🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
▪️ اسماء الله الحسني، صفاتى براى الله يا نام بتهاى عرب؟ #قسمت_يازدهم ٩) نام #القدیر در اسماء الحسنی: #دکتر_جواد_علی در در ادامه اين بحث و در صفحه ٧٣٣ کتاب نامبرده می گوید: صفت"ود" برای الهه "ال هن" يا "الهن" در برخی نوشته ها ذکر شده است. در یکی از نصوص،…
▪️ اسماء الله الحسني، صفاتى براى الله يا نام بتهاى عرب؟
#قسمت_دوازدهم
▪️ سیر تکاملی الله درمیان اعراب:
#الله اسمی است که اعراب و آرامی ها آن را مورد استفاده قرار می دادند.بت پرستان عرب الله را به شکلی می پرستیدند که رمزی از الهه ماه بود و این امر در حفاری ها و آثار آنان وجود داشته است که این الهه ماه گونه با خورشید ازدواج کرد و حاصل ازدواج او دختران او یعنی ستارگان می باشند.
الله دختر بزرگش را #اللاه یا #اللات نامید که مونث از الله است.
اسم عبری #أیلوهیم شبیه اللهم است و یهود عرب این کلمه را بکار می بردند. تنها وجه اشتراک بین تورات و انجیل و قرآن اسم "رب" است که معنی لغوی آن سید است و زمانی که به انگلیسی ترجمه می کنیم این کلمه تبدیل می شود به: Lord.
به نظر می رسد علامت ماه و ستاره به عنوان نماد جهان اسلام باید ربطی به این داستان داشته باشد و این نماد در مقابل نماد صلیب عیسوی ها و ستاره داوود یهودیان است.
در پایان طبق وعده ای که داده بودم سعی می شود مباحث مورد نظر در هر دو دیدگاه اهل سنت و شیعه با هم بررسی شود. چیزی که به نظر می رسد البته در ظاهر امر این است که شیعه و اهل سنت راجع اسماء الحسنی با یکدیگر اختلافی ندارند و این به اصطلاح اسماء الحسنی در ماه رمضان از تلویزیون ایران نیز پخش می شود. اما شیعه در روایات خود دو کلمه "آه" و "رمضان" را هم جزء اسماء الحسنی می دانند.این قول شیعه در دو حدیث بدین صورت بیان شده است:
١) حدثنا أبو عبد الله الحسين بن أحمد العلوي ، قال : حدثنا محمد بن همام ، عن علي ابن الحسين ، قال : حدثني جعفر بن يحيى الخزاعي ، عن أبي إسحاق الخزاعي ، عن أبيه ، قال : دخلت مع أبي عبد الله عليهالسلام على بعض مواليه يعوده فرأيت الرجل يكثر من قول « آه »فقلت له : يا أخي أذكر ربك واستغث به فقال أبو عبد الله : إن « آه » اسم من أسماء الله عزوجل فمن قال : « آه » فقد استغاث بالله تبارك وتعالى.
#منبع : معاني الأخبار نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : ١ صفحه : ٣٥٤
#ترجمه:
امام صادق ظاهراً با يكي از صحابه رفتند به عيادت يك بيماري آن بيمار در اثر شدّت بيماري آه ميكشيد آن كسي كه در خدمت حضرت بود به اين بيمار گفت چرا آه ميكشي بگو يا الله،
امام صادق گفت:
"آه اسمی از أسماء الله تعالي است" پس کسی که «آه» بگوید به درگاه خدا تمنا نموده است.
ادامه دارد.....
@bozoonhigz
#قسمت_دوازدهم
▪️ سیر تکاملی الله درمیان اعراب:
#الله اسمی است که اعراب و آرامی ها آن را مورد استفاده قرار می دادند.بت پرستان عرب الله را به شکلی می پرستیدند که رمزی از الهه ماه بود و این امر در حفاری ها و آثار آنان وجود داشته است که این الهه ماه گونه با خورشید ازدواج کرد و حاصل ازدواج او دختران او یعنی ستارگان می باشند.
