امروز به موضوعاتی نظیر سلامتی، بیش از نیازها و خواستهای اولیه بها میدهند. تأمین سلامتی سبب شده تا مشتریان امروز با چرخش ۱۸۰ درجهای، خواستهای را جستجو کنند که مغایر با خواسته دیروز است.
فیلیپ کاتلر در گفتگویی وقتی از او پرسش میشود بهترین شغل بازاریابی در جهان چه شغلی است؟ چنین پاسخ میدهد: دیگر کوکاکولا یا خمیردندان کرست نفروشید بلکه، تعلیم و تربیت و سلامتی بیشتر را به مردم عرضه کنید و در کیفیت زندگی آنان تفاوتی واقعی ایجاد کنید.
#مقاله
@BOZORGANEMODIRIAT 💯Ⓜ️
▪️در بازاریابی عصر اول (بازاریابی ۱) تأکید بر محصول است. مشتری به کالا نیاز دارد اما کالا کمتر در دسترس اوست. کافی است این کالا در دسترس مشتری باشد. قطعاً مشتری خواهان این کالا است. نمونه آن در صنعت اتومبیلسازی کشور بود. مردم حاضر بودند پول بپردازند، مدتها در صف انتظار باشند، و هر اتومبیلی را خریداری کنند.
▪️به مرور، جناب مشتری بر اریکه قدرت نشست. تکنولوژی سبب شده بود تا به سرعت کالایی تولید شود. با افزایش رقابتها، مشتری میتوانست آنچه را اراده میکند، خریداری کند. حالا صاحبان کالا باید به ذهن مشتری و سلیقههای مشتری پی میبردند تا بتوانند کالایشان را به فروش برسانند. مشتری اینک آغاز و انجام فعالیتها است. این عصر را عصر بازاریابی دوم میگوئیم.
▪️مشتری به مرور کوشید تا بیشتر و بیشتر گرداننده صحنه باشد. اینترنت، تکنولوژی اطلاعرسانی، افزایش سایتها و شبکههای اجتماعی، میزان آگاهی مشتریان را افزایش داد. مشتری کنونی دریافته فراتر از خواستها و نیازهای او، روح و روان آدمی نیز نیازها و خواستهایی دارد که بهتر است تأمین شود.
▪️در بازاریابی عصر سوم، آرا و افکار عمومی مردم بیش از قانون دولتها نافذ است. چراکه مشتریان امروز به موضوعاتی نظیر سلامتی، بیش از نیازها و خواستهای اولیه بها میدهند. تأمین سلامتی سبب شده تا مشتریان امروز با چرخش ۱۸۰ درجهای، خواستهای را جستجو کنند که مغایر با خواسته دیروز است.
فیلیپ کاتلر در گفتگویی وقتی از او پرسش میشود بهترین شغل بازاریابی در جهان چه شغلی است؟ چنین پاسخ میدهد: دیگر کوکاکولا یا خمیردندان کرست نفروشید بلکه، تعلیم و تربیت و سلامتی بیشتر را به مردم عرضه کنید و در کیفیت زندگی آنان تفاوتی واقعی ایجاد کنید.
#مقاله
@BOZORGANEMODIRIAT 💯Ⓜ️
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
آداب مذاکره حضوری و حرفه ای 🎯🎯 #مقاله @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
♦️ فریب خورده توسط تجربه - مقاله کوتاهی از هاروارد بیزینس/پرطرفدارترین و معروف ترین نشریه مدیریتی جهان
آنچه شما فکر می کنید یاد گرفته اید ممکن است اشتباه باشد؛ راهنمایی برای فهمیدن درس های واقعی. ما به تجربه به عنوان راهنما و یک منابع قابل اعتماد از بینش و اساس تخصص خود فکر می کنیم. هنگامی که ما تصمیم می گیریم، بر تجربه خود و بر آنچه مشاوران و خواص در مورد آنها به ما بگویند، تکیه می کنیم. صرفنظر از نوع بینش فردی و سازمانی، همیشه و همه جا به ما توصیه می شود که از تجارب مان درس گرفته و در تصمیم گیری های آتی از آنها استفاده کنیم. خب پس مشکل کجاست؟مشکل از آنجا ناشی می شود که ما تجربه خود را از فیلترهای متعددی می بینیم که واقعیت ها را تحریف کرده و توانایی ما برای فهمیدن آنچه که واقعا در اطراف ما اتفاق می افتد را محدود می کنند. در نتیجه، تجربیات ما به جای اینکه ما را عاقل تر کند، ما را فریب می دهد.به عنوان یک مثال ملموس سازمانی، یک نتیجه خوب می تواند موجب شود که ما به یک استراتژی مشکوک بچسبیم و یک نتیجه بد باعث شود که ما یک استراتژی که ممکن است هنوز ارزشمند باشد را تغییر داده یا از آن صرفنظر کنیم در حالی که ممکن است آن نتیجه به دلیل عوامل دیگری رخ داده باشد.امره سویر و رابین هوگارت، نویسندگان این مقاله، معتقدند که ما می توانیم تصمیمات خود را بر اساس یک دیدگاه روشن تر نسبت به جهان بگیریم. اگر تنها بر نتایج تمرکز نکنیم، بلکه بر فرآیندهایی که منجر به آن نتایج می شوند تمرکز کنیم؛ از ضرر و زیان های قریب الوقوع درس بگیریم؛ اختلاف نظر و جستجو برای شواهد عدم تایید را تشویق کنیم؛ و دیدگاه خود را گسترش دهیم.نویسندگان در این مقاله، در یک جدول با عنوان «چرا یادگیری از تجربه ها پیچیده است؟»، برخی رفتارهای رایجی که باعث این مشکل می شوند را لیست کرده و برای هر کدام راهکارهایی ارائه کرده اند. برای مثال، ما «بر شواهدی تمرکز می کنیم که موید باورها و تصمیمات مان است»، در نتیجه آن، متوجه اشتباه خود نشده و به مسیرمان ادامه می دهیم.راهکار پیشنهادی برای این مورد این است که خود را وادار کنیم با دید انتقادی به موضوع نگاه کنیم یا با فرض اینکه تصمیم ما اشتباه بوده است، مصرانه به دنبال دلایل رد کننده آن باشیم.
