[ کانال برهان ]
11.1K subscribers
22.9K photos
1.79K videos
741 files
13K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
#منجی (۲۸۴)
#دستور_به_صبر (۴۶) #عدالت_صحابه (۱۶۱)

بشارت دانیال نبی به ظهور اسلام

قسمت دوازدهم‌ (پایانی)

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔻در بیان مصداق «پسر انسان» در رویای دانیال نبی علیه‌السلام، به پیشگویی‌هایی از پادشاهی الهی که توسط این شخصیت موعود تشکیل میشود اشاره شد که در دعوت ایشان ←در ابتدا خالص و ناخالص وارد میشوند؛
در نهضت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نیز بخش زیادی از منافقین به امت ایشان وارد شدند که به دعوت ایشان ایمان نداشتند و بخشی از دعوت شده ها هم راه صالح نپیمودند↓↓
این تماثیل که در قسمت یازدهم درباره پادشاهی و دین موعود الهی بیان شد کاملا بر وقایع صدر اسلام تطابق دارد:

..به اجمال آنکه آفاتی در امت اسلامی رخنه کرد که در اندک مدتی ، دولت اسلام ستیز #بنی_امیه را بر مقدرات مسلمین حاکم کرد! اینجا بود که امیرالمومنین علی علیه‌السلام برای حفظ اصل تلاش های رسول الله صلی‌الله علیه و آله ، از جایگاه حاکمیتی خود چشم پوشی کردند. و نهایتاً هم امام حسن مجتبی علیه‌السلام در همین مسیر حاکمیت خود را ادامه ندادند.

🔖 درباره ظلم و غدر امت در حق اهل بیت علیهم‌السلام به یک نمونه از کتب شیعه و برخی شواهد آن در کتب اهل تسنن اشاره می‌کنیم:

🟩 قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم في وصيته المير المؤمنين عليه السلام: يا
علي إن قريشا ستظاهر عليك، وتجتمع كلمتهم على ظلمك وقهرك، فإن وجدت أعوانا فجاهدهم، وإن لم تجد أعوانا فكف يدك واحقن دمك، فإن الشهادة من ورائك لعن الله قاتلك.

📔الغیبه شیخ طوسی ، ص ۱۹۳
http://lib.eshia.ir/15084/1/193

🟨 کتاب المطالب العالیه ابن حجر عسقلانی به صورت تحقیق شده چاپ شده که محقق حدیثی با همین مضمون را معتبر می‌شمارد:

وأما حديث أبي إدريس فرواه الحاكم في المستدرك (3 /140) عن أبي حفص عمر بن أحمد الجمحي، عن عل ّي بن عبد العزيز، عن عمرو بن عون، عن هشيم به وَ لفظه : لَقَدْ عَهِدَ إِلَيَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ سلم أَنَّ اَلْأُمَّةَ سَتَغْدِرُ بِي مِنْ بَعْدِهِ .(ر.ک: تصویر الحاقی)

قال الحاكم: هذا حديث صحيح إلاسناد ولم يخرجاه.
ووافقه الذهبي في التلخيص.
قلت: بل فيه أبو إدريس األودي وهو مجهول الحال.
ومع أن الحديث ضعيف بالنظر إلى كل طريق على حدة لكن بالنظر إلى الطريقين
مًعا فالحديث حسن لغيره، والله أعلم.
https://lib.efatwa.ir/45456/16/67

🟨 مسند احمد ، ج۱ ، ص۴۶۹
695[ - قال عبد هللا بن أحمد]: حدثني محمد بن أبي بكر المقّدمي حدثنا فُضيل بن نميري، حدثنا محمد بن أبي يحيى عن اياس بن عمرو األسلمي عن سليمان، يعنى علي بن أبي طالب قال: قال رسول الله - صلى الله عليه وسلم -: "إنه سيكون بعدي اختلاف أو أمر، فإن استطعتَ أن تكون السلم فافعل".

نظر محقق کتاب در پاورقی :
(695)إسناده صحيح
http://lib.efatwa.ir/45399/1/469

🟨 و شواهد متعدد دیگر از حدیث حوض و پیشگویی درباره ارتداد بسیاری از صحابه از حقیقت اسلام؛
←در صحيح بخاري و صحيح مسلم، بيش از 25 روايت نقل شده از صحابه متعدد مانند :
عبد الله بن عباس، عبد الله بن مسعود، عايشه، ابوهريرة و أم‌سلمه كه پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

🔴 فردای قيامت، اصحاب من كنار حوض كوثر می آيند و ملائكه مانع آنها می‌شوند و به سمت آتش می‌برند. حضرت می‌فرماید: خدايا! اينها صحابه من هستند؟ گفته می‌شود:
إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك
#ترجمه : «تو نمی‌دانی كه اينها چه بدعت‌هايى را بعد از تو گذاشتند.»
به عنوان نمونه:
📓صحیح بخاری ، ج۸ ، ص۱۲۰
https://lib.efatwa.ir/42174/8/120

🔻فهم #مالک_بن_انس و #محمد_بن_ادریس_شافعی از این حدیث:

وَمِنَ اللَّطَائِفِ أَنَّ ابْنَ شَاكِرٍ رَوَى فِي كِتَابِ مَنَاقِبِ الشَّافِعِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: ذَكَرَ الشَّافِعِيُّ الْمُوَطَّأَ فَقَالَ: مَا عَلِمْنَا أَنَّ أَحَدًا مِنَ الْمُتَقَدِّمِينَ أَلَّفَ كِتَابًا أَحْسَنَ مِنْ مُوَطَّأِ مَالِكٍ وَمَا ذَكَرَ فِيهِ مِنَ الْأَخْبَارِ، وَلَمْ يَذْكُرْ مَرْغُوبًا عَنْهُ الرِّوَايَةُ كَمَا ذَكَرَهُ غَيْرُهُ فِي كُتُبِهِ، وَمَا عَلِمْتُهُ ذَكَرَ حَدِيثًا فِيهِ ذِكْرُ أَحَدٍ مِنَ الصَّحَابَةِ إِلَّا مَا فِي حَدِيثِ: " «لَيُذَادَنَّ رِجَالٌ عَنْ حَوْضِي» " فَلَقَدْ أَخْبَرَنِي مَنْ سَمِعَ مَالِكًا ذَكَرَ هَذَا الْحَدِيثَ وَأَنَّهُ وَدَّ أَنَّهُ لَمْ يُخْرِجْهُ فِي الْمُوَطَّأِ.(ترجمه در ادامه)

📓شرح موطا زرقانی ، ج۱ ، ص۱۵۲
https://lib.efatwa.ir/43222/1/152

🔚 پادشاهی الهی ، در وقت مناسب یعنی با ظهور منجی نهایی ، با حاکمیت خداوند در زمین احیاء و فراگیر می‌شود و نهایتاً در روز قیامت نیز تصمیم گیری نهایی رخ میدهد. اما تا آن زمان اصل اسلام حفظ شده به رشد پیش روی خود تا امروز ادامه داده است.

#پایان

(باقی اسکنهای مرتبط در ادامه خواهد آمد.)

@borrhan
#ابوحنیفه (۸۲)

🟣 نقدهای سنگین علمای اهل سنت به امام اعظم ابوحنیفه، [مرجع تقلید ۷۰ درصد سنیان ]

🔻روزهای پایانی ماه #رجب سالمرگ ابوحنیفه در سال ۱۵۰ هجری قمری
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

خطیب بغدادی، مورخ مشهور اهل سنت (متوفی ۴۶۳ هجری قمری) نقل کرد:

ولید بن مسلم گوید؛ #مالک_بن_انس گفت؛ آیا در سرزمین شما نام ابوحنیفه برده می شود؟ ولید بن مسلم می گوید گفتم بله. مالک گفت : شایسته نیست که در سرزمین شما سکونت شود!