الله دختر بزرگش را #اللاه یا #اللات نامید که مونث از الله است.
اسم عبری #أیلوهیم شبیه اللهم است و یهود عرب این کلمه را بکار می بردند. تنها وجه اشتراک بین تورات و انجیل و قرآن اسم "رب" است که معنی لغوی آن سید است و زمانی که به انگلیسی ترجمه می کنیم این کلمه تبدیل می شود به: Lord.
به نظر می رسد علامت ماه و ستاره به عنوان نماد جهان اسلام باید ربطی به این داستان داشته باشد و این نماد در مقابل نماد صلیب عیسوی ها و ستاره داوود یهودیان است.
در پایان طبق وعده ای که داده بودم سعی می شود مباحث مورد نظر در هر دو دیدگاه اهل سنت و شیعه با هم بررسی شود. چیزی که به نظر می رسد البته در ظاهر امر این است که شیعه و اهل سنت راجع اسماء الحسنی با یکدیگر اختلافی ندارند و این به اصطلاح اسماء الحسنی در ماه رمضان از تلویزیون ایران نیز پخش می شود. اما شیعه در روایات خود دو کلمه "آه" و "رمضان" را هم جزء اسماء الحسنی می دانند.این قول شیعه در دو حدیث بدین صورت بیان شده است:
١) حدثنا أبو عبد الله الحسين بن أحمد العلوي ، قال : حدثنا محمد بن همام ، عن علي ابن الحسين ، قال : حدثني جعفر بن يحيى الخزاعي ، عن أبي إسحاق الخزاعي ، عن أبيه ، قال : دخلت مع أبي عبد الله عليهالسلام على بعض مواليه يعوده فرأيت الرجل يكثر من قول « آه »فقلت له : يا أخي أذكر ربك واستغث به فقال أبو عبد الله : إن « آه » اسم من أسماء الله عزوجل فمن قال : « آه » فقد استغاث بالله تبارك وتعالى.
#منبع : معاني الأخبار نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : ١ صفحه : ٣٥٤
#ترجمه:
امام صادق ظاهراً با يكي از صحابه رفتند به عيادت يك بيماري آن بيمار در اثر شدّت بيماري آه ميكشيد آن كسي كه در خدمت حضرت بود به اين بيمار گفت چرا آه ميكشي بگو يا الله،
امام صادق گفت:
"آه اسمی از أسماء الله تعالي است" پس کسی که «آه» بگوید به درگاه خدا تمنا نموده است.
ادامه دارد.....
@bozoonhigz
●عاقبت کسی که اسلام را کنار بگذارد.
#قسمت_دوازدهم
#ارتداد
#متن_عربی : ۲۱- علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله عليه السلام أنه سأل عمن شتم رسول الله صلى الله عليه وآله فقال: يقتله الأدنى فالأدنى قبل أن يرفعه إلى الامام.
#منبع : الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۷ صفحه : ۲۵۹
#ترجمه : از امام صادق پرسیده شد که کسی که به پیامبر اسلام ناسزا بگوید، چه حکمی دارد؟ امام صادق گفت : باید پیش از آن که او را محضر امام(قاضی)ببرند، افراد به ترتیب نزدیک بودن، او را به قتل برسانند.
⚡️این روایت کاملا صحیح است، چنانچه آیت الله خویی در مورد این روایت مینویسد که این حدیث، صحیح است.
#منبع : مباني تكملة المنهاج نویسنده : الخوئي، السيد أبوالقاسم جلد : ۱ صفحه : ۲۶۴
⚡️این حدیث صحیح خود دلیلیست واضح بر بی منطقی و فاسد بودن دین اسلام که در آن هر کس کوچکترین موضعی علیه پیامبر اسلام بگیرد، توسط اسلامگرایان به جرم ناسزاگویی کشته میشود.