#مقاله
👌🏻همین حالا عضو گروه بزرگان مدیریت شوید
👇🏻👇🏻
@BOZORGANEMODIRIAT
👆🏻👆🏻
آنچه شما فکر می کنید یاد گرفته اید ممکن است اشتباه باشد؛ راهنمایی برای فهمیدن درس های واقعی. ما به تجربه به عنوان راهنما و یک منابع قابل اعتماد از بینش و اساس تخصص خود فکر می کنیم. هنگامی که ما تصمیم می گیریم، بر تجربه خود و بر آنچه مشاوران و خواص در مورد آنها به ما بگویند، تکیه می کنیم. صرفنظر از نوع بینش فردی و سازمانی، همیشه و همه جا به ما توصیه می شود که از تجارب مان درس گرفته و در تصمیم گیری های آتی از آنها استفاده کنیم. خب پس مشکل کجاست؟مشکل از آنجا ناشی می شود که ما تجربه خود را از فیلترهای متعددی می بینیم که واقعیت ها را تحریف کرده و توانایی ما برای فهمیدن آنچه که واقعا در اطراف ما اتفاق می افتد را محدود می کنند. در نتیجه، تجربیات ما به جای اینکه ما را عاقل تر کند، ما را فریب می دهد.به عنوان یک مثال ملموس سازمانی، یک نتیجه خوب می تواند موجب شود که ما به یک استراتژی مشکوک بچسبیم و یک نتیجه بد باعث شود که ما یک استراتژی که ممکن است هنوز ارزشمند باشد را تغییر داده یا از آن صرفنظر کنیم در حالی که ممکن است آن نتیجه به دلیل عوامل دیگری رخ داده باشد.امره سویر و رابین هوگارت، نویسندگان این مقاله، معتقدند که ما می توانیم تصمیمات خود را بر اساس یک دیدگاه روشن تر نسبت به جهان بگیریم. اگر تنها بر نتایج تمرکز نکنیم، بلکه بر فرآیندهایی که منجر به آن نتایج می شوند تمرکز کنیم؛ از ضرر و زیان های قریب الوقوع درس بگیریم؛ اختلاف نظر و جستجو برای شواهد عدم تایید را تشویق کنیم؛ و دیدگاه خود را گسترش دهیم.نویسندگان در این مقاله، در یک جدول با عنوان «چرا یادگیری از تجربه ها پیچیده است؟»، برخی رفتارهای رایجی که باعث این مشکل می شوند را لیست کرده و برای هر کدام راهکارهایی ارائه کرده اند. برای مثال، ما «بر شواهدی تمرکز می کنیم که موید باورها و تصمیمات مان است»، در نتیجه آن، متوجه اشتباه خود نشده و به مسیرمان ادامه می دهیم.راهکار پیشنهادی برای این مورد این است که خود را وادار کنیم با دید انتقادی به موضوع نگاه کنیم یا با فرض اینکه تصمیم ما اشتباه بوده است، مصرانه به دنبال دلایل رد کننده آن باشیم.
#مقاله
👌🏻همین حالا عضو گروه بزرگان مدیریت شوید
👇🏻👇🏻
@BOZORGANEMODIRIAT
👆🏻👆🏻
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
♦️ هاروارد، پرطرفدارترین مجله مدیریتی دنیا
مجله کسب و کار هاروارد (Harvard Business Review یا به اختصار HBR)، یک مجله عمومی مدیریتی است که به صورت ماهنامه منتشر می شود. این نشریه که بیش از 90 سال از انتشار اولین نسخه آن می گذرد، در حال حاضر با تیراژی بیش از 250 هزار نسخه و با 11 زبان دنیا، پرطرفدارترین و معروف ترین نشریه مدیریتی جهان است.
-مقاله اول: رهبران به عنوان معماران تصمیم گیری
جان بشیرز و فرانسسکا گینو، که هر دو از اساتید دانشکده کسب و کار هاروارد هستند، در این مقاله با برشمردن برخی از انواع خطاهای تصمیم گیری افراد در سازمان ها، مانند «کم تخمین زدن زمان مورد نیاز برای انجام پروژه ها» و «نادیده گرفتن شواهد تضعیف کننده تصمیم ها»، توضیح می دهند که اغلب این موارد به دلیل خطاها و سوگیری های شناختی ما رخ می دهند.