#متن_عربی؛ الوليد بن مسلم قال قال لي مالك بن أنس: أيتكلم برأي أبي حنيفة عندكم؟ قلت: نعم. قال: ما ينبغي لبلدكم أن يسكن.

📓منبع کتاب ، تاریخ مدینه السلام، تالیف خطیب بغدادی دانشمند اهل سنت، جلد ۱۵ صفحه ۵۵۱ (ر.ک: تصویر الحاقی)

پی‌نوشت: مالک بن انس رئیس فرقه مالکی هاست از فِرَق چهارگانه اهل سنت. ابوحنیفه رئیس فرقه حنفی هاست از فِرَق چهارگانه که بیشتر اهل سنت به ایشان اقتدا کرده اند!


امام شافعی ( #محمد_بن_ادریس_شافعی از ائمه و مراجع تقلید سرشناس نزد اهل تسنن) می‌گوید:

📃 کتاب ابوحنیفه را نگاه کردم و ۱۲۰ یا ۱۳۰ ورق داشت. ۸۰ ورق آن درباره وضو و نماز بود و این‌ها، یا مخالف قرآن بود یا مخالف سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) یا دارای اختلاف اقوال، یا دارای تناقض، یا خلاف قیاس.

📃 #متن_عربی: ابن عبدالحكم قال : سمعت الشافعی، يقول: نظرت في كتاب لأبي حنيفة فيه عشرون و مائة، أو ثلاثون و مائة ورقة، فوجدت فيه ثمانين ورقة في الوضوء و الصلاة، و وجدت فيه إما خلافا لكتاب أو لسنة رسول الله صلى الله عليه و سلم، أو اختلاف قول أو تناقضا، أو خلاف قياس

📗کتاب حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، تألیف حافظ ابی نعیم، جلد ۹، صفحه ۱۰۳
lib.efatwa.ir/42151/9/103


اِبن حِبان عالم بزرگ و پرآوازه در نزد اهل تسنن مینویسد:

اعتماد و استدلال كردن به نظرات ابوحنيفه جايز نيست. او از داعیان تفکر ارجاء و دعوت کنندگان به #بدعت بود. قاطبه ائمه ما اجازه نداده ‌اند که به اقوال ابوحنیفه احتجاج شود. کسی را در میان ائمه حدیث نمی ‌شناسم که مخالف باشد، پیشوایان اسلام و اهل ورع در تمام شهرهای بزرگ و کوچک، ابوحنیفه را جرح کرده و در او طعن زده ‌اند الا تعدادی انگشت شمار!

#متن_عربی: ۱۱۲۷. ابوحَنیفِه = لَا يجوز الِاحْتِجَاج بِهِ لِأَنَّهُ كَانَ دَاعيا إِلَى الإرجاء والداعية إِلَى الْبدع لَا يجوز أَن يحْتَج بِهِ عِنْد أَئِمَّتنَا قاطبة لَا أعلم بَينهم فِيهِ خلافًا على أَن أَئِمَّة الْمُسلمين وَأهل الْوَرع فِي الدَّين فِي جَمِيع الْأَمْصَار وَسَائِر الأقطار جرحوه وأطلقوا عَلَيْهِ الْقدح إِلَّا الْوَاحِد بعد الْوَاحِد

📓منبع؛ کتاب مجروحین من المحدثین، تالیف ابن حبان بستی. جلد دوم. صفحه ۴۰۵ - ۴۰۶


امام صادق (علیه السلام) با سند از کتب اهل تسنن میفرمایند: لعنت من و پدرانم و اجدادم بر ابوحنیفه!

#متن_عربی: أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِالْعَزِيزِ الأُبَلِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ مُحَمَّدٍ الْأنس عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ اللَّهُمَّ إِنَّا وَرِثْنَا هَذِهِ النُّبُوَّةَ عَنْ أَبِينَا إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ الرَّحْمَنِ وَ وَرِثْنَا هَذَا الْبَيْتَ عَن أَبينَا إِسْمَاعِيل بن خَلِيلِ الرَّحْمَنِ وَ وَرِثْنَا هَذَا الْعِلْمَ عَنْ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فَاجْعَلْ لَعْنَتِي وَ لَعْنَةَ آبَائِي وَ أَجْدَادِي عَلَى أَبِي حَنِيفَةَ

📓کتاب المجروحين. تالیف: ابن حبان (عالم سنی مذهب) جلد ۳ صفحه ۶۵ _ یا جلد ۲ صفحه ۴۰۷
lib.efatwa.ir/40265/3/65


در کتاب السنه عبدالله بن احمد میخوانیم:

منصور بن ابی مزاحم می گوید؛ مالک بن انس با کلامی بد از ابوحنیفه یاد کرد و گفت : ابوحنیفه با دین مبارزه کرد و هرکس با دین مبارزه کند، دین ندارد.

#متن_عربی ۲۹۲ - حَدَّثَنِي مَنْصُورُ بْنُ أَبِي مُزَاحِمٍ، سَمِعْتُ مَالِكَ بْنَ أَنَسٍ، ذَكَرَ أَبَا حَنِيفَةَ فَذَكَرَهُ بِكَلَامِ سُوءٍ وَ قَالَ: " كَادَ الدِّينَ، وَ قَالَ: مَنْ كَادَ الدِّينَ فَلَيْسَ مِنَ الدِّينِ "

📓کتاب السنة عبدالله بن احمد، جلد ۱ صفحه ۱۹۹، حدیث ۲۹۲ ، تحقیق دکتر محمد بن سعید القحطانی ، ط دار ابن القیم
lib.efatwa.ir/46458/1/199


«1⃣»
#علامه_مجلسی
#نقد_تصوف #نقد_ابن_عربی (۱۱۳)
#نقد_فلسفه (۱۰۴) #علمای_صالح (۸۸)

علامه مجلسی و حفظ تشیع از اسلام ابن عربی و صدرایی

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔸 در پایگاه اطلاع رسانی مرحوم آیت‌الله صافی گلپایگانی مطلبی تحت عنوان «نقش محدّثان در نجات مردم در عصر غیبت کبری» منتشر شده است.
ایشان با تاکید بر جایگاه والای علامه محمد باقر مجلسی در احیاء علوم و معارف اهل‌بیت علیهم السلام، حفظ شیعه از تصوف و اسلام صدرایی و ابن عربی را مرهون زحمات آن عالم بزرگوار می‌داند.

🔻تفصیل بیانات ایشان به شرح ذیل است:

«پس از عصر ائمّه (علیهم السلام) همواره حاملان حدیث بودند که می‌توانستند سره را از ناسره، و بدعت را از سنّت تشخیص دهند، و مردم را از گمراهی‌هایی که در نتیجه غور در
فلسفه، و گرایش به عرفان مصطلح، و مکاتب‌الحادی مطرح می‌گردید نجات دهند، و بالأخره تا این اواخر، یعنی عصر #صفویه (که در آن رسمیت تشیّع تجدید گردید) اعلان می‌شد به‌واسطه عوامل خاصّی که بعد از سلطنت شاه‌طهماسب اوّل پیش آمد، رفته رفته گرایش به فلسفه، و افکار صوفیانه و مشارب غیر شرعی قوّت گرفت، تا حدی که در اصفهان، خانقاه ها برپا شده، و مثل عالم جلیل آقاحسین خوانساری را به جای القاب اسلامی، به عقل حادی‌عشر می‌خواندند، و نهایت ظهور علوم اهل‌بیت (علیهم‌السلام) آن بود که محقق داماد در قالب اصطلاحات فلسفی مطرح می‌کرد، و خلاصه، زبان اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، و احادیث آنها، در غربت افتاده بود،

🔹 که به إذن الله تعالی شخصیتی مثل علامه مجلسی (رحمه‌الله) ظاهر شد، و حدیث را دوباره چنان احیاء و مطرح کرد که احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را نه فقط در مدارس و در معرض توجّه و دقّت علما قرار داد، بلکه شاید خانه‌ای در بلاد ایران نماند که از خواندن کتاب بهره نداشته باشد، مگر آنکه احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به صورتی و زیر عنوانی، در آن وارد شد.