ادامه دارد...
@bozoonhigz
#قسمت_دوازدهم
#ارتداد
#متن_عربی : ۲۱- علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله عليه السلام أنه سأل عمن شتم رسول الله صلى الله عليه وآله فقال: يقتله الأدنى فالأدنى قبل أن يرفعه إلى الامام.
#منبع : الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۷ صفحه : ۲۵۹
#ترجمه : از امام صادق پرسیده شد که کسی که به پیامبر اسلام ناسزا بگوید، چه حکمی دارد؟ امام صادق گفت : باید پیش از آن که او را محضر امام(قاضی)ببرند، افراد به ترتیب نزدیک بودن، او را به قتل برسانند.
⚡️این روایت کاملا صحیح است، چنانچه آیت الله خویی در مورد این روایت مینویسد که این حدیث، صحیح است.
#منبع : مباني تكملة المنهاج نویسنده : الخوئي، السيد أبوالقاسم جلد : ۱ صفحه : ۲۶۴
⚡️این حدیث صحیح خود دلیلیست واضح بر بی منطقی و فاسد بودن دین اسلام که در آن هر کس کوچکترین موضعی علیه پیامبر اسلام بگیرد، توسط اسلامگرایان به جرم ناسزاگویی کشته میشود.
ادامه دارد...
@bozoonhigz
🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟ #قسمت_يازدهم برخی می گویند هرکجا که قرآن دستور قتل كافران را داده به دلیل دفاع از اسلام بوده و اسلام به ذات خود ستیزه جو نیست. به آیه ٥ #سوره_توبه توجه کنید: پس چون ماههای حرام ذيقعده، ذيحجه، محرم و رجب تمام شد آنگاه مشركات را…
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟
#قسمت_دوازدهم
٣٣) به آیه ١٢ #سوره_مجادله توجه کنید: ای کسانی که ایمان آورده اید هرگاه با پیامبر گفتگوی محرمانه می کنید پیش از گفتگوی محرمانه خود صدقه اى تقديم بداريد این کار برای شما بهتر و پاکیزه تر است و اگر چیزی نیافتید بدانید که خدا آمرزنده مهربان است.
٣٤) در آیه بعدی می گوید: آیا ترسیدید که پیش از گفتگوی محرمانه خود صدقه هایی تقدیم دارید؟ و چون نكرديد و خدا هم بر شما بخشود شود پس نماز را برپا دارید و زکات را بدهید و از خدا و پیامبر او فرمان بريد و خدا به آنچه می کنید آگاه است می بینید چگونه محمد با نزول آیه ای در صدد استثمار مردم بر می آید؟
اما مثل این که چون کسی به حرف او گوش نمی کند در حکم خود تخفیف می دهد. اگر این حرفها حرف خداست این چندمین دفعه است که خدایی که بر همه چیز داناست تغییر عقیده می دهد؟
٣٥) اگر آیه ٤ #سوره_ابراهیم را خوانده باشید، می فهمید که #محمد یک پیامبر جهانی نیست و دین اسلام را هم برای عربها (مردم هم زبانش) آورده است. چرا که در این آیه می خوانیم: و ما هیچ پیامبری را در میان هيچ فومی نفرستادیم جز به زبان آن قوم تا بر آنها [حرفهای خدا را بیان کند و حجت بر آنان تمام شود پس خداوند هرکه را بخواهد هدایت می کند و هرکه را بخواهد بیراه می گذارد.
حتما تا به حال شنیده اید که پیامبر به علت عصمت ذاتی هیچ گاه به گناه آلوده نمی شود و به اصطلاح #معصوم است(البته همه مسلمانان اين اعتقاد را قبول ندارند ولى شيعه ها به آن اصرار دارند).