نویسندگان مقاله معتقدند که دلیل این اشتباهات ساختار ذهنی افراد یا به اصطلاح «سیم کشی مغزی» آنهاست و تغییر این سیم کشی مغزی اگر غیرممکن نباشد، بسیار زمانبر و پرهزینه خواهد بود. آنها پیشنهاد می کنند به جای سرمایه گذاری پر خطر برای تغییر این ساختار ذهنی، به تغییر محیط تصمیم گیری افراد بپردازیم که امری کم هزینه تر و قابل کنترل تر است. در واقع آنها پیشنهاد می دهند که رهبران با تغییر و مدیریت محیط سازمان، در نقش معماران تصمیم گیری ظاهر شوند.
-چطور از معماری انتخاب برای بهبود تصمیم گیری استفاده کنیم؟
در تصمیم گیری ها، افراد بیش از حد بر غریزه و احساس، و خیلی کم بر تفکر منطقی تکیه می کنند. پیامد آن انتخاب های ضعیف و نتایج ضعیف است. مدیران می توانند اثرات سوگیری را کاهش داده و کارکنان و مشتریان را به گرفتن تصمیماتی که هم به نفع سازمان و هم به نفع خودشان است، ترغیب کنند. فرآیند اجرای این کار به شرح زیر است:
- درک اینکه تصمیمات چطور گرفته می شوند
- تعریف مشکل
- تشخیص علل اساسی
- طراحی راه حل
- امتحان راه حل
-انسان ها دو حالت پردازش اطلاعات و تصمیم گیری دارند:
سیستم 1: خودکار، غریزی و عاطفی است.
سیستم 2: آهسته، منطقی و فکری است.
اصولا نحوه تصمیم گیری افراد به دو صورت انجام می شود که به سیستم 1 و 2 معروف هستند. سیستم 1 مبتنی بر شهود است و سیستم 2 مبتنی بر تفکر و استدلال.
-ابزار اقتصاد رفتاری موثرتر هستند وقتی:
رفتار انسان در مرکز مشکل باشد.
-افراد برای بهترین منافع خود فعالیت نمی کنند:
مشکل می تواند به دقت تعریف شود.
برای تعیین اینکه آیا تصمیم گیری ضعیف نتیجه انگیزه ناکافی است یا سوگیری های شناختی، دو سوال بپرسید:
-آیا علت مشکل اقدام نکردن افراد است؟
آیا افراد اقدام می کنند، اما به روشی که خطاهای سیتماتیک را وارد روند تصمیم گیری می کنند؟
از یکی از این سه مرحله استفاده کنید:
- تفکر سیستم 1 را با معرفی تغییراتی که احساسات را بیدار می کنند، سوگیری ها را مهار می کنند، یا فرآیندها را ساده می کنند،تحریک کنید.
- تفکر سیستم 2 را با استفاده از ارزیابی های مشترک، ایجاد فرصت هایی برای تامل و تفکر، افزایش پاسخگویی و معرفی یادآورها و برنامه ریزی تشویق ها به کار بگیرید
- هر دو سیستم را با تنظیم پیش فرض ها و ایجاد تنظیمات خودکار کنار بگذارید.
-راه حل پیشنهادی برای اجتناب از اشتباهات پرهزینه را به دقت امتحان کنید.
یک نتیجه مورد هدف مشخص کنید که خاص و قابل اندازه گیری باشد. محدوده ای از راه حل های ممکن را شناسایی کرده و سپس بر روی یکی از آنها تمرکز کنید.
تغییر را به برخی از حوزه های سازمان (گروه تدبیر) و نه حوزه های دیگر (گروه کنترل) معرفی کنید.
هر کدام از مراحل فوق یا مثال ها و توضیحات زیادی در ادامه مقاله مطرح شده اند. به عنوان مثال برای اینکه متوجه شویم از کدام یک از سیستم های تصمیم گیری پیروی می کنیم، بخشی به نام «تفکر خود را امتحان کنید» ارائه شده است.
#مقاله
👇🏻👇🏻
@BOZORGANEMODIRIAT 💯Ⓜ️
👆🏻👆🏻
مجله کسب و کار هاروارد (Harvard Business Review یا به اختصار HBR)، یک مجله عمومی مدیریتی است که به صورت ماهنامه منتشر می شود. این نشریه که بیش از 90 سال از انتشار اولین نسخه آن می گذرد، در حال حاضر با تیراژی بیش از 250 هزار نسخه و با 11 زبان دنیا، پرطرفدارترین و معروف ترین نشریه مدیریتی جهان است.
-مقاله اول: رهبران به عنوان معماران تصمیم گیری
جان بشیرز و فرانسسکا گینو، که هر دو از اساتید دانشکده کسب و کار هاروارد هستند، در این مقاله با برشمردن برخی از انواع خطاهای تصمیم گیری افراد در سازمان ها، مانند «کم تخمین زدن زمان مورد نیاز برای انجام پروژه ها» و «نادیده گرفتن شواهد تضعیف کننده تصمیم ها»، توضیح می دهند که اغلب این موارد به دلیل خطاها و سوگیری های شناختی ما رخ می دهند.