🔹خانقاه‌های اصفهان، همه تعطیل شد و افکار متصوفه از میان رفت و زبان حدیث و استدلال به ظواهر قرآن و احادیث و زبان ائمّه معصومین (علیهم‌السلام)، زبان علماء و حوزه‌ها شد.

🔹بدون شکّ، باید گفت: ظهور علامه مجلسی در آن عصر، موجب بازگشت تشیع به عصر ائمّه (علیهم‌السلام) و اصحاب آنها، امثال #زرارة_بن_اعین ها، و #محمد_بن_مسلم ها، و صاحبان اصول گردید.

🔹نمی‌خواهم بگویم عصر قبل از آن، همانند عصر ائمّه (علیهم‌السلام) نبود، ولی این را هم نمی‌توانم بگویم که همانند عصر آنان بود، زیرا اصطلاحات و الفاظ اسلامی کم و بیش عوض شده بود و بحث درس و تألیف و تصنیف چنان که باید، بر محور قرآن و سنت و احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السلام) دور نمی‌زد.

🔹هر طور بود و هر گونه بود، به ظاهر اگر مجلسی (رحمه‌الله) ظهور نکرده بود، و وضع حوزه‌ها به آن‌گونه که داشت، جلو می‌رفت، شریعت ارسطویی و اسلام ابن‌سینایی و صدرایی و ابن‌عربی پابرجا می‌شد، و خدا می‌داند که باب تأویل و توجیه آیات و احادیث، و حمل آنها با تکلّف بر بیانی خاصّ تا کجا گسترده می‌گشت!

🔹این علامه مجلسی بود که حوزه ها را به معارف اصیل دین، و تشیّع بازگرداند، و قرآن و سنّت را مافوق همه مکتب‌ها قرار داد. شکر الله سعیه وجزاه الله عن هذا الدّین والکتاب والسنّه خیر جزاء المحسنین.»


پی‌نوشت:
علامه مجلسی رضوان الله علیه:
«چون ديدم كه مردم به صوفيانِ بدعتگذار و فیلسوفان زنديق مى‌پردازند، اين بود كه در برابر آن‌ها آثار امامان را در ميان آن‌ها پراكندم، با اين كه می‌شنيدم دشمنان و مخالفان، ما را حشوىِ خارجى مى‌خوانند

«ابوالحسن قزوینی، مؤلف کتاب «فوائد‌ الصفویه» می‌نویسد: هر آنچه را ملا محمد باقر مجلسى كه استادِ شاه سلطان حسین‌ صفوی‌ بود عرض می‌نمود، توسط شاه‌ به اجابت مقرون بود. در اكثرش امور مِلكى و مالى به صلاح و صواب ديد فُضَلا و علما می‌فرمود و طريقۀ صوفيه كه شعار و اطوار سلسلۀ عليّۀ صفويه بود را بر انداخت. از آن جمله «توحيدخانه» كه در دولتِ آن‌ جناب متصل به عالى‌قاپو بود و هر شبِ جمعه‌ مشايخ صوفيه جمع شده و با خلفا و امراء وجد كرده و "ياهو" مى‌زدند، متوقف فرمود.»
📚 صفویه در عرصه دین، فرهنگ، سیاست، ج۲ صص۵۸۷ - ۵۹۱ (ر.ک: تصویر الحاقی)

🔸 رحمت و رضوان و برکات الهی بر روح پُرفتوح علامه مجلسی دوم


@borrhan
علماء عامه گفتند: چرا در نزد سلطان نشستى؟
علامه گفت: جائى غیر از آنجا خالى و فارغ نبود. و کلمات علامه را مترجم تماما براى سلطان ترجمه مى‏نمود.
علماء گفتند: به چه علت نعلین خود را در دست گرفتى، و با خود در مجلس آوردى، و این عملى است که از هیچ عاقل، بلکه از هیچ انسانى سر نمى‏زند؟
علامه گفت: ترسیدم که حنفى‏ها آن را بدزدند، همچنانکه #ابوحنیفه نعل رسول خدا صلى الله علیه و آله را دزدید.
حنفى‏ها گفتند و فریاد برآوردند که: حاشا و کلا ابداً چنین نیست، ابوحنیفه کى در زمان رسول خدا بود؟ تولد ابوحنیفه بعد از صد سال از زمان وفات رسول خدا، واقع شد.
علامه گفت: فراموش کردم، شاید آن کسى که نعل رسول خدا را دزدیده باشد #محمد_بن_ادریس_شافعى بوده است.
شافعى‏ها صیحه زدند و گفتند که: تولد شافعى در روز وفات ابوحنیفه بوده است، و شافعى چهار سال در شکم مادرش ماند و به جهت مراعات ادب و احترام ابوحنیفه خارج نمى‏شد، و چون ابوحنیفه وفات یافت، شافعى از مادر متولد شد، و نشو و نماى شافعى در دویست ‏سال بعد از وفات رسول الله بوده است.
علامه گفت: شاید آن دزد #مالک_بن_انس بوده است!
مالکى‏ها گفتند همان مطالبى را که حنفى‏ها گفته بودند.
علامه گفت: شاید آن دزد #احمد_بن_حنبل بوده است!
حنبلى‏ها نیز همان گفتار شافعى را گفتند.
علامه در این وقت متوجه به سلطان شد و گفت: اى پادشاه، دانستى که هیچ یک از رؤساء مذاهب اربعه در زمان رسول خدا صلى الله علیه و آله نبوده‏اند، و در زمان اصحاب رسول خدا نیز نبوده‏اند، و این مطلب یکى از بدعت‏هاى آنان است که از میان مجتهدین خود فقط این چهار نفر را انتخاب نموده‏اند، و اگر احیاناً در میان آنان فردى باشد که به مراتب از آن چهار نفر افضل باشد باز جایز نمى‏دانند که بر خلاف رأى یکى از این چهار نفر فتوا دهد.
سلطان محمد گفت: هیچ یک از این چهار تن در زمان رسول الله صلى الله علیه و آله نبوده‏اند، و در زمان صحابه نیز نبوده‏اند؟
همگى متفقاً گفتند: نه.
علامه گفت: اما ما شیعیان همگى از امیرالمؤمنین علیه‌السلام که نفس رسول خدا صلى الله علیه و آله و برادر و پسر عمو و وصى آن حضرت است پیروى مى‏کنیم.
و بر هر تقدیر طلاقى را که سلطان واقع ساخته‏اند باطل است، چون شروط آن تحقق نپذیرفته است، و از جمله شروط دو شاهد عادل است، آیا پادشاه زن خود را در حضور دو شاهد عادل طلاق داده‏اند؟!
سلطان گفت: نه، و علامه درباره این مسئله مشغول بحث ‏شد با علماى عامه و به طورى بحث کرد که همگى را ملزم و مجاب نمود.
سلطان، تشیع را اختیار کرد و جماعتى را به سوى اقلیم‏ها و شهرها گسیل داشت، تا آنکه بنام ائمه اثنا عشر خطبه بخوانند، و نام آنها را در مساجد و معابد بنویسند.