اما فکر نمی کنم تا به حال به آیات نخست #سوره_فتح توجه کرده باشید. در آیه ی اول و بخشی از آیه دوم این سوره آمده است که:
ما تو را به فتحی آشکار در دنیا پیروز می گردانیم تا از گناه گذشته و آینده ی تو درگذريم با توجه به این آیه حتما محمد در گذشته گناه کرده و در آینده نیز گناه خواهد کرد که #الله می خواهد به وسیله ی این آیه از گناه او درگذرد. مفسران در مورد این آیه می گویند منظور از گناه پیغمبر، گناه او بود به عقیده مشرکان که دعوت محمد را به توحید گناهی بزرگ می دانستند. اما چه لزومی داشت که الله با پیامبرش از زبان مشركان سخن بگوید؟
اگر هم از زبان مشرکان این آیه را گفته، پس منظور از گناه آینده چه بوده است؟
مگر الله با کافران در مورد گناه بودن دعوت محمد به توحید هم عقیده بوده که حال او بخواهد از گناه او درگذرد؟
ادامه دارد ....
@bozoonhigz
#قسمت_دوازدهم
٣٣) به آیه ١٢ #سوره_مجادله توجه کنید: ای کسانی که ایمان آورده اید هرگاه با پیامبر گفتگوی محرمانه می کنید پیش از گفتگوی محرمانه خود صدقه اى تقديم بداريد این کار برای شما بهتر و پاکیزه تر است و اگر چیزی نیافتید بدانید که خدا آمرزنده مهربان است.
٣٤) در آیه بعدی می گوید: آیا ترسیدید که پیش از گفتگوی محرمانه خود صدقه هایی تقدیم دارید؟ و چون نكرديد و خدا هم بر شما بخشود شود پس نماز را برپا دارید و زکات را بدهید و از خدا و پیامبر او فرمان بريد و خدا به آنچه می کنید آگاه است می بینید چگونه محمد با نزول آیه ای در صدد استثمار مردم بر می آید؟
اما مثل این که چون کسی به حرف او گوش نمی کند در حکم خود تخفیف می دهد. اگر این حرفها حرف خداست این چندمین دفعه است که خدایی که بر همه چیز داناست تغییر عقیده می دهد؟
٣٥) اگر آیه ٤ #سوره_ابراهیم را خوانده باشید، می فهمید که #محمد یک پیامبر جهانی نیست و دین اسلام را هم برای عربها (مردم هم زبانش) آورده است. چرا که در این آیه می خوانیم: و ما هیچ پیامبری را در میان هيچ فومی نفرستادیم جز به زبان آن قوم تا بر آنها [حرفهای خدا را بیان کند و حجت بر آنان تمام شود پس خداوند هرکه را بخواهد هدایت می کند و هرکه را بخواهد بیراه می گذارد.
حتما تا به حال شنیده اید که پیامبر به علت عصمت ذاتی هیچ گاه به گناه آلوده نمی شود و به اصطلاح #معصوم است(البته همه مسلمانان اين اعتقاد را قبول ندارند ولى شيعه ها به آن اصرار دارند).
اما فکر نمی کنم تا به حال به آیات نخست #سوره_فتح توجه کرده باشید. در آیه ی اول و بخشی از آیه دوم این سوره آمده است که:
ما تو را به فتحی آشکار در دنیا پیروز می گردانیم تا از گناه گذشته و آینده ی تو درگذريم با توجه به این آیه حتما محمد در گذشته گناه کرده و در آینده نیز گناه خواهد کرد که #الله می خواهد به وسیله ی این آیه از گناه او درگذرد. مفسران در مورد این آیه می گویند منظور از گناه پیغمبر، گناه او بود به عقیده مشرکان که دعوت محمد را به توحید گناهی بزرگ می دانستند. اما چه لزومی داشت که الله با پیامبرش از زبان مشركان سخن بگوید؟
اگر هم از زبان مشرکان این آیه را گفته، پس منظور از گناه آینده چه بوده است؟
مگر الله با کافران در مورد گناه بودن دعوت محمد به توحید هم عقیده بوده که حال او بخواهد از گناه او درگذرد؟
ادامه دارد ....