نویسندگان مقاله معتقدند که دلیل این اشتباهات ساختار ذهنی افراد یا به اصطلاح «سیم کشی مغزی» آنهاست و تغییر این سیم کشی مغزی اگر غیرممکن نباشد، بسیار زمانبر و پرهزینه خواهد بود. آنها پیشنهاد می کنند به جای سرمایه گذاری پر خطر برای تغییر این ساختار ذهنی، به تغییر محیط تصمیم گیری افراد بپردازیم که امری کم هزینه تر و قابل کنترل تر است. در واقع آنها پیشنهاد می دهند که رهبران با تغییر و مدیریت محیط سازمان، در نقش معماران تصمیم گیری ظاهر شوند.
-چطور از معماری انتخاب برای بهبود تصمیم گیری استفاده کنیم؟
در تصمیم گیری ها، افراد بیش از حد بر غریزه و احساس، و خیلی کم بر تفکر منطقی تکیه می کنند. پیامد آن انتخاب های ضعیف و نتایج ضعیف است. مدیران می توانند اثرات سوگیری را کاهش داده و کارکنان و مشتریان را به گرفتن تصمیماتی که هم به نفع سازمان و هم به نفع خودشان است، ترغیب کنند. فرآیند اجرای این کار به شرح زیر است:
- درک اینکه تصمیمات چطور گرفته می شوند
- تعریف مشکل
- تشخیص علل اساسی
- طراحی راه حل
- امتحان راه حل
-انسان ها دو حالت پردازش اطلاعات و تصمیم گیری دارند:
سیستم 1: خودکار، غریزی و عاطفی است.
سیستم 2: آهسته، منطقی و فکری است.
اصولا نحوه تصمیم گیری افراد به دو صورت انجام می شود که به سیستم 1 و 2 معروف هستند. سیستم 1 مبتنی بر شهود است و سیستم 2 مبتنی بر تفکر و استدلال.
-ابزار اقتصاد رفتاری موثرتر هستند وقتی:
رفتار انسان در مرکز مشکل باشد.
-افراد برای بهترین منافع خود فعالیت نمی کنند:
مشکل می تواند به دقت تعریف شود.
برای تعیین اینکه آیا تصمیم گیری ضعیف نتیجه انگیزه ناکافی است یا سوگیری های شناختی، دو سوال بپرسید:
-آیا علت مشکل اقدام نکردن افراد است؟
آیا افراد اقدام می کنند، اما به روشی که خطاهای سیتماتیک را وارد روند تصمیم گیری می کنند؟
از یکی از این سه مرحله استفاده کنید:
- تفکر سیستم 1 را با معرفی تغییراتی که احساسات را بیدار می کنند، سوگیری ها را مهار می کنند، یا فرآیندها را ساده می کنند،تحریک کنید.
- تفکر سیستم 2 را با استفاده از ارزیابی های مشترک، ایجاد فرصت هایی برای تامل و تفکر، افزایش پاسخگویی و معرفی یادآورها و برنامه ریزی تشویق ها به کار بگیرید
- هر دو سیستم را با تنظیم پیش فرض ها و ایجاد تنظیمات خودکار کنار بگذارید.
-راه حل پیشنهادی برای اجتناب از اشتباهات پرهزینه را به دقت امتحان کنید.
یک نتیجه مورد هدف مشخص کنید که خاص و قابل اندازه گیری باشد. محدوده ای از راه حل های ممکن را شناسایی کرده و سپس بر روی یکی از آنها تمرکز کنید.
تغییر را به برخی از حوزه های سازمان (گروه تدبیر) و نه حوزه های دیگر (گروه کنترل) معرفی کنید.
هر کدام از مراحل فوق یا مثال ها و توضیحات زیادی در ادامه مقاله مطرح شده اند. به عنوان مثال برای اینکه متوجه شویم از کدام یک از سیستم های تصمیم گیری پیروی می کنیم، بخشی به نام «تفکر خود را امتحان کنید» ارائه شده است.
#مقاله
👇🏻👇🏻
@BOZORGANEMODIRIAT 💯Ⓜ️
👆🏻👆🏻
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (Marjan Janghorban)
بازاریابی هیجانی، پارادایمی جدید در دنیای پست مدرن 🎯🎯
👆👆👆
در فایل پی دی اف ملاحظه بفرمایید
👆👆👆
#مقاله
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
👆👆👆
در فایل پی دی اف ملاحظه بفرمایید
👆👆👆
#مقاله
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️
روانشناسی رفتار مصرف کننده در دوران رکود ⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️✅✅
شیوه بخش بندی بازار که قبل از رکود اقتصادی به کار می رفت، ناکارآمد است. بیشتر شرکت ها باید دوباره به میان مردم رفته و با صحبت با مشتریان، نگرش بخش بندی را بازسازی کنند. ما شناسایی چهار گروه مصرف کننده در دوران رکود را انجام دادیم.
گروه اول گروهی هستند با نام
1. Slam on the brakes
(گروه متوقف شده)
این گروه، مصرف کنندگانی هستند که حقیقتا زندگیشان در اثر رکود ویران شده است. افرادی که بیکار شده اند و یا کسانی را میشناسند که شغل خود را از دست داده اند. و یا به علت فروپاشی قیمت ها، پول زیادی را از دست داده اند. به طور کلی این گروه در دوران رکود، هیچ کار خاصی به جز تهیه مایحتاج ضروری (غذا، نان، خمیردندان و...) انجام نمی دهند. آنها سایر خریدها را به تعویق می اندازند.