پی‌نوشت:
خدا استاد بزرگوار ما علامه شیخ محمدرضا جعفری را رحمت کند ، ایشان برای نشان دادن عظمت علامه حلی در میان باقی علمای عظام شیعه می‌فرمود:
«لقب "آیة الله" تنها باید برای یک نفر به کار رود؛ که مرحوم علامۀ حلی است.»


🔗پیشنهاد مطالعه:
حکومت های شیعی قبل از صفویه

+ سکه‌های ضرب شده توسط اولجایتو پس از گرایش به تشیع (اینجا)

@borrhan

📜 سند یهودی بودن آل سعود

←جد یهودی آل سعود کیست؟!

1⃣ ناصر السعید در کتاب تاریخ آل سعود می‌نویسد: جد آل سعود، یک یهودی مرموز و فریبکار به نام "مردخای بن ابراهیم بن موشی" بوده است که به شهر نجد می‌آید. سپس شروع به تزویج دختران عرب می‌کند و طبقه‌ای از پیروان و هواداران خود را به وجود می‌آورد.

2⃣ اما در بین تاریخ‌نویسان جیره خوار سعودی، فردی به نام محمد امین تمیمی (مدیر کتابخانه‌های مملکت سعودی) برای اینکه چنین ننگی را پاک کند، شجره‌نامه‌ای برای آل سعود و #محمد_بن_عبدالوهاب جعل می‌کند و نسل هر دو را ادغام کرده و به پیامبر اکرم (ص) می‌رساند! او بابت این کار ۳۵ هزار جنیه مصری رشوه می‌گیرد!

📚 منبع: تاریخ آل سعود، ناصرالسعید، الجزء الاول، منشورات اتحاد شعب الجزیره العربیه، ص ۱۴ - ۱۸؛ بویژه ص ۱۷.

🔗 همراه شدن محمدبن‌عبدالوهاب و محمد‌بن‌سعود

#بقیع
@borrhan
#سیرهء علمای مخالفین (۱۷۵)
#قتل_عثمان (۴۴) #قرطاس (۹۹)

🔻طبری را بشناسیم!

نظر علامه محمد تقی شوشتری اعلی مقامه الشریف حول طبری و تاریخش

←از جمله تحریف در ماجرای قتل عثمان [۱۸ذیحجه سال ۳۵ هجری قتل عثمان توسط صحابه‌]

۞༅🕊️✿﷽✿༅࿇༅═┅┅┄•

🔸« و این شخص (طبری) گرچه مورد ستایش و تقدیر آنان قرار گرفته تا جایی که ابن کامل - که شیخ در کتاب فهرست از او روایت کرده - کتابی در احوال طبری نوشته و در مورد کتابش توضیح داده اند و حتی مسعودی در ابتدای مروج الذهبش کتاب تاریخ طبری را بر کتب تاریخ متقدمین و متاخرین برتری داده اما با این حال وی (طبری) در نهایت تعصب است و به همین دلیل نامهٔ #معاویه به #محمد_بن_ابوبکر که در بردارنده ی آن است که «ابوبکر پدر محمد بن ابی‌ بکر و دوستش عُمر اولین افرادی هستند که شان و جایگاه امیر المؤمنین علیه السلام را در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله پایین آورده اند و می خواسته اند ایشان را ترور کنند و امیر المؤمنین در قیامش به آن دو اقتدا کرده (یعنی در ظاهر فقط به آن ها اقتدا کرده) و آن دو موجب این مساله شده اند و اگر سرزنشی باشد متوجه آن هاست» را نقل نکرده است و طبری برای عدم نقلش چنین بهانه آورده که مردم تحمل آن را ندارند!!!!

📌طبری در بخش مربوط به دلایل به راه افتادن اهل مصر به سمت عثمان (به منظور قتل وی) گفته است : «دیگران امور زشت و ناپسندی را نقل کرده اند که من خوش ندارم آن را نقل کنم» و طبری در روایات مربوط به منع کردن پیامبر صلی الله علیه و آله از نوشتن وصیت نام «عمر» را حذف کرده است و گفته است: «از ابن عباس نقل شده است که وی گفت: روز پنجشنبه و چه روز پنجشنبه ای! و اشک هایش بر گونه هایش سرازیر می شد گویی مروارید است و پیامبر صلی الله علیه و آله  فرمود: «قلم و کاغذی برایم بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم که پس از من گمراه نشوید، گفتند : پیامبر هذیان می گوید!» با این که نویسنده ی واقدی (ابن سعد) در کتاب طبقاتش - با این که روایاتی مجمل را نقل می‌کند - چهار روایت با تصریح به اسم عمر بن الخطاب نقل کرده است همانطور که مصدرش گذشت. طبری در داستان #ابوذر و اخراج وی از مدینه به گونه ای تعبیر کرده که اگر انتقادی متوجه کسی باشد متوجه معاویه است و نه عثمان. وی گفته است: «و در سال سی ام آن چه در مورد مساله ی بین ابوذر و معاویه نقل شد و تبعید وی از سوی معاویه رخ داد (تا جایی که می گوید) اما کسانی که برای معاویه در این مساله عذر می آورند ... تا آخرش. و گفته است: دیگران اموری زشت و ناپسند را نقل کرده که من خوش ندارم آن را نقل کنم.

📌 طبری کتابش را از روایات و اخباری که دروغ بودن و مخالفتش با تواتر سیره قطعی است پر کرده است و این دسته از اخبار و روایات اخباری ملعون و ناپسند و منقول از سرّی از شعیب از سیف بن عمر است.»


📔 قاموس الرجال ج۹  ص۱۵۳_۱۵۴

پیشنهاد مطالعه:
رفتار عجیب طبری در هنگام نقل ماجرای #یوم_الدار
+ https://t.me/borrhan/55565?single
https://t.me/borrhan/49086

پی‌نوشت : با اینکه گوشه‌ای از قیچی کردن های طبری بیان شد ، منتها کسی که کتاب طبری را می‌خواند کاملاً متوجه می‌شود با آن که طبری بسیاری از جزئیات را حذف کرده؛ اما خودش می‌گوید و اذعان میکند که حذف کرده؛ و بدون تصریح، با ایماء و اشاره، به خواننده حالی می‌کند که موضوع از چه قرار بوده است. خود این کنایات و اشارات، برای اهل فهم کافی است.

خلاصه عمری های متعصب از خواندن مطالب طبری ذوق زده نمی‌شوند.

تو خود از این مختصر ، حال و روز باقی کتب اهل سنت که موافق میل متعصبین عامه است را بخوان!


@borrhan
[ کانال برهان ]
‍ #محمد_بن_ابوبکر ❗️پرونده قتل صحابه توسط معاویه !!! ┄┅━🔹𖣐﴾﷽﴿𖣐🔹━┅┄ اگر به تمام جنگ های رسول خدا صلی الله علیه و آله بنگریم، می‌بینیم که هیچکدام از مشرکین نتوانسته به اندازه معاویه اصحاب رسول الله را به قتل برساند! صحابه ی اجلاء که اغلب به خاطر حُب و ولایت…
🔸عبدالعلى نور احرارى مترجم صحيح بخارى(سنى مذهب) اشاره بر قتل محمد بن ابوبكر (رضوان‌الله‌تعالى‌عليه) توسط عمال معاويه (﮼لعنةالله‌عليه)

←در ۱۴صفر سال ۳۸ھ۔ق #محمد_بن_ابوبکر رضوان الله تعالی علیه در سن ۳۸سالگی به دستور #معاویه به شهادت رسید.
به همین مناسبت «آرشیو برهان» به روز رسانی شد↓↓↓
https://t.me/borrhan2/504
[ کانال برهان ]
🔸عبدالعلى نور احرارى مترجم صحيح بخارى(سنى مذهب) اشاره بر قتل محمد بن ابوبكر (رضوان‌الله‌تعالى‌عليه) توسط عمال معاويه (﮼لعنةالله‌عليه) ←در ۱۴صفر سال ۳۸ھ۔ق #محمد_بن_ابوبکر رضوان الله تعالی علیه در سن ۳۸سالگی به دستور #معاویه به شهادت رسید. به همین مناسبت «آرشیو…

⚠️ سرقت علمی - ادبی

1️⃣ « #محمد_بن_ابوبکر » از یاران ناب امیرالمومنین علیه‌السلام است. وقتی مزدوران معاویه او را می‌کشند، کتاب‌ها و نوشته هایی در نزد او پیدا می‌کنند.