@bozoonhigz
🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_يازدهم همچنین گویا محمد درباره نام پروردگارش هم چندان مطمئن نبوده است. براي مثال در اینکه هنگام نماز و دعا پروردگارش را به چه نامی صدا بزنند، محمد نیازمند سئوال از نویسنده بوده است: قُلِ ادْعُواْ اللّهَ…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_دوازدهم
و نهایتا اینکه نویسنده در #آیات_مکی نسبت به مکه و منطقه حجاز اطلاعاتی نمی دهد و به نظر میرسد که شناختی از منطقه ندارد. در عوض توصیف وی از نشانه های الله بیشتر منطقه ای خوش آب و هوا و حتی کنار دریا را به ذهن متبادر میکند (برای مثال نگاه کنید به آیات سوره (٨٠) تنها مورد استثنایی در اشاره افراد حاضر در مکه #سوره_ابی_لهب است.
اما همین اشاره نیز نشان میدهد که نویسنده در کنار محمد حضور نداشته است زیرا ضرورتی برای مکتوب کردن این سوره که چیزی جز لعن و نفرین نیست به نظر نمیرسد (البته رد این فرضیه که نویسنده در مکه حضور نداشته است به این معنا نیست که محمد حامیانی در مکه نداشته و کسانی نبوده اند که وی را در انجام کارش کمک و تشویق کنند مانند سلمان و يا ورقه بن نوفل).
٤) فرضیه چهارم این است که محمد، متن را به صورت نامه هایی از دوردست دریافت میکرده است و البته دلایل بسیار زيادى برای پذیرش و اثبات این فرضیه وجود دارد.
عدم اشاره به محتوا و مضمون، زمانها و مکانها، دقیقا به این خاطر است که نویسنده در حال پاسخ به نامهای (یا پیام شفاهی) از سوی محمد است و بنابراین نیازی به اشاره به موضوع نبوده است زیرا موضوع و مشکل توسط محمد قبلا در نامهای بیان شده است. مثلا سئوالات فوق تنها در یک مکاتبه معنا می یابد و از وی می پرسد که آیا این داستان را شنیده یا دریافت کرده است و سپس توضیح کوتاهی درباره آن می دهد. کافی است متن قرآن را به چشم نامه ای بخوانید که براي محمد ارسال میشده است. اجازه دهید چند نمونه را بررسی کنیم:
٤) الف/ در قرآن به جملات بسیاری برمیخوریم که هیچ نیاز نیست به عنوان نتیجه یک مکالمه حضوری ثبت شوند یا حتی به خاطر سپرده شوند.
بسیاری مسائل شخصی هستند و تنها خود محمد را خطاب قرار می دهند بنابراین هیچ ضرورتی برای انتقال آن به شخص سوم نیست. در ابتداي سوره طه میخوانیم.
▪️مَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْقرآن لِتَشْقَى ﴿سوره ٢٠ ،آیه دوم﴾
#ترجمه: قرآن را نازل نکردیم تا به رنج افتی»
این آیه و بسیاری دیگر از آیات از یک دیالوگ شخصی خبر می دهد و هیچ نیازی نیست که در یک مکالمه حضوری این جمله را به عنوان پیامی به مردم حفظ یا ثبت شود.
مضحک است که تصور کنیم، محمد چنین عباراتی را برای مردم قرائت میکرده است. مشخص است که محمد پیامی داده است و از مشکلاتی که درهنگام موعظه قرآن برایش پیش آمده شکایت کرده است.
در ادامه و در آیه ١١٤ نویسنده عنوان میکند:
«پس بلندمرتبه است خدا فرمانرواى بر حق و در [خواندن] قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى.»
به نظر میرسد که محمد صبر نکرده است تا تمام محتوا از طریق نامهها (احتمالا داستان موسی) برایش ارسال شود.