دومین گروه، گروهی هستند با نام
2. Pained but patient
(گروه آسیب دیده ی مقاوم)
آنها هم مشکلاتی دارند. آنها هم مثل دیگران ضرر مالی کرده اند. اما خوش بینی آنها در بلندمدت این است که در انتهای تونل نوری را مشاهده کنند. آنها بزرگترین بخش را تشکیل می دهند و در بلندمدت در اثر فشار اقتصادی به گروه اول ممکن است تبدیل شوند.
سومین گروه، گروهی هستند به نام
3. Live for today
(گروه برای امروز زندگی کن)
این گروه بیشتر شامل جوانان شهرنشین است. آنها پس انداز زیادی نداشته. بنابراین در دوره رکود، ضرر زیادی هم نکرده اند. آنها مجردند و همچنان به همان روش زندگی مال خود را ادامه داده و تا زمانی که بیکار نشوند، همچنان رفتار مصرفی خود را در واکنش به رکود، تعدیل نمی کنند. که در این صورت رفتارشان به صورت ناگهانی تغییر خواهد کرد.
گروه آخر را به این نام خطاب می کنیم
4. Comfortably well-off
(گروه آسوده خاطر)
افرادی هستند که به اندازه کافی پشت گرمی مالی دارند و در دوره رکود، از آن به عنوان جایگزین بهره مند می شوند. ممکن است آنقدر خوش شانس بوده اند که در زمان کم شدن ارزش پول در بازار، سرمایه گذاری کلان انجام نداده اند و در نتیجه رویه عادی زندگی خودشان را ادامه داده اند. ولی در عین حال، تظاهر به آسودگی نیز نمی کنند.
4 گروهی که مرور شدند، بسیار مهم هستند. بازاریاب ها را قادر می سازد تا درک بهتری داشته و بدانند که چگونه می توان در این دوره رکود، در مقابل مصرف کنندگان و روانشناسی آنها واکنش نشان دهند. صرفنظر از اینکه در کدام گروه قرار بگیرید، چهار طبقه کالایی در دوران رکود وجود دارد:
1.Essentials ضروریات
گروه دوم ( گروه آسیب دیده ی مقاوم) به این طبقه ی کالایی بیشتر توجه می کند. کالاهایی مانند مواد خوراکی، خمیر دندان و چیزهایی که مصرف آنها هیچگاه ترک نمی شوند را شامل می شود. همچنین به دنبال صرفه جویی در مصرف و مخارج هستند و ممکن است که به دنبال مصرف کالاهای ارزان تر بروند. بنابراین کالاهای برند ممکن است اینجا به کار نیاید.
2.Treats تغییر رفتاری
برای روشن شدن موضوع، بستنی معروف (هاگنداز) را در نظر بگیرید. گروه آسیب دیده ی مقاوم، تصمیم میگیرد خودش را به مصرف کمتر هاگنداز عادت دهد. بدین گونه که با مقدار کمتری خرید کند و یا تعداد دفعات خرید را کاهش دهد.
3. Postponablesبه تعویق انداختنی ها
شامل کالاهای با دوام مانند خودرو و ماشین لباسشویی می شود. برای مثال، گروه آسیب دیده ی مقاوم ممکن است اینگونه فکر کند که درصورت خراب شدن ماشین لباسشویی، آیا بهتر است ماشین لباسشویی جدید بخرم و یا همین را تعمیر کنم. قبل از دوره رکود، مصرف کنندگان آسیب دیده ی مقاوم ممکن بود بگویند: من یک ماشین لباسشویی جدید میخرم. اما الان دنبال صرفه جویی ببشتر است.
4. Expendables کالاهای گران غیرضروری
برای مثال اگر تصور کنیم گروه آسیب دیده ی مقاوم 2 بار در سال با خانواده به مسافرت میروند، می توان انتظار داشت که یکی از آنها حذف شود و به عبارتی دیگر، آنها به عنوان یک خانواده، توان مالی و نیاز به دو مسافرت خانوادگی در یک سال را ندارند. بنابراین از یکی از آنها چشم پوشی می کنند.
پروفسور جان کوئلچ
استاد رشته مدیریت بازرگانی- مدرسه بازرگانی هاروارد
#مقاله 102
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌺
شیوه بخش بندی بازار که قبل از رکود اقتصادی به کار می رفت، ناکارآمد است. بیشتر شرکت ها باید دوباره به میان مردم رفته و با صحبت با مشتریان، نگرش بخش بندی را بازسازی کنند. ما شناسایی چهار گروه مصرف کننده در دوران رکود را انجام دادیم.
گروه اول گروهی هستند با نام
1. Slam on the brakes
(گروه متوقف شده)
این گروه، مصرف کنندگانی هستند که حقیقتا زندگیشان در اثر رکود ویران شده است. افرادی که بیکار شده اند و یا کسانی را میشناسند که شغل خود را از دست داده اند. و یا به علت فروپاشی قیمت ها، پول زیادی را از دست داده اند. به طور کلی این گروه در دوران رکود، هیچ کار خاصی به جز تهیه مایحتاج ضروری (غذا، نان، خمیردندان و...) انجام نمی دهند. آنها سایر خریدها را به تعویق می اندازند.