2️⃣ این کتاب ها که دستورات و علوم حضرت امیر علیه‌السلام بود، توسط #عمروعاص برای #معاویه فرستاده می‌شود. ولی:

❗️«... ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ نَظَرَ إِلَى جُلَسَائِهِ فَقَالَ: إِنَّا لَا نَقُولُ إِنَّ هَذِهِ مِنْ كُتُبِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) وَ لَكِنَّا نَقُولُ إِنَّ هَذِهِ مِنْ كُتُبِ أَبِي بَكْرٍ الصَّدِيقِ‏ كَانَتْ عِنْدَ ابْنِهِ مُحَمَّدٍ فَنَحْنُ نَقْضِي بِهَا وَ نُفْتِي...»

#ترجمه : «... معاویه سپس اندكى خاموش ماند و به اطرافیان خود نگريست و گفت: نمى‏‌گوييم كه اين از نوشته ‏هاى على بن ابى طالب(ع) است، بلكه مى‏‌گوييم از نوشته‏ هاى ابو بكر صديق است كه در نزد پسرش محمد بود (❗️) و ما بر وفق آنها قضاوت مىكنيم و فتوا می‌دهيم...»

📚 الغارات، ج‏1، ص: 251

سرقت ادبی علوم امیرالمومنین علیه‌السلام توسط معاویه به نفع ابوبکر، یکی دیگر از جنایت های بزرگ #بنی_امیه بر علیه مولای متقیان ع است.

#ابوبکر_شناسی
#مقوله_علم_خلفا
@borrhan
#شهادت_ثالثه (۸۴)
#اذان #علمای_صالح

🟥 #بسیار_مهم

❗️می‌گویند شهادت ثالثه در اذان سندیت ندارد و این ذکر برای آن تشریع نشده است! و از قرن هشتم هجری به بعد در کتاب «السلافة في أمر الخلافة»، تألیف عبدالله مراغی مورد توجه قرار گرفته است!

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

✔️طرح چنین اشکالی نشانۀ عدم درک درست معالم دین است.

و اما پاسخ : 

1⃣ باید بدانیم اذان و اقامه هر دو مستحبند. بعضی روایات در وجوب اقامه وارد شده؛ که در مقابل روایات دیگر ضعیف هستند. به طور خلاصه می‌توان گفت که ذکر اذان و اقامه «سنت» می‌باشد. به عبارت دیگر، کل اذان یک امر مستحب است. در این امر مستحب، هر فرد مؤمن گواهی هایی می‌دهد.
- در اول اذان که شهادت ها اعلان می‌شود. در آخر اذان ذکر های توحیدی تکرار می‌شود، بدون گواهی - «تشریع» برای امور واجب است؛ که زیادت و نقصان مبطل آن عمل خواهد شد. ضمن آن که در شرایط زمان اهل بیت علیهم السلام بسیاری از حقایق قابل بیان نبود؛ و تقیه از طرف امامان در این موضوع بسیار محتمل می‌باشد.
برای درک شرایط اهل بیت علیهم السلام به روایت ذیل توجه کنید:
وقتی از امام کاظم علیه‌السلام در بارۀ بدعت تغییر متن اذان توسط عمر بن خطاب و جایگزینی عبارت «الصلوة خیر من النوم» سؤال شد؛ حضرت پاسخ بسیار ملایمی داده اند:

🔸«الصلوة خير من النوم بدعة بنى امية و ليس‏ ذلك من اصل الاذان و لا باس اذا اراد الرجل ان ينبه الناس للصلوة ان ينادى بذلك و لا تجعله من اصل الاذان فانا لا نراه اذانا.»

ما این پاسخ را #تقیه می‌نامیم؛ و از آن به عنوان مستمسکی برای اسکات خصم، بهره برداری نمی‌کنیم. در غیر این صورت می‌گفتیم بنا به فرمایش امام ع، اشکالی ندارد!

2⃣ مرحوم شیخ صدوق در من لا یحضر، می‌فرماید که روایاتی نقل شده که «ِ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّه‏» را دوبار، و روایاتی نقل شده که «َ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً» را دوبار، و در روایات دیگری «مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّدٍ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» را دوبار در اذان بگویند. ایشان این روایات را از جعلیات «مفوضه» دانسته است.

همین مدعای شیخ صدوق ره، در من لا یحضر نشان می‌دهد که شهادت ثالثة از سیزده قرن قبل محل بحث و مناقشه بوده است؛ و تنها ساخته و پرداختۀ «مراغی مصری» و امثال وی در قرن هشتم نمی‌باشد.
‌و‌ همین جناب شیخ صدوق ره، در «الهدایة» می‌فرماید:

🔸قال الصادق (عليه السلام): «الأذان و الإقامة مثنى مثنى ، و هما اثنان و أربعون حرفا، الأذان عشرون حرفا، و الإقامة اثنان و عشرون حرفا»

البته در کافی، تهذیب، استبصار، علل الشرایع  و مصادر دیگر هم این روایت هست. حالا  بفرمایند این چهل و دو عبارت چیست؟
با لحاظ کردن شهادت به ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام «چهل و‌ دو» عبارت مجموع اذان و اقامه محقق می‌شود.

3⃣ در روایت متعددی پس از شهادت و اقرار به توحید و رسالت رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله شهادت به ولایت حضرت امیر علیه‌السلام مطرح می‌شود که در کانال برهان ذیل هشتک #شهادت_ثالثه بالغ بر هشتاد سندتاریخی و مدرک روایی تاکنون جمع آوری شده است. این عبارات به چه معناست؟
بدین معنی است که اگر کسی مؤمن به رسول الله ص است بلافاصله، نام وصی ایشان ع را می‌برد؛ و بر مقام و جایگاه ایشان اعتراف میکند ، دیگر چه حرفی برای عدم نقل این عبارت در اذان باقی می‌ماند؟

همانگونه که بیان شد هم ما و حتی مخالفین ما، روایات عدیدۀ صحیحی داریم که مؤمنین باید پس از ذکر نام رسول الله صلی‌الله علیه و آله بر ایشان و بر اهل بیت عصمت علیهم‌السلام، درود و #صلوات بفرستند. این شعر معروف را #محمد_بن_ادریس_شافعی رئیس فرقۀ شافعیة، در سیزده قرن قبل گفته است:

یا آل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القرآن انزله

یکفیکم من عظیم الفخر انکم
من لم یصل علیکم لا صلاة له

وقتی در اذان و اقامه که هر دو مستحب هستند، گواهی به نبوت رسول الله صلی‌الله علیه و آله می‌دهیم طبیعی است که بلافاصله گواهی به ولایت حضرت امیر علیه‌السلام هم بدهیم؛ تا خداوند اعتنائی به عبادت اصلی ما که نماز است بفرماید.

4⃣ رسول الله ص در روز غدیر فرمودند: «فلیبلغ الشاهد الغائب . . » گفتن شهادت ثالثة در اذان و اقامه، یکی از مصادیق تبلیغ شاهد است به غایب.