پس خصوصی بودن برخی پیامها نشان می دهد که متن از یک مکاتبه حاصل شده است و نه مکالمه رو در رو.
ادامه دارد .....
@bozoonhigz
#قسمت_دوازدهم
و نهایتا اینکه نویسنده در #آیات_مکی نسبت به مکه و منطقه حجاز اطلاعاتی نمی دهد و به نظر میرسد که شناختی از منطقه ندارد. در عوض توصیف وی از نشانه های الله بیشتر منطقه ای خوش آب و هوا و حتی کنار دریا را به ذهن متبادر میکند (برای مثال نگاه کنید به آیات سوره (٨٠) تنها مورد استثنایی در اشاره افراد حاضر در مکه #سوره_ابی_لهب است.
اما همین اشاره نیز نشان میدهد که نویسنده در کنار محمد حضور نداشته است زیرا ضرورتی برای مکتوب کردن این سوره که چیزی جز لعن و نفرین نیست به نظر نمیرسد (البته رد این فرضیه که نویسنده در مکه حضور نداشته است به این معنا نیست که محمد حامیانی در مکه نداشته و کسانی نبوده اند که وی را در انجام کارش کمک و تشویق کنند مانند سلمان و يا ورقه بن نوفل).
٤) فرضیه چهارم این است که محمد، متن را به صورت نامه هایی از دوردست دریافت میکرده است و البته دلایل بسیار زيادى برای پذیرش و اثبات این فرضیه وجود دارد.
عدم اشاره به محتوا و مضمون، زمانها و مکانها، دقیقا به این خاطر است که نویسنده در حال پاسخ به نامهای (یا پیام شفاهی) از سوی محمد است و بنابراین نیازی به اشاره به موضوع نبوده است زیرا موضوع و مشکل توسط محمد قبلا در نامهای بیان شده است. مثلا سئوالات فوق تنها در یک مکاتبه معنا می یابد و از وی می پرسد که آیا این داستان را شنیده یا دریافت کرده است و سپس توضیح کوتاهی درباره آن می دهد. کافی است متن قرآن را به چشم نامه ای بخوانید که براي محمد ارسال میشده است. اجازه دهید چند نمونه را بررسی کنیم:
٤) الف/ در قرآن به جملات بسیاری برمیخوریم که هیچ نیاز نیست به عنوان نتیجه یک مکالمه حضوری ثبت شوند یا حتی به خاطر سپرده شوند.
بسیاری مسائل شخصی هستند و تنها خود محمد را خطاب قرار می دهند بنابراین هیچ ضرورتی برای انتقال آن به شخص سوم نیست. در ابتداي سوره طه میخوانیم.
▪️مَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْقرآن لِتَشْقَى ﴿سوره ٢٠ ،آیه دوم﴾
#ترجمه: قرآن را نازل نکردیم تا به رنج افتی»
این آیه و بسیاری دیگر از آیات از یک دیالوگ شخصی خبر می دهد و هیچ نیازی نیست که در یک مکالمه حضوری این جمله را به عنوان پیامی به مردم حفظ یا ثبت شود.
مضحک است که تصور کنیم، محمد چنین عباراتی را برای مردم قرائت میکرده است. مشخص است که محمد پیامی داده است و از مشکلاتی که درهنگام موعظه قرآن برایش پیش آمده شکایت کرده است.
در ادامه و در آیه ١١٤ نویسنده عنوان میکند:
«پس بلندمرتبه است خدا فرمانرواى بر حق و در [خواندن] قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى.»
به نظر میرسد که محمد صبر نکرده است تا تمام محتوا از طریق نامهها (احتمالا داستان موسی) برایش ارسال شود.
پس خصوصی بودن برخی پیامها نشان می دهد که متن از یک مکاتبه حاصل شده است و نه مکالمه رو در رو.
ادامه دارد .....
@bozoonhigz