دومین گروه، گروهی هستند با نام
2. Pained but patient
(گروه آسیب دیده ی مقاوم)
آنها هم مشکلاتی دارند. آنها هم مثل دیگران ضرر مالی کرده اند. اما خوش بینی آنها در بلندمدت این است که در انتهای تونل نوری را مشاهده کنند. آنها بزرگترین بخش را تشکیل می دهند و در بلندمدت در اثر فشار اقتصادی به گروه اول ممکن است تبدیل شوند.
سومین گروه، گروهی هستند به نام
3. Live for today
(گروه برای امروز زندگی کن)
این گروه بیشتر شامل جوانان شهرنشین است. آنها پس انداز زیادی نداشته. بنابراین در دوره رکود، ضرر زیادی هم نکرده اند. آنها مجردند و همچنان به همان روش زندگی مال خود را ادامه داده و تا زمانی که بیکار نشوند، همچنان رفتار مصرفی خود را در واکنش به رکود، تعدیل نمی کنند. که در این صورت رفتارشان به صورت ناگهانی تغییر خواهد کرد.
گروه آخر را به این نام خطاب می کنیم
4. Comfortably well-off
(گروه آسوده خاطر)
افرادی هستند که به اندازه کافی پشت گرمی مالی دارند و در دوره رکود، از آن به عنوان جایگزین بهره مند می شوند. ممکن است آنقدر خوش شانس بوده اند که در زمان کم شدن ارزش پول در بازار، سرمایه گذاری کلان انجام نداده اند و در نتیجه رویه عادی زندگی خودشان را ادامه داده اند. ولی در عین حال، تظاهر به آسودگی نیز نمی کنند.
4 گروهی که مرور شدند، بسیار مهم هستند. بازاریاب ها را قادر می سازد تا درک بهتری داشته و بدانند که چگونه می توان در این دوره رکود، در مقابل مصرف کنندگان و روانشناسی آنها واکنش نشان دهند. صرفنظر از اینکه در کدام گروه قرار بگیرید، چهار طبقه کالایی در دوران رکود وجود دارد:
1.Essentials ضروریات
گروه دوم ( گروه آسیب دیده ی مقاوم) به این طبقه ی کالایی بیشتر توجه می کند. کالاهایی مانند مواد خوراکی، خمیر دندان و چیزهایی که مصرف آنها هیچگاه ترک نمی شوند را شامل می شود. همچنین به دنبال صرفه جویی در مصرف و مخارج هستند و ممکن است که به دنبال مصرف کالاهای ارزان تر بروند. بنابراین کالاهای برند ممکن است اینجا به کار نیاید.
2.Treats تغییر رفتاری
برای روشن شدن موضوع، بستنی معروف (هاگنداز) را در نظر بگیرید. گروه آسیب دیده ی مقاوم، تصمیم میگیرد خودش را به مصرف کمتر هاگنداز عادت دهد. بدین گونه که با مقدار کمتری خرید کند و یا تعداد دفعات خرید را کاهش دهد.
3. Postponablesبه تعویق انداختنی ها
شامل کالاهای با دوام مانند خودرو و ماشین لباسشویی می شود. برای مثال، گروه آسیب دیده ی مقاوم ممکن است اینگونه فکر کند که درصورت خراب شدن ماشین لباسشویی، آیا بهتر است ماشین لباسشویی جدید بخرم و یا همین را تعمیر کنم. قبل از دوره رکود، مصرف کنندگان آسیب دیده ی مقاوم ممکن بود بگویند: من یک ماشین لباسشویی جدید میخرم. اما الان دنبال صرفه جویی ببشتر است.
4. Expendables کالاهای گران غیرضروری
برای مثال اگر تصور کنیم گروه آسیب دیده ی مقاوم 2 بار در سال با خانواده به مسافرت میروند، می توان انتظار داشت که یکی از آنها حذف شود و به عبارتی دیگر، آنها به عنوان یک خانواده، توان مالی و نیاز به دو مسافرت خانوادگی در یک سال را ندارند. بنابراین از یکی از آنها چشم پوشی می کنند.
پروفسور جان کوئلچ
استاد رشته مدیریت بازرگانی- مدرسه بازرگانی هاروارد
#مقاله 102
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌺
هشت اشتباه رایجی که به سرعت ارزش برند وکسب وکار را نابود می سازد - #مقاله http://bozorganemodiriat.blog.ir/1397/04/25/brand-business-mistake
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (گروه بزرگان مدیریت)
ریشه برند شما چند سانتیمتر است؟ - لطفا بدون فیلتر شکن وارد لینک مورد نظر شوید - #مقاله http://janghorban.com/brand-tree-columnist/
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (گروه بزرگان مدیریت)
به حواس پنج گانه برند خود توجه کنید - #مقاله http://janghorban.com/sensory-brandinng-marjanjanghorban/
۱۰ نکته حیاتی برای یک طرح بازاریابی در ۲۰18 که حتما باید بدانید - #مقاله http://bozorganemodiriat.blog.ir/1397/05/11/marketing-plan-2018
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
♦️ هاروارد، پرطرفدارترین مجله مدیریتی دنیا
مجله کسب و کار هاروارد (Harvard Business Review یا به اختصار HBR)، یک مجله عمومی مدیریتی است که به صورت ماهنامه منتشر می شود. این نشریه که بیش از 90 سال از انتشار اولین نسخه آن می گذرد، در حال حاضر با تیراژی بیش از 250 هزار نسخه و با 11 زبان دنیا، پرطرفدارترین و معروف ترین نشریه مدیریتی جهان است.