باید بدانیم که نزول اولین آیات سوره مائده به حداکثر 4 ماه قبل از رحلت خاتم پیامبران ارتباط می‌یابد و نزول سایر آیات این سوره، پس از آن ، به تدریج و در طی این 4 ماه اخیر به وقوع پیوسته است.
و در مصادر عامه هم به آخرین سوره بودنِ سوره مائده تصریح شده است.

در این آخرین سوره، به صورتی ویژه به امر ولایت بر مومنان و امامت امت خاتم پیامبران، پرداخته شده، مانند #آیه_اکمال و #آیه_تبلیغ ؛ آیه میثاق غدیر یکی از آیات همین سوره است که کمتر از آن شنیده‌اید!

در این آیه خدای جهانیان تمام مومنان را موظف ساخته تا آنکه پیوسته به ذکر 2 چیز اقدام کنند↓↓

«1⃣»
#زیارت_قبور #سماع_اموات
#قاعده_الزام #مالک_بن_انس
#محمد_بن_ادریس_شافعی

💡 زیارت در مکتب سُنّیان

پاسخ به شبهات نخ نما شده و تکراری این روزهای برخی سنیان مجازی درباره زیارت پس از مشاهده عظمت #اربعین !

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

تعصّب را وانهید و در کتب خود تأمل کنید!


ابن حجر گوید: ابوالشیخ در کتاب الثواب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن صَلّی علی عند قبری سمعته» هر کس بر من کنار قبرم #صلوات بفرستد، می‌شنوم. ( فتح البارى، ج 6، ص 352 )

#عبدالله_بن_عمر بن خطاب از پیامبر (صلی الله علیه و آله) گزارش می‌کند: «مَن زار قبری وجبت له شفاعتی»؛ هر کس قبرم را زیارت کند، شفاعتم بر او واجب می‌گردد.
ابن حجر هیتمی درباره این حدیث می‌نویسد: «الحدیث یشمل الذکر و الانثی من قرب أو بعد فیستدلّ به علی فضیلة شدّ الرحال لذلک و ندب السفر للزیارة اذ للوسائل حکم المقاصد»
این حکم شامل مرد و زن و فاصله دور و نزدیک، هر دو می‌شود و با آن، به فضیلت و استحباب مسافرت برای زیارت استدلال می‌شود؛ چون وسایل، حکم اهداف و مقاصد را دارند. یعنی اگر زیارت، مستحب است، مسافرت برای این منظور هم مستحب است.(رفع المناره، ص 51 و 263)

شربینی (از علمای شافعی مذهب قرن دهم هجری) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن جاءنی زائراً لم تنزعه حاجة الا زیارتی، کان حقاً علی الله تعالی أن أکون له شفیعاً یوم القیامة»؛ اگر کسی کنار قبرم برای زیارت بیاید و قصدش فقط زیارت من باشد، بر خداوند متعال است که من در روز قیامت شفیع او باشم. (مغنى المحتاج، ج 1، ص 512.)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در ترغیب مردم به زیارت شهدای #احد فرمودند: «. . . آتوهم و زوروهم و سلّموا علیهم والّذی نفسی بیده، لا یسلّم علیهم أحدا إلی یوم القیامة إلّا ردّوا علیه»؛ کنار قبرشان بیایید و زیارتشان کنید و بر آنها درود و رحمت بفرستید. سوگند به آن که جانم به اختیار اوست، کسی بر آنها تا روز قیامت درود و رحمت نمی فرستد، جز آن که درود و رحمت را به او باز میگردانند. ( واقدی، المغازى، ج 1، ص 313.)

🔻🔻 از مطالعه فتاوای سُنّیان درباره #توسل به اموات و #شفاعت و فضیلت زیارت، به دلالت مطابقی یا التزامی، جواز یا استحباب سفرهای زیارتی کاملا واضح است. بعنوان نمونه↓↓

#احمد_بن_حنبل گوید: «اذا دخلتم المقابر فاقرؤا الفاتحة و المعوّذتین»؛ زمانی که وارد مقبره ها شدید، سوره فاتحه و معوّذتین بخوانید. (مواهب الجليل، ج 3، ص 51.)

نووی درباره حکم زیارت قبور می‌گوید:
نصوص شافعی و اصحاب بر این نکته متفقند که برای مردها زیارت قبور مستحب است و این، سخن تمام علماست. عبدری در این باره اجماع علمای اسلام را حکایت کرده است. دلیل حکم شافعی، علاوه بر اجماع، احادیث صحیح و مشهور است. (المجموع، ج 5، ص 310 و 311.)

ذهبی دعا در کنار قبور انبیا و صالحین و در مساجد و در عرفات و مزدلفه را مستجاب می‌دانند. (سير اعلام النبلاء، ج 10، ص 107.)

خیرالدین آلوسی می‌نویسد: همواره مردم در همه زمان ها و مناطق جهان بر زیارت قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امید این که بر آنها خیر و برکت نازل شود و مشمول شفاعت آن حضرت قرار گیرند، اتفاق نظر داشته اند و فرقی هم بین ذکر توسّل و استغاثه و تشفّع و توجه به حضرت پیامبر یا غیر ایشان از انبیاء و اولیاء وجود ندارد. (جلاء العينين، ص 504.)

ابن حجر می‌نویسد: شافعی کنار ضریح #ابوحنیفه می‌آمد و بر او سلام می‌فرستاد و برای برآورده شدن حوائجش به واسطه او به خداوند متوسّل می شد و ثابت شده که احمد بن حنبل به شافعی متوسّل می‌شد. وقتی به شافعی گزارش داده شد که مردم مغرب به مالک متوسل می‌شوند، بر آنها خرده نگرفت. (الغدير، ج 5، ص 194.)

ابن حبّان پیرامون زیارت قبر مطهّر امام رضا (علیه السلام) می‌نویسد: در زمان اقامت در طوس دچار هیچ سختی و گرفتاری نشدم که در پی آن، قبر علی بن موسی- که صلوات خدا بر جدش و او باد- را زیارت کنم و از خدا بخواهم آن را از من برطرف سازد، مگر این که آن سختی از من برطرف شد. این امر را مکرراً تجربه کردم و به همان نتیجه رسیدم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیت او صلی الله علیه و سلّم الله علیه و علیهم أجمعین بمیراند. (الثِقات، ج 8، ص 457 - ر.ک: تصویر الحاقی)

سمعانی می‌گوید: مرقد موسی بن جعفر (علیهما السّلام) در بغداد مشهور است و مردم به زیارت ایشان می روند. من ایشان را بیش از یک بار با نوه‌اش، محمد بن رضا علی بن موسی (علیهم السّلام) زیارت کردم. (الانساب، ج 5، ص 406. فقاهت)

🔚موارد مذکور فقط مختصری از گزارشات این بحث است! چرا این همه کینه و بغض و نفرت و انزجار نسبت به زيارت اهل بیت علیهم السّلام دارید؟ این تعصب ما را به چیزی جز ناصبی‌گری رهنمون نمی‌نماید!


@borrhan
#فرحة_الزهراء
#پیامبر_اهل_تسنن (۶۲)
#روابط

آشنایی با یکی دیگر از مطاعن عمر بن خطاب

❗️جایگاه نام پیامبر خدا نزد عمر بن خطاب!

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔸خلیفهٔ دوم اهل تسنن،  در دوران خلافت خویش به شدت اصرار داشته است تا مردم نام انبیا ، مانند ابراهیم و عیسی و به خصوص «محمد» را بر فرزندان خویش نگذارند!

دقت کنید:

🔸وكان عمر رضی الله تعالى عنه كتب إلى أهل الكوفة لا تسموا أحدا باسم نبی وأمر جماعة بالمدینة بتغییر أسماء أبنائهم المسمین بمحمد حتى ذكر له جماعة من الصحابة أنه - صلى الله علیه وسلم - أذن لهم فی ذلك فتركهم .