-مقاله اول: رهبران به عنوان معماران تصمیم گیری
جان بشیرز و فرانسسکا گینو، که هر دو از اساتید دانشکده کسب و کار هاروارد هستند، در این مقاله با برشمردن برخی از انواع خطاهای تصمیم گیری افراد در سازمان ها، مانند «کم تخمین زدن زمان مورد نیاز برای انجام پروژه ها» و «نادیده گرفتن شواهد تضعیف کننده تصمیم ها»، توضیح می دهند که اغلب این موارد به دلیل خطاها و سوگیری های شناختی ما رخ می دهند.
نویسندگان مقاله معتقدند که دلیل این اشتباهات ساختار ذهنی افراد یا به اصطلاح «سیم کشی مغزی» آنهاست و تغییر این سیم کشی مغزی اگر غیرممکن نباشد، بسیار زمانبر و پرهزینه خواهد بود. آنها پیشنهاد می کنند به جای سرمایه گذاری پر خطر برای تغییر این ساختار ذهنی، به تغییر محیط تصمیم گیری افراد بپردازیم که امری کم هزینه تر و قابل کنترل تر است. در واقع آنها پیشنهاد می دهند که رهبران با تغییر و مدیریت محیط سازمان، در نقش معماران تصمیم گیری ظاهر شوند.
-چطور از معماری انتخاب برای بهبود تصمیم گیری استفاده کنیم؟
در تصمیم گیری ها، افراد بیش از حد بر غریزه و احساس، و خیلی کم بر تفکر منطقی تکیه می کنند. پیامد آن انتخاب های ضعیف و نتایج ضعیف است. مدیران می توانند اثرات سوگیری را کاهش داده و کارکنان و مشتریان را به گرفتن تصمیماتی که هم به نفع سازمان و هم به نفع خودشان است، ترغیب کنند. فرآیند اجرای این کار به شرح زیر است:
- درک اینکه تصمیمات چطور گرفته می شوند
- تعریف مشکل
- تشخیص علل اساسی
- طراحی راه حل
- امتحان راه حل
-انسان ها دو حالت پردازش اطلاعات و تصمیم گیری دارند:
سیستم 1: خودکار، غریزی و عاطفی است.
سیستم 2: آهسته، منطقی و فکری است.
اصولا نحوه تصمیم گیری افراد به دو صورت انجام می شود که به سیستم 1 و 2 معروف هستند. سیستم 1 مبتنی بر شهود است و سیستم 2 مبتنی بر تفکر و استدلال.
-ابزار اقتصاد رفتاری موثرتر هستند وقتی:
رفتار انسان در مرکز مشکل باشد.
-افراد برای بهترین منافع خود فعالیت نمی کنند:
مشکل می تواند به دقت تعریف شود.
برای تعیین اینکه آیا تصمیم گیری ضعیف نتیجه انگیزه ناکافی است یا سوگیری های شناختی، دو سوال بپرسید:
-آیا علت مشکل اقدام نکردن افراد است؟
آیا افراد اقدام می کنند، اما به روشی که خطاهای سیتماتیک را وارد روند تصمیم گیری می کنند؟
از یکی از این سه مرحله استفاده کنید:
- تفکر سیستم 1 را با معرفی تغییراتی که احساسات را بیدار می کنند، سوگیری ها را مهار می کنند، یا فرآیندها را ساده می کنند،تحریک کنید.
- تفکر سیستم 2 را با استفاده از ارزیابی های مشترک، ایجاد فرصت هایی برای تامل و تفکر، افزایش پاسخگویی و معرفی یادآورها و برنامه ریزی تشویق ها به کار بگیرید
- هر دو سیستم را با تنظیم پیش فرض ها و ایجاد تنظیمات خودکار کنار بگذارید.
-راه حل پیشنهادی برای اجتناب از اشتباهات پرهزینه را به دقت امتحان کنید.
یک نتیجه مورد هدف مشخص کنید که خاص و قابل اندازه گیری باشد. محدوده ای از راه حل های ممکن را شناسایی کرده و سپس بر روی یکی از آنها تمرکز کنید.
تغییر را به برخی از حوزه های سازمان (گروه تدبیر) و نه حوزه های دیگر (گروه کنترل) معرفی کنید.
هر کدام از مراحل فوق یا مثال ها و توضیحات زیادی در ادامه مقاله مطرح شده اند. به عنوان مثال برای اینکه متوجه شویم از کدام یک از سیستم های تصمیم گیری پیروی می کنیم، بخشی به نام «تفکر خود را امتحان کنید» ارائه شده است.
#مقاله
👇🏻👇🏻
@BOZORGANEMODIRIAT 💯Ⓜ️
👆🏻👆🏻
مجله کسب و کار هاروارد (Harvard Business Review یا به اختصار HBR)، یک مجله عمومی مدیریتی است که به صورت ماهنامه منتشر می شود. این نشریه که بیش از 90 سال از انتشار اولین نسخه آن می گذرد، در حال حاضر با تیراژی بیش از 250 هزار نسخه و با 11 زبان دنیا، پرطرفدارترین و معروف ترین نشریه مدیریتی جهان است.
-مقاله اول: رهبران به عنوان معماران تصمیم گیری
جان بشیرز و فرانسسکا گینو، که هر دو از اساتید دانشکده کسب و کار هاروارد هستند، در این مقاله با برشمردن برخی از انواع خطاهای تصمیم گیری افراد در سازمان ها، مانند «کم تخمین زدن زمان مورد نیاز برای انجام پروژه ها» و «نادیده گرفتن شواهد تضعیف کننده تصمیم ها»، توضیح می دهند که اغلب این موارد به دلیل خطاها و سوگیری های شناختی ما رخ می دهند.
نویسندگان مقاله معتقدند که دلیل این اشتباهات ساختار ذهنی افراد یا به اصطلاح «سیم کشی مغزی» آنهاست و تغییر این سیم کشی مغزی اگر غیرممکن نباشد، بسیار زمانبر و پرهزینه خواهد بود. آنها پیشنهاد می کنند به جای سرمایه گذاری پر خطر برای تغییر این ساختار ذهنی، به تغییر محیط تصمیم گیری افراد بپردازیم که امری کم هزینه تر و قابل کنترل تر است. در واقع آنها پیشنهاد می دهند که رهبران با تغییر و مدیریت محیط سازمان، در نقش معماران تصمیم گیری ظاهر شوند.
-چطور از معماری انتخاب برای بهبود تصمیم گیری استفاده کنیم؟
در تصمیم گیری ها، افراد بیش از حد بر غریزه و احساس، و خیلی کم بر تفکر منطقی تکیه می کنند. پیامد آن انتخاب های ضعیف و نتایج ضعیف است. مدیران می توانند اثرات سوگیری را کاهش داده و کارکنان و مشتریان را به گرفتن تصمیماتی که هم به نفع سازمان و هم به نفع خودشان است، ترغیب کنند. فرآیند اجرای این کار به شرح زیر است:
- درک اینکه تصمیمات چطور گرفته می شوند
- تعریف مشکل
- تشخیص علل اساسی
- طراحی راه حل
- امتحان راه حل
-انسان ها دو حالت پردازش اطلاعات و تصمیم گیری دارند:
سیستم 1: خودکار، غریزی و عاطفی است.
سیستم 2: آهسته، منطقی و فکری است.
اصولا نحوه تصمیم گیری افراد به دو صورت انجام می شود که به سیستم 1 و 2 معروف هستند. سیستم 1 مبتنی بر شهود است و سیستم 2 مبتنی بر تفکر و استدلال.
-ابزار اقتصاد رفتاری موثرتر هستند وقتی:
رفتار انسان در مرکز مشکل باشد.
-افراد برای بهترین منافع خود فعالیت نمی کنند:
مشکل می تواند به دقت تعریف شود.
برای تعیین اینکه آیا تصمیم گیری ضعیف نتیجه انگیزه ناکافی است یا سوگیری های شناختی، دو سوال بپرسید:
-آیا علت مشکل اقدام نکردن افراد است؟
آیا افراد اقدام می کنند، اما به روشی که خطاهای سیتماتیک را وارد روند تصمیم گیری می کنند؟
از یکی از این سه مرحله استفاده کنید:
- تفکر سیستم 1 را با معرفی تغییراتی که احساسات را بیدار می کنند، سوگیری ها را مهار می کنند، یا فرآیندها را ساده می کنند،تحریک کنید.
- تفکر سیستم 2 را با استفاده از ارزیابی های مشترک، ایجاد فرصت هایی برای تامل و تفکر، افزایش پاسخگویی و معرفی یادآورها و برنامه ریزی تشویق ها به کار بگیرید
- هر دو سیستم را با تنظیم پیش فرض ها و ایجاد تنظیمات خودکار کنار بگذارید.
-راه حل پیشنهادی برای اجتناب از اشتباهات پرهزینه را به دقت امتحان کنید.
یک نتیجه مورد هدف مشخص کنید که خاص و قابل اندازه گیری باشد. محدوده ای از راه حل های ممکن را شناسایی کرده و سپس بر روی یکی از آنها تمرکز کنید.
تغییر را به برخی از حوزه های سازمان (گروه تدبیر) و نه حوزه های دیگر (گروه کنترل) معرفی کنید.
هر کدام از مراحل فوق یا مثال ها و توضیحات زیادی در ادامه مقاله مطرح شده اند. به عنوان مثال برای اینکه متوجه شویم از کدام یک از سیستم های تصمیم گیری پیروی می کنیم، بخشی به نام «تفکر خود را امتحان کنید» ارائه شده است.
#مقاله
👇🏻👇🏻
@BOZORGANEMODIRIAT 💯Ⓜ️
👆🏻👆🏻
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️
#مقاله بزرگترین مشکل اجرایی برنامه های بازاریابی و فروش در شرکتهای ایرانی Ⓜ️ @BOZORGANEMODIRIAT
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (Marjan Janghorban)
فرآیند تحقیقات بازاریابی - #مقاله http://bozorganemodiriat.blog.ir/1397/07/12/marketing-research-plan
آموزش بوم مدل کسب و کار و نحوه تکمیل آن - #مقاله http://bozorganemodiriat.blog.ir/1397/07/28/ آموزش-بوم-مدل-کسب-و-کار