#ترجمه : عمر به اهل کوفه نامه نوشت که هیچ کس نامش را همنام انبیاء نگذارد و به مردم مدینه امر می‌کرد که هر کس نامش به نام «محمد» است باید نامش را تغییر بدهد.

📗عمدة القاری شرح صحیح بخاری، ج 15 ، ص 39 ، ش 23 ، دارالکتب العلیمه کتاب خمس، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت (ر.ک: تصویر الحاقی) و جواهر العقود – المنهاجی الأسیوطی – ج ۲ – ص ۴۶۶/ شرح مسلم – النووی – ج ۱۴ – ص ۱۱۳/ فتح الباری – ابن حجر – ج ۱۰ – ص ۴۷۲0

🔸وقال آخرون : غیر جائز لأحد أن یسمى باسم النبى علیه السلام ذکر من قال ذلک : حدثنا محمد بن بشار ، حدثنا معاذ بن هشام قال : حدثنى أبى ، عن قتادة ، عن سالم بن أبى الجعد قال : کتب عمر إلى أهل الکوفة الا تسموا أحدًا باسم نبى.

#ترجمه : و دیگران گفته اند : جائز نیست که کسی اسم پیامبر را برای خود بگذارد و این افراد این حدیث را ذکر کرده اند که سالم بن ابی الجعد نقل می کند که عمر بن الخطاب به اهالی کوفه نامه نوشت و گفت هیچکس را به اسم هیچ پیامبری نامگذاری نکنید!

📗شرح صحیح البخاری لابن بطال، ج9،ص344 ط مکتبة الرشد(ر.ک: تصویر الحاقی)

❗️و این اصرار بر نگذاشتن نام توسط عمر در حالی است که صحابه ای مانند ابوبکر و طلحه ، دو تن از همفکران او ، در زمان پیامبر فرزندان خویش را به نام انبیا نام گذاری کرده بودند؛ جناب #محمد_بن_ابوبکر متولد سال ۱۰ هجری است و طلحه نام های موسی ، عیسی ، اسحاق ، یعقوب ، ابراهیم ... و محمد را برای نامگذاری 10 فرزندش انتخاب کرد.

❗️از همه خنده‌دارتر آنکه عمَر در دوران خلافتش دست پسر خود «عبیدالله» را در مسجد , به جهت این که کنیهٔ «ابوعیسی» را برای خویش انتخاب کرده بود آن چنان گاز گرفت که به خون افتاد و سپس کتکش زد!!!

←داستان از این قرار بود که زن عبیدالله به نزد پدر شوهر می‌رود و می‌گوید: « ابوعیسی فلان کار را کرده و بهمان کار را نکرده است.» عمر می‌گوید : ابوعیسی دیگر کیست؟ و پاسخ می‌شنود که این کنیه‌ای است که پسرت برای خویش انتخاب کرده است.
پسر فراخوانده می‌شود و پیش از هر صحبتی پدر دستش را گاز می‌گیرد!
استدلال خلیفه این بود که عیسی مسیح علیه السلام پدر ندارد تا کسی کنیهٔ مسخره ای مانند ابوعیسی (= پدر عیسی) بر خود بنهد و اعراب نباید کنیه‌ای این چنین بر خود بگذارند!!!

📗عمده القاری ج۷ص۱۴۳ و اسدالغابه ج۳ص۴۲۳

🔻و اما جالب اینجاست که عمر نه تنها از نام گذاری به اسم انبیای عظام الهی علیهم‌السلام و به خصوص پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله نهی میکرد ، در مقابل به نام گذاری افراد به اسم خود می‌پرداخت!!

🔸وکان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن علیّ بإسمه.

#ترجمه : عمر بن خطاب ، فرزند علی را از نام خویش، «عمر» نام‌گذارى کرد.

📗أنساب الأشراف، ج ۱، ص ۲۹۷

🔸ومولده فی أیام عمر. فعمر سماه باسمه
#ترجمه : در زمان عمر متولد شد و عمر، نام خودش را براى او انتخاب کرد.

📗سیر أعلام النبلاء، ج ۴، ص ۱۳۴، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة: التاسعة، ۱۴۱۳هـ

🔻مدارک دیگری که به این نامگذاری اشاره میکنند که عمر بن خطاب اسم این فرزند امیرالمؤمنین علیه‌السلام را که به نظر پاره ای از مورخین نام اصلی ایشان «عَمرو» بوده به نام خود تغییر داد↓↓
📚 تاریخ الاسلام ذهبی ج 6 ص 164
📚تهذیب التهذیب ابن حجر ج 22 ص 485
📚تهذیب الکمال مزی ج 21 ص 467
 
‼️ حتی جالب اینجاست که یکی از علمای اهل سنت بنام محمد بن سلام به نتیجهٔ(پسر نوه) جناب عمر بن علی علیه‌السلام با تعجب می‌گوید : که چگونه امیرالمومنین(ع)، نام فرزندش را عمر گذاشت؟
و بعد، نتیجه جناب عمر بن علی علیه‌السلام می‌گوید:‌ امیرالمومنین خودش این را نگذاشت بلکه عمر این را گذاشت.
📚 تاریخ دمشق ابن عساکر ج 45 ص 304
 

حال طرح سوالاتی از مخالفین ما که پاسخی قاطع می‌طلبد :

⁉️چرا خلیفهٍٔ دوم از نام گذاری به نام پیامبر صلی الله علیه و آله منع می‌کرد ولی در عین حال نام گذاری به اسم خود را تجویز می‌نمود؟؟

⁉️آیا شأن «نام عمر» از شان «نام رسول الله» صلی الله علیه و آله و باقی پیامبران الهی علیهم‌السلام بالاتر بود؟!

اسکنهای مرتبط در ادامه خواهد آمد.

@borrhan
#فتوحات (۵۴)

النقض و حضور اهل‌بیت علیهم‌السلام در فتوحات ایران

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔸در سال ۵۵۵قمری نویسنده‌ای اهل ری کتابی در رد عقاید شیعیان نوشت به نام بعض فضائح الروافض. اصل این کتاب از دست رفته است.

عبدالجلیل قزوینی که آن روزگار در ری می‌زیست و عالم معروف و معتبری بود، بر بعض فضائح الروافض ردیه‌ای نوشته است به نام النقض که تا قبل از سال ۵۶۶ق تألیفش تمام شده بود. او ابتدا بخش‌هایی از بعض فضائح الروافض را نقل کرده و سپس آن را نقد و جرح کرده است.
النقض کتاب بسیار مهمی است. گنجینه‌ای است از معلومات مذهبی و کلامی و تاریخی و جغرافیایی و رجالی و ادبی و لغوی. منبعی ارزشمند برای شناخت وضع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران در قرن ۶ است. ساخت و بافت النقض جدلی است و هدفش اسکات خصم و غلبه بر او.

یکی از موضوعاتی که مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض در خوارداشت و طعن شیعیان  «مکرر» (النقض ص۴۳۹) مطرح کرده و لابد از موضوعاتی بوده که در چنین مجادلات و مناظراتی  تکرار می‌شده است، مسئلۀ فتوحات است و اینکه «فتح دیار گبرکان [=ایران] و دیار کافران در عهد عمر خطاب بود» (ص۱۴۹). عبدالجلیل رازی این بحث و اشکال را « عداوت با علی و آل‌فاطمه» خوانده است (ص۴۳۹).

مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض طعنه زده که:«جهان بوبکر و عمر و عثمان گشودند و علویان با مال و نعمت شدند و لعنت به‌عوض‌ هامی‌دهند» (ص۴۴۱). گفته شیعیان در شهرهای اسلام با امن و مال زندگی می‌کنند؛ شهرهایی که با «صلابت عمری و به رأی سدید و هیبت مهیب» عمر و «به سعی امیران غازی چون سعد وقاص و #خالد_بن_ولید و مثنی حارثه» و دیگران  ستده شده است (ص۱۴۷). اینکه «حرب‌های عراق و فتوح عجم در عهد بوبکر و عمر و عثمان و همه روزگار بنی‌امیه و بنی‌مروان و همه روزگار بنی‌عباس» بود (ص۱۴۸). از فتح خراسان و سمرقند و فاتحانی چون ابن‌خازم و قتیبه بن مسلم و جریح و احنف و دیگران نوشته که به سعی آنان «مشرق [= خراسان و ورارود] صافی شد و کلمه اسلام عالی شد و کلمه کفر نگون شد» (ص۱۵۲).

و این سخن مهم او برای تحقیر شیعیان:
«در این فتوح امیرالمؤمنین علی و فرزندانش کجا بودند که یک دِه نه در مشرق و نه در مغرب استدند؟ و خود حاضر نبودند و یک علوی در این غزاها اول و آخر نبوده است... علی بوطالب از حرب جمل و صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و از فرزندان او هیچ اثری در دین پیدا نشد» (ص۱۵۳).
و باز تکرار همین سخن:
  «و اکنون که روافض با مال و ملک‌اند و علویان با اموال و املاک، از برکات فتوح عمری است و از آفتاب روشن‌تر است که هرگز هیچ نه در ابتداء اسلام تا به اکنون یک دیه نستدند، و یک غزاة نکردند، اگر از اول گیری علی از حرب #جمل و #صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و حسن در خانه بنشست و خلافت به معاویه تسلیم کرد، و حسین و اولاد حسین در هیچ غزاة نبودند؛ از زین‌العابدین درآیی تا آخر ایشان که روافض خود را بر فتراک ایشان بندند هرگز یک غزاة نکردند، و آن‌چه بود ایشان را، از ارزاق و عطایا بود که خلفاء آل عباس بدیشان می‌دادند و صدقات رسول خدای و پدر ایشان علی مرتضی. پس این‌همه فسحت اسلام و کلمت حق که عالی شد و رایت شرک که نگون شد به بوبکر و عمر و عثمان و دگر خلفا شد، غزوه‌ها در عهد ملوک بنی‌امیه و بنی‌مروان و خلفاء آل عباس و نایبان و بندگان و گماشتگان ایشان شد، مهاجر و انصار رنج بردند و غازیان اسلام تا همۀ علویان با مال و نعمت شدند رایگانی، و به شکر آن نعمت لعنت به‌عوض هامی‌دهند» (ص۴۳۸).

عبدالجلیل قزوینی کوشیده به این اشکال و طعنه پاسخ بدهد (صص۱۵۶ - ۱۴۹و ۴۴۱- ۴۴۰). کلی جدل و مچ‌گیری کرده اما جان کلام و حرف اصلی او این است:
علی و شیعیانش هم در راه اسلام جنگیدند (مثال‌هایی می‌زند از شجاعت امیر مؤمنان در غزوه‌های #بدر و #احد و #خیبر و #حنین و ... و  از #مالک_اشتر و #محمد_ابوبکر و همچنین #مختار ) اما این جنگ‌ها نه در فتوحات و نه با ایرانیان بود «و اگر خواجه گوید این قتال با مسلمانان بود و آن [= جنگ عمر و بنی‌امیه و...] با گبرکان و مشرکان، [گوییم] به هر روزگار قتال با جماعتی باشد که انکار حق کنند» (ص۱۵۴).

و این جملۀ مهم: در اول اسلام علی با کفار می‌جنگید و«عمر خطاب و غیر او بی رنج بودند و علی منتی ننهاد بر سر ایشان و به آخر کار که عمر میان بست به قتل گبرکان، منتی بر سر علی نشاید نهاد» (ص۱۵۶ و نیز۴۴۱).

🔚بنابراین، به گواهی النقض، در نیمه دوم قرن ۶ ، سنی و شیعه اعتقاد داشتند و «از آفتاب روشن‌تر بود» که علی و اولاد علی ع در فتح ایران به دست اعراب شرکت نداشتند.

اگر عبدالجلیل رازی، مؤلف النقض، سند «متقنی» پیدا می‌کرد که نشان می‌داد امیرالمؤمنین و امام مجتبی و سیدالشهدا در فتح ایران شرکت داشتند، قطعا برای بستن دهان آن مخالف می‌نوشت اما سند «استواری» در  این زمینه برای او و لابد برای علمای شیعه که با او در ارتباط بودند، شناخته‌شده نبود.

@borrhan
#شهادت حضرت زهرا (۳۰۰)
#اهل_سنت_و_جماعت (۱۵)
#قرطاس (۱۱۴) #ابوبکر_شناسی (۵۳)
#قاتلین_سیدالشهداء (۴۴)

❗️مذهب دروغگویان

═✧❁﷽❁✧═

1️⃣ یکی از مهم ترین حکمت های مخالفت‌های حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها با غاصبین ، جلوگیری از شکل گیری مذهبی بود که اساس آن بر پایه دروغگویی استوار شده بود.

2️⃣ حرکت نفاق، با ممانعت از نوشتن وصیت توسط پیامبر صلی‌الله علیه و آله، با اتهام  هذیان گویی به آن حضرت، وارد مرحله عملیاتی شد.←این حرکت با جعل احادیث دروغین متعدد توسط ابوبکر، #عمروعاص، سمرة بن جندب ، #ابوهریره و ... ادامه یافت.

3️⃣ انحراف کلان امت اسلام در روز سقیفه، باعث به وجود آمدن مذهبی شد که اساس آن بر پایه دروغگویی است. «ابن لُهیعَة» استاد امام #محمد_بن_ادریس_شافعی در فقه و حدیث، می‌گوید:

🔺«سمعت شيخا من الخوارج وهو يقول ان هذه لأحاديث دين فانظروا عمن تأخذون دينكم فانا كنا إذا هوينا أمرا صيرناه حديثا»

#ترجمه : از یکی از بزرگان خوارج شنیدم که می‌گفت: این احادیث دین شما است. دقت کنید از چه کسانی دین خود را می‌گیرید. همانا ما (همه خوارج) هر گاه میل و هوای به چیزی داشتیم، آن را تبدیل به حدیث می‌کردیم!

📔خطيب بغدادي، أحمد بن علي بن ثابت أبو بكر، الكفاية في علم الرواية،ج1، ص 123، ناشر: المكتبة العلمية، المدينة المنورة، تحقيق: أبو عبدالله السورقي , إبراهيم حمدي المدني، يك جلد
(ر.ک: تصویر الحاقی)

🔺«و زاد غيره في رواية ونحتسب الخير في إضلالكم»

#ترجمه : «در روایت های دیگر عبارت: « ما فکر می‌کردیم که اگر دروغ بگوییم و شما را گمراه کنیم، کار خوب و صوابی انجام داده ایم» افزوده شده است.»

📔 سخاوي، شمس الدين محمد بن عبد الرحمن، فتح المغيث شرح ألفية الحديث،ج1، ص: 258، دار الكتب العلمية، لبنان، چاپ اول، 1403هـ، سه جلد

  در منابع روایی موجود اهل سنت، صدها حدیث از راویان خوارج همانند عمران بن حطان، عکرمة البربری، ابرهیم بن یعقوب الجوزجانی، شبث بن ربعی (از قتله کربلا)  و ...، نقل شده است ؛ با وجود این اعتراف، چرا اهل سنت دین خود را از دروغگویان می‌گیرند و آن را بر عترت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله _ که بر اساس قرآن و در #آیه_تطهیر معصوم هستند _ ترجیح می‌دهند؟!!


@borrhan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM